سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی


حضرت سلیمان نبی از امتیازات ویژه ای برخوردار بودند، ایشان از فرمانرویان دنیا بشمار می آمدند که آب و باد و خاک و هوا و ... از جانب خدا تحت فرمان این بزرگوار قرار گرفت، تمام ملک های دنیا مهر مخصوصی داشتند.

مهرسلیمان نبی (ع) شامل دو مثلث بود: راس مثلث اول رو به بالا و نماینده و علامت آتش بود، و راس مثلث دوم رو به پایین بود و نماینده و علامت آب

وقتی مثلث آتش با مثلثدیگری قطع می شد، علامتی بدست می آمد علامت هوا بود و هنگامی که مثلث آب با مثلث دیگری قطع میشد ،علامت خاک بدست می آمد

و این ستاره ی شش پهلو که مجموعه ی عناصر عالم را نشان می دهد،نشانگر قدرت عظیم سلیمان است

این ستاره که به ستاره ی داوود هم معروف است روی پرچم اسرائیل قرار دارد و به این معناست که یهودیان هم اکنون تحت تاثیر نیروی عظیم سلیمان ملک هستند!

البته نظر یهودیان در این باره متفاوت بوده که به تعدادی از قول های مشهور اشاره میکنم، اما آنچه قوی تر به نظر میرسد همان قول بالاست.

1-    ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است.

2-    ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد.برخی از علمای یهود  مرکز ستاره را نماد روز هفتم می‌دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است.

3-    گمان می‌رود که این نشان برای اولین بار توسط ادیان شرقی و بخصوص در دین هندو استفاده شده باشد. در این دین، این ستاره نشان تعادل فکر و توازن بین خدا و انسان است.

4-    این نشانه مانند سایر نشانه‌های ادیان ریشه اجتماعی دارد نه دینی! در سمبل گرایی این نماد ترکیب زن و مرد می‌باشد که مثلث رو به پایین نشانه زن و مثلث رو به بالا سمبل مرد می‌باشد







      

به گزارش تربت قدس ؛ پنتاگون به تازگی نامه ای از طرف گروه راک « اسکینی پاپی » دریافت کرده که این گروه از آنها خواسته بابت دانلود غیرقانونی و پخش موسیقی شان به عنوان ابزاری برای شکنجه به آنها غرامت پرداخت شود. ماجرا البته کمی پیچیده تر است.

به گزارش « لیبراسیون »، اعضای پنتاگون برای شکنجه دادن زندانیان گوانتانامو برای آنها موسیقی راک با صدای بینهایت بلند در سلول هایشان پخش می کند و این کار در روز چندین ساعت طول می کشد.

حالا اعضای گرون راک « اسکینی پاپی » با دانستن این موضوع که موسیقی آنها برای شکنجه در گوانتانامو پخش می شود از وزارت دفاع آمریکا خواسته اند 666 هزار دلار حق نشر به این گروه بپردازد.

نکته قابل تامل اما انتخاب عدد 666 هزار دلار به عنوان درخواست غرامت از سوی این گروه موسیقی آمریکایی است.

666 عددی است که از آن به عنوان نماد شیطان یاد می شود و هر دو سوی ماجرا این روزها در رسانه ها سر و صدای زیادی به راه انداخته است. کوین اوگلیوی، یکی از اعضای این گروه به شبکه تلویزیونی سی تی وی در این باره گفت:« ما برای آنها این فاکتور را فرستاده ایم چون باخبر شده ایم از موسیقی ما به عنوان ابزاری برای شکنجه استفاده می شود »

متالیکا معترض است

گروه راک اسکینی پاپی اولین گروه موسیقی راکی نیست که موزیک آنها به عنوان ابزار شکنجه در پنتاگون مورد استفاده قرار می گیرد.

پیش تر دو گروه راک REM و متالیکا از این که موسیقی شان در گوانتانامو به عنوان ابزار شکنجه پخش می شد گله کرده بودند و از پنتاگون خواسته بودند جلوی این اتفاق گرفته شود.

گروه متالیکا سال پیش به طور رسمی از پنتاگون تقاضا کرده بود دیگر موسیقی گروه شان در این زندان آمریکایی که در خاک کوبا واقع شده، پخش نشود.

 







      

به گزارش تربت قدس ، در چهاردهم ماه می سال 1948حادثه‌ای در تاریخ اسلام و فلسطین روی داد که روز نکبة نام گرفت. از نظر فلسطینی‌ها این روز یادآور روزهای تلخ یعنی اشغال سرزمین‌شان و مصادره اراضی و اولین موج آوارگی و اخراج بیش از 800هزار فلسطینی از خانه و کاشانه‌شان است.

 بعد از گذشت 66 سال از موجودیت رژیم صهیونیستی و اشغال سرزمین‌های اشغالی شمار آوارگان، پناهندگان به 4 میلیون نفر رسید که همچنان بیشتر این آوارگان در اردوگاههایی در کرانه باختری، نوار غزه و دیگر کشورهای همسایه عربی زندگی می‌کنند.گروه بین الملل رویکرد به مناسبت سالگرد تشکیل دولت صهیونیستی در سرزمین های اشغالی به موضوع رابطه سیاسی ایران با اسراییل در زمان حکومت ‍پهلوی دوم پرداخته است که از نظر می گذرانیم:

 بعد از تشکیل دولت اسراییل در سرزمین های اشغالی و شناسایی دولت صهیونیستی توسط اعضای اصلی سازمان جدید تاسیس ملل متحد، کشورهای عربی و اسلامی تن به شناسایی رسمی کشور مستقل یهودی در سرزمین فلسطین نداند که این بحث تا اواسط دهه هفتاد و نزدیک به سه دهه بحرانی ترین موضوع در حوزه روابط بین الملل منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا بود که هنوز هم ادامه دارد.

 سلسله جنگ های میان اسراییل و اعراب که در نهایت موجب امضای توافق نکبت بار کمپ دیوید میان صهیونیست ها و مصر شد نهایتا? موجب صلح میان طرفین جنگ اعراب و اسرائیل شد؛انور سادات اولین رئیس وقت یک کشور عربی از طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن این کشور اقدام کرد. وی به سبب این اقدام خود، دو سال بعد در هنگام یک رژه نظامی ترور شد.

 اما روابط میان ایران و اسراییل قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر خلاف شکل روابط دیگر کشورهای مسلمان با صهیونیست ها به صورت غیر رسمی آن هم به دلیل ملاحظات مذهبی برقرار بود؛ حکومت سابق ایران دولت اسراییل را به صورت دوفکتو شناسایی کرده بود و رابطه بین دو دولت به طور غیر رسمی به وقوع پیوسته بود.

 شناسایی دفکتو به معنی شناسایی موقتی و به منظور برقراری مناسبات سیاسی در سطح پایین است و در این نوع رابطه، دو کشور نمی­توانند سفیر مبادله کرده یا قراردادهای دو جانبه امضا کنند. ولی شناسایی «دوژور» به معنی برقراری مناسبات کامل دیپلماتیک می­باشد.

 دولت وقت ایران در جنگ اعراب و اسراییل در سال 1967 ضمن محکومیت اقدام صهیونیست ها، در تحریم نفتی اعراب علیه اسراییل شرکت نکرد که این موضوع خود باعث درآمدزایی دیکتاتور سابق ایران از فروش نفت مازاد به کشورهای دیگر و همزمان با افزایش قیمت این فرآورده زیر زمینی، به درآمد زایی بیشتر پرداخت.

 سلسسله اقدامات شاه سابق ایران با تمام ملاحظاتی که نسبت به حساسیت مردم درباره دولت تشکیل شده در سرزمین فلسطین وجود داشت موجب یک سلسله اعتراض های مردمی شد و رهبر کبیر انقلاب ایران در تمامی موضع گیری های خود در طول نهضت انقلاب اسلامی مس?له فلسطین را مهم تلقی می کرد.

 از 24 اردیبهشت 1327 همزمان با تاسیس دولت صهیونیستی در فلسطین تا 22 بهمن 1357 دولت های ایران و اسراییل در بخش های مختلف علمی، پزشکی، صنعتی، نظامی و اطلاعاتی همکاری هایی را به صورت رسمی برای پیشبرد اهداف مشترک با هم داشتند که بارزترین آن توافق هسته ای ایران با اسراییل برای اختصاص چند بمب اتم توسط صهیونیست ها به ایران بود البته به طور کلی در طول این سی سال همواره روابط غیر رسمی ایران واسراییل مورد اعتراض کشورهای عربی و مسلمان بود، آن ها به روابط پیچیده و گاه مخفی ایران با اسراییل اعتراض داشتند که این شکل روابط به دلیل ملاحظات داخلی برنامه رسمی چند کشور عربی از جمله قطر،عربستان و اردن بعد از پیمان کمپ دیوید و در عصر حاضر شده است.

 روابط ایران و اسراییل در طول سی سال حیات صهیونیست ها دچار فراز و نشیب هایی بوده است، تا قبل از پیروزی انقلاب و قطع کامل روابط سیاسی به شیوه دوفکتو هیچ مقام صهیونیست به طور رسمی به ایران سفر نکرده در کنار آن به غیر از سفر غیر رسمی مقامات ساواک، نظامی، اقتصادی تنها مقام رسمی ایرانی که به سرزمین های اشغالی رفته است، وزیر امورخارجه ایران یعنی عباس خلعتبری است.

 * اولین مسافر تل آویو

 عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه ایران در کابینه? هویدا و جمشید آموزگار در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بود.وی امضاکننده? پیمان معروف 1975 الجزایر بود.او برای حضور در یک نشست بین المللی به تل آویو سفر کرد، او تنها ایرانی مسلمان است که به سرزمین های اشغالی رفته است. یک از دلایل اعدام وی در دادگاه انقلاب توسط مرحوم خلخالی را همین سفر به سرزمین های اشغالی عنوان می کنند.

 * رابطه مصدق با اسراییلی ها

دکترمحمد مصدق در دولت ملی و بعد از قطع رابطه با دولت انگلیس به طور رسمی شناسایی دوفکتو اسراییل را ‍پس گرفت، زمینه این ماجرا قطع رابطه دولت مصدق با انگلیس بازمی گشت. در روز 30 مهر 1331، قطع رابطه سیاسی ایران و بریتانیا پس از تصویب هیات وزیران تسلیم کاردار سفارت انگلستان در تهران شد و دکتر سیدحسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق، آن را اعلام کرد. علت قطع رابطه ایران با انگلستان، بی‌‏اعتنایی لندن به خواست‌های ملت ایران در احقاق حقوق خود به ویژه در جریان ملی کردن صنعت نفت عنوان شده بود.

پس از سال ها حضور تمام قد انگلیس در عرصه سیاست ایران از دوران قاجار تا پهلوی، این نخستین بار بود که به حضور این کشور در ایران، برای مدتی پایان داده می‌شد.

این قطع رابطه تا 28 مرداد 1332 و بعد از شکل گیری دولت کودتا با این دو کشور ادامه داشت و بعد از آن رابطه گرم با صهیونیست ها و پدر معنوی شان یعنی انگلیس تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ادامه داشت.

اما بعد از ‍پیروزی انقلاب و به دلیل دشمنی صهیونیست ها با مسلمانان جهان با الاخص مردم مظلوم فلسطین این دو کشور به دشمنی تمام عیار تبدیل شدند.







      

حتما یادتان هست که آقا اخیرا در مورد فلسطین چه گفت: قدس، کلید رمزآلود درهای فرج است! و باز هم در صحبت های اخیر هم آقا و هم سیدحسن نصرالله در صحبت های اخیر هم به همین نکته اشاره کردند که دشمن اصلی اسرائیل است و خیلی از اتفاقات ، از جمله  سوریه، برای پرت کردن حواس مسلمانان از مساله فلسطین است. کاش این کلید رمزآلود درهای فرج را جدی بگیریم.

israel







      

 







نماینده جنبش جهاد اسلامی با انتقاد از تلاشهای عربستان و مصر برای فراموشی مسئله فلسطین تاکید کرد : هرکس بدنبال بپاخاستن امت اسلامی است باید فلسطین را محور قرار دهد .

بگزارش خبرنگار خبرگزاری(قدسنا) "ناصر ابو شریف" در همایش گرامیداشت روز غزه که در فرهنگسرای شفق برگزار شد با بیان اینکه تمامی مسائل و تلاشهایی که در منطقه صورت میگیرد برای این است که ما مساله فلسطین را فراموش کنیم افزود : توطئه هایی که هم اکنون در منطقه شاهد آن هستیم و کشورهای عربی هم در آن دخالت دارند با هدف از بین بردن مسئله فلسطین صورت می پذیرد .

وی با اشاره به نقش جمهوری اسلامی ایران در پیروزیهای ملت فلسطین گفت : خدا خواسته است که ملت فلسطین ملتی با ویژگیهای خاصی باشد اما این ملتهای بیدار و آگاه و در راس آنها ملت ایران بودند که به کمک ملت فلسطین شتافته اند البته برخی دیگر از ملتهای و گروههای نیز در سراسر دنیا از مسئله فلسطین حامیت می کنند .

نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران با اشاره به تاریخچه اشغال سرزمین فلسطین توسط نظام سلطه تصریح کرد : اگر به تاریخچه مبارزه ملت فلسطین نگاه کنیم این مبارزه از 65 سال پیش آغاز نشده بلکه از زمان حمله فرانسویها از 1873 آغاز شده است ، بعد از آن اشغال مصر در سال 1882 و تاسیس اولین شهرک صهیونیستی در فلسطین در سال1886 و البته در آن زمان شرایط و وضعیت امت اسلامی در حال عقبگرد بود و امپراطوری عثمانی در حال شکست بود ، در حالیکه بریتانیا و فرانسه از جنبش صهیونیسم در آن زمان حمایت میکردند .

وی ادامه داد : پس از آن جنگ جهانی اول رخ داد و در چارچوب توافق سایس - پیکو کل منطقه تقسیم شد ، بعد از آن وعده بالفور آمده تا نوبت قیمومیت بریتانیا بر فلسطین برسد ، اقدامی که انگلیسها برای زمینه سازی جهت تشکیل رژیم صهیونیستی انجام دادند .

ابوشریف با بیان اینکه از آن تاریخ تا به امروز تمام تلاش قدرتهای بزرگ چیزی جز تضعیف امت اسلامی نبوده و نیست خاطر نشان کرد : شما باور نکنید فشارها و تحریمها که علیه ایران صورت گرفته است صرفا به خاطر برنامه های صلح آمیز هسته ای است بلکه یکی از دلایل مهم آن حمایت جمهوری اسلامی ایران از مسئله فلسطین است .

وی ادامه داد : آنها در منطقه قدرتی جز اسرائیل را نمیخواهند چرا که هیچ قدرتی در منطقه نباید در سطح اسرائیل قرار بگیرد و این دقیقا تفسیر سخنان گهربار امام خمینی (ره) است که فرمودند اسرائیل یک غده سرطانی است و تا زمانی که این غده سرطانی در این منطقه وجود داشته باشد شکوفایی و توسعه در منطقه غیر ممکن خواهد بود.

نماینده جنبش جهاد اسلامی در ادامه تجزیه ها در منطقه و تجزیه ی تجزیه شده ها را همگی در راستای اهداف رژیم صهیونیستی دانست و گفت : همانطور که امام خمینی (ره) فرمودند شما وقتی که به جنگ اسرائیل می روید به معنای جنگ جغرافیایی صرف نیست بلکه شما وقتی به جنگ اسرائیل می روید یعنی گام در راه توسعه و شکوفایی گذاشته اید . وی در ادامه با تاکید بر ضرورت وحدت میان امت اسلامی حول محور فلسطین برای مقابله با اهداف صهیونیستها در منطقه تصریح کرد : همانطور که می بینید منطقه شاهد جنگهایی داخلی زیادی است و تفرقه های زیادی را در منطقه شاهد هستیم که در راستای به فراموشی سپردن مسئله فلسطین صورت می پذیرد اما زمانیکه سلاح به سوی رژیم صهیونیستی نشانه می رود ما شاهد بیشترین همبستگی و اتحاد بین امت اسلامی هستیم .

ابوشریف افزود : ما این مساله را در سال 1987 در انتفاضه اول شاهد بودیم ، در انتفاضه دوم هم به خوبی آن را مشاهده کردیم و در سال 2006 هم دیدیم که چگونه امت اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی در یک صف واحد قرار گرفت، در جنگ غزه در سال 2008 و 2009 نیز شاهد این همبستگی و اتحاد بودیم اما اکنون زمانیکه می بینیم مساله فلسطین به عقب رانده می شود در واقع این امت اسلامی است که به عقب رانده شده است به همین دلیل ما همواره بر محور قرار دادن مساله فلسطین برای تمام امت اسلامی تاکید می کنیم .

وی با انتقاد از تلاش برخی کشورهای عربی برای به فراموشی سپردن مساله فلسطین گفت : متاسفانه ما در کشورهای عربی منطقه ازجمله عربستان و مصر شاهد تلاشهایی هستیم که بدنبال به فراموشی سپردن مساله فلسطین هستند، البته از سوی دیگر نیز امروز کسانی هم که از رژیم صهیونیستی حمایت می کنند در حال اضمحلال و شکست هستند و حتی طرفداران رژیم صهیونیستی هم این باور را دارند که این رژیم به تنهایی و بدون حمایت انها قادر به ادامه حیات نیست .

ابوشریف با بیان اینکه حمایت و کمکهایی که ایالات محتده امریکا به عنوان یک قدرت جهانی از رژیم صهیونیستی انجام می دهد بر کسی پوشیده نیست تصریح کرد : بر اساس امار و گزارشهایی که در سال 1990 منتشر شده و واقعیت هم دارد سالانه 10 میلیارد دلار کمک از سوی امریکا به رژیم صهیونیستی صورت میگیرد که به عبارتی 2000 دلار برای هر صهیونیست و اگر به لحاظ اقتصادی همین میزان کمک مالی را به سودان بدهیم این کشور به یکی از کشورهای پیشرفته تبدیل می شود .

وی بحران سیاسی و اقتصادی در امریکا و غرب را سبب تضعیف هر چه بیشتر رژیم صهیونیستی دانست و گفت: جهان اکنون در حال پست رفت است و حامیان رژیم صهیونیستی دیگر نمیتوانند در آن سطح و حجم سابق به رژیم صهیونیستی کمک کند و امریکا که اکنون بدهی 17 تریلیون دلاری دارد بدلیل آنکه نمیخواهد این بدهی ها را افزایش دهد، حاضر نیست وارد جنگهایی به نیابت از رژیم صهیونیستی شود .

نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ادامه به شکست طرح پاکسازی نژادی از فلسطینها و ملتسازی صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی اشاره کرد و گفت : امسال شمار فلسطینیان در مرزهای تاریخ فلسطین دقیقا به تعداد و جمعیت صهیونیستها آن هم بعد از 130 سال جنگی که علیه ما انجام دادند و این درحالی است که سه چهارم ملت فلسطین را از سرزمینهای خود اخراج کرده اند . وی در پایان تاکید کرد : هر کسی که بدنبال به پا خواستگی امت اسلامی است باید هدف و محور تلاش خود را فلسطین قرار دهد .

منبع : قدسنا

 







      

مقام‌های رژیم صهیونیستی پس از حدود سه سال از راه‌اندازی سامانه موشکی موسوم به گنبد آهنین برای دفاع در برابر شلیک موشک، اکنون به ناکارآمدی آن اعتراف کرده‌اند، این سامانه موشکی با تبلیغات فراوان صهیونیست‌ها اوایل 2011 با ماموریت هدف قراردادن موشک و گلوله‌های توپ شلیک شده در فاصله 4 تا 70 کیلومتری طراحی و راه‌اندازی شد، اما هیچگاه نقطه اتکایی برای صهیونیست‌ها به منظور رهایی از کابوس شلیک موشک‌های مقاومت نبود.
 
به گزارش شفاف، روزنامه صهیونیستی "جروزالم پست"، به نقل از "ناتان فابر" کارشناس سامانه‌های موشکی رژیم صهیونیستی نوشت: این سپر موشکی در یک جنگ تمام عیار به طور کامل شکست ‌خورده است، همچنین بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعتراف کرده که اسرائیل نمی‌تواند از طریق سامانه گنبد آهنین امنیت فلسطین اشغالی را تامین کند.
 
فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی نیز اذعان کرده است که در صورت وقوع جنگ، سامانه گنبد آهنین قادر به محافظت از صهیونیست‌ها نیست و همچنین "عمیر ایشل" فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی گفت: سامانه گنبد آهنین در قبال حملات موشکی به سرزمین‌های اشغالی ضعیف است و نمی‌تواند به موقع در برابر حملات موشکی و راکتی عکس‌العمل مناسب نشان دهد.
 
چنانچه درجنگ هشت روزه غزه ( 14 تا 21 نوامبر )2012 ، مقاومت فلسطین با شلیک صدها فروند راکت و موشک به مناطق راهبردی فلسطین اشغالی از جمله مراکز نظامی و امنیتی، ضربات سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد کرد؛ به طوری که به گفته کارشناسان نظامی صهیونیستی، سامانه گنبد آهنین فقط توانست ده درصد از موشک های شلیک شده را رهگیری کند.







      

 از رادیو ARD آلمان در مورد خصومت رژیم صهیونیستی با ایران منتشر شده در نقل قول مستقیم از سیامک مره‌صدق نماینده کلیمیان در مجلس شورای اسلامی ایران، آمده است: من بر این باور هستم که نتانیاهو نیازمند دریافت یک معرفی‌نامه ضروری از طرف پزشک معالج برای انتقال به یک درمانگاه اعصاب و روان است.
به گزارش ایرنا، این مطلب به نقل از مره‌صدق که وی را یک پزشک متخصص معرفی کرده، می‌افزاید: نتانیاهو باید هر چه زودتر به این درمانگاه فرستاده شود زیرا فرد بسیار خطرناکی است از جمله برای اعضای دولت و خانواده‌اش، نتانیاهو هر لحظه قادر است رفتار تهاجمی و غیرقابل پیش‌بینی از خود نشان دهد و در ادامه به موضع گیری‌ها و تهدیدات مقام‌های اسرائیلی علیه برنامه هسته‌ای ایران اشاره کرده است.







      

جنازه آریل شارون، جنایتکاری که از 14 سالگی به گروه "هاگانا" نیروی ویژه کشتار خانواده های فلسطینی برای بیرون راندن آنها ار منازلشان، پیوست و تا پایان عمر دست از ریختن خون ساکنان سرزمین فلسطین برنداشت، دیروز در ویلا و مزرعه شخصی اش در صحرای نگو دفن شد. در لحظه قراردادن جنازه شارون درون قبر، تمام منطقه با صدای مهیبی شروع به لرزیدن کرد به طوری که مراحل دفن به علت وحشت حاضرین، برای دقایقی متوقف شد. پایگاه های زلزله نگاری جهان، وقوع زمین لرزه ای به قدرت سه و نیم ریشتر را ثبت کردند و نکته جالب آنکه، مرکز زلزله، منطقه دفن شارون گزارش شده است.

زلزله در دفن شارون
 

تعمیر قبر شارون بعد از زلزله

رسانه های منطقه بلافاصله این خبر را به عنوان حادثه ای عجیب و عبرت آموز گزارش کرده اند. رسانه های رژیم صهیونیستی نیز وقوع زمین لرزه را در زمان دفن شارون گزارش کردند و جالب آنکه حتی کاربران یهودی ساکن در سرزمین های اشغالی نیز در کامنت ها و پیام هایی که برای این خبر گذاشته اند، نوشته اند که حتی زمین فلسطین نیز حاضر به پذیرفتن جسد این جنایتکار نبود و مقامات، به زور او را دفن کردند.







      

 صهیونیسم و آپارتاید دو رژیم با ماهیت یکسان بودند که ثمره پیوند آن سلاح‌های کشتار جمعی و شکنجه انسان‌هایی همچون نلسون ماندلا بود.

 به گزارش تربت فدس از خبرگزاری فارس: نلسون ماندلا به عنوان نمادی در دنیا شناخته می‌شود که سال‌ها در جزیره روبن به دلیل درگیری مسلحانه با رژیم آپارتاید، سال‌های طولانی زندگی خود را در زندان به سر برد. شاید رژیم آپارتاید برای بسیاری از مردم جهان در شرایط کنونی خاطره‌ای متعلق به دوران جنگ سرد باشد اما در آن زمان این رژیم عنوان یکی از نزدیک‌ترین متحدان غرب شناخته می‌شد، که عملا قوی‌ترین ارتش نظامی افریقا را در اختیار داشت. 

 با این وجود فشار افکارعمومی در سطح جهانی سبب شد تا برخی از کشورهای غربی مجبور به کاهش روابط خود با این کشور شوند.

روابطی که هر چند به صورت جزئی کاهش یافت اما سبب شد تا این رژیم برای جلوگیری از سقوط احتمالی خود به دنبال متحدین جدیدی بگردد.

 *رژیم صهیونیستی دوست مشترک

 در این میان تنها رژیمی که عملا با تهدیدات مشترکی روبرو بود و عملا ساختاری همانند این کشور داشت که نژادپرستی نهادینه شده بود رژیم صهیونیستی نام داشت.

رژیمی که همانند دولت آپارتاید در میان میلیون‌ها نفر از مردمی به حیات خود ادامه می‌داد که آنها را از خانه و کاشانه خود آواره کرده بود و همین مسئله نقطه نظر مشترک این دو رژیم بود که آنها را به سمت یک همکاری استراتژیک سوق داد.

*تنها در میان امواج اعتراضات مردمی

رژیم آپارتاید همانند رژیم صهیونیستی خود را در میان امواج گسترده اعتراضات مردمی می‌دید که هر لحظه اصل و موجودیت آن را تهدید می‌کرد و بخصوص با تبدیل شدن نلسون ماندلا به عنوان نماد مقابله با تبعیض و نژادپرستی در این کشور بیش از پیش خطر فروپاشی از درون را به خاطر اعتراضات درونی احساس می‌کرد.

از سویی دیگر این کشور به طور مداوم درحال درگیری با همسایگان سیاه پوست خود از جمله جمهوری دموکراتیک آنگولا پس از استقلال این کشور از پرتغال بود.

از این رو حکومت سفیدهای آفریقای جنوبی به دلیل نداشتن مشروعیت و خشم اکثریت سیاه پوستان از این رژیم مصمم بود تا ظرفیت نظامی قابل توجهی را در اختیار بگیرد.

از همین رو بود که این کشور برنامه هسته‌ای خود را برای تضمین بقای خود در صورت هجوم همه جانبه دولت‌های آزاده سیاه پوستان و گروه‌های مبارز به رهبری نلسون ماندلا آغاز کرد.

*آمریکا، پایه گذار برنامه اتمی رژیم آپارتاید

برنامه اتمی آفریقای جنوبی از سال 1948 یعنی زمانی که دولت اقلیت سفیدپوست در این کشور به قدرت رسید با کمک ایالات متحده آمریکا با برنامه‌ای به نام اتم برای صلح آغاز شد. اولین تاسیسات اتمی رژیم آپارتاید با کمک موسسه صنعتی آلیس چالمرز ایجاد شد. توان این رآکتور آزمایشی در حدود 20مگاوات بود که به طور رایگان در اختیار آفریقای جنوبی قرار گرفت.

همچنین در سال 1957 دولت وقت آفریقای جنوبی که در حال کشتار سیاه پوستان بود با دولت آیزنهاور یک قرارداد 50 ساله همکاری اتمی را به امضا رساند.

در چارچوب این قرارداد همکاری اتمی بود که رآکتور تحقیقاتی آب سنگین به نام سافاری یک در اختیار رژیم آپارتاید قرار گرفت که سوخت آن تا حد 90 درصد غنی شده بود.

همچنین اندکی بعد رژیم آپارتاید برای رسیدن به پلوتونیوم لازم جهت تولید سوخت اتمی یک رآکتور آب سنگین دیگری را موسوم به سافاری دو راه‌اندازی کرد اما با بروز مشکلاتی در اداره رآکتور دوم به سمت توسعه غنی‌سازی برای ساخت بمب هسته‌ای حرکت کرد. اما علیرغم دریافت کمک‌های لازم برای غنی سازی از سوی ایالات متحده آمریکا این کشور از اهدای فناوری لازم برای توسعه بمب هسته‌ای به این کشور خودداری کرد و از همین رو بود که دولت آپارتاید به سراغ دوست قدیمی خود رژیم صهیونیستی رفت.

*رژیم صهیونیستی به کمک دولت آپارتاید می شتابد

در سال 1971 برنامه موسوم به انفجار صلح‌آمیز اتمی در آفریقای جنوبی با کمک رژیم صهیونیستی آغاز شد. شاید مهمترین سند همکاری اسرائیل و رژیم آپارتاید در تولید بمب هسته‌ای تفاهم نامه‌ای باشد که در سال 1975بین شیمون پرز وزیر وقت جنگ رژیم صهیونیستی و پیتر بوتا وزیر دفاع رژیم آپارتاید امضا شده بود.

در این قرارداد طرفین متعهد شدند که تل‌آویو سه کلاهک هسته‌ای را در اختیار رژیم آپارتاید قرار دهد و طرفین متعهد شده بودند در این میان هیچ اطلاعاتی درز نکند.

*معاوضه ترتیوم و پلوتونیوم

در سال 1984 سندی از روزنامه گاردین منتشر شد که حاکی از فروش سه رزم‌ناو مجهز به کلاهک هسته‌ای بود.

گزارش‌های متعدد دیگری نیز در خصوص کمک‌های رژیم صهیونیستی برای ساخت بمب هسته‌ای توسط رژیم آپارتاید منتشر شده است که از آن جمله می‌توان به مبادله 30 گرم ترتیوم از سوی رژیم صهیونیستی در مقابل دریافت 50 تن اورانیوم از آفریقای جنوبی است. ترتیوم فیزیوتراپ نایابی است که برای تولید بمب‌های هسته‌ای از آن استفاده می‌شود و گفته می‌شود تریتیوم تولیدی توسط متخصصان رژیم صهیونیستی در رآکتور دیمونا ساخته شده است.

*آزمایشی برای رژیم صهیونیستی

همچنین در سپتامبر 1979 ماهواره‌های مراقبت و نظارت جاسوسی ایالات متحده آمریکا پرتوهایی را از یک انفجار هسته‌ای در صدها کیلومتر از سواحل آفریقای جنوبی ثبت کردند.

بعدها در سال 1997 یکی از معاونین وقت وزیر خارجه دولت آفریقای جنوبی این نکته را تاکید کرد که این آزمایش اتمی انجام شده است در فتنه سال 1994 یکی از جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی در دولت آپارتاید و فرمانده پیشین یک واحد نیروی دریایی آفریقای جنوبی به این نکته اشاره کرد که این آزمایش اتمی مشترک توسط اسرائیل و آفریقای جنوبی که از آن به عنوان رمز فونیکس یاد می‌کنند.

البته بعدها با پیروزی نلسون ماندلا و رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی ذخیره سلاح هسته‌ای رژیم آپارتاید منهدم و تاسیسات هسته‌ای این کشور تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گرفت.

*موشک سازی با کمک  اسراییل

همکاری‌های نظامی و امنیتی رژیم آپارتاید و دولت رژیم صهیونسیتی تنها محدود به همکاری‌های هسته‌ای نبود بلکه توسعه سیستم‌های نظامی را نیز در برمی‌گرفت.

دولت آپارتاید برای استفاده از بمب‌های هسته‌ای خود نیاز به یک وسیله حمل و نقل مطمئن داشت. ارتش آپارتاید دارای دو بمب افکن با قابلیت حمله بمب اتمی بود اما به دلیل حضور نیروهای کوبایی در آنگولا استفاده از آن را به دلیل وجود پدافند موشکی را نداشت.

از سوی دیگر موشک‌های نسل دوم آفریقای جنوبی به دلیل محدودیت حمل و بعد امکان حمل بمب اتمی را نداشتند. در همین زمان بود که با امضای تفاهم نامه نظامی بین آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی در سال 1977 زمینه برای ارتقا موشک‌های بالستیک آفریقای جنوبی برای حمله اتمی به کشورهای سیاه پوست آغاز شد. آفریقای جنوبی توانست با کمک رژیم صهیونیستی موشک نسل سوم خود را موسوم به آر اس ای 3 را با توانمندی حمل سلاح اتمی و تسلیحات شیمیایی را بسازد.

این موشک از لحاظ فناوری به طور کامل شبیه موشک‌های نسل جریکوی اسرائیلی محسوب می‌شود و از سوخت جامد استفاده می‌کند. گرچه این توان موشکی نیز بعد از پیروزی سیاه پوستان در آفریقای جنوبی منهدم شد و موشک‌های مزبور اوراق شدند.

*شکنجه و دیگر هیچ

جنبه دیگری از همکاری رژیم صهیونیستی و آپارتاید توسعه همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی به منظور مقابله با تهدیدات بیشتر بوده است. موساد سرویس اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی بارها از سرویس اطلاعاتی دولت آپارتاید به منظور نفوذ در رفت و آمدهای احتمالی رزمندگان فلسطینی در کشورهای آفریقایی و رصد تحرکات آنها استفاده کرده است.

همچنین دولت آپارتاید به منظور مقابله با حملات مجاهدان سیاه پوست از سوابق و توانمندی‌های رژیم صهیونیستی استفاده کرده و برای آموزش نیروهای خود را به این کشور اعزام می‌کرده است. فناوری شکنجه و دستیابی به تجهیزات شنود از جمله همکاری‌های دیگر رژیم صهیونیستی بوده است.

*اذعان به همسانی صهیونیسم و آپارتاید

در نهایت فارغ از تمام این همکاری‌ها بارها اظهارنظرهای سران مختلف کشورها بوده است که رژیم صهیونیستی را با رژیم آپارتاید مقایسه کردند که از جمله می‌توان به رهبران ضدآپارتاید آفریقای جنوبی اشاره کرد.

«میشل بن ییر» دادستان کل رژیم صهیونیستی، جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق ایالات متحده، برژینسکی مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید و حتی برخی از روزنامه‌نگاران اسرائیلی از این واژه استفاده کردند. واژه‌ای که تنها عملکرد رژیم صهیونیستی وهمکاری گسترده آن با رژیم آپارتاید آن را به اثبات می رساند.







      

کودتاهای مالی روچیلدها در سال 1815 در انگلستان و سه سال بعد از آن در فرانسه، تنها دو مثال ساده از اعمال نفوذ­های بسیاری­ است که آنها تا کنون در صحنه ­های جهانی اعمال کرده­ اند. اما اکنون برای منحرف کردن افکار عمومی از ثروت کثیفشان، تغییرات بنیادینی در شیوه­ ی عملکرد خود داده­ اند. حالا دیگر به جای این که بی ­پرده از مردم و ملتها به نفع خود بهره ­کشی کنند، خود را در سایه مخفی کرده و از پشت چند لایه استتار امور را هدایت می­ کنند.

 تاثیرپذیری از تلمود در همان منبع موثق می­ خوانیم: " شنبه­ ها عصر، هم­زمان با برگزاری مراسم نیایش در کنیسه­ ها، مایر روچیلد خاخام مخصوصش را به خانه می ­آورد. آن ­دو روی مبل­ های سبز رنگ خانه نشسته و به سوی هم خم می ­شدند. بعد گیلاس شرابشان را آرام آرام نوشیده، و تا شب از هر دری با هم گفتگو می­ کردند. حتی در روزهای کاری هم مایر عادت داشت کتاب بزرگ و سنگین تلمود را آورده و آن را قرائت کند. در این موقع تمام افراد خانواده می­ بایست نشسته و در منتهای سکوت و توجه به آن گوش فرا می­ دادند. ( ص – 31 )می­ گویند "خانواده ­ای که با هم دعا کنند، محال است همدیگر را رها کنند" ... اما آنچه روچیلدها انجام می­ دادند نه دعا، که شکار دسته­ جمعی بود! ... به تعبیر مورتون، "مغز انسان توان هضم رفتارهای روچیلد و درک علت این همه زیاده ­خواهی را ندارد " ... اما جالب این جا است که این روح حیله­ گری و قدرت­ طلبی در وجود تک تک آن پنج برادر هم رسوخ کرده بود.روچیلدها با هیچکس دوستی و رفاقت واقعی نداشتند. روابط آن ها با دیگران فقط در حد آشنایانی بود که از آنها برای هرچه بیشتر کردن سود بنیاد روچیلد استفاده کرده، و پس از آنکه خدمتشان انجام شد، یا روزگار مفید بودنشان به پایان رسید، به سادگی آنان را به زباله­ دان تاریخ می­ سپردند.درستی این مطلب در بخش دیگری از کتاب فردریک مورتون با ذکر یک نمونه به اثبات رسیده است. آنجا که شرح می­ دهد چگونه در سال 1806 ناپلئون اعلام کرد که "قصد دارد خاندان هس را از حکومت برکنار و آنها را از لیست قدرتمندان اروپا حذف نماید" :" قدرتمندترین مرد اروپا دستور نابودی سنگ بنایی که بنیاد نوپای روچیلد بر آن ساخته شده بود را صادر کرد. ولی این اقدام کمترین لرزه­ ای بر آن بدنه ­ی استوار وارد نساخت ... روچیلدها به طور حیرت­ انگیزی همان طور حریص و نفوذناپذیر، بدون این که اسناد و مدارک دارایی و املاکشان را از خود جدا کنند، در جای خود ماندند." آنها نه جنگ را دیدند و نه صلح را، نه شعارهای جنگی برایشان اهمیت داشت و نه بیانیه ­های نظامی، نه مرگ و نه شکوه پیروزی ... آنها هیچکدام از چیزهایی که چشم جهان آن روزگار به آن خیره مانده بود را ندیدند، چون فقط و فقط پله­ های ترقی را می ­دیدند. پرنس ویلیام اولین پله بود و ناپلئون هم پله­ ی بعدی ..." ( صفحات 38 و 39 ).عجیب است، نه؟ اما باید باور کرد که در تمام این مدت بنیاد روچیلد در ازای پشتیبانی مالی از دیکتاتور فرانسه، تمام بازارهای این کشور را در اختیار داشت. چند سال بعد، وقتی فرانسه و انگلستان تجارت دریایی با یکدیگر را تحریم کردند، تنها تجاری که آزادانه از این تحریم­ ها عبور می­ کردند ... بله درست حدس زدید: روچیلدها بودند! ... آنها از از هردو طرف این غائله سود می ­بردند." کفایتی که پسران مایر از خود نشان دادند موجب جهش اقتصادی عظیمی شد که در نتیجه­ ی آن روش­های مالی کهنه به کلی منسوخ، و ساختارهای اعتباری قدیمی اصلاح شد و نوع جدیدی از مبادلات مالی ابداع گردید: تشکیلاتی برای نقل و انتقال پول، که بر پایه ­ی پنج بانک روچیلد در پنج کشور مختلف استوار بود. این گونه بود که روال قدیمی و مشکل انتقال شمش­ های طلا با کشتی کنار رفته و سیستم جهانی بدهکارها و بستانکارها جایگزین آن گردید.یکی از بزرگترین عوامل موفقیت این روش، شگرد جدید ناتان در دادن وام­های شناور بین المللی بود. او سود وام­هایش را با تمام واحدهای پولی، حتی عجیب­ترین و نامتداول­ترین آنها می­ پذیرفت. اینگونه بود که ناتان توانست بزرگترین منبع سرمایه در قرن نوزدهم را به سمت خود جذب نماید." نبرد واترلو همزمان با افزایش ثروت و نفوذ قدرت روچیلدها، شبکه­ ی جمع­ آوری اطلاعات آنها هم گسترش می ­یافت. "مامور"های آنها به طرز ماهرانه­ ای در تمام پایتخت­ ها و مراکز تجاری اروپا مستقر شده و هر نوع اطلاعاتی را جمع­ آوری و ارسال می­ کردند. آن ها برای این منظور کسانی را به خدمت گرفته بودند که در عین زیرکی از توان کاری مضاعفی برخوردار بودند.آعاز شکل­ گیری این سیستم جاسوسی منحصر به فرد از آنجا بود که "پسرها" برای ارسال پیام به یکدیگر، شبکه ­ای از پیک­ ها را سازماندهی کردند. چیزی نگذشت که این شبکه به سازمانی بسیار پیشرفته، و کارآمد با دامنه­ ای بسیار وسیع تبدیل شد که از بهترین شبکه­ های جاسوسی آن دوره، پیشی گرفت. به خاطر سرعت مبهوت­ کننده و کارآیی شگفت­ انگیز این سیستم بود که روچیلدها همیشه درتمام معاملات خود، حتی در سطح جهانی، در موضعی درست قرار گرفته و تصمیمات صحیحی اتخاذ می­ کردند.کالسکه­ های روچیلد راه­ ها را در می ­نوردید، قایق ­های روچیلد بی­ وفقه در کانال­ ها در رفت و آمد بود، ماموران روچیلد مثل سایه­ ای سبک در تمام خیابانها حضور داشتند. از این طریق بود که پولهای نقد، وثیقه ­ها، نامه ­ها و خبرها به دست آنها می­ رسید. و در این میان خبر از اهمیت ویژه­ ای برخوردار بود ... اخباری به روز و منحصر به فرد که حقیقت بازار و مراکز تبادل کالا را به دقت به تصویر می­ کشید ... " و در آن روزگار هیچ خبری مهم تر و سرنوشت­ سازتر از سرانجام جتگ واترلو نبود ..." ( روچیلدها – ص.94)آینده ­ی کل قاره­ ی اروپا به سرانجام جنگ واترلو بستگی داشت. اگر ارتش بزرگ ناپلئون پیروز می ­شد، فرانسه مالک بلامنازع تمام اروپا می­ گشت، و اگر شکست می خورد انگلستان تعادل قدرت در اروپا را در اختیار می ­گرفت و می­ توانست دامنه­ ی نفوذ خود را تا حد قابل توجهی افزایش دهد.تاریخ­ دان جان ریوز [1] یکی از طرفداران خاندان روچیلد، در صفحه 167 کتاب خود با عنوان "روچیلدها، فرمانروایان مالی ملت­ها[2] (1887)، فاش می­ کند که : " یکی از دلایل پیروزی او ( ناتان) مخفی­ کاری ماهرانه و سیاست پیچیده­ اش بود که به واسطه­ ی آن می­ توانست هوشیار­ترین رقیبانش را هم گمراه نماید."به دست آمدن یا از دست رفتن یک ثروت عظیم به نتیجه­ ی نبرد واترلو بستگی داشت. تالار بورس لندن با سرمایه ­گذارانی که منتظر اخبار نتیجه ی نهایی نبرد بودند، جو تب­ آلود و پر تنشی را پشت سر می­ گذاشت. اگر انگلستان شکست می­ خورد، سهامش به طرز بی­سابقه­ ای سقوط می­ کرد و اگر پیروز می­ شد ارزش همان سهام چنان بالا می ­پرید که حتی فکرش هم سرگیجه آور بود!وقتی آن دو ارتش عظیم برای نبرد مرگ و زندگی مقابل هم صف کشیدند، ماموران ناتان روچیلد هم در هر دو جبهه مستقر شده بودند تا بدون لحظه­ ای آرام و قرار آخرین اخبار ممکن را از روند جنگ تهیه کنند. ماموران دیگری هم آماده بودند تا اطلاعات ثبت شده را به قرارگاهی واقع در مکانی سوق­ الجیشی در همان نزدیکی، برسانند.اواخر عصر روز پانزدهم ژوئن 1815، یکی از نمایندگان روچیلد روی عرشه­ ی قایقی که به طور ویژه کرایه شده بود پرید و با عجله به سمت کانال مانش حرکت کرد تا به سرعت خود را به ساحل انگلستان برساند.او حامل گزارش محرمانه­ ای درباره­ ی روند آن جنگ سرنوشت­ ساز بود، که توسط یکی از ماموران مخفی  روچیلدها تهیه شده بود. خبری که بعداً معلوم شد وجودش در گرفتن تصمیمات حیاتی آینده برای ناتان روچیلد اجتناب­ ناپذیر بود.مامور ویژه سحرگاه روز بعد در فولکستون با شخص ناتان روچیلد دیدار کرد. ناتان به سرعت نگاهی به سرفصل­ های گزارش انداخت و بی هیچ معطلی به سمت لندن و بازار بورس شتافت. کودتایی ورای تمام کودتاها ناتان روچیلد وارد بازار بورس شد، و بدون توجه به فضای سنگین گمانه ­زنی ­های دیوانه­ وار درباره ی نتیجه نبرد، در جایگاه همیشگی­ ش در کنار " ستون معروف روچیلد" قرار گرفت. سپس سرپرست خاندان روچیلد، بدون هیچ ردی از احساس، یا کوچک ترین تغییر در خطوط  آن چهره­­ ی سنگی با حرکتی از پیش تعیین شده به افرادش که در همان نزدیکی و بین جمعیت مستقر بودند، علامت داد.افراد روچیلد بلافاصله دست به کار شدند تا سهامشان را به قیمتی بسیار نازل به فروش برسانند. با ورود آن صدها و هزارها سهم به بازار، قیمت شان آرام آرام کاهش یافت و سرانجام به شدت رو به سقوط گذاشت.ناتان با همان چهره­ ی بی­ احساس به ستون خود تکیه کرده و بدون لحظه­ ای وقفه سهام­ هایش را می­ فروخت و می­ فروخت و می­ فروخت ... و ارزش سهام هر لحظه کم و کمتر می­ شد. کم کم زمزمه­ هایی در تالار بورس به جریان افتاد: " روچیلد می­ داند." " روچیلد خبردار شده." " حتماً ولینگتون در نبرد واترلو شکست خورده. " اینجا بود که مردم هجوم بردند که از شر سهام­ های بی­ ارزش و پول­ های کاغذی­ خود خلاص شده و آنها را به طلا و نقره تبدیل کنند، تا شاید بتوانند لااقل قسمتی از سرمایه ­شان را از نابودی نجات دهند. قیمت سهام همچنان با سر به قهقرا می ­رفت، تا این که بعد از چند ساعت معامله ­ی جنون­ آمیز فقط ویرانه­ ای از آن بر جای ماند : دیگر هر سهم با قیمت تقریباً 5 سنت در هر دلار به فروش می­ رسید!ناتان روچیلد مثل همیشه خالی از هر احساسی همچنان به ستونش تکیه زده و با اشاره­ ای زیرکانه­ و نامحسوس صحنه را هدایت می­ کرد. اما علامت این بار با قبل تفاوت داشت. این تفاوت به قدری ظریف و نامحسوس بود که فقط ماموران زبده و آموزش دیده­­ اش قادر به درک آن بودند. همان ها که به محض دریافت این اشاره از اربابشان، گروه گروه به سمت میزهای فروش تالار بورس رفته و تمام سهام­ های موجود را به قیمتی نزدیک به مفت خریدند!اندکی بعد خبرهای رسمی به پایتخت رسید و معلوم شد که حالا دیگر انگلستان مالک بلامنازع صحنه­ ی اروپاست. ظرف چند ثانیه ارزش سهام با سرعت برق از قیمت پایه­ اش هم بیشتر شد. هرچه اهمیت پیروزی انگلستان در عمق وجود مردم جا می ­افتاد، ارزش این سهام­ هم بالا و بالاتر می رفت.ناپلئون با واترلو به سرانجام کارش رسید و ناتان اقتصاد انگلستان را در اختیار خود گرفت. ثروت او که از همان ابتدا هم بی­ حساب بود، حالا دیگر بیست برابر شده بود !/ دایرة ­المعارف یهودشناسی، چاپ 1905، جلد 10، صفحه: 494 :وقتی هلند در سال 1803 به تصرف ناپلئون درآمد، قوای متحدین بر علیه وی فرانکفورت را به عنوان مرکز تامین مالی تدارکات جنگ انتخاب کردند. بعد از نبرد جنا در سال 1806 کنت قلعه­ ی هس به دانمارک گریخت. او پیش از آن بیشتر اموالش را از طریق بنگاه مایر آمشل روچیلد به آنجا فرستاده، و مقداری سکه و آثار هنری به ارزش بیش از 600000 پوند را نیز برای نگهداری به او سپرده بود. شنیده­ ها حکایت از آن دارد که، این پول هنگفت در بشکه­ های شراب جاسازی شد تا از بازرسی­ های سربازان ناپلئون که وارد فرانکفورت شده بودند، جان سالم بدر برد و تا سال 1814 همانطور دست نخورده آنجا ماند. ( رجوع کنید به " خاطرات[3] " اثر ماربوت، چاپ 1891 – ص. 310 و 311 ) ... به طوری که از قرائن بر­می­آید این اقدام نه از روی امانتداری، بلکه با اهداف تجاری صورت گرفته است. تثبیت قدرت در فرانسه پس از آن شکست کمرشکن در واترلو، فرانسه در تلاش بود تا دوباره از لحاظ مالی قد راست کند. در 1817 دولت تصمیم گرفت از موسسه مالی معتبر اورارد[4] در فرانسه و بانک خوش نام برادران بیرینگ[5] در انگستان مبلغ قابل توجهی وام دریافت کند. و در این میان کمترین توجهی به روچیلدها نداشت.سال بعد دولت به وام دیگری نیاز پیدا کرد. از آنجا که اوراق قرضی که در سال 1817 با مشارکت اورارد و برادران بیرینگ منتشر شده بود در بازار پاریس و بقیه مراکز مالی اروپا به قیمت خوبی داد و ستد می ­شد، در این که دولت این بار هم از خدمات این دو موسسه معتبر مالی استفاده خواهد کرد جای هیچ تردیدی نبود.برادران روچیلد هر حیله ­ای که در چنته داشتند به کار بردند تا با بزرگنمایی سرمایه ­شان دولت فرانسه را تحت تاثیر قرار داده و امتیاز ارائه این وام را از آن خود کنند، اما این تلاش­ ها بیهوده بود. از دید اشراف فرانسه که به خاطر نجیب ­زادگی و اصالت تبار به خود می­ بالیدند، روچیلدها فقط عده ­ای دهقان تازه به دوران رسیده بودند که نباید به آنها اجازه داده می ­شد پا را از گلیم خود درازتر کنند. منابع مالی بیکران روچیلدها، خانه ­های مجلل و لباس­های به شدت با شکوه و گران­بهایی که به تن داشتند هم نمی­ توانست در ذهنیت اشراف نسبت به آن ها کوچکترین تغییری ایجاد کند. از نظر آن ها روچیلدها هنوز هم خانواده ­ای متعلق به لایه­ های پایینی اجتماع بوده و وجهه ی اجتماعی چندان مقبولی نداشتند. که البته با توجه به اکثر مستندات تاریخی، این ارزیابی درباره نسل اول روچیلدها چندان دور از واقع نیست.اما آنچه آنها به کل از آن غافل بودند، سلاح قدرتمندی بود که روچیلدها به آن مجهز بودند: توانایی بی­ نظیر و منحصربه فرد آن ها در استفاده از پول در راه رسیدن به مقاصد.در پنجم نوامبر 1818، اتفاق غیر منتظره­ ای روی داد. ارزش اوراق قرض­ی دولت فرانسه، پس از یک سال افزایش مداوم، ناگهان رو به نزول گذاشت. هر روز که می­ گذشت این افت قیمت بیشتر و بیشتر آشکار می­ شد. چیزی نگذشت که بقیه­ ی اوراق بهادار دولتی هم به همین مشکل دچار شدند.فضای پر تنشی بر دربار لویی هجدهم سایه انداخته بود. اشراف با چهره هایی گرفته نگران سرنوشت کشور بودند. آن همه امیدشان به بهبود اوضاع به ترس از بدترین اتفاقات تبدیل شده بود. تنها کسانی در دربار فرانسه که آنقدرها نگران این اوضاع نبودند جیمز و کارل روچیلد بودند که لبخند زنان، بدون هیچ صحبتی ماجرا را دنبال می­ کردند.آرام آرام ظن خزنده­ ای در ذهن برخی از شاهدان این ماجرا شکل گرفت: آیا ممکن است برادران روچیلد عامل مشکلات اقتصادی کشور باشند؟ آیا ممکن است آنها با اعمال نفوذ محرمانه در بازار اوراق قرضی، این مصیبت را برای تامین منافع خود ایجاد کرده باشند؟ظن آنها کاملاً درست و به جا بود. در ماه اکتبر 1818 ماموران روچیلد با استفاده از ذخایر مالی بی­ پایان اربابشان، مقدار زیادی از اوراق قرضی دولت فرانسه - که توسط رقبایشان یعنی اورارد و برادران بیرینگ منتشر شده بود -  را خریداری کردند. این مسئله باعث شد قیمت این اوراق در بازار افزایش پیدا کند. در پنجم نوامبر مرحله بعدی کار آغاز شد: عرضه­ ی گسترده­ ی این اوراق در مراکز تجاری اصلی اروپا با قیمتی بسیار ناچیز ... و این گونه بود که بازار دچار آن شوک مهارناپذیر گردید.در اینجا بود که به چشم بر هم زدنی ورق برگشت و اوضاع دربار به نفع آنها دگرگون شد. روچیلدها که تا این زمان صبورانه و بی­ صدا در سالن انتظار به سر می­ بردند، به حضور پادشاه راه پیدا کردند. حالا دیگر آن ها در مرکز توجهات قرار گرفته بودند و لباس هایشان نهایت مد و خوش­ پوشی به نظر می­ رسید. آن ها بالاخره موفق شده بودند توجه بهترین وام­ گیرندگان را به پولشان جلب کنند ... روچیلدها زمام اختیار فرانسه را هم در دست گرفتند، و این بازی بود که در آن استاد بودند.بنجامین دیزرائیلی[6] - نخست وزیر بریتانیا، رمانی دارد به نام کانینگزبای [7] ، که دایره المعارف یهودشناسی، جلد 10، صفحات 501 و 502 ، از آن با عنوان " بهترین تصویر ارائه شده از امپراطوری روچیلدها " یاد کرده است. دیزرائیلی، ناتان - و چهار برادرش - را با عنوان "فرمانروای بازار جهانی پول و در نتیجه فرمانروای تمام چیزهای دیگر" توصیف کرده است. کسی که پادشاهان و روسای دولت در همه­ ی کشورها گوش به فرمان او بوده و امور را مطابق با صلاحدید وی رتق و فتق می­ کنند." حکومت نامرئی کودتاهای مالی روچیلدها در سال 1815 در انگلستان و سه سال بعد از آن در فرانسه، تنها دو مثال ساده از اعمال نفوذ­های بسیاری ا­ست که آن ها تا کنون در صحنه ­های جهانی اعمال کرده ­اند. اما اکنون برای منحرف کردن افکار عمومی از ثروت کثیفشان، تغییرات بنیادینی در شیوه­ ی عملکرد خود داده­ اند. حالا دیگر به جای این که بی­ پرده از مردم و ملت ها به نفع خود بهره­ کشی کنند، خود را در سایه مخفی کرده و از پشت چند لایه استتار امور را هدایت می­ کنند.فردریک موتون، نویسنده­ ی شرح حال روجیلدها، این روش جدید را چنین توصیف می­ کند: " روچیلدها عاشق درخشیدن هستند،  اما علی رغم این جاه­ طلبی اجتماعی، درخششان فقط به مقابل  دوربین و میان کسانی از جنس خودشان محدود می­ شود."به نظر می­ رسد این علاقه ی روچیلدها به سکوت و خاموشی در نسل اخیرشان رشد محسوسی داشته است. سالها قبل بنیان­ گذار خاندان همین سیاست را در پیش گرفته بود، اما برخی از فرزندانش در راه تسخیر پایگاه های مرکزی قدرت در اروپا به هر حربه­ ای، حتی فعالیت علنی و بی ­محابا، متوسل شدند. این روزها دوباره سعی خانواده بر این است که تا حد امکان چیزی از آن ها به گوش مردم نرسد. به همین دلیل برای بیشتر مردم آن ها فقط یک افسانه ی بزرگ هستند و روچیلدها به شدت مراقبند که تصور مردم از آن ها در همین حد باقی بماند."با این که امتیاز تمام فعالیتهای صنعتی و تجاری، بهره برداری از معادن و همچنین شرکت های توریستی به طور کامل در اختیار روچیلدهاست، اما در هیچ­کدام نامی از آنها به چشم نمی­ خورد. از سوی دیگر به عنوان مالک بلامنازع کلیه عرصه­ های مالی جهان، نیازی نمی­ بینند که حتی یک برگ گزارش از اوضاع مالی و درآمد خود برای اطلاع عامه مردم منتشر کنند." ( روچیلدها ، صفحه 18 و 19 )با دقت در تاریخ طولانی حضور روچیلدها در عرصه­ های مختلف، می­ توان به این نتیجه رسید که آن ها همیشه مقاصد خود را با مخفی شدن پشت نقاب "دموکراسی" پیش می­ برند. قرار گرفتن در این موقعیت، روش حساب شده­ ای است برای فریب طبقه ی عوام مردم، و دور نگه داشتنشان از این حقیقت که تمام این ها حربه­­ ای برای از میدان به در کردن رقبا و رسیدن به انحصار جهانی است. و این گونه است که آن ها با پنهان شدن در پشت لایه­ های مختلف، با مهارت تمام مردم را فریب داده و به مقاصد خود دست یافته ­اند./ مترجم: ش - ابری /وعده صادق


[1]. John Reeves/The Rothschilds, Financial Rulers of the Nations. [2]/[3]. Marbot, “ Memoirs”, 1891/[4].Ouvrard/[5]. Baring Brothers/[6]. /enjamin Disraeli/[7]. Coningsby







      
   1   2      >