...در مرامنامه سیاسی جنبش امل آمده است که: « جنبش امل یک حرکت فرقه گرا نیست و همچنین هدایتگر موسسات خیریه و دینی هم نیست. جنبش محرومان و مستضعفان است، ...... در کنار ستمدیدگان قرار دارد و تا آخرین نفس به مبارزه خود ادامه خواهد داد«
عقاید و نظرات سیاسی مشخص جنبش هم عبارتند از: ایمان به خدا و پیامبر اسلام )ص)، تلاش در راه استقلال و آزادی مردم لبنان و مبارزه با فئودالیسم سیاسی، ایجاد اقتصاد ملی و منطبق با احکام و اصول اسلامی، ترویج میهن دوستی، ناسیونالیسم ملی و مخالفت با دخالت خارجی، حفاظت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی؛ مخالفت با تجزیه و تقسیم کشور، حراست از استقلال لبنان، موافقت با مشارکت همه احزاب و گروهها در امور سیاسی کشور، مخالفت با امپریالیسم و صهیونیسم. بدین ترتیب، امام صدر نیز بنیانگذار شایسته جنبش امل شیعیان لبنان شد.
در آغاز تأسیس جنبش امل، این جنبش در صحنه سیاسی لبنان همواره با استفاده از شیوه های صلح آمیز برای بهبود وضعیت زندگی و کسب جایگاه قانونی مناسب برای شیعیان تلاش و مبارزه می کرد. این گونه مبارزه صلح آمیز با رفتار و سلوک سیاسی معقول و معتدل امام صدر سنخیت زیادی داشت، او در سخنرانی های متعدد در حضور شیعیان لبنان با تاکید گفته بود: « ما نه به راست و نه چپ منحرف نخواهیم شد و تنها صراط مستقیم را خواهیم پیمود.» اما بر اثر عدم بهبود یافتن وضعیت اجتماعی و اقتصادی شیعیان در مدتی طولانی، تجاوزات مکرر نیروهای اسرائیلی به مناطق مسکونی شیعیان در جنوب لبنان و تشدید وخامت اوضاع داخلی و بین المللی، سرانجام مواضع امام صدر به تدریج دچار تغییر و تحول گردید. در روز 17 مارس 1974 میلادی، هفتاد و پنج هزار نفر از شیعیان لبنان در شهر بعلبک گردهم آمدند. در این مراسم ضمن تیراندازی به سوی آسمان، شور و احساسات شیعیان به اوج رسید و امام صدر نیز در سخنانی اعلام نمود: « ما به احساسات نیاز نداریم بلکه به حرکت و اقدام نیازمندیم ... از امروز دیگر من ساکت نخواهم نشست«.
در ماه آوریل 1975 میلادی، جنگ داخلی لبنان درگرفت، امام صدر در ابتدا اصلاً به وجود سازمان چریکی متعلق به شیعیان اعتراف نمی کرد، تا اینکه در روز پنجم ژوئیه در یک اردوگاه آموزش نظامی شیعیان در منطقه بعلبک انفجاری رخ داد و در نتیجه 27 نفر از نیروهای چریکی شیعه در حال آموزش نظامی جان خود را از دست دادند. روز بعد امام صدر با صدور بیانیه ای اظهار داشت که جان باختگان در این انفجار متعلق به جنبش مقاومت لبنان – امل – بودند و بدین وسیله ولادت رسمی جنبش امل نخستین بازوی نظامی شیعیان لبنان را اعلام کرد. از این زمان به بعد، جنبش امل از یک سازمان سیاسی صلح آمیز تازه تأسیس شیعیان به تدریج به یک پایگاه شیعیان و نیز یک ساختار مرکب سیاسی و نظامی در راستای حمایت از امنیت و حاکمیت طایفه شیعه توسعه یافت و یک سری مبارزات مسلحانه برای پشتیبانی از حرکت ملی و انقلابی لبنان و مبارزه با اسرائیل به راه انداخت.
امام موسی صدر نه تنها بنیانگذار جنبش امل سازمان سیاسی نظامی شیعیان لبنان است، بلکه از نخستین پیشگامان جنبش صلح آمیز خاورمیانه به شمار می رود. بینش و بصیرت سیاسی امام صدر بعنوان یک سیاستمدار و عالم اندیشمند، آزاداندیش و تیزبین تنها به جامعه مسلمانان شیعه محدود نمی شد، بلکه به دنبال پیش بردن و حفاظت از همکاری، همبستگی و همزیستی میان همه طوایف و گروههای دینی و مذهبی داخل لبنان بود. پس از ورود امام صدر به سرزمین لبنان در سال 1960 میلادی، و همزمان با پیگیری و تلاش موثر برای ایجاد دو سازمان سیاسی و نظامی بزرگ پیش گفته برای شیعیان و نیز راه اندازی موسسات خیریه، مراکز آموزشی و مرکز اشتغال به کار، در قامت یک پیشوای روشن بین، معتدل و میانه رو اقدم به انجام سخنرانی و خطابه های عالی و رفت و آمدهای دایمی میان همه طوایف دینی و مذهبی لبنان نمود. در این میان، به برجسته ترین و معروف ترین فعالیت ها و اقدامات وی در ادامه اشاره می کنیم. در سال های آغازین رهبری عالی شیعیان لبنان و ریاست مجلس اعلا در سال 1960 میلادی، امام صدر به روشنی عقیده سیاسی روشنفکرانه و مترقیانه مشارکت مشترک مسیحیان و مسلمانان در امور سیاسی لبنان را مطرح کرد و در سال 1961 میلادی با همکاری مطران گریگوری حداد رهبر مسیحیان کاتولیک لبنان سازمان «جنبش حرکت اجتماعی «را بطور مشترک پایه ریزی کردند و در سال 1962 میلادی نیز فعالانه گفتگوی مسالمت آمیز میان مسلمانان و مسیحیان را مطرح و پیگیری نمود، و در مراسم روز رستاخیز مسیح (ع) در سال 1975 میلادی در کلیسی کبوشیین بیروت پایتخت لبنان و در جمع مسیحیان حضور یافت و در آن گردهمایی دینی خطابه صلح آمیز شورانگیزی ایراد کرد؛ و در سال 1971 میلادی در پی پیشنهاد و تلاشهای بی وقفه او، برای نخستین بار در تاریخ لبنان »برای رهبران دینی طوایف گوناگون برای حمایت از جنوب لبنان » را با همکاری و همراهی مشترک رهبران معنوی همه طوایف مسلمان و مسیحی لبنان ایجاد کرد، اهداف اصلی این شورا ترویج و پیشبرد موثر همزیستی و تفاهم میان همه طوایف دینی و مذهبی داخل لبنان، حفاظت از ثبات و امنیت ملی لبنان، هماهنگ ساختن فعالیت های اجتماعی در راه مشارکت همه گروهها و طوایف در سازندگی و امور سیاسی کشور بود. علاوه بر این اقدامات، امام صدر با انجام سخنرانی ها و مصاحبه های گوناگون و برگزاری سمینارها و نشست های متعدد از همه نمایندگان و رهبران دینی طوایف مختلف برای شرکت در امور اجتماعی دعوت می کرد. در همه این سخنرانی ها و خطابه ها و فعالیت های اجتماعی فرا طایفه ای، امام صدر نه تنها مبلغ و مروج اندیشه های سیاسی مبتنی بر آرامش، تفاهم و همزیستی و بنای مشترک کشور مدرن لبنان نوین برپایه نظم و صلح و آرامش بود، بلکه عمیقاً معتقد به یاری برای پایه ریزی صلح و سعادت و آرامش پایدار در منطقه خاورمیانه و حتی جهان بود.
در آوریل 1975 میلادی، بر اثر نفوذ و تحریک نیروهای سیاسی متعدد از سوی کشورهای غربی و همسایه، جنگ داخلی شدیدی در لبنان درگرفت، و کنترل آن از دست دولت لبنان خارج شد و کشور بی درنگ در اغتشاش و ناامنی غوطه ور گردید، و امام صدر نیز از فرط نگرانی و اضطراب بی آرام و قرار بود. او بی اعتنا به سلامت و ایمنی جان خود و با استفاده از شهرت و آوازه بلند مرتبه خویش در میان همه محافل سیاسی و دینی لبنان برای پایان دادن به جنگ داخلی و اعاده صلح و آرامش شروع به فعالیت و دوندگی در داخل لبنان و کشورهای منطقه خاورمیانه نمود و به ترتیب به سوریه، مصر، اردن، عربستان سعودی، عراق و الجزایر سفر کرد تا از نیروهای ذی نفوذ خارجی برای مداخله و پادرمیانی در امر تفاهم میان طوایف گوناگون لبنان کمک بگیرد. در این گونه فعالیت های اجتماعی امام صدر ذره ای از صبغه فرقه پرستی تنگ نظرانه شیعی وجود نداشت مواضع سیاسی وی می توانست رشته های توسعه سیاسی اجتماعی کشور لبنان را به یکدیگر متصل سازد، او نماینده مشترک خواست درونی همه طوایف و گروه های لبنانی برای برقراری صلح و آرامش، تفاهم و همزیستی، امنیت، شکوفایی و رفاه لبنان بود، و طرفداری و ستایش فراوان رهبران دینی همه طوایف مسلمان شیعه و سنی، مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس و پیروان آنان را در پی داشت و اکثر مسلمانان محترمانه او را « پیامبر صلح » می نامیدند.
یکی از رهبران ارتدوکس لبنان درباره او چنین می گوید: « امام موسی صدر یک شخصیت فوق العاده بود. هیبت و جذابیت او سبب احترام دوستان و دشمنانش به وی بود، و همه مجذوب و شیفته اخلاق، رفتار و جذبه وی می شدند. » در اواخر دهه 1970 میلادی، بیشتر وسایط ارتباط جمعی و نشریات خاورمیانه با انتشار مقالاتی امام موسی صدر را از پیشگامان و مبتکران واقعی صلح و آرامش در خاورمیانه معاصر توصیف کردند، و حتی سید محمد خاتمی رئیس جمهور کنونی ایران چندین بار اعلام کرده که اندیشه « گفتگوی تمدنهی » وی نیز مستقیما از عقاید و اندیشه های همزیستی مسالمت آمیز امام صدر نشات گرفته است. این بخش از مطالب را با کلام امیر عبدالله ولیعهد عربستان سعودی ضمن دیدار با خانواده امام صدر در حاشیه برگزاری کنفرانس سران اسلامی در سال1997 میلادی در تهران به پایان می بریم که گفت: « من در تمام سال های زندگی، شخصیتی به هوشمندی، وسعت اطلاع، حسن خلق، انسانیت و جذابیت امام موسی صدر ندیدم.«
بنیانگذار جنبش امل و پیش آهنگ نهضت صلح و آرامش در خاورمیانه
لبنان پس از خروج از زیر سیطره استعماری فرانسه در سال 1943 میلادی و کسب استقلال، کشوری متشکل از یک قومیت واحد اما دارای پیچیدگی ساختار دینی و مذهبی بوده است، که در آن پیروان چند دین و مذهب بزرگ شامل مسیحیان، مارونی و ارتدوکس، مسلمانان سنی و شیعه در کنار هم زندگی می کنند و مسلمانان از اکثریت بیشتری برخوردارند.
پس از استقلال لبنان، براساس موافقت نامه منعقده در آن سالها با مقامات فرانسوی برای تقسیم و توزیع قدرت برپایه اصول دینی و مذهبی، مقرر گردید که مقام ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا در اختیار مسیحیان مارونی، مقام نخست وزیری در اختیار مسلمانان سنی مذهب، مقام ریاست پارلمان در اختیار مسلمانان شیعه مذهب و مقام ریاست ستاد کل ارتش در اختیار دروزیها باشد و این ساختار همواره تاکنون رعایت شده است.
در مجلس تعداد کرسی های مسیحیان و مسلمانان طبق سرشماری جمعیت در سال 1932 میلادی به نسبت 6 به 5 نفر توزیع و تقسیم شده بود. در آن زمان، کل جمعیت لبنان 785500 نفر بود و در این میان، تعداد شیعیان 6/19% از جمعیت را تشکیل می داد. براساس این بافت توزیع قدرت مسیحیان مارونی در مرکز حاکمیت و اقتدار قرار گرفتند و مسلمانان سنی از قدرت کمتر و شیعیان از قدرت حقیقتاً محدودتری برخوردار شدند.علاوه بر این، بیروت پایتخت لبنان پیش از استقلال و در دوران حاکمیت استعمار فرانسه مبتذل ترین، غربی ترین، و دارای منحط ترین شیوه زندگی در منطقه خاورمیانه معاصر و معروف به بهشت خاورمیانه بود؛ کابارهها و فاحشه خانه ها، بیکاری، فقر، عقب ماندگی، جهل و نادانی از مشکلات و عوارض اجتماعی متعدد ناشی از دوران استعمار بودند که بعنوان «میراث» ویژه استعارگران غربی برای دولت و ملت لبنان پس از کسب استقلال بر جای ماندند.
لبنان به خاطر هم مرزی با فلسطین و اسرائیل، پس از استقلال همواره در اوج زد و خوردها و نزاع اعراب و اسرائیل قرار داشته و خط مقدم کشمکش قومی و دینی خاورمیانه به شمار می رود.
امام صدر با قبول خطرات و مشکلات گوناگون پس از قبول مسئولیت زعامت و هدایت شیعیان لبنان با وضعیت دشوار و بغرنج ناشی از نرخ بالای بیکاری، فقر و تنگدستی شیعیان لبنان و نیز سطح بسیار پایین آموزش و تحصیلات، موقعیت پایین سیاسی و اجتماعی آنان روبرو گردید و در ابتدا تصمیم گرفت یک سری اقدامات مهمی را پیگیری و اجرا نماید. این اقدامات عبارت بودند از: ایجاد مؤسسه خیریه و سرپرستی ایتام، پناه دادن به کودکان بی سرپرست، تأسیس بیمارستان و درمانگاه در مناطق محروم، بهبود وضع پزشکی و بهداشتی اقشار فقیر و محروم، ایجاد جمعیت احسان و خیریه با مشارکت همه طوایف و مذاهب، تشویق و ترغیب ثروتمندان برای کمک به موسسات و صندوق های خیریه، کمک به بیوه زنان برای رفع مشکلات معیشت و زندگی، تاسیس مراکز آموزش پرستاری و قالی بافی و خیاطی و گلدوزی برای زنان و دختران، تشویق زنان به قبول مسئولیت های اجتماعی، ایجاد کارگاه هنرهای دستی سنتی، ایجاد فرصت های شغلی برای زنان و بیکاران، راه اندازی مرکز علمی و فرهنگی، راه اندازی مدرسه صنعتی مجانی، راه اندازی مرکز سوادآموزی برای دختران، تبلیغ و ترویج دستیابی به علوم و فنون جدید و تغییر افکار و اندیشه های خرافه و جاهلانه در میان توده مردم. امام صدر با تأسیس و راه اندازی این مراکز و موسسات و مدارس در سراسر لبنان، علاوه بر پذیرش محرومان مسلمان شیعه، همزمان از اقشار محروم سایر طوایف و مذاهب مثل سنی ها و مسیحی ها نیز برای تعلیم و آموزش در این مراکز و مدارس ثبت نام می کرد، و این فعالیت ها در جهت بهبود وضعیت فرهنگی و اشتغال شیعیان لبنان و سایر اقشار محروم و تنگدست طوایف دیگر مفید و موثر بودند و نقش ارزنده ای در کاهش منازعات دینی حاد در جامعه لبنان داشت.
در زمان استقلال لبنان، استعمارگران فرانسوی یک میراث دیگر هم برای آن کشور باقی گذاشته بودند و آن هم اختلافات و درگیریهای طایفه ای بود. توزیع و تقسیم حاکمیت سیاسی ملی پس از استقلال لبنان بصورت نامناسب انجام شده بود، اختلاف و تضاد سیاسی میان طوایف و مذاهب گوناگون کشور وجود داشت، علاوه بر این اثرات مستقیم درگیری اعراب و اسرائیل وضع سیاسی داخلی لبنان را بی ثبات و متشنج ساخته بود و جامعه در یک ناآرامی طولانی فرو رفته بود.
یافتن راه حلی برای کاستن و پایان بخشیدن به اختلافات سیاسی میان طوایف دینی و مذهبی موجود در داخل لبنان یکی از آزاردهنده ترین مسائل پیش روی یک سیاستمدار و رهبر مذهبی بود. از لحاظ تاریخی، شیعیان لبنان همواره یک اقلیت مذهبی بودند، و بیش از 50% آنان در مناطق بسیار فقیر جنوب و ارتفاعات کوهستانی سکونت دارند و کمتر وارد عرصه سیاست شده اند. امام صدر پس از ورود به لبنان عمیقاً به اهمیت کاستن اختلافات فرقه ای و دینی و پایان دادن به درگیریهای سیاسی داخلی پی برد، از این گذشته فوریت و ضرورت راه اندازی تشکیلات سیاسی ویژه شیعیان و تلاش در راه کسب جایگاه مناسب برای شیعیان در حیات سیاسی کشور را احساس کرد. به خاطر این، امام صدر شیوه سنتی عدم مداخله و ورود رهبران شیعه در سیاست را تغییر داد، از یک سو شروع به ایجاد و راه اندازی مدارس، مراکز آموزشی و دارالایتام و بیمارستان و درمانگاه و سایر موسسات خیریه و عام المنفعه نمود و از سوی دیگر در مناطق شیعه نشین اقدام به سخنرانی های سیاسی و بسیج مردم و بررسی وضع اجتماعی آنان نمود و گام های استوارش سراسر خاک لبنان را درنوردید.
امام صدر با ورود به لبنان و با انجام اقدامات ثمربخش قاطع و برنده برای بهبود وضعیت فرهنگی، اقتصادی، آموزشی و بهداشتی شیعیان، توجه و عنایت اقشار محروم شیعیان لبنان را سریعاً به سوی خود جلب کرد، و تعداد زیادی از شیعیان خارج از کشور نیز پس از خبردار شدن از اوضاع دسته دسته به خانه و کاشانه خویش مراجعت کردند و بدین گونه جمعیت شیعیان لبنان به سرعت رو به افزایش نهاد و خیلی سریعاً به نیرویی عمده در حیات سیاسی و اجتماعی لبنان مبدل شدند.
سیاست در لبنان یک ویژگی مهم دارد، یعنی مطالبات و خواسته های سیاسی همه احزاب و گروهها در قالب سازمانها و نهادهای دینی و مذهبی تبلور می یابد. شیعیان لبنان برای کسب قدرت قانونی جهت مشارکت در امور سیاسی کشور بایستی سازمان سیاسی مخصوص خود را تاسیس کنند و امام صدر از شناخت و آشنایی کافی و عمیق درخصوص این موضوع برخوردار بود. امام صدر پس از انجام بررسی و تحقیقات اجتماعی گسترده و عمیق تصمیم گرفت در ابتدا یک سازمان سیاسی متعلق به شیعیان لبنان را شکل دهد و بر اثر تلاش های مستمر و خستگی ناپذیر وی، دولت لبنان در ماه مه 1967 میلادی ایجاد « مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان » را تصویب کرد، اعضای این مجلس عمدتا متشکل و منتخب از علما و روحانیون شیعه لبنان بودند، و هدف آن تلاش در راه « مساوات و عدالت اجتماعی » برای شیعیان بود. در ماه مه 1969 میلادی امام صدر به مدت شش سال به ریاست این مجلس برگزیده شد. او از این هنگام در عرصه سیاسی لبنان با تمام توانایی و کیاست جلوه گر شد و شیعیان لبنان با احترام او را « امام موسی صدر » خطاب می کردند.
در سال 1973 میلادی، امام صدر بار دیگر به ریاست مجلس اعلا برگزیده شد و با توجه به آوازه و شهرت والای وی نزد مسلمانان شیعه لبنان، مجلس مذکور طی مصوبه ای تصمیم گرفت که امام صدر منصب ریاست مجلس اعلا را تا پایان سن 65 سالگی یعنی تا تاریخ 4/6/1993 بر عهده داشته باشد.
با تشکیل مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان، شرایط بی تشکیلاتی شیعیان لبنان دگرگون شد، و شالوده لازم برای مشارکت بعدی آنان در امور سیاسی کشور پایه ریزی گردید، و امام موسی صدر به این خاطر بنیانگذار نخستین تشکیلات سیاسی شیعیان لبنان شد.
در اواخر دهه 1970 میلادی، زمانی که اسرائیل حملات پردامنه ای را به مناطق جنوب لبنان آغاز نمود، امام صدر با هدایت و رهبری یک راهپیمایی بزرگ متشکل از شیعیان لبنان در اعتراض به بی توجهی دولت لبنان به مشکلات کشاورزان محروم جنوب، و در پی تقاضای اقشار مختلف شیعیان لبنان، یک سازمان مردمی و سری شیعیان به نام « حرکة المحرومین » را تشکیل داد. حرکة المحرومین در آغاز یک سازمان سیاسی غیرنظامی با گرایش ناسیونالیستی بود، و ابزار مبارزه اقشار شیعه برای کسب و اعاده جایگاه قانونی مناسب شیعیان در ترکیب سیاسی لبنان بود.
در تاریخ18 مارس 1974 میلادی، « افواج المقاومة اللبنانیة » ( گردان های مقاومت لبنان ) وابسته به حرکة المحرومین با نام « امل » شروع به فعالیت علنی نمود. کلمه « امل » متشکل از حروف نخستین کلمات عربی « افواج المقاومة اللبنانیة » است و کلمه « امل » در زبان عربی به معنای « امید و آرزو » می باشد. جنبش امل خواست نیرومند شیعیان برای برخورداری از یک نیروی مسلح را برآورده کرد، شیعیان لبنان آن را نماینده سیاسی و نیروی نظامی خود می دانستند و تعداد زیادی از شیعیان لبنان که توسط نیروهای اسرائیلی از خانه و کاشانه خود در جنوب لبنان آواره شده بودند به نیروهای مردمی امل پیوستند و هسته نیرومند آن را شکل دادند.
در چنین اوضاع و احوالی، امل با قدرتی سرزنده و نیرومند در صحنه سیاسی لبنان عرض اندام نمود و به یک نیروی مؤثر در میان احزاب و گروه های سیاسی گوناگون لبنان تبدیل شد، و توجه بسیار جهانیان را به خود جلب کرد. واژه امل از سوی رسانه ها ی ارتباط جمعی در سراسر جهان منتشر گردید و به واژه ای آشنا نزد همگان در عرصه سیاسی و بین الملی خاورمیانه معاصر مبدل گردید.
تولد نواده پیامبر اسلام (ص) در شهر قم
امام موسی صدر پیشوای دینی مشهور و ایرانی تبار مسلمانان شیعه لبنان و نام کامل وی « سید موسی الصدر » است که در روز 14 خرداد 1307 هجری شمسی در شهر مذهبی قم از نواحی مرکزی ایران چشم به جهان گشود. او رهبر دینی شیعیان و طرفدار جدی همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان و مذاهب گوناگون مانند تسنن و تشیع، کاتولیک و ارتدوکس، دارای رفتار نرم و منش معتدل، بسیار فاضل و اندیشمند، صاحب افکار ژرف و اندیشه های ناب، روشن بین و روشن فکر و دارای سعه صدر، مسلط به چندین زبان خارجی، مهارت و استادی در سخنرانی، سرشار از جذابیت، دارای اخلاق خوش، قد رشید و قامت بلند 98/1 سانتیمتر، جذاب، خوش سیما و خوش هیکل بود. از کلمه « سید » در پیشوند نام خانوادگی او می توان به روشنی فهمید که در خانواده سادات متصل به خاندان پیامبر اسلام (ص) متولد شده است. بطور مشخص باید گفت که او نواده امام حسین (ع) فرزند امام علی (ع) داماد حضرت محمد (ص) پیامبر گرامی اسلام است. خانواده او از خاندانهای مهم جهان تشیع هستند و اصالت و ریشه آنان به سید صالح شرف الدین واقع در قریه شحور در جنوب لبنان باز می گردد، که تبار آنان بر اساس شجره نامه به امام موسی کاظم (عا (مام هفتم شیعیان می رسد، افراد این خاندان بطور گسترده در لبنان، عراق و ایران پراکنده شده اند. برپایه شجره نامه خانوادگی، چندین نسل از اجداد و پدر بزرگان او از علمای دینی مشهور شیعه بوده اند. پدرش سید صدرالدین صدر یکی از آیت الله های معروف قم بود. سید محمد باقر صدر رهبر حزب الدعوه اسلامی شیعیان عراق نیز پسر عمو و شوهر خواهرش است که در سال 1980 توسط صدام رئیس جمهور سابق عراق به شهادت رسید.
امام صدر در ایران تحصیل کرده است. او در نوجوانی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش قم به پایان رساند و سپس به دستور پدرش برای فراگیری علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد و آموزش های دینی سنتی و جدید را بصورت منظم فراگرفت. در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم، در محضر علمای متعددی از جمله امام خمینی استاد برجسته علوم اسلامی و عرفان تلمذ نمود و یکی از شاگردان ممتاز امام خمینی، و نیز بعدها یکی از حامیان جدی انقلاب اسلامی امام خمینی بود. آیت الله خامنه ای رهبر ارشد کنونی انقلاب اسلامی ایران نیز از هم مدرسهای مام صدر محسوب می شود.
در سال 1950 میلادی، امام صدر وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران عالی ترین پایگاه علم و دانش ایران شد و با کسب نمرات ممتاز و پس از گذشت حدود چهار سال موفق به کسب مدرک کارشناسی در رشته « حقوق در اقتصاد » گردید و او نخستین روحانی شیعه فارغ التحصیل از دانشگاه دولتی و دارنده درجه دانشگاهی بود. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، به درخواست پدرش به قم مراجعت کرد و پیشه سنتی خود را بعنوان یک روحانی و عالم دینی آغاز نمود و مجله ای به نام « مکتب اسلام » راه اندازی کرد. در سال1953 میلادی پدرش در قم دار فانی را وداع گفت و امام صدر از ایران به شهر مذهبی نجف اشرف در عراق مهاجرت کرد و در محضر آیت الله محسن حکیم و آیت الله ابوالقاسم خویی به ادامه تحصیل علوم اسلامی مشغول گردید.
در سال 1957 میلادی برای نخستین بار به لبنان سفر کرد. در این مسافرت، وضع فقر و عقب ماندگی مسلمانان شیعه لبنان تأثیر عمیقی بر او نهاد، او از شهر ساحلی صور واقع در جنوب لبنان محل اقامت خویشاوندانش بویژه آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین رهبر دینی مسلمانان شیعه لبنان دیدار کرد. از طریق تماس و ارتباط عمیق و تبادل افکار و اندیشه های ژرف، شرف الدین به موسی صدر برای تقویت و نیرومند کردن شیعیان لبنان امید فراوانی بست. نسل سادات خاندان صدر از جایگاه و موقعیت ممتازی در جامعه مسلمانان شیعه خاورمیانه برخوردارند، استعداد و توانایی های درخشان و برجسته شخص وی و تقدیر الهی مقدر نمود که او زندگی خود را وقف لبنان نماید، و او برگزیده و منتخب شایسته شرف الدین برای بدست گرفتن زمام رهبری شیعیان لبنان بود. پس از درگذشت شرف الدین در آن سالها، او دعوت مسئولان شهر صور برای عزیمت به آن شهر و بدست گرفتن زعامت دینی مسلمانان شیعه را دریافت کرد. او در ابتدا در پذیرش این دعوت برای سفر به لبنان تردیدهایی داشت، اما به توصیه آیت الله محسن حکیم استادش در عراق دعوت را قبول نمود و در ماه اکتبر 1959 میلادی به همراه همسر ایرانی اش به صور وارد شد، و در سال 1963 میلادی تابعیت لبنانی خود را از دست شهاب رئیس جمهور لبنان دریافت کرد. از این زمان به بعد پله های رشد و ترقی را آغاز نمود و مسئولیت زعامت دینی شیعیان لبنان را برعهده گرفت و با سلوک سیاسی روشن، معتدل و نرم خویش همه مسلمانان و مسیحیان لبنان و پیروان ادیان گوناگون را به سوی عقیده سیاسی روشن همزیستی مسالمت آمیز هدایت کرد و به ستاره درخشان دینی و سیاسی برآمده درصحنه دینی و سیاسی لبنان مبدل گشت و نقش برجسته ای در صحنه لبنان معاصر و سیاست بین الملل خاورمیانه ایفاء نمود.
مروری بر زندگانی، اندیشه ها و زمینه های ناپدید شدن امام موسی صدر
[ چکیده ] موسی صدر فعال ترین پیشوای ارشد دینی ایرانی تبار شیعیان لبنان در جهان سیاست لبنان و خاورمیانه معاصر و نیز مبتکر و پیش آهنگ واقعی نهضت صلح معاصر در لبنان و حتی خاورمیانه است. او در روز 31 اوت 1978 میلادی در هنگام سفر به لیبی بصورت مرموز و اسرار آمیزی ناپدید شد و تاکنون به سختی می توان پیش بینی کرد که آیا او زنده است یا خیر؟ ناپدید شدن وی دعوایی 27 ساله را میان چندین کشور خاورمیانه موجب گردیده و به تازگی نیز به یک کانون اصلی در روابط دیپلماتیک میان سه کشور لبنان، لیبی و ایران تبدیل شده است. ما در این مقاله زندگانی، اندیشه ها و جدال دیپلماتیک پس از ناپدید شدن ایشان و زمینه های بین المللی و سیاسی این حادثه را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
[ کلید واژه ] موسی صدر؛ بنیانگذار جنبش امل؛ پیشآهنگ صلح خاورمیانه؛ زمینه های ناپدید شدن؛ قذافی
در عرصه سیاسی و بین المللی و روابط بین الملل در خاورمیانه معاصر، یک پیشوای دینی نقش آفرین و وزین متعلق به مسلمانان شیعه وجود دارد که رشته های اصلی فکر و اندیشه در محافل سیاسی و دینی و توده های مردم سه کشور لبنان، لیبی و ایران را به خود مشغول ساخته است. این شخص امام موسی صدر بنیانگذار مشهور « جنبش امل » و رهبر سابق مسلمانان شیعه لبنان است که در روز 31 اوت 1978 میلادی در سفری رسمی به لیبی در آن سرزمین ناپدید شد و اکنون حدود 27 سال از آن زمان می گذرد و تاکنون حیات و ممات وی قطعی و معلوم نیست.
در طول این 27 سال پر فراز و فرود، یک سری حوادث مهم سیاسی مانند وقوع انقلاب اسلامی ایران، اشغال افغانستان توسط شوروی سابق، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جنگ خلیج، نزاع دامنه دار میان مردم فلسطین و اسرائیل، ظهور و سقوط حکومت طالبان در افغانستان، تهاجم آمریکا به عراق و حوادث دیگر رخ داده است و خاورمیانه به کانون مهم امور سیاسی جهان در دوران پس از جنگ سرد تبدیل شده است؛ و در این میان، پرونده ناپدید شدن امام موسی صدر برای چندمین بار به یکی از مسائل کلیدی در میان رویدادهای اصلی خاورمیانه مبدل گردیده است. دولت های لبنان، ایران و لیبی و اقشار مختلف مسلمانان شیعه کشورهای خاورمیانه موضوع ناپدید شدن و کشف سرنوشت وی را پیگیری و دنبال می کنند، این مسئله همچنین به یک جدال بین المللی درازمدت دامن زده است و سازمان ملل متحد، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی و حتی دربار پاپ واتیکان در رم را درگیر نموده است.
دولت لبنان در تاریخ 2/8/2004 میلادی بر اساس دلایل و مدارک بسیاری که در طول چندین سال تحقیق و تفحص دستگاه قضایی بدست آورده و پیرو شکایت صدرالدین صدر فرزند ارشد امام صدر و همسران دو نفر از دستیاران ناپدید شده وی، تصمیم گرفت که پرونده ناپدید شدن امام صدر را از مرحله مذاکرات و تماس های دیپلماتیک به مرحله پیگیری قضایی و حقوقی منتقل سازد، و قاضی عدنان عضوم دادستان کل لبنان حکم احضار قذافی رهبر لیبی و 17 تن دیگر از مقامات ارشد لیبی بری حضور در دادگاهی واقع در بیروت پایتخت لبنان را رسماً امضاء کرد، و از قذافی و سایرین درخواست نمود تا در تاریخ 16 مارس 2005 میلادی برای تحقیق و بازجویی از سوی دادستانی کل لبنان در دادگاه حضور یابند.
پس از انتشار این خبر، بلافاصله تندبادی سیاسی دو کشور لیبی و لبنان و نیز سایر دول و محافل اجتماعی خاورمیانه را متلاطم ساخت. پس از ابلاغ حکم قضایی دادستان کل لبنان از مجاری دیپلماتیک و انتشار آن از سوی وسایط ارتباط جمعی، مناسبات دو کشور لیبی و لبنان ناگهان متشنج شد و لیبی همان روز قطع مناسبات سیاسی با لبنان را اعلام نمود، و روابط لبنان و لیبی به سرعت رو به وخامت و تیرگی نهاد.
همزمان مسئولان ایران،محافل اجتماعی و وسایط ارتباط جمعی یکی پس از دیگری با ایراد سخنرانی و انتشار مقالات از این اقدام قضایی دولت لبنان حمایت و پشتیبانی کردند. در سالهای اخیر، آیت الله خامنه ای رهبر عالی انقلاب اسلامی ایران نیز در دیدار با خانواده امام صدر بار دیگر و با جدیت از حکومت قذافی درخواست نمود که لیبی پاسخ روشنی به ایران و مردم جهان بدهد.
در حال حاضر، به دنبال نزدیک شدن انقضای تاریخ مندرج در حکم دادستانی کل لبنان و نزدیکی موعد برپایی دادگاه؛ اتحادیه عرب، کشورهای خاورمیانه و همه جهان اسلام توجه بیشتری به این پرونده نشان می دهند و امیدوارند که دولت لیبی و لبنان بتوانند بطور مسالمت آمیزی دعوای بر سر این پرونده را حل و فصل نمایند.
امام موسی صدر چرا و به چه دلیل از چنین نفوذ و کاریزمایی برخوردار است،که ناگهان احترام و توجه دولتها و جوامع کشورهای خاورمیانه را بر انگیخته است. دستاوردها و تجارب فوق العاده وی و طرفداری جدی او از صلح و آرامش در خاورمیانه، رفتار و سلوک معتدل و ملایم او، اندیشه ها و افکار روشن و باز او، انجام میانجیگری های دیپلماتیک میان ایران، لیبی و لبنان درخصوص پیگیری سرنوشت نامبرده و در پایان زمینه های سیاسی و بین المللی ناپدید شدن ایشان از موضوعاتی هستند که نیازمند معرفی و تبیین منظم است.
سرفصل های زندگی امام موسی صدر
14 خرداد 1307
ولادت در شهر قم.
مهر 1313 تا خرداد 1322
اتمام سیکل اول دبیرستان مقدمات دروس حوزوی.
خرداد 1322 تا اسفند 1325.
پایان دروس سطح حوزه، اخذ دیپلم ادبی به صورت متفرقه.
فروردین 1326 تا بهار 1333
حضور در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزة قم.
مهر 1329 تا 1332
اخذ لیسانس «حقوق در اقتصاد» از دانشگاه تهران.
بهار 1333 تا اردیبهشت 1334
حضور در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزه نجف.
اردیبهشت 1334 تا مهر 1335
حضور مجدد در دروس فلسفه و خارج فقه و حوزة قم.
مهر 1335 تا 1337
حضور مجدد در دروس فلسفه و خارج فقه و اصول حوزة نجف.
مرداد 1337 تا آبان 1338
ادامة فعالیت حوزوی در قم؛ تصدی مدیریت مجله مکتب اسلام و دبیرستان ملی صدر؛ تهیه طرحی برای اصلاح امور حوزه به اتفاق دوستان همفکر.
آبان 1338
هجرت به لبنان برای جانشینی علامه شرف الدین.
آبان 1338 تا مرداد 1345
فعالیت گستردة تشکیلاتی برای ساماندهی امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شیعیان لبنان، پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان.
مرداد 1345
تظاهرات صدها هزار تن از شیعیان لبنان در بیعت با امام صدر.
مرداد 1345 تا خرداد 1348
تلاش برای تأسیس مجلس اعلای شیعیان محرومیت، آغاز حمایت های گسترده از سازمان مقاومت فلسطین.
1 خرداد 1348
تأسیس مجلس اعلای شیعیان.
خرداد 1348 تا بهمن 1352
درخواست از دولت برای رفع محرومیت، انجام اصلاحات اجتماعی، مقابله با تجاوزات اسرائیل و حمایت از سازمان مقاومت فلسطین.
بهمن 1352 تا فروردین 1354
رهبری مبارزات گستردة مردمی علیه دولت سلیمان فرنجیه در قالب حرکت محرومین؛ آغاز دوره های پنهانی آموزش نظامی جوانان شیعه برای مقابله با تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان.
فروردین 1354
آغاز جنگ داخلی دو سالة لبنان.
فروردین 1354 تا مهر 1355
پرچمداری تلاشهای ملی و عربی برای پایان دادن به جنگ داخلی و جلوگیری از تقسیم لبنان؛ تأسیس جناح نظامی حرکت محرومین، موسوم به «افواج مقاومت لبنانی» (امل)، برای مقابله با تجاوزات اسرائیل به جنوب لبنان.
مهر 1355
برپایی کنفرانس سران عرب در ریاض؛ پایان جنگ داخلی لبنان.
مهر 1355 تا شهریور 1357
اوجگیری بحران جنوب لبنان؛ آغاز درگیری های مقاومت لبنانی (امل) با اسرائیل؛ پرچمداری مخالفت با طرح سازشکارانة توطین.
9 شهریور 1357
ناپدید شدن طی سفری رسمی به لیبی.
پدیده سرمایه گذاری بر روی باشگاه های معتبر فوتبال اروپا و جابه جایی بازیکنان و مربیان یک استراتژی دراز مدت است که با دیگرشیوه های اقتصادی رژیم صهیونیستی همانند تبلیغات گسترده درباره مواد غذایی یا داروهای پزشکی فرق می کند. به لحاظ این تمرکز در تصمیم گیری، ملاحظات سیاسی رژیم صهیونیستی را در فوتبال انگلستان باید یک واقعیت انکار ناپذیر در نظر گرفت. اما این روش یک آسیب اجتماعی به جامعه فوتبال انگلیس وارد می کند، این یک نوع برده داری مدرن است.. اولویت اقتصادی و برنامه های رژیم صهیونیستی در این مقوله نه بر اساس منطق اقتصاد بلکه در چارچوب منطق سیاسی طرح و تدوین می شوند. یک چنین اقداماتی در کوتاه مدت کم تاثیر هستند اما در درازمدت خودنمایی می کنند، هجوم همه جانبه صهیونیست ها به فوتبال انگلیس حیات اقتصادی این رژیم را با بستر مناسبی مواجه کرده است. اتفاقاتی که در تاتنهام می گذرد، فروش منچستریونایتد (ثروتمندترین باشگاه جهان) به خانواده متمول گلیزرها و چگونگی به دست آوردن سرمایه هنگفت رومن آبراموویچ روس و فرار وی به سوی فوتبال انگلیس و استفاده از اهرم فشار به هیات مدیره آرسنال برای واگذاری سهام به یهودیان نکات مرموزی است که ردپای صهیونیست در آن به وضوح دیده می شود و این همان حلقه مفقوده ای است که هیچ گاه به آن اشاره نشده است. اما سؤال اینجاست آنها چرا و چگونه وارد ساختار و بدنه فوتبال انگلیس و دیگر مناطق جهان شدند . با اینکه مالیات های ورزشی در انگلستان به مراتب کمتر از اسپانیا و ایتالیا است، سهام لیگ برتر انگلیس در بورس عرضه می شود و هر تاجر خارجی می تواند یک تیم انگلیسی را خریداری کند. (به این نکته در مورد خرید تجار خارجی بیشتر توجه کنید!) اما باز هم در دل این موضوع یک سوال مطرح است که چرا سرمایه داران یهودی که پشتوانه لابی های قدرتمند صهیونیسی و آمریکایی را احساس می کنند راهی فوتبال جزیره شده اند .آیا اگر تونی بلر و میراث دار آن گوردون براون آغوش باز به صهیونیست ها نشان نمی دادند، لیگ برتر با چنین هجمه ای مواجه نمی شد، اما اگر در واقع بگوییم اصول ماهیت تصمیم گیری به ویژه در سیاست خارجی بریتانیا منبعث از ساختار سیاسی و اجتماعی این جزیره است گزاف نگفته ایم. در طول تاریخ در بریتانیا به غیر از انقلاب صنعتی هیچ تحول اقتصادی به صورت رادیکال به وقوع نپیوسته است. و آنجایی هم که تغییراتی دیده شده در سه قرن گذشته ناشی از الزاماتی بوده که خارج از توان اقتصادی بوده اند. حال روابط اقتصادی که به ظاهر رنگ ورزشی به خود گرفته بین رژیم صهیونیستی و دولتمردان انگلیس نه تنها نتیجه سیاست خارجی این کشور نیست بلکه الزامی دو جانبه از سوی دو طرف است. با الهام از این مطلب روشن شد که چرا امثال گوردون براون مرزهای تجارت را برای صهیونیست ها باز گذاشته اند. اما مسأله مهم تر آن است که آنها چطور و به وسیله چه اشخاصی به این تجارت می پردازند. مطمئنا حضور عروسک های دست آموز در این میان لازم به نظر می رسد.
نفوذی صهیونیست ها در فوتبال اروپا
یکی از همین عروسک های دست آموز صهیونیست کسی نیست جز پینی زهاوی. زهاوی که کار خود را به عنوان یک ژورنالیست یهودی در روزنامه «یدیعوت آهارانوت» شروع کرده بود خیلی زود از طریق لابی های سیاسی وارد تجارت بازیکن شده و در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین دلالان فوتبال در جزیره فعالیت می کند. وی با استفاده از رابطه بسیار نزدیک خود با ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل و ریئون ریولین سخنگوی سابق پارلمان اسرائیل دست به تاسیس یک شبکه تلویزیونی زده و خیلی راحت حق پخش مسابقات لیگ برتر را به دست آورده است. پینی زهاوی در حال حاضر از طریق دوستان سرمایه دار خود در اسرائیل تبدیل شده به یک پل ارتباطی و یک جاده صاف کن یهودیان برای تصاحب باشگاهای بزرگ انگلیسی و این همان حلقه مفقوده ای است که به آن اشاره شد. زهاوی از طریق دوستان سرمایه دار خود مانند (یاکو شاهار ) یکی از بزرگترین وارد کننده های خودرو و سرمایه دار اسرائیلی دست به خرید تیم (مکابی حیفا ) می زند (1992) و بعد از آن دیگر تیم های اسرائیلی مانند (بیتر اورشلیم ) توسط تاجر روسی اسرائیلی به نام ( آرکادی گیداماک) خریداری می شود. آنها به این موضوع رسیده اند که می توانند بازیکنان اسرائیلی را به تیم های لیگ برتر منتقل کنند و از این طریق سود کلانی را بدون واسطه وارد چرخه اقتصادی این رژیم کنند و از سوی دیگر به عبارتی بازیکنان را صاحب می شوند!
اولین رد پا
اولین رد پای وی و شرکایش به سال 1979 بر می گردد ، زمانی که قراردادی به مبلغ 200000 پوند برای انتقال (آوی کوهن) کاپیتان رژیم صهیونیستی به باشگاه لیورپول منعقد شد و تقریبأ یک سال بعد زهاوی خیلی راحت قراردادی را تنظیم کرد که به واسطه آن مدافع منچسترسیتی (بری سیلکمن) به صورت قرضی به تیم مکابی تل آویو برود. در سال 2006 در حالی که هری ردنپ مربی پورتسموث به دلیل اختلاف نظر با میلان مانداریچ رییس وقت باشگاه در آستانه ترک این تیم بود، زهاوی پسر دوست خود الکساندر گیداماک را به عنوان خریدار باشگاه معرفی کرد و به این صورت هم ردنپ ابقا شد و از آن طرف شخصی یهودی به نام ( آورام گرانت) که بعدها از آن در چلسی استفاده کرد به عنوان مدیر فنی وارد تیم شد.. (گرانت در تیم مکابی حیفا به عنوان آنالیزور مشغول به کار بود) .
بزرگترین انتقال
بزرگترین انتقال در جزیره در سال2003 مربوط به ( رومن آبراموویچ) روس است که با استفاده از رابطه زهاوی با وی توانست مالک باشگاه چلسی شود. آبراموویچ در جایی ( مجله وورلد ساکر ) عنوان کرده بود که دو ملیت دارد و به دو ملیت عشق می ورزد ، اول به روسیه دوم به اسرائیل! به خاطر همین مسأله است که وی هر ساله مبلغ کلانی جهت برگزاری یک تورنمنت چند جانبه و دوستانه موسوم به ( Channel one ) در تل آویو اختصاص می دهد و در زمان برگزاری مرحله مقدماتی جام ملت های اروپا 2008 به ملی پوشان اسرائیل وعده پاداش های نجومی می دهد تا بتوانند تیم انگلیس را شکست دهند! آبراموویچ که توسط زهاوی توانست صاحب باشگاه لندنی شود تعادل را با ثروت باد آورده اش در بازار نقل و انتقالات جزیره از صورت عادی خارج می کند به طوری که از مبلغی بالغ بر 111 میلیون پوند که باشگاه ها در مجموع می پردازند وی برای به خدمت گرفتن ستاره ها 441 میلیون پوند را وارد بازار می کند ، رقمی که بالانس چرخه اقتصادی را نه تنها در جزیره بلکه در اروپا برهم می زند اما مضحک ترین و شاید احمقانه ترین تصمیم آبراموویچ اخراج ژوزه مورینیو مربی با دانش آن وقت چلسی و جایگزین کردن آورام گرانت بود. گرانت یهودی که مستقیمأ از سوی زهاوی به چلسی آمد ، دودمان چلسی و صاحب ثروتمند روسی اش را به باد داد، وی که هیچ دانشی از فوتبال نداشت مربی تیمی شد که در فینال لیگ قهرمانان بازی را به منچستر واگذار کرد و بعدها کارشناسان اذعان داشتند چلسی فاقد روحیه جنگندگی و انگیزه لازم بوده که سبب شد آبراموویچ در حسرت قهرمانی بماند و این سونامی زهاوی برای آنها بود. اما از دیگر انتقال هایی که زهاوی در آن دست داشت ، انتقال 29/1 میلیون پوندی (ریو فردیناند) از لیدزیونایتد به باشگاه بزرگ منچستریونایتد، انتقال جنجالی اشلی کول از آرسنال به چلسی، انتقال جیووانی دوس سانتوس مکزیکی به بارسلونا و انتقال سباستین ورون آرژانتینی به منچستر... جالب است بدانید که قرار بود در یک انتقال جنجالی ( رونالدینیو) مهاجم برجسته برزیلی باشگاه بارسلونا به منچستر سیتی بپیوندد، مذاکرات بین روبرتو دی آسیس ( وکیل و برادر رونالدینیو) و پینی زهاوی در تابستان امسال صورت گرفته بود که به مرحله پایانی نرسید. زهاوی که در تمام نقاط جهان دفاتر آژانس انتقال بازیکن را دایر کرده حتی به مناطق آمریکای جنوبی و آفریقا هم چشم دارد. آفریقا منطقه ای که بزرگترین استعداد های فوتبال در آنجا وجود دارد ، آنها جوانان آفریقایی را با پاسپورت های جعلی با دستمزد پایین وارد فوتبال اروپا می کنند. حتی در مناطق آمریکای لاتین و کشورهایی نظیر آرژانتین و برزیل و مکزیک هستند بازیکنانی مانند کارلوس توس و خاویر ماسچرانو علاوه بر سباستین ورون و دوس سانتوس، همگی دستپخت زهاوی هستند. حالا با این اوصاف مگر می شود تأثیرات آنها از لحاظ اقتصادی در لیگ برتر را نادیده گرفت به طوری که حتی این تأثیرات دامنه سیاستمداران ایالات متحده را هم می گیرد و جورج ژیلت و تام هیکس که از شرکای مالی جورج بوش هستند بعد از سال ها حضور در دنیای سیاست به فوتبال علاقه مند شده و از دفتر ریاست جمهوری ایالات متحده به ریاست باشگاه لیورپول رضایت می دهند!
پرونده فساد مالی فوتبال انگلیس
با اتمام تحقیقات کارآگاهان و مقام های قضایی از برخی مقامات شاخص فوتبال انگلیس در خصوص فساد مالی، نقل و انتقالات بازیکنان و دستمزدهای مدیران برنامه ها نتایج این بررسی ها به دادستانی کل فرستاده شد. پس از دو سال تحقیق مدارک جمع آوری شده در این زمینه به سرویس دادستانی سلطنتی ارسال شد. در این مدارک تا اینجای کار چهره های شناخته شده ای از جمله هری ردنپ و میلان ماندر یک (کسانی که رابطه نزدیکی با زهاوی دارند) به چشم می خورند. در شرایطی که در حال حاضر انتقادات فراوانی را در مورد دستمزدهای کلان بازیکنان و مدیران برنامه ها وجود دارد این پرونده می تواند به وخامت اوضاع دامن بزند. اما با یک فلاش بک به سال 2007-2006، و با استناد به مدارک انتشار شده (روزنامه تایمز) لورد استیونس رئیس پلیس قضایی لندن (در آن وقت) هشدار داده بود که مشخص شده در تحقیقات انجام گرفته در 15ماه گذشته، 5 باشگاه لیگ برتر دچار تخلفات مالی شده اند، انتقال 17بازیکن به لیگ برتر توسط این تیمها و مدیر برنامه ها به هیچ عنوان از لحاظ مالیاتی قانونی نیست. که در این میان انتقال (دیدیه دروگبا) مهاجم سرشناس آفریقایی به تیم فوتبال چلسی که توسط زهاوی صورت گرفته بود به چشم می خورد.
استیونس در گزارشات خود به اتحادیه فوتبال انگلیس و فیفا اشاره کرده بود زهاوی به همراه وکیل قانونی خود باید در این باره به بعضی از ابهامات پاسخ دهد. اما در این میان موکل زهاوی که یک یهودی به نام ایهود شوچاتوویچ است به این مساله اشاره کرده بود که موکل من اعتقاد دارد که در مورد وی مغرضانه عمل کردند زیرا وی در کارش کاملاموفق است. اما فقط کافی است تا به تیمهای مورد اتهام و بازیکنان انتقال یافته نگاه کنیم تا ببینیم زهاوی که خود را از این اتهام مبری می داند آیا با این باشگاه ها در ارتباط بوده که مقامهای مربوطه نقش وی را در این فساد مالی پررنگ تر می دانند؟
تیم نیوکاسل- تیم بولتون- تیم چلسی (دروگبا، پیتر چک، میشل اسیین)- تیم پورتموث- تیم میدلز برو (یاکوبو، فابیو روچمبک). به گزارش دیگر استیونس، نقش زهاوی در انتقالها با قراردادهای نجومی از همه بیشتر به چشم می آید.
سونامی در فوتبال انگلیس
جریان برنامه ریزی شده و موج صهیونیستی به نظر می رسد تمام ارکان فوتبال جزیره را فرا گرفته و تزریق پول های هنگفت به بدنه فوتبال این کشور و همین طور ورود بسیاری از بازیکنان مهاجر اعم از ستاره یا غیرستاره در دنیای فوتبال ساختار ملی آنها را تضعیف کرده و باعث شده تا تیم ها از بازیکنان بومی کمتر استفاده کنند و فرصت تجربه اندوزی از مربیان داخلی هم به دلیل ورود مربیان غیربومی دست به دست هم داده تا یک تراژدی دیگر در این چند ماه گذشته به نام حذف انگلیس و راه نیافتن این تیم به تورنمنت یورو 2008 را رقم بزند که این عدم راهیابی خسارتی بالغ بر 2میلیارد پوند به چرخه اقتصادی ورزش این کشور وارد کرد. جالب است تا در مورد حلقه مفقوده ای که هیچ گاه به آن اشاره نشد و پرونده اش برای همیشه مختومه شد اشاره کنیم و آن دلیل دعوت نشدن دیوید بکام در آن مقطع حساس به تیم ملی بود، پینی زهاوی که هیچگاه نتوانسته بود بکام را متقاعد کند تا با وی همکاری کند به دلیل نزدیکی وی با اریکسون مربی آن وقت تیم و بالطبع مک لارن که بعد از اریکسون این سمت را به عهده گرفت از زهاوی مشاوره می گرفتند! بعد از ناکامی تیم ملی انگلستان در جام جهانی 2006 زهاوی این طور عنوان می کند که بازیکنان تنها از 30% توانایی خود استفاده می کنند و در شرایط روحی خوبی به سر نمی برند و این تنها یک دلیل دارد، آنها به موقعیت بکام حسادت می کنند و نمی توانند در زیر سایه وی توانایی هایشان را به نمایش بگذارند پس بهتر است بکام مدتی از تیم دور باشد (به نقل از یکی از روزنامه های انگلیسی این طور عنوان شده بود که زهاوی و بکام سال قبل شمشیرها را از رو بسته بودند و دیوید لطف زهاوی را پس زده بود و زهاوی هم واقف بود که در کنار وی می تواند به بزرگترین قرارداد شغلی خود برسد اما بکام پیشنهاد وی را رد کرده بود و حالادر آن شرایط بهترین زمان برای انتقام بود) و این در زمانی بود که انگلیس دو بازی در شرایط حساس در مقابل رژیم صهیونیستی و روسیه داشت.
به هرحال رژیم صهیونیستی تنها به سود یک طرفه می رسد و این دقیقا کاری است که آنها می خواهند در تمامی نقاط عرضی زمین اجرا کنند. تبلیغات حیرت آور آنها به وسیله تولیدات داخلی خود و همینطور سهم داشتن در حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ برتر سبب شده تا کمپانی های اروپایی برای خرید این مسابقات رقمی در حدود 1.7میلیارد پوند را بپردازند. (در 3سال اخیر) و این است رد پای کثیف رژیم صهیونیستی بر فوتبال اروپا خصوصا فوتبال جزیره.
......ای شکوه رفته امشب بازگرد!/این سکوت مرده را درهم نورد/از نسیم شادی یاران بگو/از “شکست حصر آبادان” بگو!/از شکستن از گسستن از یقین/از شکوه فتح در “فتح المبین ”/از “شلمچه”، “فاو” از “بستان” بگو!/از شکوه رفته! از “مهران” بگو!/از همانهایی که سر بر در زدند/روی فرش خون خود پرپر زدند/شب شکاران سحر اندوخته/از پرستوهای در خود سوخته/زان همه گلها که می بردی بگو!/از “بقایی” از “بروجردی” بگو!/پهلوانانی که سهرابی شدند/از پلنگانی که مهتابی شدند/عشق بود و داغ بود و سوز بود/آه! گویی این همه دیروز بود/اینک اما در نگاهی راز نیست/تیردان پرتیر و تیرانداز نیست/نسل های جاودان فانی شدند/شعرها هم آنچه می دانی شدند/روزگاران عجیبی آمدند/نسل های نان جیبی آمدند/ابتدا احساس هامان ترد بود/ابتدا اندوهامان خرد بود/رفته رفته خنده ها زاری شدند/زخم هامان کم کمک کاری شدند/خواب دیدم دیو بیعار کبود/در مسیل آرزوها خفته بود/خواب دیدم برفها باقی شدند/لحظههای مرده ام ساقی شدند/ای شهیدان! دردها برگشته اند/روزهامان را به شب آغشتهاند/فصل هامان گونهای دیگر شدند/چشمهامان مست و جادوگر شدند/روحهامان سخت و تن آلودهاند/آسمانهامان لجن آلودهاند/هفته ها در هفته ها گم میشوند/وهمها فردای مردم میشوند/فانیان وادی بی سنگری!/تیغ ها مانده در آهنگری/حاصل آغازها پایان شده است؟/میوه فرهنگ جبهه نان شده است؟/شعله ها! سردیم ما، سردیم ما/رخصتی، شاید که برگردیم ما/“یسطرون” هم رفت و ما نون ماندهایم/بعد لیلا باز مجنون ماندهایم/بحر مرداب است بی امواج،آی!/عشق یک شوخی است بی حلاج، آی!/یک نفر از خویش دلگیر است باز/یک نفر بغضش گلوگیر است باز/زخمیام، اما نمک… بی فایده است/درد دارم، نی لبک… بی فایده است/عاقبت آب از سر نوحم گذشت/لشگر چنگیز از روحم گذشت/ شعر: محمدحسین جعفریان
فصلهای پیش از این هم ابر داشت/بر کویرم بارشی بیصبر داشت/پیش از اینها آسمان گلپوش بود/پیش از اینها یار در آغوش بود/اینک اما عدهای آتش شدند/بعد کوچ کوهها آرش شدند/از بلند از حلق آویزها/قلبهای مانده در دهلیزها/بذرهایی ناشناس و گول و گند/از میان خاک و خون قد میکشند/بعضی از آنها که خون نوشیدهاند/ارث جنگ عشق را پوشیدهاند/عدهای حسن القضاء را دیده اند/عدهای را بنزها بلعیده اند/بزدلانی کز هراس ابتر شدند/از بسیجیها بسیجی تر شدند/ای بی جان ها! دلم را بشنوید/اندکی از حاصلم را بشنوید/توچه میدانی تگرگ و برگ را/غرق خون خویش، رقص مرگ را/تو چه میدانی که رمل و ماسه چیست/بین ابروها رد قناسه چیست/تو چه میدانی سقوط “پاوه” را/“عاصمی” را “باکری” را “کاوه” را/هیچ می دانی”مریوان” چیست؟ هان!/هیچ میدانی که “چمران” کیست؟ هان!/هیچ میدانی بسیجی سر جداست؟/هیچ میدانی “دو عیجی” در کجاست؟/این صدای بوستانی پرپر است/این زبان سرخ نسلی بی سر است/با همانهایم که در دین غش زدند/ریشه اسلام را آتش زدند/پای خندقها احد را ساختند/خون فروشی کرده خود را ساختند/زندههای کمتر از مردارها/با شما هستم، غنیمت خوارها/بذر هفتاد و دو آفت در شما/بردگان سکه! لعنت بر شما/باز دنیا کاسه خمر شماست/باز هم شیطان اولی الامر شماست/با همانهایم که بعد از آن ولی/شوکران کردند در کام علی/باز آیا استخوانی در گلوست؟/باز آیا خار در چشمان اوست؟/....... شعر : محمد حسین جعفریان
چند نکته جالب (ارتباطی با سریال قهوه تلخ ندارد ) :
"برره چیست؟
به معنای "نیکوکار" یک بار در قرآن در آیه ?? سوره عبس آمده
این که اسم سریال از این آیه گرفته شده باشد تعجبی نخواهد داشت چرا که قبل از این سریال این واژه هیچ کاربردی در میان مردم ایران نداشته است و تنها واژه ای عربی است که در قرآن فقط یک بار استفاده شده است."
مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ???? بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ???? کِرَامٍ بَرَرَةٍ ???? (سوره عبس/آیات ?? تا ?? )
یکی از کارهایی که فراماسون ها برای تکریم و شاد کردن ارباب خود (شیطان ) انجام میدهند؛ مسخره کردن مذهب های الهی است. به طوری که برخی از جن پرستان برای این که شیطان به آنان نزدیک شود ?? روز قرآن را به پای خود می بندند و برخی از اسم های الهی (مانند الله) را در پست ترین جاهای بدن خود میگذارند . و این موجب نزدیک شدن اجنه ( برخی جن ها در خدمت شیطان اند) به آن ها میشود .
در سریال " شب های برره "نیز دقیقا همین عمل انجام شده به طوری که الان واژه " برره" یکی از واژه های تمسخر آمیز محسوب میشود. .
در این سریال هم از بز به عنوان یک موجود دوست داشتنی استفاده میشود. و البته بز در آیین فراماسونری هم یک حیوان مهم محسوب میشود. به طوری که بز بافومت (baphomet) یکی از نماد های مهم فراماسون هاست . در آیین فراماسونری هر چه در ادیان دیگر مقدس باشد برای آنان نحس است و البته در اکثر موارد هم عکس آن صدق میکند مثلا این که چرا بز برای آنان مقدس شد؛ یک علت جالبی دارد که :
گفته میشود در زمان حضرت نوح (ع) که قرار بوده حیوانات را در درون کشتی قرار دهد، یک حیوان از فرمان نوح (ع) سرپیچی میکند و نوح هم اشاره ای به آن میکند و یک نقص در بدن آن حیوان ایجاد میشود اما آن چه حیوانی بود؟ درست فهمیدید آن حیوان بز بود . و در آیین فراماسونری برعکس آن عمل میشود و بز به عنوان یکی از مهم ترین نماد هایشان قرار میگیرد . نه حیوانی که سرپیچی کرده است .
و خیلی جالبه که در پول هایی که هنگام پخش سریال شب های برره از سوی افراد نامعلومی (!) پخش میشد ؛ نماد هرم ناقص و بز ( بزی که چشم چپش به روی شماست ) دیده میشود که بسیار جای تامل دارد:
چند تذکر مهم :
حتما بعد از مطالعه این مطلب، مطلب " آیا تحلیل فراماسونری به وسیله نمادها موجب تبلیغ آن میشود ؟ " را مطالعه کنید
هدف ما از درج این مطلب فراماسون جلوه دادن کارگردان یا بازیگران و نویسندگان سریال قهوه تلخ نبود بلکه هدف نشان دادن تفکری فراماسونی است که متاسفانه در این سریال به صورت آگاهانه/ غافلانه (!) نشان داده شد .
چرا فراماسون ها نمادگرایی میکنند ؟
برای درک بهتر از این مثال استفاده میشود برای ظهور امام زمان (عج) نشانه هایی هست. وقتی انسان نشانه های ظهور را میبیند؛ عقل حکم میکند که ظهور نزدیک است .
این نکته را در ذهن داشته باشید در تعابیر اسلامی خروج دجال برابر است با ظهور مسیح(مسیح دروغین)از دید ماسونها . بنابر این اگر ما فراماسون را همان دجال بدانیم این استدلال در ذهن ما ایجاد میشود که باید برای ظهور مسیح دروغین (خروج دجال) نشانه هایی باشد .اما ظهور امام (عج) با ظهور شیطان فرق میکند آنان در حال ساختن ظهور مسیح دروغین اند کما این که نشانه های ظهور امام (عج) به واسطه ی تحرکاتی ایجاد میشود نه این که انسان آن را بسازد .
آنان در حال قرار دادن نشانه های مسیح دروغین(دجّال) اند که نشان دهند ظهور مسیح دروغین نزدیک است . و به همین ترتیب انسان به ظهور مسیح دروغین ایمان می آورد چراکه نشانه های او را در همه جا دیده است .
در مورد این مطلب خیلی توضیح نمیدم . دوستانی که با بحث فراماسونری آشنا هستند این تصاویر رو درک خواهند کرد . این تصاویر مریوط به قسمت 9 و 7 مجموعه قهوه تلخ است .
جالبه که دو نماد فراماسونری حالا از روی غفلت یا آگاهی در این مجموعه دیده شده است .
این تصویر یک لژ فراماسونری است . لژ ها با معماری مثلث و چشم معمولا ایجاد میشوند مثلا تصویر لژ بزرگ بیلدربرگ رو میتونید در اینجا ببیندید که با حالت مثلث و چشم ایجاد شده .
و این هم نمایی از ساختمانی که در مجموعه قهوه تلخ، با معیار لژهای ماسونی به نمایش در آمده :
----------------------
و اما بررسی نشان دادن نظام درجه 3 ماسونی در سریال قهوه تلخ :
به این نکته توجه کنید :
"بر اساس کتاب "مبانی فراماسونری" نوشت هارون یحیی، در صورتی که دست زیر کت با زاویه صفر قرار بگیرد نشان میدهد شخص مورد نظر دارای نشان درجه 3 ماسونی میباشد."
حالا به تصاویر توجه کنید :
کارل ماکس، موسس مکتب مارکسیست در حال نشان دادن نظام درجه ی 3 ماسونی:
استالین، در حال نشان دادن نظام درجه ی 3 ماسونی:
و در سریال قهوه تلخ، سیامک انصاری در حال نشان دادن نظام درجه ی 3 ماسونی:
شما چی فکر میکنید ؟ آیا همه این ها تصادفیه ؟
پیشنهاد میکنم برای اینکه بیشتر درک کنید مستند ظهور (52 قسمتی ) را تهیه کنید و حتما ببینید.
جالبه که دو نماد فراماسونری حالا از روی غفلت یا آگاهی در این مجموعه دیده شده است .
هر چه محققین خواستند در برابر سریال قهوه تلخ و نماد گرایی فراماسونری سکوت کنند؛ با انتشار قسمت های دیگر این سریال، سکوت دربرابر آن آسان نبود. چر که هر چه میگذشت نماد گرایی در این سریال بیشتر میشد. هرچند در این سریال متلک های سیاسی بسیاری نهفته است اما ما به آن به دلیل بررسی از دید فراماسونری نمیپردازیم .
در قسمت قبلی این مطلب ? نماد طراحی لژ فراماسونری و نماد درجه ? ماسونی را بررسی کردیم .
اما دوستان نکته ای بسیار ظریف را در نماد " نشان درجه ?" گفتند که آن اتفاقی نبودن آن را ثابت میکند .
تصویر جناب سیامک انصاری که در حال نشان دادن نظام درجه ? ماسونیست؛ در قسمت ? و در دقیقه ?? اتفاق می افتند. همن طور که میدانید ? و ?? از اعداد مقدس ماسون است . واقعا آیا نشان دادن ? نماد و اعداد فراماسونری در این سریال شک ما را بر نفوذ تفکر فراماسونری در این سریال بیشت نمیکند ؟
به کارگیری ستاره ? پر ( هگزاگرام - hexagram) یا ستاره صهیون که از ستاره های مشهور فراماسون هاست . این ستاره بنابر نظر محققین ( از جله علی اکبر رائفی پور ) از قرن ? وارد آیین یهودیت شده . این ستاره از ستاره های مهم در جن پرسی و پرستش شیطان است . به طوری که تفاسیر متعددی از این ستاره در آیین فراماسونری شده است :
در قسمت اول این تصویر دوربین مدام از سمت این ستاره ? پر به جای دیگر تصویر کشیده میشود. نکته اینجاست که هر شکل ? پری ، ستاره ? پر نیست . اما نکاتی در قسمت اول این تصویر نهفته که بسیار جالب است :
محل فیلم برداری این سریال در کاخ نیاوران است . تارخچه ای کوتاه ای کاخ نیاوران :
"عملیات احداث این کاخ به دستور محمدرضا پهلوی در سال ????آغاز گردید و با وقفهای که در ساخت آن پیش آمد در سال ???? به اتمام رسید و به محل سکونت محمدرضا پهلوی و خانواده اش اختصاص یافت."
اما محمد رضا پهلوی کیست ؟ وی یکی از ماسون های یکی از لژهای ایران است .بنابر این چون یک ماسون است و پادشاه ایران است باید محل سکوت وی دارای شاخصه های ماسونی باشد.
اما نکته اینجاست که چرا کارگردان سریال قهوه تلخ باید محل فیلم برداری را جایی اعلام کند که آن محل دارای شاخصه های ماسونی است . و اگر هم مجبور هست چرا باید از این نماد ها به طور مداوم تصویر برداری کند ؟
در قسمت دوم این تصویر هم ستاره ? پر یا صهیون در گوشه دیوار که با سایه ترسیم شده است دیده میشود.
--------------------
باز هم ستاره ? پر ، اینبار در انگشتر یکی از شخصیت های فیلم . عموما وقتی چند نماد قطعی در یک فیلم دیده میشد، دیگر نماد های مشکوک هم بیشتر جلوه میکند. :
--------------------------------
نماد تک چشم در سریال قهوه تلخ. تک چشم ( چشم چپ) یکی از نماد های فراماسون هاست که تفاسیر متعددی از آن شده اما یکی از تفسیر های جالب از تک چشم این گونه تبیین شده است :
". در زمانی که حضرت ابراهیم قصد داشت اسماعیل را قربانی کند شیطان بارها او را وسوسه کرد و قصد داشت وی را از این کار منع کند و ابراهیم به سمت او سنگ میزد و آخرین سنگ به چشم راست شیطان خرد و چشم راست شیطان کور شد. بنابراین به کار بردن نماد چشم چپ به احترام پادشاه آنان یعنی شیطان است"
در این سریال نماد تک چشم (چشم چپ) را در جای جای سریال میتوان مشاهده نمود :
و در کارکتر دواءالملک :
------------------------------
و جالب ترین جای مطلب این که دوربین در قسمت های مختلف به ستون های ماسونی کاخ کشیده میشود اما در چه زمانی ؟ در قسمت ?? (?=?+?) و در دقیقه ?? تصویر بر روی ستون هایی که یا طراحی لژ های ماسونی ساخته شده است کشیده میشود. باز هم دو نماد ? و ?? را در سریال قهوه تلخ مشاهده شد :
اما این ستون ها چه ستون هایی هستند ؟ این ستون ها دقیقا شاخصه های ستون های ماسونی را دارند که در لژ ها استفاده میشود . ? ستون ماسونی کنایه از ? ستون معبد سلیمان است که فراماسون ها معتقد اند که در ابتدای ورودی معبد سلیمان ? ستون قرار داشته و البته چند تفسیر دیگر هم از این دوستون میشود که در این جا به آن اشاره نمیکنیم .برای نمونه این تصاویر را نگاه کنید :
و این تصویر :
یکی از جالب ترین عکس ها ، تصویر کارگردان است که در کنار ستون ماسونی ایستاده .(البته این تصویر در چند قسمت تکرار میشود ). فعلا به دلیل برخی شرایط از تفسیر نام کاراکتر "بلوتوث" چشم پوشی میکینم :
در سمت چپ این تصویر، سر یکی از اسطوره های تاریخ بر روی یک ستون ماسونی و در سمت راست هم جرج واشنگتن (ماسون اعظم ) به علاوه ستون ماسونی معروف، دیده میشود.