سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

[1]. التحقیق، ج10، ص18.   [2]. لسان العرب، ج12، ص13.    [3]. مجمع البحرین، ج4، ص9.   [4]. کتاب مقدس، سفر تثنیه، باب 31.     [5]. سوره بقره/ آیه 87.   [6]. سوره بقره/ آیه 83.     [7]. بقره/ 246.   [8]. قاموس کتاب مقدس، ص465.   [9]. قبایلی که در شمال سرزمین مقدس سکونت داشتند اسرائیلی و قبایلی که در جنوب سکونت داشتند یهودا نامیده می شدند.  [10]. کتاب مقدس سفر نحمیا، باب13.    [11]. اعراف/ 166.
[12].
مجمع البیان، ج3-4، ص758.

 







      

روحیه استکباری بنی اسرائیل بویژه بزرگان و اشراف آنان موجب شد همواره از دستورات انسان ساز الهی سرپیچی نمایند و در برابر پیامبران خدا ایستادگی کنند قرآن کریم در این زمینه می فرماید: « وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَال؛ِو پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای شما به فرمانروایی برانگیخته است.گفتند: چگونه او را بر ما فرمانروایی باشد؟ در حالی که ما به فرمانروایی از او سزاوارتریم. زیرا حکومت بر بنی اسرائیل در اختیار نیاکان ما بوده است. علاوه بر این او از گشایش مالی برخوردار نیستمطابق آیه 246 سوره مبارکه بقره بزرگان بنی اسرائیل از پیامبر خود درخواست می نمایند تا برای آنان فرماندهی به منظور جنگ با دشمنان تعیین نماید پیامبر آنان (اشموئیل) طالوت را به فرماندهی برگزید ولی علی رغم درخواست خودشان برای جنگ، جز اندکی از آنان در جنگ با دشمن شرکت نکردند: «...فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلا قَلِیلا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ[7]؛ ولی هنگامی که جنگ در راه خدا بر آنان نوشته شد، جز اندکی از آنان، همه روی برتافتند و ستمکار شدند و خدا به ستمکاران داناستیکی از احکام شریعت یهود این است که در روز شنبه دست از کار بکشند و به عبادت و استراحت بپردازند این حکم که مورد تأکید تورات است همواره از سوی نسل های مختلف یهود نقض شده است. لفظ «سبت» به معنای استراحت، معرب است و از عبرانی گرفته شده است. سبت نام روزی است که قوم یهود در آن از تمامی اعمال خود دست کشیده استراحت می کردند. در گذشته مراعات نکردن و نگاه نداشتن این حکم را گناهی عظیم می شمردند بلکه هیچ گناهی را بجز بت پرستی با آن برابر نمی دانستند.[8] اما آن گونه که کتاب مقدس گزارش می دهد این عهد الهی توسط یهود مکرّر نقض شده و کار و فعالیت و خرید و فروش در روز شنبه صورت گرفته است. کتاب مقدس به نقل نحمیا یکی از پیامبران بنی اسرائیل می گوید: «سران یهودا[9] را توبیخ کرده، گفتم: این چه کار زشتی است که انجام می دهید؟ چرا روز سبت را بی حرمت می کنید؟ آیا برای همین کار نبود که خدا اجدادتان را تنبیه کرد و این شهر را ویران نمود؟ و حال خود شما هم سبت را بی حرمت می کنید و باعث می شوید غضب خدا بر اسرائیل شعله ورتر شود.[10]»
قرآن کریم در آیات 163و 166 سوره مبارکه اعراف و نیز آیات 65و 66 سوره مبارکه بقره ماجرای مسخ جمعی از بنی اسرائیل را به دلیل سرپیچی از فرامین الهی بیان نموده است. یهودیان منطقة ایله در روز شنبه نسبت به ماهی گیری منع شده بودند اما آنان با نادیده گرفتن این دستور الهی در روز شنبه با صید ماهی قانون شکنی کرده و به بوزینه مبدّل شدند: «فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ[11]؛ هنگامی که با شکستن مقررات روز شنبه از ترک آنچه از آن بازداشته می شدند سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: بوزینگانی مطرود و رانده شده باشیدنافرمانی این گروه از بنی اسرائیل و بی توجهی به نواهی الهی و نیز جرأت آنان بر معصیت و عدم بازگشت از گناهان موجب شد خداوند آنان را به بوزینه تبدیل کند، آنان پس از مسخ شدن تنها سه روز زنده ماندند.[12]







      

استکبار از ریشة «ک- ب- ر» و به معنای برتری خواهی[1]، امتناع از پذیرش حق از روی عناد و تکبر[2] و خود بزرگ‌بینی دروغین[3] است.ماجرای نافرمانی و سرپیچی یهودیان از دستورات الهی، در بخش های گوناگون کتاب مقدس بیان شده است به گونه ای که بخش قابل توجهی از عهد عتیق به این موضوع اختصاص یافته است. از جمله در سفر تثنیه حضرت موسی در مورد بنی اسرائیل می گوید: «اگر امروز که در میان ایشان هستم نسبت به خداوند این چنین یاغی شده اند، پس بعد از مرگ من چه خواهند کردآنگاه خطاب به آنان می گوید: «می دانم که پس از مرگ من، خود را بکلی آلوده کرده، از دستوراتی که به شما داده ام سرپیچی خواهید کرد.[4]» استکبار و سرپیچی یهود از دستورات الهی در آیات متعددی از قرآن کریم یادآوری شده است. در آیه 87 سوره بقره ضمن توجه دادن به هواپرستی یهود، به استکبار آنان در برابر پیامبران الهی اشاره نموده و می فرماید: «... أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ[5]؛ پس چرا هرگاه پیامبرانی برای شما قوانینی آوردند که دلخواه شما نبود گردنکشی کردید و گروهی از آنان را دروغگو شمردید و گروهی را کشتید؟»از آیه شریفه به خوبی استفاده می شود که هرگاه قوانین الهی و پیام های رسولان او با خواهش های نفسانی یهود مطابقت نداشته از پذیرش آن سرباز زده و سرکشی نموده اند و سرکشی و استکبار آنان موجب شده برخی از پیامبران الهی را تکذیب نموده و برخی دیگر را به قتل برسانندیه شریفه 83 از سوره بقره نیز به دستورات الهی و پیمان های خدا با بنی اسرائیل اشاره نموده و آن ها را این گونه برشمرده است: پرستش خدای یگانه، احسان به پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان و درماندگان و معاشرت نیکو با همگان، اقامة نماز و پرداخت زکات.آن گاه در فراز پایانی آیه می فرماید: «... ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلا قَلِیلا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ[6]؛ ولی جز اندکی از شما، همه پشت کردید و روی برتافتید







      

در آیه 31 سوره توبه به شرک عملی یهود و نصارا یا به تعبیر دیگر شرک در عبادت اشاره شده است: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلا لِیَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لا إِلَهَ إِلا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ[1]؛ یهودیان و مسیحیان از آن روی که بی هیچ قید و شرطی از عالمان و راهبان خود اطاعت کردند، آنها را به منزلة پروردگار معبود خویش شمردند و برای غیر خدا ربوبیت قائل شدند. علاوه بر این نصارا، مسیح، پسرِ مریم را نیز پروردگار خود گرفتند در حالی که آنان مأمور نبودند مگر این که یک خدا را که جز او معبودی در خور پرستش نیست عبادت کنند. او منزّه است از این که به او شرک ورزیده شود
شکی نیست که یهود و نصارا در برابر عالمان و راهبان خود سجده نمی کردند و برای آنها نماز و روزه یا سایر عبادتها را انجام نمی دادند، ولی از آنجا که خود را بدون قید و شرط در اطاعت آنان قرار داده بودند و حتی احکامی را که برخلاف حکم خدا می گفتند واجب الاجرا می شمردند، قرآن از این پیروی کورکورانه و غیرمنطقی تعبیر به «عبادت» کرده است.[2]
این موضوع در روایتی که از امام باقر و امام صادق - علیهما السلام- نقل شده آمده است: « اما والله ماصاموا و لاصلّوا لکنهم احلّوا لهم حراماً و حرموا علیهم حلالاً فاتبعوهم و عبدوهم من حیث لایشعرون[3]؛ به خدا سوگند آنها (یهود و نصارا) برای پیشوایان خود روزه نگرفتند و نماز نخواندند ولی پیشوایان آنها حرامی را برای آنان حلال و حلالی را حرام کردند آنها پذیرفتند و پیروی کردند و بدون توجه آنان را پرستش کردند
علت شرک بودن اطاعت بی قید و شرط از رهبران دینی که حلال خدا را حرام و حرام خدا را حرام می کنند، این است که قانون گزاری مخصوص خداست و هیچ کس جز او حق ندارد چیزی را برای مردم حلال یا حرام کند و تنها انسانها می توانند قانونهای پروردگار را کشف و بر مصادیق مورد نیاز تطبیق نمایند. بنابراین اگر کسی اقدام به قانون گزاری بر ضد قوانین الهی کند، و کسی آن را به رسمیت بشناسد و بدون چون و چرا بپذیرد، مقام خدا را برای غیر خدا قائل شده است، و این یک نوع شرک عملی و بت پرستی و به تعبیر دیگر پرستش غیر خداست.
از قرائن چنین استفاده می شود که یهود و نصارا برای پیشوایان خود چنین اختیاری قائل بودند که گاهی قوانین الهی را به صلاحدید خود تغییر دهند.[4]
[1].
توبه/ 31.
[2].
تفسیر نمونه، ج7، ص365.
[3].
ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج5-6، ص37.
[4].
تفسیر نمونه، ج7، ص366.





      

قرآن می فرماید: وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ[1]؛ یهودیان گفتند: عزیر پسر خداست و نصارا گفتند: مسیح پسر خداست. این سخن آنان است که بر زبان می آورند؛ سخنی است بی پایه و عاری از حقیقت که به سخن کافران بت پرستی می ماند که پیش از ایشان بودند. خدا آنان را بکشد! تا کی از حق بازداشته و به سوی باطل کشانده می شوند
بخاری در تاریخ خود از ابوسعید خدری روایت کرده که در جنگ احد، رسول خدا(ص) پیشانیش مجروح شد و دندانهای رباعی حضرت شکست، برخاست و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: غضب خدا وقتی بر یهود شدت گرفت که گفتند: عزیر پسر خداست، و وقتی بر نصارا شدید شد که گفتند: مسیح پسر خداست، و در این امت بر افرادی شدّت می گیرد که خون مرا بریزند و مرا با رفتارشان در مورد عترتم آزرده سازند.[2]
****
[1]
.توبه/ 30.
[2]
.جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، 1404ق، ج3، ص230.







      

پیامبر پرستی

قرآن کریم در آیه 30سوره توبه، اندیشه شرک آلود یهود و نصارا را مورد توجه قرارداده و می فرماید: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ?؛ یهود گفتند: عزیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست
«
عزیر» نام همان شخصی است که یهود او را به زبان عبری «عِزرا[1]» می خوانند و در نقل از زبان عبری به عربی این تغییر صورت گرفته است.
پس از آنکه «بُخْتُ نُصَّر[2]» پادشاه بابِل کشور یهود را تصرف کرد، معبد را ویران نمود و کتابهای یهود را سوزاند و بسیاری را کشت و عده زیادی را به بابل برد. یهودیان نزدیک به یک قرن در بابل در تبعید بودند تا آن که بابِل به دست کوروش کبیر پادشاه ایران فتح شد و «عِزرا» نزد وی رفته و برای یهودیان شفاعت کرد، کوروش که برای عزرا احترام قائل بود شفاعت او را پذیرفت و اجازه داد یهود به کشور خود بازگردند و تورات را که نسخه های آن بکلی از بین رفته بود دوباره بنویسند.
عزرا در حدود سال 457 قبل از میلاد مسیح مجموعه ای را به رشته تحریر درآورد و به نام تورات در میان یهود منتشر ساخت اگر چه همین مجموعه نیز در زمان «انتیوکوس» پادشاه سوریه و فاتح بلاد یهود، در حدود سال 161 قبل از میلاد مجدّداً بکلی از بین رفت. به هر حال یهودیان بخاطر آن که «عزرا» دین یهود را تجدید نمود و زمینه بازگشت یهودیان به سرزمینشان را فراهم ساخت و تورات را بازنویسی کرد، تعظیم و احترام می نمایند و او را پسر خدا نامیدند.[3]
این موضوع سبب شد گروهی از یهود لقب «ابن الله» را برای عزیر انتخاب کنند، هرچند از بعضی از روایات[4] استفاده می شود که آنها این لقب را به عنوان احترام به «عزیر» اطلاق می کردند، ولی در همان روایت می خوانیم: هنگامی که پیامبر از آنها پرسید: شما اگر «عزیر» را به خاطر خدمات بزرگش احترام می کنید و به این لقب می خوانید پس چرا این لقب را بر موسی(ع) که بسیار بیشتر از «عزیر» به شما خدمت کرده است، نمی گذارید؟ آنها از پاسخ فرو ماندند و جوابی برای این سؤال نداشتند.[5]
******
[1]. Ezra.
[2].
این نام در اصل بابلی، با تلفظ «نبو کودوری اوصَّر Nabu-kudurri-ussur متشکل از سه بخش «نبو: الهه حکمت بابلی»، «کودورو: جانشین یامرز» و «اوصّر: حمایت کن» است. (دائره المعارف قرآن کریم، ج5، ص345). مطالب مربوط به حمله بخت نُصَّر به بلاد یهودی، در عهد عتیق، کتابهای دوم پادشاهان، تواریخ ایام، عزرا، نَحَمیا و اِستر آمده است.(قاموس کتاب مقدس، ص871) در کتاب مقدس از بخت نُصَّر با عنوان «نبوکد نصّر» یاد شده است.
[3].
المیزان فی تفسیر القرآن، ج9، ص243.
[4].
تفسیر نورالثقلین، ج2، ص205.
[5].
تفسیر نمونه، ج7، ص362.







      

عشق یهود به گوساله پرستی

از نگاه قرآن گرایش بنی اسرائیل به گوساله پرستی ریشه‌دار بوده و سابقه دیرینه داشته است و دلهای آنها آکنده از عشق به گوساله پرستی بوده به گونه‌ای که در اثر علاقه مندی به گوساله پرستی از فرمانهای تورات و دستورات موسی(ع) سرپیچی می کردند: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ››(1)؛ و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم و برای نشان دادن قدرت خود به شما آن کوه را بر فرازتان افراشتیم و گفتیم: کتابی را که به شما داده ایم به جد و جهد بگیرید و به آنچه در آن است گوش بسپارید. گفتند: شنیدیم و نافرمانی کردیم. و به سبب کفرشان محبت آن گوساله در دلهایشان نفوذ داده شد. ای پیامبر، به آنان بگو: بد است آنچه ایمانتان شما را به آن فرمان می دهد اگر ایمان دارید
واژه «اُشربوا» در آیه شریفه از ماده اشراب به معنای نوشاندن و سیراب کردن است. در این صورت معنای جمله «واشربوا فی قلوبهم العجل» این است: بنی اسرائیل قلبهای خود را با محبت گوساله سامری سیراب کردند و مقصود از عجل، محبت عجل است و خود عجل جای محبت نشسته تا مبالغه را برساند و بفهماند که گویا یهودیان از شدّت محبتی که به گوساله داشتند خود گوساله را در دل جای دادند.(2)
***********
1:
بقره/93
2:
المیزان فی تفسیرالقرآن، ج1، ص222و223







      

ربا خواری و رشوه دادن
ربا خواری عملی است که اختصاصاً به یهودیان منتسب است که خود آنها معرف این امر هستند ربا نسبت به غیر یهودی را عمل حرامی نمی دانند . و ده فرمان حضرت موسی ( علیه السلام ) را تنها مختص یهودیان دانسته و سایر اقوام و ملل را از آن جدا می نمایند ( نظام بانکداری کنونی ریشه در تفکرات یهودی مبانی اقتصادی یهودی دارد که ربا نیز در آن وارد شده است . ) و می گویند هر عمل زشتی نسبت به هم کیش خود نادرست است و در مورد سایرین رواست . با توجه به اینکه در اسلام و مسیحیت کاتولیک این امر ؛ امر قبیحی بود . با ظهور پروتستانیزم در قرن 16 که دین را رابطه ای شخصی تعریف می کند و نادرستی عمل ربا و بسیاری از قواعد الهی را رد می کند.یهودیان بسیاری به این امر مسلک وارد شدند و از آن استقبال کردند .
ماکس وِبِر در کتاب پروتستانیزم و مناسبت های اقتصادی به نقش پروتستان در اقتصاد می پردازد حال آنکه ورنر سُمبارت نویسنده یهودی آلمانی در سال 1911 در جواب ماکس وبر در کتاب یهودیان و حیات اقتصادی مدرن؛ در مورد اقتصاد یهودیان و ربا خواری بسیار فنی بحث می کند و توضیح می دهد که ربا خواری 2 تا 3 هزار سال از تخصص یهودیان بوده است و عنوان می کند که پروتستانی که ماکس وبر آن را بیان می کند در حقیقت ریشه در یهود و تفکر یهودی دارد و می گوید ربا خواری یک تفکر و اندیشه کاملاً یهودی است ( که حمید عنایت در کتاب سوسیالیزم و انقلاب مصر به ورنر سُمبارت اشاره می کند و دکتر عبدالله شهبازی نیز در مجموعه 5 جلدی زرسالاران یهودی و پارسی یک کتاب را کامل به بحث در مورد اقتصاد یهودیان و جایگاه ربا در آن می پردازد . )
در سند دیگری در کتاب تاریخ یهود در ایران نوشته حبیب لوی ( صهیونیست یهودی الاصل ایرانی ) رشوه دادن یهودیان را بیان می کند که یهودیان برای رسیدن به اهداف خود در ایران از این ضابطه و قاعده استفاده می کردند و ابایی از بیان این موضوع ندارد و همچنین در کتاب « تاریخ قوم من» تالیف «آبا اِبان» مسئله رشوه دادن را در چند جام طرح می کند که این کتاب نیز متعلق به خود یهودیان است .
قساوت قلب
قساوت قلب ریشه در نژاد پرستی و تکبر این قوم دارد . یهودیان عمیقاً معتقد هستند که قوم برگزیده خدا هستند و سایر اقوام و ملتها را حیوان و بربر و در درجاتی پایین تر نسبت به خود می دانند . اسرائیل شاهاک استاد دانشگاه شیمی در اورشلیم و رئیس دفتر حقوق بشر در اسرائیل در کتابی تحت عنوان : مذهب من تاریخ دو هزار ساله که براساس آموزه های تلمود و تورات است به صراحت بیان می کند که قوم یهود قوم برتر و سایر اقوام حیوان هستند وی در این کتاب با اشاره به یک سرباز اسرائیلی که 3 فلسطینی را به رگبار بسته و شهید کرده بود می نویسد از وی می پرسند دلیل کشتن این سه نفر چه بود . وی بیان می دارد که می خواسته اسلحه خود را امتحان کند ! و در تحلیل این مطلب می نویسد که ما ( قوم یهود ) قوم برتر بوده و سایر اقوام در خدمت ما گمارده شده اند .
و در واقعه دیگر که در کنار حرم ابراهیمی رخ داد یک یهودی صهیونیست امریکایی گلد اشتاین 30 نفر نمازگزار را کشت و عده کثیری را مجروح و زخمی کرد وی در دادگاهی تبرئه شد و قبرش اکنون زیارتگاه یهودیان است که در آن مکان دعا می خوانند و به قبرش دخیل می بندند ! نژاد پرستی به این معنی یک اندیشه یهودی است که ترویج داده می شود و یهودیان این تفکر و نگاه را پاس داشته و در میان خود گسترش و رواج می دهند که پیامد این نوع نگرش سختی قلب و قساوت است که خداوند در قرآن کریم می فرماید: فقلوبهم فهی کالحجاره او اشد قسوه !
حتی در تورات بیان شده است : آن هنگام که اسباط ( نوادگان حضرت یعقوب ) به نیل می رسند و حضرت موسی راهی را برای آنان می گشایند گفتند ما از یک راه نمی رویم ! 12 راه برای ما بگشا . حضرت موسی 12 راه گشود و آنها عبور کردند ! و در جایی دیگر با اهانت به حضرت سلیمان پیامبر خود را که بزرگترین حکومت دینی را در طول تاریخ ایجاد کرده بود محکوم می کنند که چرا با ملکه صبا که یهودی نبود ازدواج کرده است !
یهودیان ده فرمان حضرت موسی را تنها در مورد خود رعایت کرده و آن را ابزاری در جهت تضعیف سایرین مورد استفاده قرار می دهند .







      

در قرآن خداوند این قوم را بنی اسرائیل و قوم یهود مورد خطاب قرار می دهد. و دارای دو نوع برخورد است . خصوصیات این قوم که عام است و شامل توده بنی اسرائیل و یهود می شود که شامل این موارد است :
1-
کشتن انبیاء و اهانت به پیامبران 61 بقره- 87 و 88 بقره 67 سوره بقره
2-
رباخواری و رشوه دادن.
3-
قساوت قلب (74 بقره )
4-
نفاق و مکر (72 آل عمران ، 54 آل عمران )
5-
بی بند و باری(59 بقره ، 99 آل عمران )
6-
قومی تحریف گر که در کلام هرمنوتیک ایجاد می کنند و اختلاف و شبهه در کلام خدا بوجود می آورند و حق را به باطل مشتبه می سازند.
7-
عهد شکنی و بهانه جویی ( 54 ، 55، 61، 41، 42، 64، 67، 69، 85، 146 )
و در عین این بیان ؛ خداوند عده ای از یهودیان را مومن خطاب می کند ( 113 آل عمران )
آنها را از توده قوم یهود جدا نموده و استثناء فرض می کند ولی آنچه به کرات در قرآن ذکر می شود آن است که این قوم را مؤمن نمی یابی « الّا قلیلا» و عده بسیار کمی از یهودیان بودند که ایمان آوردند و در راه دین خود قدم برداشتند از جمله مخریق از دانشمندان یهود بود و در جنگ احد خطاب به قوم خود گفت : شما که می دانید این پیامبر حق است چرا او را یاری نمی کنید ؟ گفتند : امروز شنبه است و ما وارد جنگ نخواهیم شد وی اموال خویش را به اسلام بخشید و به جنگ با کفار رفت در جنگ احد کشته شد حضرت رسول فرمودند که : وی شهید شده است .
اکنون به مستنداتی که در مورد خصوصیات قوم یهود وجود دارد اشاره می کنیم :
کشتن انبیاء و اهانت به پیامبران
در قرآن به طور مکرر بر این موضوع تاکید می شود که یهودیان عده کثیری از انبیاء الهی را به ناحق کشتند و عده ای دیگر را تکذیب کردند.
در آیه(87 و 88 )سوره بقره خداوند اینچنین میفرماید : آیا هر پیامبری که از جانب خدا اوامری را بر خلاف هوای نفس شما آورد از حکمش سر پیچیده و از راه حسد گروهی را تکذیب می کنید و جمعی را به قتل می رسانید . آن گروه گمراه به تمسخر به پیامبران گفتند : دلهای ما در حجاب غفلت است . چیزی از سخنان شما نمی فهمد. چنین نیست . بلکه خدا بر آنها لعن و غضب فرمود زیرا کافر شدند و در میان آنان اهل ایمان بسیار اندک بود. و در تورات خود یهود صفات ناروا و اعمال زشت را به پیامبران نسبت می دهند که نص تحریف شده تورات است و به عنوان سندی قابل استناد !







      

 صفات و ویژگی های امت های پیشین، زندگی و فرجام آنان ، عوامل پیشرفت و موفقیت و نیز زمینه های انحطاط و سقوط ملت ها و جوامع با اهمیت زیادی در قرآن کریم بیان شده است؛ ویژگی ها و عملکرد یهود به عنوان قومی منحصر به فرد، به صورت خاص و برجسته مورد توجه قرآن قرار گرفته است. نظر به این که قرآن، یهود را سرسخت ترین دشمن مسلمانان معرفی می کند، شناخت اندیشه ها و ویژگی های این قوم اهمیت فراوانی دارد.  داستان گوساله پرستی یهود در قرآن با اهمیت قابل توجهی مورد بحث واقع شده است و این ماجرا در چهار سوره از قرآن[1] تبیین شده است. مطابق آیات قرآن، حضرت موسی برای مناجات و دریافت تورات به کوه طور رفت و قرار بود این مأموریت 30 روز به طول انجامد. در طول این مدت حضرت موسی برادرش هارون را به عنوان جانشین خود برگزید. اما این مأموریت از جانب خداوند تمدید شد و10 روز دیگر نیز به آن افزوده شد، پس از اتمام مأموریت، زمانی که حضرت موسی می خواست به میان قوم خود برگردد از طریق خداوند متعال باخبر شد که فردی به نام «سامری» آنها را گمراه ساخته است. قرآن صحنة بازگشت و برخورد موسی با بنی اسرائیل را این گونه گزارش می دهد» وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلا تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاءَ وَلا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ[2]، و چون موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت به آنان گفت: پس از رفتن من، بد جانشینی برایم بودید. آیا می خواستید کار پروردگارتان (فرو فرستادن تورات) پیش از زمانش تحقق یابد؟ آنگاه صحیفه های تورات را افکند و سر برادرش هارون را با چنگ زدن به موهایش گرفت و او را به سوی خود می کشید. هارون گفت: ای پسر مادرم، این قوم مرا به ناتوانی کشاندند و نزدیک بود مرا به خاطر مخالفت با گوساله پرستی بکشند. پس دشمنان را با نکوهش من شادمان مساز، و مرا در مخالفت با خود همراه این ستمکاران مشمار».
این حادثه که سطحی بودن ایمان بنی اسرائیل را به خوبی نشان می دهد معلولِ عوامل مختلفی است؛ زیرا از یک سو بنی اسرائیل سالیان دراز در مصر شاهد گاوپرستی یا گوساله پرستی مصریان بودند و از سوی دیگر هنگامی که از رود نیل عبور کردند، صحنة بت پرستی (گاوپرستی) قومی که در آن سوی نیل زندگی می کردند، توجه آنها را به خود جلب کرد و از موسی(ع) تقاضای بتی همانند بت آنها کردند، که موسی آنان را به شدت ملامت و سرزنش کرد، علاوه بر آن، تمدید میقات موسی(ع) از سی شب به چهل شب، نیز موجب شد شایعه مرگ موسی(ع) توسط برخی از منافقان در میان بنی اسرائیل منتشر شود. جهل و نادانی بسیاری از این قوم و نیز مهارت و زبردستی سامری در اجرای نقشة خود نیز از دیگر عوامل مؤثر در این ماجرا بود که مجموعاً سبب شد در مدت کوتاهی، اکثریت بنی اسرائیل به بت پرستی روی آورند و گوساله پرست شوند.«3»

گوساله پرستی یهود با مقداری تفاوت نسبت به قرآن در کتاب مقدس منعکس شده است و در باب 32 از سفر خروج آمده است.
******************************************

[1]. بقره آیات51،54، 92، 93، نساء آیه 153، اعراف آیات148تا 154 و سوره طه آیات85 تا 97.
[2].
اعراف/150
.
[3].
تفسیر نمونه، 1361، ج6،ص370.







      
   1   2      >