سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

اقلیت یهودیان مقیم فرانسه در سال1981 در حدود 700 هزار نفر بوده است که این اقلیت دارای نفوذ گسترده ای در زمینه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی فرانسه می باشند و وسائل خبری به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تحت نفوذ سیاسی و فرهنگی اینان می باشند.
مجله "نوکائیه" و مجله "دفاتر نوین" فرانسوی متعلق به" جیمز گلداسمیت" یهودی انگلیسی الاصل می باشد.
مجله "اکسپرس" نیز از مجلات مشهور فرانسه و تحت سیطره صهیونیزم می باشد، با اینکه روسا جمهوری فرانسه خود نیز متمایل به صهیونیزم بوده از پایه گذاران حکومت اسرائیل به حساب می آیند، معذلک از گزند تبلیغاتی این مجله تندرو و متعصب در امان نیستند.
بطوریکه برخورد شدید مجله اکسپرس با "والری ژیسکاردستن" رئیس جمهوری سابق فرانسه و ضربات شدید این مجله به آبرو و حیثیت سیاسی نامبرده هرگز از خاطره ها محو نخواهد شد.
فرانسوا میتران و دستیاران او نیز از حملات این مجله در امان نیستند، به خصوص که بانک اطلاعاتی این مجله در ثبت و ضبط نقاط ضعف سیاسی و مالی سیاستمداران بسیار قوی عمل می کند و می تواند در هر لحظه برای رجال سیاست مساله سازی نماید.
دو روزنامه "بوفیگارو" و " لوکوتیدیان" نیز آشکارا تحت سیطره یهودیان می باشند، این دو روزنامه در وارونه نشان دادن مسائل خاور میانه و جهان اسلام نقش به سزا دارند و از عوامل فتنه و جدال و از عواملی هستند که وجهه اسلام را در مغرب زمین مخدوش می نمایند.
در اشغال اراضی لبنان توسط اسرائیل و در قتل عام صبرا و شتیلا این دو روزنامه از مواضع قاتلان اسرائیلی حمایت کردند و با دو روزنامه "بومانتیه" و "لیبراسیون" که گوشه هایی از حقایق را می نوشتند مبارزات تبلیغاتی و سیاسی می نمودند.
مجله "زن کارگر" یکی دیگر از مجلات اجتماعی و کارگری است که وسیله ای است در دست صهیونیست ها برای ایجاد شبهات پیرامون اسلام و مسلمین، پیوسته به مناسبت های مختلف حقوق زن در اسلام را مورد انتقاد قرار داده، سمومات صهیونیستی خود را در شکل مقالات مختلف در جامعه فرانسه و در جوامع مسیحی انتشار می دهد.
مجله فرانس سوا نیز در تار عنکبوتی صهیونیزم گرفتار شده در مواقع حساس از مواضع صهیونیست ها حمایت می کند، این مجله در طول جنگ جهانی دوم خدمات ارزنده ای به عالم یهود و یهودی عالمی نمود، این مجله سابقه ای طولانی در تشویه و تقییح قیافه اعراب در دنیای فرانسه زبان داشته است،صاحب امپراطوری مطبوعاتی بزرگ فرانسه روبرت هرسان یهودی است که به سال1984 مهمترین کانال تلویزیونی فرانسه را نیز خریداری نمود.
"لیون بلوم"و " دوکی یریللس" دو چهره سرشناس یهودی هستند که از مروجان اباحی گری و هرج و مرج جنسی در فرانسه و عالم فرانسه زبان می باشند. کتاب های مخصوص و مجلات معروفه آنان در همه جا انتشار دارد و اینان می کوشند تا جوانان را قبل از دوران بلوغ وارد مسائل جنسی نمایند، نامبردگان از یهودیان بلغار می باشند و لیون بلوم در سال 1973 در فرانسه به سمت وزارت رسیده است.(11)
در کشورهای مغرب، الجزایر، تونس، در بسیاری از موسسات دانشگاهی که توسط فرانسویان اداره می شود، در هفته اول دانشگاه به مدت یک هفته آزادی جنسی برقرار است. دانشجویان سال اول اینان به مدت یک هفته در اختیار کامل دانشجویان سالهای قبل و معلمین و اساتید پیش کسوت خود می باشند. در این یک هفته وضعیت انحطاط و سقوط اخلافی از هر چه تصور کنید بیشتر و رسواتر است .(12) دشنام دادن به پیامبر اسلام، نماز خواندن بدون هرگونه پوشش، توهین هر کس به هر کس و وضعیت هر که به هر که در این یک هفته اجباری است. البته فارق التحصیلان این دانشگاه ها بعد ها به مقامات عالیه مملکتی خواهند رسید. چرا که عوامل صهیونیست و ایادی نفوذی فرانسه هوادار کامل آنان می باشند.
عوامل صهیونیست در کتابهای درسی اینگونه کشورهای تحت سلطه فرهنگ فرانسه و یا انگلیس اعمال نفوذ کرده اعراب را به صورت فروشندگان برده و صاحبان حرمسراها و اداره کنندگان استخرهای شنای حرمسراها و کنیزان معرفی کرده اند. این موضوعات به صورت درس و همراه تصاویر در کتب درسی آمده است.(13)







      

در آمریکا روزانه 1759 روزنامه منتشر می شود که 61 میلیون آمریکایی آنها را دریافت می کنند و تعداد بیشتری آن را ورق زده و می خوانند، علاوه بر این رقم حدود 668 نشریه هفتگی منتشر می شود که هر روز شنبه به دست آمریکاییان می رسد که این جراید توسط بیش از 1700 شرکت توزیع می گردد، که یهودیان بر نیمی از این وسائط و جراید سلطه کامل دارند و در نیم دیگر آن اعمال نفوذ می کنند، و اما مجلات هفتگی آمار آن در سال 1981 بالغ بر 8000 نوع مجله بوده است.روزنامه نیویورک تایمز یکی از مشهورترین و پرتیراژترین جراید آمریکاست که این روزنامه به سال 1896 میلادی در گیر و دار یک بحران مالی توسط "آدولف اوش" (4)یهودی روسی الاصل خریداری شد و صاحب آن که در سال 1841 این روزنامه را تاسی کرده بود " هنری رانموند" از آن خلع ید کرد، صاحب فعلی این روزنامه N.Y.T آرتوش اوش سالزبرگ می باشد که علاوه بر مالکیت یک خط تلویزیونی به عنوان منبع خبری مادر، برای دیگر روزنامه ها عکس . رپرتاژِ مخابره می کند.روزنامه " واشنگتن پست" بعد از نیویورک تایمز مشهورترین و پرتیراژترین روزنامه است که در قشر اصحاب ادارات وکارمندان دولت توزیع می شود و نظرات سیاسی را به سیاستمداران القاء می کند. این روزنامه به سال 1981 روزانه 620 هزار نسخه منتشر می شده است، این روزنامه تحت سلطه مالی و اداری یهود می باشد و در هر مساله دیدگاه صهیونیست ها را بیان می دارد، این روزنامه فعلاً توسط " کاترین مایرگراهام" (5) دختر میلیونر یهودی اداره می شود.

"دیلی نیوز" ، "نیویورک پست" با تیراژ 740 هزار نسخه در روز و استار و سان تایم با تیراژهای بالا در ملکیت ویلیام هرست همسر ماوریول دیویس یهودی می باشد، به اضافه مجله خانگی Good House Keeping روزنامه فنی و تخصصی آمریکا میز تحت سیطره اختاپوس صهیونیزم قرار دارند، مانند مجله سینمایی فایتی که بیان کننده آراء 171 شرکت سینمایی است که اغلب صاحبان آنان یهودی می باشند، مجله فایتی که در میان علاقمندان به سینما توزیع می شود بیشترین نقش را در انتخابات کنگره آمریکا دارد، چرا که می تواند از ابزار سینما و هنرپیشه ها در فعالیت های انتخاباتی استفاده کند.این مجله پیوسته شعارها می دهد، وظیفه علنی آن مشروعیت بخشیدن به نظام صهیونیستی و ارائه خدماتی است که توسط اسرائیل در خاور میانه به مصالح آمریکا تقدیم می شود.(6)
در جراید هفتگی، مجله تایم و نیوز ویک پر تیراژترین مجلات آمریکا هستند که نه تنها در آمریکا بلکه در سراسر جهان توزیع می گردند.مجله نیوز ویک با تیراژ 3 میلیون نسخه در هفته به سال 1933 تاسیس شد.لیکن به سال 1937 به طور کلی تحت سیطره صهیونیزم در آمد.مجله تایم نیز 5/4 میلیون نسخه در هفته پخش می شود که متعلق به مالک یهودی آن ، "جان می یر" می باشد و دهها صهیونیست در تهیه و توزیع آن کار می کنند.*
سردبیر مجله تایم
Henry Geunwald می باشد.نامبرده صاحب کمپانی انتشاراتی "اسپرت ایلوستریتد" ، "مونی" ، "لایف" ، "پی یل" و "فورچون" نیز می باشدو این مجموعه مشترکاً دارای 140 سیستم تلویزیونی می باشند.(7)
مجله اخبار آمریکا و گزارشهای جهان با تیراژ 5/2 میلیون نسخه در هفته که یک مجله محافظه کار است نیز به سردبیری
M. Stone یهودی تهیه و توزیع می شود.بزرگترین مجله سینمایی و فنی T.V.Guide با تیراژ 20 میلیون نسخه در هفته متعلق به بزرگترین میلیونر صهیونیست آمریکایی W.Annenberg است. آنن برگ همان یهودی ثروتمندی است که قرار بود شاه معدوم در ویلای اختصاصی او در کالیفرنیا سکونت کند.(8)
یهودی استرالیایی روبرت مردوخ صاحب جریده تایمز لندن در آمریکا نیز صاحب روزنامه نیویورک پست و چندین مجله بزرگ و کوچک می باشد که مجله "استار" و "نیویورک مگازین" از ان جمله می باشند.مجلات مربوط به مسائل اقتصادی و نشر اخبار فنی و صنعتی و بانکی نیز غالباً در دست یهودیان می باشد که به عنوان مثال می توان مجله "بیزینس ویک" را نام برد که در سراسر عالم منتشر می شود.در ایالات مختلف آمریکا نیز تسلط یهودیان در مطبوعات را می توان ملاحظه کرد. در شیکاگو بزرگترین روزنامه ایلت شیکاگو یعنی "شیکاگو سان تایمز" در اختیار یهودیان است. تیراژاین روزنامه در سال 1981 بالغ بر 670 هزار نسخه در روز بوده است. روزنامه های ایالتی که بیشتر جنبه منطقه ای و محلی دارند خیلی صریحتر از مقاصد صهیونیست ها حمایت می کنند. روزنامه شیکاگو سا ن تایمز در مخالفت با مسلمانان و اعراب سابقه طولانی و مفصلی دارد.بسیاری از این روزنامه ها که موضع چپی دارند پایگاه مخالفت با اسلام می باشند.
مجله دیگری که مجله عالمی به حساب می آید مجله "ناشنال ژئوگرافیک" است که حاوی جدید ترین اخبار جغرافیایی و گزارش های اقلیمی می باشد، سالانه 000/000/11 نسخه از این مجله به سال 1981 چاپ می شد که اکنون افزایش یافته است.(9)
مهم این است که در عین حال که در امریکا آزادی مطبوعات حکفرماست و هر کسی می تواند حرف خودش را و مکتبش را بگوید، معذلک هیچ نشریه و مجله ای در اختیار اعراب و فلسطینیان و مسلمانان نیست که بتواند مواضع آنان را بازگو کند. در حقیقت سانسور طبیعی و عظیمی بر همه مطبوعات و رسانه های گروهی به طور هماهنگ حاکم است که هر صدای مخالفی را خاموش کرده دست به تحریف می زنند.
همزمان با حمله آمریکا به عراق، همه جراید و مطبوعات و کانالهای رادیو و تلویزیونی به طور هماهنگ به شستشوی افکار پرداخته، عراق را یک خطر اتمی معرفی کردند و زمینه برای مشروعیت حمله به عراق را در طی 48 ساعت فراهم ساختند.
در آمریکا گاهی برخی روزنامه ها مواضع مختلف داشته با یکدیگر در رقابت می باشند.در حالیکه هر دو روزنامه مخالف و رقیب متعلق به یک موسسه یهودی می باشد و صهیونیزم نفوذ خود را در هر دو جناح موافق و مخالف حفظ می کند.به طور مثال :
روزنامه صبح "نیوز" رقیب روزنامه عصر "تایمز" در ایالت آلاباما هانتزویل.
روزنامه "رجیستر" رقیب روزنامه عصر "پرس" آلاباما "موبیل".
روزنامه پست استاندارد رقیب روزنامه عصر هرالد ژورنال سیراکیوز نیویورک.
روزنامه پاتریاوت رقیب روزنامه عصر نیوز در پنسیلوانیا "هارسبورگ" می باشند و در عین حال همه این روزنامه ها متعلق به خانواده ثروتمند نیو هاوس مهاجر یهودی روسیه ای و از خاندان "ساموئل نیو هاوس" امپراتور بزرگ و مشهور جهان مطبوعات می باشد که صاحب 28 روزنامه ، 20 مجله و 7 موسسه انتشاراتی از قبیل
Vintagu ، Pathion ، Fawcett و بیش از 20 ایستگاه تلویزیون Cable-T-V- می باشد و هیچ خبری خارج از امپراطوری عظیم اینان نخواهد بود و هیچ نویسنده و ناشری قدرت فرار از حیطه حکومت آنان را ندارد.(10)







      

از آنجا که امپراتوری های مطبوعاتی چند ملیتی اروپا در دست صهیونیزم است، این امپراتوری در آلمان هم مشاهده می شود، چنانکه موسسه اشپینگر که 30% بازار کل آلمان را شامل می شود و نشریه بیل زایتگونگ با 5/5 میلیون نسخه و تعداد 8 روزنامه کثیرالانتشار آلمان که جریده دی ولت ، که همه توسط شرکت های صهیونیستی انتشار می یابند.
در آلملن در خصوص روزنامه نگاران و خبرنگاران مقررات سختی به مصلحت صهیونیزم به اجراء در می آید و اربابان مطبوعات موظف به رعایت اصولی می باشند ، از آن جمله همگی موظفند اندیشه های نازیسم را تحقیر کنند و نیز موظفند مردم را به سوی آشتی بین دو ملت آلمان و یهود سوق دهند.(3)







      

موضوع تسلط و نفوذ صهیونیزم بر جرائد و نشریات بزرگ و کوچک و جهانی و منطقه ای مطلبی است که همگان بر آن اتفاق نظر دارند و تالیفات و مقالات و آمار فراوانی در این باره گفته شده است و محققان و نویسندگان از نقطه نظرهای گوناگون به شرح و بیان آن پرداخته اند، در این نوشته ها ما بیشتر به مطالب و تحقیقات فوادین سید عبدالرحمن الرفاعی در کتاب النفوذ الیهودی فی الاجهزة الاعلامیة و الموسسات الدولیه اکتفاء می کنیم.(1)
روزنامه تایمز
روزنامه تایمز یکی از مشهورترین و پرتیراژترین روزنامه های انگلستان است . صهیونیست های عالمی و در راس آن یهودی بریتانیایی "روتچیلد" اموال فراوانی خرج کردند تا بر این روزنامه تسلط یافتند و در هیات تحریریه آن نفوذ کردند، اخیراً این روزنامه صهیونیستی تمام عیار شده است و در زمانی که روزنامه تایمز با مشکل مالی مواجه شد، یهودی میلیونر استرالیایی ، "روبرت مردوخ" کل آن را خریداری کرد و آن را در تحت تملک و سلطه خود قرار داد، و امروزه انگلستان با نام روزنامه تایمز شناخته می شود، آنطور که به ساعت بیگ بن شهرت دارد.
روبرت مردوخ، روزنامه ساندی تایمز را نیز خریداری کرده آن را در کف حمایت خود گرفت، و از آنجا که انگلیسی ها او را به خاطر اینکه روزنامه تایمز را از ورشکستگی نجات داده، تشویق کردند.نامبرده سه مجله دیگر انگلیسی را نیز خریداری کرد که یکی از این سه مجله، "سان" یا خورشید است که مجله اباحی و "دعاری" است که در هر هفته بالغ بر 7/3 میلیون نسخه آن در انگلستان و ارپا توزیع می گردد، دو مجله دیگر نیوزآدی و ورلد مجله دعاری دیگری است که در هر هفته 000/000/4 نسخه تیراژ دارد.
روزنامه تایمز و مجلات اقمار آن،نشریاتی هستند که بیشتر در طبقات مرفه مملکت توزیع می شود و مخاطبان آن ثروتمندان انگلستان و سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی می باشند.
روبرت مردوخ در استرالیا و کانادا و ایالات متحده آمریکا نیز دارای روزنامه ها و مجلاتی است که با نشریات انگلستان همکاری می کنند.
روزنامه های دیگری که در انگلستان تحت سلطه صهیونیزم هستند عبارتند از:
دیلی اکسپرس،نیوزکرونیل، دیلی مایل، دیلی هرالد، منچسترگاردین، جون پاول، یورکشایرپست،ایوینینگ نیوز، اویزرور،ساندی ریفری، ساندی اکسپرس، ساندی کرونیل، دی ساندی بایپل، ساندی دیس پانیش.
دی گرافیک و دهها مجله و روزنامه دیگر که شبکه خبری و مطبوعاتی انگلستان را تشکیل می دهند.
علاوه بر این جرائد، مجله " ویک اند" نیز متعلق به یهودیان است که این مجله، مجله ای فکاهی و طنز گونه است که طنزهای سخره آمیز آن در حول و حوش شخصیت های عربی و اسلامی دور می زند وبرای سخره اعراب و مسلمین درست شده است.(2)
آمار مطبوعاتی سال 1981 نشان می دهد که 15 جریمه و مجله صهیونیستی انگلیسی دارای 33 میلیون تیراژ می باشند که نیمی از مردم انگلستان را همه روزه تحت پوشش خبری قرار می دهند، یعنی برای هر دونفر یک روزنامه و یا نشریه صهیونیستی و جود دارد.







      

تحرکات صهیونیستی در برزیل هر چند در سطح تحرکات صهیونیستی در آرژانتین نیست، اما این فعالیتها در برزیل پیوسته رو به ازدیاد است و دارای جنبه های مخصوص به خود می باشد.
جمعیت یهودیان برزیل در سال 1974 بر اساس آماری که از اسرائیل تایید شده است بالغ بر 000/180 نفر می باشد.
روابط تجاری و اقتصادی فی ما بین دو کشور برزیل و اسرائیل در بهترین سطوح برقرار است و به سال 1968 قرارداد همکاریهای هسته ای بین دو کشور منعقد شد که بر طبق این قرار داد موافقت شد اسرائیل تعدادی از متخصصین خود را در جهت تعلیمات لازمه به برزیل اعزام دارد و متقابلاً دانشمندان هسته ای برزیل به اسرائیل اعزام شوند تا با تازه ترین اطلاعات هسته ای آشنا شوند.
در برزیل بسیاری از پارکها، هتل ها، و کلوپ های ورزشی توسط یهودیان اداره می شود و 92% وسایل خبری و انتشاراتی متعلق به موسسات صهیونیستی می باشد و این مساله در همه کشورهای آمریکای لاتین مشاهده می شود.
در برزیل دو ایستگاه رادیویی مخصوص صهیونیست های یهودی است که به دو زبان عبری و برزیلی برنامه اجراء می کنند.
در برزیل موسساتی هستند که دانشجویان ممتاز را انتخاب کرده برای ادامه تحصیل به دانشگاه حیفا می فرستد.(1)
بسیاری از یهودیان در پست های مهم حکومتی حضور دارند که از آن جمله افراد زیر را می توان نام برد:
1. رییس مجلس نواب اوزخالدو و راین- یهودی
2. حاکم ولایت ریودوژانتیرو یهودی
3. رئیس پلیس ریودوژانتیرو یهودی
همچنین بسیاری از پست های امنیتی و مدیریت احزاب در آرژانتین با یهودیان می باشد.







      

فعالیت های صهیونیستی در آرژانتین ، مانند هر دیار دیگری با هدف فسادانگیزی وگسترش فقر در مردم و انتشار فتنه و آشوب در جامعه پیگیری می شود، تا از این بابت پیوسته بین مردم و دولت اختلاف و آشوب برقرار باشد و دولتمردان پیوسته نیازمند کمک های خارجی و عوامل اسرائیل باشند.یهودیان آرژانتین آنچنان بر اوضاع کشور مسلط هستند که در واقع در اندیشه تاسیس یک دولت یهودی در آن سامان می باشند که نام آن را نیز "ایندیانا" گذرانده اند.(1)

دکتر " لوندی" که یکی از منتقدین حکومت در آرژانتین می باشد بیان میکند که همه مراکز حساس و کلیدی مملکت در دست یهودیان صهیونیزم می باشد، این مراکز حساس عبارتند از :
رئیس بانک مرکزی
مدیر کل مالیات بر در آمد
مدیر بانک توسعه
وزیراقتصاد،
(خوسیه جولبار که فضایح مالی فراوان به بار آورده است.)
علاوه بر این گفته دکتر لوموندی بزرگترین شرکت های تجاری خارجی و بین المللی در دست یهودیان می باشد که موجب سلطه صهیونیزم در همه امور و دور ماندن مردم از مصالح می باشد.
دکتر لوموندی می گوید:
" منظور یهودیان آرژانتینی این است که در قبال فلسطین که در خاور میانه توسط صهیونیست ها اشغال شده و به یک دولت اسرائیل تبدیل شده است، دو قطعه باتاگونیا و دامنه های آندیز به یک سرزمین صهیونیستی تبدیل شوند و یک دولت مستقل یهودی جدید تاسیس شود، که هم اکنون گروه های صهیونیستی دست اندرکار تعلیمات نظامی برای تاسیس چنین حکومتی می باشند.

در آرزانتین سه سازمان عظیم و مقتدر صهیونیست مشغول فعالیت های سیاسی و همه جانبه می باشند که به قصد سلطه بر آرژانتین تلاش می کنند.
این موسسات علاوه بر فعالیت های اختصاصی و معین، می کوشند تا اقلیت یهودیان آرژانتین را تحت تعلیم و تربیت خاص قرار داده آن را به سوی اهداف معین و مطلوب صهیونیستی و حفظ سنت های یهودی سوق دهند، در سال 1972 بودجه اینان جهت ارائه تعلیمات به یهودیان آرژانتین بالغ بر سه میلیارد و 279 میلیون دلار بوده است، در هر حال این سازمان ها عبارتنداز :
سازمان " لادیا" این سازمان دارای 000/27 عضو که اینان مسئول فعال نگاه داشتن یهودیان و ارائه تعلیمات لازمه به آنان در جهت حفظ سنت های قدیمی خود می باشند، ریاست این سازمان با صهیون کوهین یهودی می باشد که تسلط او بر رجال سیاست در آرژانتین مانند "وایزمن" در فلسطین می باشدو صهیون کوهین ، مورداعتماد کامل مجلس صهیونیست جهانی می باشد.
سازمان "لاآمیا" که این سازمان مسئول همکاری و هماهنگی بین انجمن ها و گروههای یهودی می باشد، بر موسسات تعلیمی و ورزشی و بهداشتی نظارت دارند و تحت نام پیشاهنگی ، جوانان یهودی را با تعلیمات نظامی آشنا می کنند و دارای 14 پایگاه آموزشی نظامی می باشد. سازمان "لااوسا" که این سازمان مسئول انجام کارهای مخفی بوده و تعلیمات نظامی و تروریستی توسط اینان به اجراء در می آید، و روش های مخصوص به خود دارند، برای کوچاندن یهودیان از سرزمینی به سرزمین دیگر در ایجاد خوف و وحشت و ترور و قتل دسته جمعی می زدنند تا به این وسیله از راه مظلوم نمائی و با تهدید به اهداف نهائی خود برسند. در کنار این سازمان های بزرگ سازمان های دیگری هستند که در کارهای انتخاباتی و تشکیل احزاب و خرید آراء تلاش می کنند و اصولاً مطبوعات و رادیو و تلویزیون آرژانتین در دست شرکتهای سرمایه داری یهودی می باشند.از موسسات مهم یهودیان در آرژانتین موسسه "نجات یافتگان" است که اینان پیرو یهودیانی هستند که از زندان های هیتلر گریخته اند، اینان سازمانی هستند که در آرژانتین بر ضد کمونیست ها و بر ضد سازمانهای عربی فعالیت می کنند.یکی از اهداف مهم صهیونیست در آرژانتین مساله تسلط بر نشر فرهنگ و علم و سیاست می باشد، بطوریکه هم اکنون بزرگترین موسسه انتشاراتی آرژانتین یعنی موسسه " آوفریل" در تملک یهودیان می باشد. در این موسسه 10 مجله هفتگی و ماهانه چاپ و توزیع می شود، علاوه بر اینها مجلات " جهان اسرائیل" "صهیون نوین" "نور" " حوادث" " ارض اسرائیل" و "لابوسی" در مورد شئون اسرائیل به چاپ رسیده، توزیع می گردد، روزنامه های معروف آرژانتین نیز تحت سلطه یهود می باشند که در این میان روزنامه " کلارین"(2)اهمیت ویژه ای دارد.از مسائلی که هنوز به شدت در آرژانتین ادامه دارد مساله تشویق مهاجرت یهودیان به آرژانتین می باشد که نشان دهنده توسعه طلبی و جاه طلبی در آینده می باشد(3) و دومین مساله، مساله اهداء کمک های نقدی به اسرائیل است که نشان دهنده ارتباط مداوم و اساسی بین یهودیان آرژانتین و اسرائیل است.هم اکنون عقیده بسیاری از مطلعین بر این است که کمک های نقدی بوینس آیرس به اسرائیل بعد از نیویورک در درجه دوم قرار دارد که به معنای سرازیر شدن سرمایه های مردم فقیر آرژانتین به سوی اسرائیل می باشد.(4)از مسائل مهم آرژانتین این است که اخیراً بسیاری از روشنفکران و متفکران آرژانتین حملات شدیدی را علیه سیاست دولت در تایید یهودیان آغاز کرده اند و اصولاً زمینه های اجتماعی جهت تبلیغات ضد صهیونیستی را در مردم فراهم کرده است.در آمد یک فرد یهودی در آرژانتین بطور متوسط سه برابر در آمد آرژانتینی واقعی می باشد، روابط اقتصادی موجود بین آرژانتین و اسرائیل پیوسته به سود اسرائیل است، بطوریکه مواد خام از آرژانتین به ارزان ترین قیمت ها به اسراییل صادر می شود و در برابر آن منتوجات صنعتی از اسرائیل وارد می گردد.







      

آمریکای لاتین یکی از عمده ترین مراکز یهودی نشین در عالم می باشد، بطوریکه در درجه اول آرژانتین بیشترین یهودی نشین در آمریکای لاتین به حساب می آید که 475 هزار یهودی در ان سکونت دارند، که البته گفته می شود جمعیت واقعی یهودیان بیش از این تعداد است. آمار زیر نشان دهنده حداقل یهودیان در کشورهای آمریکای لاتین می باشد: (1970 میلادی)
آرژانتین 000/475 نفر
که فقط 000/350 نفر در بوینس آیرس ساکنند.
برزیل 000/180 نفر
اوروگوئه 000/52 نفر
مکزیک 000/40 نفر
شیلی 000/35 نفر
کوبا 000/2 نفر
این یهودیان درحقیقت هر کدام یک صهیونیست فعال هستند که در نهایت به سود سازمان یهودی عالمی کار می کنند و در آمریکای لاتین این یهودیان دارای صدها گونه انجمن و سازمان و موسسه خیریه و اجتماعی و نفوذی می باشند که عوامل نفوذ صهیونیزم به حساب می آیند.(3)
در درجه اول منظور اسرائیل از حضورو نفوذ در دول آمریکای لاتین بهره برداری از آراء این دولت ها در سازمان ملل متحد می باشد که پیوسته در مسائل حساس آراء این دولت ها پشتیبان اهداف جهانی اسرائیل بوده است و به هنگام تاسیس دولت غاصب و نژادپرست اسرائیل از مجموعه 31 رای موافق، 14 رای موافق مربوط به کشورهای آمریکای لاتین بود اطلاعات ما پیرامون توطئه های آشکار و مخفی یهودیان بسیار ناچیز و ضعیف است ، نویسندگان و محققان باید در این زمینه دست به کارهای جدی بزنند ، لازم است توطئه هایی که در این کنفرانس ها انجام می گیرد، افشاء شود، ما در فقر اطلاعاتی غرق شده ایم که باید برای آن فکری بشود، در هر حال، اینک نفوذ صهیونیزم در برخی از این کشورها را به اختصار مرور می کنیم.(4)







      

هنگامی که در نظر آوریم از مجموع 000/500/11 یهودی در کل عالم، بالغ بر 000/215/5 نفر آنان قبل از جنگ جهانی اول در روسیه می زیسته اند باید بپذیریم که در آن روزگار، روسیه سرزمین مادر و سرزمین اصلی یهودیان بوده است و در این دوران حکومت روسیه با مساله ای به عنوان " مشکل یهودیان " مواجه شد، که این مساله از دوره حکومت کاترین 1796- 1729 مطرح بود و در هر روزگاری حکومت روسیه با مشکل یهودیان به نوعی برخورد کرده بود، مانند منع تملک اراضی، منع خروج از شهر ، اسکان در مناطق، و محلات مخصوص به نام " گیتو" ، نصب علامت مخصوص ، عدم اختلاط با مردم ، دادن مالیات های سنگین.یهودیان در برابر این سخت گیری ها و شدت عمل ها که نتیجه قهری حرص و طمع و رفتار ناهنجار خودشان بود، دو راه در پیش گرفتند:
اولاً: به گروه مخالفین حکومت تزار پیوسته و بطور مستقیم و غیر مستقیم در شورش های کارگران و کشاورزان شرکت نمودند، و
ثانیاً: راه هجرت به ممالک مجاور و سرانجام آمریکا و آرژانتین و دیگر نقاط را درپیش گرفتند.
هجرت یهودیان از روسیه تزاری که از سال 1840 آغاز شد و شدت یافت سرآغاز فصل جدید در زندگانی یهودیان به حساب می آید.
دراین مورد "بارون مویس دی هیرش" ثروتمند شماره 1 یهودی آلمانی الاصل بلژیکی پیشنهاد کرد که یهودیان به سرزمین های کم جمعیت که هنوز سکنه زیادی نداشتند هجرت کنند و برای این هجرت سرزمین آمریکای جنوبی مورد شناسایی قرار گرفت و انتخاب شد وسرانجام در مذاکراتی که بین بزرگان یهود و حکومت های انگلستان و روسیه به عمل آمد قرار شد سالانه 000/125 یهودی روسیه تا مدت 25 سال به خاک آرژانتین مهاجرت کنند ، که البته مهاجرت به آرژانتین به این وسعت انجام نگرفت و یهودیان بیشتر روانه ایالات متحده آمریکا و بخصوص روانه شهرهای بزرگ و صنعتی آنجا شدند.لیکن یهودیان در سراسر عالم و بخصوص در روسیه علاج نهایی کار را در مهاجرت به فلسطین و تشکیل یک وطن یهودی و در حقیقت یک دولت مستقل تشخیص دادند و همه یهودیان و لا اقل مهاجران از روسیه دارای دو هدف گردیدند: مخالفت و تبلیغات در سراسر جهان بر ضد حکومت تزاری روسیه و کوشش و تلاش برای مهاجرت نهایی به خاک فلسطین و مساله مخالفت با حکومت تزاری و تشویق به مهاجرت یهودیان از سرزمین روسیه به قصد تملک و تصاحب سرزمین های بلاصاحب قاره جدید آمریکا موضوع همه روزنامه ها و جرائد منتشره توسط یهودیان در اروپا و روسیه و دیگر سرزمین ها شده بود.هم زمان با این تبلیغات که البته تبلیغات پیرامون اسکان یهودیان در فلسطین صورت علنی نداشت و سران صهیونیزم به مناسبت های سیاسی و خوف از عکس العمل شدید اعراب آن را مخفی میداشتند، همزمان با این تحریک ها،امپراتوری عثمانی از فروش هرگونه زمین و از اعطاء هر گونه تسهیلاتی برای اسکان یهودیان در فلسطین جلوگیری می کرد، و معذلک به سبب پرداخت رشوه های فراوان و تمسک به انواع حیله ها و نام های جعلی تا قبل از تاسیس اسراییل تعداد 862/30 نفر یهودی از خاک روسیه روانه فلسطین شده و در آنجا ساکن شدند که به علت نبودن پاسپورت و مخفی کاری یهودیان، شناسایی آنان نیز دشوار بود و بیشتر به عنوان تجار روسیه بودند تا به عنوان مهاجران یهود، تعداد کل یهودیان در همان ایام در خاک فلسطین که از دیگر نقاط اروپا مهاجرت کرده بودند بالغ بر 000/335 نفر بود که یک دهم این جمعیت را فراریان روسیه تشکیل می دادند.(1)
از انجا که فلسطین گنجایش پذیرایی مهاجرین زیادی را نداشت و اخبار فراوانی پیرامون آسایش و سلامت و امکانات فراوان در آمریکا در افواه مردم و بخصوص در جامعه یهودیان رواج داشت، و بخصوص با سخت گیری های ترکیه عثمانی در مورد اسکان یهودیان در فلسطین . بنابراین یهودیان روسیه ترجیح دادند که در درجه اول به آمریکا مهاجرت کنند.
در این مورد شرکت های کشتیرانی با تایید جمعیت توطن یهودی و سرمایه سرمایه داران روسی و آمریکایی وارد عمل شدند و کار فراری دادن آنها از روسیه و انتقالشان از اروپا و کشورهای دیگر به قاره آمریکا آغاز شد و با رسیدن گروهی از یهودیان روسیه به آمریکا راه برای دیگران باز شد و در سالهای بین 1890- 1970 گروه فراوانی از یهودیان خود را به آمریکا رساندند، و این مهاجرت چنان گسترده و همه جانبه شد که حتی موجب اضطراب و شک و تردید مقامات آمریکایی قرار گرفت، و البته به طور همزمان یهودیان فراری به استرالیا و آفریقای جنوبی و آرژانتین و فلسطین نیز مهاجرت می نمودند.بر حسب برخی آمارها که تا حدودی هم به صورت تخمین می باشد تعداد یهودیان روسی مقیم آمریکا در سالهای 1870- 1820 در حدود 500/7 نفر بوده و حال آنکه این تعداد در دهه های بعد به ترتیب 000/40 نفر،و 000/135 نفر، و 000/279 نفر و سرانجام در آغاز قرن 20 و دهه اول قرن 20 به 000/704 نفر رسید، سرانجام قبل از جنگ جهانی اول تعداد یهودیان روسی و لهستانی که آنان نیز مستعمره روسیه بوده اند ، بالغ بر 000/000/2 نفر مهاجر بوده است.(2)
در هر حال توسط همین یهودیان مهاجر و ساکن آمریکا است که:
اولاً: مرکز تغذیه فکری و مالی شورش های کارگری و کشاورزی داخل خاک روسیه تزاری تاسیس می شود و صندوق هایی برای جمع آوری کمک به یهودیان درون روسیه به وجود می آید،
ثانیاً: مساله نیاز یهودیان به تشکیل یک وطن یهودی مطرح و تبلیغ می شودو
ثالثاً: فعالیت های گسترده ای در سطح سران کشورهای اروپایی برای تاسیس اسراییل تأیید می گردد.
بدینگونه یهودیان رانده شده از روسیه یکی از پایه گذاران اصلی وطن یهودی در فلسطین به شمار می آیند و وایزمن اولین سرپرست فلسطین اشغالی یکی از همین افراد می باشد.
ذکر این نکته لازم است که در 40 سال قبل از جنگ جهانی اول تعداد 000/120 نفر از یهودیان روسیه به کشور انگلستان پناهنده شدند و وجود قارچ گونه آنان در انگلستان یکی از عواملی بود که دولت انگلستان موضوع تشکیل یک وطن یهودی را مورد مطالعه و پیگیری قرار داد، تا بتواند مرکز ثقل بلیه ای را که متوجه انگلستان شده است به سوی خاور میانه انتقال دهد، که وایزمن یکی از این یهودیان خانه به دوش روسی الاصل مقیم انگلستان بود.یهودیان فراری و مهاجران روسیه غیر از ایالات متحده آمریکا به سایر سرزمین های جهان مهاجرت کردند که کشور کانادا ، آفریقای جنوبی و شمال آفریقا بخصوص کشور الجزایر سهم بیشتری از این مهاجرت را داشتند، و همزمان با گسترش این مهاجرت ها نفوذ صهیونیزم در همه این کشورها نیز گسترش یافت ، که حضور این یهودیان و اختلاط آنان با دیگر یهودیان در هر کشور و سرزمین داستان مخصوص به خودش را دارد.







      

در خلال جنگ اول جهانی آز انجا که نتیجه جنگ معلوم بود و ضعف امپراتوری عثمانی و عدم انسجام و وحدت درونی آن شناخته شده بود و دول برگ اروپا مانند فرانسه و انگلستان چشم طمع به سرزمین های بزرگ و منابع سرشار امپراتوری دوخته بودند، بنابراین خیلی زود یهودیان به عوامل مزدور و ستون پنجم دول اروپایی تبدیل شده اند، با اینکه در طول تاریخ قرون گذشته بیشترین رنج و مصائب را از جانب مسیحیان اروپایی دیده بودند، معذلک خیلی زود شروع به همکاری با چپاولگران غربی نمودند و در ضربه زدن به دنیای اسلام با کشورهای مهاجم همراه شدند.بعد از پایان جنگ جهانی اول به سال1919 که امپراتوری عثمانی قدرت استقامت و سیادت خود را از دست داد و دولت های فاتح با وارثان امپراتوری عثمانی یعنی خاندان شریف حسین وارد گفتگو شدند تا به اصطلاح به وعده خود وفا کنند و یک دولت واحده عربی و حکومت متحده عربی تشکیل دهند و به سوی صلحی پایدار به گمان خود حرکت کنند، در این هنگام و در زمان ضعف و بی صاحبی کشورهای اسلامی و قدرت و سلطه و غلبه کشورهای اروپایی و غالب، صهیونیست های تازه از راه رسیده در کنار دولت های غالب قرار گرفتند و ایادی نفوذی آنان و ثروت های فراوان آنان متوجه سران دول پیروز شدند تا بتوانند نظاره گر سهیم در چپاول و غارت سرزمین های جدی آسیا و آفریقا و امپراتوری عثمانی باشند و در ضمن مساله تشکیل یک وطن قومی را برای جمعیت آواره و پراکنده مطرح کنند.در این هنگام که سرزمین های عربی که در متلاشی کردن امپراتوری عثمانی بهترین خدمت ها را در اختیار فرانسه ، انگلستان و آمریکا و ایتالیا قرار داده بودند تا انگلستان با شریف حسین وارد گفتگو شود و با تشکیل یک دولت واحده عربی موافقت کند، ناگهان در کنفرانس پاریس که قرار بود آخرین نتایج جنگ اعلام شود ،در این اجلاس پاریس که بدون حضور سران کشورهای عربی، و در حضور عوامل صهیونیستی برگزار شد، گامی در راه تشکیل حکومت عربی واحده برداشته نشد و نامی از شریف حسین آورده نشد ، لیکن در عوض سخن از حمایت از ملت های مغلوب و تحت ستم به میان آمد، که در واقع به معنا و مفهوم تشکیل کشورهای کوچک و در نهایت به معنی و مفهوم تشکیل یک وطن یهودی در سرزمین فلسطین می بود.
تصمیم های متخذه در این موتمر که تحت تاثیر جریانات صهیونیستی عالمی بود به قرار زیر می بود:
1. تفکیک آلمان و جدایی ملیت های غیر آلمانی از آن.
2. اتفاق نظر در تجزیه سرزمین امپراتوری عثمانی.
3. اتفاق نظر بر سر تقسیم بندی های جدید و پیدایش قسمت های جداگانه در سرزمین های عربی تحت نفوذ امپراتوری عثمانی.
4. استقبال فلسطین و جدایی آن از امپراتوری عثمانی و تشکیل وطن یهودی.
5. مطرح شدن زعما و شیوخ متعدد برای اداره سرزمین های عربی به عنوان کشورهای جدید التاسیس.
در این دوران دشوار ، یعنی در هنگامی که سلطه و پیروزی دولت های اروپایی و در زمینه انقراض و برکناری امپراتوری عثمانی و غیبت کشورهای عربی از صحنه سیاست و از صحنه کنفرانس های این کشورها، سرزمین های عربی با وضعیتی به شرح زیر گرفتار بود:
1. مصر سرگرم یک نهضت وطنی ویرانگر بود که توسط سعد زغول رهبری می شود و طالب استقلال و آزادی بود و توجهی به مصالح یک امت اسلامی و حق یک امت عربی نداشت و حکومت ظاهری مصر خود تحت الحمایه انگلستان می بود،1919-1914 .
2. عراق نیز سرگرم نهضت وطنی با هدف استقلال خواهی و جدایی طلبی بود که با قوای انگلیس درگیر بودند.
3. سوریه و اردن، به عنوان یک سرزمین واحد تحت تصرف فرانسه و انگلستان اداره می شدند و سیاست استعماری این دو کشور در آنجا مشغول فتنه انگیزی بودند و مبارزات آزادی خواهی انتشار یافت.
4. لبنان در استمار فرانسه بود.
5. فلسطین تحت اشغال انگلستان بود و انگلیس و آمریکا در مورد آینده آن و اسکان یهودیان در آن سرگرم گفتگو بودند و وعده بالفور در خفا کار آن را یکسره کرده بود.
6. جزیرة العرب نیز در گیر تحولات اجتماعی و سیاسی شدید بود، با تحریک عوامل انگلستان ملک عبدالعزیز بر سرزمین حجاز استیلاء یافت و خاندان حسین شریف از آنجا رانده شد و سرانجام خاندان سعودی به حجاز و سایر نقاط جزیرة العرب تسلط یافتند و پیدایش دولت های عربی شکل گرفت.
7. سرزمین یمن دستخوش فتنه واشوب بود، امام حمید الدین در آنجا داعیه استقلال داشت و در عین حال خطر انگلستان و ایتالیا آنجا را تهدید می کرد.
8. سودان نیز شاهد اضطرابات و منازعات متعدد بوده گاهی تحت سلطه انگلستان و زمانی تحت مدیریت مصر بود.
9. لیبی با نام جدید لیبی در نقشه جغرافیایی پیدا شد ودرحالیکه به رهایی از امپراتور عثمانی و مظالم حکام ترک می اندیشید خود را در چنگال استعمار ، استعمارگر احساس می نمود.
10. تونس و الجزایر و مغرب، اینان نیز در چنگال فرانسه فرو رفته بودند و ارتباط آنان با جهان اسلام و خاور میانه قطع و گرفتار فتنه های فرانسه، پرتغال و اسپانیا و اخیراً آمریکا شده بودند.(1)
11. از سرزمین کویت نیز بوی نفت استشمام شده بود و انگلستان به منافع آن چشم دوخته بود.
بحرین و قطر و امارات عربی نیز هر کدام به طور جداگانه مطمع نظر انگلستان قرار گرفته، انگلستان در صدد چپاول سرزمین ها و منابع آنان و شیوخ خوانین آنها در اندیشه مامله با ارباب استعمار و رسیدن به منافع شخصی خود می بودند.(2)
در چنین روزگاری سخت و حساس و دشوار، در حالیکه در سرزمین های عربی هیچ مرکزیتی وجود نداشت که بتواند با نیروهای غالب گفتگو شود، عوامل ثروتمند و پر نفوذ فرصت طلب صهیونیست در کنار سران کشورهای غالب قرار گرفته بر سر تصاحب فلسطین و اسکان یهودیان در آنجا چانه می زدند.در چنین وضعیت نفوذ یهودیان در آمریکا و نفوذ عوامل صهیونیست در دولت نلسون بیشترین خدمات را به سود یهودیان عالم انجام داد و نتیجه این نفوذ صهیونیسم در دولت " نلسون" و فشار امریکا بر فرانسه و انگلستان و ایتالیا منجر به صدور وعد " بالفور " توسط انگلستان گردید.و در نهایت امپراتوری عثمانی توسط نهضت های کور و ملی گرایانه عرب ها منقرض شد و اعراب به آرزو و هدف خود که تشکیل یک حکومت عربی مستقل و نیرومند بود نائل نشدند و در عوض مقدمات تاسیس دولت اسرائیل به شکل یک وطن یهودی فراهم گردید و ده ها استان عرب نشین پدید آمد، که هر کدام با دیگری به جنگ و ستیز پرداختند و هر گروهی موجبات خوف و وحشت و فتنه و اضطراب گروه دیگر را فراهم ساختند.در این برهه از زمان که سرنوشت سرزمین های مغلوب توسط 4 دولت غالب یعنی : فرانسه، انگلستان، آمریکا و ایتالیا معین می شد، در کنار هر یک از سران این کشورهای غالب،گروهی از سران صهیونیست حضور داشتند، بطوریکه "کشیش" انگلیسی یهودی به عنوان مستشار نظامی در هیأت "ویلسون" حضور داشت و براندیزی ـ براندیس ـ آمریکایی مشاور وایزمن در موضوع تعیین حدود فلسطین کار می کرد و "مندل روتچیلد " منشی "کلیمنو" فرانسوی به عنوان عامل صهیونیزم حضور داشت و ساسون یهودی به عنوان منشی " لوید جرج" خدمت می نمود و سران چهار قدرت غالب : دکتر ویلسون امریکایی ، لوید جرج انگلیسی ، کلیمانسو فرانسوی، واولندور ایتالیایی در حالیکه عوامل صهیونیستی اطراف آنان را گرفته بودند، به تقسیم میراث امپراتوری عثمانی و سرزمین های شمال و جنوب و شرق و غرب آفریقا و مناطق بزرگی از آسیا مشغول شدند.







      

از آنجا که یهودیان در طول تاریخ زندگانی، در حال آوارگی بوده اند و هیچگاه برای خود سرزمین و وطنی نداشته اند و پیوسته به صورت اقلیت در جوامع میزبان زندگی کرده اند ،موضوع در اقلیت بودن پیوسته آنان را نیازمند جلب عواطف جامعه میزبان نموده است ، و از آنجا که خود آنان فاقد عده و عده و ابزار کار بوده اند ، پیوسته مقاصد خود را به دست دیگران انجام داده اند، آنان برای خروج از زندان بابل ، نیازمند جلب عواطف یک قدرت خارجی بوده اند، برای تجدید بنای معبد اورشلیم نیازمند حمایت مادی و معنوی ملوک فارسی بوده اند، و برای جلب نظر ملوک فارسی نیازمند اعزام فرستادگان و مبلغان و یا برانگیختن آتش فتنه و کینه و عداوت دیگران بوده اند، بنابراین ناهنجاری و ناسازگاری از یکسو و نازمندی و ناتوانی و ضعف آنان از سوی دیگر ، پیوسته آنان را مجبور نموده تا در توسل به قدرت ها و جمعیت های نیرومند زمانه، از هر راه و طریقی وارد شوند. اینان برای به قتل رساندن عیسی (ع) به حکومت روم متوسل شدند وآنان را در برابر آن پیغمبر قرار دادند و در زمان پیامبر اکرم (ص) ، کفار قریش را به جنگ با پیامبر خدا تحریک نمودند و در هر عصر و دوره ای چنین شیوه ای را در پیش گرفته اند و جناح ها را به جنگ یکدیگر انداخته اند و سرانجام هم ایادی پنهان و آشکار آنان شناسایی شده و مورد تعقیب قرار گرفته مجددا آواره روزگار گردیده اند .چنانکه قرآن کریم می فرماید: هر گاه اینان فتنه ای برپا می کنند، خداوند فتنه آنان را خاموش کرده و در نهایت خود آنان گرفتار می شوند، و این شیوه قدیمی قوم یهود است و نتیجه آن هلاکت و نابودی خودشان می باشد که این یک سنت الهی است و دیر و زود دارد ولی تعطیل بردار نیست.در فتنه اخیر و پیدایش صهیونیسم و تشکیل دولت غاصب و نامشروع یهود، یهودیان مجددا به همان شیوه های شیطانی وناهنجاری های خویش روی آورده همان گام ها را بر میدارند که خلاصه این شیطنت ها را می توان در پروتکل های حکمای یهود ملاحظه کرد . در این پروتکل ها یا " انجیل بلشویک" که اولین بار در روسیه تزاری افشا شده است(1) که در همان حال نشان دهنده افکار یهودیان می باشد، بزرگان یهود برای تشکیل یک حکومت و دولت جهانی یهودی 24 ماده و برنامه ارائه داده اند،که یکی از آنها تسلط یافتن بر وسائل ارتباط جمعی و وسائل اعلام جهانی از قبیل مطبوعات و کتاب ها و سمینارها و رادیو و تلویزیون و همه وسائلی است که به نحوی با چشم و گوش و ذهن و فهم جوامع ارتباط دارد.در مبحث پیرامون یهود و صهیونیسم پیوسته به این نکته باید توجه داشت که رشد و نمو یهود و توسعه و گسترش صهیونیزم ، یک موضوع توام و همزمان با استعمار است، یعنی هر گاه تعادل جوامع بشری به هم بخورد و یک گروه مستکبر و جهانخوار و استعمارگر و استثمارگر پدید آیند و در برابر این زورمندان و مستکبران قهراً یک انبوه گرفتار و مستضعف و ناتوان و پراکنده بوجود آیند، در چنین شرایطی ودر چنین انحرافی ودر چنین سقوطی، زمینه رشد و نمو برای قوم یهود پیدا می شود و یهودیان به خاطر احساس حقارتی که در طول تاریخ داشته و دارند در چنین زمینه ای می توانند بهترین خدمتگزاران و عوامل فتنه فساد به سود ستمگران و به ضرر مردم و ملت ها باشند و این حقیقتی است که هم یهودیان آن را در خودشان دارند و هم ستمگران از آن آگاهی کامل دارند و ملت ها نیز کم و بیش یهودیان را به این اوصاف شناخته اند . بنابر این همزمان با ضعف و پراکندگی و ناتوانی سرزمین های اسلامی و قدرت گرفتن و پیشروی دولت های ااروپائی و همزمان با سقوط مبانی فرهنگی و اخلاقی در جامعه بشریت و پیدایش بی دینی و کفر والحاد و مادی گرایی، ناگهان قوم یهود که در همه جا مورد تحقیر و توهین همیشگی همه ملت ها درهمه ازمنه بودند و خیانت های آنان روزگار را به آنان تیره و تار کرده بود مجدداً به شور و هیجان و حرکت افتادند و همزمان با پیدایش استکبار و استعمار جهانی اینان بار دیگر در صحنه پدیدار شدند و احساس کردند که می توانند در هر جا خدمتگذاران خوبی برای ایادی استعمار باشند و متقابلاً استعمارگران و استثمارگران فهمیدند که در هر کجا که قصد فتنه و آشوب و چپاول ثروت های عمومی و تخریب تمدن و فرهنگ ملت ها داشته باشند بیش از هر تفرقه و جماعتی می توانند به قوم یهود اعتماد کنند.بنابراین در جنگ جهانی اول ، در جنگ دول اروپایی با خلافت عثمانی و با کلیه کشورهای اسلامی، اینان بهترین عامل برای بریتانیای کبیر بودند در نبرد ناپلئون با مصر و سوریه و خاور میانه اینان بهترین عامل استعمار شمرده می شدند، و اکنون نیز در مبارزه با اسلام و مسلمین به سرپرستی آمریکا بهترین دوست دوستان آمریکا به حساب می آیند و در هر کجا که دلالی به سود ستمگران و به ضرر مظلومان مطرح باشد قوم یهود می تواند شخصیت خود را به منصه ظهور برساند، و در رشته تبلیغات جهانی و رسانه ای گروهی در خدمت استعمار و در تحریف حقایق و فرهنگ زدایی و اسلام زدائی استعمارگران تحقیقاً محل تعدی و نفوذ برای یهودیان باز است و طبیعی است که این ابزار خطرناک به دست آنان سپرده شده باشد.







      
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >