سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

سیمای یهود در قرآن

قوم یهود از دشمنان دیرینه اسلام به شمار می‌رود و با رسول گرامی اسلام به جنگ برخاستند و با مشرکان و کفار قریش دست به توطئه‌های مختلفی زدند. اکنون نیز که قرنها از رسالت پیامبر خاتم می‌گذرد، اسرائیل یکی از دشمنان سر سخت دنیای اسلام است. صهیونیسم که همان یهودیان افراطی هستند، اکنون کشور فلسطین را اشغال کرده‌اند و با کمک قدرتهای بزرگ و از جمله آمریکا با مسلمانان به جنگ برخاسته‌اند و روز قدس در واقع یادآور دشمنی دیرینه یهود با اسلام و مسلمانان است. در این مقاله ویژگیهای یهود را از منظر قرآن ذکر کرده‌ایم. در یک نگاه کلی ایات مربوط به یهود را می‌توان به دو گروه تقسیم نمود: الف) عقاید و باورهای یهود ؛ ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان.

الف) عقاید و باورهای یهود

1. دشمنی با مؤمنین:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛مائده/82

به طور مسلّم ( ای پیامبر ) دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت.

2. اذیت و آزار مؤمنین:

لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذًی کَثیرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُور؛ِ آل عمران/186

به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش می‌شوید و از کسانی (یهودیان) که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده است و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید (شایسته‌تر است؛ زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.

3. عقیده یهود در مورد خودشان:

وَ قالَتِ الْیهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ؛ مائده/18 یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان ( خاص ) او هستیم.

4. عقیده یهود درباره خداوند:

وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ ایدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتانِ؛ مائده/64 .

و یهود گفتند: « دست خدا ( با زنجیر ) بسته است». دستهایشان بسته باد! بلکه هر دو دست ( قدرت ) او، گشاده است.

5. طغیان و سرکشی یهود :

وَ قَضَینا إِلى بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اْلأَرْضِ مَرَّتَینِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا ، فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولاً؛ اسراء4/5

ما به بنی اسرائیل در کتاب ( تورات ) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکار جوی خود را بر ضد شما بر می‌انگیزیم ( تا شما را سخت در هم کوبند، حتی برای به‌دست آوردن مجرمان ) خانه‌ها را جست‌وجو می‌کنند و این وعده‌ای است قطعی.

6. قساوت و سنگدلی:

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِی کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً؛ بقره/74

سپس دلهای شما ( خطاب به یهود ) بعد از واقعه سخت شد، همانند سنگ یا سخت‌تر.

7. ایمان نداشتن به نبوت:

وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ؛ بقره/55 .

و (نیز به یاد آور) هنگامی را که گفتید: « ای موسی! هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر اینکه خدا را آشکار ببینیم ». پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا می‌کردید.

8. کفران نعمت:

وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ اْلأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها؛بقره/61

و (نیز ای یهود ! به خاطر آورید) زمانی را که گفتید: « ای موسی ! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم. از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند؛ از سبزیجات، خیار، سیر، عدس و پیازش برای ما فراهم سازد.

9. کشتار انبیا:

وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باءُو بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یکْفُرُونَ بِایاتِ اللّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ بقره/61

و مُهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند؛ چون آنان بایات الهی، کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.

10. انداختن نارساییها و مشکلات به گردن رهبری:

وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ؛ اعراف/131

وقتی که بدی ( و بلا ) به آنها می‌رسید، می‌گفتند: « از سوی موسی و کسان اوست».

11ـ فراموش کردن خدمات دیگران:

وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ یذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یسْتَحْیونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ؛ إبراهیم/6

و ( به خاطر بیاورید ) هنگامی را که موسی به قومش گفت: نعمت خدا بر خود را به یادداشته باشید، زمانی که شما را از ( چنگال ) آل فرعون رهایی بخشید. همانا شما را به بدترین وجهی عذاب می‌کردند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را ( برای خدمتکاری ) زنده نگه می‌داشتند و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.

12. اذیت و آزار پیشوا و رهبری:

وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیکُمْ؛ صف/5

و ( به یاد آورید ) هنگامی را که موسی به قومش گفت: ای قوم من! چرا مرا آزار می‌دهید، با اینکه می‌دانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟!

13. عهد شکنی:

فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیةً ؛ مائده/13

( بنی اسرائیل را ) به خاطر پیمان شکنی، از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم.

14. تحریف کلام خداوند:

یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛ مائده/13

سخنان ( خدا ) را از موضعش تحریف می‌کنند.

ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان

1. تفرقه افکنی بین مؤمنین:

وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرارًا وَ کُفْرًا وَ تَفْریقًا بَینَ الْمُؤْمِنینَ؛ توبه/107

( گروه دیگر از آنها ) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن ( به مسلمانان ) و ( تقویت ) کفر، و تفرقه افکنی میان مؤمنان.

2. پناه دادن به عناصر ضد الهی:

وَ إِرْصادًا لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ؛ توبه/107

و ( مسجد ضرار ) کمین‌گاهی بود برای کسی که از پیش، با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود.

3. آواره کردن شهروندان:

یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیخْرِجَنَّ اْلأَعَزُّ مِنْهَا اْلأَذَلَّ ؛ منافقون/8

می‌گویند:« اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان را بیرون می‌کنند».

4. سیاست محاصرة اقتصادی:

هُمُ الَّذینَ یقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ حَتّى ینْفَضُّوا ؛ منافقون/7

آنها کسانی هستند که می‌گویند: « به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند».

5. عدم خرسندی از مسلمانان مگر با پیروی از یهود :

وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى؛ بقره/120

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، تا ( به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی و ) از ایین ( تحریف یافته ) آنان، پیروی کنی. بگو ( ای پیامبر ): « هدایت الهی ، تنها هدایت است».

و امروز اسرائیل که ادامه دهنده تفکرات خصمانه یهود افراطی دیروز است، با اعمال و رفتار وحشیانه و غیرانسانی به ساحت قدس شریف و همجواران آن، قصد استثمار و استعمار تمامی سرزمینها را دارند ... به امید نابودی نهایی یهود به دست منجی مظلومان.







      

یکی از ادیان آسمانی آیین یهود است. تورات، کتاب آسمانی یهود که بر حضرت موسی نازل شد مردم را به عقیده و برنامه‌ای دعوت می‌کرد که مردم موظف بودند در همه‌ی شئون حیاتی خود به آن رجوع کنند. این کتاب آسمانی فقط مجموعه‌ای از پند و اندرز یا راهنمایی عبادات و شعائر نبود، بلکه برنامه‌ی‌ آموزنده‌ی آن بشر را به یک زندگی سعادتمند دنیوی نیز رهبری می‌کرد برای خوب زیستن و انسانی زیستن دستور‌العمل کامل و جامع به شمار می‌آمد. در این باره قرآن نیز سخن گفته است: (مائده آیات 45و44) آنچه قرآن در این آیات از تورات نقل می کند یک نمونه از مقررات بی‌شماری است که در آن کتاب آسمانی تدوین شده است و حضرت موسی علیه‌السلام و پس از او سایر پیغمبران بنی‌اسرائیل، در طول چند قرن، زندگی اجتماعات را با آن اداره نموده‌اند.







      

یهود در قرآن ـ آیت الله جوادی آملی

به نقل از خبرگزاری شبستان: وقتی با نظامیان اسلامی و امدادهای غیبی رو به رو شدند، معلوم شد کاری از آنان ساخته نیست؛ بَأسُهُمْ بِینَهُم‎ْ شَدید. و در مقایسه با مسلمین خیلی ذلیلند؛ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی. تنها قدرت ظاهری دارند...

در سورة حشر راجع به یهودیان مدینه می فرماید : لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمیعاً إلا فِی قُریً مُحَصَّنَهٍ أوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأسُهُمْ بَینَهُمْ شَدیدٌ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُم‎ْ شَتّی ذلِکَ بِأنَّهُمْ قَومٌ لا یَعقِلُونْ (1). یهودیان هرگز قدرت ندارند که در یک جنگ تن به تن و در یک میدان باز به جنگ شما بیایند، با اینکه عِدّه و عُدّة آنها کم نیست! آنها فقط در سنگر با شما می جنگند و هنر بیرون آمدن از سنگر را ندارند و فقط در قریه هائی که دارای حصار و قلعه های محکم است، سنگر می گیرند. یا اگر هم از آن قلعه و آن سنگر بیرون آمدند، از خاکریز بیرون نمی آیند. این هنر را ندارند که جنگ تن به تن بکنند؛ چون آن روز جنگ تن به تن متداول بود. فرمود: اگر چنانچه آنها از آن قلعه و سنگر هم بیرون بیایند، از خاکریز و پشت دیوار بیرون نمی آیند و از پشت دیوار سنگ و تیر می زنند ؛ أو مِنْ وَراءِ جُدُر. در قدیم که مبارزان و جنگ آوران که به میدان می رفتند و رَجَز می خواندند، می رساند که جنگ تن به تن بوده ، در کتاب های ما هم هست که اگر مبارزی از جبهة کفر آمد و گفت: ألا رَجُلاً بِرَجُلْ، دیگر نباید دو نفر علیه او به میدان فرستاد. او که یک نفر است، یک نفر فقط به جنگ او برود، ولو این مسلمانی که رفته است، کشته بشود. این گونه تعهّدات نظامی، ولو با دولت کفر هم مورد قبول است. پس جنگ رسمی ، هَل مِنْ مُبارز بود. خداوند سبحان می فرماید: آنها اهل این جنگ ها نیستند. یا داخل سنگرند و یا پشت خاکریز. این منافقان خودشان که هستند، بَأسُهُمْ بِینَهُمْ شَدید. خود را بسیار نیرومند می بینند، برای اینکه نه از سنگر بیرون آمدند ، نه از خاکریز بیرون آمدند؛ چیزی را ندیدند، لذا فکر نمی کنند که شکست بخورند! ظَنُّوا أنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ الله (2). امّا وقتی با نظامیان اسلامی و امدادهای غیبی رو به رو شدند، معلوم می شود کاری از آنان ساخته نیست؛ بَأسُهُمْ بِینَهُم‎ْ شَدید . امّا نسبت به مسلمین که مقایسه کنند، خیلی ذلیل اند و شدید نیستند؛ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی. آنان، امکانات و قدرت ظاهری در اختیارشان هست، امّا از آن طرف چون للهِ خَزائِنُ السَّمواتِ‌ وَالأرضْ (3)، کاری از آنان ساخته نیست. حتّی قدرت اتّحاد با یکدیگر را هم ندارند! شما به حسب ظاهر فکر می کنید با هم متّحد اند ؛ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً. امّا در واقع اینطور نیست. بلکه دلهایشان پراکنده است ؛ وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی . چون عامل وحدت عقل است که انسان را به خدای واحد فرا می خواند. اگر عقل نبود و حواس و غرائز درونی و شهوت و غضب میان دار بود، سخن از وحدت، سخنی ظاهری و بیهوده است. اگر عقل رخت بر بست، شهوت و غضب فرمانروائی می کند و آنها هم هر کدام به سمت خود می کشند . استدلالی که قرآن کریم فرمود، این است که: چون عاقل نیستند، با هم متّحد نیستند. چون موحّد نیستند، از هم می ترسند. نفی توحیدشان زمینة ترس را فراهم کرده و نفی عقل زمینة اختلاف را فراهم کرده است. در یکی از بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) هست که به عدّه ای خطاب کرده ؛ فرمود : أیُّهَا النّاس ! اَلمُجتَمِعَهُ اَبدانَهُمْ، اَلمُختَلِفَهُ اَهواؤُهُمْ (4). بدن های شما به هم نزدیک است ، امّا امیال و هواهای شما مختلف است. اگر عقل ممکن نباشد، ممکن نیست در میان جامعه ای اتّحاد برقرار باشد. اگر ذات أقدس إله نعمت توحید را در صدر اسلام به مسلمین مرحمت کرد و فرمود: وَ ألَّفَ بِینَ قُلُوبُهُمْ (5)، برای آن است که نعمت عقل را به آنان داد ؛ چون نعمت عقل را به آنان داد، چون نعمت عقل را به اینها اعطاء کرده است. اینها برکت اتّحاد را چشیده اند. پس چند مدّعا در این سه کریمه آمده است: 1 ـ منافقان رو بر می گردانند؛ چون از شما می ترسند. 2 ـ یهودیان و منافقان نیروی معنوی اتّحاد و وحدت ندارند. زیرا عاقل نیستند. پس از نیروی مادّی شان کاری ساخته نیست. حالا معلوم می شود که چرا قرآن کریم گاهی از منافقین به عنوان « لا یَفقَهُون »، زمانی با « لا یَعلَمُون » و وقتی با « لا یَعقِلُون » یاد کرده است. و یا این که چرا قرآن از آنان به « وَ إذَا خَلَوا إلی شَیاطینَهُمْ »(6) نام می برد. چون وقتی توحید نباشد، وحدت و اتّحاد هم نیست. قهراً شیطان که مظهر این گونه از پراکندگی ها است، ظهور می کند. * برگرفته از درس تفسیر سورة مبارکة حشر « آیة 14 » مفسّر حکیم آیت الله جوادی آملی (مدظلّه) در جمع طلاب و فضلای حوزة علمیة قم ایراد گردیده است.
(1) سورة حشر / آیة 14
(2) سورة حشر / آیة 2
(3) سورة منافقون / آیة 7
(4) نهج البلاغه / خطبة 29
(5) سورة انفال / آیة 63
(6) سورة بقره / آیة 14







      

 1- در یادداشت پیشین درباره نماد ابلیسک Obelisk و جایگاه «مقدس» آن در فرقه‌های شیطانی، از جمله فراماسونری، سخن گفتم. اشاره کردم که ابلیسک نمادی است از آلت تناسلی شیطان به معنای دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان. به این دلیل، از دوران کهن ابلیسک «آلت تناسلی بعل» Shaft of Baal نیز خوانده می‌شد. «بعل»، به معنی «استاد» و «ارباب»، خدای کهن ادیان غیرابراهیمی در تمدن‌های شرق مدیترانه و بین‌النهرین بود. این همان «خدایی» است که در تمدن‌های گوناگون اسامی گوناگون به خود گرفته، مانند مردوخ و نمرود و داگان و اوزیریس و غیره، و در ادیان ابراهیمی «شیطان» خوانده می‌شود. در تمامی فرقه‌های شیطانی معاصر، مانند ایلومیناتی و فراماسونری، این «خدا» با نام «لوسیفر» مورد پرستش است. نمادهای «لوسیفر»، از جمله ابلیسک، از گذشته کهن تا به امروز بلاتغییر مانده است. در مسیحیت نام «بعل» به عنوان مترادف «شیطان» به کار می‌رفت. و گفتیم که این همان نماد شیطان است که در مراسم حج توسط میلیون‌ها زائر سنگباران می‌شد و در سال‌های اخیر حکومت سعودی آن را حذف کرد و به جایش دیواری ساده گذارد. این حذف به دلیل نقش لرد فاستر (سِر نورمن فاستر)، معمار و ماسون نامدار، در بازسازی مکه است.

 

نقشی از آنتونیوس پیوس، امپراتور روم، که نماد ابلیسک یا «آلت بعل» به شکل آلت تناسلی نشان داده شده
(امپراتوران روم خود را از تبار خدایان می‌دانستند)

 2- در یادداشت پیشین دو نمونه از کاربرد «ابلیسک» را در معماری ساختمان جدید مجلس و ساختمان مؤسسه مالی و اعتباری قوامین، واقع در میدان آرژانتین و مشرف بر مصلای تهران، نشان دادم. در روزهای اخیر با دو نمونه عجیب در شیراز آشنا شدم. شیراز از دیرباز دارای مدخلی مقدس بود که این شهر را از سایر شهرهای ایران متمایز می‌کرد. این مدخل «دروازه قرآن» نام دارد که در بلندی، در «تنگ الله اکبر»، واقع بوده و به‌طور کامل بر شهر مُشرف است. بنای فوق در زمان حکومت شیعی عضدالدوله دیلمی در دروازه شمالی شیراز (راه شیراز به اصفهان) احداث گردید و قرآنی در آن جای داده شد تا مسافران با گذر از زیر آن متبرک شوند. بعدها، کریم خان زند این دروازه را بازسازی کرد و دو جلد قرآن بزرگ نفیس، به خط سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری، در اتاقک بالای آن جای داد. این قرآن‌ها، که به «قرآن هفده من» معروف‌اند، گویا اکنون از دروازه قرآن به موزه پارس انتقال یافته است. زائران بقاع مقدسه شیراز، به‌ویژه حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاه چراغ (س)، پسر ارشد امام موسی کاظم (ع) و برادر بزرگ امام رضا (ع)، هماره فراوان بوده‌اند و آنان که از سمت شمال وارد شیراز می‌شدند در این مکان اوّلین زیارت‌نامه خود را می‌خواندند. معهذا، در شیراز بنایی دیگر وجود دارد که از نیمه دوّم سده نوزدهم میلادی این شهر را به یکی از زیارتگاه‌های اصلی فرقه بابی- بهایی بدل ساخته است: خانه علی‌محمد باب بنیانگذار بابیه در کوچه شمشیرگرها. در دوران متأخر قاجاریه و دوران پهلوی، زائران بابی- بهائی که از دروازه قرآن وارد شیراز می‌شدند اندک نبودند. اینان نیز، به‌ناچار، از همان دروازه قرآن مناسک خود را آغاز می‌کردند. مطلعین محلی می‌گویند امروزه نیز زوار بابی- بهائی کم نیستند؛ اینان در دروازه قرآن زیارت‌نامه می‌خوانند و مناسک خود را آغاز می‌کنند. در دو دهه اخیر در دروازه شمالی شیراز تغییراتی انجام گرفته. در پی این تغییرات، دروازه قرآن کارکرد دینی دیرین خود را از دست داده و به یادمانی صرفاً تاریخی- نمایشی بدل شده. بزرگ‌راه شیراز به اصفهان از کنار این دروازه می‌گذرد نه از زیر آن. به عبارت دیگر، برخلاف گذشته، گذر از زیر دروازه قرآن زائران و مسافران را متبرک نمی‌کند. در بازسازی جاده «تنگ الله اکبر»، محل وقوع دروازه قرآن، تمهیدی برای حفظ سنت کهن شیعی دروازه قرآن، آن‌گونه که آل‌بویه اندیشید و بنیاد نهاد، اندیشیده نشده. این درست است که احداث بزرگ‌راه در زیر دروازه قرآن ممکن نبود، و به آن آسیب می‌رسانید، ولی یافتن راهکاری برای حفظ این سنت دینی ممکن بود. می‌شد دروازه‌ای بزرگ‌تر، در محلی دورتر، احداث کرد که همان سنت را با بزرگ‌راه‌های جدید انطباق دهد. چگونه ممکن است با هزینه‌های سنگین در همین منطقه نمادهای ابلیسک ساخت، چنان‌که در سطور بعد خواهیم دید، ولی تمهیدی برای حفظ سنت «دروازه قرآن» نیندیشید؟ در سال‌های اخیر، در دو سوی بنای کهن دروازه قرآن دو بنای جدید احداث شده که به‌کلی این نماد کهن اسلامی را تحت‌الشعاع خود قرار داده. در مدخل کنونی شیراز، در فاصله‌ای اندک در شمال دروازه قرآن که اکنون پلیس راه شیراز- اصفهان واقع است، سه نماد ابلیسک احداث شده. ابلیسک‌های سه‌گانه فوق بسیار شبیه به «برج روسیه» Russia Tower است. «راشیا تاور» را همان لرد فاستر تیمس بنک (سِر نورمن فاستر)، [1] معمار و ماسون بلندپایه، در «مرکز تجارت جهانی» مسکو، [2] می‌سازد؛ همو که بازسازی مکه را به دست گرفته و نمادهای سه‌گانه ابلیسک را از مناسک «رمی جمرات» (سنگباران شیطان) در حج حذف کرده است. بنای راشیا تاور در سپتامبر 2007 با دو میلیارد دلار بودجه آغاز شده و در سال 2012 به پایان می‌رسد. راشیا تاور 648 متر ارتفاع دارد و بلندترین برج دنیا خواهد شد. زبان فرقه‌های رازآمیز و شیطانی زبان نمادها و اعداد است. در این زبان، سال 2012 سالی خاص و «مقدس» است. آنان معتقدند که در ساعتی معین از روزی معین از سالی معین (ساعت 11:11 صبح 21 دسامبر 2012) «نظم نوین دنیوی» Novus ordo seclorum  آغاز خواهد شد. ابلیسک‌های سه‌گانه مدخل کنونی شیراز کپی کامل «راشیا تاور» لرد فاستر است در حدی که ماکتی از آن جلوه می‌کند. به تصاویر زیر بنگرید:

  

ابلیسک «راشیا تاور» (برج روسیه) لرد فاستر در «مرکز تجارت جهانی» مسکو
ابلیسک‌های سه‌گانه شیراز ماکتی از آن است.

ابلیسک های سه‌گانه مدخل کنونی شیراز (شمال دروازه قرآن)

در سال‌های اخیر، بهائیان با خرید یا ساخت خانه و مغازه در حد فاصل ابلیسک‌های فوق تا دروازه قرآن عملاً کلنی‌های بسته‌ای را در این منطقه تشکیل داده‌اند.ماجرا تمام نشده. در جنوب دروازه قرآن بنای عظیم و عجیب دیگری در دست احداث است به‌نام «هتل بزرگ شیراز». این هتل بر صخره‌ای عظیم بنا می‌شود و به‌کلی دروازه قرآن را تحت‌الشعاع نمای حجیم و زشت خود قرار داده است. احداث این بنا، به عنوان هتل، بر صخره سنگی فاقد توجیه اقتصادی است زیرا هزینه گزافی می‌طلبد؛ و از نظر اصول شهرسازی و معماری نیز فاقد هر گونه توجیه است. این یک اصل مسلم در شهرسازی است که بافت تاریخی شهر دست‌نخورده بماند و بناهای جدید، به‌ویژه با معماری چشمگیر، بناهای تاریخی را حقیر و کوچک نکند. یک نمونه مخالفت یونسکو با احداث برج مشرف بر میدان نقش جهان (میدان امام خمینی) در اصفهان است. به‌رغم این، نه یونسکو به احداث «هتل بزرگ شیراز» اعتراض کرد نه مقامات محلی با آن مخالفت کردند. احداث این بنا، اگر صرفاً از منظر شهرسازی نیز بنگریم، لطمه بزرگی است بر بافت تاریخی شهر شیراز. اقدام فوق بسیار شبیه است به اقدام لرد فاستر در احداث برج‌های بزرگ موسوم به «ابراج البیت» Abraj- al- Bait بر فراز کعبه؛ که ساختمان مقدس‌ترین مکان اسلامی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. مسلمانان فهیم این برج‌های تجاری را، که سرشار از نمادهای شیطانی و ماسونی است، «شاخ‌های شیطان» نام نهاده‌اند. در بررسی نمای خارجی «هتل بزرگ شیراز» روشن می‌شود که قسمت فوقانی ساختمان فوق یک هرم ناتمام است. ابلیسکی که هرم آن ناتمام است در نمادهای شیطانی- ماسونی دارای معنایی معین است: «ما سهم خود را انجام داده‌ایم و با ظهور لوسیفر (ناجی بزرگ) هرم کامل خواهد شد.» ابلیسک ناتمام همان نمادی است که بر اسکناس‌های دلار ایالات متحده آمریکا نقش شده است. بر بالای این نماد، که «مُهر بزرگ» Great Seal نام دارد، به لاتین نوشته شده: Annuit cœptis  (او از اعمال ما راضی است). در این جمله، ضمیر «او» به لوسیفر یا «خدای» طریقت‌های شیطانی بازمی‌گردد؛ که از دیدگاه ایشان سرچشمه «نور» است. و در پائین نوشته شده: Novus ordo seclorum  (نظم نوین دنیوی). هرم ناتمام مندرج در «مُهر بزرگ» دارای 13 طبقه است و در نمای بیرونی «هتل بزرگ شیراز» نیز 13 رده یا طبقه مشاهده می‌شود. اعداد 3، 7، 9، 11، 13، 33 و 39 در فرقه‌های رازآمیز اعداد مقدس‌اند. عدد 10 عدد الهی به‌شمار می‌رود و از دید آنان منفور است. انفجار برج‌های دوقلو در نیویورک در 11 سپتامبر 2001 (1/ 9/ 11) صورت گرفت. انفجار مادرید 911 روز بعد از انفجار نیویورک انجام گرفت. ویژگی عدد 1- 1- 9  این است که می‌توان بدون عبور از عدد 10 به عدد 11 رسید. مهندس حسین امانت، معمار نامدار بهائی که ساختمان بیت‌العدل اعظم الهی در حیفا از اوست، در بنای میدان شهیاد (آزادی) عدد 9 را فراوان به کار برده است. عدد 9 در میان بهائیان نیز مقدس است زیرا بهائیان فرقه خود را نهمین آئین از سلسله ادیان موجود می‌دانند. طریقت کهن اسکاتی، که بلندپایه‌ترین و رازآمیزترین طریقت ماسونی به‌شمار می‌رود و در تحولات مهم جهانی نقش بزرگ داشته، و بنیانگذاران دولت آمریکا مانند جرج واشنگتن از این طریقت بودند، دارای 33 درجه است. در سوی دیگر «مُهر بزرگ» آمریکا عقابی منقوش است که دم او دارای 9 پر است، 13 پیکان در یک چنگال و 13 برگ زیتون در چنگال دیگر گرفته و 13 ستاره بر فراز سر اوست.  

دروازه قرآن که امروزه به نمادی مهجور و نمایشی بدل شده
و تحت‌الشعاع ساختمان عظیم «هتل بزرگ شیراز» قرار گرفته

 

ساختمان «هتل بزرگ شیراز» که قسمت فوقانی آن به شکل هرم ناتمام است
آن‌گونه که در «مُهر بزرگ» آمریکا مشاهده می‌شود

هرم ناتمام (یک سوی «مُهر بزرگ»)

 

 سوی دیگر «مُهر بزرگ»
در این نماد اعداد زیر مورد استفاده قرار گرفته است:
دم دارای 9 پراست. عقاب 13 پیکان در یک چنگال و 13 برگ زیتون در چنگال دیگر دارد. 13 ستاره بر فراز سر اوست که در حلقه اوّلیه 6 گوشه (نماد ستاره داوود) و در حلقه خارجی 19 گوشه از ابر محصور است. هر بال عقاب دارای 33 پر است.

برج‌های تجاری مکه (ابراج البیت)، که در واقع باید «شا‌خ‌های شیطان» خوانده شود،  سرشار از نمادهای ماسونی،
بنای کعبه را به محاصره گرفته، کار لرد فاستر، معمار و ماسون نامدار، و «مجتمع بن لادن»
[1] [2] [3]

در سال 2012، که از دیدگاه فرقه‌های شیطانی شروع «نظم نوین دنیوی» است
ساختمان "ابراج البیت" به پایان می‌رسد و کعبه چنین در سایه نمادهای شیطانی قرار خواهد گرفت.

 

سِر نورمن فاستر (لرد فاستر تیمس بنک)، معمار نامدار و ماسون بلندپایه

«هتل بزرگ شیراز» در زمینی احداث شده که تا زمان انقلاب در مالکیت عبدالحسین دهقان، ماسون بلندپایه و از سران فرقه بهائی، بود و پس از آن مصادره شد. عبدالحسین دهقان و برادرش همدم دوران نوجوانی شوقی افندی، رهبر پیشین فرقه بهائی، بودند و در شیراز عبدالحسین دهقان تولیت موقوفات بهائیان را به دست داشت. در دوران پهلوی، چون امروز، به دلیل غیرقانونی بودن فرقه بهائی، موقوفات این فرقه به عنوان ملک خصوصی افرادی ثبت می‌شد که «امین بیت‌العدل» بودند. املاک و باغات پهناور عبدالحسین دهقان در فارس از این‌گونه موقوفات بود. در سال‌های اخیر وکیل دهقان از آمریکا به ایران مراجعت کرده و بخشی از این اموال را پس گرفته است. با شناخت افراد ذینفوذی که با حمایت و تلاش فراوان بخشی از املاک مصادره شده عبدالحسین دهقان، و نیز املاک دکتر ذبیح قربان (بهائی و ماسون بلندپایه)، را بازگردانیدند، یا هم‌اکنون برای بازگردانیدن آن تلاش می‌کنند، می‌توان چهره‌های متنفذ فرقه‌های شیطانی در ایران امروز را شناخت. برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل، این شناخت از اهمیت بنیادین برخوردار است.



زیرنویس: در کتاب «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز» درباره خاندان دهقان چنین آمده است: [1]میرزا محمدباقر خان، نیای خاندان دهقان، پیشکار محمدرضا خان و حبیب‌الله خان و ابراهیم خان قوام‌الملک، از سران بهائیان فارس و عامل این سه قوام‌الملک در جنگ‌ها و سرکوب‌های بزرگ بود. برای نمونه، در ربیع‌الاوّل 1321 ق./ ژوئن 1903 م. مأمور سرکوب حاج علیقلی خان، نایب‌الحکومه لارستان، شد و در رأس قشون مفصلی «با سرباز و سوار و توپ» به لارستان رفت. علیقلی خان لاری در قلعه گراش پناه گرفت و میرزا محمدباقر خان دهقان قلعه لار را تصرف کرد. «تجار لاری تلگرافات زیاد به تهران کرده‌اند که ما حاجی علیقلی خان را می‌خواهیم و به ما کمال مهربانی و محبت را دارد، محض این‌که قوام‌الملک به مشارالیه بد است می‌خواهد او و ما را تمام نماید.» میرزا محمدباقر دوّمین پسر حاج ابوالحسن بزاز شیرازی (متوفی 1320 ق.) است. برادر ارشد، که او نیز از سران بهائی فارس بود، میرزا محمدعلی خان نام داشت. زن حاج ابوالحسن بزاز از خویشان نزدیک شیخ ابوتراب، امام جمعه شیراز، بود... شیخ یحیی امام جمعه پسر این شیخ ابوتراب است. پس از شیخ یحیی پسرش، معین‌الشریعه، امام جمعه شیراز شد. این زن مادر میرزا محمدعلی خان و میرزا محمدباقر خان دهقان است. میرزا محمدباقر دهقان بسیار مقتدر و ثروتمند شد. او به دفعات برای دیدن عباس افندی به فلسطین و آمریکا رفت. پسران میرزا محمدباقر، میرزا عبدالحسین خان و میرزا عبدالعلی خان دهقان، از سران بهائیان فارس و ایران بودند. تصویر آنان در کودکی، به همراه شوقی افندی، گویای جایگاه رفیع ایشان در فرقه بهائی است.

 

 

 عبدالحسین دهقان و برادرش (ایستاده) و شوقی افندی (نشسته)

 در دهه پایانی سلطنت پهلوی، عبدالحسین دهقان، در کنار عزیزالله خان قوامی و ایرج مهرزاد (مالک اراضی کفترک در شمال شرقی شهر شیراز)، به عنوان یکی از سه متمول و زمین‌دار بزرگ شیراز شناخته می‌شد. دهقان مالک روستای کشن و اراضی فراوان دیگر در محدوده و پیرامون شهر شیراز، از جمله در کوه باباکوهی و دروازه قرآن، بود. خانه مسکونی‌اش در ضلع شمال شرقی فلکه ستاد (روبروی ساختمان استانداری) واقع بود که اکنون در اختیار سپاه پاسداران است. در جنب آن خانه دکتر ذبیح قربان، پسر حاج علیخان آباده‌ای از سران فرقه بهائی فارس، قرار داشت که ‌اکنون دفتر امام جمعه شیراز است. عبدالحسین دهقان و دکتر ذبیح قربان (رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه پهلوی و رئیس بیمارستان نمازی) از ماسون‌های بلندپایه ایران و دوست نزدیک بودند. دکتر لطفعلی صورتگر نیز ماسون بلندپایه و دوست این دو بود. دکتر ذبیح قربان (متولد 1284 ش. در آباده)، اولین رئیس دانشگاه شیراز، در 23 ژوئن 2007/ تیر 1385 در آمریکا فوت کرد و ماسون بلندپایه دیگر، دکتر فرهنگ مهر (آخرین رئیس دانشگاه پهلوی در زمان شاه)، در سوگ او یادداشتی منتشر نمود... از سال‌های 1320 ابتدا محمد نمازی و مظفر خانفرخ و سپس دکتر ذبیح قربان و عبدالحسین دهقان گردانندگان تشکیلات ماسونی شیراز بودند. عکس محمد نمازی و مظفر خانفرخ (ارفع‌السلطنه) و گروهی دیگر در لباس ماسونی موجود است. 

 

محمد نمازی و الیاس دبی (یهودی) و مظفر خانفرخ (یهودی) در کسوت ماسونی

   

محمد نمازی، خانفرخ و سایر اعضای لژ ماسونی
استاد لژ (الیاس دبی) نشسته بر صندلی مخصوص

 

دکتر ذبیح قربان (بهائی و ماسون بلندپایه) در کسوت ماسونی
پسر حاج علیخان آباده‌ای کدخدای قدرتمند بهائی که رفتار قساوت آمیز او با مسلمانان آباده معروف است.

 ذبیح قربان، چون محمد نمازی، از سال‌ها پیش ماسون شده و در سال 1333 ش. به درجه استادی رسیده بود. سایر بلندپایگان ماسون شیراز عبارت بودند از: دکتر تمدن فرزانه، عزیزالله خان قوامی (پسر ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک روستای صیدون و باغ ناری شیراز و املاک مفصل دیگر)، دکتر لطفعلی صورتگر، حبیب‌الله خمسی، علی‌محمد دهقان، مارتیروس سرکیس، دکتر امیرقلی فرهمندفر، علی‌اکبر خلیلی شیرازی و محمدقلی خان قوامی (مالک سعادت‌آباد). مظفر خانفرخ، که پدر و مادرش از یهودیان همدان بودند، [1] و مارتیروس سرکیس، مأمور سرویس اطلاعاتی بریتانیا در شیراز، [2] را در کتاب «زمین و انباشت ثروت: تکوین الیگارشی جدید در ایران» معرفی کرده‌ام.







      

 

خواب می‌بینم <\/h4>

دماوند گران‌سنگ از میان رفته ست<\/h4>

کوه کوهان

کوه ورجاوند پیروزی

کوه پیشانی بلند آسمان آهنگ

از میان رفته ست

و تهی جای عظیمش معبر بادی است پیچنده

(سیاوش کسرایی)

گاه می‌اندیشم سیاست‌های نادرست توسعه، همان سیاست‌هایی که اندکی پس از پایان جنگ آغاز شد، و «فرانکنشتین» مخلوق آن، تهران، اسطوره‌های کهن ایرانی را به واقعیت بدل می‌سازد. گویی نیرویی اهریمنی بر تهران می‌دمد که جان‌مایه خود را از «ضحاک» می‌گیرد؛ همان نماد پلیدی که در کوه دماوند، بر فراز تهران، تا «آخرالزمان» در بند است. ایرانیان ضحاک را نکشتند زیرا بر آن بودند که از رجاسات بدن او فساد جهان را خواهد آکند.

تصویر به بند کشیدن ضحاک در کوه دماوند به دست فریدون در شاهنامه بایسنقری

در اساطیر ایرانی، ضحاک (اژدها) نماد «ابلیس» است؛ همان‌که امروزه در غرب «لوسیفر» (Lucifer) خوانده می‌شود و پرستندگانی کثیر یافته: «شیطان پرستان». در دوران معاصر، مروج بزرگ این نحله آلیستر کرولی [1] بود که طبق روایت مشهور پدر نامشروع باربارا بوش (مادر بزرگ جرج بوش) است. [2] در سال 1966 آنتون لاوی «کلیسای شیطان» را در آمریکا بنا نهاد و در 1969 «کتاب مقدس شیطان پرستان» را منتشر نمود. [3] از منظر شیطان پرستان، «لوسیفر» فرشته مغضوب خداوند است که پیروانش او را «نور» و دشمنانش را «تاریکی» می‌دانند. واژه لاتین «لوسیفر»، به معنی «ستاره صبحگاهی»، نام دیگری است برای ستاره زهره (ونوس). در پاگانیسم رومی، لوسیفر «ژوپیتر» نام داشت و خدای خدایان بود. «ژوپیتر» در یونان باستان «زئوس» نامیده می‌شد. «زئوس» نیز به معنی «نورانی» و «درخشان» است. طبق باور شیطان‌پرستان، سرانجام «لوسیفر» با «ماشی یح» ???????? (مسیح) به تعامل و مصالحه خواهند رسید و «مسیح» زمین و زمینیان را در سهم «لوسیفر» قرار خواهد داد. بنابراین، برخلاف آرمان کسانی که به عبث ظهور مسیح (= مهدی در اسلام) را انتظار می‌کشند، در آخرالزمان این «لوسیفر» است که در زمین ظهور می‌کند نه «مسیح». آینده زمین از آن لوسیفر خواهد بود. این اعتقادات عمیق و جدّی است و باید جدّی‌شان گرفت. برخلاف باور اساطیری ایرانیان، که دماوند را محبس و در نهایت محل خروج ضحاک («دجال» اسلامی یا «لوسیفر» غربی= نیروی شر و تاریکی) در آخرالزمان می‌دانند، از دیدگاه تئوسوفیست‌ها و نحله‌های رازآمیز ماسونی دماوند مأمن و مخفیگاه «استادان نور» و محل خروج «موعود» و «منجی» ایشان است. از اینرو، دماوند در باورهای ماسونی- یهودی جایگاهی مقدس و برجسته دارد. بهرام‌شاه نائوروجی شروف (بهرام‌شاه نوروزجی صراف)، تئوسوفیست نامدار پارسی (زرتشتی) هند، مدعی است که از هیجده سالگی (1876) سیر و سیاحت خود را آغاز کرد و در مرز هند و افغانستان تصادفاً با گروهی از «زرتشتیان مخفی» آشنا شد که با نام فرقه صوفی «صاحبدلان» فعالیت می‌کردند. رهبر فرقه از بهرام‌شاه دعوت کرد که با آنان به مخفیگاه‌شان، غاری در کوه دماوند، رود. بهرام‌شاه با ایشان به ایران و به دماوند رفت، سه سال با آنان در غارشان زندگی کرد، «علم خُشنوم» را از ایشان فرا گرفت، «اسرار» را آموخت، صاحب «کرامت» شد و حتی قدرت حافظه‌اش به طرزی شگفت افزایش یافت. او به بمبئی باز گشت و در اوایل سده بیستم «دعوت» خود را علنی کرد. خورشیدجی کاما و جیوانجی مودی، سرشناس‌ترین ماسون‌های هند که هر دو پارسی بودند، از او حمایت می‌کردند. بر مبنای آموزه‌های بهرام‌شاه در سال 1910 در بمبئی «انستیتوی علم خُشنوم» تأسیس شد. در این انستیتو چهره‌های نامداری آموزش دیدند که در تحولات هند و ایران مؤثر بودند: فیروز و دینشاه شاپورجی ماسانی، فرامرز و جهانگیر سهرابجی چینی‌والا، کاماجی کاما، جمشیدجی شروف، فیروزشاه شروف، م. ایرانی و دیگران. طبق آموزه‌های «خُشنوم»، به‌رغم این‌که بهرام‌شاه از «استادان» خود، فرقه «صاحبدلان» دماوند، جدا شد ولی این «استادان غیبی» هماره به شکلی مرموز بر او ظاهر می‌شدند و راهنمایی‌اش می‌کردند. «فرقه صاحبدلان» مرکب از 72 تن پیروان «دین بهی» است که پس از حمله اعراب و سقوط دولت ساسانی در غاری در دماوند پنهان شدند. آنان تا به امروز زنده‌اند. این غاری ویژه است که در گذشته دور با همین هدف ساخته شد و بیگانگان را به آن راهی نیست. طبق این باورها، بهرام‌شاه ورجاوند، که هر از چند در قالب انسان به زمین بازمی‌گردد، در یکی از «بازگشت»هایش در وجود یک نظامی بلندپایه ایرانی زاده می‌شود و  رئیس فرقه مخفی دماوند را از مرگ می‌رهاند.این‌گونه باورهای رازگونه به ظاهر مهمل، ولی معنادار، را مأموران اطلاعاتی بریتانیا نیز رواج می‌دادند. کلنل سِر رابرت یانگهزبند، که در سال 1877 ژنرال شد، در خاطراتش مدعی است: روزی در کوه دماوند شکار می‌کرد، به‌ناگاه دری مخفی یافت، به درون غاری رفت، از سوی «صاحبدلان» مورد پذیرایی قرار گرفت، عصر به خانه باز گشت، فردا و روزهای بعد به جستجو پرداخت ولی هیچ نشانی از آن غار نیافت. درباره علل «تقدّس» دماوند در میان فرقه‌های رازآمیز شیطانی، اعم از فراماسونری و سایر نحله‌ها، دو علت می‌توان برشمرد: نخست، و مهم‌ترین، قدمت و عمق سکونت یهودیان در دماوند است. در سده هفدهم میلادی دماوند سکنه قابل توجه یهودی داشت و علاوه بر یهودیان علنی، فرقه کابالا و اعضای شبکه یهودیان مخفی «دونمه» (پیروان شابتای زوی) [1] در دماوند پیروان و مبلغینی برجسته چون شموئیل بن هارون دماوندی داشتند. به‌نوشته جودائیکا «گورستان و خرابه‌های کنیسه دماوند گواه بر قدمت استقرار یهودیان در این شهر است. در سده هفدهم بابایی بن لطف، مورخ یهودی- ایرانی، از یهودیان دماوند به عنوان یکی از هیجده جامعه یهودی یاد کرده که در جستجوی نسخه‌های کابالایی بودند و قربانی موج گروش اجباری به اسلام شدند. تبلیغات فرقه شابتای [دونمه] در ایران با نام شموئیل بن هارون دماوندی در پیوند است.» طبق مندرجات تاریخ یهود ایران حبیب لوی، دماوند از مراکز مهم یهودیان ایران بود و گورستان کهن آنان به‌نام «گیلعاد» پابرجاست. لوی مدعی است که یهودیان دماوند بقایای اسرای بنی‌اسرائیل‌اند که در زمان حمله آشور به گیلعاد (جلعاد) دماوند کوچانده شدند. [1] این ادعا، بر بنیاد منابع معتبر تاریخی، مورد تأیید من نیست. معهذا، بر اساس منابع دوران صفوی، می‌دانیم که دماوند یهودیانی کثیر داشت و بخش مهمی از ایشان در زمان شاه عباس دوّم به اسلام گرویدند. منابع یهودی این گروش را «اجباری» می‌دانند و جدیدالاسلام‌های دماوند را از «یهودیان مخفی» می‌خوانند.* حاج نحمیا مروتی، حاج اسماعیل اخوان (یزقل شمعون)، اسحاق یونسی (اسحاق یوحنا)، عزیزالله مروتی و بنیامین یهودا بنیانگذاران مدرسه آلیانس اسرائیلی در دماوند بودند. پس از صدور اعلامیه بالفور (2 نوامبر 1917) اوّلین سازمان صهیونیستی ایران با نام «انجمن تقویت زبان عبری» تأسیس شد که اندکی بعد «انجمن صیونیت ایران» نام گرفت. یهودیان دماوند در این سازمان نقش برجسته داشتند و عزیزالله یوحنا دماوندی (راب نعیم) منشی آن بود. بر بنیاد «یهودیان مخفی» دماوند در سده‌های نوزدهم و بیستم میلادی بابی‌گری و بهائی‌گری در این خطه گسترش فراوان یافت. میرزا نبی دماوندی از بابیانی بود که در جریان ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه اعدام شد. دوّمین عامل که توجه خاص فرقه‌های رازآمیز و شیطانی به دماوند را توضیح می‌دهد، شکل این قله عظیم است. دماوند را تنها کوه مخروط مثلث نمای بزرگ در میان کوه‌های جهان می‌دانند که از این منظر می‌تواند بزرگ‌ترین نماد طبیعی اُبلیسک [1] شمرده شود. ابلیسک Obelisk، که در فراماسونری و نحله‌های رازآمیز و شیطانی سخت مورد تکریم است، نماد مقدس پاگانیسم در مصر باستان است و مظهر آلت تناسلی مذکر به معنای حلول یا دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان و اخذ نیرو از او؛ آن‌گونه که در نمایشنامه «دکتر فائوستوس» کریستوفر مارلو** یا «فائوست» گوته به تصویر کشیده شده و در سال‌های اخیر به وفور در فیلم‌های سینمایی، به شکل حلول مستقیم شیطان در جسم انسان یا باروری انسان از شیطان یا موجودات فضایی، ترویج می‌شود.این همان نماد کهن شیطان در صحرای عرفات (21 کیلومتری شمال مکه) است که هر ساله توسط میلیون‌ها زائر خانه خدا در مناسک «رمی جمرات» در سه نوبت سنگ باران می‌شد. در سال‌های اخیر، حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطوره‌شناسی نیز واجد اهمیت منحصر‌به‌فرد است، برداشت و به جایش دیواری ساده گذارد. با این تغییر، که قطعاً تصادفی نبود، «رمی شیطان» از غنی ترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد. در فضایی نماد ابلیسک از مناسک حج حذف می‌شود که سر نورمن فاستر (لرد فاستر تمس بنک)،[1] معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه که بازسازی مکه به دست اوست، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک یا به تعبیر دیگر «هرم‌های ایلومیناتی»*** به پا می‌کند. عجیب است، ولی باور کنید، که نمادهای ابلیسک به وفور در معماری ساختمان جدید مجلس شورای اسلامی در ایران به کار گرفته شده. در معماری اسلامی ابلیسک (نماد شیطان) وجود ندارد. نمی دانم چرا رئیس وقت مجلس متوجه این امر نشد و به معمار طرف قرارداد با مجلس تذکر نداد.

نماد ماسونی ابلیسک در شهر واشنگتن که به عنوان یادمان جرج واشنگتن، پدر دولت آمریکا،  به دست معماران ماسون ساخته شد.
 این نماد با   294/ 169 متر ارتفاع بلندترین ابلیسک ساخته بشر است. در سال 1884 نصب شد.

یکی از نمادهای ابلیسک مصر باستان ، المطریه (شمال قاهره، نزدیک عین شمس)

 نماد کهن ابلیسک در مناسک رمی جمرات (سنگباران شیطان)

تاکنون دقت کردید جرا دیواری ، جایگزین نماد کهن ابلیسک شده است ؟

حتماً فکر می کردید، برای اینکه  سنگ به اون طرف برخورد نکنه !!

نمادهای ابلیسک در ساختمان جدید مجلس شورای اسلامی

بارزترین نماد ابلیسک در تهران ساختمان مؤسسه قرض‌الحسنه قوامین در میدان آرژانتین است. این ساختمان زشت، که توجه همگان را به خود جلب می‌کند، علاوه بر ارائه نمای یک ابلیسک عظیم در یکی از پرترددترین مناطق تهران، و مشرف بر مصلای بزرگ تهران، با رنگ قرمز نیز تزیین شده. این رنگ در مناسک شیطان‌پرستان کاربرد دارد. ساختمان قوامین در حوالی نیمه دهه 1370 به یک نهاد امنیتی تعلق داشت و «صندوق قرض‌الحسنه امین» نامیده می‌شد که از مؤسسات مقتدر مالی کشور بود. بعدها، ساختمان فوق به مؤسسه قرض‌الحسنه قوامین فروخته شد. به‌رغم این تغییر، در آذر 1386 مؤسسه قوامین در تبلیغات خود اقدام به استفاده از عدد 666 (نماد شیطان) نمود. این امر اعتراضاتی را سبب شد که منجر به مداخله رئیس‌جمهور و جلوگیری از پخش تبلیغات مؤسسه فوق از تلویزیون شد.در مراجعه به «گوگل ارث» متوجه شدم که در عکس هوایی از تهران ساختمان فوق با رنگ قرمز به شکلی چشمگیر متمایز است.

 

عکس هوایی «گوگل ارث» از ابلیسک قرمز رنگ میدان آرژانتین مشرف بر مصلای بزرگ تهران

ماکت ابلیسک میدان آرژانتین، مشرف بر مصلای تهران

توضیح مهم: این یادداشت برگرفته از بخشی از پژوهش‌های منتشرنشده نگارنده است در زمینه نمادهای شیطانی. هماره، از جمله در مقدمه جلد اوّل زرسالاران، به پرهیز از سطحی‌نگری توصیه کرده‌ام. در آنجا نوشتم: کتاب من نباید سبب شود که هر جدیدالاسلامی را «یهودی مخفی» بپنداریم؛ و از میان صحابه‌ای که در رکاب پیامبر اکرم (ص) به شهادت رسیدند مخیریق و اسود راعی را مثال زدم که هر دو کلیمی نومسلمان بودند. در اینجا نیز تأکید می‌کنم که یادداشت فوق نباید توهین به کوه دماوند، به عنوان یکی از زیباترین نمادهای ایران زمین، یا به مردم شریف و مسلمان آن سامان، تلقی شود. درباره سایر مناطق ایران نیز چنین کاوش‌هایی انجام دادهام از جمله درباره اصفهان و شیراز که زادگاه و موطن من است. اگر قرار باشد تنها به صرف تعلق به یک منطقه کسانی مورد اتهام قرار گیرند، این اتهام می‌تواند متوجه من نیز باشد زیرا در زمان انقلاب مشروطه، طبق آمار «آلیانس اسرائیلی»، یک دهم از جمعیت پنجاه هزار نفری شهر شیراز یهودیان بودند. درباره تکاپوهای اوّلیه کانون‌های استعماری در شیراز پژوهشی انجام دادهام که منتشر خواهد شد. * مهاجرت وسیع یهودیان به ایران در دوران شاه صفی اوّل بدانجا رسید که شاه عباس دوّم، به تحریک وزیرش محمد بیگ، فرمانی صادر کرد که طبق آن کلیه یهودیان اصفهان و سراسر ایران باید به اسلام بگروند. این در حالی است که وی رویه‌ای باز و تسامح‌آمیز نسبت به مسیحیان داشت. در نتیجه این فرمان، گروه کثیری از یهودیان، که رقم ایشان یکصد هزار نفر ذکر می‌شود، ظاهراً به اسلام گرویدند ولی، به‌نوشته راجر سیوری، «مخفیانه» به دین یهود وفادار ماندند. (راجر سیوری، «عباس دوّم»، ایرانیکا)** کریستوفر مارلو (1564-1593) از مأموران اطلاعاتی اینتلیجنس سرویس انگلیس در عصر الیزابت اوّل بود. این سازمان را سِر فرانسیس والسینگهام اداره می‌کرد که به عنوان اوّلین رئیس سرویس اطلاعاتی انگلیس شناخته می‌شود. مارلو شاعر و ادیبی نامدار و نویسنده نمایشنامه‌های معروف دکتر فائوستوس و تیمور لنگ است. مارلو فارغ‌التحصیل کالج کرپوس کریستی دانشگاه کمبریج است. او از همان دوران تحصیل و اقامت در کمبریج با سازمان اطلاعاتی الیزابت همکاری می‌کرد و به جاسوسی در میان مدرسین و طلاب، برای کشف کاتولیک‌ها، اشتغال داشت. در دهه 1580، به‌دلیل پیگردهای خونین دربار الیزابت علیه کاتولیک‌ها، طلاب کاتولیک انگلیس به فرانسه می‌گریختند و گروهی از ایشان درواقع مأموران اطلاعاتی بودند که اهداف جاسوسی را دنبال می‌کردند. مارلو نیز در چنین مأموریت‌های مخفی شرکت داشت. او سرانجام در جریان یک ماجرای مشکوک، که چگونگی آن روشن نیست، به قتل رسید. دو تن از همراهان او در این ماجرا، رابرت پولی و اینگرام فریزر، مانند مارلو جاسوس والسینگهام بودند و نفر سوم (نیکلاس اسکرس) گویا جاسوس دوجانبه بود. توماس کید، دوست و هم‌خانه‌ای کریستوفر مارلو، در دو فقره از نامه‌هایش مارلو را «ملحد» خوانده و یکی دیگر از دوستان مارلو در نامه‌ای او را «ملحد» و «همجنس‌باز» نامیده است. دکتر فائوستوس داستان زندگی فردی است که در ازای ثروت و قدرت زندگی خود را به شیطان می‌فروشد و این شاید تجلی آرزوهای نهفته خود مارلو باشد. نمایشنامه تیمور لنگ مارلو مضمونی ضد اسلامی دارد. در این نمایشنامه تیمور چوپان‌زاده دلاوری است که بر اثر نبوغ خود به اوج اقتدار و شهرت رسید. به‏نوشته مرحوم دکتر عبدالحسین نوائی، «آنچه از این نمایشنامه مستفاد می‌شود نفرت و وحشت اروپای مسیحی و بی اطلاع است از دیانت اسلام.» مارلو، بدون توجه به مسلمان بودن تیمور، ادعا می‌کند که تیمور «قرآن ترکی و نوشته‌های خرافی را که در معبد محمد یافته بود» سوزانید؛ بایزید و همسرش در اسارت تیمور از ترس از اسلام برگشتند و زمانی که تیمور وارد «پرسپولیس» شد ارابه جنگی او را عده‌ای از شاهان آسیا می‌کشیدند!*** Illuminati [1]ایلومیناتی، جمع «ایلومیناتوس» lluminatus لاتین به معنی «منور» و «نورانی» و «روشن بین»، به معنی کسی که دارای نورانیت و خرد فوق طبیعی است. نام فرقه‌ای رازآمیز است که یک کشیش سابق یسوعی به‌نام آدام ویسهاوپت در سده هیجدهم (1776) در باواریا ایجاد کرد. طریقت مخفی ایلومیناتی در سرزمین‌های آلمانی‌نشین توسعه فراوان یافت و شاخه‌های آن در فرانسه و بلژیک و هلند و دانمارک و سوئد و لهستان و مجارستان تأسیس شد. فعالیت این فرقه به‌طور عمده علیه کلیسای رم بود و به این دلیل در میان کاتولیک‌ها به شدت منفور است. در دوران اخیر، آلیستر کرولی، [1] متفکر برجسته شیطان‌پرست، این طریقت را تجدید سازمان داد. کرولی را پدر نامشروع باربارا بوش (مادر بزرگ جرج بوش) می‌دانند. برخی محققین «ایلومیناتی» را فراتر از فراماسونری و فرقه‌ای می‌دانند که بلندپایه‌ترین و قدرتمندترین گردانندگان جهان امروز، از جمله سِر وینستون چرچیل، عضو آن بوده‌اند. به عبارت دیگر، «ایلومیناتی» آئینی مخفی و رازآمیز است با مناسک به‌غایت پنهان و شیطان‌پرستانه که قدرتمندان عضو «گروه بیلدربرگ» [1] بدان تعلق دارند.







      

عکس: احداث نماد معماری ماسونی- رومی بر سقف حرم امام!

واقعا متاسفم که مدتی به خاطر دلایلی نتوانستم وبلاگ را به روز کنم. اما با حرکت زشتی که اخیرا نوه جسمی امام، انجام داد ودر مقابل فریادهایی که مردم خداجو بر ضد عوامل فتنه اخیر می دادند، نسب خانوادگی خود را به رخ کشید، دیدم باید واکنش نشان داد تا عده ای با سوء استفاده از سادگی وی نتوانند باز هم خویشاوند سالاری را بر ایران حاکم کنند. مدت هاست که از خود می پرسم که چرا بر بالای سقف حرم حضرت امام خمینی رحمه الله علیه، چهار مثلث بنا شده است و از معماری اسلامی تبعیت نشده است! در معماری اسلامی، بر بالای سقف اماکن متبرک و مقدس، گنبد بنا می شود. واقعا حسن مصطفوی که تولیت موروثی حرم را به دست دارد، لازم است که توضیح دهد که آیا با اراده وی چنین وصله ناچسبی به معماری حرم مطهر اضافه شده است یا وی اطلاع و علمی ندارد. لازم است که ایشان بیش از این در پس نسبت نسبی خود با امام پنهان نشود و به افکار عمومی پاسخ دهد. این از مسلمات است که مثلث، یکی از مهم ترین نمادهای معماری ماسونی با ریشه جدی یونانی رومی است. لطفا برای چند بار با دقت به سقف حرم دقت کنید! شاید برخی افراد که ارزش نمادپردازی و تاریخچه ماسون گری را نمی دانند، ما را متهم کنند که سخت نگیر! اما آنان که مطالعه ای هرچند کوتاه، در بحث های تاریخ چه ماسون ها(بناهای آزاد) و استفاده افراطی آنها از نمادهای معماری یونانی و رومی دارند، قطعا این مسئله را جدی خواهند گرفت و برای بنده همین مقدار کافی است. البته به نهادهای فرهنگی و امنتیتی با این نوشته هشدار لازم خود را می دهم که وظیفه خود را انجام داده باشم. امید که این مثلث ها(یا هرم ها) در سقف حرم حضرت امام رحمه الله علیه موقتی باشد و تولیت حرم توضیح دهد. بالاخره امام از آن ملت ایران است و ملت حق دارند که از مسئولان حرم بخواهند که معماری اصیل اسلامی را در ساخت حرم مراعات کنند. البته بگذریم که وضعیت حجاب و ساخت وساز در سال های اخیر در حرم حضرت امام ضعیف بوده است و سید حسن مصطفوی هم هیچ توضیحی نداده است. اما ایشان باید بداند که نوه های راستین امام که همان جوانان ملت ایران باشند ، امام عزیز را فدای امیال سیاسی و فرهنگی نوه جسمی امام نخواهد کرد وبرسر آرمان های امام راحل خواهد ایستاد.آیا سید حسن مصطفوی تا به حال فکر کرده چرا مردم وی را با نام شناسنامه ای خطاب می کنند و کنیه خمینی را دیگر به کار نمی برند! چون دیگر دوران خانواده سالاری و نسب سالاری در این کشور گذشته است و مردم هم به وصیت پدرشان عمل می کنند که حال هر کس گویای برخورد با وی می باشد ! حال، همه عاشقان حضرت روح الله  از هر دو نوه ایشان نه تنها انتظار نداریم که با عوامل فتنه و منافقان بنشینند، بلکه انتظار داریم که بیش از سایر مسئولان و سیاسیون علیه رجوی و موسوی و خاتمی و کروبی موضع گیری کنند و بازیچه دست چند سیاست مدار نشوند. واقعا برای منسوبان امام زشت است که بازیچه دست برخی سیاست بازان بی دین شوند.
***در همین رابطه ببینید: برای شهدای راه آزادی، سخنرانی مهم رهبر حکیم،نقد حسن مصطفوی / برخورد زننده و زشت حسن‌ مصطفوی و انصاری با دست‌اندرکاران مراسم ارتحال / حمله باور نکردنی سید حسن با سیلی و لگد به دو عضو ستاد نماز جمعه (به سایت فاش نیوز مراجعه کنید) همین خبر در سایت جهان نیوز. همین خبر در جوان آنلاین .همین خبر در رجانیوز. / توصیه حکیمانه دکتر احمدی‌نژاد به اعضای دولت در خصوص برخورد زننده سیدحسن / همه چیز درباره سخنرانی ناتمام سید حسن خمینی و نظرات شما(بیش از صد لینک را در این یادداشت علیه حرکت ضد مردمی حسن مصطفوی ببینید)  / بازخوانی سیره عملی امام (ره) در برخورد با انحرافات منتسبان به خود - سیدحسین را تحت‌الحفظ بیاورید، دست به سلاح برد با تیر بزنید /  پذیرایی ویژه حسن مصطفوی از کروبی پس از اخراج توسط مردم / سه تحلیل درباره قطع سخنان حسن مصطفوی 

 

اگر عکس ها باز نشد،ر.ک:http://rajanews.com/detail.asp?id=51944

اگر عکس ها باز نشد،ر.ک:http://rajanews.com/detail.asp?id=51944







      

هشدار به دانشگاه های هنری و متصدیان معماری وفرهنگ و امنیت کشور
از وب صهیون پژوه: این نکته را به مطلب زیراضافه می کنم که ساختمان هرمی شکل مجلس شورای اسلامی که در زمان ریاست منحوس دوم خردادی ها به بهره برداری رسید، کاملاً با نمادهای مصری-ماسونی و یونانی-رومی مطابقت دارد. البته استفاده از هرم و نماد ابلیسک، در طراحی برج ها و ساختمان های شمال تهران، از زمان کرباسچی رواج فوق العاده یافت و عبدالله شهبازی در جایی نوشته بود که بعضاً برخی مناطق شهرداری تهران در زمان کرباسچی، مردم را مجبور به ساختن برج هایی به شکل ابلیسک می کردند.(نماد ستونی که بالایش مخروطی می شود و از اسطوره های مصر باستان از طریق کابالا به معماری ماسونی فعلی راه پیدا کرده است. یادداشت شهبازی در باره نمادهای ماسونی را در این آدرس ببینید، گرچه نقدهایی به برخی نکاتش دارم ولی درباره نمادشناسی وی، تا حد زیادی با وی موافقم. خصوصاً قسمت دوم یادداشت وی  را که تاریخچه و مشابهت های نمادهای ماسونی مثلث و هرم و ابلیسک را بررسی کرده قابل تامل یافتم.) همچنین در زمان شهرداری کرباسچی به بعد، برج هایی در شمال تهران متداول شد که استفاده از هرم و مثلث در نوک برج آن مشهود بود. واقعا باید بررسی دقیقی در این باره صورت گیرد و عوامل جدی این اعمال شناسایی و رسوا شوند.قطعا بیبشتر شدن این قبیل ساختمان ها نماد نفوذ بیشتر ماسون ها و کابالیست و فرقه های رازآمیز برخاسته از مصر و یونان وروم باستان است که لازم است هوشیاری بیشتر ما را در پی داشته باشد و در یک طرح ریزی استراتژیک جلوی نفوذ بیشتر آنها را بگیریم. ان شاء الله!! حساسیت بر نمادسازی و توجه به تاثیر نمادها در مراکز علمی وسیاسی و مذهبی از روی توهم نیست، بلکه از روی هوشیاری و نگاه عمیق علمی است. شهبازی در تاریخ 16/01/1388 در وب خود می نویسد: "انتشار دو یادداشت پیشین درباره نمادهای شیطانی [1] [2] واکنش قابل توجه داشت. برخی خوانندگان مطالب مفیدی ارسال کردند که می‌تواند به عنوان مکمل یادداشت‌های فوق اطلاعات ما را در این حوزه غنی‌تر کند. خواننده محترمی که مهندس ساختمان و هم‌اکنون مقیم خارج از ایران است نوشته‌اند: «شهرداری تهران برای ساختمان‌های بلندمرتبه مدل هرمی را اجباری کرده بود. من مدتی است ایران نیستم و خبر از وضعیت کنونی ندارم. این روش به‌نظر ما که مهندس ساختمان هستیم خیلی عجیب و غیر منطقی می‌آمد؛ چون هر بسازوبفروشی در فکر حداکثر استفاده از زیربنای مجاز است بنابراین حتما قصد ساخت آخرین طبقات را می‌کرد. از آنجایی که در هر ساختمان کمی بزرگ مسلماً ستون‌ها تا آخرین طبقه باید روی یکدیگر بنا شوند مسلم است اگر شما بعد از چند طبقه بخواهید ساختمان را به صورت هرمی اجرا کنید مجبور به قطع ستون‌ها خواهید شد و از تیرهای کنسول با دهانه‌های بزرگ باید استفاده کنید که این عملاً خیلی خیلی غیرمنطقی و با توجه به این‌که  تهران روی خط گسل زلزله می‌باشد با عرض معذرت احمقانه می‌باشد. این مطلب برای هر مهندس محاسب معمولی عجیب و غیرمعقول است. فکر نمی‌کنید آن "معماران" در شهرسازی تهران نیز بی تاثیر نبوده‌اند؟»






      

به نقل از منابع امنیتی فلسطینی، ده‌ها تن از شهرک‌نشینان صهیونیست نیمه شب گذشته به پشتیبانی ارتش رژیم صهیونیستی و تحت تدابیر شدید امنیتی، به وسیله چند اتوبوس به نابلس انتقال یافتند تا آرامگاه مقدس حضرت یوسف(ع) را مورد هتک حرمت قرار دهند. به گفته شاهدان عینی، این صهیونیست‌ها با ورود به منطقه‌ای نزدیک اردوگاه "بلاطه " در شرق نابلس، به مدت دو ساعت، این مزار مطهر را به نجاست آلوده کرده و پس از آن با حمایت ارتش رژیم صهیونیستی این مکان را ترک کردند. این چندمین اقدام به هتک حرمت اماکن مقدسه دینی در فلسطین از سوی صهیونیست‌ها طی هفته‌های گذشته به شمار می‌آید. سازمان‌های دینی و نهادهای حقوقی هنوز واکنشی به این اقدام اهانت‌آمیز نشان نداده‌اند. منبع: خبرگزاری فارس تاریخ ارسال خبر: 6/12/87<\/h1>





      

آری، هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته...

 شما هم بیکار هستید ها. دلتان خوش است؛ ولی‌نعمتان. ولی نعمتان. ولی‌نعمتان. ولی‌نعمتان کیلویی چند است؟ عقل اگر داشتید به جای ورامین مراسم می‌گرفتید در نیاوران. گذشت دوره اسلام پابرهنگان. الان دوره اسلام کفش قرمز پاشنه بلند است. الان دوره اسلام تنگه احد نیست. دوره اسلام تونل توحید است. اصلا ولی‌نعمتان کجا بودند وقتی امام در به ثمر رساندن انقلاب داشت به پدر من کمک می‌کرد؟ در نجف ما با امام بودیم. در ترکیه ما با امام بودیم. در پاریس ما با امام بودیم. در هواپیما ما با امام بودیم. در پله اول طیاره ما با امام عکس داشتیم. ولی‌نعمتان کجا بودند؟ ولی نعمتان یقه لباسشان چرک است؛ چهره اسلام را مخدوش می‌کنند. در پله دوم طیاره ما با امام بودیم. آن کمک خلبانی که دست امام را گرفته بود فامیل ما بود. در پله برقی پاویون فرودگاه ما با امام بودیم. در بلیزر ما با امام بودیم. در هلی‌کوپتر ما با امام بودیم. آن بلندگویی که امام در 12 بهمن سخنرانی کرد؛ از پول ما بود. آن صندلی که امام بر آن نشسته بود؛ ما خریده بودیم. ما همسایه امام بودیم. حالا طلبه سیرجانی برای شیخ رفسنجانی شاخ شده. دور کره مریخ هم پیاده راهپیمایی کند ما هیچ وقت مشتری قوه قضائیه نمی‌شویم. از بس ریاست قوه قضائیه آدم مهربانی است. دایی من هم آدم خوبی است. مرعشی هم سلام دارد خدمت تان. شما هم بیکار هستید ها. دلتان خوش است؛ ولی‌نعمتان. ولی نعمتان. ولی‌نعمتان. ولی‌نعمتان کیلویی چند است؟ عقل اگر داشتید به جای ورامین مراسم می‌گرفتید در نیاوران. گذشت دوره اسلام پابرهنگان. الان دوره اسلام کفش قرمز پاشنه بلند است. الان دوره اسلام تنگه احد نیست. دوره اسلام تونل توحید است. اصلا ولی‌نعمتان کجا بودند وقتی امام در به ثمر رساندن انقلاب داشت به پدر من کمک می‌کرد؟ در نجف ما با امام بودیم. در ترکیه ما با امام بودیم. در پاریس ما با امام بودیم. در هواپیما ما با امام بودیم. در پله اول طیاره ما با امام عکس داشتیم. ولی‌نعمتان کجا بودند؟ ولی نعمتان یقه لباسشان چرک است؛ چهره اسلام را مخدوش می‌کنند. در پله دوم طیاره ما با امام بودیم. آن کمک خلبانی که دست امام را گرفته بود فامیل ما بود. در پله برقی پاویون فرودگاه ما با امام بودیم. در بلیزر ما با امام بودیم. در هلی‌کوپتر ما با امام بودیم. آن بلندگویی که امام در 12 بهمن سخنرانی کرد؛ از پول ما بود. آن صندلی که امام بر آن نشسته بود؛ ما خریده بودیم. ما همسایه امام بودیم. حالا طلبه سیرجانی برای شیخ رفسنجانی شاخ شده. دور کره مریخ هم پیاده راهپیمایی کند ما هیچ وقت مشتری قوه قضائیه نمی‌شویم. از بس ریاست قوه قضائیه آدم مهربانی است. دایی من هم آدم خوبی است. مرعشی هم سلام دارد خدمت تان. اصلا ببینم؛ وقتی پدر من با امام عکس می‌انداخت، یعنی ببخشید امام با پدر من عکس می‌انداخت، ولی‌نعمتان کجا بودند؟ پدر من اوناهاش. ردیف جلو. جلوی جلو. نشسته از چپ و راست، بغل امام. ولی‌نعمتان کجای عکس هستند؟ اصلا ولی‌نعمتان کی باشند؟ ولی‌نعمت این انقلاب خاندان ماست. ولی‌نعمتان سیاهی لشکر بودند. 300 هزار شهید سیاهی لشکر بودند. چه کسی انقلاب کرد؟ پدر من. محرم راز پدر من چه کسی بود؟ مادر من. چه کسی از بحران عبور کرد؛ پدر و مادر من. انقلاب با پول چه کسی به پیروزی رسید؟ عموی من. رئیس صدا و سیما چه کسی بود؟ اون یکی عموی من. جنگ با پول چه کسی اداره شد؟ باغ پسته عمه من. چه کسی پول سازندگی را داد؟ خاله من. مدیر مترو کیست؟ برادر بزرگ من. مدیر فلان شرکت کیست؟ برادر کوچک من. عضو هیات مدیره آن یکی شرکت کیست؟ برادر یکی مانده به آخر من.نه، ملاک، حال فعلی افراد نیست؛ ملاک حال فعلی ملک و املاک ماست. البته این ملک و املاک به نام ما نیست. هر کسی چیزی پیدا کرد، بیاورد من خودم به نامش می‌کنم. من مالکم اما نه مالک اشتر علی. من مالک اُشتر ضد گلوله‌ام. توپ، تانک، فشفشه نمی‌تواند تکان بدهد زندگی ما را. ما خودمان را بستیم. تا خرخره خوردیم. البته به نام نزدیم. ما کلا به نام نمی‌زنیم که پس فردا بهانه بدهیم دست کسی. ما زرنگیم. ما خودمان ذغال فروشیم. ولی‌نعمت ما هستیم. سختی انقلاب را خاندان ما تحمل کرد. مادر شهیدان جنیدی که در همین پیشوا زندگی می‌کند، سرش گرم کفن و دفن 4 بچه شهیدش بود؛ تمام بار انقلاب افتاد روی دوش ما. جوانکی که از جنوب شهر تهران دست برد در شناسنامه‌اش تا به جبهه غرب برود، درست است که به شهادت رسید اما کارش غیرقانونی بود. چطور دست بردن من در اسناد استات اویل نروژی غیرقانونی است اما دست بردن شهید 14ساله مازندرانی؛ «مرتضی املشی» در شناسنامه‌اش برای رفتن به فتح المبین قانونی است؟ ما شهید غیر قانونی نداریم. شهید ندا بود که به جای ندای هل من ناصر حسین، ندای BBC را لبیک گفت. ندای هل من معین حسین مال 1400 سال پیش است. زنده باد صدای آمریکا. زنده باد اسلام مرفهین بی درد. البته اسلام ما اسلام مرفهین با درد است. به هر حال ما هم دردهای خودمان را داریم. این همه سرمایه، مانده‌ایم کجا بخوابانیم! من الان دارم دانشگاه آزاد شعبه BBC را افتتاح می‌کنم. جای جاسبی خالی. اینجا به خانواده شهدا سهمیه نمی‌دهیم اما شهریه را از همه می‌گیریم. نه، من فراری نیستم. دارم از راه دور به انقلاب خدمت می‌کنم. نه، من سران فتنه نیستم. سران فتنه اسی سگ دست بود و سعید قالپاق. اصلا مقصر اصلی همین ولی نعمتان بودند. ما خواستیم بعد از انتخابات با انقلاب یک شوخی مخملی کنیم، که ولی نعمتان جدی گرفتند و در 9 دی سیلی حیدری خواباندند به صورت ما. اصلا ببینم دیروز این شعارها چه بود که ولی‌نعمتان سر دادند؟ هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته. حالا نوه امام شد سید حسن نصرالله؟ من گلایه‌ام از موسسه تنظیم و نشر آثار زهرا اشراقی این است که چرا میکروفون احمدی‌نژادرا قطع نکردند؟ یعنی چی که من یک موی شما کوخ نشینان را به تمام دنیای کاخ نشینان نمی‌دهم؟ این درآوردن ادای امام است و کار درستی نیست. پس شما ویلای ما در جواهرده را ندیده‌اید. از خود ده بزرگ‌تر است. شهری شده برای خودش. کل زندگی ولی نعمتان را جمع کنید نمی‌توانید ویلای ما که البته به ناممان نیست، بخرید. من یک خواهر دارم که معرف حضور همه تان است. عاشق خوردن چیزبرگر در خیابان انقلاب است. نه که در نیاوران ساندویچی وجود ندارد بنده خدا مجبور است پیش آشوبگران عاشورا ساندویچ بخورد. این خواهر من یک اسب دارد که نسلش برمی‌گردد به الاغ طلحه. طلحه هم آدم خوبی بود. زبیر هم آدم خوبی بود. همه خوب هستند. ما هم خوبیم. شکر خدا. ملالی نیست جز دوری شما. شما چطور هستید؟ آقای آملی حال شان چطور است؟ به ایشان سلام ما را برسانید. ما از همین لندن دعاگوی ایشان هستیم. خدا لعنت کند آفتابه دزدها را. ما دزدی نمی‌کنیم، این کار ما اسمش اختلاس است. اختلاس با کلاس است. اختلاس دزدی باکلاس‌هاست. دزدی، بی کلاسی است. اگر می‌خواهی بچاپی، همان به کل مملکت را. طلحه هم دزد نبود. می‌خواست اختلاس کند. یعنی می‌خواست سرمایه‌گذاری کند و عدالت را واگذار کند به بخش خصوصی. با من بود ذوالفقار عدالت را واگذار می‌کردم به بخش خصوصی. این بخش خصوصی هم چیز بدی نیست. حکایت از این جیب به آن جیب است. پول به اسم خصوصی سازی همان بهتر که به دست ولی‌نعمتان نرسد و دوباره برگردد جیب ما. ولی‌نعمتان پولدار شوند آنها هم می‌شوند عینهو ما. ما هم که خودتان می‌دانید شکم مان سیری ندارد. راز کلفتی گردن ما به همین برمی‌گردد. این را هم بگویم ما کلا از همان قبل انقلاب وضع مان خوب بود. آن زمان که مسلمین در شعب ابوطالب یک دانه خرما را 40 نفری می‌خوردند، اجداد ما در ارگ کوفه باغ پسته داشتند و در دل ولی‌نعمتان صدر اسلام غصه می‌کاشتند اما هنوز 20 سال از رحلت پیامبر نگذشته بود که عده‌ای به نزدیکان پیامبر گفتند ناکثین و به موسسه تنظیم و نشر آثار پیامبر نازک‌تر از گل گفتند. یک عده هم رفتند روی شتر و از همان روی کوهان مردم را دعوت کردند به آشوب در خیابان‌های کوفه البته در چارچوب قانون اساسی. از نظر من آتش زدن خیمه عباس در روز عاشورا یک اعتراض مدنی بود. البته هنوز نوح زنده بود که پسر نوح با بدان بنشست.من سگ اصحاب کهف را کاری ندارم؛ او آدم شد اما این آقازاده فراری هم مثل چی دارد دروغ می‌گوید. هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته. آری هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته که وصیتنامه پدر و پدربزرگ را فروخت به دروغ آقازاده‌ها و با سران فتنه، با بدان بنشست و خاندانش گم شد.جناب سید حسن! ما همان‌هایی بودیم که وقتی تو را اول بار دیدیم گفتیم: «صل علی محمد بوی خمینی آمد» اما شما هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته که متاسفانه دیگر بوی خمینی نمی‌دهید. وقتی با سران فتنه همنشین می‌شوید شما هم بوی فتنه می‌گیرید. ما اخبار به گوش‌مان می‌رسد. ما شنیدیم خواب بعضی‌ها را برای عبای رهبری که باید از بیت رهبری برگردد. برگردد کجا؟ کاش برگردد جماران که باید منتقل شود به موسسه تنظیم. پس اگر اینگونه است درود بر ولی‌نعمتان که به شما اجازه عرض اندام ندادند. تا این ملت تا این ولی‌نعمتان هستند بدانید عبای رهبری از بیت رهبری بیرون نمی‌آید. ما افتخار می‌کنیم که بعد از خمینی خدا عبای رهبری را فقط و فقط برای خامنه‌ای دوخت. عبای نور برتن ماه خواهد ماند تا ظهور خورشید. شما یکی‌تان نامردی با عبای شکلاتی است که هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته حسینیه جماران را به ویلای جورج سوروس فروخت. آن دیگری‌تان هادی غفاری زیر عبایش تفنگ جمع کرده بود تا به منافقین ندهد، احتمالا کفتر بزند. آن یکی در زیر عبایش با اینکه ناطق بود سکوت مخفی کرده بود. استوانه در زیر عبایش پول خرج می‌کرد برای آشوبگران و با واسطه پول‌ها را به مقصد می‌رساند. شیخ بی‌سواد هم که کلا مرخص است و به شما که عرض می‌کنم کلا دیگر هیچ وقتی ندارد. آری، هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته که شما همگی نشستید روی جمل ناکثین. هنوز 20 سال از رحلت امام نگذشته که نامه سرگشاده نوشتید ولی بدانید 200 سال بعد از رحلت امام هم ما به شما منافقین اجازه عرض اندام نخواهیم داد. 200 سال بعد از رحلت امام هم شعار ما ولی‌نعمتان این است: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند».

منبع :‏روزنامه وطن امروز /شماره 438/صفحه 1







      

سابقه اقامت یهودیان در ایران به روزگار کورش پادشاه هخامنش و قبل از آن باز می گردد، که تاریخ آن مفصل بوده لیکن از اهمیت خاصی برخوردار است، و یهودیان پیوسته در شهرهای گوناگون ایران به عنوان یک اقلیت، زندگانی آرام و سالمی داشته اند، اما از آغاز حکومت صفویه و به قدرت رسیدن کشورهای اروپایی و یهود، و ضعیت اجتماعی و اقتصادی یهودیان در اروپا، و موقعیت یهودیان در ایران تغییر کلی یافت و تعدادی از کشورها و گروه های تبلیغی صهیونیستی با یهودیان ایران روابط مشکوک برقرار نمودند.
در سال های 972 تا 1005 هجری شمسی مطابق 1593 تا 1626 میلادی "ربی موشه" و "ربی باروخ گارد" به نمایندگی از یهودیان اروپا به ایران و عراق آمدند و مراکزی برای یهودیان ایران فراهم کرده، آنان را فعال نمودند، ربی موشه مقرر کرد تا هر خانواده یهودی سالانه نیم مثقال طلا برای تبلیغ یهودیان بپردازند.
شاه عباس صفوی با اینکه از فعالیت های اقلیت مذهبی استقبال نمود، مع ذلک اقدامات یهودیان را نوعی توطئه تلقی کرده محدودیت هایی برای آنان مقرر داشت. احتمالاً پادشاهان صفوی در این مورد متاثر از دولتهای اسپانیا و پرتقال بودند که با یهودیان رفتار خصمانه داشتند.
در روزگار صفویه از انجا که حکومت صبغه مذهبی و شیعی داشت،
یهودیان میدانی برای انجام توطئه های خود نداشتند و از هر لحاظ مورد سوء ظن مردم و حکومت و علماء بودند.
لیکن در زمان نادرشاه افشار و نسخ و طرد شیوه های سلاطین صفوی، یهودیان از آزادی بیشتری برخوردار گردیده به دستگاه حکومت نزدیک شدند، مع ذلک در این دوره نیز یهودیان از موقعیت ممتازی برخوردار نبودند.
نقش اجتماعی و سیاسی یهودیان از اوائل حکومت قاجاریه رو به گسترش نهاد و حکومت انگلستان و فرانسه برای اعمال سلطه و نفوذ بر اکثریت ملت ها در همه جا متوجه اقلیت های مذهبی و قومی شدند، و از این میان یهودیان تحقیر شده و مطرود بیش از دیگر اقلیت ها مورد توجه خارجی و استعمار گران قرار گرفتند.
و سرانجام هنگامی که نهضت صهیونیستی در اروپا گسترش یافت، و یهودیان برای مزدوری استعمارگران سازماندهی شدند، مقرر گردید تا در سراسرکشورهای اسلامی موسسات فرهنگی توسط یهودیان تاسیس شود و نسل های جوان کشورهای اسلامی در این مدارس تحت آموزش قرار گیرند.
بنابراین هنگامی که ناصرالدین شاه قاجار، با جیب خالی و اندیشه های بلند روانه اروپا شد، یهودیان همدان، اصفهان و تهران، از جامعه یهود فرانسه و موسسه انگلیس "الیانس" خواستند تا ضمن ملاقات با شاه قاجار از او خواستار تاسیس موسسه الیانس در ایران شوند.
یهودیان فرانسه با همکاری سفیر ایران در پاریس برنامه خود را با دقت انجام داده، اجازه تاسیس مدارس الیانس را در 252 ش از نامبرده گرفتند، و ناصرالدین شاه محل زمین را در تهران در اختیار یهودیان قرار داده، که بعدها این مدارس به محل جاسوسی و جاسوس پروری برای خارجیان از جمله فرانسوی ها تبدیل گردید.
موسسات فرهنگی الیانس، در حقیقت مرکزی برای گردآوری کمک های خیریه برای یهودیان و توسعه و گسترش نفوذ صهیونیزم در داخل ایران بود و بسیاری از موسسات فرهنگی و اقتصادی یهودیان در آمریکا با موسسه الیانس همکاری می کردند، و برای پیشرفت یهودیان در ایران آموزش های کشاورزی و اقتصادی و حزبی را ارائه می دادند تا اقلیت یهودیان به یک اقلیت ممتاز و پیشرفته تبدیل شوندو کارهای کلیدی را تصاحب کنند.







      
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >