پدیده سرمایه گذاری بر روی باشگاه های معتبر فوتبال اروپا و جابه جایی بازیکنان و مربیان یک استراتژی دراز مدت است که با دیگرشیوه های اقتصادی رژیم صهیونیستی همانند تبلیغات گسترده درباره مواد غذایی یا داروهای پزشکی فرق می کند. به لحاظ این تمرکز در تصمیم گیری، ملاحظات سیاسی رژیم صهیونیستی را در فوتبال انگلستان باید یک واقعیت انکار ناپذیر در نظر گرفت. اما این روش یک آسیب اجتماعی به جامعه فوتبال انگلیس وارد می کند، این یک نوع برده داری مدرن است.. اولویت اقتصادی و برنامه های رژیم صهیونیستی در این مقوله نه بر اساس منطق اقتصاد بلکه در چارچوب منطق سیاسی طرح و تدوین می شوند. یک چنین اقداماتی در کوتاه مدت کم تاثیر هستند اما در درازمدت خودنمایی می کنند، هجوم همه جانبه صهیونیست ها به فوتبال انگلیس حیات اقتصادی این رژیم را با بستر مناسبی مواجه کرده است. اتفاقاتی که در تاتنهام می گذرد، فروش منچستریونایتد (ثروتمندترین باشگاه جهان) به خانواده متمول گلیزرها و چگونگی به دست آوردن سرمایه هنگفت رومن آبراموویچ روس و فرار وی به سوی فوتبال انگلیس و استفاده از اهرم فشار به هیات مدیره آرسنال برای واگذاری سهام به یهودیان نکات مرموزی است که ردپای صهیونیست در آن به وضوح دیده می شود و این همان حلقه مفقوده ای است که هیچ گاه به آن اشاره نشده است. اما سؤال اینجاست آنها چرا و چگونه وارد ساختار و بدنه فوتبال انگلیس و دیگر مناطق جهان شدند . با اینکه مالیات های ورزشی در انگلستان به مراتب کمتر از اسپانیا و ایتالیا است، سهام لیگ برتر انگلیس در بورس عرضه می شود و هر تاجر خارجی می تواند یک تیم انگلیسی را خریداری کند. (به این نکته در مورد خرید تجار خارجی بیشتر توجه کنید!) اما باز هم در دل این موضوع یک سوال مطرح است که چرا سرمایه داران یهودی که پشتوانه لابی های قدرتمند صهیونیسی و آمریکایی را احساس می کنند راهی فوتبال جزیره شده اند .آیا اگر تونی بلر و میراث دار آن گوردون براون آغوش باز به صهیونیست ها نشان نمی دادند، لیگ برتر با چنین هجمه ای مواجه نمی شد، اما اگر در واقع بگوییم اصول ماهیت تصمیم گیری به ویژه در سیاست خارجی بریتانیا منبعث از ساختار سیاسی و اجتماعی این جزیره است گزاف نگفته ایم. در طول تاریخ در بریتانیا به غیر از انقلاب صنعتی هیچ تحول اقتصادی به صورت رادیکال به وقوع نپیوسته است. و آنجایی هم که تغییراتی دیده شده در سه قرن گذشته ناشی از الزاماتی بوده که خارج از توان اقتصادی بوده اند. حال روابط اقتصادی که به ظاهر رنگ ورزشی به خود گرفته بین رژیم صهیونیستی و دولتمردان انگلیس نه تنها نتیجه سیاست خارجی این کشور نیست بلکه الزامی دو جانبه از سوی دو طرف است. با الهام از این مطلب روشن شد که چرا امثال گوردون براون مرزهای تجارت را برای صهیونیست ها باز گذاشته اند. اما مسأله مهم تر آن است که آنها چطور و به وسیله چه اشخاصی به این تجارت می پردازند. مطمئنا حضور عروسک های دست آموز در این میان لازم به نظر می رسد.

نفوذی صهیونیست ها در فوتبال اروپا

یکی از همین عروسک های دست آموز صهیونیست کسی نیست جز پینی زهاوی. زهاوی که کار خود را به عنوان یک ژورنالیست یهودی در روزنامه «یدیعوت آهارانوت» شروع کرده بود خیلی زود از طریق لابی های سیاسی وارد تجارت بازیکن شده و در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین دلالان فوتبال در جزیره فعالیت می کند. وی با استفاده از رابطه بسیار نزدیک خود با ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل و ریئون ریولین سخنگوی سابق پارلمان اسرائیل دست به تاسیس یک شبکه تلویزیونی زده و خیلی راحت حق پخش مسابقات لیگ برتر را به دست آورده است. پینی زهاوی در حال حاضر از طریق دوستان سرمایه دار خود در اسرائیل تبدیل شده به یک پل ارتباطی و یک جاده صاف کن یهودیان برای تصاحب باشگاهای بزرگ انگلیسی و این همان حلقه مفقوده ای است که به آن اشاره شد. زهاوی از طریق دوستان سرمایه دار خود مانند (یاکو شاهار ) یکی از بزرگترین وارد کننده های خودرو و سرمایه دار اسرائیلی دست به خرید تیم (مکابی حیفا ) می زند (1992) و بعد از آن دیگر تیم های اسرائیلی مانند (بیتر اورشلیم ) توسط تاجر روسی اسرائیلی به نام ( آرکادی گیداماک) خریداری می شود. آنها به این موضوع رسیده اند که می توانند بازیکنان اسرائیلی را به تیم های لیگ برتر منتقل کنند و از این طریق سود کلانی را بدون واسطه وارد چرخه اقتصادی این رژیم کنند و از سوی دیگر به عبارتی بازیکنان را صاحب می شوند!

اولین رد پا

اولین رد پای وی و شرکایش به سال 1979 بر می گردد ، زمانی که قراردادی به مبلغ 200000 پوند برای انتقال (آوی کوهن) کاپیتان رژیم صهیونیستی به باشگاه لیورپول منعقد شد و تقریبأ یک سال بعد زهاوی خیلی راحت قراردادی را تنظیم کرد که به واسطه آن مدافع منچسترسیتی (بری سیلکمن) به صورت قرضی به تیم مکابی تل آویو برود. در سال 2006 در حالی که هری ردنپ مربی پورتسموث به دلیل اختلاف نظر با میلان مانداریچ رییس وقت باشگاه در آستانه ترک این تیم بود، زهاوی پسر دوست خود الکساندر گیداماک را به عنوان خریدار باشگاه معرفی کرد و به این صورت هم ردنپ ابقا شد و از آن طرف شخصی یهودی به نام ( آورام گرانت) که بعدها از آن در چلسی استفاده کرد به عنوان مدیر فنی وارد تیم شد.. (گرانت در تیم مکابی حیفا به عنوان آنالیزور مشغول به کار بود) .

بزرگترین انتقال

بزرگترین انتقال در جزیره در سال2003 مربوط به ( رومن آبراموویچ) روس است که با استفاده از رابطه زهاوی با وی توانست مالک باشگاه چلسی شود. آبراموویچ در جایی ( مجله وورلد ساکر ) عنوان کرده بود که دو ملیت دارد و به دو ملیت عشق می ورزد ، اول به روسیه دوم به اسرائیل! به خاطر همین مسأله است که وی هر ساله مبلغ کلانی جهت برگزاری یک تورنمنت چند جانبه و دوستانه موسوم به ( Channel  one  ) در تل آویو اختصاص می دهد و در زمان برگزاری مرحله مقدماتی جام ملت های اروپا 2008 به ملی پوشان اسرائیل وعده پاداش های نجومی می دهد تا بتوانند تیم انگلیس را شکست دهند! آبراموویچ که توسط زهاوی توانست صاحب باشگاه لندنی شود تعادل را با ثروت باد آورده اش در بازار نقل و انتقالات جزیره از صورت عادی خارج می کند به طوری که از مبلغی بالغ بر 111 میلیون پوند که باشگاه ها در مجموع می پردازند وی برای به خدمت گرفتن ستاره ها 441 میلیون پوند را وارد بازار می کند ، رقمی که بالانس چرخه اقتصادی را نه تنها در جزیره بلکه در اروپا برهم می زند اما مضحک ترین و شاید احمقانه ترین تصمیم آبراموویچ اخراج ژوزه مورینیو مربی با دانش آن وقت چلسی و جایگزین کردن آورام گرانت بود. گرانت یهودی که مستقیمأ از سوی زهاوی به چلسی آمد ، دودمان چلسی و صاحب ثروتمند روسی اش را به باد داد، وی که هیچ دانشی از فوتبال نداشت مربی تیمی شد که در فینال لیگ قهرمانان بازی را به منچستر واگذار کرد و بعدها کارشناسان اذعان داشتند چلسی فاقد روحیه جنگندگی و انگیزه لازم بوده که سبب شد آبراموویچ در حسرت قهرمانی بماند و این سونامی زهاوی برای آنها بود. اما از دیگر انتقال هایی که زهاوی در آن دست داشت ، انتقال 29/1 میلیون پوندی (ریو فردیناند) از لیدزیونایتد به باشگاه بزرگ منچستریونایتد، انتقال جنجالی اشلی کول از آرسنال به چلسی، انتقال جیووانی دوس سانتوس مکزیکی به بارسلونا و انتقال سباستین ورون آرژانتینی به منچستر... جالب است بدانید که قرار بود در یک انتقال جنجالی ( رونالدینیو) مهاجم برجسته برزیلی باشگاه بارسلونا به منچستر سیتی بپیوندد، مذاکرات بین روبرتو دی آسیس ( وکیل و برادر رونالدینیو) و پینی زهاوی در تابستان امسال صورت گرفته بود که به مرحله پایانی نرسید.  زهاوی که در تمام نقاط جهان دفاتر آژانس انتقال بازیکن را دایر کرده حتی به مناطق آمریکای جنوبی و آفریقا هم چشم دارد. آفریقا منطقه ای که بزرگترین استعداد های فوتبال در آنجا وجود دارد ، آنها جوانان آفریقایی را با پاسپورت های جعلی با دستمزد پایین وارد فوتبال اروپا می کنند. حتی در مناطق آمریکای لاتین و کشورهایی نظیر آرژانتین و برزیل و مکزیک هستند بازیکنانی مانند کارلوس توس و خاویر ماسچرانو علاوه بر سباستین ورون و دوس سانتوس، همگی دستپخت زهاوی هستند. حالا با این اوصاف مگر می شود تأثیرات آنها از لحاظ اقتصادی در لیگ برتر را نادیده گرفت به طوری که حتی این تأثیرات دامنه سیاستمداران ایالات متحده را هم می گیرد و جورج ژیلت و تام هیکس که از شرکای مالی جورج بوش هستند بعد از سال ها حضور در دنیای سیاست به فوتبال علاقه مند شده و از دفتر ریاست جمهوری ایالات متحده به ریاست باشگاه لیورپول رضایت می دهند!

پرونده فساد مالی فوتبال انگلیس
    با اتمام تحقیقات کارآگاهان و مقام های قضایی از برخی مقامات شاخص فوتبال انگلیس در خصوص فساد مالی، نقل و انتقالات بازیکنان و دستمزدهای مدیران برنامه ها نتایج این بررسی ها به دادستانی کل فرستاده شد. پس از دو سال تحقیق مدارک جمع آوری شده در این زمینه به سرویس دادستانی سلطنتی ارسال شد. در این مدارک تا اینجای کار چهره های شناخته شده ای از جمله هری ردنپ و میلان ماندر یک (کسانی که رابطه نزدیکی با زهاوی دارند) به چشم می خورند. در شرایطی که در حال حاضر انتقادات فراوانی را در مورد دستمزدهای کلان بازیکنان و مدیران برنامه ها وجود دارد این پرونده می تواند به وخامت اوضاع دامن بزند. اما با یک فلاش بک به سال 2007-2006، و با استناد به مدارک انتشار شده (روزنامه تایمز) لورد استیونس رئیس پلیس قضایی لندن (در آن وقت) هشدار داده بود که مشخص شده در تحقیقات انجام گرفته در 15ماه گذشته، 5 باشگاه لیگ برتر دچار تخلفات مالی شده اند، انتقال 17بازیکن به لیگ برتر توسط این تیمها و مدیر برنامه ها به هیچ عنوان از لحاظ مالیاتی قانونی نیست. که در این میان انتقال (دیدیه دروگبا) مهاجم سرشناس آفریقایی به تیم فوتبال چلسی که توسط زهاوی صورت گرفته بود به چشم می خورد.
    استیونس در گزارشات خود به اتحادیه فوتبال انگلیس و فیفا اشاره کرده بود زهاوی به همراه وکیل قانونی خود باید در این باره به بعضی از ابهامات پاسخ دهد. اما در این میان موکل زهاوی که یک یهودی به نام ایهود شوچاتوویچ است به این مساله اشاره کرده بود که موکل من اعتقاد دارد که در مورد وی مغرضانه عمل کردند زیرا وی در کارش کاملاموفق است. اما فقط کافی است تا به تیمهای مورد اتهام و بازیکنان انتقال یافته نگاه کنیم تا ببینیم زهاوی که خود را از این اتهام مبری می داند آیا با این باشگاه ها در ارتباط بوده که مقامهای مربوطه نقش وی را در این فساد مالی پررنگ تر می دانند؟
    تیم نیوکاسل- تیم بولتون- تیم چلسی (دروگبا، پیتر چک، میشل اسیین)- تیم پورتموث- تیم میدلز برو (یاکوبو، فابیو روچمبک). به گزارش دیگر استیونس، نقش زهاوی در انتقالها با قراردادهای نجومی از همه بیشتر به چشم می آید.
    
    سونامی در فوتبال انگلیس
    جریان برنامه ریزی شده و موج صهیونیستی به نظر می رسد تمام ارکان فوتبال جزیره را فرا گرفته و تزریق پول های هنگفت به بدنه فوتبال این کشور و همین طور ورود بسیاری از بازیکنان مهاجر اعم از ستاره یا غیرستاره در دنیای فوتبال ساختار ملی آنها را تضعیف کرده و باعث شده تا تیم ها از بازیکنان بومی کمتر استفاده کنند و فرصت تجربه اندوزی از مربیان داخلی هم به دلیل ورود مربیان غیربومی دست به دست هم داده تا یک تراژدی دیگر در این چند ماه گذشته به نام حذف انگلیس و راه نیافتن این تیم به تورنمنت یورو 2008 را رقم بزند که این عدم راهیابی خسارتی بالغ بر 2میلیارد پوند به چرخه اقتصادی ورزش این کشور وارد کرد. جالب است تا در مورد حلقه مفقوده ای که هیچ گاه به آن اشاره نشد و پرونده اش برای همیشه مختومه شد اشاره کنیم و آن دلیل دعوت نشدن دیوید بکام در آن مقطع حساس به تیم ملی بود، پینی زهاوی که هیچگاه نتوانسته بود بکام را متقاعد کند تا با وی همکاری کند به دلیل نزدیکی وی با اریکسون مربی آن وقت تیم و بالطبع مک لارن که بعد از اریکسون این سمت را به عهده گرفت از زهاوی مشاوره می گرفتند! بعد از ناکامی تیم ملی انگلستان در جام جهانی 2006 زهاوی این طور عنوان می کند که بازیکنان تنها از 30% توانایی خود استفاده می کنند و در شرایط روحی خوبی به سر نمی برند و این تنها یک دلیل دارد، آنها به موقعیت بکام حسادت می کنند و نمی توانند در زیر سایه وی توانایی هایشان را به نمایش بگذارند پس بهتر است بکام مدتی از تیم دور باشد (به نقل از یکی از روزنامه های انگلیسی این طور عنوان شده بود که زهاوی و بکام سال قبل شمشیرها را از رو بسته بودند و دیوید لطف زهاوی را پس زده بود و زهاوی هم واقف بود که در کنار وی می تواند به بزرگترین قرارداد شغلی خود برسد اما بکام پیشنهاد وی را رد کرده بود و حالادر آن شرایط بهترین زمان برای انتقام بود) و این در زمانی بود که انگلیس دو بازی در شرایط حساس در مقابل رژیم صهیونیستی و روسیه داشت.
    به هرحال رژیم صهیونیستی تنها به سود یک طرفه می رسد و این دقیقا کاری است که آنها می خواهند در تمامی نقاط عرضی زمین اجرا کنند. تبلیغات حیرت آور آنها به وسیله تولیدات داخلی خود و همینطور سهم داشتن در حق پخش تلویزیونی مسابقات لیگ برتر سبب شده تا کمپانی های اروپایی برای خرید این مسابقات رقمی در حدود 1.7میلیارد پوند را بپردازند. (در 3سال اخیر) و این است رد پای کثیف رژیم صهیونیستی بر فوتبال اروپا خصوصا فوتبال جزیره