سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

مجید شهریاری استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی که مورد ترور عوامل رژیم صهیونیستی و آمریکا قرار گرفت صبح روز 8 آذر ماه سال 89 در بلوار ارتش روبروی داروخانه لشکرک اتومبیلی که شهید شهریاری و همسرش در ان حضور داشتند منفجر شد که در پی این حادثه استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی به شهادت رسید و همسر وی مجروح شد. این در حالی بود که در همان روز و درست در همان موقع فریدون عباسی استاد دیگر دانشکده هسته ای دانشگاه بهشتی نیز مورد ترور واقع شده بود ولی از این حادثه جان سالم به در برده بود.

شهید شهریاری به همراه شهید داریوش رضایی نژاد از دیگر دانشمندان هسته ای کشورمان که مورد ترور واقع شد و به شهادت رسید در امامزاده صالح مدفون شده اند.

این حادثه در حالی اتفاق افتاد که ایران بعد از بد قولی های غرب توانسته بود با مشاوره اساتیدی همچون شهریاری، علیمحمدی و عباسی به فناوری غنی سازی اورانیوم 20 درصد دست پیدا کند.

سعید جلیلی در این باره گفته بود: وقتی در گفت‌وگوهای ژنو 2 گفتیم اگر سوخت را ندهید خودمان آن را تهیه می‌کنیم، برخی از آنها لبخندی زدند که من آن را فراموش نمی‌کنم، ما گفتیم اگر اینطور است خودمان سوخت را تولید می‌کنیم و این اقدام با ظرفیت دانشمندان و جوانان انجام شد و سوخت 20 درصد تهیه شد که شهید شهریاری نقش ارزشمندی در این راستا داشت اما آنها گفتند تبدیل سوخت به صفحات سوخت کار دیگری است که هر کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد تا نهایتا ما در 25 بهمن 90 سوخت 20 درصد را به صفحات سوخت تبدیل کردیم و آن را در راکتور تهران قرار دادیم بنابراین ظرفیت‌هایی برای جمهوری اسلامی فراهم شد و بعد از آن نامه‌نگاری برای شروع گفت‌وگو دنبال شد.

ایران اورانیوم غنی شده 20 درصد را برای تولید رادیو دارو نیاز دارد. اصولا اورانیوم غنی شده برای مصارف نظامی باید به غنای حدود 80 تا 90 درصد برسد. نیت‌خوانی جهت‌دار غربی‌ها بر این مبناست که اگر ایران اورانیوم را تا 20 درصد غنی کند، بیش از آن را هم می‌تواند و این خطرناک است و این درست به این می‌ماند که بگوییم اگر کسی استاد فیزیک شود، شاید بتواند کار‌های بدی هم انجام دهد. جالب این که کشورهای مدعی در این بحث برسابقه بد خود در استفاده نظامی از انرژی هسته‌ای و ضمانت‌های موجود و تعهد ایران به قواعد آژانس چشم فرو می بندند. در حقیقت آنچه باعث شده است ایران نیاز به اورانیوم 20 درصد غنی شده داشته باشد، رآکتورتحقیقاتی تهران است؛ رآکتوری که در سال 1967 توسط ایالات متحده آمریکا در مرکز تحقیقات اتمی تهران ساخته شد.

هسته مرکزی این رآکتور در عمق 8 متری استخری با ظرفیت 500 هزار لیتر قرار دارد که از آب آشامیدنی تهران تأمین می‌شود. این رآکتور علاوه بر امور تحقیقاتی، در امور پزشکی نیز کاربرد دارد و تولیدات آن برای بیماران خاص استفاده می‌شود. در سال 1987 ایران قراردادی با آرژانتین برای تغییر هسته رآکتور و تغییر سوخت آن از اورانیوم 93 درصد به اورانیوم 20 درصد غنی شده امضا کرد.

ارزش این قرارداد 5/5 میلیون دلار بود و پس از آن نیز آرژانتین نزدیک به 116 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد برای ایران فراهم کرد.اینک این سوخت در آستانه تمام شدن است برای همین مقامات مسوول کشور از حدود 3 سال قبل درصدد تهیه اورانیوم 20 درصد و جایگزین کردن آن به عنوان سوخت تازه رآکتور بوده‌اند.

تهیه این سوخت یک امر طبیعی و ساده‌ است که در کشورهای دنیا انجام می‌شود و ایران نیز در دوره دفاع مقدس، در شرایطی که درگیر جنگ تحمیلی بود توانست بسادگی این سوخت را از طریق آرژانتین تهیه کند اما از وقتی که برنامه‌های هسته‌ای ایران دچار مسائل سیاسی شده و غرب با نگاهی کاملا سیاسی و نه فنی با آن برخورد کرد، ‌خرید این سوخت نیز به معضلی برای طرفین تبدیل شده است.

از این‌رو تهران ابتدا درصدد خرید اورانیوم 20 درصد غنی شده در بازارهای جهانی برآمد، اما اعمال فشار غرب بر این روند باعث شد تا تهیه سوخت رآکتور تهران با مشکل مواجه شود. به این‌گونه که غرب خواستار مبادله اورانیوم‌های غنی شده ضعیف ایران با اورانیوم 20 درصد شد. این طرح ابتدا مخالفت تهران را در پی داشت چرا که براساس آن تهران باید بیش از 1000 کیلوگرم اورانیوم 3/5 درصد غنی شده خود را به روسیه منتقل می‌کرد تا یک سال بعد، 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده را از گروه وین (‌شامل فرانسه، ‌روسیه و آمریکا) دریافت کند. ایران با این طرح مخالفت کرد و در نهایت با تغییراتی که پیشنهاد شد و با پادرمیانی برزیل و ترکیه، قرار شد ایران اورانیوم خود را با درصد غنای پایین در قبال دریافت اورانیوم با درصد غنای 20 درصد به ترکیه ارسال کند.

اما این طرح نیز به‌رغم توافق‌نامه سه‌جانبه‌ای که بین ایران، ‌برزیل و ترکیه منعقد شد و رضایت طرفین معامله را هم با خود به همراه داشت، ‌در میانه راه با مخالفت آمریکا و متحدینش روبه‌رو شد و سرانجام ‌ماجرای تهیه سوخت رآکتور تهران از طریق مبادله، بلاتکلیف باقی ماند. اینک ایران مانده بود و نیازی که رآکتورش به اورانیوم 20 درصد غنی شده برای امور پزشکی دارد. برای همین است که می‌بایست فکری برای آن و نجات جان بیمارانی بکند که زنده ماندنشان وابسته به ادامه فعالیت این رآکتور است، لذا درصدد تهیه سوخت آن یعنی 120 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده برآمد زیرا آن‌طور که به نظر می‌آید، تهران باید خودش هم آن را تامین کند.

به گفته علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی،‌ حدود 50 کیلوگرم از این مقدار توسط دانشمندان هسته‌ای کشورمان تولید شده که این موضوع به تایید بازرسان آژانس اتمی هم رسیده است. به این ترتیب هنوز باید تولیدات اورانیوم 20 درصدی ادامه باید و این روند تسریع شود.

عدم تأمین اورانیوم رآکتور تحقیقاتی تهران توسط گروه وین باعث شده است تا به تولید بیشتر اورانیوم با غنای 20 درصد نیاز داشته باشیم و طرح کنونی ایران برای تسریع بخشیدن به تولیدات اورانیوم با غنای 20 درصد با هدف تأمین سوخت برای رآکتور هسته‌ای تهران است که این خود جلوه‌ای از توانمندی دانشمندان و صیانت و اعمال حقوق هسته‌ای ملت به شمار می‌رود.

منبع:خبرنامه دانشجویان ایران







      

در پی آتش سوزی مسجدالاقصی ، روزنامه الجمهوریه چاپ بغداد در شماره 588 خود در تاریخ 1/8/1348، تحت عنوان مرجع دینی حضرت آیت‌الله خمینی (ره) خواستند که مسجدالاقصی تجدید بنا نشود چنین نوشت:«حضرت آیت‌الله خمینی (ره) مرجع دینی، از کلیه مسلمانان خواستند که صفوف خود را در برابر دشمنان متحد سازند. حضرت آیت‌الله طی گفتگویی با خبرگزاری عراق اظهار داشتند: کنفرانس اسلامی که در این رابطه منعقد گردید، منشا خدمتی به سود مسلمانان نشد، بلکه به دشمنان اسلام کمک کرد زیرا این کنفرانس تلاش داشت که جنایات صهیونیسم، در آتش زدن مسجد الاقصی لوث شود. جای شگفتی نیست که کنفرانس مزبور با شکست مواجه شد، زیرا بعضی از شرکت‌کنندگان در این کنفرانس نیت صادقانه نداشتند و به علاوه تناقضاتی میان شرکت‌کنندگان در این کنفرانس وجود داشت. حضرت آیت‌الله افزودند: تا زمانی که فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است مسلمانان، مسجد‌الاقصی را نباید تجدید بنا کنند. بگذارند جنایت صهیونیسم همواره در برابر چشمان مسلمانان مجسم باشد و مایه حرکتی برای آزادی فلسطین گردد.» امام خمینی (ره) ضمن بحث راجع به حکومت اسلامی در بهمن 1348 نیز نظر خود را راجع به آتش‌سوزی مسجد‌الاقصی و نقشه صهیونیستی و غارتگرانه‌ای که رژیم شاه در زیر پوشش جمع‌آوری اعانه برای تجدید بنای مسجد‌الاقصی دنبال می‌کرد، چنین بیان فرمودند:«… مسجد‌الاقصی را آتش زدند، ما فریاد می‌کنیم که بگذارید مسجد‌الاقصی به همین حال نیم‌سوخته باقی باشد، این جرم را از بین نبرید؛ ولی رژیم شاه حساب باز می‌کند و صندوق می‌گذارد و به اسم بنای مسجد‌الاقصی از مردم پول می‌گیرد تا شاید بتواند از این راه استفاده نماید و جیب خود را پر کند و ضمنا آثار جرم اسرائیل را از بین ببرد…»







      

حوزه فرهنگ یکی از ظریف ترین  حوزه های نفوذ لابی صهیونیسم در ایالات متحده و به طور کلی در دنیاست. وسایل ارتباط جمعی به عنوان مهترین ابزار این اشاعه فرهنگ از مهمترین عناصر مورد توجه یهودیان است.در توجیه این توجه یهودیان به رسانه ها می توان به عواملی چون در اقلیت بودن، تشکیلاتی بودن و در معرض اتهام بودن اشاره کرد که به تریبونی برای اعلان مواضع خود تبدیل می شود. تا جایی که یکی از اعضای فدراسیون یهودی می گوید: «دلیل اینکه ما قدرت زیادی در زمینه های گوناگون در آمریکا داریم همان است که ما بهترین اقلیت سازمان یافته در کل جهان هستیم.»زمانی که اسرائیل به دنبال کسب مشروعیت خود در اروپا بود، همین رسانه ها به مهمترین ابزار تبلیغاتی برای این مقصود تبدیل شدند و جمعیت کثیری از یهودیان سراسر اروپا به واسطه این تبلیغات راهی سرزمین های اشغالی شدند.برای آنکه به درجه اهمیت فرهنگ برای یهودیان پی ببریم می توانیم به «پروتکل دوازدهم دانشوران صهیون» اشاره کنیم که در آن گفته می شود:
1- تمامی امور مطبوعات را تحت سیطه خود در می آوریم، غیر از مطبوعات و روزنامه به دیگر نشریات نیز توجه می کنیم، چراکه هیچ اطمینانی به سیاست های مطبوعاتی در خصوص خود نداریم، اگر این مطبوعات آزاد باشند ما مورد تعرض خواهیم بود؛
2- با تحصیل شرایط فوق، هیچ اخباری بدون کنترل ما به مردم منتقل نخواهد شد. هم اکنون ما توانسته ایم تا حدودی بر خبرگزاری های مختلف در گوشه و کنار جهان کنترل داشته باشیم.
ادبیات و روزنامه نگاری دو نیروی عظیم هستند و حکومت ما یهودیان مالک بزرگترین روزنامه ها و مجلات خواهد شد... و اگر اجازه تأسیس 10 مجله مستقل را دادیم لازم است خود 30 مجله در مقابل آن ایجاد کنیم و ابداً به آن عده که در سیطره و هیمنه ما بر این وسائل تردیدی به خود راه می دهند، اجازه همکاری نخواهیم داد و از ورود دشمنان خود نیز جلوگیری خواهیم کرد... .تا جایی که جی، گلدربرگ نویسنده کتاب قدرت یهود می گوید: قدرت یهودیان مشترکاً رسانه ها را کلید اصلی قدرت یهودیان می دانند، اصلی ترین قدرتی که موجب نفوذ آنها در جامعه آمریکا شده است.در این بخش نام تعدادی از روزنامه ها و مجلات معروف که احتمالا به گوشتان آشنا می آیند را نام می بریم. نشریاتی که در کمال ناباوری، تمامشان مالکیتی یهودی دارند و در تیراژی بالا در واقعه قدرتمندترین نشریات یهودیان به ویژه در عرصه مطبوعات و سینما با قدرت بالایی وارد کار شده اند. تقریبا بزرگترین روزنامه ها و مجلات و همچنین خبرگزاری های جهان یا مدیریتی یهودی دارند یا وابسته به یهودیان هستند. مهمترین روزنامه یهودیان «نیویورک تایمز» است. این نشریه نه تنها در شهر نیویورک در وسعت گسترده ای توزیع می شود بلکه پر نفوذترین  روزنامه ایالات متحده نیز به حساب می آید. این روزنامه توسط یک یهودی به نام آدولف اچلز در سال 1896 خریداری شد و به قدرت رسید و از آن زمان خاندان او این نشریه را اداره می کنند. خود مالکان این نشریه نیز دیدگاه خاصشان به اسرائیل را کتمان نمی کنند و می گویند که نیویورک تایمز درباره اسرائیل بیش از دیگر روزنامه ها مطلب می نویسد چرا که عمده خوانندگان این روزنامه نیز یهودی هستند و پیگیر مسائل مربوط به اسرائیل.هم اکنون نیز این روزنامه یک کمپانی رسانه ای تشکیل داده است و مالکیت نشریات معروف آمریکا مثل USA Today و Wall Street Journal، و همچنین نشریه The Boston و Globe و همین طور 21 روزنامه دیگر که در ایالات متحده آمریکا توزیع می شود را در دست دارد.«واشنگتن پست» از سری رسانه های دیگری است که در اختیار یهودیان قرار دارد که مالک رسانه های دیگری چون تلویزیون و مجله نیز هست. همچنین با همکاری نیویورک تایمز به انتشار « هرالد تریبون» می پردازد.
فشار لابی بر مطبوعات

لابی صهیونیست اعمال قدرت خود بر مطبوعات را با دخالت ها و کنترل های خود برای جلوگیری از تبلیغات سوء بر ضد اسرائیل و صهیونیست ها صورت می دهد. چه بسیار خبرنگارانی که صرفا به خاطر پرسش از هلوکاست به یکباره از صحنه ها محو شدندو پس از چند هفته نیز از یادها محو شدند. چه بسیار نشریاتی و بخش های مختلف روزنامه ها و مجلات که با کوچکترین انتقادی از صهیونیستان با سانسور شدید مواجه شدند. برای مثال ÷ل فندلی در کتاب «آنها بی پرده سخن می گویند» ماجرای روزنامه نگاری به نام هارولد. آر. پایتی را نقل می کند که به خاطر نگارش مقاله ای در مورد صهیونیسم و مطبوعات آمریکا که در آن به تهمت ها و سفسطه های رسانه های ارتباط جمعی آمریکا در خصوص اطلاعات مربوط به اعراب و اسرائیل ÷رداخته است با تهدید های مداوم روبه رو شده و در نهایت پس از جلسه ای که شش تن از رهبران یهودی با مدیر نشریه او داشته اند با این جمله روبه رو می شود که «یا دهانت را ببند یا اخراجت می کنم» که در نهایت نیز پایتی از کار اخراج شد.
لابی اسرائیل فعالانه در تلاش است که روزنامه نگاران را از شنا برخلاف جریان موافق با اسرائیل باز دارد. رابرت انگلهارت کاریکاتوریست در نشریه هرالد می گوید: «می توانم عرب را مانند خونخوار و دروغگویی بزرگ تصویر بکشم و کسی هم اعتراض نمی کند، ولی هرگز نمی توانم با خیال راحت تصاویر سنتی یهودیان را نقاشی کنم، همانند کسی هستم که روی تخم مرغ حرکت می کند...»

منبع:لابی صهیونیسم در ایالات متحده آمریکا؛ محسن اسلامی؛1384؛ قم: نشر فقاهت؛ صص 131-143







      

چند سال پیش، در یکی از محلات شرق تهران، روی دیوارها شعارهایی بود که نشان از «ظهور منجی عالم بشریت ابراهیم میرزایی» خبر می‌داد! برگه‌های تبلیغاتی در ابعاد گوناگون نیز با این موضوع در میان مردم پخش می‌شد که همزمان با آن نیز هزاران ایمیل و هرزنامه که در فضای مجازی از این موعود خبر می‌داد نیز توزیع می‌شد. گویی، این روند همچون سریال‌های تلویزیونی ادامه داشته که چند روز پیش نیز یکی از این برگه‌های تبلیغاتی به دستمان رسید؛ برگه‌هایی که گویی روش تبلیغاتی سازمانی است که رهبرش خود را یگانه منجی ملت ایران می‌داند؛ «سازمان عَلَم حق و عدالت»؟! اما سازمان «علم حق و عدالت» چیست؟ آیا یک سازمان منبعث از یک سازمان سیاسی است یا حلقه‌ای متشکل از اوهام که گرداگرد شخصی به نام ابراهیم میرزایی تشکیل شده؟!اما این «ابراهیم میرزایی» کیست؟ همین را بدانیم که وی متولد 11/7/ 1318 شمسی در گرگان به دنیا آمده است، دیپلم را در دبیرستان بهرام تهران گرفته و به دانشکده افسری می‌رود و در گارد جاویدان شاه مشغول خدمت می‌شود با دقت به تاریخ تولد نامبرده پی می‌بریم و بر خلاف تصاویری که از او چاپ کرده و توزیع می کنند! عکسی که حکایت از مرد جوانی با چهره ای مصمم و نگاهی گیرا دارد! میرزایی اگر اکنون زنده باشد ـ گزارش‌هایی موجود است که از مرگ او خبر می‌دهند ـ پیرمردی است هفتاد و چند ساله و مجهول‌المکان.در بیوگرافی نامبرده آمده: دانش آموخته دانشکده افسری است و استاد کونگ فو، مبدع سبک «توآ» و جزو یازده استاد برتر این رشته ورزشی در جهان شناخته می‌شود. رهروانش مدعی هستند، نامبرده دارای دکترای فلسفه و فیزیولوژی است و از دولت فرانسه، نشان عالی لژیون دونور دریافت کرده است؛ مدارکی که تنها هوادارانش مدعی آن هستند و دریافت نشان‌هایی چون لژیون دونور نیز چیزی جز مزاح تبلیغاتی نیست.نامبرده در رژیم پهلوی در گارد جاویدان خدمت می‌کرده که توسط هوادارانش به عنوان سوابق مبارزاتی پیش از انقلاب وی تلقی می‌شود و از دیگر ادعاهای پیروانش، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
1- مسئولیت یک باشگاه ورزشی معروف پایتخت در اوایل انقلاب
2- کاندیدای نخستین دوره ریاست جمهوری
3- راه‌آندازی دانشگاه انشا در سال 58 با موافقت دولت آقای بازرگان
4- راه‌اندازی بیمارستان فیزیولوژی انرژی و روان پزشکی درد و درمان بیماری‌های نادرمان» در ملارد شهریار
البته یکی دیگر از ادعاهای پیروان نامبرده، مجروح شدن وی در اوایل انقلاب توسط پاسداران است. اما داستان واقعی مجروح شدن او این است که نامبرده در یکی از باشگاه‌های ورزشی در خیابان رودکی نرسیده به چهارراه آذربایجان کلاس آموزش کونگ فو دایر کرده بود. از شاگردان وی می‌توان به شهید والامقام یاسر عیسی پور اشاره نمود ـ نامبرده علاوه بر قهرمانی جهان در این رشته مبدع سبک ببر خونین در کونگ فوست ـ وقتی در همان سال‌های اولیه نامبرده مدعی امام زمان بودن می‌نماید، با همین شهید بزرگوار درگیر شده و مجروح می‌شود و از یک پا برای همیشه می‌لنگد.بنا بر این گزارش، میرزایی در سال 66 از راه کوهستان به ترکیه رفته و بنا بر آخرین اطلاعات از نامبرده که به سه سال گذشته برمی‌گردد، ظاهرا وی فوت کرده و دوستان جاهلش، هنوز منصب خدایی برای او تعبیه می‌کنند.وی همچنین در کشور آلمان یک پیتزا فروشی داشته و در صنف خدمات غذایی مشغول بوده است. زندگی و سرنوشت او به همین جا پایان یافته و بیش از این درباره سرنوشت میرزایی اطلاعی در جایی درج نشده است.
ساختارشناسی این فرقه:
1 ـ قداست بخشی: استفاده از القابی مانند مصلح، منجی یگانه، راهبر الهادی الحفیظ و حتی لقب آقا به جای آقای... در راستای قداست بخشی به رهبر این سازمان نیز پیرو همین امر قابل طرح است. (شاید به این دلیل که استفاده از کلمه آقا معمولا به عنوان پیشوند بزرگان مذهبی استفاده می‌شود، در حالی که برای خطاب رسمی به شخصیتی علمی یا حتی سیاسی از لفظ آقای استفاده می گردد.)
2 ـ بنیانگذار فرهمند: استفاده از القابی چون پرفسور و داشتن مدارک علمی متعدد و نشان جهانی را می‌توان در این باره مطرح نمود.
3 ـ توهم خدا شدن: همان گونه که به صورت صریح در بیانیه‌های آنها نیز آمده، نامبرده [نعوذبالله] مدعی قادر متعال بودن شده است.
4 ـ قداست‌زدایی از پیامبران: نامبرده با ایجاد شبهه در کتب و ادیان آسمانی، مدعی است که همه ادیان گذشته به خطا رفته و دینی که بنده مدعی هستم از همه آنها برتر است.
5 ـ هزار پاره کردن حقیقت: این سازمان مدعی است در هر یک از کتب آسمانی گذشته، تنها پاره ای از حقیقت آمده و به همین مناسبت، ابراهیم میرزایی با تجمیع کتب آسمانی گذشته، کتابی به نام التوحید را آورده است.در ادامه گزارش به حقایقی اشاره می‌کنیم که در مرحله نخست، برای روشنگری جوانان عزیز کشور است تا در دام شیادانی چنین نیفتند و اگر شمار اندکی نیز گرفتار آمده‌اند، با تدبر و تعمق، راه مستقیم را برگزینند.آیا بهره‌گیری از عبارات کلی و نامفهوم با مضامین گوناگون از آزادی انسان تا صلح جهانی و عدالت در پوشش کلماتی به ظاهر دینی برای پیشبرد یک آیین بدون داشتن برنامه دقیق و مدون میسر است؟ آیا مکتوبات و اطلاعیه‌های سازمان مربوطه که پر است از واژگان نادرست و عبارات نامفهوم و بی معنی نشان دهنده تبحر نامبرده در مسائل اعتقادی است یا نشان از روان پریشی نامبرده است؟فهم مکتوبات میرزایی که خود را یگانه منجی عالم می‌داند، از عهده عوام که حتی خواص خارج است و این نه از پیچیدگی و عمق معانی اوست، بلکه حاصل پریشان گویی آنهاست.لطفا به چند نمونه از سخنان نامبرده توجه نمایید:
ـ «پیکره تنگاهیِ آدم در واحده  وجود منقسم به وظایف الاعضا است».
ـ «ذات و فطرتِ قلبِ عقل (همه سؤالات در یک جواب) و عقلِ قلب (همه جواب‌ها در یک سؤال) در واحده وجودِ روانجاهی منقسم به وظایفِ دین و دانش از مشاهدات و کشفیات که سؤالِ آدم ز کجا است و مفهوم زندگانی آدم چه معنا است؟»
ـ «السلام یومُ‌الموعود یومُ‌الشهادةِ یومُ‌الفتح یومُ‌الخُلُود مجاهدُالحقّ مؤمنین مجاهدِ نورِ  یروُالصبرُالإستقامةُالأمانةُالفتحُ‌الأطهرُالوجودِ مؤمنین مبارکُ‌الوجود».
ـ «راهبر الهنجار وحدت الوجود روان ِ اسفار»
البته ذکر همه خزعبلات نامبرده و پیروانش از حوصله این نوشتار بیرون است. در این مورد، القاب اختصاص داده به خود نیز خالی از این اشتباهات نیست؛ از جمله لقب «راهبر الهادی الحفیظ»؛ عبارتی مجعول و مبهم است که فاقد اصول صرف و نحوی است.
اما این داستان در جایی شیرین‌تر می‌شود که نجات ایران به روش این سازمان علم حق و عدالت، باوجود بی مایگی در اصول و مبانی و ابهام در مواضع و اهداف، طرفدارانی ـ هرچند اندک ـ در کشور پیدا کرده و برنامه‌هایی نیز تدارک دیده است. این سازمان به تازگی با افزودن به حجم تبلیغات خود، وارد مرحله جدیدی شده است تا جایی که اطلاعیه‌های این سازمان در شهرهای گوناگون کشور، بیش از گذشته خودنمایی کرده و توزیع می‌شود.اما آنچه هواداران این سازمان از آن سوءاستفاده می‌کنند، در مرحله نخست جهل مردم و بعد کم کاری ارگان‌های نظارتی است.این سازمان تحت عناوینی چون انقلاب فرهنگی، دادگاه حق و عدالت، توجه به نقش زنان در مبارزه و... به هوادارانش وعده نصر می دهد. وعده به این که پروفسور آقا ابراهیم میرزایی راهبر این منجی یگانه می‌آید و کشور را پر از داد و عدالت و آزادی می‌کند؟! پایه‌های سست گذشته را ویران و حکومتی استوار بنا می‌کند؟! آنانی را که علیه بشریت جنایت کرده‌اند محاکمه و به سزای اعمالشان می‌رساند و مدعی است جامعه ایران و مدعیان نجات، آن چه در مشی و روش سازمان علم حق و عدالت مهم است، اعتقاد وثیق رهبر و طرفداران این سازمان به این نکته است که رسالتی بر دوش دارند تا نجات دهنده ملت ایران باشند؟! ابراهیم میرزایی خود را مکلف به وظیفه‌ای می‌داند که تاریخ بر دوشش نهاده؛ آن که یگانه منجی ایران باشد؟!البته بر هیچ کس پوشیده نیست که گروه‌هایی با چنین اوصاف، هیچ جایگاهی در جامعه نداشته و با سال‌ها تلاش همچنان در انزوا هستند.ادعای آزادی، عدالت و ایده‌آل‌گرایی به اضافه استدلال سست و ضعف شعور، ملغمه آشفته‌ای شده که نتیجه آن منجی‌زدگی ـ در برابر منجی‌گرایی رایج در ادیان گوناگون ـ را به جامعه تحمیل می‌کند که شاید در نظر نخست اهمیتی نداشته باشد، اما به مرور می‌تواند برای جوانان این مرز و بوم که با ضمیر پاک خویش به دنبال کشف حقایق هستند، اثرات نامطلوبی بگذارد، چنان که تجربه‌های بسیاری تاکنون این امر را ثابت کرده است.با دقت در این موضوع و ظهور منجی‌ها با گرایش‌های گوناگون از سلطنت طلب و لس آنجلسی گرفته تا ملی گرا و مذهبی هر چند گاهی ظهور می‌کنند و صلای نجات ملت ایران ـ آن هم به روش‌های عجیب و غریب و خرافی ـ  را سر می‌دهند، پیروان اندکی گرد می‌آورند و پس از چندی ناپدید می‌شوند، به نظر می‌رسد، این امر اتفاقی نبوده و برنامه ریزانی دارد که  پیش از سیاستمداران و نهادهای امنیتی، باید جامعه‌شناسان و روان شناسان به تکاپو بیفتند که چرا و چگونه گرایش به این گروه‌ها، در میان قشرهای خاص افزایش می‌یابد؟در پایان، چند پرسش از کسانی که خود را پیروان نامبرده می‌نامند:
* اگر وی منجی عالم بشریت است، چه نیازی به داشتن مدارک دکترا و نشان‌هایی مانند لژیون دنور دارد؟
* اگر هنوز وی زنده است و [نعوذبالله] قادر متعال است، ترتیبی دهید تا در یک مصاحبه تلویزیونی زنده در آن سوی آب‌ها که به انحای گوناگون به شما سرویس می‌دهند، شرکت کند تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد؟
* مگر رهبر بودن یا رهبر شدن، تنها به افزودن لفظ «راهبر»/«رهبر» به نام است؟
* نامبرده که مدعی خدایی است، چرا به دنبال مناصب دنیایی می‌گردد؟
* چرا نامبرده برای این که نقش  پیامبران را بازی کند، دو سال در گرگان مشغول چوپانی بود؟
* فیلمی که در سال 1366 تهیه شده و به جای آغاز در پایان آن، بسم الله الرحمن الرحیم قرار داده شده بود، چه بود؟
* ماجرای سفیرانی را که می‌خواست به دورترین نقاط عالم بفرستد، ولی به آنها روادید ندادند، به یاد می‌آورید؟
* ماجرای آن کشتی که در سال 72 به مریدان خود دستور ساخت داد تا آنها را در دریا سیر دهد، به کجا رسید؟
* شخصی به نام «بهنام چ» که خود را واسطه ارتباط میرزایی می‌نامد، بنا بر اسناد و مدارک موجود، از عوامل سرویس موساد است، آیا سرسپردگی در برابر صهیونیست‌ها هم از کرامات وی است؟                 منبع: تابناک







      

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/8/25/121654_666.jpg







      

خطرات شبکه‌های اجتماعی برای کودکان و نوجوانان

فعالیت در شبکه‌های اجتماعی ممکن است بی‌خطر به نظر آید، اما همواره خطرات نهانی وجود دارد، به خصوص برای کودکان. با این که ایجاد پروفایل در شبکه‌های اجتماعی دارای محدودیت سنی است، اما جعل سن کار چندان دشواری برای کودکان نیست. از آنجایی که کودکان سریع‌تر و راحت‌تر به غریبه‌ها اعتماد می‌کنند، ممکن است به سادگی اطلاعات خصوصی‌شان را در اختیار آن‌ها قرار دهند، و چون فرد مقابل را از نزدیک نمی‌بینند، این خطر را به مراتب کمتر احساس می‌کنند. با وجود محدودیت سنی 13 سال، کودکان با انتخاب سن بالاتر به عضویت فیس بوک در می آیند.

13 میلیون کودک فیس‌بوکی در معرض خطر سوء استفاده جنسی

شاید کودکان اصلاً آگاهی نداشته باشند که برخی از افراد آنلاین ممکن است درمورد ماهیت خود دروغ بگویند تا بدین طریق به دیگران آسیب برسانند. پدر و مادرها باید برای کودکان توضیح دهند که در اینترنت افرادی هستند، که مهاجمان جنسی (sexual predators) نام دارند و بسیار خطرناکند. ممکن است در ظاهر مانند یک دوست باشند، و به تدریج اطلاعات خصوصی کودک را از او بیرون بکشند. این افراد با ساختن پروفایل‌های جعلی به کودکان نزدیک می‌شوند و وانمود می‌کنند که دارای علایق مشترکی با آن‌ها هستند. نام‌هایی نیز که در شبکه‌های اجتماعی برای خود برمی‌گزینند نام‌های معمول کودکان است. پدر و مادرها باید برای کودکانشان توضیح دهند که فاش ساختن اطلاعات خصوصی‌شان، مانند اسم کامل، نشانی، اسم مدرسه، شماره تلفن، تاریخ تولد یا هر گونه اطلاعات شخصی دیگری، برای افرادی که در اینترنت ملاقات می‌کنند کاری بس خطرناک است. براساس ضوابط پیش از ثبت نام در فیس‌بوک، داشتن حداقل 13 سال سن برای کاربران الزامیست اما براساس گزارش های منتشر شده، تا سال 2011 بیش از 5/7 میلیون کودک زیر 13 سال و بیش از 5 میلیون کودک زیر 10 سال در این شبکه عضو شده و شرایط استفاده آن را نقض کرده اند.ترکیب سنی کاربران فیس بوک/ 20 درصد کاربران زیر 18 سال هستند.

دزدی هویت

قربانیان دزدی هویت در شبکه های اجتماعی معمولا کودکان عضو هستند. وقتی کودکان وارد شبکه های اجتماعی می‌شوند اطلاعات خود را به اشتراک می‌گذارند و ممکن است بدلیل ناآگاهی نسبت به خطرات این اشتراک گذاری، اطلاعات حساسی چون آدرس و شماره تلفن محل سکونت، اطلاعات حساب بانکی و … را در پروفایل خود منتشر کنند و قربانی دزدی هویت و سوء استفاده های متعاقب آن می‌شوند.  در نوامبر 2011، کاربران متعددی گزارش کردند که حسابشان هک شده و تصویرشان با تصاویر مستهجن جایگزین شده است. گزارش شده است که بیش از 200 هزار حساب در بنگلور هند هک شده است. اما فیس‌بوک این ادعاها را رد کرده و ادعا کرده است که “امنیت کاربران اولویت اولشان است.”

 آزار سایبری

و اما آزار سایبری به چه معناست؟ آزار سایبری به معنای استفاده از اینترنت یا فناوری‌های ارتباطی دیگر برای صدمه زدن به افراد به گونه‌ای عمدی، مکرر و خصمانه است. این اتفاق گاه صدمات جبران‌ناپذیری به کودکان و نوجوانان می‌زند و آگاهی یافتن از این موضوع و جلوگیری از آن برای والدین کار دشواری است. برخی از این افراد با ارسال پیام‌های تهدید‌آمیز و تحقیرآمیز آنان را می‌ترسانند و اغلب تهدیدشان می‌کنند که حرفی به پدر و مادرشان نزنند و آنان نیز از ترس این که خطری تهدیدشان کند از آن‌ها پیروی می‌کنند. نتیجه گزارش مرکز تحقیقاتی پیو (pew) درمورد آزار سایبری- طبق این گزارش به طور میانگین 32? از کاربران نوجوان به گونه‌ای آزار سایبری را تجربه کرده‌اند.طبق گزارش مرکز غیرانتقاعی تحقیقاتی پیو، به طور میانگین حدود یک سوم از تمام کاربران نوجوان آزار و اذیت اینترنتی را تجربه کرده‌اند. این آزار و اذیت اینترنتی دارای طیف گسترده‌ای، از مزاحمت‌های جزئی تا تهدیدهای جدی، می‌باشد. به علاوه، طبق این گزارش دخترها بیش‌تر مورد این گونه آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.مگان مِیِر، دختر 14 ساله که پس از آزار سایبری خودکشی کرد.مگان تییلو میر یک نوجوان آمریکایی بود که سه هفته پیش از تولد چهارده‌سالگیش با دار زدن خود، خودکشی کرد. یک سال بعد، پدر و مادر مگان شروع به تحقیقات درمورد این اتفاق کردند و دریافتند که علت آن آزار سایبری از طریق یکی از شبکه‌های اجتماعی بوده است. ماجرا از آنجا شروع شده بود که مگان پس از باز کردن حساب کاربری در شبکه اجتماعی my space ظاهراً با جاش ایوانز یک پسر 16 ساله آشنا می‌شود، حال آن که جاش کسی نبود جز یکی از دوستان مگان که برای اذیت کردن او این پروفایل جعلی را ساخته بود. آن دو بدون این که یکدیگر را ببینند از طریق این شبکه با هم در ارتباط بودند. تا این که در روز 15 اکتبر 2006 مگان پیام متفاوتی از به‌اصطلاح جاش دریافت می‌کند که “شک دارم که بخواهم باهات دوست بمانم، چون شنیده‌ام خیلی با دوست‌هایت خوب نیستی”. از آن پس پیام‌های مشابهی برای مگان ارسال می‌شد و پیام‌های مگان نیز در اختیار افراد دیگر در آن شبکه قرار می‌گرفت. بنا به گفته پدر مگان آخرین پیامی‌که برای مگان ارسال شده بود از این قرار بود: “اینجا همه می‌دانند تو چه آدمی‌هستی. دنیا بدون تو جای بهتری است.” و 21 دقیقه بعد بدن بیجان او را در کمد اتاقش پیدا کردند.دختر نوجوانی به نام ”آشلی هال” نیز پس از آن که توسط متجاوز سریالی به نام ”پیتر چپمن” اغفال شد، به دست او به قتل رسید. پیتر چپمن، قاتل فیس بوکی که با بیش از 6000 دختر نوجوان در ارتباط بود / اشلی هال 17 ساله، یکی از قربانیان تجاوز و قتل در فیس بوک.چپمن، 35 ساله، با استفاده از عکس فرد دیگری خود را پسر نوجوانی به نام ”پیتر کارترایت” معرفی می‌کند و در نهایت این دختر 17 ساله را در سپتامبر 2009 به دام می‌اندازد. او برای آشلی پیام‌های متعددی می‌فرستد و چند هفته بعد موفق می‌شود قرار ملاقاتی با او بگذارد. پس از دیدار ادعا می‌کند که پدر پیتر است. سپس او را به محل مورد نظر می‌برد و پس از تجاوز او را خفه می‌کند. سپس بدن او را داخل چاهی می‌اندازد. در مارس 2010، چپمن به جرم آدم‌ربایی، تجاوز و قتل تنها به 35 سال زندان محکوم می‌شود.وقوع جرم در فیس‌بوک هر 40 دقیقه یک بار: از اغفال تا قتل.سال گذشته پلیس انگلیس 12300 جرم را در رابطه با این شبکه اجتماعی ثبت کرد. جرایمی‌از قبیل قتل، تجاوز، آزار جنسی کودکان، ضرب و شتم، آدم‌ربایی، تهدید به مرگ، ارعاب شاهدان و کلاهبرداری با استفاده از این سایت صورت گرفته است. به گزارش پلیس هر 40 دقیقه یک جرم فیس‌بوکی در این کشور رخ می‌دهد.براساس ضوابط استفاده از فیس‌بوک، کاربران باید تضمین دهند که 13 سال به بالا هستند تا بتوانند در این سایت ثبت نام کنند… اما چیزی حدود 7?5 میلیون کودک در مورد سنشان دروغ می‌گویند و به سایت وارد می‌شوند.در برخی موارد مشاجرات داخل سایت به خشونت در دنیای واقعی کشیده شده است، این در حالی است که متجاوزان جنسی کودکان از این راه برای اغفال کودکان استفاده می‌کنند.

 صدها مجرم از شبکه اجتماعی مارک زاکربرگ برای اغفال کودکان استفاده می‌کنند

اوایل امسال، روزنامه انگلیسی دیلی میل اعلام کرد که صدها مجرم از فیس‌بوک برای به دام انداختن قربانیانشان از پشت میله‌های زندان استفاده می‌کرده‌اند. مسئولان زندان دریافتند که طی دو سال گذشته 350 زندانی با استفاده از تلفن‌های همراهشان که مخفیانه به دستشان رسیده بود در فیس‌بوک فعالیت می‌کردند.

 فیس‌بوک و تاثیر آن بر خانواده 

 نتایج یک مطالعه در انگلستان نشان‌ می‌دهد حدود یک سوم طلاق ها در این کشور با شبکه اجتماعی فیس‌بوک در ارتباط است. در این مطالعه حدود پنج هزار دادخواست طلاق مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است که در 33درصد این دادخواست ها به فیس‌بوک به عنوان یکی از دلایل درخواست طلاق اشاره شده است. در این پرونده‌ها معمولا یکی از طرفین به گونه‌ای از فیس‌بوک استفاده کرده که موجب نارضایتی طرف مقابل بوده است.

نام فیس‌بوک در یک سوم پرونده‌های طلاق انگلیس در سال 2011

نتایج یک مطالعه در انگلستان نشان داده است که حدود یک سوم طلاق ها در این کشور با شبکه اجتماعی فیس‌بوک در ارتباط است. در این مطالعه حدود پنج هزار دادخواست طلاق مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است که در 33درصد این دادخواست ها به فیس‌بوک به عنوان یکی از دلایل درخواست طلاق اشاره شده است.یافته های این مطالعه نشان می‌دهد که معمولاً یکی از طرف ها به گونه ای از فیس‌بوک استفاده می‌کند که باعث نارضایتی طرف دیگر می‌شود.طبق مطالعه‌ای از سوی موسسه حقوقی Divorce-online انگلستان، در سال 2011 در یک سوم پرونده‌های طلاق از فیس‌بوک نامی‌برده شده است. این رقم در سال 2009 یک پنجم بوده است. در روزگاران گذشته ردیابی یک رابطه نامشروع هفته‌ها به طول می‌انجامید و دوندگی بسیاری می‌طلبید. امروزه اما این کار تنها با یک کلیک ساده انجام می‌گیرد و عواقبش ممکن است همیشگی و ویرانگر باشد.

 فیس‌بوک؛ در دسترس‌ترین ابزار برقراری ارتباط نامشروع

به گفته سخنگوی پایگاه divorce-online، “چنان‌چه فردی بخواهد رابطه نامشروعی با کسی برقرار کند، فیس‌بوک در دسترس‌ترین مکان برای این کار است… در فیس‌بوک روابط نامشروع به سرعت برق و باد صورت می‌گیرد، در حالی که در نبود فیس‌بوک شکل‌گیری همین روابط ماه‌ها و گاهی سال‌ها زمان می‌برد.” پایگاه انگلیسی divorce-online: فیس بوک در دسترس ترین مکان برای برقراری روابط نامشروع است.وکلای طلاق در آمریکا همگی بر این باورند که فیس‌بوک روز به روز عامل موثرتری در فروپاشی ازدواج‌ها تبدیل می‌شود. کِی جِیسون و کِلی کرَف‌اسکای در کتاب “فیس‌بوک و ازدواجتان” تأثیر فیس‌بوک در نابودی ازدواج‌ها هشدار می‌دهند. این دو در وبلاگ خود می‌نویسند: “مردم سریع‌تر از آن که عقل سلیمشان بخواهد تصمیم بگیرد تایپ می‌کنند و دکمه send را کلیک می‌کنند و بیشتر درگیر احساسات آنی خود هستند تا بررسی عاقلانه کاری که انجام می‌دهند.”وقتی مارک زاکربرگ وضعیت تأهل خود را در صفحه‌اش به متأهل تغییر داد بیش از یک میلیون ”like” از هوادارانش دریافت کرد. اما براساس آمار و پژوهش‌ها، سایت مارک زاک چندان هم به نفع ازدواج و خانواده عمل نکرده است.

 فیس‌بوک و کاهش بازدهی کارمندان

در مه 2011، HLC Technologies اعلام کرد که حدود 50? از کارکنان در انگلستان استفاده از فیس‌بوک را از محل کار ممنوع کردند. فیس‌بوک متهم است به کاهش بازدهی کاری کارمندان.

 Event های دردسر ساز

امکان ایجاد Event یا “رویداد” یکی از امکانات فیس‌بوک است که همواره در کشورهای مختلف دردسرساز بوده است. در رویدادهای فیس‌بوکی، هر فرد می‌تواند به ایجاد یک رویداد، دوستان و دیگر اعضا را به تجمع، مهمانی و یا هر اقدام جمعی دیگر دعوت کند.در ژوئیه 2011 مقامات آلمان شروع به بررسی امکان ممنوعیت رویدادهای برنامه‌ریزی‌شده در فیس‌بوک کردند. این تصمیم به دلیل موارد متعددی از تجمع افرادی گرفته شد که در اصل به آن رویداد دعوت نشده بودند. برای نمونه، در مراسم تولد 16 سالگی دختری در هامبورگ که به اشتباه دعوت به تولدش را در معرض دید عموم قرار داده بود 1600 نفر تجمع کردند. بیش از یکصد پلیس به محل اعزام شد. یک مأمور پلیس مجروح شد و یازده نفر از شرکت‌کنندگان به دلیل ضرب و شتم، تخریب اموال و مقاومت در برابر پلیس دستگیر شدند.

پیمان دوستی فیس‌بوک و اسرائیل

 شاید یهودی بودن سه نفر از بنیانگذاران فیس‌بوک در ابتدا غیر عادی به نظر نرسد و بدگمانی به آن‌ها توهمی از جنس توهم توطئه به شمار آید، اما آنچه که بیش از هرچیز عدم بی‌طرفی و شبکه اجتماعیِ صرف بودن فیس‌بوک را زیر سوال می‌برد، هم راستا بودن اقدامات و فعالیت‌های آن با سیاست‌های آمریکا و اسرائیل است. علاوه بر جاسوسی نیابتی از کاربران فیس‌بوک، این شبکه به ظاهر اجتماعی، با هر گونه شکل‌گیری گروه‌های اجتماعی بر خلاف منافع و اهداف سیاست‌های آمریکا و صهیونیسم، مقابله و آن را فیلتر می‌کند. نمونه‌هایی از این عملکرد “سفارشی” را می‌توان در برخورد با صفحات فیس‌بوک حامی‌مقاومت مردم فلسطین مشاهده کرد. بارزترین این برخورد، حذف صفحه دعوت به انتفاضه سوم مردم فلسطین بود. همچنین صفحات دیگری نیز که در حمایت از جنبش‌های مردمی‌در فلسطین، بحرین و … نیز تشکیل شده که همگی از سوی فیس‌بوک فیلتر شده است. این در حالیست که در حوادثی از جنس حوادث پس از انتخابات 88 ایران، فیس‌بوک به محل اصلی سازمان‌دهی مخالفان تبدیل شده بود. در انتخابات روسیه نیز فیس‌بوک قصد ایفای نقشی مشابه ناآرامی‌های ایران داشت که به سرعت خنثی شد.  همچنین به جز این تضاد عملکرد، فیس‌بوک به طور پیش فرض، با قرار دادن کلید واژه “فلسطین” در کنار ” القاعده” و “نازی”، از ایجاد صفحاتی با این عناوین جلوگیری می‌کند.در همین حال دیوید فیشر، پسر استنلی فیشر رئیس بانک اسرائیل، و یکی از پنج نفر اول گوگل، به فیس‌بوک پیوسته است. دیوید فیشر 37 ساله که یکی از 5 نفر اول در شرکت گوگل و مغز متفکر بسیاری از طرح‌های اقتصادی گوگل بود. طرح‌های اقتصادی تحت مدیریت فیشر در سال 2009 و براساس آمار غیر رسمی، نزدیک به 30 میلیارد دلار درآمد تبلیغاتی عاید گوگل کرده است.

 دیوید فیشر مغز متفکر اقتصادی سابق گوگل و فعلی فیس بوک

دیوید فیشر با هدف اجرای طرح‌های مشابه در فیس‌بوک و گسترش دفاتر آن در سرزمین‌های اشغالی، وارد فیس‌بوک شده است. فیشر پیش از این و در دولت بیل کلینتون، در وزارت خزانه‌داری آمریکا مشاور سیاست‌های اقتصادی دولت بود.گسترش فعالیت‌های فیس‌بوک در سرزمین‌های اشغالی و با هدف جذب یهودیان سراسر جهان به مهاجرت، یکی دیگر از اهداف فیس‌بوک در سطوح میانی بوده است. مارک زاکربرگ نیز تا کنون شخصا در برنامه‌های مرتبط با اسرائیل از جمله افتتاح صفحات فیس‌بوک سران این رژیم حضور پیدا کرده است و دست دوستی و همکاری وی همواره به سوی صهیونیست‌ها دراز بوده است.

صفحه فیس بوک نتانیاهو و شیمون پرز که با حضور زاکربرگ افتتاح شدند

  اما بررسی زوایای فیس‌بوک محدود به همین موارد ذکر شده نبوده و تحلیل کارکردها، اهداف و پشت پرده‌ فعالیت‌های این شبکه نوظهور که رقبای متعدد، پرقدرت و قدیمی – نظیر اورکات و یاهو 360 – را با سیل تبلیغات و ابزارهای دیگر به گونه‌ای از میدان به در کرد که نامی هم از آن‌ها باقی نماند.با وجود آسیب‌های اجتماعی شبکه‌های نظیر فیس‌بوک و لزوم هوشیاری مقامات وکارشناسان داخلی برای به حداقل رساندن آثار سوء آن، برخی اظهارات از سوی مقامات عالی‌رتبه کشور در تمجید از فیس‌بوک به عنوان “امری مبارک برای دنیا” که بدون در بر داشتن هزینه‌ای برای مردم، مواهب! بسیاری به ارمغان می‌آورد، این شاعبه را به وجود می‌آورد که مسئولین رده بالای کشور، اشراف و اطلاع کافی و جامع در این زمینه ندارند.(لینک مطلب)گفتنی است فیس‌بوک در کشورهایی نظیر ایران، چین، سوریه، پاکستان، بنگلادش، ازبکستان و برخی از کشورهای اسلامی بدلیل فعالیت‌های ضداسلامی، نقض قوانین اسلام، فعالیت‌های غیر اخلاقی، ایجاد آشوب‌های خیابانی، سوء استفاده از تصاویر و انتشار عکس‌های غیراخلاقی فیلتر شده است.







      

چگونه فیس‌بوک طی 8 سال به مرز یک میلیارد عضو نزدیک می‌شود؟ دلایل موفقیت این شبکه اجتماعی چه بوده است که شبکه های مشهور دیگر موفق به کسب چنین جایگاهی نشدند؟ آیا کارکردهای ضداجتماعی فیس‌بوک در حال پیشی گرفتن از کارکرد اجتماعی آن است؟ برای آشنایی بیشتر با این کشور تازه تاسیس، با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.شبکه اجتماعی فیس‌بوک در فوریه 2004 وارد دنیای مجازی شد و در آن زمان رقابت با شبکه های قدیمی‌تر چون اورکات، یاهو 360 و بسیاری از شبکه های دوستیابی و اجتماعی دیگر را آغاز کرد و در عین ناباوری در اندک زمانی به پرطرفدارترین شبکه اجتماعی تبدیل شد.فیس‌بوک هم اکنون اندکی بیش از 900 میلیون کاربر فعال دارد و موسسان و مدیران این شبکه برای رسیدن به مرز یک میلیارد عضو و جشن میلیاردی شدن این کشور مجازی لحظه شماری می‌کنند. بسیاری فیس‌بوک را پس از چین و هند، سومین کشور پرجمعیت جهان نام گذارده اند. شاید این سوال برای بسیاری مطرح شود که فیس‌بوک چگونه در کمتر از 8 سال به مرز یک میلیارد عضو رسیده است؟ آیا این موفقیت و اقبال تنها بدلیل مسائل فنی و جذابیت های ظاهری بوده یا برنامه ای دیگر برای مطرح نمودن یک شبکه اجتماعی واحد و گردآوری حداکثری کاربران در کار بوده است؟میتوان گفت فیس‌بوک نقطه پایانی بر سرگردانی کاربران فضای مجازی در شبکه های متعدد اجتماعی بود. اورکات، کلوب، یاهو 360، مای اسپیس، فلیکر و … همگی از رقبای فیس‌بوک به شمار می‌رفتند که با ظهور فیسبوگ همگی به حاشیه رانده شدند. برای آشنایی بیشتر با ماهیت فیس‌بوک و دلایل اقبال جهانی آن به معرفی دوباره و اجمالی طراحان، سرمایه گذاران و حامیان آن خواهیم پرداخت.

 زاکربرگ؛ یهودی آتئیست (بی خدا)

 از مارک الیوت زاکربرگ (Mark Zuckerberg)جوان متولد نیویورک به عنوان مبدع فیس‌بوک و کسی که طرح اولیه آن را در ذهن پروراند، نام برده می‌شود. مارک زاک، متولد 1984 و در خانواده ای یهودی متولد شد. در سن 13 سالگی خانواده مارک برای وی جشن تکلیف میتزوا (جشن تکلیف مخصوص یهودیان) گرفتند اما مدتی بعد مارک رسما خود را آتئیست (Atheist) یا منکر وجود خدا معرفی کرد. مارک عضو انجمن برادری یهودیان “آلفا اپسیلون پی” است و تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد در رشته کامپیوتر -ماشین های هوشمند و طراحی سیستم عامل- سپری کرده است.در ماه مه 2012 با پریسیلا چان فرزند دو پناهنده چینی ویتنامی‌که پس از سقوط سایگون به آمریکا مهاجرت کرده بودند ازدواج کرد. مارک زاکربرگ به همراه ادواردو ساورین (Eduardo Saverin)، داستین مسکوویتز (Dustin Moskovitz) و کریس هیوز (Chris Hughes) چهار بنیانگذار اصلی فیس‌بوک هستند. مارک زاکربرگ هم اکنون رئیس و مدیرعامل فیس‌بوک است.

 سهامداران فیس‌بوک

علاوه بر 4 بنیانگذار فیس‌بوک، این شرکت پرسود سهامداران دیگری نیز دارد. سهامداران فیس‌بوک به ترتیب عبارتند از:مارک زاکربرگ، 24 درصد به ارزش 3/5 میلیارد دلار/شرکت سرمایه گذاری آکسل پارتنرز Accel Partners، 10 درصد به ارزش 2/2 میلیارد دلار/شرکت سرمایه گذاری اسکای تکنولوجیز Digital Sky Technologies، 10 درصد به ارزش 2/2 میلیارد دلار/داستین موسکوویتز، 6 درصد به ارزش 3/1 میلیارد دلار. وی با 28 سال سن جوان ترین میلیاردر جهان بوده و همانند زاکربرگ در خانواده ای یهودی متولد شده و تحصیل کرده هاروارد است./ادوارد ساورین، 5 درصد به ارزش 1/1 میلیارد دلار. ساوارین نیز متولد یک خانواده ثروتمند یهودی است./شان پارکر، 4 درصد به ارزش 880 میلیون دلار: پارکر 33 ساله نخستین رئیس فیس‌بوک بوده است./پیتر تییلPeter Thiel 3 درصد به ارزش 660 میلیون دلار/گریلاک پارتنرزGreylock Partners 5/1 درصد به ارزش 330 میلیون دلار. گریلاک شرکت پشتیبانی نرم افزاری و زیرساختی است که عمده فعالیت های آن در اسرائیل است.مریتک کپیتال پارتنرز Meritech Capital Partners5/1 درصد به ارزش 330 میلیون دلار.مایکروسافت 3/1 درصد به ارزش 286 میلیون دلار.لی کا شینگ Li Ka-Shing75/0 درصد به ارزش 165 میلیون دلار. این مرد چینی صاحب چندین شرکت تجاری بوده و نهمین فرد ثروتمند جهان است.نام جف روچیلد نیز در میان سهامداران فیس‌بوک دیده میشود که میزان سهم وی کمتر از یک درصد است.نکته جالب و قابل توجه در این میان، یهودی بودن سه بنیانگذار اصلی فیس‌بوک است.

 فیس‌بوک؛ رویای سیا که به حقیقت پیوست

پیش از این در مورد استفاده سرویس های جاسوسی کشورهای غربی بویژه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از بانک اطلاعات شبکه های اجتماعی همچون توییتر و فیس‌بوک مطالب بسیاری منتشر شده است. 

 بسیاری در آمریکا، زاکربرگ را عامل سیا نامیده اند

کریستوفر استارتینسکی معاون رئیس سازمان سیا مورد این شبکه گفته است: «برای سیا این [فیس‌بوک] کاملاً رویایی بود که به حقیقت پیوست»؛ چرا که در آن کاربران نگرش‌های مذهبی، سیاسی، شماره تماس، آدرس، اطلاعات شخصی، صدها تصویر از خود، نام دوستان، و حتی جزئیات لحظه به لحظه فعالیت‌های خود را قرار می‌دهند.خود مارک زاکربرگ در مورد فیس‌بوک این چنین گفته است: «فیس‌بوک تنها و قدرتمندترین ابزار کنترل مردم است که تا کنون اختراع شده است».به عقیده تحلیل‌گران آمریکایی، ابزار و امکانات موجود در فیس‌بوک و فعالیت‌های این شبکه اجتماعی در سطح جهانی سبب می‌شود تا سیا در هزینه‌های خود بتواند صرفه‌جویی کند. حتی تقویم و گاه‌نامه موجود در فیس‌بوک که کاربران با استفاده از آن به ثبت کارهای آتی خود می‌پردازند به سیا کمک می‌کند تا بداند که افراد قصد دارند در چه مکانی و در چه زمانی دست به انجام چه کارهایی بزنند.بر این اساس، بخش جمع آوری اطلاعات آشکار یا (open source intelligence) این سازمان که بیشترین حجم کارهای اطلاعاتی و عملیات گردآوری اطلاعات را در بر می‌گیرد، با راه اندازی فیس‌بوک عملا تعطیل شده و فیس‌بوک به نیابت از سیا، وظیفه جمع‌آوری اطلاعات آشکار از شهروندان سراسر جهان را به عهده گرفته است. جمع آوری اطلاعات آشکار بیش از 90 درصد فعالیت‌های سازمان‌های اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد که پس از جمع‌آوری اطلاعات آشکار و پایش و تحلیل داده‌ها، اهداف مورد نظر برای کسب اطلاعات تکمیلی و مخفی شناسایی می‌شوند.

 جمع آوری اطلاعات آشکار بیشترین حجم از کارهای اطلاعاتی را تشکیل می دهد

 همچنین از آنجا که میلیاردها عکس شخصی در این شبکه اجتماعی وجود دارد، در آوریل سال 2011 فیس‌بوک بدون اطلاع‌رسانی به کاربران خود، ویژگی جدیدی را راه‌اندازی کرده است، یعنی فناوری و نرم‌افزار شناسایی و تشخیص چهره افراد.و مواردی که در آن رسما مدیران این شبکه ها به همکاری با سازمان های اطلاعاتی اعتراف کرده اند. با شواهد موجود، اینگونه به نظر می‌رسد که طرح هایی نظیر فیس‌بوک و توییتر، نمی‌تواند صرفا در جهت ایجاد شبکه‌ای ارتباطی میان مردم سراسر جهان بصورت رایگان شکل گرفته باشد و برنامه ای فراتر از آن در میان نباشد. با اندک مطالعه و جستجو در مورد سرمایه گذاری های صورت گرفته چندین میلیارد دلاری برای تبلیغات پیش از راه‌اندازی و پس از آن، می‌توان دریافت که برنامه ای فراتر از یک طرح ساده که از ذهن یک دانشجوی رشته کامپیوتر برآمده باشد، در جریان است.هالیوود، ماشین تبلیغات و دیپلماسی عمومی‌آمریکا نیز برای حمایت از آن دست به کار شده و با هدف سناریوسازی برای پیدایش این شبکه پیچیده اجتماعی با استفاده از استراتژی “حصاری از دروغ” (Cover of Lies) که چرچیل برای اولین بار آن را در کتابی با همین نام مطرح کرد، فیلم “شبکه اجتماعی” را ساخته است.

 فیلم شبکه اجتماعی (Social Network)؛ سناریوسازی هالیوودی برای طرحی امنیتی

 فیلم ”شبکه اجتماعی” به کارگردانی «دیوید فینچر» فیلمی‌درباره زندگی شخصی و کاری «مارک زاکربرگ» بنیان گذار فیس‌بوک است.فیلم “شبکه اجتماعی” با شعار “نمی توانید 500 میلیون دوست داشته باشید بدون اینکه چند دشمن نیز برای خود بتراشید” فیلم نامه این فیلم را «آرون سورکین» با اقتباس از کتاب «میلیاردرهای تصادفی: تاسیس فیس‌بوک، داستانی از جنس، پول، نبوغ و خیانت» اثر “بن مزریک” و مصاحبه‌های «ادواردو ساوارین» یکی از بنیان‌گذاران فیس‌بوک نوشته است و کمپانی «کلمبیا پیکچرز» حمایت مالی از این فیلم را بر عهده گرفته است.در این فیلم مارک زاکربرگ دانشجویی منزوی و دارای مشکل در برقراری روابط اجتماعی به تصویر کشیده شده است که بدلیل اختلاف با دوست دختر خود تصمیم به آزار وی از طریق انتشار اطلاعات خصوصی زندگی وی در اینترنت می‌گیرد. تم اصلی داستان، نمایش چگونگی شکل‌گیری ایده اولیه فیس‌بوک در ذهن این دانشجوی کامپیوتر است. البته حواشی دیگری نیز در اطراف این تم اصلی وجود دارد که مواردی چون شکایت از زاکربرگ بدلیل سرقت ایده فیس‌بوک مطرح است.

تصویری از فیلم شبکه اجتماعی- سمت راست بازیگر نقش مارک زاکربرگ

 چه فصل مشترکی میان فیس‌بوک و هالیوود منجر به ساخت این فیلم شده است؟ فیس‌بوک چه اهمیتی برای سیاست‌گذاران دیپلماسی عمومی‌و فرهنگی آمریکا داشته که هالیوود را به ساخت چنین فیلمی‌ وا داشته اند؟نگاه دوباره به فاکتورهایی که پیش از این در مورد فیس‌بوک و کارکردهای ارزشمند آن برای سازمان‌های امنیتی – اطلاعاتی آمریکا داشته است، اهمیت گسترش بیشتر این شبکه را نشان می‌دهد. فیلم شبکه اجتماعی، بیش از هرچیز یک رپرتاژ آگهی با طرحی هوشمندانه برای فیس‌بوک است؛ آن هم با استفاده از هالیوود، قوی‌ترین ابزار تبلیغاتی کنونی جهان.از سوی دیگر با رسوایی‌هایی که در زمینه درز اطلاعات شخصی کاربران و یا همکاری مدیران شبکه با سیا به وقوع پیوست، برای پاک کردن اذهان عمومی‌از احتمال ارتباط فیس‌بوک با دستگاه اطلاعتی آمریکا، طراحان این شبکه جمع‌آوری اطلاعات Open Source، هالیوود را مامور تطهیر وجهه فیس‌بوک کردند. بی‌دلیل نیست که فردی چون جولیان آسانژ موسس سایت ویکی‌لیکس که ابهامات بسیاری در مورد سایت وی، منابع اطلاعاتی و اهداف او از افشاگری‌ها وجود دارد، فیس‌بوک را ” مخوف‌ترین ابزار جاسوسی ساخته شده به دست بشر” نامیده است.

 تاثیرات اجتماعی فیس‌بوک

 روانشناسان غربی با تحلیل روانشناسانه  استفاده از فیس بوک و تاثیرات آن این نظریه را مطرح کرده اند که کاربرانی که بیش از حد از”می پسندم” یا “Like” در تایید مطالب، عکس ها و … دوستانشان استفاده می کنند، از عدم ثبات شخصیت و رفتار رنج می برند.روزانه بیش از 3 میلیارد “Like” و کامنت در فیس بوک منتشر می شود.







      

به گزارش تربت قدس متن بیانیه نهایی شانزدهمین نشست سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران در تاریخ 9 – 10 شهریور 1391 به این شرح است:

«ما سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در شانزدهمین نشست خود در نهم و دهم شهریور 1391 در تهران، جمهوری اسلامی ایران، گرد هم آمده ایم و شرایط بین المللی را با هدف کمک موثر به حل مشکلات عمده ای که موجب نگرانی همه کشورهای عضو جنبش و کل بشریت است، مرور کردیم و با الهام از بینش، اصول و اهداف جنبش عدم تعهد که در کنفرانس های واندونگ (1955) و بلگراد (1961) مورد تاکید قرار گرفته اند و مبنای تلاش هایمان برای دستیابی به جهانی توام با صلح، برابری، همکاری و رفاه برای ملت ها هستند و نیز با تمسک به تجارب جنبش در گذشته و توان بالقوه کنونی آن، با تاکید مجدد بر اینکه جنبش، اصول و اهداف جنبش عدم تعهد و شرایط کنونی بین المللی همچنان معتبرند، با تکیه بر دستاوردهای گذشته جنبش در مبارزه بر علیه امپریالیسم، استعمار، استعمار نو، نژادپرستی، آپارتاید، استکبار و تمامی اشکال مداخله خارجی، تجاوز، اشغال، سلطه جویی و تاکید بر لزوم کنارماندن از ائتلاف های معطوف به قدرت و رویارویی ها که همچنان محورهای اصلی در سیاست های جنبش خواهند بود، با تجدید عهد با اصول و اهداف جنبش عدم تعهد و نیز تعهد به تلاش در جهت کمک سازنده برای افکندن طرحی نو در روابط بین المللی بر مبنای اصولی همچون همزیستی مسالمت آمیز، همکاری منصفانه بین ملت ها و حق برابری کشورها، با تاکید بر اصول شامل: حاکمیت ملی کشورها برابری دولت ها، تمامیت ارضی کشورها و عدم دخالت در امور آنها؛ با اتخاذ تدابیر لازم برای جلوگیری ازاقدامات تجاوزکارانه و دفع این اقدامات یادیگر انواع نقض صلح، تشویق و ترغیب همگان به حل و فصل اختلافات بین المللی به طرق صلح آمیز یا به هر طریقی که صلح و امنیت بین المللی و عدالت به خطر نیفتد؛ ضمن خودداری از تهدید و یا استفاده از زور بر علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور به هر طریقی که مغایر اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد باشد، با توجه به نکات فوق اعلام می کنیم:/1- شکل گیری نظامی منصفانه، جامع، شفاف و موثر برای مدیریت مشترک جهانی، بر مبنای عدالت و انصاف و مشارکت همه کشورها، جهت مواجهه با چالش ها و مخاطرات کنونی که از تهدیدات امنیتی، خطرات زیست محیطی، تغییر آب و هوا، مهاجرت، بیماری های واگیردار، اقدامات اقتصادی بین المللی و غیره ناشی می شود، ضروری است. برای برپایی چنین نظامی اعضای جنبش عدم تعهد می بایست مواضع خود را هماهنگ و نیروهای خود را بسیج نموده و در جهت تامین منافع کشورهای در حال توسعه گام بردارند. در این رابطه، اولویت هایی باید به شرح زیر باید در نظر باشد:/الف- حوزه مدیریت مشترک جهانی بسیار گسترده بوده و علاوه بر موضوعات مربوط به توسعه، بسیاری از دیگر مسائل و موضوعات مورد توجه و نگرانی کشورها را نیز شامل می شود. جهان با چالش هایی در زمینه های امنیتی، اجتماعی، زیست محیطی، بهداشتی، پناهندگان، مواد مخدر، جرائم سازمان یافته فراملی، حملات سایبری و تروریسم، مواجه است. حفظ صلح و امنیت بین المللی همچنان در صدر دستور کار بسیاری از کشورها قرار دارد. ساختار کنونی تصمیم گیری بین المللی در زمینه صلح و امنیت ناکارآمد است و در برابر تغییر از خود مقاومت بیشتری نشان می دهد./ب- سازمان ملل متحد به عنوان نهادی جهانشمول باید نقشی اساسی در شکل دهی به چارچوب حقوقی و اساسی مدیریت جهانی ایفا نماید. لذا، این سازمان می تواند و باید نقشی مهم در تلاش برای یافتن راه حل های مشترک برای مسائل مشترک مانند ایجاد هماهنگی بین تمامی سازمان های منطقه ای و بین المللی دیگر داشته باشد. برای اینکه سازمان ملل متحد در خط مباحث مربوط به مدیریت جهانی قرار گیرد تقویت و اصلاح آن باید در مرکز توجه باشد. برای دستیابی به چنین هدفی، احیاء و تقویت نقش مجمع عمومی سازمان ملل، از جمله در زمینه حفظ صلح و امنیت بین المللی تجدید ساختار شورای امنیت با این هدف که این دو نهاد منعکس کننده واقعیت های جهان امروز باشند، ضروری است./ج – اهمیت و جایگاه فزاینده کشورهای در حال توسعه از نظر اقتصادی باید در ساختارهای مدیریتی نهادهای کلیدی بین المللی انعکاس یابد. تصمیمات کلیدی مربوط به موضوع مدیریت جهانی دیگر نمی توانند در انحصار گروه کوچکی از کشورهای توسعه یافته بمانند. با توجه به اینکه سیاستگذاری در قبال شمار کثیری از موضوعاتی انجام می شود که همه کشورها را تحت تاثیر قرار می دهند، ضروری است که کشورهای در حال توسعه حضور و نقش بیشتری در نهادهای مهمی که در صدد هماهنگی سیاست ها در سطح بین المللی هستند، داشته باشند./د – بحران های چند سال اخیر عدم کفایت ها و نارسایی های نهادهای مالی و اقتصادی بین المللی را تاثیر سوئی بر توانایی های آنها برای پرداختن به بحران ها و حرکت در جهت ایجاد هماهنگی های لازم در سطح کلان دارد، عیان ساخته است. از آنجا که این نهادها طی دوره بعد از جنگ دوم ایجاد شده اند، قادر به حل و فصل چالش های جهان کنونی نیستند و این امر تاثیرات سوئی در کشورهای در حال توسعه دارد./ه – در جامعه بین المللی هر ملتی دارای ارزش ها و نظرات خاص خود است. زندگی صلح آمیز و توام با همکاری در صورتی میسر است که تنوع در جامعه جهانی به رسمیت شناخته شده و مورد احترام باشد. لذا تلاش برای تحمیل ارزش ها بر سایر اعضای جامعه بین المللی باید پرهیز شود./2- اشغال سرزمین فلسطین و جنایات مستمر رژیم صهیونیستی بر اراضی اشغالی همواره علت اصلی وضعیت بحرانی در خاورمیانه بوده است. هر راه حلی برای این بحران مستلزم پایان بخشیدن به اشغال، اعاده حق لاینفک مردم فلسطین در خصوص حق تعیین سرنوشت آنها و ایجاد کشوری پایدار و مستقل در فلسطین با پایتختی قدس شریف است. اعاده حقوق ملی مردم فلسطین، تنها راه برقراری صلح پایدار و منصفانه در منطقه است./3- نژاد پرستی و تبعیض نژادی توهین آشکارای به کرامت و برابری انسانهاست. اشکال جدید نژاد پرستی و جنایات مرتبط با آن در قسمت های مختلف جهان موجب نگرانی بسیار است. لذا، ضروری است که با اتخاذ تصمیمات قاطع و داشتن اراده سیاسی به تمامی اشکال و نمادهای نژاد پرستی و تبعیض نژادی، بیگانه هراسی، اسلام هراسی و مانند آن و نیز بردگی تحت اشکال جدید و قاچاق انسان در هر جایی که اتفاق افتد، پرداخته شود./4- تمامی انواع حقوق بشر غیر قابل تفکیک و مرتبط با هم هستند. مسائل حقوق بشری باید بر اساس همکاری و رویکردی سازنده، غیر تقابلی، غیر گزینشی، عادلانه، منصفانه، بی طرفی، متوازن، عینی و دور از ملاحظات سیاسی مد نظر قرار گیرند. احترام به تنوع فرهنگی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی کشورها، با مد نظر قرار دادن ویژگی های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی هر کشور از دیگر اصولی است که باید مبنای پرداختن به موضوعات حقوق بشری باشد. توجه ویژه به حقوق و ظرفیت های زنان و جوانان و مشارکت آنان در فرآیندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ضرورت دارد./5-تسلیحات هسته ای غیر انسانی ترین سلاح هایی هستند که تا کنون ساخته شده اند. حفظ و نگهداری توان هسته ای تاکتیکی و راهبردی و مدرن سازی مستمر آنها و دکترین های نظامی نوین که توجیه گر استفاده از آنها، خصوصا بر علیه کشورهای فاقد سلاحهسته ای هستند، بزرگترین تهدید علیه افراد بشراند. پیمان منع اشاعه سلاح های هسته ای حقی را برای کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای جهت حفظ زرادخانه های خود به طور نامحدود بوجود نمی آورد. کشورهای یاد شده باید به تعهدات خود در چارچوب ماده 6 پیمان منع اشاعه برای نابودی کلیه سلاح های هسته ای خود در یک چارچوب زمانی مشخص عمل کنند و در این راستا تدوین کنوانسیون جامع امحاء سلاح های هسته ای ضرورت دارد./6- تمامی کشورها باید بتوانند از حق مسلم و انکار ناپذیر خود برای توسعه، تحقیر، تولید و استفاده از انرژی هسته ای برای مقاصد صلح جویانه، بدون تبعیض و منطبق با تعهدات حقوقی مربوطه بهره مند گردند. بنابراین، هیچ چیزی نباید به نحوی تفسیر گردد که حق کشورها برای توسعه انرژیاتمی برای مقاصد صلح آمیز را منع نموده و یا محدود نماید. تصمیمات و انتخاب کشورها، از جمله جمهوری اسلامی ایران در زمینه استفاده صلح آمیز از فناوری هسته ای و سیاست هایشان در زمینه چرخه سوخت باید محترم شمرده شود./7- مصونیت فعالیت های صلح آمیز هسته ای باید محترم شمرده شود و هرگونه حمله و یا تهدید به حمله بر علیه تاسیسات صلح آمیز هسته ای فعال یا درحال ساخت به منزله خطری جدی علیه انسانها و محیط زیست بوده و نقض جدی حقوق بین الملل، اصول و اهداف منشور ملل متحد و مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی به شمار می آید. لذا، تدوین سندی جامع و بین المللی که حمله و یا تهدید به حمله علیه تاسیسات هسته ای مورد استفاده برای تولید انرژی را منع کند مورد نیاز مبرم است./8- کشورهای عضو جنبش عدم تعهد توافق می نمایند که از شناسایی، تصویب یا اجرای اقدامات یا قوانین قهرآمیز یکجانبه یا فرامرزی، شامل تحریم های یکجانبه اقتصادی و دیگر اقدامات تهدید آمیز علیه کشورها و اعمال محدودیت های خودسرانه علیه سفر اشخاص که هدفشان اعمال فشار به کشورهای عضو جنبش عدم تعهد – از طریق اعمال تهدید بر علیه حاکمیت و استقلال و آزادی در تجارت و سرمایه گذاری – است خودداری کنند./کشورهای عضو جنبش همچنین توافق دارند که مانع از تهدید حق کشورها برای تصمیم گیری بر مبنای اراده آزاد خود و در چارچوب نظام های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی خود شوند چرا که چنین اقدامات و یا قوانینی به منزله نقض آشکار منشور ملل متحد، قوانین بین الملل،نظام تجاری چند جانبه و هنجارها و اصول حاکم بر روابط دوستانه میان کشورها است. در همین راستا کشورها توافق کرده اند با چنین اقدامات و قوانین و کاربرد آنها مخالفت نموده و آنها را محکوم نمایند و به نحوی مجدانه در صدد خنثی کردن چنین تلاش هایی باشند. همچون مجمع عمومی و دیگر نهادهای سازمان ملل متحد، اعضای جنبش عدم تعهد نیز از کشورها می خواهند در همین راستا عمل نمایند. اعضای جنبش همچنین خواستار آن هستند که کشورهایی که چنین اقداماتی اتخاذ می کنند یا چنین قوانینی را وضع می کنند بخواهند که بلافاصله و به طور کامل اقدامات یاد شده را لغو نمایند./9- تمامی اقدامات تروریستی از جمله تروریسم دولتی، باید بدون هرگونه ابهامی محکوم شود. همه دولت ها باید در رابطه با تهدید تروریزم که بر صلح، امنیت، ثبات و توسعه بسیاری از کشورهای عضو جنبش عدم تعهد تاثیر منفی می گذارد، به تهدات بین المللی خود پایبند باشند و در جهت تحقق جهانی عاری ازتروریسم بکوشند. تمامی قربانیان تروریسم از جمله دانشمندان و محققین ایرانی که قربانی اقدامات تروریستی ضد بشری شده اند شایسته عمیق ترین ابراز همدردی هستند./10- ضروری است که با تلاش های معطوف به تحمیل تک فرهنگی یا تحمیل مدل های خاص، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حقوقی یا فرهنگی مخالفت شود و گفتگوی میان ادیان، فرهنگ ها و تمدن ها که می توان به تقویت صلح، امنیت، ثبات و توسعه، احترام به تنوع گرایی بر اساس عدالت، اخوت و برابری و کاهش تقابل کمک کند، ارتقاء یابد./11- جنبش عدم تعهد باید تمامی امکانات خود و اعضا را برای اجرای تصمیمات و اراده سران کشورهای عضو که در اسناد جنبش منعکس می شوند به کار گیرند. بر همین اساس جنبش می باید در صدد ایجاد سازوکاری مستحکم برای پیگیری اهداف و اجرای مصوبات خود باشد.»







      

بازی های رایانه ای یکی از پرفروش ترین و در عین حال تاثیر گذار ترین کالاهای فرهنگی رسانه ای هستند که این روزها در میان تفریحات جوانان جای خود را به شدت باز کرده اند. در این میان همچون سایر کالاهای فرهنگی غربی شاهد هستیم که در بازی های رایانه ای به طور پنهان و آشکار اهداف استعماری غرب پیگیری می شود. به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران بازی های رایانه ای یکی از پرفروش ترین و در عین حال تاثیر گذار ترین کالاهای فرهنگی رسانه ای هستند که این روزها در میان تفریحات جوانان جای خود را به شدت باز کرده اند. در این میان همچون سایر کالاهای فرهنگی غربی شاهد هستیم که در بازی های رایانه ای به طور پنهان و آشکار اهداف استعماری غرب پیگیری می شود. در سالهای اخیر و با افزایش جو اسلام هراسی و ایران هراسی بازی های رایانه ای نیز به کمک دیگر رسانه های غربی آمده‌اند تا تصویری خشن و غیر واقعی از ایران به جهان ارائه کنند و به تعبیر خودشان جهان را برای مقابله واحد با جمهوری اسلامی به صف کنند. بازی رایانه‌ای محبوبی که اکثر کاربران رایانه با آن آشنا هستند، بازی «پرندگان خشمگین»‌ یا همان Angry Birds می‌باشد. به نظر می‌رسد این پرندگان خشمگین و سازندگان آن این بار هوای حمله به ایران را در سر می‌پرورانند. در جدیدترین نسخه بازی «پرندگان خشمگین»‌ (Angry Birds) با نام Fry Me To The Moon، در مرحله 9 این بازی شما باید در سیاره‌ای به جنگ دشمنان خود و نابود ساختن آنها بروید که کاملا شبیه به نقشه کشور عزیزمان ایران می‌باشد.البته در این بازی کار به اینجا ختم نمی‌شود و در مرحله 10 نیز شما به تخریب خانه‌هایی می‌پردازید که طبیعتا خانه‌های ایرانیان است چرا که این خانه‌ها بر روی سیاره‌ای شبیه به نقشه ایران بوده و حتی یکی از این خانه‌ها چیزی نیست جز برج میلاد. اخیرا سازندگان غربی بازی‌های رایانه‌ای، در بازی‌های خود حمله به ایران را در دستور کار خود قرار داده‌اند. پیش از این نیز بازی «میدان نبرد 3» که در آن نیروهای آمریکایی به ایران و تهران حمله کرده و آن را به اشغال خود در می‌آورند انتقادهای زیادی را بویژه از سوی بازی‌بازهای ایرانی به همراه داشته است. میدان نبرد 3 (Battlefield 3) نیز نام یک بازی جنگی است که برای کنسول های PS3، Xbox 360 و رایانه های شخصی به بازار عرضه شد. این بازی یک بازی تیراندازی اول شخص است که توسط شرکت EA Digital Illusions CE تولید و به وسیله شرکت Electronic Arts عرضه گردید. در این بازی شما نقش تفنگداران نیروی دریایی آمریکا را دارید که طبق معمول با نام عباراتی چون آزادی و مبارزه با تروریسم به کشورهای دیگر از جمله ایران حمله می کنید. مضامین سیاسی موجود در این بازی و نیز رقابت تجاری بسیار شدید الکترونیک آرتس با شرکت اکتیویژن و بازی معروف آن یعنی «ندای وظیفه: جنگ مدرن 3» ، شرکت سازنده را واداشت تا دست به تبلیغات گسترده و ساخت فیلم های تبلیغاتی بزند. نام نخستین سری از این فیلم های تبلیغاتی «عملیات زمین فوتبال: تماس» گذاشته شده است.حوادث ‏Battlefield 3‎‏ در خاورمیانه، اروپا و آمریکای شمالی اتفاق می افتد. به گزارش رسالت، شرکت سازنده قبلاً اعلام کرده بود که وقایع این بازی در شهرهایی چون تهران، پاریس، سلیمانیه (شهر مرزی بین ایران و عراق) و نیویورک روی می دهد که در این مکان ها جنگ های خیابانی و نیز درگیری در مناطق مرکزی شهر و فضاهای باز رخ می دهد. بر اساس سایت رسمی این بازی، در یکی دیگر از پیش نمایش های آن، نیروهای زرهی آمریکا با استفاده از تانک های خود دست به عملیات گسترده نظامی در حومه تهران می زنند.در پیش نمایش دیگر این بازی، رویدادهای آن در پایتخت ایران و در نزدیکی برج میلاد روی می دهد. نیروهای آمریکایی طی عملیاتی تحت عنوان ”عملیات گیوتین” به تهران حمله می کنند. یک شرکت مطرح تولید کننده بازی‌های ویدئویی از بازی جدید ضد ایرانی خود با نام «لیست سیاه» در نمایشگاه بین‌المللی بازی‌های ویدئویی (E3) پرده برداری کرد. شرکت «یوبی‌سافت» (Ubisoft) سومین شرکت بزرگ تولید کننده بازی‌های ویدئویی در جهان، سری جدید از مجموعه بازی‌های ویدئویی «اسپلینترسل» (Splinter Cell) با نام «لیست سیاه» (Blacklist) را در جریان کنفرانس مایکروسافت در نمایشگاه 2012بازی‌های ویدئویی E3 معرفی کرد.موضوع داستان این بازی که در مرز ایران و عراق اتفاق می‌افتد از این قرار است که کشورهای منطقه (ایران و عراق) که از سال‌ها جنگ و اشغال آمریکا در منطقه به ستوه آمده‌اند تمام منابع خود را برای دادن اولتیماتوم به آمریکا جمع می‌کنند و به آمریکا می‌گویند یا نیروهای خود را خارج کند یا با عواقبش روبه‌رو خواهد شد و ما جنگ را به شما می‌دهیم. دولت آمریکا که منافع خود در منطقه را در معرض خطر می‌بیند جاسوس و مأمور ویژه خود به نام فیشر را به مرزهای ایران و عراق و کردستان اعزام می‌کند تا سرکرده تروریست‌ها را شناسایی و از بین ببرد.نکته قابل توجه در این بازی صحبت کردن برخی از شخصیت‌های بازی و حتی خود فیشر به زبان فارسی است و فیشر با نیروهای ایرانی نیز درگیر می‌شود. با این حال به نظر می رسد که یکی از اصلی ترین دلایل پروژه ایران هراسی در غرب که با تمام امکانات موجود پیگیری می‌‌شود سرپوش گذاشتن بر سیاست های نظام های لیبرالیستی است. نباید از این مهم نیز چشم پوشید که از نگاه نظام های سرمایه داری دستیابی به منافع اقتصادی از همه چیز مهمتر است. در دنیای امروز نیز بخش عمده ای از ثروت های جهان از جمله ذخایر نفت و گاز در اختیار مسلمانان قرار دارد. اما سردمداران نظام های سرمایه داری به هر نحو ممکن درصدد هستند تا این ذخایر را به دست آورند و لازمه این چپاول نیز ایجاد زمینه دشمنی با مسلمانان و آغاز جنگ است. بسیاری از تحلیلگران بر این ادعا هستند که یکی از اصلی‌ترین دلایل آغاز جنگ در عراق و اساساً حادثه 11 سپتامبر اهمیت دخایر نفت کشور عراق بوده است. در واقع بسیاری معتقدند اصلی ترین دلیل دامن زدن کشورهای غربی به پروژه اسلام هراسی توجیه سیاست های جنگ افروزانه آنها در منطقه خاورمیانه است.







      

شاهین نجفی خواننده راک و پاپ مقیم آلمان درآلبومی بنام “نقی” به امام هادی (علیه السلام) توهین کرد. او سالهای پیش از دانشگاه اخراج و سپس با گروه موسیقی زیرزمینی ادامه حضور داد اما سپس به آلمان رفت و با تشکیل گروهی بنام تپش2012 با افکار مارکسیستی موسیقی های بعضاً سیاسی ارائه کرد. در جریان فتنه 88 ازاو چندین اثر علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از جنبش سبز ارائه شد. “ترانه ندا” برای ندا آقا سلطان، “آلبوم توهم”، ترانه “وقتی خداخوابه” که تصویر تجاوز به ترانه موسوی (!) است. در چندین ترانه او بدگویی وسخره کردن ولایت فقیه و ولی فقیه وجود دارد. سر در آوردن نامه های جمکران ازجماران و … مضمون برخی ترانه های قبلی اوست در ” شراعظم “قیافه ای شیطان پرست از خودنشان می دهد در ترانه “حاجی ما آخر خطیم” پدر و مادرهارا سرزنش میکند که چرا فرزندانشان را به سکوت و غیر سیاسی بودن دعوت می کنند. و درآلبوم جدیدش “نقی” که اردیبهشت 91 در اینترنت و … منتشر شده به ائمه توهین کرده است. پوسته این آلبوم توهینهای زیادی به گنبد رضوی دارد.(آن را بشکل سینه یک زن درآورده روی آن پرچم همجنس بازان زده و بجای کبوتر،کلاغ ها گردش در پروازند!)و در متن آن با شمارش برخی مسائل اجتماعی سیاسی ایران، با سخره گرفتن امام هادی (علیه السلام) و امام زمان (عج) بشکل ترجیع بند تکرار می کند: ” حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم : آی نقی!!! ” bbc به سایتی که اولین بار این شعر را پخش کرد جایزه ویژه داد. قبل ازاین هم چندین مستند درباره او پخش کرده بود. شاهین نجفی درVOAهم حضور پررنگ دارد. او به گفته خودش برای اعتراض هیچ مرزی قائل نیست! ( ماهنامه خط مباح ش 8 ) مراجع تقلید ومردم متدین ایران این عمل زشت او را شدیدا تقبیح کرده و حتی برخی مراجع حکم ارتداد او را داده اند.چرا امام علی النقی؟! گرچه شاید این سوال بی ربطی باشد اینان برایشان فرقی نمی کند به کدام امام توهین کنند هر کدام که قیافه شعرشان را جور کند یا با بکارگیری خاص اسمشان، خنده بیشتری را موجب شوند! اما برخی طرفداران شاهین نجفی در کامنت های اینترنتی توجیهی مضحک تر هم برای این انتخاب گذاشته اند و آن اینکه چون امام نقی(ع) بیشتر شوخ طبع بوده (!) و شاهین نجفی اینرا بهانه کرده تا سخره های اجتماعی –سیاسی ایران را با او در میان نهد!!! همچنین از ترفند سیاسی تشبیه دوران خفقانزمان متوکل عباسی (سفاک ترین خلیفه عباسی و معاصر امام هادی (ع) ) برای حمله به نظام اسلامی بهره ببرند.! موضع مؤمنانه در قبال این هتاکی ها معلوم است اما تحلیل این ماجراهای در حال افزایش نیاز به درنگی دارد. چرا اعتراضات سیاسی با توهین به مقدسات عجین میشود؟!*تحلیل برخی منتقدان حکومت اسلامی: اینان می گویند توهین به مقدسات و رواج هجویات به ساحت ائمه اطهار (ع) عکس العملی در قبال عینیت سیاسی و دیانت در ایران است! وقتی از عاشورا و انتظار و ائمه (ع) برای توجیه انقلاب ،جنگ، رهبری و … استفاده شود مخالفان سیاسی هم در مخالفت خویش به آن مبادی و ریشه هاحمله کرده توهین می کنند. به تعبیر هجو سیاسی ائمه اطهار (ع) عکس العمل به مدح و روضه سیاسی آنهاست! وقتی هیأتهای مذهبی پشتوانه تقدس بخشی به حاکمیت، رهبری و انقلاب و آرمانهای آن شود از نائب امام زمان بودن (رهبری) و مقدمه ظهور شدن انقلاب و استمرار عاشورا بودن آن شعر و نوحه خوانده شود طبیعی است مخالفان رهبری و انقلاب به مرور حد نگه نداشته به عاشورا و ائمه و .. نیز حمله می کنند گاه در زبان شبه اندیشه می گویند و گاه با شعر و طنز مسخره می کنند.این طایفه که ای بسا در بین خانه های شما هم باشندای بسا اهل نماز و روزه و روضه هم باشند و حتی الزاما ضد انقلاب و معارض و برانداز هم نباشند (منتقدند) اما از هزینه شدن دین و مقدسات برای انقلاب گله مندند و بااین ادبیات ظاهر الصلاح دغدغه دین اسلام و مقدساتش را دارند- به مرور طرفدارانی می یابند اثر تحلیلاین تحلیل موجب موضعی در بین صاحبانش می شود که نوعی انفعال و عقب نشینی است. اینان که ای بسا روزی در اوایل انقلاب با همین شعار های اسلامی و مبانی تئوریک شیعی در سخنان امام ، ایشان و انقلابش را مقدس می شمردند حالا آرام آرام آنرا یک پدیده عرفی می دانند مثل همه حکومت ها. دارای خوبی ها و بدیهای عالم سیاست که بهتر است از دین خرجش نشود تا دین آسیب نبیند! اما انفعال مورد نظر ما نه عقب گرد اینان از انقلاب “اسلامی” و رهبر “شیعی” است بلکه انفعال پنهان اینان از اسلام و تشیع است که اگر متوجه شوند ای بسا دوست نداشته باشند. انفعال از تشیع و اسلام چگونه؟!بدین گونه که عملا بخشی از دین را از دین جدا می کنند تا لااقل قدری از دین بماند! به تعبیر دیگر این دوستان اسلام و محبین ائمه تشیع به امام حسین (ع) و امام صادق (ع) ظلمی مؤدبانه می کنند تا بدخواهان با بی شرمی بدانها ظلم نکنند! خود اخبار ائمه را سانسور و مسائل اجتماعی ، سیاسی آنرا جاروب کرده از نقل آن و تطبیق آن بر شرایط اجتناب می کنند تا نکند در این عرصه ها، بهانه ها علت هتک حرمتها برای مقدسات شود! به نظر اینان اگر روایات ولایت فقیه در کلمات ائمه (ع) خوانده نشود یا لااقل بر رهبری و … تطبیق نشود کسی بد به امام صادق (ع)نمی گوید! اگر آیات اجتناب از طاغوت و لزوم کفر به آن و درگیری دائم با آن خوانده نشود یا لااقل بر آمریکاو اسرائیل تطبیق نشود تا تحریمها و مشکلات اقتصادی بهانه لازم برای “نه غزه نه لبنان نگردد” بهتر است در اینصورت قرآن آسیب نمیبیند! اگر نقش بی بدیل ایرانیان در زمینه سازی ظهور، و روایات مقدمة الجیش بودن دولت فقهاء برای دولت کریمه امام زمان ( تفسیر نورالثقلین ج 4 ذیل آیه 18نبأ ) خوانده نشود یا لااقل بر انقلاب ایران و حکومت ولایت فقیه کنونی تطبیق نشود، ظهور و امام زمان از گزند هتک و افکار توسط مخالفان مصون می ماند! و … خوب دقت کنید این موضع این مسلمانان به کجا می انجامد؟ از اسلام و آیات قرآن و روایات اهل البیت چه می ماند؟ارزش آیات بسیاری از قرآن چه چیز بیشتر از لقلقه زبان و قصه شب می ماند؟!این رویکرد با قرآن چاپ آمریکایی ها در کشورهای خلیج که از قضا همین آیات اجتماعی، سیاسی و ضد طاغوتهای جهانی و صهیونیست ستیز قرآن را حدف کرده چه فرق بنیادین دارد؟!آیا حق داریم بخاطری که نکند بدخواهی به اباعبدالله دهن کجی کند دوستان حسین پیش دستی کنند و او را در سال 61 هجری دفن کنند و مانع حضور فرهنگی – سیاسی او در زمانه خویش شوند به این بهانه که نکند یقه گیری عاشورا در این زمانه موجب فحش و هتک به امام شود! این ظلمی مؤدبانه از سوی دوستان حسین نیست که او را در برهه ای از گذشته دفن کنند و مانع درگیری او با شمرها و یزیدهای زمانه (اسرائیل به تعبیر شهید مطهری) شوند!این ظلم گرچه نرم و مؤدبانه است اما از قضا کارگرتر از ظلم بی شرمانه (فحاشی و هتاکی به اباعبدالله حاضر در زمانه ما و بالتبع سیاسی) است.جالب اینکه این دوستان از چیزی نگرانند که خوداهل البیت با آن مواجهه داشته اند.شما فکر می کنید شاهین نجفی اولین شاعر و خواننده ای است که ائمه را هجو کرده است؟! سلسله هجوکنندگان پیامبر و ائمه قدمتی به درازای حضور سیاسی- اجتماعی اینان دارد. پیامبر مدینه ( سیاسی ، حاکم و حاضر در عرصه های اجتماعی) هجو کننده ای مثل کعب ابن اشرف دارد. امیرالمؤمنین حاکم و برخورد کننده با معاویه ها و طاغوتها، ده ها هجو کننده و هتاک دارد. 80 سال پشت تریبون رسمی و روی منابر نماز جمعه و …! اما آیا اینها موجب شد فرزندان معصوم او آموزه هایش را سانسور کنند و در نسل بعد امامتی غیر سیاسی تصویر کنند تا علی و امامت بماند؟!فقط یک تورق در روایات کافی است که ببینید از قضاتشیع سیاسی و دارای تئوری حکومت و اجراء در ائمه بعد صورت بندی و تبلیغ شد. جلو چشم ائمه دوم تا ششم به امام علی (ع) به بدترین ناسزاها و هتک می شد اما آنها را منفعل نکرد که چیزی از آموزه های علی(ع) کم کنند و تشیع را غیر سیاسی و صرفا معنوی کنند تا مردم به آن اقبال کنند و علی (ع) بیشتر محترم شود! و از قضا همین رویکرد – البته با گذر زمان – علی (ع) را مقدس کرد. فطرت آدمیان از علی معاویه ستیزی خوششان می آید ولو دستگاههای تبلیغاتی معاصر او هجوش کنند و برخی را منفعل یا منحرف نمایند.یک جابجایی مشکوکاصلاح طلبان و دگر اندیشان در این دو دهه اخیر دو طایفه کلی بوده اند : طایفه ای که از اول اعتقادی به اسلام و تشیع نداشته اند و بیشتر خارج نشین یا اپوزیسیون بوده اند. و طایفه ای که معتقد به اسلام و تشیع وحتی روحانی و انقلابی (دهه اول انقلاب) بوده اند و به مرور به منتقدین حاکمیت یا مخالفین آن بدل شده اند. عجیب این است که به مرور طایفه دوم بجای استفاده از نهج البلاغه و امام حسین (ع) و .. برای نقد حاکمیت و عرصه های سیاسیت رو به سوی آراء غربیان (هابز و پوپر و ..) آمده اند! و بعکس طایفه دوم (بی اعتقاد به اسلام و تشیع) برای مخالفت با جمهوری اسلامی رو به سوی مقدسات آورده اند. البته با هتک وهجو آن!چرا شارح نهج البلاغه در رادیو (سروش) در نقد حاکمیت از نهج البلاغه بهره نبرد و به مرور بجاب نقد دینی و شیعی جمهوری اسلامی (!) با آراء پوپر ( و تئوری دمکراسی لیبرال او) به جنگ جمهوری اسلامی آمد؟!چرا حتی برخی فقهاء مخالف با استناد به مفاداعلامیه حقوق بشر (با مبانی رئیستی) علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوا کردند؟! بجای اینکه نظام اسلامی را براساس منشور نامه مالک اشتر نهج البلاغه نقد کنند، رو به سوی کنوانسوینهای سکولار غرب آوردند؟!گرچه در دوره ای کوتاه (فتنه 88) برای فراگیر کردن جریان خود باز از الله اکبر و شعار ها و خطبه های حسینی و علوی استفاده ابزاری کردند اما زود از آن دست برداشته به همان گفتمان سکولار غرب چسبیدند؟!بطور خاصی وقتی لایه دیچر این جریان (غی متدینان و لائیک ها) کار را به هتاکی در روزعاشورا کشیدند لایه مذهبی تر هم دیگر از عاشورا و امام علی (ع) در گفتمان نقد خویش بهره نبرد! بگذریم که برای لایه ضد مذهبی مخالف هم سپر شدند و آنها را خداجو خواندند!این معما را باید حل کرد چرا که ممکن است کسی به این آقایان پیشنهاد دهد که مخالفت و انتقاد با نظام اسلامی را چرا با ادبیات دینی و آموزه های علوی نمی کنیید تا به زعم باطل خودتان نظام به نظرتان معیوب را نقدکرده و علی (ع) و امام حسین (ع) را هم در خلوص خود نگهداشته بدون سانسور در زمانه بگذارید و تن به آن ظلم مؤدبانه ندهید.!حل معما به نظر ما روشن است. دلیلی که روز به روز از ادبیات شیعی و روایی حتی برای نقد جمهوری اسلامی (!) از سوی اینان کاسته شده و نهج البلاغه و آیات اجتماعی-سیاسی قرآن در صدر اسلام دفن می شودواضح است: سیره معصومین و قرآن ظرفیت تئوریزه کردن اصلاحات مورد نظر آنان (آمریگایی) را ندارند!(دقت کنید) با ادبیات حسینی می توان برای احیاء اسلام و ارزشهای اسلامی و مبارزه با طاغوتها حضور داشت اما نمی توان برای لیبرالیسم و اباحیت اجتماعی – اخلاقی – سیاسی از عاشورا شعاری علی(ع) را در عرصه های سیاست معاصر با ذکر اما نمی توان برای دمکراسی (با استاندارد غربی) چیزی آورد که بهائی هم بتوان نماینده و رئیس جمهور شود!لذاست که هر کدام از اینها که اصلح طلبی اش تا آنجا نشانه می رود وقتی چشمش به ظرفیت میراث شیعی باز می شود می بیند که ابزار مناسبی برای مدرنیزاسیون و دمکراتیزه کردن ایران نیست. حاتم قادری می گفت کشوری که سالی سه میلیون جمکرانی دارد، مدرن نمی شود! پس به مرور با ادبیات و گفتمان مدرن (اندیشه های پوپر و مانیفست های حقوق بشری) به نقد حاکمیت می آیند. و البته شاید تعلق خاطر شخصی ای هم به ائمه خویش نگهدارندشب قدری قرآن به سر گیرند و احیانا عمره یا کربلایی هم بروند اما به اسم خرافه با چاه جمکران و سپس خود جمکران و… هم مبارزه میکنند تا روشنفکر بمانند!نتیجه عمل اینان آن میشود که لایه لائیک آنها پای مقدسات را باز کند. بخاطر اجراء اسلام و آموزه های تشیع در جمهوری اسلامی .احیاناٌ برخی نواقص و عیوب بهانه ساز کرده و خود ائمه را هتک و هجو کنند! تا طرفداران عینیت اسلام و سیاست و تشیع و جمهوری اسلامی را منفعل کنند و به ظلم مؤدبانه وادارشان کنند!شما شیعه مرتضی علی در این زمانه مثل دوره های دیگری از ایام حضور معصومین بین دو راه مخیرید: یا ظلم مؤدبانه کنید و با سانسور آموزه های شیعی و راه ندادن ائمه به زمانه دین و سیاست را جدا کنید و یا بر سر اسلام کامل و عینیت یافته با سیاست و تشیع حاکمیت یافته پای بفشرید و برخی عیوب و نواقص احتمالی را هم با همان آموزه های علوی و حسینی در عالم سیاست و اجتماع زایل نمائید و منتظر دولت کریمه امام عصر(علیه السلام) بمانید. با اهل هتک و هجو هم مان کنید که پیامبرتان درباره کعب بن اشرف ها کرد…./مراقب ظلم مؤدبانه به اولیاء خدا و دین الهی باشید./والا شما اهل هجو نمیشوید!/نویسنده:حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان







      
<      1   2   3   4   5      >