نیام بر کشم امشب به سبک بدر و تبوک

برادری که خموشی “فاین هم قتلوک”

کجاست دست خبیثی که بست چشم تو را

که چشم هم زدنی شد تو را تمام سلوک

به پشت قافله گو “لا اله الا الله”

سکوت بر لب ما مانده بود یا طاعون

که سر به بَرد زمین داد شاخه زیتون

خمود سرد زمستان، دروغ، صلح جهان

خموش موسیِ عمران و زنده شد قارون

علیک “آجرک الله یا رسول الله”

به رقص با می و شمشیر؛فاش با شیطان

برادرم نشناختی که بود؟ ؛ ابو سفیان!!!

شیوخِ جیره خورِ دون و غرقِ در شهوت

ببین اولئک انعام؛ اضل تر از اسبان

دعا نما که نبیند “علی ولی الله”

برای درد دلت ، واژه ها چنان کم بود

که اشک و خون به هم آمد، عجیب مرهم بود

به خواب رفته و سرد است جسم دلبندم

گرسنگی نفسش را برید ؛ بی غم بود

عنایتی بنما یا حسن کریم الله

کسی که پشت حماس وحماسه را خم کرد

و داغ کشتن هابیل را به آدم کرد

سکوت کل جهان است و نیست بومازن

که بند پاره شد و چون حرامیان رم کرد

بیا که بت شکنی نیست یا خلیل الله

و غزّه! احمدمان نیست ورنه می آمد

و ما رایتَک یا قدس ” همت و احمد ”

ببین که رنگ سیاست گرفته ایمان ها

به جزر رفته جهاد و شکسته کشتی مَد

طلوع کن ز فلسطین دوباره روح الله

نماز و غزّه و آتش آهااااااای عاشوراست

ریاض و کوفه و تهران سکوت پابرجاست

صدای العطش از خیمه گاه می آید

علم به روی زمین است ومشک بی سقّاست

کجاست منجی آل حسین ثار الله