سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

  چندی پیش پایگاه اینترنتی اخبار روز وابسته به گروهک های ضد انقلابِ مقیم آلمان با اشاره به بی رونقی شبکه های ماهواره ای دارای گرایش سیاسی ازعان داشت :  (امروز حتی تلویزیون های سیاسی مانند صدای آمریکا هم دریافته اند که مخاطب برای اخبار و تحلیل های سیاسی پای آن ها نمی نشیند) کانال من و تو در اواخر اکتبر (2010) آبان ‌ماه 1389 در کشور انگلستان و شهر لندن راه اندازی شد . امواج این کانال از طریق ماهواره ‌هاتبرد ، برای ایرانیان سراسر جهان ،‌ خصوصا ایرانیان داخل کشور پخش می ‌شود . همه ی اهداف و برنامه‌ ها روشن بود ؛ کارمندان ، گردانندگان ، مجریان و حتی سرمایه ‌گذاران از روز اول خود را نمایان کردند .بدین ترتیب این طور القا شد که قرار بر مخفی ‌کاری نیست .  گفته می ‌شود ، برادر و خواهری با نام‌ های کیوان و مرجان عباسی ( که هم اکنون زن و شوهر هستند) مدیران اصلی این کانال هستند و گروه تلویزیونی مرجان ، صاحب اصلی کانال من‌ و تو محسوب می‌شود اما شایعات دیگری وجود دارد که عنوان می‌ کند سرمایه‌ گذار اصلی این کانال یک خواننده فراری به نام فائقه آتشین و یا فرد مجهول دیگری است. پدر این دو تن مالک تلویزیون آزادی در واشنگتن دی سی و شبکه پورنوی  Hostlertv  در کانادا می باشد ، باید توجه نمود که بخش عمده ای از بودجه ی شبکه های من و تو ، یک و دو از وزارت امور خارجه انگلیس گرفته شده است . رابطِ این افراد نیز فردی به نام مک وولین می باشد که به عنوان مدیر و یکی از مشاورین ارشد این گروه فعالیت می کند و با همکاری وی ، وزارت امور خارجه انگلیس بودجه ی راه اندازی این دو شبکه را تامین نموده . اما برای سال 2011 با همکاری عباسی پدر، یک بودجه ی هنگفت 40 میلیون دلاری را از محل بودجه ی امنیتی و هجوم رسانه ای آمریکا برای ایران در پنتاگون دریافت می کند . براساس گزارش ها بودجه ی 40 میلیون دلاری این شبکه در حقیقت 40 برابر بیشتر از بودجه ی شبکه اسطوره ای فارسی 1 است و باید توجه داشت که این شبکه  تحت حمایت مستقیم سازمان MI5 انگلیس است.نکته‏ ی ابتدایی انتخاب اسم برای این شبکه است ، دست ‏اندرکاران این شبکه با انتخاب اسم من و توعملاً خواستار تعامل و ارتباط با مردم ایران هستند و سیاست خود را پخش فیلم ، سریال ، اخبار و گزارش‏های متنوع برای من و تو قرار داده‏ اند . باید توجه نمود که بخش عمده ای از بودجه ی شبکه های من و تو ، یک و دو از وزارت امور خارجه انگلیس گرفته شده است . باید توجه داشت که هدف عمده ی این شبکه ، قشر مادران و زنان جامعه ‏ی ایران هستند و در این راستا سعی شده با چاشنی‏ هایی از جمله آشپزی ، طنز و حتی رقص به جذب مخاطب هدف خود پرداخته شود . از دیگر استراتژی این شبکه استفاده از خوانندگان خارج ‏نشین و کپی ‏برداری از برنامه‏ های شبکه‏ های انگلستان می باشد . این شبکه با رویکردی کاملاً ضد ایرانی حتی در تیتر یک اخبار سایت خود ، خبری را با عنوان (پشتیبانی جمهوری ‏خواهان از حمله ی نظامی به ایران) آورده است که این امر ناخواسته به هویدا سازی اهداف پشت پرده ی این شبکه انجامید . تلویزیون(فارسی 1و من و تو )برای جلب مخاطب راه اندازی شدند . فارسی وان با پخش سریال های مطرح جهانی به صورت دوبله شده مخاطبانی را جذب کرد اما به دلیل همین جنبه ی سرگرمی صِرف ، آرام آرام دچار یک فرودستی در جذب مخاطب شد . من و توتجربه ی مشابهی است که به بخش سبک زندگی غربی و شوهای تلویزیونی و... می پردازد و در کنار شام ، مشروب خواری را ترویج می کند.  هر چند که سایر بخش‏ های این شبکه رویکردی سرگرم کننده دارند ، اما اهداف آن کاملاً مغایر با فلسفه ‏ی نظام اسلامی بوده و دقیقاً رویکردی اومانیستی و مادی‏محور را دنبال می‏کند .

 اما مهم آن است که در پس این شبکه چه می گذرد ؟ و این شبکه چه رویکردی دارد ؟

 این روند باز می گردد به جنگ های نظامی دشمنان دیرینه ی نظام جمهوری اسلامی ایران که طی 8 سال دفاع مقدس به شکسته شدن دندان های تیز شده برای تصاحب این مرز و بوم انجامید و آنان را در نیل به اهداف شومشان ناکام گذاشت ؛ از آن زمان به بعد بود که جهان خواران استعمارگر وارد فاز جدید جنگی شدند ، این فاز جنگ نرم نام دارد . مرحله ای دیگر نه جان و مال ما بلکه افکار و عقاید انسان ها مورد هجوم و تخریب قرار می گیرد . یکی از حربه های این نوع جنگ استفاده از رسانه ها بالاخص شبکه های ماهواره ای و فیلم ها و اینترنت می باشد . شبکه ی من و تو نیز درصدد است تا با تزریق سبک زندگی غربی که در محتوای تمام برنامه ‏های این شبکه مشاهده می‏ شود افکار و عقاید و سبک زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار دهد . تغییر رفتار و سبک زندگی و الگوی رفتاری که بیشتر زنان جامعه ی ایرانی را هدف قرار داده ، و نشان می‏ دهد که هدف‏‏ گزاری مسئولان این شبکه کدام قشر از جامعه ایرانی را نشانه گرفته است. اگرچه در کانالی مثل فارسی‌ وان اهداف سیاسی زیاد ، موضع ‌گیری علیه نظام مشهود و بارز نبود ، اما در شبکه ی من ‌و تو این اهداف سیاسی با پخش چند برنامه‌ مثل ، اتاق خبر ، دکتر کپی ، سالی تالک و انقلاب به روایت تصویر و ... به صورت علنی دنبال می ‌شود . اما باز هم نباید از پشت پرده ی این شبکه غافل شد که نشان دهنده ی عمده‌ترین فعالیت رسانه ‌ای این شبکه ، یعنی تلاش بی‌ وقفه ، هماهنگ و برنامه ‌ریزی شده برای تغییر سبک و روش زندگی و معاشرت افراد در جامعه است . این جوامع از کوچک ترین نهاد آن یعنی خانواده ، جمع دوستان ، آشنایان و اقوام شروع می‌ شود و تا سطح همکاران ، همشهریان ، هموطنان و هم‌ نوعان را در بر می‌ گیرد . مصادیق فراوان ترویج فرهنگ مبتذل غربی ، در همه برنامه‌های این شبکه فراوان دیده می‌شود که به چند نمونه بسنده می‌کنیم : شبکه ی من و تو نیز درصدد است تا با تزریق سبک زندگی غربی که در محتوای تمام برنامه ‏های این شبکه مشاهده می‏ شود افکار و عقاید و سبک زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار دهد . در برنامه ی بفرمائید شام ، عمده افراد شرکت ‌کننده در ضیافت شام ، از گونه‌ های مختلفی انتخاب شده‌اند تا مخاطب با هر نوع سبک و روش زندگی ، بالاخره با یکی از این افراد احساس همزاد پنداری بیشتری کند تا در ادامه ، قبح برخی رفتارها با مشاهده ی تحقق آن ها در فرد مشابه ، زدوده و انجام آن نوع از معاشرت و زندگی برایش محقق شود . بسیار دیده شده در صورتی که میهمان و میزبان از جنس مخالف بوده اند و هنگام ورود میهمان ، گوینده ی برنامه تذکر می ‌دهد که بوسیدن طرف مقابل فراموش نشود و در صورت انجام ندادن این کار ، فرد فراموش ‌کار را بی‌ فرهنگ خطاب می ‌کند و این گونه هنجار و ضدهنجار ، یا ارزش و ضدارزش را برعکس به مخاطب القا می ‌کنند . در آخر باید خاطر نشان شویم که هرچند رسانه‏ ی ملی در شرایط فعلی و با هجوم این تعداد شبکه سرگرم کننده ، قدری در موضع انفعال قرار دارد ، اما همواره نشان داده با حرکت‏های درخشان مثل تولید سریال مختارنامه و یا مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر، می‏توان رسانه‏ای دینی و در عین حال با نشاط داشت. با این حال، نباید از یاد برد که (سرگرم سازی) یک صنعت است با تمام قواعدی که برای خود دارد. یکی از قواعد پذیرفته شده در این صنعت به رسمیت شناختن نیاز مخاطب به شادی و سرگرمی ، و تلاش برای استفاده از همین اصل جهت رقابت با دیگران است .







      

 مشخصات فیلم :   کارگردان: ران هاوارد  /    نویسندگان: آکیوا گلدسمن  و دن براون    /  بازیگران: تام هنکس و  آدری تاتو  و  ایان مک‌کلن  و...

محصول: امریکا / 2006

 مقدمه  

سالها بود که درباره تهاجم فرهنگی و مقاصد پشت پرده آثار هنری، فیلم ها و محصولات سینمایی که از آن سوی آب ها می آمد هشدار داده می شد. سالها بود که گفته می شد فرقه ها و کاست های من درآوردی که هر روز به عناوین مختلف عرفان و تصوف و ذن و امثالهم سربرمی آورد، ساخته و پرداخته محافل مشکوک است. سالها بود که نسبت به سوءاستفاده حرکت های نامعلوم جمعی بر پایه برخی مطالبات برحق مردم، روشنگری می شد، اما همواره با نگاهی بدبینانه و از جهت محدود کردن آزادی ها به این هشدارها و روشنگری ها می نگریستند و از طرفی برخورد حذفی صرف با پدیده های مذکور بدون هر گونه آگاهی بخشی و تنویر افکار، نگاه فوق را تشدید می کرد. اما به قول معروف، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. فیلم رمز داوینچی ساخته اخیر ران هاوارد که کتابش هم سر و صدای فراوانی به پا کرد، در ورای قصه خود که از قضا این بار مستقیماً به مسئله ایدئولوژی پشت ماجرای بسیاری از آثار هنری و فیلم های هالیوودی می پردازد، کلید گشایش رمز و راز این آثار نیز به شمار می آید.

 خلاصه داستان

پرفسور لانگدون متخصص نمادشناسی متهم پرونده قتل رئیس موزه‌ی لوور می‌شود که به درخواست نوه‌ی مقتول به دنبال کشف قاتل و رمزی که برای آن‌ها گذاشته می‌شوند.در این میان گروهی از تندروهای مسیحی قصد از بین بردن افراد دیر صهیون و نابودی رازی هستند که پایه‌ی کلیسا را متزلزل می‌کند که موفق نمی‌شوند و این راز (همسر و فرزند داشتن حضرت مسیح علیه‌السلام) که در آخر فیلم توسط پرفسور کشف می‌شود، همچنان باقی می‌ماند و وفادارن آن همچنان این راز را حفظ می‌کنند.

 نقد فیلم

فیلم برخلاف آنچه در تبلیغات سرسام آور جهانی مورد تأکید قرار گرفت و از جانب بعضی نویسندگان و منتقدان وطنی هم دنبال شد.راجع به فرقه واتیکانی اپوس دی نیست، بلکه درباره انجمن سری یهودی است به نام انجمن مخفی خانقاه صهیون (ریشه های فکری صهیونیسم امروز) که ادعا می شود. در اوایل هزاره دوم میلادی توسط یکی از پادشاهان فرانسه به نام گاد فروی دوبولیون که مسیحی هم بوده وطی جنگ های صلیبی هم فاتح اورشلیم شد، به وجود آمده تا راز مهم باقیمانده در خانواده او را حفظ کند.از همین جا پارادوکس قصه و فیلم شروع می شود که پادشاهی مسیحی و مدعی دارا بودن یک راز مهم مسیحیت، انجمن مخفی یهودی برای حفظ رازش تشکیل می دهد! قضیه چیست؟ مگر همین یهودیان نبودند که حتی بنابر برخی اسناد و مکتوبات تاریخی خود عامل اصلی به صلیب کشیدن حضرت عیسی مسیح(ع) شدند؟صه از اینجا و با باز شدن گوشه هایی از راز انجمن مخفی خانقاه صهیون پارادوکس آمیزتر می شود. گوش کنید! بعد از اینکه شخصیت های اصلی فیلم یعنی پرفسور رابرت لنگدن (متخصص آمریکایی نشانه شناسی مذهبی با بازی تام هنکس و سوفی فیوو متخصص رمزگشایی پلیس پاریس با ایفای نقش اداری توتو) متوجه می شوند که مسئول موزه لوور پاریس( از رهبران خانقاه صهیون که ضمناً پدر بزرگ سوفی هم بوده) به دلیل افشای راز مهمی که قصد داشته آن را در اختیار نوه اش بگذارد، به قتل رسیده.طی درگیری ها و فراز و نشیب هایی که گام به گام باعث می شود گوشه هایی از راز مذکور به آنها معلوم شود، به ویلای یکی از دوستان پرفسور لنگدن به نام سرلی تیبینگ (تاریخ شناس برجسته کاخ سلطنتی انگلیس که از سوی ملکه لقب شوالیه گرفته و تحقیقات مفصلی درباره همان راز مهم دارد) پناه می برند. سرلی برای سوفی اسرار انجمن مخفی خانقاه صهیون را برملا می کند.و با تکیه بر تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی، ادعا می کند که مقصود از جام مقدس که سالیان متمادی محل بحث عیسویان بوده، واقعاً یک شیء نبوده بلکه یک فرد و آن هم یک زن به نام مریم مجدلیه است که به خلاف تمامی روایات تاریخی، همسر حضرت عیسی مسیح(ع) شده و از او نسلی به وجود می آورد. ز همین جهت او از اورشلیم گریخت و در فرانسه توسط یهودیان محافظت شد! (جل الخالق! یهودیانی که خود باعث و بانی مصلوب شدن عیسی مسیح شده بودند، حالا از ذریه او مراقبت می کنند)قرنها بعد نسل او یعنی همان فرزندان عیسی مسیح با سلسله ای از پادشاهان فرانسه درآمیختند که یکی از نوادگانشان،همان گاد فروی دوبولیون فاتح اورشلیم و بنیانگذار انجمن مخفی خانقاه صهیون بوده است.او برای محافظت از اسنادی که افشاگر راز مریم مجدلیه است، شوالیه هایی را به نگهبانی از آنها می گمارد و یهودیان انجمن در طول تاریخ حافظ آن راز و فرزندان مسیح شده اند تا مسیحیت واقعی به دور از تعرض کلیسا باقی بماند!واقعاً این هم از شوخی های تاریخ نویسان و راویان امروزی است که لابه لای زورق فیلم های جذاب هر هجویاتی را به خورد مخاطبشان می دهند و برای اینکه آن هجویات چندان توی ذوق مخاطبان نزند، مانور تبلیغاتی شان را بر روی جنبه های نه چندان مهم فیلم قرار دهند (مثل آنچه برای فیلم رمز داوینچی روی فرقه اپوس دی صورت گرفت) و البته ورای آن، ایدئولوژی صاحبان سرمایه و کارفرمایان خود را قالب می کنند. دعای محافظت از راز مسیحیت، بزرگترین ترفند برای پوشاندن ماهیت یهودی طراحان قصه است و البته این قضیه خلق الساعه نبوده و پشتوانه و زمینه ای تاریخی و کهن دارد.شاید از همان اوایل هزاره دوم که فرقه های مخفی و تصوف یهود تحت عناوینی مانند کابالا و فرانکسیم به وجود آمدند و با سوءاستفاده از وضعیت نابسامان کلیسای قرون وسطی و رنجی که مسیحیان مؤمن از اختلافات رهبران مسیحیت می بردند، قصد کردند که بالاخره به انزوای هزار ساله یهودیان پایان بخشند. از همین رو برای جذب مسیحیان به فرقه های مخفی خود (که در اصل یهودی منش بودند) خود را پیرو مسیحیت اولیه و مخالف مسیحیت تعریف شده کلیسا معرفی کردند، بنابراین بسیاری از مسیحیان را به فرقه های خود جلب کردند. نها بعداً مدعی شدند که اساساً حضرت عیسی  بن مریم در واقع مسیح اصلی نبوده و بشارت دهنده واقعی مسیح بن داوود بوده که در آینده ظهور می کند.ادعای حفاظت از ذریه آن مسیح اولیه هم یکی دیگر از همان ترفندهایی بود که مسیحیان را نسبت به حضرت عیسی مسیح(ع) بی  اعتقاد ساخته و برای ظهور مسیح جدید (در واقع از میان یهودیان) آماده کنند. نکته جالب آنکه حتی تئودور هرتزل (بنیانگذار تفکر صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم) هم در ابتدا مردم را به مسیحیت دعوت می کرد و خود را پیرو مسیحیت واقعی معرفی می کرد.ویسنده داستان دن براونو سازندگان فیلم رمز داوینچی این بار برخلاف معمول ایدئولوژی پردازان هالیوود، (شاید عمداً) خیلی شعاری و واضح، عقاید خود را بیان کرده و برخلاف آنچه که در خود فیلم مطرح می شود، به لابه لای قصه ها و موسیقی پر نماد و مملو از سمبل نرفته اند. ر کتاب و فیلم مطرح می شود که در طول تاریخ بسیاری از هنرمندان پیرو خانقاه صهیون، در عین حال افشاگر راز مریم مجدلیه یعنی همان جام مقدس   و فرزندان مسیح بوده اند، یعنی در واقع ایدئولوژی صهیون را تبلیغ کرده اند و از اسامی افراد و آثار ذیل صریحاً نام برده می شود:لئوناردو داوینچی که از اربابان خانقاه بوده تا ویکتور هوگو و بوتیچلی و ایزاک نیوتن و بتهوون و سمفونی فلوت سحر آمیز و... حتی والت دیسنی و قصه های معروفش مثل سیندرلا و سفید برفی و زیبای خفته و... کارتون هایی مثل شرک و پری دریایی و... هری پاتر چرا که همگی به دنبال بانو یا فرزندان و نسل گمشده و همان راز جام بوده اند. ر نقاط مختلفی از کتاب و فیلم به نشانه ها و خصوصاً علامت مخصوص صهیونیسم (یا همان ستاره داوود) به طور واضح اشاره می شود. بارها در فصل های گوناگون، به مثلث ها و هرم های مستقیم و وارونه و ترکیبشان که علامت صهیونیسم را می سازد، تأکید می شود و  آن را در تصاویر متعددی به نمایش درمی آورند. ر دیالوگ های توضیحی مابین شخصیت های فیلم و مونولوگ طولانی سرلی تیبینگ و همچنین بعداً در توصیفات دیگر پرفسور لانگدون، علامت صهیونیسم، نشانه تقدس زن و مرد، تعادل ارتباط آنها و قدرت بشریت تلقی می شود و حتی بر سردر عبادتگاه راسلین (انتهای آدرسی که از راز و رمزهای پدر بزرگ سوفی حاصل می شود و در اواخر فیلم هم مکان اصلی خانقاه صهیون و هواداران نسل عیسی مسیح و مریم مجدلیه معرفی می شود) همان علامت صهیونیسم به طور شفاف در کادر دوربین قرار می گیرد. ین فرقه هم اکنون نیز تحت عنوان کابالا (انجمن تصوف یهود) فعال است و البته این روزها دیگر مخفی نبوده و بنابه دست و دلبازی رؤسای سرمایه دارش که حاکم بر عظیم ترین کمپانی ها و مؤسسات صنعتی، تجاری و رسانه ای دنیا هستند، کاملاً علنی فعالیت می کند.الب است بدانید رهبر 75 سالة این فرقه به نام فیوال گروبرگر که اینک با نام (فیلیپ برگ) شناخته می‌شود و به نوشتة روزنامة دیلی میل از قدرتمندان پشت پردة هالیوود است، به کمک همسرش و به طور آشکار مرکز آموزش کابالا را تأسیس نموده و بسیاری از هنرپیشه‌های معروف را به خود جلب کرده: از جمله مدونا،الیزابت تیلور، باربرا استرایسند، دیان کیتن، دمی مور، بریتنی اسپیرز، وینونا رایدر، میک جاگر و حتّی از فوتبالیست‌ها دیوید بکام و زنش را به عضویت فرقة مزبور درآورده است.حالا می‌توان دریافت که چرا مثلاً شهر آزادیبخش فیلم (ماتریکس)، هم‌نام (صهیون) و همان خانقاه مخفی یهودی‌هاست و زایان (تلفظ انگلیسی صهیون) نامیده می‌شود.  که چرا این‌چنین برای داستان نه چندان تازه‌ای به نام(هری پاتر) هزینه‌های سرسام آور صرف می‌شود.که چرا از آن همه امپراتوران خونخوار روم، فقط ماجرای (تیتوس) که یهودیان را قتل عام کرد به فیلم برگردانده می‌شود.الا می‌توان متوجه شد که قضایای نمایش مناسک جنسی که در اغلب فیلم‌های هالیوودی نمودی فریبنده دارد از کجا ناشی می‌شود و اصلاً آن کالت‌های عجیب و غریب عرفان جنسی از چه تفکر و مشربه‌ای تغذیه می‌شوند و یا برخی هواداری‌های افراطی و فمینیستی از حقوق زنان از کجا آب می‌خورد.ری، شمشیرها از رو بسته شده‌اند، حالا صهیونیست‌ها هم مأموران فرهنگی‌شان را از پشت پرده بیرون انداخته‌اند. شاید هم اینها مأموران سوخته‌ای بوده‌اند و از این پس، برنامه و طرح‌های تازه‌ای در دستور قرار گرفته است. 

 نکات دیگر

1- فیلم اقتباسی از قسمت دوّم رمان‌های سه‌گانه‌ی دن براوناست. گفته می‌شود براون فردی آتئیست (بی خدایی) و ضدّ مذهب است. او اصرار دارد که این رمان را واقعی جلوه داده و در کتیبه‌ی کتاب هم نوشته: (همه شرح جزئیات آثار هنری و معماری و مذهبی مبتنی بر اسناد واقعی است و داستان بر اساس رگه‌هایی از واقعیت به این نقطه رسیده ‌است)

 2- در فیلم گروهی به عنوان شوالیه‌های معبد یا دیر صهیون مطرح می‌شوند که نام‌های دیگر فراماسون‌ها هستند. همان‌ها این راز یعنی جام مقدّس را نگهداری می‌کنند و برخی مراسم دیر (مثل هیروس گاموس) نیز در فیلم دیده می‌شود یا به نوعی در دیالوگ‌ها تبیین می‌گردند. همچنین ادعا می‌شود داوینچی، نیوتن و افراد مشهور دیگر همگی از افراد این دیر و فراماسون هستند که همه بر اساس همان ادعای پوشالی فراماسونری مبنی بر تاریخ سازی بنا شده است.

 3- فراماسونری یا فراموشخانه ابتدا توسّط گروهی از بنّاها علیه فئودال‌ها در سال 1093م تشکیل شد که در زمینه‌ی معماری مکان‌های مذهبی فعّالیّت داشتند. تا آنکه در سال 1717م توسّط انگلیسی‌ها رشته‌ی امور تغییر کرد و به یک سازمان مخوف و مخفی با زمینه‌های یهودی تبدیل شد، که قصد براندازی و تخریب ادیان دیگر را دارد و از انجام هیچ‌گونه عملی اِبا ندارند. فراماسون‌ها به گونه‌های مختلف سعی در تاریخ‌سازی‌های گوناگون دارند.

 4- استنادهای فیلم تخیلی بوده و مثلاً نکاتی که از تابلوی شام آخر داوینچی یا مونالیزا مطرح می‌شود مورد قبول افراد متخصص در این زمینه نیست. در مقابل این فیلم کلیسا موضع‌گیری کرده و منتقدین هم از فیلم استقبال نکرده‌اند.

5- فیلم سعی می‌کند افراد را طوری درگیر جزئیات و پیچیدگی‌ها خود کند تا اصل بحث به عنوان یک فرض قطعی بماند و با سیر جستجوگرانه‌ی فیلم سعی در تثبیت این نتیجه در مخاطب خود دارد.

 6- در فیلم نمادهای زیادی از جمله پنتاگرام یا ستاره‌ی پنج‌پر، ستاره‌ی شش‌پر و... با فلسفه‌بافی‌های خاص فیلم مطرح می‌شود که مشابه آن در فرقه‌های باطلی همچون شیطان‌پرستی یا کابالا نیز دیده می‌شود.

 7-در فیلم مری‌مک‌دالن یا مریم مجدلیه به عنوان همسر حضرت مسیح معرفی می‌شود که در عقاید مسیحی فاحشه‌ای بوده که حضرت او را از سنگسار نجات داده است که البته آنچه صحیح‌ است بیماری بدون علاج این زن و شفا یافتن او توسط حضرت مسیح است که باعث دینداری او می‌گردد و هر آنچه در فیلم و نمونه‌های مشابه مبنی بر ارتباط یا ازدواج با حضرت مسیح مطرح می‌شود کذب محض است و از جهت تاریخی قابل اثبات نیست.

 8-  اعای حفاظت از ذریة آن مسیح اوّلیه هم یکی دیگر از همان ترفندهایی بود که مسیحیان را نسبت به حضرت عیسی مسیح (ع) بی‌اعتقاد ساخته تا آنها را  برای ظهور مسیح جدید (در واقع از میان یهودیان) آماده نماید.

 9- آپوکالیپس یا آخرالزمان از موضوعات قدیمی در عالم سینما به شمار می‌آید. می‌توان گفت از فیلم‌هایی مانند: ( متروپلیس ساخته فریتز لانگ در سال1927 ) و (چیزهای آینده ساخته ویلیام کامرون منزیس در سال 1936  ) گرفته تا (جنگ دنیاها) و (روز استقلال)

10- انتظار پایان روزهاو تلاش نیروهای ضدّ مسیح برای غلبه بر زمین بنا برآنچه در مکاشفات یوحنا در عهد جدید آمده و  ظهور مسیح موعود و بالاخره وقوع نبرد (آرماگدون) از جمله موضوعاتی است که به انحاء مختلف و با انواع زبان و بیان امروزی، در اقسام قالب‌های درام از قبیل:علمی- تخیل و هراس و حادثه‌ای  و ملودرام  و پلیسی و حتّی کمدی و فیلم‌های کودکانه بر پردة سینماها رفته و می‌رود.  امّا در این میان، در سال 2006 اتفاقی افتاد که شاید بتوان آن را در تاریخ سینما، بی‌نظیر دانست و آن ساخت فیلم رمز داوینچی براساس کتابی که چند  سال پیش از آن به وسیلة دن براون تالیف و انتشار یافت بود که برای نخستین بار تلاش‌های مختلف نیروهای گوناگون از جمله عوامل فرهنگی و هنری در طول قرون متمادی و به خصوص سینما در جهان امروز را برای زنده نگه‌داشتن آرمان مسیح موعود صهیونیست‌ها، در برابر دیدگان عموم قرار می‌داد.







      

نیام بر کشم امشب به سبک بدر و تبوک

برادری که خموشی “فاین هم قتلوک”

کجاست دست خبیثی که بست چشم تو را

که چشم هم زدنی شد تو را تمام سلوک

به پشت قافله گو “لا اله الا الله”

سکوت بر لب ما مانده بود یا طاعون

که سر به بَرد زمین داد شاخه زیتون

خمود سرد زمستان، دروغ، صلح جهان

خموش موسیِ عمران و زنده شد قارون

علیک “آجرک الله یا رسول الله”

به رقص با می و شمشیر؛فاش با شیطان

برادرم نشناختی که بود؟ ؛ ابو سفیان!!!

شیوخِ جیره خورِ دون و غرقِ در شهوت

ببین اولئک انعام؛ اضل تر از اسبان

دعا نما که نبیند “علی ولی الله”

برای درد دلت ، واژه ها چنان کم بود

که اشک و خون به هم آمد، عجیب مرهم بود

به خواب رفته و سرد است جسم دلبندم

گرسنگی نفسش را برید ؛ بی غم بود

عنایتی بنما یا حسن کریم الله

کسی که پشت حماس وحماسه را خم کرد

و داغ کشتن هابیل را به آدم کرد

سکوت کل جهان است و نیست بومازن

که بند پاره شد و چون حرامیان رم کرد

بیا که بت شکنی نیست یا خلیل الله

و غزّه! احمدمان نیست ورنه می آمد

و ما رایتَک یا قدس ” همت و احمد ”

ببین که رنگ سیاست گرفته ایمان ها

به جزر رفته جهاد و شکسته کشتی مَد

طلوع کن ز فلسطین دوباره روح الله

نماز و غزّه و آتش آهااااااای عاشوراست

ریاض و کوفه و تهران سکوت پابرجاست

صدای العطش از خیمه گاه می آید

علم به روی زمین است ومشک بی سقّاست

کجاست منجی آل حسین ثار الله







      

در واکنش به جنایات فاجعه آمیز رژیم غاصب صهیونیستی، روز گذشته و به همت جنبش عدالتخواه دانشجویی، مراسمی تحت عنوان «قصاص جالوت» در سالن اسوه برگزار شد. در این مراسم که دانشجویان، طلاب و عده ای از مردم در آن حضور داشتند، دانشجویان ضمن بازخوانی آیات جهاد و قتال با مستکبرین و بویژه کفار یهود، با مروری کوتاه بر گفتمان حضرت امام، بر مبارزه با غاصبان قدس و دفاع از مظلومین فلسطین و تشکیل جبهه واحد جهانی مردمی در این زمینه تاکید کردند. دانشجویان حاضر در این مراسم تاکید نمودند: "در حالی که بیش از 60 سال از اشغال فلسطین توسط رژیم جعلی صهیونیستی و جنگ نابرابر گلوله و سنگ می گذرد، این رژِیم سفاک همچنان به قتل عام و کشتار بی رحمانه کودکان شیرخوار و زنان بی گناه و مظلوم فلسطینی دست می یازد و این اتفاقات درانفعال ذلت بار کشورهای اسلامی و سکوت معنادار سازمانها و مجامع بین المللی مدعی حقوق بشر هر روز بارها و بارها تکرار می شود. هر روز کودکان شیرخوار و زنان فلسطینی، مبارزان انتفاضه فلسطین، رزمندگان حزب الله، فرماندهانی چون شهید حاج عماد مغنیه و… قربانی حملات وحشیانه و جوخه های ترور این رژیم که سردمدار ترورسیم دولتی است، می شوند." دانشجویان عدالتخواه تصریح کردند "این حرکت تلاشی است برای قصاص جنایتکاران جنگی رژِیم منحوس و جعلی اشغالگر قدس و اعلام حمایت رسمی از عملیات استشهادی مبارزان و جهادگران عرصه شهادت فی سبیل الله. اگرچه پاداش حقیقی همان رضوان الهی و بهشت جاودانی است که وعده حتمی و یقینی خداوند برای مجاهدان فی سبیل الله است." دانشجویان اظهار امیدواری کردند "با تداوم خط سرخ شهادت، شادی قلبی مستضعفان و لبخند کودکان معصوم فلسطینی و دعای خیر و سرور مسلمانان و همه مظلومان و مستضعفان جهان از نابودی این رژیم اشغالگر را در جهان شاهد خواهیم بود انشاالله." در این مراسم اعلام شد: "این هدیه از طرف مردم ایران برای حمایت از خانواده های شهدای استشهادی ای که برای اعدام انقلابی این سه جنایتکار ارتش این رژیم اقدام به عملیات استشهادی کنند در نظر گرفته شده تا با گسترش عملیات استشهادی سران جنایتکار این رژیم هر لحظه برای مرگ جهنمی خود لحظه شماری کنند." همچنین در این مراسم خانم رجایی فر دبیر ستاد پاسداشت شهدای جهان اسلام ضمن حمایت از این برنامه، خواستار ترویج فرهنگ جهاد و شهادت در میان جوانان و خصوصاً دانشجویان شد. ایشان با انتقاد از سیاست خارجی کشور در تجدید رابطه با کشورهایی چون مصر و لیبی، این مشی را در تضاد با منافع ایدولوژیک و آرمان های انقلاب اسلامی دانست و شخص حسنی مبارک و دولت مصر را در کشتار فلسطینیان شریک دانست و خواستار تجدید نظر در ارتباط با کشور مصر شد. ایشان با نقد نظام سلطه سرمایه داری جهان و تشریح این نکته گفت: جریان سلطه سرمایه داری جهان به دنبال ارتباط با جریان سرمایه داری داخلی است و این زنگ خطری برای نابودی آرمانهای انقلابی اسلامی است. وی ریشه های جنبش ضد عدالت جهانی را نظام سلطه سرمایه داری جهانی و در راس آن زرسالاران صهیونیست دانست و خواستار مقابله با جریان بنیان افکن ضد عدالت شد. وی مذاکره ایران با آمریکا برای امنیت در عراق را بدلیل  آتش افروزی امریکا و ایجاد تفرقه میان مسلمانان عراق  بی تأثیر دانست و گفت که اصلی ترین عامل ناامنی در عراق حضور اشغالگران است. جایزه تعیین شده برای اعدام انقلابی ایهود باراک (وزیر جنگ اسراییل) 400هزار دلار، آموس یادلین (فرمانده اطلاعات ارتش) 300هزار دلار ومئیر داگان (رییس سازمان موساد) 300 هزار دلار، در مجموع 1میلیون دلار به عنوان حداقل جایزه تعیین شد. از آنجایی که دیگر نهادهای مردمی و NGO های حمایت از فلسطین با اعلام و ارسال کمک های نقدی برای افزایش جایزه قصاص این جنایتکاران حمایت خود را ادامه خواهند داد این جایزه افزایش خواهد یافت. همچنین در این مراسم سایت www.qesas.ir     برای ثبت نام داوطلبان اهدای کلیه برای افزایش جایزه قصاص سران این رژیم  راه اندازی شد. همچنین چند تن از حضار و طلاب و دانشجویان دانشگاههای مختلف، به نمایندگی از جمع فرم های اعلام آمادگی برای اهدای کلیه را پرکردند. در این برنامه اعلام شد این جایزه به هرکس که اقدام به اعدام انقلابی این سه نفر کند اعم از مسلمانان (شیعه و سنی)، مسیحیان مؤمن و یهودیان مؤمن در هر نقطه ای از جهان که این اعدام انقلابی (قصاص) را به سرانجام برساند، به خود یا خانواده و بازماندگانشان تعلق خواهد گرفت. این برنامه به همت جنبش عدالتخواه دانشجویی و با حضور نهادهای غیر دولتی حامی مردم فلسطین و جمعی از دانشجویان دانشگاههای تهران و طلاب حوزه های علمیه برگزار شد. همچنین برخی بازتاب‌های این مراسم به نقل از سایت «جنبش عدالتخواه دانشجویی» به این شرح است:

http://www.qodsna.com/NewsContent-id_5646.aspx

http://palestine-persian.info/fa/

http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-3517016,00.html

http://www.israelenews.com/view.asp?ID=1349

http://eye-on-the-world.blogspot.com/2008/03/islam-is-peace-and-love-iranian-student.html

http://gatewaypundit.blogspot.com/2008/03/iran-announces-kidney-donation-drive-to.html

http://jesusraptureme.blogspot.com/2008/03/iranian-group-calls-to-kill-israeli.html

http://www.israelforum.com/blog_article.php?aid=1319523

http://www.alqabas.com.kw/Final/NewspaperWebsite/NewspaperPublic/ArticlePage.aspx?ArticleID=368901

http://www.alkhaleej.ae/articles/show_article.cfm?val=489615

http://members.nowpublic.com/barry_artiste

http://www.infolive.tv/en/infolive.tv-19494-israelnews-iranian-group-vows-give-money-whoever-kills-ehud-barak-meir-dagan-or

http://www.almanar.com.lb/NewsSite/News.aspx?language=en

http://www.worldnetdaily.com

http://www.almanar.com.lb/NewsSite/NewsDetails.aspx?id=37410

http://www.nowpublic.com/world/islamic-student-justice-seekers-flying-paradise

http://www.wikio.com/news/Amos+Yadlin

http://motnews.blogspot.com/2008/03/iran-planning-to-assassinate-israeli.html

http://backspin.typepad.com/backspin/2008/03/iranian-style-s.html

http://www.ynetnews.com/articles/0,7340,L-3517016,00.html

http://www.iol.co.za/widgets/rss_redirect.php?artid=nw20080310115032798C474927 & setid=1 & sectid=123 & url=iol & vne=0 & csect=Middle+East

http://www.einnews.com/syria/newsfeed-syria-law

http://antonyloewenstein.com/blog/2008/03/09/a-state-like-no-other

http://www.haaretz.com/hasen/pages/ShArt.jhtml?itemNo=543087 & contrassID=1 & subContrassID=5 & sbSubContrassID=0 & listSrc=Y







      

داغ دل ماست غزه امروز
چون کرب‌و‌بلاست غزه امروز
گویا که دوباره آل طه(علیهم السلام)
مجروح دوصد بلاست امروز
خون می‌چکد از دو چشم زهرا(سلام‌الله علیها)
در کون و مکان عزاست امروز
خیزید ز شرق و غرب عالم
درد است سکوت و صبر امروز
ای اهل تشیع و تسنن
قرآن به زمین فتاده امروز
با غیرت اهل حق بتازید
صهیون بگرفته خانه امروز
باشد که دوباره پر بگیرند
مرغان بهشت غزه، امروز!







      

 
بدینوسیله شصتمین سال تاسیس رژیم مهربان و اهل گفتگوی صهیونیستی را به تمامی مدعیان انسانیت به طور عام و مدعیان مسلمانی به طور خاص تبریک عرض می کنم و امیدوارم که همه حکام مرتجع و چاق و چله عرب و حکام داخلی مدافع گفتگوی تمدن ها! و امت همیشه در عشق و حال ایران و تمامی سکوت کردگان دنیا در خوشحالی وصف ناپذیر باشند و وافورهاشان پر از نئشه جات باد و پیاله هاشان پر می بادا . به صهیونیست های عزیز تبریک می گویم چرا که اگر نظام ما فقط سی سال است که که تاسیس شده نظام آنها دو برابر ما عمر کرده است. صهیونیست های عزیز! واقعآ خوش به حالتان که تمامی دنیا طرفدار شماست و هیچ دولتی از کمک به شما دریغ نمی کند. کشور ما خیلی بدبخت است چون بسیاری از کشورهای دنیا ازجمله جناب پادشاه یعنی امریکا و سایر کشورها با او دشمن اند و او را تحریم می کنند. صهیونیست های عزیز! خوش به حالتان که صدها بمب اتم و کلاهک هسته ای دارید ولی ما برای داشتن چند سانتریفیوژ و غنی سازی اورانیوم دست و پا می زنیم. صهیونیست های عزیز! حق با شماست به هر حال هر چه باشد شما قوم برگزیده خداوند هستید و تمام بشریت باید در خدمت شما باشد. تمام حکام عرب و حکام جهان باید گوش به فرمان شما باشند و ما هم تنها چیزی که می توانیم در طبق اخلاص بگذاریم و تقدیم تان کنیم همین گفتگوی تمدن های ناقابل است که امیدواریم به کرمتان از ما قبول کنید. راستی پرچم تان خیلی زیباست. گاهی فکر می کنم از نیل تا فرات برای شما خیلی کم است شما لیاقت تان خیلی بیشتر از اینهاست. شاید هنوز نتوانسته باشید از سمت خاورمیانه، نیل تا فرات را به طور کامل صاحب شوید ولی به شما از صمیم دل تبریک می گویم چرا که اگر از رودخانه نیل آغاز کنیم و از آن سمت دنیا به قصد فرات دور بزنیم و از اروپا و امریکا و استرالیا گذرکنیم تقریبآ توانسته اید کل دنیا را تصاحب کنید. واقعآ باید به هوش سرشار شما غبطه خورد. شما از نیل تا فرات را از آن ور دنیا به چنگ آوردید. راستی! نوشابه های کوکاکولایتان طعم خوبی دارد و موبایل های نوکیایتان هم خیلی خوب آنتن می دهد. خوب خیلی عجیب نیست چون همان طور که گفتم شما قوم برگزیده اید. گرچه می دانیم که جمعیت شما یهودی ها فقط 15 میلیون نفر است که از این جمعیت تنها پنج، شش میلیون در سرزمین هایی که به حق تصرف کرده اید، سکونت دارند ولی همین پنج، شش میلیون به کل جمعیت میلیاردی ما مسلمانان احمق و ترسو شرف دارد. بخورید و بیاشامید که دنیا برای شماست. شما حق دارید چون در تاریخ به شما ظلم های فراوان شده است. شما را در کوره های آدم سوزی می انداخته اند و همیشه شما را از خود می رانده اند. حال این حق مسلم شماست که که دیگران را قتل عام کنید و انتقام بلایی که اروپایی ها به سرتان آورده اند را از فلسطینی های بیچاره بگیرید. اصلآ تقصیر خود ماست که همیشه گفته ایم ((ملت مظلوم فلسطین)). این قدر این مظلومیت را تکرار کرده ایم که خودشان نیز باور کرده اند که باید مظلوم باشند. اصلآ فلسطینی هویتش را از مظلوم بودن می گیرد. درست مانند فمینیست ها که از بس دم از مظلومیت زنان زده اند خودشان نیز باور کرده اند که جنس دوم اند. ما جز گریه کردن برای مظلومین جهان کار دیگری بلد نیستیم و اگر هم بخواهیم اقدام جدی تری انجام بدهیم، تنها می توانیم، محکوم کنیم. پس با خیال راحت مشغول آدم کشی و انجام وظیفه خود باشید و همه مردم غزه و همه مردم فلسطین را قتل عام کنید و به شما قول می دهم که ما وقتی تصاویرتان را از تلویزیون دیدیم، فقط محکوم تان کنیم. تازه همین کمک های ناچیز هم صدای خیلی از مردم ما را درآورده و معتقدند که قیمت گوجه فرنگی در ایران گران شده است و باید فقط به فکر قیمت گوجه فرنگی خودمان باشیم. در ضمن یادتان باشد گرچه ما و شما در کشور هم سفارتخانه نداریم ولی ما شما را به رسمیت شناخته ایم. همین که می گوییم : ((مرگ بر اسرائیل)) یعنی اسرائیلی وجود دارد که باید بر آن مرگ فرستاد و خودمان هم بهتر از شما می دانیم که اینها همش شعاره و یا همش نواره و نوار که پا نداره و خیالتان راحت باشد که به حرف گربه سیاه باران نمی آید. اصلآ همین که من دارم این متن را می نویسم به همین دلیل است که شما را به رسمیت شناخته ام و برایتان ارزش قائل شده ام. البته منظورم این نیست که شما خیلی بزرگ هستید. منظورم این است که ما خیلی حقیریم و در برابر حقیر بودن ماست که شما بزرگ به نظر می رسید. راستی یادم رفت به خاطر حمایت های ناچیزی که از مردم فلسطین می کنیم از شما معذرت خواهی کنم. به هرحال ما حامی تروریست هستیم و وظیفه ما هم همین است و وظیفه محمد الیاس در وبلاگ واژگون هم شاید نوشتن همین نامه بود. چرا که اساتید دانشکده مان همواره یادآوری می کنند که مطالعات فرهنگی رشته ای انتقادی است و من فکر می کنم که انتقاد فقط به گوجه فرنگی ختم نمی شود و اصولآ انتقاد حد و مرز نمی شناسد. صهیونیست های عزیز! پرچم تان را با حسی متناقض و سرشار از نفرت و افتخار در وبلاگ ناچیزم به اهتزاز در می آورم و با حسی عجیب به آن نگاه می کنم و در این نگاه تصور می کنم روزی را که در تل آویو ندای الله اکبر اذان بلند می شود و میلیون ها مسلمان به نماز جماعت می ایستند.
نویسنده وبلاگ تربت قدس






      

توضیح: این عکس در در روزنامه ها و سایتهای رژیم صهیونیستی منتشر شده است و اخباری مرتبط با آن موجود است که به صراحت گفته اند در تاریخ 25 مارس هیکل سلیمان بر مکان مسجد الاقصی قرار خواهد گرفت و زلزله ای در تاریخ بین 16 تا 24 مارس پیش بینی کرده اند که موجب تخریب مسجد الاقصی خواهد شد. هیکل سلیمان نیز از سالها پیش توسط گروههای تندرو یهودی صهیونیست ساخته شده است و تنها منتظر تخریب مسجد الاقصی هستند تا ان را به مکان مسجدمنتقل نمایند. ماکتهای ساخته شده هیکل در موزه های مختلف در سرزمینهای اشغالی موجود است و در موزه ای در مقابل مسجد الاقصی نیز این ماکت وجود دارد و هیکل اصلی نیز ساخته شده و تنها انتقال آن به مکان مسجد الاقصی باقی مانده است. 

به عبارت پشت کامیون توجه کنید: “سنگ بنای معبد سوم ” The cornerstone of the third Temple”

یکی از کنیسه هایی که درست در زیر مسجد الاقصی ساخته شده . باور آن سخت است.

کتابخانه های زیر مسجد الاقصی

اولین شمعدان ساخته شده از طلا که در ” معهد جبل هیکل” در چند متری مسجد الاقصی نگهداری می شود و روزانه هزاران یهودی از این موزه بازدید می کنند تا در جریان فعالیتهای انجام شده برای ساخت هیکل قرار بگیرند . بنابر ادعای صهیونیستها معبد هیکل در 2000 سال قبل برای بار دوم خراب شد و مکان آن را مسجد الاقصی می دانند و تلاش زیادی برای تخریب مسجد الاقصی و ساخت مجدد هیکل دارند

لباس مخصوص خاخامهای یهودی برای ذبح گاو سرخ رنگ بنام ” ملودی” که مرحله اول ساخت معبد هیکل است. این لباسها از پارچه مخصوص دوخته شده و همه مراحل دوخت آن با دست انجام شده .

ظرفهای مخصوص اجرای مراسم تطهیر

خنجر ساخته شده از طلا و نقره برای ذبح گاو سرخ رنگ بنام ” ملودی”

تصویر از مذبح ” محل ذبح گاو سرخ رنگ ” و بوقهای نقره که در مراسم مختلف از آن استفاده می شود.

گاو سرخ رنگ ژنتیکی طبق مواصفات تورات که 5 سال قبل متولد شده نام آن ” ملودی” است و پس از تخریب مسجد الاقصی ذبح و سوزانده و با خاکستر آن محل مسجد الاقصی تطهیر و معبد سوم سلیمان ساخته می شود.

بخشی از تونلهای حفر شده در زیر مسجد الاقصی

نمایی از معبد ( هیکل) سلیمان که در محل مسجد الاقصی ساخته می شود

نقشه هیکل بر اساس تورات که در سال 1584 میلادی توسط کریستیان وان ادریشم رسم شده

ماکتی از هیکل سلیمان

فرو رفتن بخشهایی از حیاط مسجد الاقصی

ترکهای ستونهای اساس مسجد الاقصی







      

در ابتدا سازندگان  فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد  "تا ئیس" معشوقه اسکندر است  اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعد ها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت . و آن شباهت  بسیار زیاد چهره ی این مجسمه با "ایسیس" اسطوره ی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.  مجسمه آزادی یا تندیس آزادی (Statute Of Liberty) که نام رسمی آنLiberty  Enlightening The World (آزادی روشنگر جهان) است در سال 1886 میلادی توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شد .در 28 اکتبر آن سال " استیفن گراور کلیولند " ریاست جمهوری وقت آمریکا ،مجسمه آزادی را در محل فعلی آن، دهانه رود هودسن (Hudson) درجزیره آزادی که تا محله منهتن شهر نیو یورک دو هزارو ششصد متر و تا شهر جرسی سیتی ایالت نیو جرسی 600 متر فاصله دارد قرار داد. این مجسمه بنا بود در سال 1876 به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال آمریکا به اتمام برسد ولی به علت پاره ای از مشکلات مانند حمل آن به آمریکا ، طولانی شدن جریان ساخت و... با ده سال تاخیر بر فراز آبهای آتلانتیس ایستاد این مجسمه با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشته و در دست چپ یک لوح سنگی را که بر روی آن با شماره های رومی نوشته شده  JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر 4 ژوئیه1776  میلادی تاریخ استقلال آمریکا است. مجسمه آزادی فقط یک تندیس ساده نبود  بلکه نماد رازگونی از یک جریان مخفی و مخوف بود که سالها بعد نبض حیات سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی جهان را به دست گرفت لذا آنچه قرار است در این جستار به آن پرداخته شود ، نگاهی جدید و از زاویه ای دیگر به اسرار پشت پرده  مجسمه ای است که آنرا  به اصطلاح تندیس آزادی  می خوانند.سالها قبل تر از آن یک یهودی در یا نورد به نام کریستوفر کلمپ با مشورت با محافل یهودی اسپانیا و با توجه به اطلاعات و شواهدی که از وجود سرزمینی در آنسوی اقیانوس اطلس داشت ،  با نیت پیدا کردن ارض موعود عهد عتیق ، سرزمین خالی از سکنه ای !!! را می یابد.اندکی بعد این سرزمین مورد توجه پیوریتن های انگلیسی قرار می گیرد. این مسیحیان یهودی به محض ورود به امریکا آنرا ارض موعود نامیده  وبومیان آن سرزمین را کنعانیان پنداشته و تاجایی که می توانند آن هارا قتل عام می کنند . اولین کتابی که در امریکا به چاپ می رسد "مزامیر داوود" است ، پیوریتنها نام های عبری بر فرزندان ، خیابانها و شهر های خود می گذارند تاجایی که باید  پسوند DC" " در نام شهر " Washington DC " را  David Capital یعنی (پایتخت داوود) دانست.نهایتا  پس از مدتها جنگهای داخلی سرانجام  در  چهارم  ژوئیه  1776  اولین کشور تمام فراماسونری جهان یعنی امریکا استقلال خود را اعلام می نماید.بیش از یک قرن پس از آن یعنی درسال 1886 میلادی  فرانسه به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال امریکا مجسمه آزادی را در چند تکه مجزا توسط کشتی به امریکا هدیه می کند.

 

طراح اصلی این  مجسمه "فردریک  آگوسته بارتولدی" مجسمه ‌ساز ماسون  فرانسوی بود البته سازه درونی آن را " الکساندر ایفل" مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی نمود مهندسان و طراحان دیگری نظیر " ژوزف پولیتزر " و" اوژن ویوله لودوک " نیز در جریان ساخت آن نقش داشتند.ویژگی مشترک تمامی این مهندسان و طراحان عضویت در لژهای فراماسونری  فرانسه بود. تا جایی که به عنوان مثال بسیاری از نماد شناسان برج ایفل را یک "ابلیسک" فانتزی می دانند.در ابتدا سازندگان  فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد  "تا ئیس" معشوقه اسکندر است . اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعد ها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت . و آن شباهت  بسیار زیاد چهره ی این مجسمه با "ایسیس" اسطوره ی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود. بعد ها فردریک بارتلدی در پاسخ به انتقاد افرادی که بیان می داشتند این مجسمه از نظر فرم صورت به "تائیس" هیچ    شبا هتی ندارد ، گفت : من در طراحی این مجسمه از چهره مادر بیوه خودم الهام گرفته ام. آری بارتلدی راست  می گفت ولی منظورش از مادر بیوه ، "ایسیس" بود که در واقع مادر بیوه معنوی تمامی ماسونها منجمله خود او بود.پس از انتقال این مجسمه به نیویورک امریکاییها با هزینه ای نزدیک به  200 هزار دلار پایه ای 46 متری از جنس گرانیت برای آن ساختند تا مجسمه را بر روی آن قرار دهند. حال که فراماسونهای فرانسوی برای امریکا سنگ تمام گذاشته بودند نا پسند می نمود اگر طراحان امریکایی دست روی دست می گذاشتند ،  و البته در عمل نیز چنین نشد و در نهایت  پایه گرانیتی آنها یک کپی محض از معبد کذایی سلیمان از آب در آمد ، معبدی که ماسونها برای رسیدن به نظم نوین جهانی و تشکیل حکومت ماسونی – یهودی خویش  بالاخره باید آنرا بر بقایای مسجد الاقصی بنا کنند.  با این تفاسیر جای تعجب هم نخواهد داشت اگر ارتفاع این ساختمان 46 متر یعنی مجموع 33+ 13 (دوعدد مورد علاقه فراماسونها) باشد و خود تندیس نیز دارای 168 پله  به علاوه 1 نیم پله (مجموعاً169) باشد که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی کند.( 169= 13 X13)!!!بارتلدی بر روی تاج این مجسمه هفت شعاع نور قرار داد تا بیش از پیش نماد های ماسونی این تندیس ننگ و نیرنگ را آشکار سازد.عدد هفت در کنار سمبل های گونا گون  نور از دیر باز ستوده مصریان باستان و یهودیان  و کابالیست های مصر زده  بود . همانگونه که آن را در شمعدان هفت شاخه یهود "MENORAH " ، خورشید هفت شاخه مصریان و یا هفت ستاره منقوش در آسمان معبد سلیمان دیده اید.

اما  نکته ای که در این میان بنا بر اعتراف فرانسویان هرگز نباید  فراموش نمود الگو برداری ساخت مجسمه از "تائیس " معشوقه اسکندر است. حتی اگر شباهتهای چهره ی این مجسمه با ایسیس را کنار بگذاریم چه دلیلی دارد فرانسوی ها نمادی از تائیس بسازند و آن را به امریکا هدیه دهند.مگر غربیان در تاریخ هزار خدایی یونان و رم با کمبود الهه مواجه شده بودند  که از یک شخصیت نچندان موجه به نام" تاییس "  مجسمه بسازند و انرا تندیس و نماد آزادی قرار دهند.

 

آری حقیقت چیز دیگری است که لاجرم مجبوریم برای روشن شدن این گوشه از تاریخ  و آشنایی با شخصیت این زن به باز خوانی گذرای حمله اسکندر به ایران زمین بپردازیم.با آنکه اسکندر یا همان الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ شناخته می شود ولیکن در میان ایرانیان به عنوان  شخصیتی بدنام و ویرانگر نمود یافته است، در متون زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون و شوم) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. در این اثنا عده ای نیز  نظر در انکار وجود شخصیت تاریخی به نام اسکندر مقدونی دارند، ولی این به معنای نادیده انگاشتن انبوهی از آثار و اسناد تاریخی و باستان شناسی و حذف تاریخ اسکندر و سلوکیان و خلا  زمانی به مدت بیش از صد سال از تاریخ ایران است. اسکندر متولد مقدونیه و فرزند  فیلیپ پادشاه مقدونیه بود.در آن زمان  مقدونیه قسمتی از حکومت یونان بود که البته  مقدونی ها در میان  مردم  یونان معروف به وحشی  گری  بودند لذا فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود معلمانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونیه شد و پس از کشمکش ها و فراز و نشیبهایی که بیان آن در این مجال نمی گنجد برای ماجراجویی و تصاحب سرزمینهای دیگر، راه جهان گشایی و حمله به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه  یونانیها او را وحشی و بربر می دانستند، ولی هنگامی که باتصاحب سرزمینهای دیگر توسط او ثروت زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند . بزرگ ترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با امپراتوری وسیع ، قدرتمند و متمدن هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل گمش" شکست داد.در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس پولیس) قصر باشکوه ایرانیان، جشن بزرگی برپا کردند. اسکندر همواره در سفرهای خود یک گروه از زنان فاحشه و رقاص و شراب ریز همراه خود می آورد تا بساط عیش و نوش و شهوت رانی خود و فرماندهان سپاهش گسترده باشد. یکی از این زنان، تائیس کنیزی اورشلیمی بود که به خاطر زیبایی به دربار اسکندر راه یافته بود. پس از آنکه اسکندر قصد ازدواج با شاهزاده اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم"استاتیرا" را نمود . حسادت تائیس او را به طرح  نقشه ای اهریمنی کشاند که نهایتا صد ها سال تمدن ، فرهنگ و افتخار جهانی را به خاکستر نشاند.در آن جشن، تائیسآن قدر به اسکندر شراب خوراند که عقل او را کاملاً زایل کرده و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشاه به آتش کشیده شد، پرس پولیس (تخت جمشید) را آتش بزند. اسکندر مشعلی را به تائیس داد و او هم پرده های حریر و جواهرنشان قصر را به آتش کشید. و پس از مدتی کوتاه، قصر یکپارچه در آتش کین و حقارت شخصیت تاییس سوخت.و اینگونه شد که امروز در دست مجسمه به ظاهر آزادی آمریکا"تائیس" همان مشعل هنوز به امید به آتش کشیدن دوباره تمدن شرق افروخته است.و اینگونه شد که یک فاحشه که گوشه ای نا چیز از تاریخ تاریک و ددمنشانه غرب را اشغال کرده نماد آزادی می شود!

 

توضیح عکس : قلمرو سلسله هخامنشیان


 

به راستی،چرا سازندگان فرانسوی مجسمه آزادی چنین شخصیتی را به عنوان نماد آزادی در نظر گرفتند؟بی شک یکی از اصلی ترین دلایل آن یادآوری حمله اسکندر به شرق و استحاله فرهنگی آن است چراکه تاریخ شناسان یکی از مهمترین اقدامات اسکندر را هلنیزه کردن سرزمین های تحت تصرفش می دانند. هلنیسم در لغت به معنی تقلید از یونان و به معنی مجموعه تمدن و فرهنگ یونان و به عبارتی ساده تر یونانی ما? بی است. در این راستا اسکندر اقدام به تأسیس شهرهای جدید در راه های مهم و استراتژیک و کوچ دادن مردم از آسیا به اروپا و از اروپا به آسیا نمود. وی با این کار قصد در استحاله فرهنگی متصرفاتش داشت.نمود بارز و آشکار این مسأله را می توان در هلنیزه شدن سلسله ایرانی اشکانیان پس از براندازی سلوکیان (بازماندگان سلوکوس جانشین اسکندر )دید، اشکانیان همواره سعی در یونانی مأبی داشتند تا جایی که حتی بر سکه هایشان عنوان (یونان دوست) همراه با اسم پادشاه زمان می آمد. به عبارتی دیگر مجسمه آزادی به نوعی نماد رشد غرب گرایی نیز هست. تائیس یا همان مجسمه آزادی، می تواند یادآور تمام این گذشته باشد. اکنون نیز ملل شرقی به تقلید از اروپاییان و در مقابل  غربی ها نیز  به این سلطه می نازند و این میراث شوم اسکندر و تائیس است.اما نکته بسیار بسیار مهمی که هرگز نباید از نظر دور گردد این است که تمدن غرب هرگاه افول نمود نتوانست دوباره در همان مکان ابتدایی ، خود را باز سازی کند  و در جایی دیگر ادامه حیات داد لذا می بینیم  پس از افول یونان ، رم  برمی خیزد و بعد  از آن غرب از اروپای میانی ، انگلستان و نهایتا امریکا سر بر می آورد ، یعنی غرب هیچگاه نتوانست در همان حوزه مکانی اولیه دوباره رشد نماید این تمدن آنقدر نقصان داشت که قدرت هضم تجاوزات و حتی تبادلات فرهنگی سالم را نیز نداشت. اما در مقابل ، تمدن کهن و با فرهنگ ایران هرگاه دچار نزول شد دوباره در همان مکان جوانه زد ، هرگز نباید فراموش کرد که نهایتا اسکندر با لباس ایرانی از این مرز پر گهر رفت ، وحشیان و متجاوزان مغول مسلمان شدند و رصد خانه و مسجد و کتابخانه ساختند و از میان سه نفر زبانشناس که قواعد  زبان عربی را برای خود عرب زبانان نگاشتند دو تن  از آنها ایرانی بودند واکنون نیز پس از چند هزار سال باز هم ایران است که در مقابل زیاده خواهی های وحشی گرانه غرب ایستاده است.آری  تکرار این تجربه تاریخی و از سویی دیگر  پیشگویی های غرب نیز همین را میگوید که منشا آن اتفاق بزرگ آخر الزمانی نیز  ایران است و موعود ادیان به یاری ایرانیان است که بساط بیداد آنها را بر خواهد چید گویا غرب ناگزیر از شنیدن نام ایران در کنار ناکامی های خود است ،  لذا اینگونه است که تائییس دوباره مشعل به دست رو به سوی شرق بر فراز آتلانتیس ایستاده است.اگر بخواهیم اندکی تاریخی تر به مسئله نگاه کنیم باید در نظر داشته باشیم  زمانی که امپراتوری ایرانیان 127 ایالت را تحت سلطه خود ساماندهی کرده بود اوج تمدن غربیان یعنی یونان هنوز از سیستم ابتدایی  دولت شهرها (نه یک امپراتوری واحد) استفاده میکرد، لذا غرب ناگریز است تا  با ساختن یک اتوپیای (آرمان شهر) خیالی یعنی یونان باستان  تمامی مدنیت را به خود ارجاع دهد . زمانی که سخن از منطق باشد ارسطو الگو می شود اگر از ریاضیات سخن رانده شود ارشمیدوس را نشان می دهند ، پدر علم پزشکی باید بقراط باشد و غیره و غیره تا من ایرانی هیچگاه به این فکر نکنم که چرا غرب هنوز  با این همه ادعا نتوانسته حقوق بشری را که کوروش  2500 سال پیش به بهترین نحو اجرا می کرد را حتی شبیه سازی کند. اگر لازم باشد برای من و توی ایرانی فیلم 300 می سازند تا مارا از تمامی گذشته پر افتخارمان بیزار کنند تا مبادا شکوه و تمدن نیاکانیمان ما را دوباره به فکر فرهنگ سازی در جهان بی اندازد.آری این کینه ای دیرینه است از تمدن شرق و سترگ ایران زمین که در هیبت شعله های آتش در مشعل عفریته جنگ این الهه شوم  پیوندی!!! (تائیس + ایسیس)  خود را نشان داده است.صد البته غرب در این آتش کین  می سوزد و خواهد سوخت چراکه پس از تلاش چند هزار ساله آنها برای منکوب و استحاله  تمدن ایران زمین جوانه ی  نو رسته ای دوباره و این بار در هیبت اسلام شیعی  از دل ایران زمین رویید و این بار نیز ایرانیان بهترین را انتخاب کردند رویشی که به لطف حق به انقلاب نهایی  موعود منجر خواهد شد . و چه زیبا پروردگار بزرگ در قرآن ، کتاب انسان فرمود:" و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه? و نجعلهم الوارثین"" و ما اراده نمودیم تا بر مستضعفین جهان منت گذارده و ایشان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم " 







      

« شرکت های صهیونیستی را بهتر بشناسیم »

خرید شما = رونق اقتصادی رژیم صهیونیستی


در سال 1869 میلادی در همایشی که در شهر پراگ برگزار گردید راشورن یکی از خاخام های اعظم صهیونیستی بیان می دارد تسلط بر طلا و افکار عموماسرائیل همان غده سراطانیی است که کمک به آن سبب فراگیریش خواهد شد ی را دو ابزار مهم برای تسلط بر جهان معرفی می کند و صهیونسیت ها برای اجرایی شدن این هدف تلاش های گسترده ای را تدارک می بینند تا حدی که هم اکنون می توان رد پای صهیونیست ها را در اکثر بنگاه‏های اقتصادی و رسانه های جمعی مشاهده کرد. حال اگر مطابق آیه 82 سوره مبارکه مائده، صهیونیست ها را از بزرگترین دشمنان اسلام بدانیم لازم است با تمام توان مانع شویم این غده سرطانی به آمال و آرزو های پوچ و بی اساس خود دست یابد. بنابراین بر ما لازم است است، در سالی که به نام حمایت از تولید ملی نامیده شده است با همتی مضاعف از خرید کالا هایی که تولیدکنندگان آنها از حامیان و تقویت کنندگان رژیم غاصب صهیونیسیم هستند؛ اجتناب نماییم. این موضوع در بیان عموم مراجع عظام تقلید و علمای عالی قدر ذکر گردیده است. چنانچه در رساله اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری (مد) می خوانیم1:

پرسش
1351: آیا خرید تولیدات شرکتهاى یهودى، امریکایى یا کانادایى با وجود این احتمال که شرکتهاى مزبور به تقویت دولت اسرائیل مى‏پردازند، جایز است؟
پاسخ:
اگر خرید و فروش این تولیدات موجب تقویت دولت حقیر و غاصب اسرائیل شده و یا در راه دشمنى با اسلام و مسلمین بکار مى‏روند، خرید و فروش آنها براى هیچکس جایز نیست و الاّ اشکال ندارد.

در مورد تحریم کالا های صهیونیستی باید به سه نکته اساسی دقت داشت:
1- به خاطر حساسیتی که در کشورهای اسلامی و خصوصا ایران بر روی نام اسرائیل وجود دارد، هیچ کدام از این محصولات با عنوان و تاکید بر «تولید شده در اسرائیل» توزیع نمی‌شود و برای شناخت این محصولات و کمپانی‌های صهیونیستی باید با دقت و هوشیاری به تحقیق پرداخت. و به میزان خدمات شرکت ها به این رژیم منحوس و تشکر ها و قدردانی های سران رژیم اشغال گر قدس دقت مضاعف داشت.
2- ماهیت برخی از این محصولات، به خصوص کالاهای الکترونیکی و کامپیوتری و ... به گونه‌ای است که عملا تحریم سریع آنها ممکن نیست و باید به مرور و با برنامه‌ریزی دولت در بازار جایگزین شوند .اما برخی از این محصولات، ماهیت مصرفی و خوراکی دارند و تحریم آنها به راحتی ممکن است و حتی موجب تقویت کالاهای داخلی نیز می‌گردد. بنابر این برای تحریم این رژیم باید ابتدا تحریم کالا های مصرفی که معادل آنها در داخل کشور نیز تولید می شود؛ را در دستور کار قرار داد و سپس با فراهم شدن زیر ساخت های لازم نسبت به تحریم سایر شرکت ها اقدام نمود.
3- سابقه تاریخی تحریم تنباکو و کمپانی انگلیسی «رژی» با فتوای مرحوم میرزای شیرازی تحریم کالاهای دانمارکی در جریان توهین روزنامه‌های این کشور به ساحت مقدس پیامبر اکرم، در سراسر جهان اسلام و از جمله ایران که نتیجه آن عجز و ناتوانی دشمنان اسلام و اتحاد و یکپارچگی و تقویت روحیه مبارزه و قیام علیه ظلم در ملت‌های مسلمان بود؛ نشان می‏دهد که مردم مسلمان و انقلابی کشورمان به غیر از راه‌پیمایی در روز قدس و یا دعا برای رزمندگان مقاومت، می‌توانند به گونه ای جدی تر وارد عرصه مبارزه با صهیونیسم شوند و با تحریم شرکت‌هایی که به رونق اقتصادی رژیم اشغالگر قدس می‏پردازند به صورت عملی به مبارزه با این رژیم بپردازند.
در ادامه سعی داریم تعدادی از این شرکت ها را معرفی و به بیان سوابق آنها در حمایت این رژیم منحوس بپردازیم. البته دامنه شرکت های صهیونیستی بسیار گسترده تر از مندرجات این فهرست است اما این نوشتار بیشتر روی محصولاتی که حضور پر رنگ تری در بازار های ایران دارند متمرکز خواهد بود.

کوکاکولا (CocaCola)
کوکاکولا محصولات خود را تحت عناوین کوکاکولا، فاتنا، کانادا درای و اسپریت به بسیاری از کشور ها صادر می نماید. این شرکت خدمات خود به رژیم صهیونیستی را در سال 1966 میلادی با احداث کارخانه ای در سرزمین های اشغابایکوت کالا های صهیونیستی لی آغاز و با اینکار تحریم اقتصادی عرب ها علیه اسرائیل را شکست و گام موثری در تثبیت این رژیم منحوس برداشت. رضایت سران رژیم صهیونیستی از همراهی و همکاری با این شرکت را می توان از ضیافت شام تجاری اسرائیل که در سال 1977 میلادی به پاس 30 سال پشتیبانی از این رژیم اشاره کرد.
کوکاکولا در سال 2002 کارخانه ای دیگر در شهر «کیریات گات» (شهرکی در حیفا که ساکنین آن با اعمال زور و جنایت از این شهرک رانده شدند) جهت بکار گیری 700 اسرائیلی احداث نمود و گستره خدماتش را در سال 2005 با خرید 51 درصد از سهام «شرکت شراب سازی تاوُر» (tavor) اسرائیل گسترده تر از پیش نمود. در حال حاضر بیش از 5000 اسرائیلی در شرکت های وابسته به کوکاکولا مشغول به کار بوده و قرار است این میزان با توسعه و تاسیس کارخانه های وابسته به کوکاکولا افزایش یابد.

نستله (Nestle)
شرکت نستله که بزرگترین شرکت تولید کننده مواد غذایی در دنیا به حساب می آید محصولاتش را تحت عناوین نسکافه، کافی میت، محصولات غذایی مگی (Maggi)، شکلات های کیت کات و لوازم آرایشی بهداشتی لئوریال (Loreal) روانه بازار‏های مصرف می نماید. خدمات این شرکت با خرید 10 درصد از سهام بایکوت کالا های صهیونیستیشرکت تغذیه اسرائیل (Investment) در سال 1995 آغاز شد و بعد از دو سال سرمایه گذاری خود را به بیش از 50 درصد رساند. از دیگر خدمات این شرکت می توان به راه اندازی مرکز تحقیق و توسعه «R&D»، واریز 20 میلیون دلار به صندوق «غرامت هولوکاست»، احداث کارخانه در شهرک غصب شده «سدورات» و اعطای امتیاز توزیع و صادرات محصولات خود به شرکت اسرائیلی «اوسم» اشاره نمود. هم اکنون بیش از 4000 یهودی صهیونیسم در کارخانه های وابسته به نستله مشغول به کار می باشند.
جایزه ویژه جوبیلی (Jubilee -که به سازمانی هایی که تاثیر عمده ای در قدرت یافتن اسرائیل دارند اهدا می گردد) در سال 1998، معافیت مالیاتی و کمک چندین میلیون دلاری از رژیم صهیونیستی از جمله پاداش هایی است که نستله در قبال خوش خدمتی به این رژیم دریافت نموده است.
در ایران شرکت نستله نماینده فروش انحصاری نستله سوئیس (اس - آ) است که علاوه بر موارد فوق غذای کودک سرلاک و شیر خشک نان نیز از محصولاتی است که توسط این نمایندگی تولید و در بازارهای ایران و کشور های خاور میانه به فروش می رسد.

تیمبرلند (Timberland)
کافی است نگاهی به پوشاک و البسه خود و اطرافیانتان بیاندازید تا نام و بِرَند این شرکت حامی رژیم اشغالگر قدس را روی کاپشن، کلاه، کوله پشتی، ساک چمدان، کفش، پوتین یا حتی روی کیف پول یا ساعت موچی خود مشاهده کنید.
47بایکوت کالا های صهیونیستی درصد از سهام و 81 در صد از حق رای این شرکت 1/1 میلیارد دلاری متعلق به خانواده صهیونیست فعال و حامی رژیم صهونیستی به نام «جفری سوارتز» (jeffry swartz) می باشد وی پس از سفر 4 روزه که به سرزمین های اشغالی داشت در گفتگو با نشریه ارشلیم پست گفت که اسرائیل باید پیامش را به گوش جهانیان برساند و تاکید کرد که «ما خواهان دخالت جدی تر آمریکا در حمایت از اسرائیل هستیم» و قول داد که با احساس وظیفه فراگیر کردن پیام اسرائیل به کشورش باز می گردد.
تیمبرلند بیش از 20 فروشگاه بزرگ در سرزمین های اشغالی ایجاد کرده و تولید کننده پوتین های سربازان اشغالگر فلسطین می باشد. بخشی از درآمد خانواده سوارتز صرف پشتیبانی از موسسات آموزشی یهودیان در آمریکا می گردد.

موتورولا (Motorola)
موتورلا شرکتی چند ملیتی است که به خاطر تولید گوشی تلفن همراه، تلفن بی سیم و تلویزیون های دیجیتال شهرت دارد و مرکز اصلی آن در آمریکا قرار دارد. سرمایه گذاری عظیم این شرکت در اسرائیل به سال 1948 بایکوت کالا های صهیونیستیباز می گردد که موجب شکسته شدن تحریم های اعراب علیه رژیم صهیونیستی شد و در نتیجه این خوش خدمتی بنیامین نتانیاهو جایزه ویژه جوبیلی را در سال 1998 به این شرکت اهدا کرد. طی سال های فعالیت موتورلا در سرزمین های اشغالی بیش از 4500 اسرائیلی در آن استخدام شدند تا ضمن خدمات اقتصادی فراوان بهه رژیم اشغال گر قدس موجبات بهبود اشتغال و کسب کار را در سرزمین های اشغالی فراهم آورد.
علاوه بر خدمات اقتصادی فراوان این شرکت، تامین ابزار و ادوات الکترونیکی و رادار های نظامی، گیت های تفتیش، سیستم هدایت موشکی، هواپیمای بدون سرنشین و وسایل ارتباطی و جاسوسی خدمات ویژه موتورلا به رژیم اشغال گر قدس می باشد.

اینتل (Intel)
شرکت اینتل بزرگترین سازنده ریزپردازنده های رایانه ای و قطعات مرتبط با شبکه، بی سیم و ... است. نخستین طرح این شرکت «طرح IDC» است که در سال1974 در حیفا بایکوت کالا های صهیونیستیشروع به کار کرد کارخانه دوم این شرکت در سال 1985 با نام «FAB8» با سرمایه گذاری 1 میلیارد دلاری اینتل و 500 میلیون دلاری رژیم صهیونیستی تاسیس گردید و تاسیس مرکز توسعه اورشلیم در سال 1998 امکان خدمت رسانی هر چه بیشتر به رژیم اشغال گر قدس فراهم کرد.
از خدمات گسترده این شرکت می توان به بورس تحصیلی و خرید وسایل آزمایشگاهی در مدارس و دانشگاه های سرزمین‏های اشغالی اشاره کرد. شعبه اسرائیلی این شرکت که سومین واحد بزرگ اینتل در دنیاست با اشتغال بیش از 4000 نفر و صادرات بیش از یک میلیارد دلار در سال موجبات رونق اقتصادی سرزمین های اشغالی را فراهم آورده است.

آی بی ام (IBM)
آی بی ام سرمایه گذاریش در سرزمین های اشغالی را یک سال پس از تشکیل دولت موهوم اسرائیل آغاز کرد.
بایکوت کالا های صهیونیستی«لارنس ریکاردی» از مدیران این شرکت در در مصاحبه با ارشلیم پست گفت «این بخش از زمین (فلسطین اشغالی) و آرمان های بزرگش برای آی بی ام بسیار مهم است» و این طرز تفکر مدیران آی بی ام بود که ستایش شارون در مهمانی اتحادیه دوستی آمریکا – اسرائیل در سال 2001 را بر انگیخت و سبب شد جایزه «سفیر» اتاق بازرگانی آمریکا – اسرائیل را در سال 2002 به این شرکت سخت افزاری اهدا گردد. از خدمات این شرکت به اسرائیل می توان به ساخت مجموعه «خانه آی بی ام» آزمایشگاه های تحقیقاتی در حیفا و اشتغال 2000 نفر از اشغال گران فلسطین اشاره کرد.

نوکیا (Nokia)
نوکیا حضور خود در اسراییل را با یک سرمایه گذاری 500 میلیون دلاری در ماه دسامبر سال 2000 میلادی آغاز کرد. این شرکت فنلاندی که بیش از 35 درصد کل بایکوت کالا های صهیونیستیگوشی های همراه جهان را تولید می کند بازار اسرائیل غاصب را یکی از بهترین بازار های خود دانسته و با تمام توان در پی سرمایه گذاری در فلسطین اشغالی می باشد. و با احداث کارخانه هایی در سرزمین های اشغالی کمک شایان توجهی به اقتصاد و اشتغال زایی رژیم صهیونیستی داشته است.
لارس ولف (lars wolf) -یکی از مدیران ارشد نوکیا- در 4 مارس سال 2001 میلادی (1380هـ.ش.) در مصاحبه ای با روز نامه صهیونیستی ارشلیم پست (jerusalem post) می گوید «از آنجایی که در پروژه داخلی ما به نام «پروژه اسرائیل»، شبکه اسرائیل یکی از اهداف ماست و همچنین سازمان اقتصادی و مرکز تحقیقات نوکیا نیز حساب ویژه ای بر روی اسرائیل باز کرده، ما اسرائیل را به عنوان چشم انداز و دور نمای تمام اهداف نوکیا می دانیم.»
امید که روزی شاهد اتحاد عمومی مسلمین در جهت نابودی این غده سرطانی و آزادی قدس شریف باشیم «آمین»


-------
منابع و مواخذ:

* رساله اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری، ترجمه فارسی
* وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی اینجا
* کمپین بین المللی تحریم آکادمیک و فرهنگی اسرائیل (آمریکا) U.S. campign Academic & Cultural Boycott of Israel اینجا
* کمپین بین المللی بایکوت اسرائیل اینجا
* مجموعه «من نسکافه نمی خورم» تولید شده توسط جنبش دانشجویان جهان اسلام (دانشگاه امام صادق علیه السلام)




پی نوشته:
1- تاکید بر حرمت معامله با شرکت هایی که سبب انتفاع رژیم صهیونیستی هستند را می توان در استفتائات و فتوا های عموم مراجع ماضی و معاصر از جمله امام خمینی، و آیات عظام نوری همدانی، مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی مشاهده نمود. برای اطلاع از نظر مرجع تقلید خود می توانید به بخش «تجارت با غیر مسلمان» رساله توضیح المسائل یا دفاتر استفتائات ایشان مراجعه نمایید.







      

میزان فروش فیلم غارتگران ((Predatorsدر باکس آفیس فروشی معادل بافروش نخستین نسخه غارتگر (Predator) درآمریکا داشت.. نخستین ورسیون از مجموعه هیولایی غارتگر ((Predator که جزفیلم های ترسناک هیولایی درجه 2 بود سال 1987 بیست و چهار سال قبل ساخته شد. باید اذعان داشت که دهه هشتاد دهه ورود دو هیولای کلاسیک در عرصه سینما بود. نخستین هیولا در سال 1979 با نام بیگانه ALLIEN)) و با فیلمی با همین عنوان ساخته شد و در سینماها سراسر جهان به نمایش درآمد. هیولای بعدی غارتگر بود که در 1987 پای در میان هیولاهای کلاسیک سینما نهاد و فیلم غارتگر (Predator) در کنار بیگانه، به یکی دیگر از نمونه های کلاسیک این ژانر تبدل شد. داستان نسخه اولیه غارتگران درباره قلدران شکارگری بود که خودشان برای هیولای تخیلی غارتگر طعمه بودند. قسمت دوم این مجموعه در سال 1990 ساخته شد و پای این هیولای ناشناخته به یک داستان پلیسی - جنایی و مرموز پیوند زده شد. اما هیولای مرموز دراین فیلم پلیسی، با هنرمندی «دنی گلاور» در نقش «مایک هاریگان» جذابیت فیلم نخست را نداشت و پروژه غارتگر تقریبا در دومین گام سینمایی خود موفقیتی کسب نکرد و فیلم با شکست تجاری درگیشه مواجه شد، طبیعتا پروژه دنباله سازی آن مثل مجموعه بیگانه که به قسمت چهارم رسید ،فراموش شد.سال 2003 بود که کمپانی فاکس قرن بیست ویکم خالقان دو هیولای پیشتاز دهه هشتاد، دان .ا. بانن(بیگانه Alien) و رونالد شوست (غارتگر) را برای ترکیب این هیولاها در قالب یک فیلمنامه دعوت به همکاری نمود، ماحصل این گرده همایی ساخت دو فیلم با عنوان «بیگانه علیه غارتگر» بود، در این دو فیلم خصوصا در قسمت اول هیولایی شکارچی کلاسیک فیلمی که در 1987 جان مک تیرنان سکان هدایتش را بر عهده داشت، به جنگ بیگانه فرستاده شد. نسخه دوم در سال 2007 ساخته وعدم استقبال مخاطبان سبب شد پرونده این هیولای دهه هشتاد برای مدتی بسته شود. علاقه مندان فیلم های هیولایی از ترکیب این هیولا با هیولای کلاسیک دیگر یعنی بیگانه، در فیلم« بیگانه علیه غارتگر» زیاد استقبال نکردند. تا اینکه دو سال قبل رابرت رودریگوئز که به اتفاق تارانتینو یکی ازاحیا کنندگان فیلم های درجه دو پر خشونت «بی مووی ها» شناخته می شود، تصمیم به احیای مجدد این فیلم گرفتند. نسخه تازه غارتگر با عنوان «غارتگران، کوششی موفق، در احیای این هیولا از طریق ترکیبش با کلیشه های چند فیلم دیگر است ،که به صورت فرمولی خط روایی عامه پسندانه تری دارد. خط اصلی داستان به فیلم « 12 مرد خبیث» و همچنین داستان سریال « گمشدگان» شباهت فراوانی دارد. همان سکانس ابتدایی سقوط کاراکتر«رویس» (آدرین برودی ) گواه این مدعاست و نمایی که از بالا از این کاراکتر گرفته می شود به یکی از نماهای معروف سریال لاست شباهت فراوانی دارد .فیلم غارتگران را فیلمساز معروف مجارستانی تبار نیمرود آنتال ساخته است . وی مثل رابرت رودریگوئز - تهیه کننده فیلم - کارش را با ساخت که فیلم های کم بودجه آغاز کرد .در سال 2003 در زیر زمینی در مجارستان نخستین فیلمش راساخت ،او فیلمسازی است که در یک محصول کاملا هالیوودی تلاش می کند، خلاف جریان آب شنا کند ، وی توانسته با چرخش کلیشه ها وتغییر الگو توانسته آنرا به یک محصول کلاسیک غیر متعارف بدل کند.هیولاهای غارتگر در اثر تازه آنتال ، یادآورجانوری تخیلی است که بیست و چهار سال قبل حریف دو بازیگر عضلانی (آرنولد شوایتزنگر و جسی ونتورا) بود،در ورسیون تازه غارتگر آدرین برودی و تافر گریس بازیگران باریک اندام نقش های احساسی، جای این هنرپیشه عضلانی را پر کرده اند .حضور آدرین برودی برای علاقمندان نسخه کلاسیک این فیلم ، با همان تصویر و پیش فرضی که ازآرنولد عضلانی در ذهن دارند ثقیل به نظر می رسد، کسانی که نسخه اولیه این فیلم را به یاد دارند طبعا آنرا با نسخه ای که آرنولد در آن حضور داشته است مقایسه خواهد نمود. اما برودی در این نقش شکل خاصی از یک سوپر قهرمان را ایفا کرده است و مجموعه بازیگران این فیلم به دنیای عضلانی های بازیگری تعلق ندارند، اما هنرمندانی هستند که در برون ریختن احساسات قهرمانه در مبارزه با «شرغریب» تبحرخاصی دارند. حضور برودی و بازیگران باریک اندام در این فیلم برای علاقه مندان امروز هالیوود معنا پیدا خواهد کرد و باور پذیرتر خواهد بود. تغییر نوع بازیگران و اضافه کردن لایه تازه ای به کلیشه نسخه کلاسیک، حاصل همکاری کارگردان نیمرو آنتلال با تهیه کننده –کارگردان مکزیکی رابرت رودریگوئز است.شخصیت های این فیلم با نمونه کلاسیک کاملا متفاوت هستند حتی در مرحله نگارش فیلمنامه قرار بود که غارتگران نمونه باسازی شده فیلم غارتگر باشد، اما زمانیکه تهیه کننده و نویسندگان متوجه شدند، ایده حضور هنرپیشه عضلانی دیگر جوابگو نخواهد بود و عضلانی محبوبی برای ایفای این نقش پیدا نکردند، تصمیم گرفتند در جهت عکس قصه اصلی با اضافه کردن لایه های متعدد داستان ورسیون اولیه را با کلی تغییر به سمت و سوی دیگری هدایت کنند. اما پرسش قابل تعمق و بررسی این است که نبود بازیگران عضلانی معنی و مفهوم فیلم را تغییر می دهد؟در آن فیلم آرنولد با آنهمه عظمت و قدرت در فیلم ، هیولا- غارتگر- را از بین نمی برد، بلکه هیولا (غارتگر) خودش را منفجر می کند، اما در فیلم نبرد تن به تن میان موجودات ناشناخته و تبعید شدگان به این جزیره صورت می پذیرد و انسانها موفق به کشتن موجودات غارتگر می شوند. ضمن اینکه انتخاب برودی درنقش اصلی با هوشمندی خاصی صورت پذیرفته است، وی خباثت و خشونتگری ذهنی را جانشین قلدری و عضلانی شوایتزنگر می کند، این موضوع تاکیدی است براینکه قابلیت خشونت ورزی و کشتار به درشتی اندام ارتباطی ندارد. این شکل انتخاب بازیگر در کسوت قهرمانی کمتر پیش می آید، چرا که از منظرسازندگان جثه برودی با قدرت بازوتطبیق نمی کند تا در چنین نقشی قرار بگیرد ،اما این نقش فرصتی برای برودی است تا ارائه قدرت وکیفیت بازی درونی یک مرد قوی(قهرمان) را کاملا بازتاب می دهد.جانشین کردن آدمهایی که با قد و قامت متوسط به جای مردان عضلانی فیلم های قدیم در فیلم های سینمایی تولید دوران کنونی حضور پیدا می کنند گرایشی است که در فیلم های حادثه ای بیشترمی بینیم و توجیه اش از جانب استودیوهای این است که تماشاگرراحت تربا قهرمانی که هم وزن و هم هیکل خودش باشداحساس قرابت وهمزاد پنداری بیشتری می کند تا با یک مرد عضلانی غول پیکر.در این فیلم مثل سریال لاست جنگل تبدل به یک شخصیت ترسناک می شود و جایی نیست که بخواهید درنگ کنید،این لوکیشن جایی است که همه می خواهند از آن فرار کنید و مانند کابوسی است که سرانجام همه شخصیت ها را به تراژدی پیوند می زند.در چنین آثاری جنبه های تفکربرانگیز فیلم تحت تاثیر جنبه های تفریحی و سرگرم کننده قرار می گیرد ،این دو جنبه در فیلم نمود پررنگی دارد ، دو ساعت وحشت و خون ریزی آنچنان معنی خاصی ندارد اما حضور این هیولا دارای لایه های عمیق تری است که از این منظر فیلم قابل بررسی های بیشتری است. قهرمان فیلم نسخه کلاسیک غارتگر دو مرد عضلانی و بدنساز بودند (آرنولد شوایتزنگر و جسی ونتورا) در نقش دو ارتشی کارآزموده که در جنگل های آمریکای لاتین به دنبال دفع گروه های چریکی ضد آمریکایی رفته بودند ،ناگهان هدف این شکارچی مهاجم- غارتگر - قرار گرفتند،غارتگراز تاریکی و فضای جنگل استفاده می کند تا نیروهای مزدور را از پای درآورد. آن زمان ریگان رئیس جمهور آمریکا بود و مداخله آمریکا در نیکاراگوئه و سایر کشورها آمریکایی جنوبی و کابوس زنده چه گورا ،همچنان سبب ترس دولت ایالات متحده بود. فیلم غارتگر محصول سال 87 هشداری بود در مورد خطرناشناخته ای که در جنگل های آمریکای لاتین ممکن است سلطه آمریکایی را تهدید کند. وجود این هیولا به نوعی هجواین گردن کشی بود. اما انتخاب این بازیگران عضله مند آرنولد و جسی ونتورا به سمت فرماندار کالیفرنیا و فرماندار مینه سوتا نشان می دهد که این دو خود حتی رونالد ریگان نماینده تصویری بودند که رای دهنده آمریکایی معمولا انتظار دارد.حالا اوباما رئیس جمهور آمریکا است و فیلم غارتگران آدرین بروی را در صف قهرمانانش می آزماید، حتی مزدور و نماینده غارتگران در این گروه تا پایان ناشناخته می ماند و همه چیز رنگ وبوی مرموزی دارد.تقاوت عمده فیلم غارتگران محصول اخیر هالیوود با غارتگر محصول سال 87 در این است که در ورسیون تازه ما با ضد قهرمانهایی آشنا می شویم که هر کدام در زندگی خودشان غارتگر خشن و خونخواری هستند وبه نوعی سزای کارهایشان را در این جزیره می بینند ،این اهالی گرد هم آمده عبارتند از یک سرباز مزدور، آدم کش شمشیر بدست، رئیس کارتل قاچاق کوکائین، قاتل حرفه ای، پزشک نابکار و همه این افرادی که در دنیای خود یک غارتگر سلاخ هستند در دام غارتگران می افتند.همانطور که پیش از این عنوان شد تا قبل از این فیلم هیولای غارتگر مجبوبیتش را کاملا از دست داده بود در دوگانه «بیگاه علیه غارتگر» داستان این دو هیولای با یکدیگر گره خورد که هوادران این دو مجموعه سینمایی، این دو گانه را تحویل نگرفتند. استودیو قرن بیستم به این موضوع پی برد که ترکیب این دو هیولا با یکدیگر هیچ جنبه انسانی ندارد وزمانیکه قهرمانی با کالبد پوست و گوشت در مقابل این هیولاها ایستادگی می کند طبیعتا مخاطب از آن استقبال بیشتری به عمل خواهد آورد.استودیو متوجه شد که در احیا این دکان دونبش کفگیرش به ته دیگ خورده است و کشش ترکیب این دو هیولا به اندازه کافی جذاب نیست. و تصمیم گرفت این دو هیولا را در مجموعه جداگانه به روی پرده بفرستند که ماحصل این تصمیم منجر به تولید دو فیلم گاوچرانها و بیگانه ((COWBOYS &ALIENS و فیلم غارتگران شد .دقت کنید در فیلم گاوچرانها ...... بیگانه های مدرن به جنگ قبیله وسترن های می روند و در غارتگران ملیتاریسم آمریکایی هیولای غارتگر را به یک دوئل فرامی خواند.فیلم غارتگران به کارگردانی نیمرود آنتال هیولای تخیلی غارتگر را دوباره احیا می کند واین فیلم از سینمای میکانیکی دهه هشتاد به لطف متدهای پیشرفته تروکاژ و شگردهای نوین فیلمسازی،به قرن بیست و یکم آورده می شود و همین شگردهاو فن آوری های مدرن سینما سبب می شود تا این فیلم جذابیت بیشتری برای تماشاگر داشته باشد .اما فارغ از این همه مسائل غارتگران را به تکرار کلیشه و سطحی بودن قصه می توان متهم نمود ،این ملغمه پرهرج و مرج ار آتش ، خون و انفجار به قدری خالی از وحشت و تعلیق سینمایی است که هر نوع تجزیه و تحلیل تمثیلی را از محتوای فیلم می کاهد .غارتگران اثر متعادل و فرمی خوبی نیست اما برخی ترفند های سازندگان جذابیتی شگرف دارد . یکی از این ترفندها این است که تا دقیقه چهل و پنج هیولای غارتگر را به تماشاگر نشان نمی دهد و تمرکز خود را بر وحشتی منشعب از جغرافیای جنگل و مرموز بودن پرسوناژها متمرکز می کند .از موجود ناشناخته و برخورد شخصیت ها و ترس پرسوناژها از یکدیگر قسمت اول را به خوبی پوشش می دهد ،در قسمت دوم فیلم هیولا غارتگرو حتی جانوارن دست آموزشان ظاهره می شوند وهمان فضای آشنا فیلمی آرنولد در سال 1987 را رقم می زنند وکلیت اثر فرمولی و کلیشه ای می شود .







      
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >