تقریبا از اوان ساخت فیلم در هالیوود ، سینماگران و فیلمسازان این کارخانه به اصطلاح رویا سازی ، در کنار تبلیغ و ترویج فرهنگ آمریکایی اعم از کابوییسم و گنگستریسم و میکی ماوسیسم و مانند آن ، علاقه خاصی نسبت به کاراکترها و قصه های شرقی چه در خاورمیانه و خاوردور و یا از شرق باستان نشان می دادند والبته در قریب به اتفاق این حکایت ها نیز همواره آدم های شرقی ، موجوداتی شریر و خبیث یا شارلاتان و فریب کار و یا فقیر و بیچاره جلوه می کردند که زندگی خویش را از طریق دزدی و سرقت و امثال آن می گذرانند.
تقریبا از اوان ساخت فیلم در هالیوود ، سینماگران و فیلمسازان این کارخانه به اصطلاح رویا سازی ، در کنار تبلیغ و ترویج فرهنگ آمریکایی اعم از کابوییسم و گنگستریسم و میکی ماوسیسم و مانند آن ، علاقه خاصی نسبت به کاراکترها و قصه های شرقی چه در خاورمیانه و خاوردور و یا از شرق باستان نشان می دادند والبته در قریب به اتفاق این حکایت ها نیز همواره آدم های شرقی ، موجوداتی شریر و خبیث یا شارلاتان و فریب کار و یا فقیر و بیچاره جلوه می کردند که زندگی خویش را از طریق دزدی و سرقت و امثال آن می گذرانند.
در ادبیات یهودیت و مسیحیت نبوت با دید اسلام از نبی متفاوت است. در آنجا نبی به کسی گفته می شود که پیشگو است نه کسی که لزوما از طرف خداوند پیغام های را دریافت می کند، ممکن است این شخص از طریق خدا یا موجودات ماورائی یا از هر طریق دیگر این کار را انجام دهد.و کسی که پیشگویی می کند نبی است و به همین دلیل در بین این ها انبیاء صادق (پیشگویی ها این دسته جامعه عمل به خود می پوشاند) و انبیاء کذبه (کسانی که صرفا ادعای پیشگویی دارند) وجود دارد. در ادبیات یهودی انبیاء 400 سال قبل از میلاد مسیح تمام شدند و در کتاب مقدس آمده که در آخرالزمان لاویان(زیرا یهودیان اعتقاد دارند که نبی باید از نسل لاوی باشد) نبوت (پیشگویی) خواهند کرد و علت تکامل و پیشرفت در دوران حضرت سلیمان بدلیل وجود همین پیشگویان بوده که راه های تسلط بر دیگران را بازگو می کردند البته از نگاه یهودیان لاویان تنها پس از ظهور حضرت مسیح قادر به نبوت هستند ولی از دید صهیونیستی لزومی به آمدن مسیح نیست و در آخرالزمان این اتفاق باید رخ دهد.در الهیات مسیحی وقتی حرف ازنبی به میان می آید منظور نبوت منقطع نیست حتی در زمان حضور حضرت عیسی انبیائی وجود داشتند (همانطور که در کتاب مقدس آمده که شخصی در زمان پیامبری حضرت عیسی سه دختر نبی یا همان پیشگو داشت).داستان در سال 1959 با برگزاری مراسمی آغاز می شود وقتی که تمام بچه ها دید خود را نسبت به 50 سال آینده را نقاشی می کنند در این میان یک دختر به نام لوسیندا به جای نقاشی یکسری اعداد نامفهوم را می نویسد که در ادامه فیلم مشخص می شود این اعدا پیشگویی است. در این فیلم آغاز حرف ها با نبوت (پیشگویی) یک دختر شروع می شود یعنی اولا جنسیت را در نبوت شرط نمی داند و ثانیا می گوید که در عصر حاضر پیشگویان وجود دارند و فقط باید شناسایی شوند و ثالثا حالت غیر طبیعی لوسیندا هنگام نوشتن اعداد روی کاغذ و درب انباری است که بدلیل ارتباط با موجودات ماورائی است، و در ادامه مشخص می شود این موجودات، موجودات فضایی نیستند بلکه جن یا فرشته اند(به این دلیل که در ادبیات مسیحی و یهودی جن و فرشته از یک جنس و نژاد هستند) و بعد از نمایش این وقایع فیلم به زمان حال می رسد و منظور این که است این نبوت باید ادامه پیدا کند و در عصر حاضر نیز استمرار داشته باشد.وقتی فیلم در عصر حاضر(سال2009) شروع می شود،کیلر در حالی که خرگوش خاکستری رنگی را در بغل دارد از پدرش (نیکلاس کیج) در مورد امکان حیاط موجودات دیگر در کهکشان سوال می کند که پدر زنده بودن موجودات دیگر را در غیر زمین منتفی می داند و در ادامه هنگامی که با کیلر در اتاق خواب صحبت می کند می گوید منظورش از عدم وجود موجودات دیگر، موجودات فضایی بودند نه عالم بهشت و جهنم. تلفیق بهشت و جهنم و عوالم دیگر اشاره به مادی بودن بهشت در زندگانی و حیاط دیگری است، این بحثی همان بحثی که امروز در الهیات مسیحی صهوینیستی به عنوان یکی از اصول اعتقادی وجود دارد که بهشت را ماورائی و غیر زمینی نداند بلکه بهشت را مادی و زمینی بدانند اما در سیاره ای دیگر.این تفکر برگرفته از تفکر یهودی است که قیامت را کاملا مادی می داند.در ادامه وقتی در کلاس درس از منظومه شمسی صحبت می شود دو دیدگاه جبریون (همه ی اتفاقاتی که در عالم بوجود آمده همه توسط خواست مطلق واجب الوجود است یا هر چیزی که اتفاق افتاده دلیلی داشته و هدف مند بوده) و دهریون (تصادفی بودن= همه چیز اتفاقی بوجود آمده این حقیقت که عالم چیزی نیست جز یکسری اتفاقات بی هدف یعنی هم نظم یک مجموعه و هم بی نظمی آن تصادفی است) بیان می شود که ادامه فیلم قبول و بررسی این نظرات است.در صحنه های بعد شاهد این هستیم که در جشن 50 سالگی دفن کپسول زمان و بیرون آوردن آن هنگام پخش نقاشی ها، کیلر صداهای نامفهومی را در گوش خود می شنود و جالب است که نوشته لوسیندا به او می رسد می رسد و بلافاصله بعد از اینکه پاکت را باز می کند و نوشته ها را می بیند شخصی را روبروی خود می بیند. تمام این صدا ها و تصویر ها و شخص مرموز نوعی پیغام انتقال نبوت را دارد.شب هنگامی که نوشته های لوسیندا در خانه نیکلاس کیج قرار دارد، نیکلاس کیج بطور اتفاقی و هنگام مصرف شراب آنها را می بیند و در پی رمزگشایی آنان بر می آید.جالب است که بدانید نبوت های مسیحی و یهودی غالبا بصورت رمزگون هستند و تنها انبیاء و فرهیختگان قادر به رمزگشایی اند، مثلا در داستان حضرت دانیال شاهد این موضوع هستیم و می بینیم که کسانی که برای رمز گشایی رمزها می آیند همه از علمای کنعانی هستند و خیلی از علما نمی توانند رمزگشایی کنند و تنها فرهیختگان این کار را انجام می دهند و این فرهیختگان جلوه الهی دارند مثل حضرت دانیال.در این صحنه شراب عامل توجه به نوشته ها شده و به گونه این صحنه نمایش داده می شود که گویی اگر نوشیدن شراب نبود نیکلاس کیج هیچگاه آنها را نمی دید.در ادامه وقتی در حال مستی شروع به رمزگشایی می کند، ابتدا اعداد را دسته بندی می کند و سریعا و بدون اینکه فکر دیگری در ذهنش خطور کند موفق به رمزگشایی چند عدد می شود.او این کار را تا صبح ادامه می دهد و موفق به کشف تقریبا تمام این رمزها می شود.او صیح فردا ی همان شب به رصدخانه ای می رود و با یکی از دوستانش ملاقات می کند و ماجرا را به او می گوید و پیشگویی می کند که فردای همان روز 81 نفر در یک حادثه جان خود را از دست می دهند ولی دوست او باور نمی کند و به نیکلاس کیج می گوید که در برخی از اعداد هم اتفاقی رخ نداده و رمز اعداد و تفکر فیثاغورسی روشی هستند که اعداد در آنها مفهوم دارد، کسانی که نسخه اصلی و دوبله نشده را دیده باشند می شنوند که دوست نیکلاس کیج به او می گوید ((غیر از اعداد فیثاغورثی سنت قبالایی هم هست)) ولی در ترجمه بنابر مصالحی بگونه ای دیگر ترجمه شده،در اینجا رسما از کابالا نام برده می شود و و در اینجا دوستش می گوید که اعداد فیثاغورثی و کابالایی بی پایه و اساس هستند ولی نیکلاس کیج بر این تفکر اصرار دارد که این اعداد دارای معنی و مفهوم هستند.باید دقت داشت در پی تثبیت اعداد، به نوعی عقاید و منش های کابالایی هم تثبیت می شوند.در دقایق بعدی شاهد نکته خاصی نیستیم و تنها نکته ای که شاهد آن هستیم برگشتن اشخاص مرموز و شنیدن صداهای نامفهوم توسط کیلر است ولی این بار کیلر آن صداها را نامفهوم نمی شنود بلکه آنها را مانند دیگر صداها می شنود و متوجه می شود(پدرش (نیکلاس کیج) به او می گوید در مورد حرف زدن با غریبه ها به تو گفته بودم).روز بعد وقتی خواهر نیکلاس کیج به خانه او می آید و با او صحبت می کند در قسمتی از صحبت به این اشاره می شود که پدر نیکلاس کیج یک روحانی است ولی نیکلاس کیج از این موضوع ناراحت است،باید دقت داشت نیکلاس کیج که موفق به کشف رمزها شده است پسر یک روحانی است که تدین را از دست داده و در اصل وجود خدا شک کرده و به نوعی مادی گرا و دهری شده یعنی از محیط معنویت خارج شده و وارد یک محیط غیر معنوی شده و رویکردی مادی پیدا کرده.کابالیست ها دقیقا همین گونه اند یعنی کسانی هستند که از بطن دین یهود خارج شده اند و به طرف الحاد رفتند، در اینجا هم دقیقا شاهد این موضوع هستیم.بعد از اینکه نیکلاس کیج کشف می کند که اعداد علامت نخورده موقعیت جغرافیایی حوادث هستند و بعدا از سقوط هواپیما وقتی شب به خانه باز می گردد دوستش به دیدن او می آید و نیکلاس کیج در میان صحبت هایش می گوید این اعداد علامت هشدار هستند و دو فاجعه رخ نداده.در اینجا چالش میان جبرگرایان و دهر گرایان دوباره بازخوانی شد و کسی که طرفدار دهرگرای بود در دهری بودن خودش شک کرد به این توضیح که حضور خودش را در آن موقیعت و زمان خاص بی دلیل نمی دید و قرار گرفتن در آن موقیت و زمان خاص را هدفمند می دانست.همان شب کیلر خوابی می بیند که بیشتر مکاشفه است تا خواب او می بیند که جنگل در حال سوختن است و تمام موجودات وحشت زده در حال فرار هستند در این بین می توان هرم و چشم جهان بین را در قالب دیوار اتاق زیر شیروانی دید که کیلر از داخل آن بیرون را نگاه می کند و این وقایع را می بیند، اما نکته مهم محل مکاشفه است یعنی درون چشم جهان بین و تبع آن داخل هرم بودن یعنی نگاه کیلر به بیرون و دیدن اتفاقات، از درون چشم موجودی برتر است و از درون آن است که می توان با این نگاه و این تفکر حقایق آینده را مشاهده کرد و گرنه لزومی نداشت که این مکاشفه در زیر شیروانی باشد.در ادمه فیلم نیکلاس کیج با دایانا (دختر لوسیندا) آشنا می شود و هر آنچه اتفاق افتاده بود و قرار است اتفاق بیفتد برای او توضیح می دهد ولی او با حالت وحشت زده او را ترک می کند در این هنگام اخبار تلوزیون اعلام می کند در حادثه که رخ داده تروریست ها نقشی نداشتند، درست مانند حادثه سقوط هواپیما که دولت احتمال خرابکاری و حمله تروریستی را منتتفی می دانست باید توجه داشت که حوادث به تروریست ها ربط پیدا نمی کند برخلاف سایر فیلم های هالیودی که مقصر اصلی اینگونه حوادث تروریست ها هستند بلکه در این فیلم این حوادث منشاء ماورائی داند نه زمینی که به همان نظریات جبریون و دهریون مربوط می شود.این ذهنیت که این اتفاقات بدلیل نیست و منشاء زمینی ندارد کمی جلوتر نیز دیده می شود وقتی که در مترو نیکلاس کیج برای جلوگیری از اتفاق بعدی به دنبال تروریست است ولی می بینیم که در حادثه مترو هم هیچ انسانی نقش نداشت و حادثه بصورت خود بخود اتفاق می افتد.بعد از این اتفاق وقتی نیکلاس کیج به خانه بر میگردد دایانا را جلوی خانه اش می بیند، آنها در مورد اتفاق پیش بینی شده صحبت می کنند و اینکه قرار است در حادثه آخر بشر نابود شود و بعد برای پیدا کردن نشانه و راهنمایی به خانه لوسیندا در بیرون شهر می روند، در خانه لوسیندا رو دیوار نقاشی دیده می شود که نقاشی پیش گویانه ای است.در آن شخصی دیده می شود که از طرف خداوند نامه ای بدست او داده می شود که همان الهامات به اوست و در طرف دیگر شیطان بصورت یک موجود چند چهره و در وسط آینده جهان بصورت چند کره درهم فرو رفته دیده می شود، در خلال جستوجو چند سنگ (از همان نوع که اشخاص غریبه به کیلر داده بودند) را زیر تخت پیدا می کند که مشخص می کند این افراد پیشگو یک نفر نیستند و بیشتر هستند و بعد که زیر تخت را نگاه می کند وا نوشته زیر آن را می خواند، وقتی که تخت را بر می گرداند روی آن هک شده: این فقط یک نفر نیست، همه ی افراد، هر کس دیگری می تواند باشد.یعنی این پیسگوها افراد و گروه های مختلفی هستند درست همان چیزی که کتاب مقدس از آن مثال (سه دختر پیشگو در یک خانوادهدر زمان پیامبری حضرت عیسی) آورده. در همان حین که نیکلاس کیج در حال جستوجو کردن خانه لوسسیندا است، اشخاص غریبه به طرف کیلر و ابی (نوه لوسیندا) که در داخل ماشین بیرون پارک شده شده است می روند و با آنها صحبت می کنند و به آنها می گویند که اگر مایل باشند می توانند با آنها (از این دنیا) بروند یعنی اینکه نوعی انتخاب در کار است که اغلب به طرف کودکان می رود نه بزرگسالان.فردای آن شب نیکلاس کیج به دفتر ویل (دوستش) می رود و توضیح می دهد که اتفاق آخر چیست و می گوید که همه ی این ها هدفی داشته (تایید نظر جبریون) ولی چرا از دهری بودن به این نظر رسیده چبزی است که در ادامه توضیح داده می شود.بعد از اینکه از دفتر کار ویل خارج می شوند با دایانا صحبت می کند و دایانا برای نجات، پیشنهاد رفتن به غارهای زیر زمینی را می دهد.جالب است بدانید که در ادبیات مسیحی و یهودی شیطان مالک زمین و هرآنچه که در زمین وجود دارد است و محل اسقرار شیطان در زیر زمین است به همین دلیل در اغلب فیلم وقتی شیطان رها می شود از زیر زمین بیرون می آید و شروع به فعالیت می کند و خدا را مالک آسمان و هر آنچه که در آسمان ها وجود دارد می دانند. حال در این فیلم محل نجات از پرتوهای خورشیدی (آسمانی) را زیر زمین می داند یعنی رفتن به سوی شیطان در برخی از فیلم های دیگر این امکان تحقق پیدا می کند مثل فیلم کتاب الی (Book of Ely) که افرادی در زیر زمین یعنی محل استقرار شیطان پنهان می شوند و شیطان از نیروهای خودش حمایت می کند و این افراد زنده می مانند.نکته که در اینگونه فیلم ها نشان داده می شود این است که طبق کتاب مقدس مسیحیان، خداوند در پایان دوران هفت جام بلا بر زمین می ریزد که چهارمین جام خورشید است و حرارت خورشید زمین را نابود می کند و این فیلم همین گفته را نمایش می دهد اما در این فیلم تفکر جدیدی را مطرح می کند که برگشت این تفکر به پروژه آخرالزمان سازی هالیود است، در پروژه آخرالزمان سازی هالیود وقتی حرف از آخرالزمان دینی می شود یا گونه از آخرالزمان دینی به تصویر کشیده می شود خداوند متهم قرار می گیرد خصوصا اگر این آخرالزمان طبیعی باشد چون نابود کننده ی جهان در اینگونه آخرالزمان طبیعت است و خالق طبیعت خداوند است و حال اگر کسی بخواهد متهم شود، آن خداوند است زیرا از یک سو جهان را تماما نابود می کند و از سوی دیگر فقط افراد خاصی (که کودکان هستند) را نجات می دهد تا برای آینده بشر ذخیره باشند. این تفکر دقیقا برآمده از الهیات مسیحی است در آنجا گفته می شود که دوازده هزار نفر از دوازده قبیله بنی اسرائیل(یعنی 144000 نفر) باید ربوده شوند و در مکان امنی محافظت شوند تا بلا های زمینی سپری شود و زمین آماده زندگی دوباره بشر شود و این 144000 نفر برگردند و روی زمین زندگی دوباره را آغاز کنند.در ادامه فیلم نیکلاس کیج با پدرش تماس می گیرد و راه نجات را پناه بردن به اعماق زمین می داند ولی پدر او قبول نمی کند که به زیر زمین برود.در این صحنه تقابل ایمان و کفر را در قالب گفتگوی پدری روحانی و پسری ملهد می بینیم که پسر راهکار نجات را پناه بردن به قدرت شیطان می داند ولی پدر او حاضر نیست که از فرمان خدا سرپیچی کند و بر این اعتقاد است که هر چه که خدا صلاح بداند اتفاق می افتد.بعد از این تماس نیکلاس کیج به سراغ پسرش می رود تا با هم به پناهگاه بروند ولی او می بیند که کیلر در یک حالت غیر طبیعی شروع به نوشتن اعداد کرده و وقتی برگه را بر میدارد کیلر روی میز اعدادی را می نویسد یعنی دنیا به پایان نمی رسد بلکه این اعداد نشان دهنده یک آینده پیشگویی شده است یعنی این پایان دنیا نیست بلکه یک آغاز جدید است که پیشگویی های خاصی را مطرح می کند و می گوید این آینده متفاوت از حال خواهد بود.بعد از نوشتن اعداد روی میز نیکلاس کیج به یاد حرف معلم لوسیندا می افتد که گفت مزاحم نوشتن اعداد توسط لوسیندا شده و لوسیندا ادامه اعداد روی درب انباری با انگشتانش نوشته، نیکلاس کیج آن درب را پیدا می کند و همینطور آن اعداد را، و به نظر می رسد که این اعداد کلید(محل) نجات را نشان می دهند.او بعد از پیدا کردن مختصات به طرف آنجا می رود تا بتوانند از نجات بهرمند شوند.وقتی که به آنجا می رسد منطقه ای است جنگلی است ولی کف زمین تماما پوشیده از سنگ های مشابه سنگ های پیشگویان است، کمی جلوتر می رود و آن اشخاص و کیلر و ابی با خرگوش های سفید را می بیند. در گفتگوی کیلر با پدرش، کیلر می گوید که آن اشخاص از آنها محافظت می کنند و بدنبال آنها آمده اند.و بعد از دیدن آن شئی نیکلاس کیج زانومی زند و در الهیات مسیحی زانو زدن فقط در مقابل خداست و ابن زانو زدن به معنی تعظیم در برابر قدرت خداست.در ادمه می بینیم که کیلر به پدرش می گوید تنها انتخاب شدگان می توانند بروند و نشان می دهد که عطوفت خدا برای نجات انسان ها معطوف به افراد خاصی است (144000 نفر). هنگام ورود (بالا رفتن) کیلر و ابی و اشخاص غریبه به جسم فرود آمده ماهیت این اشخاص معلوم می شود.نور پشت این اشخاص و بالاهای آنها نشان می دهد که اینها فرشته بودند و برای ابلاغ پیغام خداوند به زمین آمده اند.هنگام رفتن جسم، سنگ ها هم که نشان افراد منتخب بود از زمین بلند می شوند یعنی آنها نیز تمایل دارند تا در این ربودگی شرکت کنند ولی خداوند حتی به آنها هم اجازه شرکت در این ربودگی را نمی دهد و لحظاتی بعد وقتی آنها دریافتند که نمی توانند در ربودگی شرکت کنند نا امیدانه در مقابل قهر خدا به زمین می افتند (تسلیم میشوند).روز بعد نیکلاس کیج بعد از مدتها با ایمان (بعد از تسلیم در برابر خدا) به خانه پدرش می رود و در این هنگام موج آتش به زمین می رسد و مردم در حال فرار هستند و موج آتش همه چیز را نابود می کند (مانند مکاشفه کیلر در زیر شیروانی).در صحنه یایانی این انتخاب شدگان در بهشت برین فرود می آیند و به طرف درخت معرفت (درخت زندگانی که نشان خداست) حرکت می کنند.به عنوان نکته پایانی باید گفت که خدا در اینگونه فیلم ها خوب نشان داده می شود ولی نه برای همه بلکه برای افراد خاص یعنی خدا دو چهره دارد یک چهره قهر برای همه و یک چهره عطوفت برای افراد خاص که در این فیلم این افراد کودکان ربوده شده هستند چون معصوم اند و طبق کتاب مقدس این 144000 نفر افرادی هستند که دامنشان به هیچ گناهی آلوده نشده.و اینکه یکی از اساسی ترین باور های مسیحیان و مسیحیان صهیونیست بحث ربودگی است که این فیلم در ترسیم بحث ربودگی با توجه جام چهارم بلا طراحی شده و اینگ.نه فیلم ها برای این معرفی می شوند که انسان (غیر ربوده شدگان که بنی اسرائیلی هستند) را از خدا ناامید کنند حتی اگر افراد دیگر مومن باشند یا کشیش باشند و یا پدر این ربوده شدگان باشند باید از فضل خدا ناامید باشند،و باید دانست که از ویژگی های آخرالزمان هالیودی نشان دادن چهره قهر خداوند با انسان است.
بنظر دوستان علاقه بیشتری به این نوع پست های نمادگرایی دارند و ما هم سعی میکنیم برای این دسته از کاربران فهیم سایت اینگونه مطالب ، بیشتر ارسال کنیم…تا الان چندین پست در این سایت به نمادهای موجود در انیمیشن ها و فیلم ها (ایلومناتی) اشاره داشته که از جمله میتوان : انیمیشن بانی خرگوشه ، کارتون آرتور ، انیمیشن ماداگاسکار ، کارتون باب اسفنجی ، فیلم Number 23 ، سریال فرار از زندان ، انمیشن زشت و زیبا ، انیمیشن تام و جری وغیره نام برد…میبینید که تعدادی زیادی از این محصولات نام برده شده اما در این پست به کارتون The Ant Bully (مورچه کش یا مورچه قلدر) خواهیم پرداخت…
یکی دیگر از نمادهای موجود در این انمیشین نماد هرم است که به صورتی که نوک آن جدا شده است قرار دارد که اگر به این صورت کار ما را برای تشخیص نماد بودن آن سخت میکرد …
این مورد واقعا خاص بود در این کارتون خیلی کم اتفاق میافتد که در انمیشینی از این نماد استفاده شود که نشان دادن این نماد در این انیمیشن تصمیم را برای ماسونی دانستن این انیمیشن مسجل میکند…این نماد آنارچی نام دارد که به وضوح در این عکس دیده میشود البته اگر با این نماد آشنایی ندارید به اینجــــا مراجعه کنید
نماد تک چشم ، پرگار و گونیا از آن دسته نمادهایی است که وجود آن در هرجایی شک کاربر را از ماسونی بودن آن محصول از بین میبرد و فرد را به یقین کامل درباره آن میرساند عکس اول را در خیلی از سایت و وبلاگها مشاهده کرده اید که در آن در پشت صندلی کارکتر نماد پرگار و گونیا قرار دارد اما در عکس های بعدی نماد تک چشم را مشاهده میکنید…
باید به مسولین هشدار داده شود که اینگونه محصولات که با دوبله و کمترین قیمت ممکن یعنی به صورت کاملا راحت در دسترس کودکانمان قرار میگیرد بسیار به ضرر فرهنگ و آداب و رسوم اسلامی کشورمان است ، البته واکنش مسئولین دربرابر ساختمان های ماسونی کمی امیدوار کننده بود انشاالله که نظارتی هم بر روی این گونه محصولات صورت بگیرد..در آخر هم از آقا فرزاد که عضو جدید و فعال تیم ظهور12 هستند تشکر میکنیم…
به امید ظهور برای ظهور | پایان
نگاهی به عوامل تعلیق سریال
بستر تعلیق این سریال بر روابط بین افراد تشکل شده است و خط اصلی تعلیق پیدا کردن زوج مناسب برای شخصیت تد میباشد و از این جهت (بستر تعلیق) سریال موفق بوده و این موفقعیت را مدیون نویسنده و سازنده گان خود است.با توجه به لوکیشن محدود و میزانسن(دکور. گریم.نور پردازی و…) یکنواخت به جرات میتوان گفت که متن و طنز قوی فیلم نامه عامل رو به جلو بودن فیلمست، نه حتی بازیگران این سریال وعواملی که برای بیننده کشش ایجاد می کند تا حتی یک قسمت را چند بار ببیند، موقعیت های کمیک و مبتنی بر متن این سریالست و همینطور مزیت دیگر این سریال کوتاه بودن هر قسمت (20 دقیقه) که در جذب و نگه داشتن مخاطب موثر بوده…
نگاهی به هدف ساخت این سریال
به نظر می رسد این سریال دو هدف اصلی را دنبال می کند:
نخست برای ببینده های با فرهنگ غربی و دوم ببینده های با فرهنگ غیر غربی
پس از این رو هدف ساخت این سریال را در دو بخش میتوان بررسی کرد:
بخش اول بیننده با فرهنگ غربی
این سریال سراسر غرق در مسائل و تفکرات و تخیلات جنسیست و بیس طنز این سریال را همین مسائل تشکیل می دهند.باید توجه داشت جامعه ای که به ارضای همه غریزه های انسان به هر شکلی اعتقاد دارد و جامعه ای که محیط خانوادگی در آن یک محیط شبه جنسیست، افراد آن دچار مشکلات روحی و پریشانی های فراوان شده و همیشه عاملی درونی باعث ازارشان می شود. این جامعه و به تبع آن افراد این جامعه به پوچی می رسند.بنابرین این سریال ساخته شده تا با پرداختن به مسائل مختلف (مخصوصا ازدواج) در قالب مسائل جنسی، دیدن همه چیز به شکل طنز گونه و با نشان دادن شخصیت های سر خوش و راحت و خوشبخت این سریال که عناصر این روابط را تشکیل می دهند این حس را به بیننده القا کند که، خوشبختی یعنی این نوع سبک زندگی و حس پوچی که شما با وجود ازادی های بی قید و شرط جنسی دارید به خاطر این است که به صورت کامل و متنوع به مسائل جنسی خود نپرداخته اید.
بخش دوم ببینده با فرهنگ غیر غربی
اما هدف دیگر این سریال افراد به شکل عام و خانواده ها به شکل خاص می باشد که فرهنگی سوای فرهنگ غربی دارند و بیشتر از محیط های غربی به حریم و حرمت مسائل جنسی اهمیت می دهند.برای این دست از ببینده ها، سریال در درجه ی اول به قبح شکنی دست می زند. اول تابوهای (غیرت . عفت . حیا و …) جامعه را با عادی نشان دادن ناهنجاری ها و ستایش ضد ارزش ها و موارد از این دست فرو میریزد ودر درجه بعد وقتی این دسته از کارها قبح خود را از دست داد، با زیبا نمایش دادن این ضد ارزش ها و سعادت مند و خوشحال به تصویر کشاندن کاراکتر های این سریال سعی در رواج این تفکر دارد، که تنها خوشحالی و رضایت مندی از راه ازادی های جنسی بدون حدو حصر و از بین رفتن فرهنگ تابوست که میسر میشود.
ابزار ها در خدمت این هدف
نکته قابل توجه ،نوع روایت سریال است.این سریال در اصل تعریف خاطرات تد (شخصیت اول سریال) برای دو فرزند خود (یکی دختر و دیگری پسر) در سال 2030 می باشد.این موضوع از آن جهت حائز اهمیتست که تد به عنوان پدر، تمام اباحی گری ها و بی بندو باری های زندگی خود را با افتخار برای دو فرزند ش توضیح می دهد و با این کار چگونگی داشتن یک زندگی شاد را به آنها آموزش میدهد.این نکته از این جهت قابل توجه است که، این سریال بر آن است تا به نسل اینده ی بشر اموزش دهد که چگونه باید بود و این اموزش به گونه ایست که باید هر نوع حریمی که در مورد مسائل جنسی بین پدر و فرزند وجود دارد شکسته شود تا اموزش موفقیت آمیز باشد.این نوع اموزش با این خصوصیت از ابزار اصلی این سریال برای پیشبرد اهدافش میباشد.مسئله ی بعدی سکانس هاییست که روابط جنسی را به تصویر میکشد. سکانس ها به گونه ای طراحی شده که روابط جنسی بصری به طور مستقیم صورت نگیرد ولی در عوض پر از الفاظ ، کنایه ها و توصیفاتِ حالات جنسیست و این نکته از آن جهت قابل توجه است که وقتی سریالی صحنه ی عریان از روابط جنسی نداشته باشد و پخش آن به شکل PG13 صورت گیرد،به این معناست که افراد کم سن و سال ( فرزندان تد که شنوده روایت زندگی متعالی جنسی از طرف پدر خود هستند) هم می توانند به همراه خانوداده بیننده این سریال باشند.
درباره لوکیشن
لوکیشن این سریال محدود ولی هدفدار است. اصلی ترین لوکیشن فیلم، محل بار می باشد و بعد از آن خانه ی تد که بر روی این بار بنا شده است.این که بیشتر سریال در یک بار می گذرد و در خانه ای که روی این بار بنا شده ،خود نکته قابل تاملیست و با توجه به پوزیشن های مختلف در این محیط ها ،مشخص است هدف سازنده های فیلم از محدود کردن لوکیشنهای خود تا این حدِ دسترسی اینست که برای کام جویی، خوشحالی ، خوشبختی و ازادی تنها مکانی که نیازست یک بار و یک خانه ی مجردی بر روی آنست و اصلا نیازی نیست برای خوشبختی به مسایل بیش ازین فکر کرد.
نگاهی به کاراکتر های این سریال :
تد موزبی ( Josh Radnor – Ted Mosby ) : شخصیت اول سریال که موضوع فیلم هول پیدا کردن زوجی مناسب برای وی شکل می گیرد.تد فارغ التحصیل معماری و استاد دانشگاه (از فصل 5 به بعد) و روایت کننده ی داستان خود برای دو فرزندش در سال 2030 است و در اصل آموزگار مدل زندگی امریکایی این شخصیت به طور معمول در هر فصل عاشق 1 دختر می شود و بعد از انجام مناسبات جنسی ، در پایان هر فصل از آن دختر جدا میشود. حال این به هم خوردن رابطه به گونه های مختلف صورت می گیرد، مثلا یک مورد در شب عروسی اتفاق می افتد،چون عروس ساعاتی قبل از مراسم ازدواج با همسر سابق خود مشغول معاشقه می شود و به تد خیانت می کند!!!این شخص که به اصطلاح دانای کل داستان هم می باشد، علاوه بر این که بعضا مسیر درست را به افراد در زندگیشان نشان می دهد، به عنوان روایت کننده ، مدل زندگی امریکایی را هم ارائه می دهد.این کارکتر دارای دو لایه شخصیتی هم هست. یک لایه زمانی نمایان میشود که با هیچ دختری ارتباط دوستی(شما بخونید جنسی)ندارد.در این لایه شخصیتی فرد الگو (تد) خود را از هر گونه تعهد اخلاقی مبرا می داند و علاوه بر این که در جستجوی فرد ایده ال خود میباشد (حالا این فرد ایده ال می تواند دختری باشد که در داستان با تعدادی زیادی مرد رابطه عاشقانه و جنسی داشته (قسمت 10 فصل 5 )) می کوشد نیاز های جنسیش را هم با دختران در بار بر طرف کند.لایه بعدی شخصیت این فرد زمانی بروز می کند که عاشق یک دختر میشود. در این مرحله تد که تا الان هیچ تعهدی نداشت خود را متعهد می داند که فقط با یک دختر در ارتباط باشد که این در راستای هدف سریالست که می خواد بگوید ازدواج فقط محدودیتست و نه چیز دیگر.در مجموع این شخصیت معلم و نشان دهنده راه و روش زندگی ایده آل آمریکایی است.
رابین شرباتسکی ( Cobie Smulders – Robin Scherbatsky ) : رابین نماد یک زن فمنیسم میانه رو
میانه رو از آن جهت که همجنس باز نیست و فمنیست از آن جهت که مخالف ازدواج کردنست و ازدواج را فقط محدودیت میداند. ازین فرد در کنار بارنی میتوان به عنوان یک زن فوق العاده نام برد. زنی که تا مدتی در یک اپارتمان با 5 سگ زندگی می کرد و در ادامه فیلم به خانه تد مهاجرت می کند در حالی که هر دو ی انها مجرد هستند و در همانجاست که به فاحشه ی دم دستی تد تبدیل میشود.رابین فردیست با تمایلات جنسی بشدت آزاد، فردی که دوست دارد با هر کسی رابطه ی جنسی ازاد داشته باشد و لذت ببرد. همینطور نکته مهم در باره این شخص کانادایی بودن اوست و این که آرزو دارد ملیت امریکایی داشته باشد.این موضوع به ببینده این پیام را القا می کند که نژاد برتر نژاد امریکاییه با این سبک زندگیست، زندگی که ملت های دیگر ارزوی آن را دارند.نکته جالب در مورد این شخص اینست که در زندگی واقعیش از دوست پسر خود یک دختر نامشروع دارد.
مارشال اریکسون( Jason Segel – Marshall Eriksen ) : نماد یک شوهر عاشق که برای حفظ زندگیش هرتلاشی می کند. این فرد به عنوان نماینده ی همسرهاشخصیست که از زندگی خود راضیست و این رضایتمندی را به لطف وجود همسرش میداند. فردیست که به خانواده اهمیت می دهد ولی تمام ابعاد شخصیتی این فرد اینها نیست. چیزی که این کاراکتر به مخاطب القا می کند بی غیرت بودنِ یک همسر ایده الست، حتی در این سطح که بارها و بارها در حضور دوست صمیمیش اقدام به عمل جنسی می کند.کسی که وقتی بارنی از تصورات جنسییش نسبت به همسرش صحبت میکند عکس العملش خندیدن و شاد بودنست، کسی که بارها در جمع شروع به گفتن خاطرات جنسی خود با همسرش و تعریف و تمجید از اندام او میکند. فردیست که در یکی از قسمت ها اقرار می کند چون محیط خانواده او را در روابط جنسی محدود کرده، پس به ناچار به هنگام معاشقه با همسرش تخیلات جنسی دارد که البته همسرش هم از این اتفاق راضیست.
لیلی آلدرین ( Alyson Hannigan – Lily Aldrin ) : همسر مارشال ، زنی که تمام ارضا های جنسی خودش را در محیط خانوده نگه داشته است …البته تمام ابعاد شخصیت لیلی به اینجا ختم نمیشود، لیلی نمایده همسر ایده آلست، کسی که در هر لحظه جذابیت جنسی برای شوهرش داشته ، هیچ حیا و عفتی درونش نیست ، قابلیت این را دارد که در هر محیط و در مقابل هر کس به رابطه ی جنسی بپردازد، کسی که بی پرده در مورد مسائل جنسی با هر مرد غریبه ی صحبت میکند و از امادگی های جنسی خود سخن میگوید.موضوعی که در رابطه با زوج لیلی و مارشال تعریف میشود، یک زوج بی غیرت و بی حیا که از زندگی خود نهایت لذت و کام جوی را می برند.در نهایت این سریال با دادن الگو و ترسیم راه زندگی ایده ال امریکایی علاوه بر جذب مخاطب به سمت این نوع زندگی ،در جهت تطهیر چهره غرب و متعالی و شاد نشان دادن این سبک زندگی تلاش میکند.نگاهی به لینک های زیر خود این امر را ثابت می کند که این سریال در چه سطح وسیعی بیننده دارد وتا چه اندازه به وجود این سریال اهمیت داده میشود.
وبلاگ بارنی : در طول سریال، بارنی بارها به وبلاگش و چیزهایی که در آن قرار داده اشاره میکند. این وبلاگ توسط مت کوهن بهروز و توسط سیبیاس میزبانی میشود…
توئیتر بارنی : توئیتر بارنی نیز توسط سیبیاس بهروز میشود…
روز جهانی کت و شلوار پوشیدن دات کام
Swarley : در پایان اپیزودی به همین نام، بارنی اعلام میکند که اسم خودش را دوست دارد و علاقهای به این نام ندارد. با این که در اپیزود اشارهای به این وبگاه نمیشود، اما این وبگاه در این رابطه راهاندازی شد…
تد موزبی یک عوضیه دات کام : در یکی از اپیزودها، بارنی خودش را جای تد موزبی جا میزند و با یک دختر میخوابد. طبق معمول بارنی آن دختر را فراموش میکند و دیگر با او رابطه برقرار نمیکند. در اپیزودهای بعد مشخص میشود که آن دختر این وبسایت را درست کردهاست.
تد موزبی عوضی نیست دات کام هم وجود دارد.
عروسی مارشال و لیلی (بایگانی شده): شامل عکسها و ویدئوهایی از ماه عسل مارشال و لیلی که هرگز در هیچ از قسمتها پخش نشد…
مارشال و لیلی وسایلشان را میفروشند دات کام : در قسمت نوزدهم فصل سوم، مارشال این وبسایت را درست میکند تا لیلی با فروختن وسایلش، بتواند بدهکاریهای کارتهای اعتباریاش را پرداخت کند…
مردی که همسرش را مجبور میکند تا برای سه سال آینده آشغال بپوشد دات کام : بعد از این که مارشال وبسایت بالا را پیشنهاد میکند، لیلی این نام را برای وبسایت پیشنهاد میکند…
دکتر اکس مرموز : وبسایتی که تد در دوران دانشجویی اش ساخته است …
رزومه ویدئوی بارنی
عروس مراسم عروسی : فیلمی که تونی از زندگی خودش، استلا و تد ساخته و در آن سعی کرده تد را بد جلوه دهد…
ثانیهشماری تا خوردن چک دات کام : وبگاهی که مارشال برای زدن چک در گوش بارنی میسازد تا او را اذیت کند. بارنی در یک شرطبندی سه چک به مارشال میبازد…
بهترین شب عمرم بود دات کام : بعد از گذراندن یک شب دو زوج (مارشال و لیلی، بارنی و رابین) مارشال این وبسایت را میسازد و در آن عکسها و ویدئوهایی از این شب میگذارد…
bigbusinessjournal.com ، extremitiesquarterly.com و balloonexplorersclub.com : وبسایتهایی که بارنی برای گول زدن دختران ساخته است …
به استاد من نمره دهید دات کام : در اپیزود فصل شش، مارشال این سایت را به تد پیشنهاد میکند تا او درجه استادی خودش را بیابد.
روز پدر نبودن دات کام : در اپیزود هفتم فصل چهارم، بارنی این سایت را برای جشن گرفتن روزی به نام روز پدر نبودن (برای مردان بدون فرزند) میسازد.
امروز جامعه ما و دیگر جامعه ها اسلامی در معرض خطر تهاجم فرهنگی به ویژه از طریق رسانه های بصری قرار دارد از این رو پرداختن به زوایای تاریک این دست اقدامات و روشن کردن تاکتیک ها و روش های دشمنان برای عموم جامعه کار مهمی است.
پرسی (پسر کنلل) که علارقم ترسو و بزدل بودن تنها به واسطه وصل بودن به سیستم مالی جامعه دارای امتیاز های ویژه ی می باشد شخصیت پرسی رو به نوعی میشه اسرائیل و کنلل رو امریکا دانست . اسرائیلی که به مانند پرسی پوچ و ترسو اما دردسر ساز است و از این رو جرات دردسر سازی برای جامعه ی بشری رو پیدا می کند زیرا پشتیبانی همچون امریکا دارد .شهر کوچک در فیلم را می توان کشوری دانست با طیف های مختلف عقیده ، کشوری که در ان کنلل به خاطر سرمایه داری و قدرت مندی به نوعی قویه مقننه و قانون گذار جامعه است.جیک به خاطر ویژگی خاصی که در نابودی بیگانگان با سلاح خودشان (عمل دیالیکتیک) دارد قوه ی مجریه و رهبر جامعه می باشد. و همچنین کلانتر که بر اساس قانون های کنلل عمل می کند که وی قوه ی قضایه ی می باشد. چیزی که در ابتدای فیلم مشاهده می شود واگرایی این سه قوا از همدیگر می باشد.واگرایی که به واسطه ی آمدن دشمنی واحد (بیگانگان) به همگرایی سازنده تبدیل می شود همگرایی که حول محور رهبری هوشمندانه جیک حداکثر بازخورد را می دهد جیک را از این نظر میشود رهبر این جامعه دانست که به واسطه ی الا (دختری که به عنوان دانای کل مورد بررسی قرار گرفت) مورد هدایت قرار می گیرد و با هدایت گری و راهنمایی این امداد است که بر دشمنان فاعق می شود .علاوه بر این همگرایی 3 قوا و مردم حول محور ایثار هم شکل می گیرد و افراد جامعه از طیف های مختلف با هم همگرا نمی شوند مگر زمانی که باید به خاطر نجات جان عزیزان خویش و مسائل و ارمان های که که برایشان اهمیت دارد از جان خود بگذرند.
پس وقتی افراد یک جامعه از هر طیف و سلیقه ی هم که باشند به ارزش های واحدی اهمیت بدهند در برابر اون ضد ارزش متحد می شوند و بعد با رهبری هوشمند موفق به فائق امدن بر مشکلات خویش و جامعه ی خود می شوند.از این رو این شهر به مانند کشوری می ماند که افراد و گروه ها هر چند با سلیقه های مختلف (و بعضا رو به روی هم) ، در کنار هم قرار نمی گیرند مگر زمانی که دشمنی واحد داشته باشند و این دشمن واحد شکل نمی گیرد مگر نقاط تحت تهاجم ان دشمن ارزشی واحدبرای کل جامعه باشد از این رو همگرا نشدن بعضی از گروه های سیاسی در داخل کشور ما با مردم در برابر دشمنانی واحد مانند امریکا را می توان به خاطر این دانست که ارزش های این گروه ها و افراد با ارزش های مورد احترام برای عموم مردم و مابقی گروه ها متفاوت است.بیشتر بار اخلاقی فیلم و انتقال این دست مفاهیم به دوش شخصیت کشیش در فیلم می باشد شخصی که علاوه بر درمانگری جسم (در ابتدای فیلم و در برخورد با جیک) به درمان گری روح ( روحیه دادن به داک) می پردازد شاید بشه گفت کلیدی ترین دیالگ ها از زبان این شخصیت در فیلم بیان می شود.
در طول فیلم مشخص می شود که بیگانگان به خاطر تصاحب طلا به اون منطقه امده اند ثروت یا طلا به شکل خاص ، به عنوان یک عنصر کمیاب و گران قیمت همواره در انسان ایجاد طمع می کرده است و از این رو یکی از راه های نفوذ شیطان در جوامع به وجود اوردن طمع در بین افراد ان جامعه می باشد.از سوی دیگر این بیگانگان به دزدن افراد جامعه و ازمایش بر روی انها به دنبال کشف راه نفوذ به انسان ها برای نابودی انها هستند مسئله ی که همواره ارزوی شیطان بوده یعنی نفوذ به دل انسان ها به وسیله گذاره های مختلف از جمله طمع و بعد نابودی نسل بشر همچنین لفظ بیگانه را می توان به کسانی از جنس بشر اطلاق کرد که از میان یک جامعه ی خاص (به طور مثال ایران) نیستند.کسانی که با دزدن استعداد ها از میان جوامع در فکر بهره کشی از انها برای مقاصد خود هستند کسانی که چشم طمع به اموال دیگر جوامع داند و به غارت جوامع دیگه می پردازند از این رو به این بیگانگان هم که بعضا نظام های امپریالیستی هستند شیطان گفته می شود.در مجموع تاکید فیلم بر رسیدن به ارزش ها است و بیرون کردن بیگانگان (هرچقدر هم قدرمتند) میسر نمی شود مگر با اتحاد همه سلیقه ها و قومیت ها با هم تحت رهبری افراد که صلاحیت و شایستهگی دارند.
دیدن این تصاویر را به همه دوستان پیشنهاد می کنیم. فایل نمایش اسلایدهای این تصاویر ضمیمه شده است.
بیش از 60 سال پیش، یکی از اعمال ظالمانه برای نابودی بشر به مشهورترین وقایع تاریخ تبدیل شد.
ساختن دیوار و حصار برای زندانی کردن مردم /
همچون ساختن دیوار و حصار برای زندانی کردن مردم /
و یا ایست های بازرسی برای جلوگیری از آزادی رفت و آمد مردم /
تخریب خانه ها و زندگی ها /
ارسال هدایایی از طرف کودکان کشورهای متمدن صلح طلب (همراه با عشق) /
شما می توانید تصاویر سیاه و سفید بسیاری را در کتب تاریخ، دائرة المعارف ها، موزه ها و ... آمریکا و سایر کشورهای غربی بیابید که پسر بچه یهودی را نشان می دهند که دستش را بالای سرش گرفته، در حالی که سربازان نازی تفنگ هایشان را به سوی او و خانواده اش نشانه رفته اند تا آنها را از خانه شان بیرون کنند... /
حال .... یهودیان اسرائیلی از همان روش ها استفاده می کنند.
تهیه شده توسط موعود
دانلود فایل پاورپوینت
تهران:
به گزارش «شیعه نیوز»، یک فعال صهیونیست مقیم آمریکا با همکاری تعدادی از قبطیان مصری مهاجر در این کشور و «تری جونز» کشیش دیوانه آمریکایی اقدام به ساخت فیلمی شرم آور در توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دین اسلام کردند.این فیلم موهن که با دو نام "برائت از مسلمانان" و "زندگی محمد[صلی الله علیه و آله] رسول اسلام" معرفی شده یک فیلم آماتوری به کارگردانی «سام باسیل» است و حاوی صحنهها و توهینهایی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که زبان از بیان آنها شرم میکند.این فیلم پیش از این تنها یک بار در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود دیروز و در سالگرد حادثه 11 سپتامبر در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد.این کشیش دیروز و طبق اعلام قبلی، حرکت موهن دیگری به نام «محاکمه مردمی محمد[صلی الله علیه و آله]» برگزار کرد و به زعم خود آن حضرت را محاکمه نمود. قرار بود این فیلم در کنار این محاکمه نمایش داده شود.اما علیرغم لغو پخش رسمی فیلم موهن، بخشهایی از این فیلم در فضای مجازی منتشر گردید و چون این کار از سوی قبطیان مهاجر مصری انجام شد، نخستین واکنشها از مصر علیه این اقدام برخاست و سپس به لیبی، یمن و دیگر کشورها کشیده شد.شخصیتهای مسلمان، مسیحی، قبطی و نیز کاخ سفید ساخت این فیلم را محکوم کردند؛ اما مسلمانان خشمگین در مصر و لیبی، با حمله به نمایندگی های سیاسی آمریکا در "قاهره" و "بنغازی"، سفیر آمریکا در لیبی را کشتند.زمان این فیلم 2 ساعت است اما بخش هایی چند دقیقه ای از آن (با دوبله به زبان مصری محلی) بر روی شبکه ویدئویی "یوتیوب" (وابسته به آمریکا) منتشر گردیده و با وجود اعتراضات تا این لحظه حذف نشده است. این در حالی است که این شبکه مدعی است فیلمهایی که موجب خشونت شود یا توهین به احساسات عمومی باشد را منتشر نمیکند.
مشخصات فیلم
نام فیلم: برائت از مسلمانان (زندگی محمد رسول اسلام)
سناریست، تهیه کننده و کارگردان: سام باسیل (به انگلیسی: (Sam Bacile
محصول: 2011 ـ ایالات متحده آمریکا
زمان: 120 دقیقه
حامیان مادی: صهیونیستها.
حامیان معنوی: «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیئت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) ـ «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری ـ «تری جونز» کشیش قرآنسوز آمریکایی.
داستان فیلم
این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، دین اسلام به عنوان "سرطان" و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد.در این فیلم نقش پیامبر(صلی الله علیه و آله) را یک بازیگر آمریکایی با رفتاری کمدی و توهینآمیز بازی میکند و در آن تلاش شده است تا نزول وحی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را دروغ معرفی کند.روزنامه وال استریت ژورنال در توصیف این فیلم نوشت: فیلم "برائت از مسلمانان" یک فیلم سیاسی و نه مذهبی است و در آن از اسلام به عنوان سرطان یاد شده است.
آشنایی با کارگردان
سام باسیل یک شهروند اسرائیلی ـ آمریکایی ایالات متحده است. وی یک مشاور املاک و مدیر شرکتهای ساخمانی است که در کالیفرنیای جنوبی زندگی میکند و دشمن قسمخورده اسلام است. علیرغم عدم انتشار هیچ تصویری از وی، او یک شخص حقیقی است و سنی بین 52 تا 56 سال دارد. (یعنی سام باسیل، یک نام مستعار نیست).باسیل از دیروز سه شنبه (11 سپتامبر 2012 ـ 21 شهریور 1391) که با روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" و روزنامه آمریکایی "وال ستریت ژورنال" مصاحبه کرد ناپدید شد و از مکان اختفای وی اطلاعی در دست نیست.وی قبلابه روزنامه " وال استریت ژورنال" گفته: "برای این فیلم 5 میلیون دلار از یکصد صهیونیست اعانه جمع آوری شده است. این فیلم با استفاده از 59 بازیگر و تیمی 45 نفره در پشت صحنه، به مدت سه ماه در اواسط سال گذشته میلادی در کالیفرنیا تولید شد".اما با وجود این هزینه هنگفت، کیفیت فیلم بسیار پایین و دکورها و صحنهها بسیار آماتوری است.
آشنایی با حامیان فیلم
گروه موسوم به «قبطیان مهاجر»: دکتر عصمت زقلمة از شخصیتهای قبطی مهاجر و ساکن در آمریکا، در سال گذشته میلادی با ادعای اینکه مسیحیان قبطی مصر در معرض ظلم و قتل هستند "حکومت قبطی در تبعید" را تشکیل داد و خود را رییس آن اعلام کرد. دیگر مقامات این دولت خودخوانده «مستشار موریس صادق» مدیر اجرایی، «مهندس نبیل بسادة» دبیرکل و «مهندس إیلیا باسیلی» هماهنگ کننده بین المللی آن هستند.اما رهبران قبطی مقیم مصر با رد تشکیل این دولت، اعلام کردند که زقلمة و موریس را نماینده خود نمی دانند.«تری جونز» (به انگلیسی: Terry Jones): کشیش یک کلیسای کوچکی در ایالت فلوریدا است. وی جایگاهی در بین مسیحیان آمریکا ندارد و در کلیسای محلی او تنها حدود 20 و حداکثر 50 نفر حاضر میشوند. وی از 11 سپتامبر سال 2001 تاکنون به همراه همسرش در کلیسایی کوچک در شهر "گینسویل" که حاضران در آن از 50 نفر فراتر نمی رود حمله علیه جهان اسلام را آغاز کردند. جونز در نهمین سالگرد حملات یازده سپتامبر خواستار برگزاری مراسم قرآن سوزی شد و سرانجام پس از غائلههای رسانهای فراوان و کسب شهرت منفی جهانی، در روز 20 مارس 2011 این کار موهن را انجام داد. عواقب این کار ابلهانه وی گریبانگیر آمریکائیان مقیم کشورهای اسلامی و کارکنان سازمان ملل شد؛ و فقط در "مزار شریف" افغانستان دست کم 12 نفر از نیروهای سازمان ملل کشته شدند. تری جونز از سوی رهبران دینی مسیحیت نیز مردود است و علاوه بر محکومیت رسمی وی از سوی "واتیکان" روحانیون مختلف مسیحی نیز کار وی را نفی کردهاند. رهبران دینی شهر دیربورن نیز با موضعگیری در برابر این تصمیم ضددینی تری جونز اعلام کرده بودند که مقابل مرکز اسلامی دیربورن گرد هم خواهند آمد تا اعلام کنند مخالف اهانت به احساسات اقلیتهای مسلمان هستند. وی پس از آنکه با سوءاستفاده از غائله سوزاندن قرآن در دو سال گذشته، از یک کشیش روستایی به یک چهره جهانی تبدیل شد پارسال نیز تبلیغات شدیدی را آغاز و سرانجام نسخه ای از قرآن را به آتش کشید. او امسال نیز نمایش مضحک "محاکمه مردمی پیامبر(ص)" را به راه انداخت.
منبع: ابنا
صهیونیسم؛ فحشاء و قاچاق انسان
براساس گزارش های منتشر شده از سوی سازمان ملل، اسرائیل یکی از اصلی ترین و بزرگترین مراکز قاچاق انسان و برده گی جنسی زنان است. صهیونیست ها در قاچاق زنان جویای کار به اسرائیل رکورد دار هستند و سالانه تا 5 هزار زن در دام آگهی های استخدام و کار صهیونیست ها افتاده و قربانی تجارت فحشاء می شوند. فاحشگی در سرزمین های اشغالی مورد حمایت قانون است.زنان از کشورهای چین، رومانی، ترکیه، اوکراین، کشورهای آفریقایی و شرق آسیا معمولا با مشاهده تبلیغات ادامه تحصیل و کار و به امید شرایط بهتر زندگی، گرفتار باندهای صهیونیستی قاچاق انسان می شوند.
دهها هزار زن هم اکنون در سرزمین های اشغالی قربانی برده گی جنسی صهیونیست ها هستند پاسپورت این زنان به محض ورود گرفته شده و دیگر اجازه بازگشت به کشورشان را ندارند مارینا، اوکراینی الاصل یکی از زنانی است که در سال 1999 و با مشاهده یکی از همین تبلیغات و به امید یافتن کار و زندگی بهتر راهی اسرائیل شد. اما به محض رسیدن به اسرائیل تحویل گروه های فحشاء شد. مارینا در "اشکلون" به خانه ای منتقل شد که ده ها زن دیگر با وضعیتی مشابه او به اسرائیل آمده بودند. مارینا پس از امتناع از تن دادن به فحشاء در اتاقی زندانی شد و به شدت از سوی کسانی که مقدمات مهاجرت او را به اسرائیل فراهم کرده بودند مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به طور دسته جمعی به وی تجاوز شد. پس از این اتفاق وی تسلیم و به یکی از خانه های فساد فروخته شد!مارینا پس از 12 سال به اتهام مهاجرت غیرقانونی تحت تعقیب پلیس اسرائیل قرار گرفته است.علاوه بر قاچاق زنان به اسرائیل، در جدیدترین گزارش ها، موارد متعددی از قاچاق زنان اسرائیلی (که عمدتا زنان مهاجری هستند که چند سال در اسرائیل قربانی تجارت فحشاء بوده اند) به کشورهای کانادا و انگلستان گزارش شده است.زنان مهاجر منتقل شده به اسرائیل بین 8 تا 10 هزار دلار به فروش می رسند. بدلیل حاشیه امنیت قاچاقچیان انسان و تاجران فحشاء در اسرائیل، این تجارت حتی از قاچاق مواد مخدر و سلاح نیز پر سودتر بوده است.
صهیونیسم و تبعیض نژادی - مذهبی
ایده و نظریه صهیونیسم، نظریه ای مبتنی بر نژادپرستی و برتری یک نژاد و گروه اقلیت بر سایر گروه های نژادی و مذهبی جهان است. صهیونیست که خود را قربانی نژادپرستی نازی ها در جنگ جهانی می دانند، خود دولتی جعلی و سرزمین غصبی بر پایه نژادپرستی و پاکسازی نژادی بنا نهاده اند. بر این اساس، قوم یهود خود را قومی برگزیده و مورد عنایت خاص الهی می پندارند که اجازه هرگونه تعرض و تعدی به حقوق سایر اقوام و ملل به آن ها داده شده است! اما اکنون این تبعیض نژادی به درون این رژیم و خود یهودیان نیز رخنه کرده و یهودیان را به چند دسته تقسیم کرده که هریک خود را از دیگری برتر می دانند. یکی از بنیان های ایده تشکیل دولت یهودی، زندگی عادلانه همه یهودیان در سایه یک دولت یهودی و بدون تبعیض بود اما اکنون بنیان های این رژِیم از درون متزلزل شده است.
یهودیان ساکن سرزمین های اشغالی را می توان به سه درجه شهروندی تقسیم کرد. یهودیان اشکنازی در اسرائیل شهروندان درجه یک محسوب می شوند از امکانات بهتری برخوردار هستند و مورد حمایت ویژه اسرائیل هستند. یهودیان سفاردی گروه دیگری از یهودیان مهاجر به سرزمین های اشغالی هستند که با هدف گسترش زاد و ولد یهودیان و افزایش جمعیت به سرزمین های اشغالی مهاجرت کردند اما از سوی اشکنازی ها همواره تحت آزار و اذیت بودند. گروه سوم از ساکنان سرزمین های اشغالی مهاجران آفریقایی جویای کار بودند که به امید شرایط کار بهتر و با تبلیغات صهیونیست ها به فلسطین آمدند. این دسته از مهاجران همواره مورد آزار و اذیت دیگر ساکنان سرزمین های اشغالی بوده و از حقوق و حمایت چندانی از سوی مقامات اسرائیل برخوردار نیستند. بسیاری از این سیاهپوستان علاوه بر تبعیض مذهبی، قربانی تبعیض نژادی سیاه و سفید نیز می شوند.در یکی از این موارد تبعیض، حدود 100 هزار یهودی اشکنازی افراطی (هاردیم) به تظاهرات گستردهای برای نشان دادن حمایت خود از والدین اجتماع خودشان که به دو هفته حبس محکوم شدند دست زدند. این والدین اشکنازی حاضر به فرستادن فرزندانشان به مدارس سفاردیها نشدند. این اشکنازیها از سوی دادگاه عالی اسرائیل به نژادپرستی محکوم شدند. والدین اشکنازی میگویند که باید کلاسهای فرزندانشان از سفاردیها مجزا باشد زیرا خانوادههای دختران سفاردی "به قدر کافی مذهبی نیستند".پس از اعلام حکم دادگاه مبنی بر عدم جداسازی مدارس، والدین دانشآموزان اشکنازی درصدد برآمدند با تحریم رأی دادگاه کودکان خود را به مدرسه نفرستند.
تظاهرات ده ها هزار یهودی اشکنازی در حمایت از تبعیض نژادی با سفاردی ها
یهودیان هاردیم برای جداسازی دانشآموزان اشکنازی از دانشآموزان سفاردی در حیاط مدرسه بین این دو گروه حصار کشیدهاند و حتی زمان زنگ تفریحشان را متفاوت قرار دادهاند تا با هم تماسی نداشته باشند. همچنین بر روی دیوار مدرسه علائمی مبنی بر عدم تماس بین این دو گروه وجود دارد.به تازگی یک روزنامهنگار یهودی دگراندیش که از حملات اخیر اسرائیل به اعراب در بیتالمقدس گزارش میدهد به نفرت یهودیان از غیریهودیان پرداخته است. روسی کورویتس در مقالهای نوشته است "این اراذل یهودی که هفته گذشته به اعراب بیتالمقدس حمله کردند تحت تأخیر آموختههای خود از دولت اسرائیل هستند." تعدادی یهودی در این رابطه دستگیر شدند. با این که خبر این واقعه در اسرائیل پخش شده است، اما رسانههای غربی تحت کنترل صهیونیسم این موضوع را مسکوت نگاه داشتهاند تا کسی خارج از اسرائیل از مجازاتشان بویی نبرد.
آموزش نژادپرستی و شکنجه به کودکان رژیم صهیونیستی
کورویتس در مقاله خود تحت عنوان "دولت اسرائیل عمداً تروریسم یهودی را پایهگذاری میکند" مینویسد: "وقتی جنایتکاران بیتالمقدس به دادگاه احضار شوند، دفاعیه محکمی دارند و میگویند فقط کاری را کردند که ازشان خواسته بودند... چندین ساعت پس از این حمله به اعراب گروهی از اراذل یهودی با افتخار سعی میکردند سه فلسطینی را در بیتالمقدس بکشند. حملهکنندگان، که بیشترشان کم سن و سال بودند، فریاد سرمیدادند "یهودی انسان است، اما عرب حرامزاده است" و شعار همیشگی "مرگ بر اعراب". این چاقوکشان حتی میکوشیدند مانع از معالجه زخمیها توسط نیروهای امداد شوند."کمیته صهیونیستی و برتریگرای روابط عمومی اسرائیل و آمریکا (AIPAC) نه تنها اعضای کنگره، بلکه حتی روزنامهنگاران غیریهودی را نیز تحت کنترل خود درآورده است.
صهیونیسم در آفریقا؛ جنگ داخلی و تجزیه کشورها
در مورد نفوذ صهیونیسم در آفریقا و بویژه سودان و اتیوپی ذکر جمله ای از "آوی دیچر" وزیر پیشین امنیت داخلی این رژیم رمزگشای بسیاری از تحرکات اسرائیل در آفریقاست.یچر در سخنرانی خود در موسسه امنیت ملی اسرائیل گفت: "از زمان استقلال سودان در اواسط دهه 50 میلادی، بسیاری از کارشناسان اسرائیلی این بحث را مطرح کردند که نباید به سودان اجازه داد تا به دشمن جدید اسرائیل در جهان عرب تبدیل شود."مثلث اریتره، اتیوپی و سودان از جمله کشورهایی هستند که همواره چشم طمع اسرائیل به منابع آن ها بوده است. نفوذ اسرائیل در سودان جنوبی و در میان سران قبایل عمدتا لائیک و مسیحی آن و دامن زدن به اختلافات و جنگ داخلی از طریق تحریک و تجهیز شورشیان، در نهایت به تجزیه سودان انجامید. اسرائیل و آمریکا جزء اولین کشورهایی بودند که اعلام استقلال سودان جنوبی را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کردند.براساس آمارهای رسمی ارائه شده از سوی سازمان ملل، در جریان جنگ های داخلی سودان نزدیک به یک میلیون نفر کشته و بیش از چهار میلیون نفر نیز آواره شدند.
مهاجران اتیوپیایی در جستجوی کار وارد اسرائیل شده و قربانی تبعیض نژادی شده اند
در حال حاضر ده ها هزار تبعه سودان و اتیوپی در اسرائیل و در شرایط بد اقتصادی - اجتماعی روزگار می گذرانند. سیاهپوستان این کشورها با مهاجرت به اسرائیل برای کار، اکنون قربانی بدترین تبعیض های نژادی در سرزمین های اشغالی هستند و پس از یهودیان اشکنازی و سفاردی، به عنوان شهروند درجه سه با آنان رفتار می شود.
سیلواکر میاردیت رئیس جمهور سودان جنوبی پس از به نتیجه رسیدن پروژه صهیونیستی تجزیه سودان به دیدار از اسرائیل شتافت
از سوی دیگر اسرائیل چشم به منابع و ثروت های این دو کشور آفریقایی دوخته است. بسیاری از بخش های کشاورزی، آبیاری و صنعت و معدن این دو کشور توسط پیمانکاران اسرائیلی اداره می شود و سهم مردم عمدتا فقیر این دو کشور از ثروت های ملی خود تا کنون به دست صهیونیست ها به یغما رفته و می رود.پس از تشکیل سودان جنوبی "الون لئیل" از مقامات پیشین وزارت خارجه اسرائیل هدف از تلاش صهیونیست ها برای تجزیه سودان را اینگونه بیان کرد: "کشور سودان دشمن ما بود و در این راستا با حمایت از سودان جنوبی به تجزیه آن کمک کردیم و امروز نتیجه آن را با حمایت کشور جدید التاسیس از خود می بینیم. هدف اسرائیل نفوذ در قاره سیاه و استفاده از این برگ برنده در روابط با مصر بود که رود نیل را به عنوان موضوعی استراتژیک برای خود تصور می کرد."آفریقا همواره یکی از قطب های ثابت حمایت از ملت فلسطین بوده که همواره در محکومیت جنایات و تجاوز اسرائیل پیشگام بوده و خاری در چشم اسرائیل شده بود. اما با تجزیه سودان در سکوت دیگر کشورهای عربی - اسلامی این منطقه، پرده هایی از نقشه شوم اسرائیل برای کشورهای این قاره نمایان شد. توطئه ای که پیش از این در مورد کشور اریتره نیز به اجرا در آمد و اتیوپی نیز هم اکنون به زمین بازی صهیونیست ها تبدیل شده است.در سال 1965 موشه دایان با سفر به سودان و اریتره، به توافق اولیه برای ایجاد پایگاه نظامی در مرز این دو کشور دست یافت. یکی از دلایل عمده نفوذ اسرائیل در مثلث اریتره، اتیوپی و سودان، گرفتن اهمیت استراتژیک نیل از مصر و ایجاد عمق استراتژیک و حیاط خلوت در قاره آفریقا و استفاده از ظرفیتهای این قاره در پیش برد اهداف شوم جهانی خود است.
روند رو به زوال صهیونیسم
با وجود نفوذ صهیونیسم در ارکان قدرت و ثروت جهان، اما وعده الهی بر نابودی ظالمان و رسیدن قدرت به مستضعفان جهان در حال تحقق است. بررسی روند وقایع در نظام بین الملل و کنار هم قرار دادن قطعات این پازل، تصویری از جهان را نمایان می سازد که اثری از صهیونیسم و رژیم اشغالگر آن باقی نخواهد ماند.
علائم فروپاشی اسرائیل و صهیونیسم از درون
روند زوال و تضعیف اسرائیل پس از شکست های سال 1982، 1996 و 2000 از حزب الله و برنامه ریزی برای حمله همه جانبه و نابودی مقاومت لبنان آغاز شد. طرح جامعی که قرار بود با حملات گسترده زمینی و حمایت نیروی هوایی و دریایی، ظرف چند روز به خیال خود محور مقاومت لبنان و یکی از اضلاع اصلی جبهه مقاومت علیه اسرائیل را در هم بشکند.
اعتراضات و خودسوزی در اسرائیل
لینک دانلود فیلم
اما تهاجم سال 2006 اسرائیل به لبنان ستون های این رژیم جعلی را به لرزه درآورد و شکستی را برای صهیونیسم رقم زد که سرعت آن را در پیمودن سراشیبی سقوط دو چندان کرد. پس از شکست در جنگ 33 روزه، اختلاف داخلی کابینه رژیم صهیونیستی را به جان هم انداخت و هریک دیگری را مقصر شکست از حزب الله می دانستند. شکستی که در آن افسانه شکست ناپذیری ارتش مجهز اسرائیل شکسته شد و در نهایت با پذیرش قطعنامه آتش بس سازمان ملل مفتضحانه به تهاجم خود پایان داد و ننگی دیگر در جنایات جنگی و کشتار غیرنظامیان را برای خود برجای گذاشت.
پس از شکست در جنگ 33 روزه، در کمتر دو سال اسرائیل بار دیگر برای از بین بردن یکی دیگر از اضلاع مقاومت خیز برداشت. در سال 2008 جنگی تمام عیار را به ساکنان نواره غزه تحمیل کرد و طی 22 روز این باریکه را زیر سنگین ترین آتش توپخانه و جنگنده هایش گرفت. هدف این حمله نابودی حماس مهمترین جبهه مقاومت در سرزمین های اشغالی بود. عملیات "سرب گداخته" که پیش بینی می کردند ظرف 48 ساعت کار حماس را یکسره کند، 22 روز به طول انجامید و در نهایت این بار نیز اسرائیل بدون دستیابی به کوچکترین هدف استراتژیکی، با جنایات جنگی تازه از جمله کشتار کودکان در مدرسه سازمان ملل، آتش بس اعلام کرد.
فروپاشی اسرائیل از درون
شاید بررسی شرایط اجتماعی حال حاضر ساکنان و مهاجران به سرزمین های اشغالی یکی از نویدبخش ترین قسمت ها در مورد سرنوشت این رژیم باشد. شرایط اجتماعی درون اسرائیل به نحوی در حال وخامت است که بحران اقتصادی - اجتماعی به درون کابینه این رژیم نیز راه یافته و هر کدام از مقامات ساز خود را می زنند و یکدیگر را به کم کاری متهم می کنند و در نهایت اختلافات به حدی می رسد که برای تشکیل کابینه مجبور به ائتلاف می شوند. ائتلافی که در اوج اختلافات شکل گرفته تا کابینه این رژیم از هم پاشیده نشود.
شکل گیری اعتراضات اجتماعی در اسرائیل نیز از دیگر معضلات جدی تهدید کننده حیات این رژیم است. جامعه چند تکه اسرائیل که هر قسمت آن از یکی از مناطق دنیا با وعده زندگی رویایی کوچ داده شده اند اکنون به واقعیت اسرائیل بیشتر پی برده و صدای اعتراضشان بلند شده است. مشکلات اقتصادی، مالیات های سنگین و سیاست های ریاضتی اسرائیل جامعه این رژیم را که همانند توپی چهل تکه به یکدیگر وصله و پینه شده اند رو به گسستن سوق داده است. خودسوزی 7 اسرائیلی در ناآرامی های اجتماعی در سرزمین های اشغالی، معضلات این رژیم را که روزی تنها مقابله با فلسطینیان و جبهه مقاومت بود، اکنون به داخل مرزهای آن رسانده است.
حتی در مورد رویارویی با ایران که پیش تر از نقاط مشترک در اظهار نظرهای مقامات اسرائیلی بود، امروز تناقض فاحشی در میان آن ها دیده می شود. نخست وزیر و وزیر جنگ این رژیم بر طبل جنگ با ایران می کوبند و افسران اطلاعاتی سابق و فعلی آن، جنگ با ایران و حتی تهدید ایران را احمقانه می خوانند و یکدیگر به سکوت کردن و لفاظی نکردن در مورد ایران سفارش می کنند.
سارکوزی از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی با عنوان دروغگویی یاد می کند که قابل تحمل نیست!
باراک اوباما نیز در واکنش به این درددل سارکوزی می گوید: تو خسته شدی اما من مجبورم هر روز با او سر و کله زده و تحملش کنم!
آمریکا متحد شماره یک اسرائیل نیز اسرائیل را دردسری بزرگ برای خود می بیند که هزینه های بسیاری را به این کشور تا کنون تحمیل کرده است. پس از آنکه صحبت های در گوشی اوباما و سارکوزی رسانه ای شد، مقامات اسرائیل از اینکه در میان متحدان خود نیز منفور هستند به خشم آمده و مانند گذشته بر حمایت های همه جانبه آمریکا حتی در صورت حمله به ایران، حسابی باز نمی کنند؛ مطلبی که مقامات آمریکا نیز تلویحا و گاه صراحتا آن را اعلام کرده اند.
اعتراف صهیونیست ها به فروپاشی اسرائیل
اما صحبت از فروپاشی اسرائیل تنها محدود به مخالفان با این رژیم نیست. بسیاری از یهودیان و صهیونیست های آمریکایی و اسرائیلی معترف به زوال اسرائیل و نزدیک شدن این رژیم به سقوط و نابودی این رژیم هستند.متیو گلد (Matthew Steven Gould) سفیر انگلیس در فلسطین اشغالی اذعان می کند که تل آویو سعی می کند همه چیز را در داخل اسرائیل خوب نشان دهد، اما نظام اسرائیل در حال فروپاشی است.
متیو گلد سفیر صهیونیست انگلیس در اسرائیل
سفیر انگلیس در اسرائیل: جایگاه اسرائیل روز به روز در حال ضعیف شدن است.گلد که خود یکی از صهیونیست های افراطی است معتقد است: "اسرائیل سرمایه گذاری بسیاری در رسانه ها می کند اما مردم اعتنا و اعتمادی به آن ها ندارند و رسانه های اسرائیلی جایگاه و اهمیتی برای مردم ندارند. مردم به راحتی خوب را از بد تشخیص می دهند و تبلیغات اسرائیل را باور نمی کنند. آن ها شاهد شهرک سازی های غیرقانونی هستند و وقایع غزه را می بینند. کسانی که نگران جایگاه اسرائیل هستند باید بدانند که جایگاه آن روز به روز در حال ضعیف شدند است و لحظه به لحظه از تایید آن نزد جهانیان کاسته می شود. روند ضعف اسرائیل سرعت بیشتری به خود گرفته است. نمایندگان پارلمان و شخیصت های مهم جهانی یک به یک از تایید اسرائیل منصرف می شوند."
صبر جهانیان از رفتارهای اسرائیل به سر آمده است
گلد ادامه می دهد: اسرائیل با تلاش های بسیاری پس از سال ها توانست مواضع جهانیان را نسبت به خود تغییر دهد اما اکنون شاهد است که صبر جهانیان از رفتارهای او به سر آمده است.وی به عنوان نمونه می گوید: شبکه تلویزیونی بی بی سی برای هر کشوری که در بازی های المپیک لندن شرکت کرده است صفحه جدیدی در وبسایت خود باز کرده و ضمن نام بردن از پایتخت آن کشور توضیحاتی درباره آن نوشته است، اما درباره اسرائیل هیچ تصویر و توضیحی داده نشده است و تنها عکسی منتشر شده است که در آن یک سرباز اسرائیلی با یک جوان فلسطینی درگیر می شود.مقامات اسرائیلی اکنون به مثابه فردی که در حال غرق شدن در باتلاق هستند، تلاش می کنند با چنگ اندازی به هرچه که دستشان می رسد خود را نجات دهند. با وجود تمام معضلات داخلی که گریبان اسرائیل را فشرده است، مقامات آن ایران و لبنان و حتی حماس را به جنگی جدید تهدید می کنند. اما به اذعان افسران اطلاعاتی این رژیم، هرگونه تهاجم جدید به لبنان و یا ایران، نتیجه ای جز نابودی این رژیم نخواهد داشت.
نصرالله: تمام نقاط سرزمین های اشغالی در تیر رس موشک های مقاومت هستند
سید حسن نصرالله نیز در سخنان خود با اشاره به تهدیدات اسرائیل، نوید نابودی این رژیم در صورت هرگونه تجاوز به لبنان را داده است. و نتیجه حمله به ایران نیز تبدیل شدن شهرک های اسرائیل به تلی از خاکستر و محو آن از نقشه جهان خواهد بود. همانطور که سید حسن نصرالله به زیبایی اشاره کرد، حمله اسرائیل به ایران، تعبیر شدن رویای 32 ساله ایران برای نابودی این رژیم است.
منابع و مآخذ:
http://objectmix.com/lisp/255853-rothschilds-own-half-worlds-wealth-directly-indirectly-thru-zionist-proxies-re-bill-gates-never-richest-man-earth.html
http://www.youtube.com/watch?v=o_u2MaNg-EQ
http://www.youtube.com/watch?v=o2cw-0N_Unk
http://www.youtube.com/watch?v=fXVJzXsraX4
http://www.realjewnews.com/?p=55
http://cassiopaea.org/forum/index.php?topic=16937.0
http://tariganter.wordpress.com/2011/10/28/zionists-control-world-finances-shocking-facts-from-dr-david-duke
http://www.veteranstoday.com/2011/06/07/zionist-washington-ensuring-the-end-of-america
http://en.wikipedia.org/wiki/Zionism_is_racism
http://unispal.un.org/UNISPAL.NSF/0/761C1063530766A7052566A2005B74D1
http://en.wikipedia.org/wiki/Racism_in_Israel
http://en.wikipedia.org/wiki/Criticism_of_Israel
http://alfassa.com/haredi_discrimination.html
http://www.foxnews.com/story/0,2933,129157,00.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Human_trafficking_in_Israel
http://www.davidduke.com/?p=35947
http://www.davidduke.com/?p=35973
http://www.davidduke.com/?p=35521
http://www.davidduke.com/?cat=353
http://www.davidduke.com/?p=36007
http://www.jewsagainstzionism.com/rabbi_quotes/weissmandl.cfm
http://www.thedailybeast.com/articles/2012/08/14/why-goldman-sachs-other-wall-street-titans-are-not-being-prosecuted.html
http://www.biography.com/people/paul-wolfowitz-40390
http://www.vanityfair.com/business/features/2010/01/goldman-sachs-200101
http://www.thenational.ae/thenationalconversation/comment/story-of-israels-hand-in-sudan-division
http://www.haaretz.com/news/national/moshe-silman-dies-after-self-immolation-at-israeli-protest-1.452513