شورای امنیت از 15 عضو تشکیل شده که 5 عضو آن دائمی هستند که اینان عبارتند از : روسیه(اتحاد جماهیر شوروی سابق) ، آمریکا، انگلیس، فرانسه و چین. و اما 10 عضو دیگر آن انتخابی هستند.
یکی از سیاست های عمومی یهودیان تشویق حکومت ها به تشکیل احزاب گوناگون و تشویق یهودیان به حضور در این احزاب می باشد، البته صهیونیزم نه از باب ترویج دموکراسی و آزادی، بلکه از باب ایجاد اختلاف و تحزب و حضور در احزاب گوناگون مروج احزاب می باشند.
یکی دیگر از اهداف یهودیان، حضور در جوامع و موسسات بین المللی است که از آنجا که دارای اهمیت جهانی فراوان است به ذکر گوشه هایی از آن می پردازیم.<\/h1>
سازمان ملل متحد <\/h1>
سازمان ملل متحد به سال 1945 در بحبوحه جنگ بین الملل دوم پایه ریزی شد و اولین نشست آن به سال 1946 در لندن برگزار گردید و در همین نشست مقرر شد که مقر همیشگی ان در نیویورک یهنی بهشت موعود یهودیان باشد.
سازمان ملل متحد بالغ بر 150 دولت عضو دارد و در آغاز تاسیس این سازمان در زمانی که هنوز دولتها اطلاعی از ماهیت این سازمان نداشتند، اغلب افرادی که به عنوان نمایندگان کشورهای خود آمده اند، با حساب های دقیق واز پیش تعیین شده همگی صهیونیست و یا هوادار صهیونیست بودند و از همان آغاز، از آنجا که انکار یک ملت به نام فلسطین و تبدیل آن به یک قوم به نام اسرائیل خیانتی بسیار عظیم بود، بنابراین چیزی و جایگاهی به نام سازمان ملل تاسیس شد تا در نهان تحت سلطه یهود باشد و ظاهراً به نام همه دولتها، غنائم بعد از جنگ تقسیم شود و در کنار آن دولت جدید الخلقه و خلق اساعه اسرائیل نیز متولد شود.
در هر حال یهودیان صهیونیست به شرح زیر در این سازمان به اصطلاح بین المللی اعمال نفوذ و حضور دارند.
در دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد، افراد نامبرده زیر، یهودی تبار می باشند:
دکتر اچ اس. بلوک رئیس بخش تسهیلات
آنتونی کولاک رئیس امور اقتصادی
انس کار روزنبرگ مشاور مخصوص امور اقتصادی
دیوید وفتراب رئیس بخش بودجه
دکتر شیکوبل رئیس بخش حقوق انسان
اچ اس. ویکوف رئیس بخش مراقبت کشورهای استقلال یافته
مرسیدس براکمن مدیر شئون کارگران
دکتر ای- سنجر رئیس بخش مراجعات
و تعداد دیگری که شغلهای پایین تر دارند.این در حالی است که انتخاب کارمندانی که در ادارات گسترده و شعب گوناگون سازمان ملل متحد کار می کنند همگی باید با صلاحدید مرسیدس برکمان یهودی صهیونیست و مدیر شئون کارگران و کارمندان انتخاب شوند و در حقیقت اجازه ورود به این سازمان به دست یک صهیونیست است. <\/h1>
سازمان ملل متحد به سال 1945 در بحبوحه جنگ بین الملل دوم پایه ریزی شد و اولین نشست آن به سال 1946 در لندن برگزار گردید و در همین نشست مقرر شد که مقر همیشگی ان در نیویورک یهنی بهشت موعود یهودیان باشد.
سازمان ملل متحد بالغ بر 150 دولت عضو دارد و در آغاز تاسیس این سازمان در زمانی که هنوز دولتها اطلاعی از ماهیت این سازمان نداشتند، اغلب افرادی که به عنوان نمایندگان کشورهای خود آمده اند، با حساب های دقیق واز پیش تعیین شده همگی صهیونیست و یا هوادار صهیونیست بودند و از همان آغاز، از آنجا که انکار یک ملت به نام فلسطین و تبدیل آن به یک قوم به نام اسرائیل خیانتی بسیار عظیم بود، بنابراین چیزی و جایگاهی به نام سازمان ملل تاسیس شد تا در نهان تحت سلطه یهود باشد و ظاهراً به نام همه دولتها، غنائم بعد از جنگ تقسیم شود و در کنار آن دولت جدید الخلقه و خلق اساعه اسرائیل نیز متولد شود.
در هر حال یهودیان صهیونیست به شرح زیر در این سازمان به اصطلاح بین المللی اعمال نفوذ و حضور دارند.
در دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد، افراد نامبرده زیر، یهودی تبار می باشند:
دکتر اچ اس. بلوک رئیس بخش تسهیلات
آنتونی کولاک رئیس امور اقتصادی
انس کار روزنبرگ مشاور مخصوص امور اقتصادی
دیوید وفتراب رئیس بخش بودجه
دکتر شیکوبل رئیس بخش حقوق انسان
اچ اس. ویکوف رئیس بخش مراقبت کشورهای استقلال یافته
مرسیدس براکمن مدیر شئون کارگران
دکتر ای- سنجر رئیس بخش مراجعات
و تعداد دیگری که شغلهای پایین تر دارند.این در حالی است که انتخاب کارمندانی که در ادارات گسترده و شعب گوناگون سازمان ملل متحد کار می کنند همگی باید با صلاحدید مرسیدس برکمان یهودی صهیونیست و مدیر شئون کارگران و کارمندان انتخاب شوند و در حقیقت اجازه ورود به این سازمان به دست یک صهیونیست است. <\/h1>
سازمان ملل متحد
شورای امنیت
سازمان تغذیه و کشاورزی
مرکز اطلاعات و معلومات سازمان ملل متحد
شعبه بخش های داخلی سازمان ملل متحد
موسسه دولتی پناهندگان
موسسه بازرگانی جهانی
سازمان یونسکو
صندوق جهانی پول
سازمان بهداشت جهانی
سازمان نورنبرگ
شبکه جهانی خطرناک صهیونیزم اهمیت فرهنگ و ثقافه و کارهای علمی را نیز از نظر دور نداشته و عوامل خود را در آنجا نیز فعال ساخته است. بطوریکه در ایالات متحده آمریکا یهودیان به بیش از 50% موسسات طبع و نشر تسلط دارند و بزرگترین شرکت های انتشاراتی " راندوم هاوس" متعلق به " بنیث سیرف" یهودی روسی الاصل است که از بزرگترین شرکت های انتشاراتی جهانی به حساب می آید. هفت موسسه عظیم جهانی که ظاهراً به نشر تعالیم مسیحیت اشتغال دارند و داستان های مصور تورات و انجیل را برای کودکان به همه زبان های عالم و از آن جمله به زبان فارسی چاپ می کنند و کتابها را بهترین کاغذها و بهترین چاپها و هنرمندانه ترین نقاشی ها به اهل عالم عرضه می کنند. در واقع تحت نفوذ صهیونیست ها می باشند، در این کتابها پیشنهاد شده است که همه مردم بیایند واندیشه خطرناک زنده شدن بعد از مرگ را رها کنند و بهشت را در سایه تعلیمات مسیح در همین دنیا برپا کنند و به گفته داوود پیامبر یهود تحقق بخشند که می گوید: در جهان فردا همه دشمنی ها پایان می پذیرد و همه در سایه حکم خداوند زندگی خواهند کرد.
این جزوات به گونه ای نوشته شده است که حکومت یهودیان را حکومت ایده آل برای همه جهان معرفی کرده است و در خلال تبلیغات مسیحی، یهودیان را فرزند خدا و قوم منتخب خداوند و منجی عالم بشریت معرفی نموده و تعلیمات قرانی را به طور کنایه مردود و خطرناک می شمارد. در هر حال صهیونیست عالمی جوانان و مردم کوچه و بازار را توسط ارائه فیلم و سینما و رادیو و تلویزیون و آلات و ابزار لهو و لعب مشغول داشته اند، و اما در سطوح علمی و دانشگاهی به حربه علم و ارائه نظریات علمی و تاریخی روی آورده اند. چنانکه گذشت مجامع فرامانوسری یکی از مراکز حضور صهیونیست ها بوده، یهودیان در خلال توسعه فرامانوسری در درجه اول به جنگ دین و مذهب و شرافت و فضیلت آمده اند، یکی از رهبران فرامانوسری در اظهارات خودش بعد از انقلاب یادآور می شود که برای رسیدن به لژ فرامانوسری لازم است قبل از هر چیز به خدا و پیامبر و ائمه اسلام فحش و ناسزا بگویند و در اولین گام اندیشه های دینی را رها کنند، افرادی که تربیت شدگان لژ فرامانوسری در ایران بوده اند، هویدا، مصور، شریف امامی، اینان از رواج دهندگان اباحی گری و فساد در ایران به حساب می آیند. یکی از ابزارهای علمی که مورداستفاده صهیونیزم قرار گرفته، بهره برداری از مستشرقین است، این مستشرقین تشکیلات خود را در کلاس های درسی، منو تحقیق های باصطلاح علمی و کاوش های تاریخی به دانشجویان خود تلقین می کنند و این دانشجویان به صورت روشنفکران و متفکران در جوامع خود مشغول بازدهی تعلیماتی می شوند که از اساتید مسیحی و صهیونیست خود دریافت داشته اند. حکومت های ناسیونالیستی و جنبش های قومی در سراسر کشورهای اسلامی توسط این افراد ایجاد و گسترش یافته است. از اواسط قرن 19 خاورشناسان یهودی بیشتر متوجه مناطق اسلامی شدند و کتابهایی در مورد اسلام و اسلام شناسی و تفسیر و قرآن و علوم انسانی و فلسفه و عرفان و شیعه و سنی به رشته تحریر درآوردند و سمومات خود را وارد جامعه اسلامی نمودند. "تئودور نولد" که آلمانی مبلغ فرهنگ لائیک هلنیسم و متخصص زبان عبری در تحقیقات خودش که مرجع بسیاری از خاورشناسان دیگر شده است به هجو و تخطئه قرآن و اسلام پرداخته، اظهار می دارد از لحاظ زبان شناسی کلمات زبور برتر و بالاتر از مفاهیم قرآنی است. جوزف لیل یهودی صهیونیست دیگر، اسلام را عبارت از یک حمله به دبن مسیح و یهود شمرده که خدش بعدها تبدیل به یک دین شده است. گورویچ و ماسینیون و گولد زیهر و صدها اسلام شناس و مستشرق دیگر هر کدام به نحوی از انحاء گاهی در شکل دشمنی و عداوت و زمانی در لباس دوستی و دلسوزی تعبیرات و تفسیرات ناروایی پیرامون اسلام و مسلمانان ابداع کرده و آن را در سطوح دانشگاه ها انتشار داده اند.و شاگردان و تربیت شدگان آنان به سراسر کشورهای اسلامی گسیل شده اند که کوچکترین خطر آنان همین "بنی صدر" بود. تئودور سن،بیگر، شائدر: یهودیان صهیونیست و در عین حال اساتیدی هستند که از زاویه تاریخی و اجتماعی و فلسفی اسلام را مورد حمله قرار داده اند. بخش اسلام شناسی دانشگاههای اروپا اصولاً مرکز اجتماعی خاورشناسان و محققان یهودی می باشد، ودر سراسر اروپا و آمریکا و کشورهای آفریقایی و حتی کشورهای عربی دهها عالم ودانشمند یهودی یافت می شود که تخصص آنان در علوم قرآنی و اسلامی است. البته از آنجا که قوم یهود در همه جا بصورت یک اقلیت هستند و در کشورهای میزبان به کار زراعت و کشاورزی و کار در کارخانه ها روی نمی آورند و از مردم و از زمین و از کارخانه خدمات عمومی به دور هستند، و بنابراین به کارهای دلالی و ثانوی و واسطه ای روی می آورند و گرفتاری و مصیبتی که برای ملت ها پیش بیاید اینان از آن مصیبت ها به دور می مانند و بلکه مصیبت ملت ها موقعیتی مناسب است برای رشد و نمو یهودیان. به این دلیل است که هنگامی که مردم معمولی ناچارند در زراعت و کشاورزی و کارگاه ها کار کنند، اینان به دانشگاه ها و محافل علمی و تخصصی و خرید و فروش زمین و تجارت خارجی و کارهای کم زحمت و پر درآمد روی می آورند، این درآمدهای بی حساب تجلی های گوناگون در اقلیت یهود پیدا می کند، یکی از این تجلیات راه یافتن فرزندان این اقلیت ها به دانشگاهها و موسسات علمی و اطلاع به رموز خفیه کشورها و سرزمین ها می باشد، و همین پیشرفت کاذب و غیر طبیعی و فرصت طلبانه است که موجب سرکشی و طغیان و باعث هلاکت و نابودی دسته جمعی یهودیان در طول تاریخ شده است . یهودیان پیوسته بر سر سفره دیگران رشد و نمو کرده اند و از فرصت ها بهره برداری سوء نموده اند و پیوسته و در نهایت گرفتار عواقب وخیم شیطنت و ظلم وستم و طغیان خود شده اند، و به عبارت دیگر یهودیان یک طایفه ناهنجار بوده، چون "همگانی بودن خود" را از دست داده اند و مانند همگان نیستند، بلکه بر خلاف همگان می باشند، و اشکال قوم یهود در همین است، اشکال در "ناهنجاری قوم یهود" است. به این مناسبت است که از رنسانس به این طرف تعداد قابل ملاحظه ای از دانشمندان و مخترعان و صاحبان مکاتب سیاسی و فلسفی و جامعه شناسی و روان شناسی و زیست شناسی از میان قوم یهود برخاسته اند، و این نه به جهت یک امتیاز ویژه و خلق ممتاز و شعب مختار و ملت برگزیده بودن است، بلکه به جهت شرایط جنبی و اجتماعی و در اقلیت بودن و در انزوا بودن قوم یهود است. امروزه هیچ ملت و قومی فکر نمی کند که چرا وطن ندارد، و چرا در یک سرزمین سکونت ندارد، لیکن قوم یهود به علت هزاران سال آوارگی، پیوسته این اندیشه را با خود دارند که چرا دارای یک سرزمین نیستند و این فی الواقع یک درد بسیار جانکاه است، که چرا یک مردمی بعد از هزاران سال هنوز در یک سرزمین استقرار نیافته اند، و در حقیقت این یک عذاب الهی است که بر قوم یهود نازل شده ، به علت اینکه پیامبران خدا را یاری نکردند و برای اینکه به حضرت عیسی ایمان نیاوردند و تعلیمات مسیح را نپذیرفتند و این همان بار لعنتی است که به دوش خود حمل کرده اند و تا هنگامی که به حضرت عیسی کافر هستند در این عذاب خواهند بود. لیکن یهودیان به جای اینکه مساله بی وطنی را از راه الهی و خدائی آن حل کنند و به حضرت مسیح(ع) ایمان بیاورند و در جامعه مسیحی حل بشوند و رنگ مردمی پیدا کنند، و از مردم بشنوند و "همگانی بودن خود" را بازیابند، اینان رنج بی وطنی و آوارگی خود را بوسیله پناه آوردن به طلااندوزی و فتنه انگیزی و خود بزرگ بینی و تعصبات باطله و فساد و طغیان حل کرده اند. اینکه اینان به طور همگانی به سوی ثروت اندوزی روی می آورند، این برای پناه آوردن به الهه طلا و الهه پول و سرمایه است، اگر به سوی علم و دانش و تحقیقات علمی روی می آورند. این نیز علم غیرالهی و غیرسالم است و نظر آنان، تحصیل سلطه و نفوذ و ظلم و طغیان و فحشاء و فساد می باشد. بنابراین حضور آنان در محافل علمی نیز داستانی است به مانند حضور آنان در عالم سرمایه گذاری و تجارت و سوداگری. درمیان دانشمندان بعد از رنسانس، دانشمندان و محققانی مانند : اسپینوزا بنیان گذار علم گرائی و مادیت، نیوتون ، ایک فروم، مارکس پلان، مارکس، زیگموند فروید، گورویچ، رودنسون، آیزاک روچر، هربرت ماکوزه، دورکهیم، ماکس وبر، کاری پویر، ریمون آرون، و سرانجام بانی بزرگترین و مسکوت ترین جنایت قرن "آلبرت انیشتین" همه یهودی بوده اند و علو دانش آنان در همه حال در خدمت فراعنه روزگار از قبیل هیتلرها، روزولت ها، استالین ها، موسیلینی ها، چرچیل ها و بن گورین ها بوده است، واینان علم را در خدمت زور قرار داده اند. در سایه همین خصلت انزوا و اقلیت بودن از میان 15 میلیون یهودی 43 نفر برنده جایزه نوبل شده اند، و حال آنکه از میان یک میلیارد جمعیت مسیحیت عالم فقط 200 نفر برنده برنده جایزه نوبل شده اند، یعنی از هر 5 میلیون نفر یک نفر.نفوذ در احزاب و و نفوذ در در رجال پارلمانی یکی از اهداف دیگر صهیونیزم است، تحقیق و بررسی پیرامون تمدن یونان قدیم و مطرح کردن تمدن روم به عنوان مهد تمدن بشری ، کاری است که اصولاً توسط روشنفکران و جامعه شناسان و تاریخ دانان یهود واقع شده است و منظور آن است که اندیشه های مشرکانه یونانی را ریشه و پایه تمدن بشری به حساب می آورند . در این راستا پیدایش اسلام به شکل گردبادی ترسیم می شود که تمدن روم را ویران کرده است و سرانجام دوره رنسانس دوره ای است که بشریت مجدداً دوره انحطاط و رکود را پشت سر گذارده به اصل اولیه خود و به دوره علم و تحقیق و واقع گرایی باز می گردد. در راستای تحقیق از فرهنگ یونان باستان مساله حکومت به صورت دموکراسی و چند حزبی نیز مطرح شد و دموکراسی در برابر حکومت دیکتاتوری قرار گرفت، و بعدها همه این مفاهیه تحریف شد. یکی از سیاست های عمومی یهودیان تشویق حکومت ها به تشکیل احزاب گوناگون و تشویق یهودیان به حضور در این احزاب می باشد، البته صهیونیزم نه از باب ترویج دموکراسی و آزادی، بلکه از باب ایجاد اختلاف و تحزب و حضور در احزاب گوناگون مروج احزاب می باشند.
اختاپوس سلطه صهیونیستی در کانال های تلویزیونی و رادیویی فرانسه و ایتالیا و اسپانیا و دیگر کشورها نیز مشاهده می شود. در برنامه های تلویزیونی فرانسه برنامه های مسلسلی هستند که مخصوص ترویج اهداف صهیونیستی و مشروعیت دولت اسرائیل است، به هنگام مسافرت هدف دار "فرانسوا میتران" به اسرائیل برنامه های فراوانی پیرامون فرهنگ یهودیان پخش شد و گروه موسیقی ارکستر اورشلیم برنامه هایی را اجراء کردند و فیلم "چرا اسرائیل" به معرض نمایش در آمد.
فیلم دیگری که تلویزیون فرانسه آن را عرضه کرده است فیلم عملیات فرودگاه انتبه است . در این فیلم عملیات به اصطلاح قهرمانانه آزاد سازی گروگان های اسرائیلی در فرودگاه انتبه به نمایش گذارده شد که حکایت از عملیات نظامی پیروزمندانه کماندوهای اسراییلی می نماید. فیلم "دو قرص" که در ان شخصیت انسان عربی به صورت انسانی کثیف و نادان و زن باره معرفی می شود و یهودیان به صورت قهرمانان تاریخ نمایان می شوند، از دیگر فیلم هایی است که تلویزیون ارائه داده است. شبکه تلویزیونی ایتالیا نیز مانند دیگر خواهران تلویزیونیش در حباله عقد صهیونیزم جهانی می باشد، برنامه های ضد اسلامی و توهین آمیز این شبکه تلویزیونی نیازمند توضیح نیست ، به سال 1982 یک فیلم مستند توسط شبکه تلویزیونی ایتالیا پخش شد که تحت عنوان "بمب اتم در خدمت صلح" بود. در این فیلم مستند نشان داده شده است که پاکستان دارای بمب اتمی است و در ضمن با نخست وزیر وقت اسراییل مصاحبه شده و نامبرده می گوید: این به مصلحت اسرائیل و دنیای عرب نیست که دشمنان ما، هر چند دشمنان غیر عرب ما، دارای سلاح هسته ای باشند و ما فاقد آن باشیم، در این فیلم استحقاق اسرائیل برای تملک بمب اتمی توضیح داده شده است. در مساله قتل جان اف کندی سی و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا که موجب تاسف شدید مردم آمریکا شد، یهودیان بلافاصله به فکر بهره برداری تبلیغاتی افتاده فیلمی درباره حیات و مرگ کندی درست کردند که بسیار احساساتی بود، در این فیلم که خدمات یهود به ریاست جمهوری کندی ارائه شده است، سرانجام نشان داده می شود که کندی به دست یک نفر خائن به لی هارفی اسوالد کشته می شود و بعد نامبرده دستگیر می گردد، و در حالیکه پلیس او را احاطه کرده است، جک روبی روبنشتاین ظاهر می شودو قاتل کندی را می کشد، و بعداً خبرنگار از او سوال می کند چرا وی را کشتی؟ او می گوید: "من هر قدر صبر کردم یک نفر وطن پرست پیدا بشود و قاتل رئیس جمهوری محبوب ما یهودیان را به قتل برساند کسی پیدا نشد، من اقدام به این قتل نمودم تا ثابت کنم که ما یهودیان بیش از دیگر مردم رئیس جمهوری آمریکا را دوست داریم" .
فیلم مشهور دیگر،فیلم تلویزیونی "زنی به نام گولدا" می باشد که زندگی "گلدامایر" را به صحنه تلویزیون می آورد. این فیلم از خطرناکترین فیلم های تبلیغاتی صهیونیزم می باشد که فرهنگ جهان عرب را مورد هجوم قرار داده،زن یهودی را نمونه بارز زنان معرفی می کند. این فیلم بالغ بر 000/000/4 دلار هزینه برداشته و ساخت شرکت پارامونت است که یهودی میلیونر "هودکنسون" مالک آن می باشد. این فیلم در دو قسمت تنظیم شده . مدت آن 180 دقیقه می باشد . 75 بازیکن مشهور یهودی در ان بازی کرده اند،این فیلم شامل بالاترین فنون سینمایی است که نتیجه کار تخصصی 70 متخصص در امور فنی گوناگون می باشد. این فیلم انسان یهودی را به عنوان انسانی قهرمان، متواضع و کاردان، دارای حکمت و در عین حال قدرت معرفی می کند. در این فیلم یکی از نمایندگان کنگره آمریکا که از مخالفان گلدامایر بوده است برای ملاقات و گفتگو به منزل وی می رود،گلدامایر از او می خواهد چند دقیقه منتظر بماند تا کارهای منزل گلدامایر تمام شود، بعد گلدامایر خودش قهوه درست می کند و برای میهمان می آورد، نماینده کنگره تعجب می کند از اینکه شخصیتی مانند گلدامایر خودش در منزل کار می کند و بنابراین در همانجا تغییر عقیده می دهد و از مایر معذرت خواهی می کند و از آن پس محبت قوم یهود در اعماق وجود او جای می گیرد. در صحنه ای دیگر گلدامایر در میان گروه تظاهر کنندگان مخالف خودش می رود در حالیکه آنان شعار بر ضد او می دهند نامبرده با تبسم در میان آنان ظاهر می شود. در صحنه ای دیگر گروهی از کودکان آمریکایی به نزد گلدامایر می روند و گلدامایر به ایشان کمک هایی را اهداءمی کند، کودکان سوال می کنند که چه وقتی صلح برقرار می شود؟ مایر جواب می دهد : هرگاه اعراب به جای کینه ورزی،محبت را در دلهای خود جای دهند، و بدینگونه اعراب را مسئول جنگ می شمارد. در صحنه ای دیگر خبرنگار از مایر سوال می کند شما چطور شد که اکنون در اسرائیل ساکن شدید؟ مایر می گوید: برای اینکه ما "شعب مختار خدا " و ملت برگزیده خداوند می باشیم و خداوند سرزمین اسرائیل را به ما داده است. از دیگر فیلم های تلویزیونی که خباثت صهیونیزم در آنجا کار خود را کرده است فیلم آموزش لغات انگلیسی است که سری های متعدد دارد، این فیلم صحنه کلاس درس را نشان می دهد که شاگردانی از نژادهای هندی و پاکستانی و ایتالیایی و چینی و ژاپنی و عرب و اروپایی در آن دیده می شوند، در این فیلم یک سیک هندی حضور دارد که به مناسبت های مختلف پاکستانی مسلمان را مورد انتقاد قرار می دهد و به مناسبت های دیگری آداب و رسوم مسلمانان موجب غصه و دردسر می شود و موضوعی برای خنده و مسخره پیدا می شود.<\/h1>
رابطه بین خبرگزاری ها و مطبوعات مانند رابطه بین انبارآذوقه و ظروف آذوقه می باشد، و در حقیقت خبرگزاری ها خبر را به دست می آورند و آن را پرورش می دهند و به ان ، جهت می دهند و سپس آن را تحویل مطبوعات و رسانه های گروهی و رادیو و تلویزیون می دهند، رادیو و تلویزیون و مطبوعات، این اخبار را پخش می کند و به نقاط گوناگون می رسانند. ای اخبار وارد اذهان و افکار مردم شده و به صورت آراء و اندیشه و نظریه آنان تجلی می کند، و به عبارت دیگر خبر اسلحه ای است تبلیغاتی که خبرگزاری ها آن را ذخیره می کنند و تهیه می نمایند و مطبوعات سربازانی هستند که این سلاح ها را به سوی خوانندگان خود شلیک می کنند. بدیهی است جمعیتی مانند یهود که دارای سرزمین حقیقی ومعلومی نیستند و هر گروه از آنان به صورت مهاجران در گوشه ای از دنیا زندگی می کنند در صورتی می توانند یک ملت به حساب آیند که پیوسته با یکدیگر در ارتباط وداوم باشند و برای موجودیت دروغین خود کسب مشروعیت نمایند. از آنجا که این مشروعیت نیازمند تبلیغات مداوم است بنابراین صهیونیست ها پیوسته کوشیده اند تا به وسایل خبری و بر ابزار مطبوعات تسلط پیدا کنند، و این چهره ناهنجار است که نیازمند آرایش است و گرنه روی دل آرام را حاجت مشاطه نیست ، بنابراین به آن درجه که اسرائیل یک موجود غاصب و ناهنجار و غیرواقعی است به همان اندازه نیازمند تبلیغات و کسب وجاهت و کسب مشروعیت می باشد. حالا که سر سلطه صهیونیزم بر خبرگزاری ها معلوم شد، اجازه بدهید به شرح مختصری از این سلطه بپردازیم: هنگامی که صحبت از خبرگزاری ها به میان می آید، خوب است قبل از هر چیز به سراغ خبرگزاری " رویتر " برویم که پیشگام دیگر خبرگزاری هاست ، این خبرگزاری از آن " ژولیوس رویتر" متولد سال 1816 می باشد که نامبرده شخصی یهودی است. رویتر کار خودش را در آلمان شروع کرد و نمایندگانی در بیشتر شهرهای آلمان برای او کار می کردند، سپس نمایندگی آن در بروکسل نیز افتتاح شد و مرکز کارش را به پاریس و به سال 1815 مرکز اصلی خود را در لندن قرار داد، شهرت رویتر زمانی عالمگیر شد که جنگ های انفصال در آمریکا برقرار شد و رویتر قبل از هر خبرگزاری دیگری اخبار را به کل عالم مخابره می نمود و سرانجام به لقب "بارون" مفتخر گردید. دومین خبرگزاری، خبرگزاری آسوشیتدپرس است که پر تیراژترین روزنامه ها و پنج مجله مشهور و پرخواننده آمریکا توسط این خبرگزاری اداره می شوند، این خبرگزاری در سال 1848 تاسیس شد و به سال 1900 به شرکتی سراسری و عظیم تبدیل گردید که صهیونیست ها یر قسمت اعظم آن از لحاظ سرمایه گذاری و مدیریت تسلط دارند. خبرگزاری یونایتدپرس نیز در سال 1907 میلادی توسط اسکرایبس و هوارد یهودی تاسیس شد که از شهرت جهانی برخوردار است. خبرگزاری انتر نشنال نیوز سرویس نیز توسط ویلیام هرست تاسیس شد، نامبرده دارای زن یهودی و یهودیان او را به عنوان حاکم نیویورک انتخاب کردند. در سال 1958 دو خبرگزاری یونایتد پرس و انترنشنال و نیوز سرویس در یکدیگر ادغام شدند و وسعت بیشتری یافتند. خبرگزاری " هافاس" نیز در فرانسه توسط یک عائله یهودی تاسیس شد که به خبرگزاری رسمی فرانسه تبدیل شد، که این خبرگزاری صهیونیستی فرانسوی منبع تغذیه وسائل خبری کشورهای عربی می باشد.<\/h1>
سلطه و نفوذ صهیونیزم بر آمریکای جنوبی چیزی است که همانند سایه ای به همراه سلطه و نفوذ ایالات متحده بر سراسر آمریکای لاتین گسترش یافته است، این سلطه: اولاً از طریق " بانک " رشد اقتصادی آمریکا، و ثانیاً از طریق سازمان دول آمریکای لاتین " OAS " و مستشاران نظامی و اقتصادی در این کشورها اعمال شده است. چرا که سازمان " OAS " تحت نفوذ سرمایه داران آمریکاست، و سرمایه داران آمریکایی همان صهیونیست های معروف می باشند و بنابراین سیاست اسرائیل از طریق سازمان " OAS " و با اهرم کمک های اقتصادی به آمریکای لاتین دیکته می شوند، و دولت های موجود عملا در برابر سیاست های تجاوزکارانه اسرائیل و ایالات متحده تسلیم و خاضع می باشند و شورش های مردمی و ملی تا کنون به توفیقات مهمی دست نیافته است. سبک کار در همه این دولت ها تقریباً یکسان است، دولت ها با کمال استبداد حکومت می کنند، منافع ملی در استخدام مصالح آمریکا و اسرائیل به کار می افتندو قیام و شورش های مردمی در چهره قیام های سیاسی و یا مذهبی توسط نیروهای امنیتی به شدت سرکوب می شوند. کار سلطه صهیونیزم در آمریکای لاتین یک امر حل شده و آشکار می باشد، بطوریکه در کنار سازمان " OAS " سازمانی هست که مسئول تنظیم همکاری بین کشورهای آمریکای لاتین و اسرائیل می باشد و روزنامه "جوروزالم پست" در شماره 27/10/1977 خود پیشنهاد می کند: فرمولی که جهت حل اختلاف اسرائیل با دول آمریکای جنوبی اجراء شده، در خاور میانه، برای حل مساله اعراب و اسرائیل به اجراء در آید و مساله خصومت به مساله همکاری و به اصطلاح تسلیم محض بیانجامد. در آمریکای لاتین بعد از پیروزی حزب کمونیست کوبا، توسط فیدل کاسترو، یک پیمان همه جانبه بین آمریکا و دول آمریکای لاتین عضو سازمان " OAS " منعقد شد که منظور از این همکاری با این دولت ها بود، برای جلوگیری از نفوذ کمونیست ، و به مفاد این پیمان قراردادهای پروژه های کشاورزی و اقتصادی و صنعتی بسته شد و برنامه هایی جهت اجراء آنها به هیات ها و گروه های اسرائیلی واگذار شده بود. بنابراین اگر در سالهای قبل روابط کشورهای آمریکای لاتین با اسرائیل روابط سیاسی و فرهنگی و دیپلوماسی بود اکنون به صورت ارائه برنامه های کشاورزی و صنعتی بیرون آمده بود، و به این جهت بعد از ایالات متحده ، آمریکای لاتین حکم سرزمین موعود برای یهود را داشت و از سویی سیل مستشاران اسرائیلی با منظورهای استعماری به سوی آمریکای لاتین روانه شد و از سوی دیگر در سال 1969 فقط 1500 دانشجو و محقق آمریکای لاتین در اسرائیل مشغول تحقیق و آموزش طرحهای صنعتی و کشاورزی و فنی می بودند و این نسبت در سالهای اخیر به مراتب بیشتر شده است.
خاصیت همیشگی یهود، همکاری با گروه غالب بر ضد جمعیت مغلوب بوده و می باشد، و بنابراین شگفت نیست اگر حضور و فعالیت یهودیان را در روسیه همزمان با هجوم مغول ها به این سرزمین احساس کنیم. چرا هنگامی که سپاهیان مغول در آسیای میانه قدرت را در اختیار گرفتند و سرزمین های بسیاری را از آن خود کردند، یهودیان با شرح و توصیف سرزمین های بسیار گسترده و منابع سرشار روسیه، خان های مغول را به حرکت به سوی روسیه و اشغال سرزمینهای آنجا تشویق کردند و سرانجام در حمله امیر باتی به سال 1236 به خاک روسیه، حکومت مرکزی روسیه ضعیف و پراکنده شد ویهودیان به عنوان مشاور و راهنما در سپاهیان مغول مشغول به کار شدند و روابط صمیمانه و دوستانه با این دشمنان تازه از راه رسیده برقرار کردند و زمینه تجارت و داد و ستد با اقوام مغول را برای خود و دیگر یهودیان فراهم آوردند. از آنجا که یهودیان دارای سرزمین معینی نبودند، و شهر و دیاری مخصوص نداشتند ، حمله سپاه مغول به روسیه به آنان هیچ آسیبی نرساند و انان از شکست روسیه ضرری ندیدند، بلکه با نزدیک شدن به نیروهای دشمن ، دارای عزت و احترام و ثروت و سرمایه نیز شدند. یهودیان حملات مغول ها را مغتنم شمرده، کلیساهای فراوانی را هدف تاراج و تخریب قرار دادند و سعی کردند دیانت یهود را در خاک روسیه و در درون مغولها رواج دهند. البته روزگار حکومت بیگانگان در روسیه خیلی زود به سر آمد و قیام عمومی در سراسر خاک روسیه بر ضد مغول ها به راه افتاد و بار دیگر کلیساها آباد شد و مردم روسیه قدرت حکومت را در دست گرفتند و به ناچار دوره سرکوب و قلع و قمع یهودیان فرارسید و اقوام مغول از روسیه رفتند و یهودیان در همه جا گرفتار شکنجه و تعقیب و توهین و تحقیر قرار گرفتند. تاریخچه یهود در روسیه تاریخچه ای قدیمی و طولانی است، یهودیان در اواسط قرن 9 میلادی توانستند در ناحیه ای در روسیه جنوبی حکومتی به نام اقوام خزر تشکیل دهند ، لیکن این حکومت قبل از آنکه توفیقی پیدا کند منقرض شد و یهودیان بعد از آن به صورت قبلئل آواره و مورد شکنجه و آزار به زندگانی سخت خود ادامه دادند و مسیحیت دین غالب در روسیه گردید.965 میلادی. موقعیت یهودیان در روسیه، در ارتباط با وضعیت یهودیان اروپا بعد از حکومت کرامول در انگلستان 1658 میلادی و وقوع انقلاب کبیر فرانسه و ظهور مادی گرائی و بی دینی و انتشار محافل و مجالس سری ماسونری و سرانجام بعد از ظهور ناپلئون و داعیه جهان گشایی او، دستخوش تغییرات و پیشرفت های فراوانی گردید و یهودیانی که در هر شهر و دیاری به صورت اقوامی بومی زندگی می کردند، در سایه برقراری ارتباطات بین ملت ها، همه این یهودیان پراکنده احساس وحدت و همبستگی و همدردی پیدا کرده به صورت یک شبکه بین المللی جهانی در آمدند و روحی جدید،البته روح شیطنت و تباهی در درون این اژدهای تکه تکه شده و افسرده دمیده شد و شرارت مزمن و پنهان و ناپیوسته یهود به یک شرارت متصل و هماهنگ تبدیل شد، در حالیکه هر عضوی از آن با عضو دیگرش در غرب و شرق دنیا در ارتباط بود. از هنگامی که حکومت های انگلستان و فرانسه و آلمان و ایتالیا در اندیشه نفوذ در کشورهایی آسیائی برآمدند و با حضور جهت نفوذ در سرزمین های اسلامی، به زودی متوجه اقلیت های یهودی در کشورهای اسلامی شدند و برقراری پیوندهای طبیعی و قومی و مذهبی بین اقلیت های یهودی در اروپا و اقلیت های یهودی در سرزمین های اسلامی بهترین راه برای نفوذ در این کشورها می بود. به طوریکه گذشت ناپلئون بناپارت جهت گسترش نفوذ خود در خاورمیانه به یهودیان فرانسه و بلکه به یهودیان عالم وعده داده که اگر با وی همکاری کنند، سرزمین فلسطین را به آنان خواهد داد، و بنابراین، این وعده یک روح جدید در کالبد همه یهودیان در همه نقاط دمید، نظیر همین سیاست را حکومت آلمان در پیش گرفت و به همه یهودیان وعده داد که اگر با آلمان همکاری کنند،آلمان امپراتوری عثمانی را راضی خواهد کرد که یهودیان را در سرزمین فلسطین اسکان دهد. در عین حال امپراتوری بریتانیای کبیر خیلی زودتر از رقبای خود دریافته بود که اگر بخواهد بر کانال سوئز نظارت کند، نه تنها باید کانال سوئز را را در اختیار داشته باشد، بلکه باید دارای یک پایگاه نظامی قوی در منطقه باشد که این پایگاه چیزی جز فلسطین و چیزی جز اسکان یهودیان در فلسطین نمی بود. بنایراین به محض اینکه هنر یهودیان و فایده استخدام آنان، در راه منافع اروپا روشن و آشکار شد، وضعیت یهودیان در داخل خاک روسیه نیز فرق کرد و از یکسو خود یهودیان موقعیت زمانی و مکانی خود را کشف کردند و از سوی دیگر دولت های اروپایی جهت تاثیر گذاردن بر روسیه متوجه اقلیت های یهودی شدند و بنابراین یهودی کثیف و متعفن و فراری و آواره تبدیل به یهودی مورد عنایت و مورد توجه گردید، و یهودی که به مثابه عجوزه ای زشت بود که همسری برایش پیدا نمی شد اکنون دارای چندین خواستگار شده،البته خواستگاران حرامی و غیر مشروع، خارجی و بیگانه و رفیق قافله و شریک دزد. یهودیان در طول تاریخ در خیانت به حکومت های داخلی دست داشته عوامل توطئه به سود قدرت های خارجی بوده اند. در زمان ناپلئون و در جنگ فرانسه و روسیه، یهودیان روسیه با ناپلئون همکاری کردند و تزار روسیه را به سال 1814 ترور کردند، که البته فتنه یهودیان رفع شد. در روزگار الکساندر دوم یهودیان جمعیت های سری تشکیل داده فتنه های فراوان به راه انداختند و در این بار مبارزه ای ضد یهودی در روسیه به راه افتاد و جمعیت های سری آنان شناسایی و نابود شد، البته الکساندر در سال 1881 توسط یک دختر یهودی ترور شد که این حرکت موجب کشتار بسیاری از یهودیان گردید. یهودیان مدت یک قرن در روسیه مورد تعقیب و حقیر بودند و حکومت های وقت جمعیت سری آنان را شناسایی کرده و نابود می نمودند، تا اینکه در سال 1897 و شکست روسیه ار ژاپن در جنگ بورت آرتور، با پایدار شدن ضعف و ناتوانی در حکومت مرکزی و به خصوص در دوره نیکولای دوم، یهودیان توانستند در کنگره های کارگری روسیه نفوذ کرده، کارگران روسی را بر ضد حکومت مرکزی در همه جا به راه اندازند و سرانجام از آب گل آلود ماهی بگیرند. در زمانی که حکومت مرکزی ضعیف شد و دولت های اروپایی منتظر فرصت بودند تا دشمن دیرینه خود روسیه تزاری را از پای در آورند، اغتشاشات یهودیان مورد استقبال دول غرب قرار گرفت، ثروتمندان یهودی پراکنده در کشورهای غربی، کمک های مادی و اقتصادی خود را روانه انجمن های سری یهودیان روسیه نمودند و در نهایت چیزی واقع شد که رقبای دیرینه روسیه یعنی انگلستان و فرانسه خواهان آن بودند. در این هنگام دیسرائیلی نخست وزیر معروف بریتانیا و یهودی سلطه گر از آنچه در روسیه بوقوع پیوسته احساس غرور پیدا کرده، می گوید: "لازم است ما- یهودیان- انقلاب جهانی کوبنده ای پدید آوریم و سنت های سرمایه داری گذشته – مالکیت های فردی – را در هم فرو ریزیم و مساوات مورد نظر را پدیدار سازیم،اکنون جمعیت های مخفی ما اساس این انقلاب را فراهم کرده اند". امروز حیات ما در الحاد و بی دینی است ، لازم است سرمایه داران ما با حرکت های کارگری همکاری کنند تا نتیجه مطلوب حاصل گردد. نیمه دوم قرن 19 روزگار محنت و هم روزگار رشد و نمو اجتماعی یهودیان در روسیه می باشد، در سال 1880 میلادی کشف توطئه های یهودیان بر ضد کلیسا و نیز بر ضد حکومت مرکزی، کلیسا و حکومت بنابراین همه طبقات مردم بر ضد یهودیان شورش کردند ویهودیانتحت تعقیب وشکنجه قرار دادند که این خشونت ها ریشه در خرابکاری های یهودیان در امور اقتصادی و تجاری جامعه روسیه داشت. در همین روزگار نویسندگان و متفکران بزرگی در یهودیان روسیه پیدا شدند و با حربه علوم اجتماعی و با استمداد از مطبوعات غرب و با بهره برداری از اندیشه های نوین غربی به جنگ سیاسی و ایدئولوژی تزارهای روسیه آمدند، نویسندگانی مانند "پینسگر" و "ژوزف سالوادور " و " موسی هیس" و دیگران نجات یهودیان روسیه را در خروج از این سرزمین و مهاجرت به فلسطین دانستند و از دولت روسیه خواستند تا به آنان اجازه مهاجرت به سرزمین فلسطین را بدهند. البته دولت روسیه با این مهاجرت موافقت نکرد،لیکن مساله مهاجرت به سرزمین فلسطین به عنوان تنها راه علاج یهودیان روسیه توسط مطبوعات غربی و نیز کتابهایی که بطور سری در روسیه پخش می شد،به عنوان یک مساله حاد و سخت مورد مشاجره بین دولت روسیه و یهودیان روسیه بیرون آمد. به سال 1884 دانشمندان و بزرگان یهود روسیه در کشور "کاتوس" گرد آمدند و مجدداً در کنفرانسی که ریاست آن را پینسکر به عهده داشت، تشکیل یک" دولت یهودی جهانی" تنها راه رهایی یهودیان تشخیص داده شد واین موضوع در یهودیان روسیه تبلیغ شد. به سال 1891 یهودیان در کنگره جهانی یهودیان در شهر بال، مجدداً نمایندگان یهودیان سراسر عالم به تشکیل یک دولت یهودی تاکید کردند و از یهودیان در هر منطقه و دیاری خواستند که در راه تشکیل این دولت یهودی تلاش کنند. به سال 1896 هرتزل پس از مسافرتی به روسیه، از امپراتور روسیه خواست که با تشکیل یک دولت یهودی موافقت کند و نیز به یهودیان روسیه اجازه دهد تا به خاک فلسطین مهاجرت کنند، که البته امپراتور روسیه با این پیشنهاد موافقت نکرد و اجازه مهاجرت به یهودیان نداد. لیکن همان مشکلاتی که در امپراتوری بزرگ عثمانی وجود داشت همان مشکلات و عوامل منفی در امپراتوری روسیه تزاری نیز وجود داشت و آفتاب حکومت کلیسا و نیز آفتاب قدرت تزاری رو به افول و غروب بود،عامه مردم از ارباب کلیسا و از حکام تزار راضی نبودند، مشکلات اجتماعی رو به افزایش بود، یک قدرت مشروع و محبوب و قدرتمند محلی جهت سرکوب یهودیان و شناخت دسیسه های آنان وجود نداشت و بنابراین یهودیان روسیه با هماهنگی یهودیان اروپا بطور همزمان مشغول توطئه بر ضد کلیسا و بر ضد تزاران روسیه شدند. در این روزگار که شورش های کارگری به اوج خود رسید و در همه جا تعداد فراوانی از کارگران در درگیری های گوناگون کشته شده بودند، سرانجام دولت وقت با تشکیل مجلس عالی کارگران روسیه اعلام موافقت کرد و در این مجلس تعدادی از یهودیان که نه از کارگران بلکه دلالان معرکه بودند به نمایندگی از کارگران به عضویت این مجلس در امدند.در این مجلس دو نفر یهودی دارای نفوذ فراوان شدند به نام " خوروستالیف" در پست ریاست مجلس و "برونستین" دبیر کل مجلس.این دو نفر توانستند راه را برای پیشرفت مقاصد درگیر یهودیان و یهودیان اروپایی باز کنند و نفوذ یهود و نفوذ صهیونیزم را در داخل امپراتوری روسیه، تا به انقراض تزاری گسترش دهند. سرانجام به سال 1905 شورش کارگری بزرگ واقع شد، بسیاری از رجال دولت و اعیان و اشراف روسیه تزاری و بسیاری از خاندان تزار کشته شدند و از سوی مردم هزاران نفر کارگر و کشاورز به قتل رسیدند و اوضاع به نفع کارگران تغییر کرد، لیکن حتی یک نفر یهودی به قتل نرسید، برای اینکه یهودیان فقط روشن کنندگان آتش فتنه و آشوب بودند و آنان اتباع خارجی بودند و از مردم روسیه به حساب نمی امدند، البته این شورش ها در روسیه به طور موقت سرکوب شد لیکن صهیونیزم بین المللی امیدوار بودند که آخرین ضربات را به کمک بیگانگان بر پیکر روسیه تزاری وارد کنند، و از قدرت های انگلستان و آمریکا و در دیگر کشورها در تضعیف حکومت تزاری استفاده کنند، تعداد یهودیان قبل از جنگ جهانی اول در روسیه بالغ بر 000/215/5 یعنی در حدود نیمی ازجمعیت کل یهودیان عالم بود. یهودیان در قرن 18 و 19 آموخته بودند که شهرها در حال توسعه هستند و خریداری زمین های اطراف شهرها می تواند بهتریت تجارت پول ساز و بدون زحمت باشد و بنابراین پول های سرمایه داران یهودی اروپا به جریان می افتد و زمین های اطراف شهرها را خریداری می کردند و به خرید وفروش زمین ها و بازی با پول مملکت میزبان خود می پرداختند، سرمایه های حاصل از این تجارت ناروا و ناصحیح، مجدداً به صورت پول برای انجام مقاصد یهودیان به گردش درمی آمد.
یهودیان ثروتمند و مشهور روسیه از طریق چنین روش هایی با همکاری و بهره برداری از نفوذ ادوارد هفتم، پادشاه انگلستان و با مشورت مستشاران مالی یهودی شرکت های بزرگی را در ترکیه عثمانی به پا کردند و با استفاده از وضعیت نابسامان ترکیه عثمانی ثروت های هنگفتی از این سرزمین به دست آوردند که این ثروت ها در خدمت کارهای صهیونیزم جهانی قرار گرفت. از جمله این کارها:
1. خرید مستعمرات یهودی نشین در فلسطین.
2. کمک های مالی و تسلیحاتی برای شورشیان روسیه تزاری.
3. تاسیس مراکز آموزشی نظامی و تروریستی جهت یهودیان رانده شده از روسیه.
4. تبلیغ یهودیان داخل روسیه به جهت تشکیل یک منطقه یهودی نشین در داخل روسیه.
در دوران آشفتگی و آشوب های داخل روسیه تزاری دو محور مالی و ایدئولوژی وجود داشت : محور مالی توسط "یعقوب شیف " اداره می شوند که نامبرده امپراتور پول و طلا و زمین بود، و توسط وی بود که یهودیان فراوانی از روسیه به آمریکا مهاجرت کردند و فریاد وا یهودا در سراسر آمریکا به راه انداختند و هم او بود که مستملکات فراوانی در آمریکا خریداری کرد و انها را در اختیار یهودیان رانده شده از روسیه قرار داد و هم او بود که موسسه ای در امریکا برای جمع آوری هدایا و کمک به یهودیان روسیه افتتاح کرد. بارون هیرش نیز معاون نامبرده به حساب می آمد. " بارون هیرش " و "یعقوب شیف" یهودیان ثروتمند دوره انقلاب روسیه بودند که سرمایه های آنان در امپراتوری عثمانی و فرانسه و آمریکا از طریق خرید و فروش دیگر کارهای پولساز در خدمت یهودیان روسیه قرار داشت و شورش کارگری را تغذیه می نمود . و اما از لحاظ ایدئولوژی گروه تروتسکی و یارانش با تعصبات یهودی گری و اباحی گری راه هر گونه بی دینی و بدبینی به کلیسا را ترویج می کردند.اندیشه های اشتراکی و مساوات در مال و زن و ثروت را نه به جهت مساوات بلکه به جهت اسقاط امپراتوری تزار تبلیغ می نمودند. جهت تضعیف حکومت تزاری و تقویت جامعه یهودیان بسیاری از یهودیان که در کارهای جنگی و فتنه و آشوب تخصص داشتند از آمریکا به خاک روسیه می آمدند و از مزایای آمریکایی بودن استفاده می کردند، مسافرت یهودیان آمریکا به روسیه نیز یکی از طرح های یهودیان آمریکا برای براندازی حکومت تزار بود ، روزولت رئیس جمهور آمریکا در ان زمان نظارت دقیق بر این طرح داشت. نامبرده طی نامه ای به "کنت وایت" نخست وزیر روسیه تزاری می نویسد: " امیدوارم که شما تسهیلات لازم را برای مهاجرت هم میهنان شریف ما به دیار خودتان را فراهم کنید، می خواهم که امتیازهای دینی، نژادی ، موجب منع ورود نباشد، امیدوارم که حکومت محترم شما مانند گذشته اجازه ورود به هم میهنان شریف یهودی ما بدهد. تئودور روزولت" و از آنجا که سرانجام حکومت روسیه مهاجران یهودی را عوامل نامطلوب آمریکا تشخیص داد، و اجازه ورود آنان را به درون روسیه نداد، رئیس جمهور آمریکا روابط اقتصادی و تجاری خود را با روسیه قطع کرد و روابط دو کشور به تیرگی گرایید وخبر گزاری های آمریکایی به جنگ تبلیغاتی سختی بر ضد روسیه پرداختند. سرانجام در اوایل ماه اکتبر 1917 نیروهای انقلابی که توسط موسسه مالی یعقوب شیف و کوهن لوب پدید آمده بود به مقر حکومت روسیه حمله بردند و مجلس روسیه تزاری – دوما – و مقر حکومت سقوط کرد و حکومت انقلابی برقرار گردید . اولین شورای کمونیستی مرکب از 547 عضو تشکیل شد که بیش از 400 نفر آن یهودی بودند. در این وقت ایلیانوف لنین به همراهی 29 نفر انقلابی کمونیست از آلمان رهسپار روسیه شدند و تروتسکی نیز خود را به روسیه رساند و انقلاب کارگری کمونیستی به پیروزی رسید . لنین در یکی از سخنان خود می گوید:
"یهودیان بزرگترین نگهبانان مردم روسیه و قویترین پشتیبان آنان بودند و با همکاری صمیمانه آنان انقلاب تحقق یافت و اگر یهودیان با استفاده از فرصت وارد مبارزه نمی شدند هرگز انقلاب بلشویکی به ثمر نمی رسید. توطئه یهودیان برای سرنگونی حکومت تزار و برقراری شرایط جدید و حضور در حکومت جدید نه تنها توسط یهودیان روسیه و اروپا، که بلکه توسط یهودیان آممریکا اداره می شوند، جامعه ماسونی که مرکز آن در آمریکا بود در حقیقت مرکز هماهنگی همه توطئه ها بود و اینان با اهداء میلیون ها دلار به حرکت های بلشویکی، سرانجام حکومت تزاری را سرنگون ساختند و در این ماجرا بیش از 000/000/1 کارگر و کشاورز روسی کشته شدند، در حالیکه یهودیان از بیرون روسیه آشوب ها را رهبری می نمودند. بعد از برقراری نظام کمونیستی بسیاری از یهودیان به عناوین مختلف در هیات حاکمه شوروی حضور پیدا کردند که نام برخی از بزرگان آنان به شرح زیر می باشد:
1. ایلیانوف یهودی تبار
2. ژوزف استالین دارای همسر یهودی و تحت تاثیر خانواده های یهودی
3. تروتسکی یهودی تبار
4. کامینف یهودی
5. سوکولنکوف یهودی
6. زینوفیوف یهودی
7. یابزوف یهودی
8. ساخالوف از مادر یهودی و پدر روسی.
در نخستین حکومت که پس از پیروزی انقلاب کبیر پدید آمد، از 22 وزیر روسیه شوروی 17 نفر یهودی بودند.در هر وزارتخانه و اداره بدون استثناء اکثریت کارمندان عالی رتبه که دارای پست های حساس بودند یهودی بودند. در مجموع از 595 کارمند دوائر مختلف 19 اداره مهم روسیه 553 نفر آنان یهودی بودند. در دوره های بعد هر چند در روسیه شوروی و در نظام کمونیستی سخت گیری های شدیدی نسبت به یهودیان اعمال شد و به جهت وابستگی یهودیان به آمریکا یهودیان روسیه مورد تعقیب و نظارت امنیتی قرار گرفتند، لیکن بسیاری از سیاستمداران و رهبران و مستشاران نظامی و امنیتی شوروی از خاندان های یهودی بودند که کمترین خطر آنان مبارزه با مسلمانان درون سرزمین شوروی و رواج بی دینی در سراسر جهان بود، و در هر حال به مصالح یهودیان و به مصالح صهیونیزم واسرائیل کار می کردند لنین واستالین در زمان خود تلاش می کردند تا قوم یهود با مردم روسیه ممزوج شوند و قومیت را فراموش کنند. نقش صهیونیزم در فروپاشی نظام کمونیستی شوروی و همکاری تل آویو،واتیکان و واشنگتن و نقش امواج تبلیغاتی در به راه اندازی اضطرابات و شورش های پراکنده در داخل خاک شوروی نیز گوشه ای دیگر از نفوذ صهیونیزم در درون سیستم حکومتی شوروی و همکاری آنان با آمریکا می باشد که نیازمند فصل جداگانه ای است.حرکت تند ومنافقانه تروتسکی و ارتباط پنهانی او باسرمایه داران آمریکا داستان مدونی است که موجب درگیری و خشونت استالین با یهودیان در سراسر شوروی وحذف بسیاری از بزرگان یهود در داخل شوروی گردید که در این ماجرا موسی کاگانویچ دبیر کل حزب کمونیست، میشل موسی کاگانویچ از عضویت انجمن ملی روسیه و ژون کاگانویچ از عضویت حزب و کلیه خاندان معروف و معتبر کاگانویچ از همه پست های حکومتی اخراج شدند و صدها یهودی در نقاط مختلف از شغل های سیاسی و بهداشتی و اجتماعی برکنار گردیدند، لیکن در هر حال گروه فراوانی از آنان نیز حتی در زمان استالین در شغل های خود باقی ماندند. در مورد مرگ ناگهانی استالین مدارکی کشف شده که توطئه یهودیان را در ماجرای مرگ او فاش می کرد و به همین اتهام گروه بسیاری از یهودیان شوروی به زندان افتادند و طرد این یهودیان تا اواسط دوره زمامداری مالینکف ادامه داشت. در عین حال زمامداری شوروی چنان با شخصیت های متعدد یهودی عجین شده بود که تصفیه همه آنان امکان نداشت، و عده فراوانی از یهودیان در سازمان های مطبوعاتی و مخابراتی و اطلاعاتی شوروی و نیز در نیروهای پلیس و وزارت خارجه کار می کردند که شمارش آنان از حوصله این مقاله بیرون است. این در حالی است که بسیاری از نویسندگان و متفکران روسیه، یهودی بودند و در ساختن افکار عمومی نقش به سزا داشتند و نویسندگانی مانند: روزمبلات، الیااهرنبورک، سیکولویچ ، کولزود، فریدلانه، بوردین ماندلسون و صدها نویسنده دیگر بر افکار مردم حکومت می کردند و نظرت آنان در زعمای شوروی ملاحظه می شد و هم اینان بودند که زمینه مقبولیت و مشروعیت اسرائیل را در افکار عمومی شوروی فراهم ساختند، چنانچه مالینکوف انقلابی به حمایت از بن گورین تروریست برخاست.
اولین حضور یهودی در بریتانیا در زمان " الیفر کرومول" مشاهده می شود ، نامبرده از یک خانواده یهودی انگلیسی بود که پدرانش در گیر و دار بدرفتاری های انگلیسی ها با یهودیان، اظهار نصرانیت کردند و در نهان به کیش یهودی باقی ماندند، نامبرده که نماینده پارلمان و قلضی برجسته ای بود، بر ضد " چارلزالو" قیام کرد و وی را از حکومت بر کنار نموده، خود در نهایت دیکتاتوری به حکومت پرداخت، وی که از خاندانی یهودی تبار بود در خلال حکومت خود قوانینی به سود یهودیان تصویب کرد و اجازه داد خاندان های یهودی که به مدت 4 قرن، از مهاجرت به انگلستان ممنوع بودند بار دیگر به انگلستان مهاجرت کرده در آنجا ساکن شوند. هر چند حکومت "کرومول" به درازا نکشید لیکن از آن پس و اصولاً با بروز تغییراتی در ساختار جامعه اروپا ، نفوذ یهودیان در انگلستان روبه افزایش گذارد، چنانکه در روزگار پادشاهی ادوارد هفتم خانواده های ثروتمند و پولدار یهودی به انگلستان روی آورده ، ادوارد هفتم را در میان خود احاطه کردند،" آنتون روچیلد" ثروتمند مشهور ،" ارنست کامل" و "گلدشمیت" (هر سه یهودی) از افراد صاحب نفوذ تشکیلات مالی و نظامی ادوارد هفتم در سال 1901 میلادی بوده اند . درحالیکه هنوز ارباب کلیسا اجازه ارتکاب فجور و زنا را نمی دادند، سر ارتباط نزدیک پادشاه با خانواده "روچیلد" یهودی همانا شرکت در فسق و فجور بوده است، که یکی از آنها تجارت دختران می باشد. شمردن عوامل وایادی یهود در بریتانیا کار عظیمی است که نیازمند تحریر ممجلدات فراوانی می باشد . از اکابر مجرمین یهود در بریتانیا در عهد ادوارد هفتم ، افراد زیر را می توان نام برد:
سموئیل مارکی شهردار لندن، مدعی العموم لندن، حاکم مستعمره هنگ کنگ، دبیر کل اداره پست هند، مدعی العموم استرالیا ، والی شهر کیپ تاون در آفریقای جنوبی، اینان مهره های بزرگی بودند که شبکه صهیونیزم را در محیط خود گسترش داده رهبری می نمودند. نفوذ یهود در انگلستان همچنان رو به افزایش بود تا روزگار جرج پنجم (1936) که جنگ جهانی دوم روی داد ، یهودیان صاحب نفوذ در حکومت انگلستان در آن روزگار فراوان بودند. "اسحاق یهودی" نائب پادشاه انگلستان در مستعمره هندوستان " دیوید لیوی" رئیس دانشگاه آکسفورد به سال 1935 دورین یهودی مامور امنیتی آکادمی فنون جمیله بریتانیا . همگی از رجال برجسته یهود در زمان جرج پنجم می باشند که در گسترش و تعمیم نفوذ صهیونیزم و تاسیس دولت اسرائیل سهم به سزا داشته اند. از برجسته ترین رجال یهودی آن دوره، " حائیم وایزمن" است که اولین رئیس در نظام صهیونیستی در فللسطین می باشد که نامبرده در خلال سالیان 1916 تا 1919 میلادی رئیس مخابرات و اطلاعات نیرئی دریایی انگلستان بود که به جهت ارائه خدمات گرانبها ، به نیروهای اشغالگر انگلیس و دستیابی به بمب ناپالم و سلاح های شیمیائی مورد احترام و اعتماد انگلستان واقع شد و در روزگار چرچیل در تصویب « وعد بالفور» تلاشهای فراوان نمود و سرانجام بعد از صدور «وعدبالفور» به عنوان رئیس نظام صهیونیستی اسرائیل منصوب گردید چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان خود یکی از حامیان صهیونیزم بود و به هنگام صدارت در سال 1951 "شارویل" یهودی صهیونیست ضد عرب مشهور را وزیر نیروی اتمی انگلستان نمود. پارلمان انگلستان نیز پیوسته تحت نفوذ سیاسی و اقتصادی یهودیان بوده است و هم اکنون 46 نماینده یهودی صهیونیست عضو پارلمان انگلستان هستند مهمتر ز نفوذ یهودیان در پارلمان این است که اهداف دولت انگلستان و دیگر دول غربی با اهداف صهیونیستی هماهنگی کامل دارد، همه آنان خواهان غارت و چپاول سرمایه های ملی و فرهنگی و مذهبی جهان اسلام و خاور میانه می باشند. در زمینه های اقتصادی نیز یهودیان به بخش بزرگی از اقتصاد بریتانیا تسلط دارند و در کارهای تجاری شهرستانها ودر سهام بانکها و شرکت های تجاری خارجی و کارخانجات عظیم حضور دارند، و این حضور به طریق قدرت پولی خاندان های ثروتمند روتجلید و ساسون و ترلیار در معروف یهودی " ادوارد ادوارد سیف" و "مارکس سبنسر" می باشد که تنها " مارکس سبنسر " سالیانه میلیون ها لیره استرلینگ به نظام صهیونیستی کمک می نمود. موسسات روتچیلدها در لندن و پاریس و آلمان و آمریکا مدتها در جهت سلطه مالی صهیونیست ها کوشش کردند، هرتسل تئوریسین یهودی هزینه های مسافرت ها و خدمات خود را از اینان دریافت می داشت، رجال سیاسی انگلستان نمک پرورده اموال آنان بودند ، بالفور وزیر امور خارجه انگلستان پیمان معروف خود را خطاب به بارون روتچیلد یهودی نوشت.
از آنجا که صهیونیزم مولود فساد عالمی، و فساد و تباهی توام با صهیونیزم است، بنابراین نفوذ صهیونیزم در موسسات دولتی و غیر دولتی و در حکومت های دول استعماری و دول استعمار زده ، به معنا و مفهوم گسترش فساد و انحراف و سقوط موازین اخلاقی در جهان حاضر می باشد ، در تشکیلات حکومتی و استکباری جهانی در هر کجا پای فساد و تباهی باز شود ، در انجا حضور عوامل یهودی ضرورت پیدا می کند ، و مواردی که به طور مختصر در سطور ذیل از نظر می گذرد، معدودی است از حضور خطرناک و شیطانی عوامل صهیونیستی در نقاط مختلف عالم:
یکی دیگر از رشته های فعالیت صهیونیستها تربیت سازمان های جاسوسی در سراسر کشورها و با همکاری دولت های مزدور می باشد، چنانکه سازمان جاسوسی ساواک در ایران زمان شاه بطور دربست در اختیار سازمان جاسوسان متخصص اسرائیلی بود، و فنون جاسوسی و کار کردن با وسائل دقیق جاسوسی در انحصار اسرائیلیان می بودو سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) از خطرناکترین و گسترده ترین سازمان های جاسوسی جهان است.
شبکه جاسوسی اسرائیل در همکاری تنگاتنگ با انجمن های عریان گرائی و قمارخانه ها می باشند. مزدوران بسیاری در این رشته کار می کنند، در آغاز افراد مهم دولتی را گرفتار فساد مالی و جنسی و فضایح گوناگون می نمایند، بعد از این فضایح به صورت فیلم و پرونده نگهداری می شود و رجال مبتلا و آلوده تبدیل به مزدوران جدید و جاسوسان نوپا می گردند،که آن خود نیازمند مباحث مفصلی می باشد و یک روش قدیمی سازمان های جاسوسان انگلیسی و فرانسوی بوده است.
یکی دیگر از رشته فعالیت های یهودیان تربیت شکنجه گران حرفه ای است که اشقیاء یهود که یکباره از انسانیت و احساسات بشری دور شده اند، به تربیت افراد شکنجه گر می پردازند، اینان مسئول قتل و ترور افراد سرشناس و مفید ، آدم ربایی، راه اندازی انفجارها در اماکن تجاری و مسکونی، ایجاد تفرقه بین ملت ها و گروه ها و مذاهب، جریحه دار ساختن احساسات ملت ها بر ضد یکدیگر، سرقت انسان های متفکر و رجال دین و سیاست و شکنجه انسان ها و افراد بی گناه می باشند.
اخیراً یکی از مقامات امنیتی اسرائیل ادعا کرده بود موسی صدر نیز توسط جاسوسان اسرائیلی ربوده شده است. بررسی جنایات یهودیان در این رشته نیازمند تحریر کتابهای دیگر می باشد، و هر قدر در جنایات یهودیان کتاب نوشته شود هنوز کافی نیست.