سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

ب: نمادهی ماسونی در پشت 1 دلاری:1 - مهر بزرگ امریکا:قبل از تعطیلی مجلس آمریکا در تاریخ چهارم جولای 1776، کمیته ای انتخاب شده بود تا مهری برای این کشور تهیه نمایند. اعضای کمیته 5 نفر بودند که سه نفر از آنها شامل بنیامین فرانکلین، جان آدامز و توماس جفرسون می شد که پیش نویس بیانیه استقلال آمریکا را تهیه کردند. ایشان افراد اولین کمیته به حساب می آمدند. قبل از آن که طرح مهر به تصویب نهایی برسد، دو کمیته دیگر و جمعا 14 نفر و به مدت 6 سال بر روی آن کار کردند. طرح نهایی که در تاریخ 13 ژوئن 1782 مورد تصویب مجلس قرار گرفت، توسط چارلز تامپسون با سمت منشی به مجلس ارایه شد. وی در این طرح پیشنهادات مشاوران و هنرمندان هر سه کمیته را لحاظ کرده بود. نکته جالب در این میان تعلق تقریبا تمامی افراد این کمیته ها به تشکیلات فراماسونری بود لذا بررسی به کار گیری نماد های گوناگون ماسونی در مهر رسمی ایالات متحده امریکا که  به سبب تعدد ، باید آنرا مهر ماسونی امریکا دانست. از اهمیت ویژه ای برخوردار است .اگر اندکی دقت فرمایید عقاب که نماد پرنده زئوس خدای یونان باستان است در پنجه راست خود شاخه زیتونی شامل 13 برگ و 13 میوه نگه داشته ،  و در پنجه دیگر 13 تیر .دم عقاب دارای 9 پر است از سویی دیگر هر بال این عقاب 33 پر دارد که قبلا راجع به این اعداد توضیح داده شد.در منقار عقاب نواری قرار دارد که بر روی آن به زبان لاتین نوشته شده (E PLURIBUS UNUM) که به معنی  "وحدت از کثرت" است (اشاره به ایالات متحده) اما نکته جالب تعداد حروف این جمله  بوده  که شامل13 حرف است .بر روی سر عقاب 13 ستاره قرار گرفته که در مجموع یک ستاره شش پر(ستاره داوود) را تشکیل میدهد.که نشان از تعلق امریکای 227 سال پیش به یهودیان و مارانوس ها دارد . بر سینه عقاب سپری قرار دارد که بر روی آن 13 خط قرمز و سفید (پرچم امریکا) نقش بسته گفتنی است رنگ قرمز و سفید رنگ دو ستون معروف ماسونها یعنی بواز و جاکین بوده است .(5) البته در دلار به جهت سیاه سفید بودن، این رنگها مشخص نیست . و دیگر اینکه دلیل مذکور علت و تفکر پشت پرده طراحی پرچم امریکا نیز محسوب   می شود. در مهر بزرگ صورت عقاب به سمت پنجه ای است که شاخه زیتون(به عبارتی شاخه درخت غار) را نگاه داشته است. صورت عقاب در مهر ریاست جمهوری در جهت مخالف یعنی به طرف پنجه ای بود که تیرها را نگاه می داشت تا این که در سال 1945 "هری ترومن" سی و سومین رییس جمهور امریکا دستور طراحی مجدد آن را به سمت شاخه زیتون صادر کرد.(6) در واقع ترومن پس از حمله وحشیانه  اتمی به ژاپن و به شهر هیروشیما و ناکازاکی در نزدیکی مدار 33 درجه زمین !!! و معرفی کشورش  به عنوان ابر قدرت جهان این دستور را داد تا با گرداندن سر عقاب از سمت تیر ها (نماد جنگ)به سمت شاخه زیتون (نماد صلح) چهره کریه و خون خوار امریکا را اندکی تطهیر کند و در لفافه آغاز نظم نوین جهانی را اعلام نماید.شایان ذکر است سال 1945 سال طلاییی ماسونها بود و آنها خود را از پیش برای آن مهیا کرده بودند چراکه اگر سال استقلال امریکا 1776 را از این سال(1945) کسر کنیم عدد حاصل یعنی 169 حاصلضرب 13 در خودش می شود (13*13 =169).2 - در سمت راست مهر ماسونی دلار و نیز در منتها الیه سمت چپ دلار (داخل بیضی های قرمز) 13 میوه قرار گرفته است .3- در وسط دلار عبارت (IN GOD WE TRUST) به معنی ما به خدا اعتقاد داریم (داخل بیضی آبی رنگ) نوشته شده است که ممکن است ما را قدری سردر گم  و دچار پارادوکس گرداند ولی در حقیقت این عبارت برای اولین بار در سال 1957  و در اوج  کشمکش های جنگ سرد با شوروی بر روی دلار نقش بست چراکه شوروی عملا کمونیسم و بی دینی را ترویج می نمود و آمریکا برای جلب نظر کشور های مسیحی و عموما دین مدار دست به این اقدام زد.(7) جالب اینجاست به محض پایان یافتن جنگ سرد طرحی برای حذف این عبارت از پشت دلار به کنگره رفت که به جهت فشار افکار عمومی تصویب نشد و لی ماسونها که در نهان هیچ گونه سنخیتی بین خود و خدا نمی دیدند ، در یک اقدام شیطنت آمیز در ماه مارس سال 2007 با حذف این عبارت ( IN GOD WE TRUST)  از سکه های یک دلاری یادبود جرج واشنگتن ، اندکی از افکار شوم و دین ستیزانه خود را آشکار نمودند که در نهایت مجبور به عذر خواهی از مردم آمریکا شدند . سوای تمامی دلایل مذکور چه دلیلی دارد که یک کشور بر روی اسکناس خود عبارت ما به خدا اعتقاد داریم را قرار دهد مگر دیگر کشور ها که چنین کاری نکرده اند به خدا اعتقاد ندارند! در واقع می بایست این اقدام سردمداران امریکایی را نوعی وانمود سازی دانست. شبیه فرد دروغ گویی که تکه کلامش "من از دروغ بدم می آید" است.4- مهر اعظم ایالات متحده امریکا :این مهر به شکل کنونی آن در زمان رزولت بر روی دلار قرار گرفت شما می توانید آنرا درسمت چپ دلار مشاهده فرمایید همانگونه که مستحضر هستید تصویر هرمی نامانوس به چشم می خورد که نماد هرم خئوپوس مقبره فرعون و نشان عالی انجمن های فراماسونری است. این هرم از 13 ردیف سنگ چین تشکیل شده است و در مجموع 72 خشت دارد که اشاره دارد به  72 نیرو یا  نام خدای کابالیستها.(8) که البته کاربرد آن در موارد دیگری نیز دیده شده است مانند تعداد نفر های عضو در حلقه " صاحب دلان"  (9)بر روی این هرم به لاتین عبارت 13 حرفی  " ANNUIT COEPTIS " به معنی خدا همیشه یاور ماست ، نقش بسته است که به گونه ای دیگر همان عبارت " IN GOD WE TRUST " است . البته عده ای از زبان شناسان غربی آنرا  "announcing conception"به معنی "آشکار کردن رشد مخفی" معنی نموده اند چراکه conception"" در زبان انگلیسی " لقاح‌ تخم‌ وشروع‌ رشد جنین‌ " معنی می دهد که مفهوما به معنای آشکار کردن فعالیتهای  شبکه مخفی فراماسونری در نظم نوین جهانی است.در زیر این هرم عبارت " NOVUS ORDO SECLORUM " به زبان لاتین نوشته شده است. که به معنای"NEW WORLD ORDER" یعنی "نظم نوین جهانی " یا "حکم جدید برای جهان" است که شما بارها آنرا در سخنرانی های سردمداران امریکا علی الخصوص بوش پدر و پسر و اوباما شنیده اید.(10) برخی نیز این عبارت لاتین را "new order of the secular" به معنی "نظم جدید سکولاریسم " معنی نموده اند. مجموع برگها و میوه های موجود در پشت دلار 72 عدداست که همانگونه که توضیح داده شد نشان از نفوذ کابالیستهای یهودی در امریکاست.پشت هرم بیابانی لم یزرع قرار دارد و جلوی آن گیاهانی روییده است . منظور از بیابان آشوب در اروپا و جنگ های متوالی است که ماسونهای آمریکا به امید تاسیس حکومت جهانی ِ ماسونی – یهودی خویش.خود را از آن بیرون کشیده و اولین کشور ماسونی جهان را تاسیس نمودند. شاید برایتان تعجب آور باشد که چرا این هرم شکلی نامانوس داشته و راس آن جدا ودر وسط آن چشمی نورانی قرار دارد. این چشم نماد "RA" از خدایان  مصر باستان است که در پاگانیسم یونانی چشم لوسیفر یا همان چشم شیطان است ، یونانیان آنرا ستاره صبح (11) می دانستند و همواره آن را به صورت درخشان  ترسیم می نمودند.با اینکه شاید اندکی از موضوع اصلی فاصله بگیریم ولیکن ذکر حدیثی از امیر المومنین در پاسخ به شخصی که از وی در مورد دجال پرسیده است را مفید میدانم. ایشان در پاسخ به این شخص می فرمایند: عینه الیمنى ممسوحه والأخرى فی جبهته تضیء کانها کوکب الصبح (چشم راست ندارد و چشم چپش در وسط پیشانی اش قرار گرفته نور می دهد گویا ستاره صبح است) . (12) راستش انسان از این همه شباهت به شگفت می آید چراکه اگر تصویر را زوم کنید از شکل ابرو و گوشه چشم روی هرم متوجه خواهید شد که این چشم ، چشم چپ است و از سوی دیگر نورانی بودن آن و نیز اینکه لوسیفر را  در اسطوره شناسی یونانی ستاره صبح     می دانند انسان را حیرت زده می کند.چشم لوسیفر بر همه جهان نظارت داشته و هنگامی که نظم نوین جهانی به ثمر برسد (تخرییب مسجد الاقصی و ساخت معبد سلیمان و حکومت علنی ماسونی - یهودی برجهان) قسمت فوقانی هرم به بدنه آن خواهد چسبید. اگر اندکی دقت فرمایید متوجه الگوی استفاده از چشم چپ در این مورد نیز خواهید شد (13)در واقع گروه فرانکلین میخواستند که مهر منعکس کننده مشیت الهی باشد و در این راستا بلاتکلیفی اسباط  اسرائیلی را به نمایش بگذارد. یعنی تا روزی که دوباره یهودیان به معبد سلیمان باز نگردند این هرم نا تمام خواهد ماند.در قاعده هرم عبارتی (اعداد) یونانی "MDCCLXXVI" نقش بسته که از نظر ارزش عددی (جمع حروف به صورت ابجد)  همانگونه که در تصویر می بینید برابر با 1776 سال استقلال امریکاست . اما اگر این حروف را بر روی اهرام ثلاثه مصر باستان در نظر بگیرید  جمع قاعده این اهرام همانگونه که در تصویر محاسبه شده است برابر با 666 می شود که عدد  لوسیفر یا همان شیطان است.البته ماسونها بارها تلاش کردند تا با دلایل واهی این وابستگی شدید خود به کابالای یهود و مصر باستان را مخفی نگه دارند برای نمونه  جوزف کمبل ،اسطوره شناس معروف ، می گوید:هنگامی که در سطوح پایین هرم قرار دارید،می توانید این سو یا آن سو باشید.اما هنگامی که به راس می رسید همه نقاط به یکدیگر می رسند و اینجاست که چشم خداوند(!!!) گشوده می شود.عبارت"ANNUIT COEPTIS" عقیده فرانکلین بود که یک نفر به تنهایی نمی تواند کاری انجام دهد اما چند نفر با کمک خدا قادر به انجام هر کاری هستند.(14)اکنون قضاوت با شما ست آیا این نمادها و نوشته های عجیب این معنا را می دهد؟ آیا برای بیان اینکه به کمک خدا نیاز داریم باید چشم چپی را در حالت جدا و درخشان  بر روی هرم خئوپوس قرار دهیم ؟ !!!! و... /اگر هرم گیزا یا خئوپوس را در درون یک ستاره شش پر(ستاره داوود) قرار دهیم نتیجه شگفت آور خواهد بود به گونه ای که حروفی که در منتهی الیه گوشه های ستاره قرار می گیرند(مطابق تصویر) واژه "MASON" را می سازند./5- استفاده از تکنیک ORIGAMI :اریگامی تکنیکی است که در آن با تا زدن و یا برش کاغذ بتوان شکلهای گوناگونی درست کرد. در طراحی دلار به طرز هنرمندانه و ماهرانه ای از این تکنیک بهره برده اند که البته در طراحی اسکناسهای دیگر دلار نیز از آن استفاده شده است.ولی در خود اسکناس 1 دلاری موارد متعددی وجود دارد که برای نمونه یک مورد آن همانگونه که در تصویر مشاهده می فرمایید توضیح داده می شود.اگر عدد 1 در گوشه دلار را از وسط به صورت عمودی تا بزنید شکل شماره 1 حاصل می گردد با تکرار این شکل به صورت تقارنی شکل شماره دو به دست می آید از به هم چسباندن این دو شکل و پاک کردن فضای اطراف آن در نهایت شکل 4 که سر مار است حاصل می شود . گفتنی است این مورد یکی از موارد استفاده از خطوط تار عنکبوتی زمینه دلار است و طراحان دلار موارد متعدد دیگری را نیز نهان نموده اند.همان طور که قبلا نیز گفته شد مار حیوان مورد علاقه ماسونها و شیطان پرستان است . تا جایی که آن به عنوان  حیوان خانگی خود استفاده می نمایند. (15) اما نکته جالب و مهم اینجاست که بعد از این تکنیک اریگامی بر روی سر مار عبارت"OMO" حاصل می شود که بنا به عقیده شیطان پرستان اولین واژه هستی است که شیطان آن را به انسان آموخت. هم اکنون نیز در جلسات ورد خوانی و آیین پرستش " RITUAL" شیطان این واژه مکررا مورد استفاده قرار میگیرد. همانگونه که عرض نمودم از تکنیک اریگامی در طراحی دلار های جدید بیشتر استفاده شده است اما با توجه به طولانی شدن این مقاله  از بیان موارد دیگر اجتناب نموده و تنها یکی از شواهد دسیسه فراماسونها در طراحی حادثه یازده سپتامبر را بیان می نمایم . قبلا نیز بیان شد که 9 و 11 از اعداد مقدس ماسونهاست لذا نباید تعجب کرد اگر حادثه برخورد دو هواپیما با برج های دو قلوی تجارت جهانی در روز یازده از ماه نهم اتفاق بیافتاد , و سپس 911 روز بعد از آن ، حادثه بمب گزاری در مادرید به وقوع بپیوندد . طراحان این اتفاقات از سالها پیش و بر مبنای پیشگویی های نوستراداموس کابالیست آن را طراحی نمودند تا به زور هم که شده است پیشگویی اعقاب خود را به تحقق برسانند.لذا برج های دوقلوی تجارت جهانی که برمبنای الگوی دو ستون معبد سلیمان " بواز "و "جاکین" ساخته شده بود گیت و دروازه ورود ماسونها  به نظم نوین جهانی گشت و به بهانه این دو برج به دو کشور مسلمان حمله شد .در ساختگی بودن حادثه یازده سپتامبر هیچ شکی نیست و دلایل و مدارک مستدل و مستند غیر قابل کتمانی وجود دارد که تبیین آنها در این مقاله و در این مجال نمی گنجد اما با  توجه به موضوع مورد بحثمان یعنی نشانه های ماسونی دلار، استفاده از تکنیک اریگامی  نتایج باور نکردنی را بر ملا می سازد.اگر مطابق شکل اسکناسهای 5 ،50،20،10 و100 دلاری را مطابق الگو(تقریبا شبیه موشک) تا بزنید نخست (شماره یک) در 5 دلاری دو برج سالم را مشاهده می کنید.در 10 دلاری (شماره 2) نوک برج ها آتش می گیرد، در 20 دلاری (شماره 3) آتش گسترش بیشتری پیدا کرده و پایین تر آمده  و نهایتا در 50 دلاری (شماره 4) هردو برج فرو می ریزند و در اسکناس صد دلاری (شماره 5) فقط دود حاصل از سوختن آنها ست که دیده می شود.آنچه در این جستار بیان گشت صرفا دلایلی کلی از ارتباط  دستگاه بنیانگذاران و حکومت گردانان ایالات متحده  با عقاید الحادی ، کفر آمیز و شیطانی  را بیان می دارد ، صد البته تبیین جزجز فعالیتها و دسیسهای آنها مثنوی صد من خواهد شد و حتی آنچه در باره دلار بیان گشت  اندکی از ماجرا بود. نویسنده تحقیقات بیشتر در این زمینه را به شما خوانندگان عزیز و گرامی محول می گرداند. ان شا الله در آینده به گوشه های دیگری از دسیسه چینی های  این جریان اشاره خواهد گشت./علی اکبر رائفی پور / پی نوشت:http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp (1)/(2) عدد13برخلاف عموم تمدن ها و ادیان جهان عدد مقدس و خوش یمن یهودیان و ماسونهاست /(3) برادری نوشته استفن نایت/ نشر شباویز/ترجمه فیروزه خلعتبری / بهمن ماه 1368/ صفحه 68 /(4) همان / صفحه 69/(5) رنگ های آبی ، سفید ،قرمز و ارغوانی از  رنگهای کابالیستها است./(6) /http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp(7http://www.answers.com/topic/in-god-we-trust/(8) www.theallseeingeye.tv/The_American_Dollar.html‎/(9) رجوع کنید به مقاله عبدلله شهبازی با عنوان " دماوند و فرقه‌های رازآمیز "/(10) LIFE IS NOW  (زندگی همینی است که هم اکنون در آن به سر می بری ) یکی از مهمترین شعارهای مشهور در امریکاست اما نکته جالب واژه NOW است که در واقع به صورت اختصاری بیان گر NEW ORDER WORLD  است. لذا باید آنرا اینگونه ترجمه نمود "زندگی نظم نوین جهانی یا سکولاریته است"/(11) واژه لاتین «لوسیفر»، به معنی «ستاره صبحگاهی»، نام دیگری است برای ستاره زهره (ونوس). در پاگانیسم رومی، لوسیفر «ژوپیتر» نام داشت و خدای خدایان بود. «ژوپیتر» در یونان باستان «زئوس» نامیده می‌شد. «زئوس» نیز به معنی «نورانی» و «درخشان» است. طبق باور شیطان‌پرستان، سرانجام «لوسیفر» با «ماشییح» (مسیح) به تعامل و مصالحه خواهند رسید و «مسیح» زمین و زمینیان را در سهم «لوسیفر» قرار خواهد داد. و در عوض آسمان از آن وی و یارانش  خواهد بود !!!/(12) مکیال المکارم.ج1.ص246/(13) رجوع کنید به مقاله ای از نویسنده با عنوان"اسطوره های ماسونی مصر باستان" http://www.antisemitism.blogfa.com/post-4.aspx/(14) http://www.unique-design.net/library/myth/image.html/(15) ماربه دلایل گوناگونی برای ماسونها و شیطان پرستان مقدس است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:/الف: ابلیس برای آنکه بتواند آدم و حوا را وسوسه کند خود را به شکل مار در آورد ،  به پای طاووس پیچید و داخل بهشت شد./ب: در اسطوره شناسی مصر باستان مار نماد پادشاهی و استیلا است . و این مار آپپ است که در دنیای زیرین با خدای خورشید می جنگد لذا ماهیتی شیطانی دارد.برای مطلعه بیشتر در این زمینه منبع (13) مراجعه فرمایید./ج: مار به دلیل پوست اندازی نماد تناسخ در تمدن های کفر آلود است./د: شیطان پرستان اعتقاد دارند که شیاطین هنگامی که تجسم می یابند بیشتر به شکل مار هستند.در روایات آمده است شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجادعلیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار وحالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد آنگاه  به حال اولیه خودباز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرورعبادت کنندگان هستی..  )/







      

و بالاخره سنگ بنای معبد دروغین یا همان هیکل سلیمان در بیت المقدس و در فاصله 50 متری مسجدالاقصی گذاشته شد. نخست وزیر رژیم صهیونیستی طی دو جلسه محرمانه و پشت درهای بسته در سخنانی به مقامات اسرائیلی از الحاق کامل بیت المقدس به اسرائیل خبر داد.او در دو نشست با وزیران کابینه خودش و مقامات شهرک نشینان که در 25 دسامبر 2009 برگزار شد اعلام کرد که: شما به زودی خواهید توانست در هر جایی از شرق بیت المقدس که اراده کنید سکونت کنید.بیت المقدس پایتخت واحد و ابدی اسرائیل برای مردم یهود می شود و تا شش ماه دیگر چیزی به نام بیت المقدس شرقی وجود نخواهد داشت.رژیم اشغالگر در سال 2001 تصمیم به ساخت کنیسه ای به نام «کنیسه خرابه» گرفت و بودجه ای معادل 12 میلیون دلار که از طریق کمک یهودیان سراسر جهان جمع آوری شده بود عملیات ساخت را در سال 2006 شروع کرد.گفته شده که این کنیسه در زمانی که صهیونیستها در تلاش برای تصرف شرق بیت المقدس بودند ویران شده بود.افتتاح کنیسه خرابه در بیت المقدس همزمان با روز جهانی ساخت هیکل وهمی، دلالت بر وجود اهداف بزرگتر می کند.بلندی، معماری و تقلید از ابعاد و زوایای قدس که در ساخت این کنیسه به کار رفته نشانه ها و مختصات تاریخی و فرهنگی حرم قدس را محو می کند.کشورهای اسلامی در اقدامی کلیشه ای و فاقد هرگونه ضمانت با یک خبر ساده افتتاح این کنیسه را به منزله معبری برای تصرف کامل بیت المقدس شرقی و ساخت هیکل موهوم محکوم کردند.مطبوعات صهیونیستی قبلاً 16 مارس یعنی 25 اسفند را به عنوان زمان جدید استقرار سنگ بنای ساخت معبد سوم سلیمان بر ویرانه های مسجدالاقصی اعلام کرده بودند.
آنها همچنین با وقاحت تمام که حکایت از اطمینان آنها از فقدان هرگونه عکس العمل مسلمانان می کند اعلام کرده اند روز 16 مارس 2010 زمان ساخته شدن بارگاه سوم سلیمان خواهد بود.بیشتر خبرگزاری ها و سرویسهای خبری و تصویری بنی اسرائیلی، افتتاح این کنیسه را خبر دادند درحالی که تقریباً سایتهای خبری اسلامی به سادگی از کنار این خبر مهم گذشتند. بلندترین و بزرگترین کنیسه که دیروز افتتاح شد به یهودیان اجازه می دهد تا در محل مسجدالاقصی هیکل سوم را بسازند.در واقع تخریب کامل قبله اول مسلمانان با افتتاح این کنیسه آغاز شد.رویترز، نیویورک تایمز، اورشلیم پست، آسوشیتدپرس و دیگران تصویر و خبر واقعه را به سراسر جهان ارسال کردند. بر روی دیوارهای گچی این کنیسه، پیام نتانیاهو، نخست وزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی به صورت ویدئو کنفرانس بر روی دیوارهای این کنیسه پخش می شد انجام گردید.افتتاح کنیسه، درست وقتی که ایرانیان در اندیشه چهارشنبه سوری بودند، در تدابیر شدید امنیتی و با حضور 6000 نفر از نیروهای ارتش و پلیس رژیم صهیونیستی که از جشن و پایکوبی بنی اسرائیل حراست می کرد و مانع از حتی فریاد برآوردن فلسطین بود اتفاق افتاد. درست در زمانی که به برکت حضور مسلمانان صهیونیست و فتنه گران، هزاران بسیجی و پلیس تهران را از آتشفروزیهای نمایندگان یهود در ایران در امان نگه می داشتند.
آنها آمده بودند تا در ازدحام صدای ترقه ها و کپسولها صدای هلهله و شادی بنی اسرائیل در بیت المقدس و پیرامون مسجدالاقصی بپوشانند تا نتانیاهو با آرامش خاطر اعلام کند: ای بنی اسرائیل از این پس بیت المقدس پایتخت واحد و ابدی اسرائیل خواهد بود.تأسیس هیکل و تخریب مسجدالاقصی، به منزله برکشیدن و به اهتزاز درآوردن پرچم دولت جهانی بنی اسرائیل و کنار زدن بنی اسماعیل در میدان دین جهانی و دولت جهانی و حتی رسول جهانی اسلام است.شاید شنیده باشید که سالها قبل، وزیر جنگ رژیم اشغالگر، موشه دایان، با تجاوز به حریم بیت المقدس خود را به صحن مسجد رساند. نخست زیر وقت، خانم گلدمایر او را خواست و مؤاخذه کرد و گفت مادرت به عزایت بنشیند، مسلمانان خاک ما را به توبره خواهند کشید. (ادبیات این عبارت از خودم است.) هفته ای گذشت و از جهان اسلام خبری نشد. در دیداری دیگر گلدمایر گفته بود: ای کاش همان روز که بیت المقدس رفته بودی ما را برای همیشه از دست این مسجد خلاص کرده بود. از مسلمانان خبری نشد.از نظر بنی اسرائیل این حکومت از اسرائیل دروغین آغاز می شود. آنها آن را به یک افعی تشبیه می کنند که از سال 70 میلادی، یعنی سال ویران شدن هیکل به دست رومی ها، به حرکت درآمده است. دُم این افعی در فلسطین می ماند و سر آن برای تصاحب و تخریب جهان به حرکت در می آید تا بالاخره در شهر بیت المقدس در هیکل بازسازی شده زیر پرچم یهود آرام پیدا کند.چنانکه هفته پیش عرض کردم؛ بنی اسرائیل با "برافروختن آتشفشان آخرالزمانی" در جهان، گمان می کنند که سر این افعی به دمش رسیده است.آقای میکائیل هالبرن، خاخام متعصب صهیونیستی، به صراحت و شفافیت تمام پرده از استراتژی نهایی بنی اسرائیل در عصر ما برمی دارد.او می گوید:"نزاع بر سر اورشلیم، تنها برای کنترل تاریخ گذشته به عنوان راهی برای توجیه زمان حال نیست، مسأله بر سر کنترل تاریخ آینده است."در واقع این خاخام می گوید: کشمکش امروز در فلسطین و قتل عام مسلمانان و اخراج فلسطینیان و تخریب مسجدالاقصی از سویی به گذشته و دروغ بنی اسرائیل بر می گردد که همان وارث دانستن یهود برای خلافت جهانی و ابدی است و از سویی دیگر، وسیله و مقدمه ای است برای مشروعیت بخشیدن به توطئه های آینده و کنترل مسیر تاریخ./اسماعیل شفیعی سروستانی/رادیو معارف- جمعه 28 اسفند







      

متاسفانه به دلیل عدم آگاهی مردم از معنی آرم پلی‌بوی (خرگوش پلی‌بوی) استفاده از محصولات و ارم این کمپانی در کشور ما رو به افزایش است. با توجه به آن که استفاده از محصولات این شرکت، در سرتاسر جهان برای افراد زیر 18 سال ممنوع می‌باشد.

 اما در ایران آرم این شرکت را به عنوان یک علامت فانتزی گاه بر روی بعضی از لباس‌ها و تی‌شرت‌های کودکان و نوجوانان دیده می‌شود. و در یکی از برنامه های کودک شبکه اول سیما ! کودکی با آرم این شرکت بر روی لباسش در بین بچه ها نشسته بود .

 حتی مارک آن، به عنوان شرکت سازنده، روی لباس‌ها و عطرهای برخی فروشگاه‌ها نیز یافت می‌گردد، و به تازگی برخی فروشگاه‌های فروش بدلجات و حتی طلا فروشی‌ها نیز اقدام به ساخت آرم این شرکت نموده‌اند، که هم جای تامل داشته و هم مراقبت مسئولین ذیربط را بیشتر می‌طلبد.پلی بوی نام یک مجله معروف آمریکایی است که ماهیانه در ده‌ها کشور، و به زبان‌های مختلف منتشر می‌شود و شامل مقالات سیاسی، اجتماعی، ورزشی، و مصاحبه‌هایی با اشخاص مهم دنیا است. اما این همه ماجرا نیست، بلکه رسالت اصلی این مجله که در قالب مقالات ذکر شده مطرح می‌گردد، با دیدگاه مسایل بصورت صرفا جنسی است، و همواره بر روی جلد آن، تصاویری مستهجن از دختران و زنان کاملا برهنه به چاپ می رسد. این مجله، که در جامعه آمریکا-کانادا، به مجله مردان شهرت دارد، به گرفتن مواضع شدید لیبرالی در مسایل مهم سیاسی آمریکا و جهان معروف است.بنیانگذار این مجله که شخصی به نام (هیو هیپر)است، به جهت سخنرانی‌های تندی که در آن‌ها از آزادی‌های کامل جنسی به عنوان انقلاب جنسیت سخن می‌گفت، به عنوان نماد جنسیت‌گرایی آمریکا معروف شد. در پی آن در سال 1953 اقدام به انتشار یک مجله کاملا سکس‌گرا، که همه مسائل جامعه، از قبیل سیاست، ورزش، کار و … را با دید مسائل سکس، مطرح می‌نمود. بعدها با گسترش ایده خود به یک تراست جهانی، مجله پلی-بوی را به پلی بوی اینترپرایز تغییر داده و سلطه خود را به تمامی نشریات نوشتاری و صوتی تصویری گسترش داد.

منبع: ظهور 12







      

 مشخصات فیلم :   کارگردان: ران هاوارد  /    نویسندگان: آکیوا گلدسمن  و دن براون    /  بازیگران: تام هنکس و  آدری تاتو  و  ایان مک‌کلن  و...

محصول: امریکا / 2006

 مقدمه  

سالها بود که درباره تهاجم فرهنگی و مقاصد پشت پرده آثار هنری، فیلم ها و محصولات سینمایی که از آن سوی آب ها می آمد هشدار داده می شد. سالها بود که گفته می شد فرقه ها و کاست های من درآوردی که هر روز به عناوین مختلف عرفان و تصوف و ذن و امثالهم سربرمی آورد، ساخته و پرداخته محافل مشکوک است. سالها بود که نسبت به سوءاستفاده حرکت های نامعلوم جمعی بر پایه برخی مطالبات برحق مردم، روشنگری می شد، اما همواره با نگاهی بدبینانه و از جهت محدود کردن آزادی ها به این هشدارها و روشنگری ها می نگریستند و از طرفی برخورد حذفی صرف با پدیده های مذکور بدون هر گونه آگاهی بخشی و تنویر افکار، نگاه فوق را تشدید می کرد. اما به قول معروف، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. فیلم رمز داوینچی ساخته اخیر ران هاوارد که کتابش هم سر و صدای فراوانی به پا کرد، در ورای قصه خود که از قضا این بار مستقیماً به مسئله ایدئولوژی پشت ماجرای بسیاری از آثار هنری و فیلم های هالیوودی می پردازد، کلید گشایش رمز و راز این آثار نیز به شمار می آید.

 خلاصه داستان

پرفسور لانگدون متخصص نمادشناسی متهم پرونده قتل رئیس موزه‌ی لوور می‌شود که به درخواست نوه‌ی مقتول به دنبال کشف قاتل و رمزی که برای آن‌ها گذاشته می‌شوند.در این میان گروهی از تندروهای مسیحی قصد از بین بردن افراد دیر صهیون و نابودی رازی هستند که پایه‌ی کلیسا را متزلزل می‌کند که موفق نمی‌شوند و این راز (همسر و فرزند داشتن حضرت مسیح علیه‌السلام) که در آخر فیلم توسط پرفسور کشف می‌شود، همچنان باقی می‌ماند و وفادارن آن همچنان این راز را حفظ می‌کنند.

 نقد فیلم

فیلم برخلاف آنچه در تبلیغات سرسام آور جهانی مورد تأکید قرار گرفت و از جانب بعضی نویسندگان و منتقدان وطنی هم دنبال شد.راجع به فرقه واتیکانی اپوس دی نیست، بلکه درباره انجمن سری یهودی است به نام انجمن مخفی خانقاه صهیون (ریشه های فکری صهیونیسم امروز) که ادعا می شود. در اوایل هزاره دوم میلادی توسط یکی از پادشاهان فرانسه به نام گاد فروی دوبولیون که مسیحی هم بوده وطی جنگ های صلیبی هم فاتح اورشلیم شد، به وجود آمده تا راز مهم باقیمانده در خانواده او را حفظ کند.از همین جا پارادوکس قصه و فیلم شروع می شود که پادشاهی مسیحی و مدعی دارا بودن یک راز مهم مسیحیت، انجمن مخفی یهودی برای حفظ رازش تشکیل می دهد! قضیه چیست؟ مگر همین یهودیان نبودند که حتی بنابر برخی اسناد و مکتوبات تاریخی خود عامل اصلی به صلیب کشیدن حضرت عیسی مسیح(ع) شدند؟صه از اینجا و با باز شدن گوشه هایی از راز انجمن مخفی خانقاه صهیون پارادوکس آمیزتر می شود. گوش کنید! بعد از اینکه شخصیت های اصلی فیلم یعنی پرفسور رابرت لنگدن (متخصص آمریکایی نشانه شناسی مذهبی با بازی تام هنکس و سوفی فیوو متخصص رمزگشایی پلیس پاریس با ایفای نقش اداری توتو) متوجه می شوند که مسئول موزه لوور پاریس( از رهبران خانقاه صهیون که ضمناً پدر بزرگ سوفی هم بوده) به دلیل افشای راز مهمی که قصد داشته آن را در اختیار نوه اش بگذارد، به قتل رسیده.طی درگیری ها و فراز و نشیب هایی که گام به گام باعث می شود گوشه هایی از راز مذکور به آنها معلوم شود، به ویلای یکی از دوستان پرفسور لنگدن به نام سرلی تیبینگ (تاریخ شناس برجسته کاخ سلطنتی انگلیس که از سوی ملکه لقب شوالیه گرفته و تحقیقات مفصلی درباره همان راز مهم دارد) پناه می برند. سرلی برای سوفی اسرار انجمن مخفی خانقاه صهیون را برملا می کند.و با تکیه بر تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی، ادعا می کند که مقصود از جام مقدس که سالیان متمادی محل بحث عیسویان بوده، واقعاً یک شیء نبوده بلکه یک فرد و آن هم یک زن به نام مریم مجدلیه است که به خلاف تمامی روایات تاریخی، همسر حضرت عیسی مسیح(ع) شده و از او نسلی به وجود می آورد. ز همین جهت او از اورشلیم گریخت و در فرانسه توسط یهودیان محافظت شد! (جل الخالق! یهودیانی که خود باعث و بانی مصلوب شدن عیسی مسیح شده بودند، حالا از ذریه او مراقبت می کنند)قرنها بعد نسل او یعنی همان فرزندان عیسی مسیح با سلسله ای از پادشاهان فرانسه درآمیختند که یکی از نوادگانشان،همان گاد فروی دوبولیون فاتح اورشلیم و بنیانگذار انجمن مخفی خانقاه صهیون بوده است.او برای محافظت از اسنادی که افشاگر راز مریم مجدلیه است، شوالیه هایی را به نگهبانی از آنها می گمارد و یهودیان انجمن در طول تاریخ حافظ آن راز و فرزندان مسیح شده اند تا مسیحیت واقعی به دور از تعرض کلیسا باقی بماند!واقعاً این هم از شوخی های تاریخ نویسان و راویان امروزی است که لابه لای زورق فیلم های جذاب هر هجویاتی را به خورد مخاطبشان می دهند و برای اینکه آن هجویات چندان توی ذوق مخاطبان نزند، مانور تبلیغاتی شان را بر روی جنبه های نه چندان مهم فیلم قرار دهند (مثل آنچه برای فیلم رمز داوینچی روی فرقه اپوس دی صورت گرفت) و البته ورای آن، ایدئولوژی صاحبان سرمایه و کارفرمایان خود را قالب می کنند. دعای محافظت از راز مسیحیت، بزرگترین ترفند برای پوشاندن ماهیت یهودی طراحان قصه است و البته این قضیه خلق الساعه نبوده و پشتوانه و زمینه ای تاریخی و کهن دارد.شاید از همان اوایل هزاره دوم که فرقه های مخفی و تصوف یهود تحت عناوینی مانند کابالا و فرانکسیم به وجود آمدند و با سوءاستفاده از وضعیت نابسامان کلیسای قرون وسطی و رنجی که مسیحیان مؤمن از اختلافات رهبران مسیحیت می بردند، قصد کردند که بالاخره به انزوای هزار ساله یهودیان پایان بخشند. از همین رو برای جذب مسیحیان به فرقه های مخفی خود (که در اصل یهودی منش بودند) خود را پیرو مسیحیت اولیه و مخالف مسیحیت تعریف شده کلیسا معرفی کردند، بنابراین بسیاری از مسیحیان را به فرقه های خود جلب کردند. نها بعداً مدعی شدند که اساساً حضرت عیسی  بن مریم در واقع مسیح اصلی نبوده و بشارت دهنده واقعی مسیح بن داوود بوده که در آینده ظهور می کند.ادعای حفاظت از ذریه آن مسیح اولیه هم یکی دیگر از همان ترفندهایی بود که مسیحیان را نسبت به حضرت عیسی مسیح(ع) بی  اعتقاد ساخته و برای ظهور مسیح جدید (در واقع از میان یهودیان) آماده کنند. نکته جالب آنکه حتی تئودور هرتزل (بنیانگذار تفکر صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم) هم در ابتدا مردم را به مسیحیت دعوت می کرد و خود را پیرو مسیحیت واقعی معرفی می کرد.ویسنده داستان دن براونو سازندگان فیلم رمز داوینچی این بار برخلاف معمول ایدئولوژی پردازان هالیوود، (شاید عمداً) خیلی شعاری و واضح، عقاید خود را بیان کرده و برخلاف آنچه که در خود فیلم مطرح می شود، به لابه لای قصه ها و موسیقی پر نماد و مملو از سمبل نرفته اند. ر کتاب و فیلم مطرح می شود که در طول تاریخ بسیاری از هنرمندان پیرو خانقاه صهیون، در عین حال افشاگر راز مریم مجدلیه یعنی همان جام مقدس   و فرزندان مسیح بوده اند، یعنی در واقع ایدئولوژی صهیون را تبلیغ کرده اند و از اسامی افراد و آثار ذیل صریحاً نام برده می شود:لئوناردو داوینچی که از اربابان خانقاه بوده تا ویکتور هوگو و بوتیچلی و ایزاک نیوتن و بتهوون و سمفونی فلوت سحر آمیز و... حتی والت دیسنی و قصه های معروفش مثل سیندرلا و سفید برفی و زیبای خفته و... کارتون هایی مثل شرک و پری دریایی و... هری پاتر چرا که همگی به دنبال بانو یا فرزندان و نسل گمشده و همان راز جام بوده اند. ر نقاط مختلفی از کتاب و فیلم به نشانه ها و خصوصاً علامت مخصوص صهیونیسم (یا همان ستاره داوود) به طور واضح اشاره می شود. بارها در فصل های گوناگون، به مثلث ها و هرم های مستقیم و وارونه و ترکیبشان که علامت صهیونیسم را می سازد، تأکید می شود و  آن را در تصاویر متعددی به نمایش درمی آورند. ر دیالوگ های توضیحی مابین شخصیت های فیلم و مونولوگ طولانی سرلی تیبینگ و همچنین بعداً در توصیفات دیگر پرفسور لانگدون، علامت صهیونیسم، نشانه تقدس زن و مرد، تعادل ارتباط آنها و قدرت بشریت تلقی می شود و حتی بر سردر عبادتگاه راسلین (انتهای آدرسی که از راز و رمزهای پدر بزرگ سوفی حاصل می شود و در اواخر فیلم هم مکان اصلی خانقاه صهیون و هواداران نسل عیسی مسیح و مریم مجدلیه معرفی می شود) همان علامت صهیونیسم به طور شفاف در کادر دوربین قرار می گیرد. ین فرقه هم اکنون نیز تحت عنوان کابالا (انجمن تصوف یهود) فعال است و البته این روزها دیگر مخفی نبوده و بنابه دست و دلبازی رؤسای سرمایه دارش که حاکم بر عظیم ترین کمپانی ها و مؤسسات صنعتی، تجاری و رسانه ای دنیا هستند، کاملاً علنی فعالیت می کند.الب است بدانید رهبر 75 سالة این فرقه به نام فیوال گروبرگر که اینک با نام (فیلیپ برگ) شناخته می‌شود و به نوشتة روزنامة دیلی میل از قدرتمندان پشت پردة هالیوود است، به کمک همسرش و به طور آشکار مرکز آموزش کابالا را تأسیس نموده و بسیاری از هنرپیشه‌های معروف را به خود جلب کرده: از جمله مدونا،الیزابت تیلور، باربرا استرایسند، دیان کیتن، دمی مور، بریتنی اسپیرز، وینونا رایدر، میک جاگر و حتّی از فوتبالیست‌ها دیوید بکام و زنش را به عضویت فرقة مزبور درآورده است.حالا می‌توان دریافت که چرا مثلاً شهر آزادیبخش فیلم (ماتریکس)، هم‌نام (صهیون) و همان خانقاه مخفی یهودی‌هاست و زایان (تلفظ انگلیسی صهیون) نامیده می‌شود.  که چرا این‌چنین برای داستان نه چندان تازه‌ای به نام(هری پاتر) هزینه‌های سرسام آور صرف می‌شود.که چرا از آن همه امپراتوران خونخوار روم، فقط ماجرای (تیتوس) که یهودیان را قتل عام کرد به فیلم برگردانده می‌شود.الا می‌توان متوجه شد که قضایای نمایش مناسک جنسی که در اغلب فیلم‌های هالیوودی نمودی فریبنده دارد از کجا ناشی می‌شود و اصلاً آن کالت‌های عجیب و غریب عرفان جنسی از چه تفکر و مشربه‌ای تغذیه می‌شوند و یا برخی هواداری‌های افراطی و فمینیستی از حقوق زنان از کجا آب می‌خورد.ری، شمشیرها از رو بسته شده‌اند، حالا صهیونیست‌ها هم مأموران فرهنگی‌شان را از پشت پرده بیرون انداخته‌اند. شاید هم اینها مأموران سوخته‌ای بوده‌اند و از این پس، برنامه و طرح‌های تازه‌ای در دستور قرار گرفته است. 

 نکات دیگر

1- فیلم اقتباسی از قسمت دوّم رمان‌های سه‌گانه‌ی دن براوناست. گفته می‌شود براون فردی آتئیست (بی خدایی) و ضدّ مذهب است. او اصرار دارد که این رمان را واقعی جلوه داده و در کتیبه‌ی کتاب هم نوشته: (همه شرح جزئیات آثار هنری و معماری و مذهبی مبتنی بر اسناد واقعی است و داستان بر اساس رگه‌هایی از واقعیت به این نقطه رسیده ‌است)

 2- در فیلم گروهی به عنوان شوالیه‌های معبد یا دیر صهیون مطرح می‌شوند که نام‌های دیگر فراماسون‌ها هستند. همان‌ها این راز یعنی جام مقدّس را نگهداری می‌کنند و برخی مراسم دیر (مثل هیروس گاموس) نیز در فیلم دیده می‌شود یا به نوعی در دیالوگ‌ها تبیین می‌گردند. همچنین ادعا می‌شود داوینچی، نیوتن و افراد مشهور دیگر همگی از افراد این دیر و فراماسون هستند که همه بر اساس همان ادعای پوشالی فراماسونری مبنی بر تاریخ سازی بنا شده است.

 3- فراماسونری یا فراموشخانه ابتدا توسّط گروهی از بنّاها علیه فئودال‌ها در سال 1093م تشکیل شد که در زمینه‌ی معماری مکان‌های مذهبی فعّالیّت داشتند. تا آنکه در سال 1717م توسّط انگلیسی‌ها رشته‌ی امور تغییر کرد و به یک سازمان مخوف و مخفی با زمینه‌های یهودی تبدیل شد، که قصد براندازی و تخریب ادیان دیگر را دارد و از انجام هیچ‌گونه عملی اِبا ندارند. فراماسون‌ها به گونه‌های مختلف سعی در تاریخ‌سازی‌های گوناگون دارند.

 4- استنادهای فیلم تخیلی بوده و مثلاً نکاتی که از تابلوی شام آخر داوینچی یا مونالیزا مطرح می‌شود مورد قبول افراد متخصص در این زمینه نیست. در مقابل این فیلم کلیسا موضع‌گیری کرده و منتقدین هم از فیلم استقبال نکرده‌اند.

5- فیلم سعی می‌کند افراد را طوری درگیر جزئیات و پیچیدگی‌ها خود کند تا اصل بحث به عنوان یک فرض قطعی بماند و با سیر جستجوگرانه‌ی فیلم سعی در تثبیت این نتیجه در مخاطب خود دارد.

 6- در فیلم نمادهای زیادی از جمله پنتاگرام یا ستاره‌ی پنج‌پر، ستاره‌ی شش‌پر و... با فلسفه‌بافی‌های خاص فیلم مطرح می‌شود که مشابه آن در فرقه‌های باطلی همچون شیطان‌پرستی یا کابالا نیز دیده می‌شود.

 7-در فیلم مری‌مک‌دالن یا مریم مجدلیه به عنوان همسر حضرت مسیح معرفی می‌شود که در عقاید مسیحی فاحشه‌ای بوده که حضرت او را از سنگسار نجات داده است که البته آنچه صحیح‌ است بیماری بدون علاج این زن و شفا یافتن او توسط حضرت مسیح است که باعث دینداری او می‌گردد و هر آنچه در فیلم و نمونه‌های مشابه مبنی بر ارتباط یا ازدواج با حضرت مسیح مطرح می‌شود کذب محض است و از جهت تاریخی قابل اثبات نیست.

 8-  اعای حفاظت از ذریة آن مسیح اوّلیه هم یکی دیگر از همان ترفندهایی بود که مسیحیان را نسبت به حضرت عیسی مسیح (ع) بی‌اعتقاد ساخته تا آنها را  برای ظهور مسیح جدید (در واقع از میان یهودیان) آماده نماید.

 9- آپوکالیپس یا آخرالزمان از موضوعات قدیمی در عالم سینما به شمار می‌آید. می‌توان گفت از فیلم‌هایی مانند: ( متروپلیس ساخته فریتز لانگ در سال1927 ) و (چیزهای آینده ساخته ویلیام کامرون منزیس در سال 1936  ) گرفته تا (جنگ دنیاها) و (روز استقلال)

10- انتظار پایان روزهاو تلاش نیروهای ضدّ مسیح برای غلبه بر زمین بنا برآنچه در مکاشفات یوحنا در عهد جدید آمده و  ظهور مسیح موعود و بالاخره وقوع نبرد (آرماگدون) از جمله موضوعاتی است که به انحاء مختلف و با انواع زبان و بیان امروزی، در اقسام قالب‌های درام از قبیل:علمی- تخیل و هراس و حادثه‌ای  و ملودرام  و پلیسی و حتّی کمدی و فیلم‌های کودکانه بر پردة سینماها رفته و می‌رود.  امّا در این میان، در سال 2006 اتفاقی افتاد که شاید بتوان آن را در تاریخ سینما، بی‌نظیر دانست و آن ساخت فیلم رمز داوینچی براساس کتابی که چند  سال پیش از آن به وسیلة دن براون تالیف و انتشار یافت بود که برای نخستین بار تلاش‌های مختلف نیروهای گوناگون از جمله عوامل فرهنگی و هنری در طول قرون متمادی و به خصوص سینما در جهان امروز را برای زنده نگه‌داشتن آرمان مسیح موعود صهیونیست‌ها، در برابر دیدگان عموم قرار می‌داد.







      

توضیح: این عکس در در روزنامه ها و سایتهای رژیم صهیونیستی منتشر شده است و اخباری مرتبط با آن موجود است که به صراحت گفته اند در تاریخ 25 مارس هیکل سلیمان بر مکان مسجد الاقصی قرار خواهد گرفت و زلزله ای در تاریخ بین 16 تا 24 مارس پیش بینی کرده اند که موجب تخریب مسجد الاقصی خواهد شد. هیکل سلیمان نیز از سالها پیش توسط گروههای تندرو یهودی صهیونیست ساخته شده است و تنها منتظر تخریب مسجد الاقصی هستند تا ان را به مکان مسجدمنتقل نمایند. ماکتهای ساخته شده هیکل در موزه های مختلف در سرزمینهای اشغالی موجود است و در موزه ای در مقابل مسجد الاقصی نیز این ماکت وجود دارد و هیکل اصلی نیز ساخته شده و تنها انتقال آن به مکان مسجد الاقصی باقی مانده است. 

به عبارت پشت کامیون توجه کنید: “سنگ بنای معبد سوم ” The cornerstone of the third Temple”

یکی از کنیسه هایی که درست در زیر مسجد الاقصی ساخته شده . باور آن سخت است.

کتابخانه های زیر مسجد الاقصی

اولین شمعدان ساخته شده از طلا که در ” معهد جبل هیکل” در چند متری مسجد الاقصی نگهداری می شود و روزانه هزاران یهودی از این موزه بازدید می کنند تا در جریان فعالیتهای انجام شده برای ساخت هیکل قرار بگیرند . بنابر ادعای صهیونیستها معبد هیکل در 2000 سال قبل برای بار دوم خراب شد و مکان آن را مسجد الاقصی می دانند و تلاش زیادی برای تخریب مسجد الاقصی و ساخت مجدد هیکل دارند

لباس مخصوص خاخامهای یهودی برای ذبح گاو سرخ رنگ بنام ” ملودی” که مرحله اول ساخت معبد هیکل است. این لباسها از پارچه مخصوص دوخته شده و همه مراحل دوخت آن با دست انجام شده .

ظرفهای مخصوص اجرای مراسم تطهیر

خنجر ساخته شده از طلا و نقره برای ذبح گاو سرخ رنگ بنام ” ملودی”

تصویر از مذبح ” محل ذبح گاو سرخ رنگ ” و بوقهای نقره که در مراسم مختلف از آن استفاده می شود.

گاو سرخ رنگ ژنتیکی طبق مواصفات تورات که 5 سال قبل متولد شده نام آن ” ملودی” است و پس از تخریب مسجد الاقصی ذبح و سوزانده و با خاکستر آن محل مسجد الاقصی تطهیر و معبد سوم سلیمان ساخته می شود.

بخشی از تونلهای حفر شده در زیر مسجد الاقصی

نمایی از معبد ( هیکل) سلیمان که در محل مسجد الاقصی ساخته می شود

نقشه هیکل بر اساس تورات که در سال 1584 میلادی توسط کریستیان وان ادریشم رسم شده

ماکتی از هیکل سلیمان

فرو رفتن بخشهایی از حیاط مسجد الاقصی

ترکهای ستونهای اساس مسجد الاقصی







      

در ابتدا سازندگان  فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد  "تا ئیس" معشوقه اسکندر است  اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعد ها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت . و آن شباهت  بسیار زیاد چهره ی این مجسمه با "ایسیس" اسطوره ی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.  مجسمه آزادی یا تندیس آزادی (Statute Of Liberty) که نام رسمی آنLiberty  Enlightening The World (آزادی روشنگر جهان) است در سال 1886 میلادی توسط فرانسه به ایالات متحده آمریکا هدیه داده شد .در 28 اکتبر آن سال " استیفن گراور کلیولند " ریاست جمهوری وقت آمریکا ،مجسمه آزادی را در محل فعلی آن، دهانه رود هودسن (Hudson) درجزیره آزادی که تا محله منهتن شهر نیو یورک دو هزارو ششصد متر و تا شهر جرسی سیتی ایالت نیو جرسی 600 متر فاصله دارد قرار داد. این مجسمه بنا بود در سال 1876 به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال آمریکا به اتمام برسد ولی به علت پاره ای از مشکلات مانند حمل آن به آمریکا ، طولانی شدن جریان ساخت و... با ده سال تاخیر بر فراز آبهای آتلانتیس ایستاد این مجسمه با دست راست خود مشعلی فروزان را بالای سر خود نگه داشته و در دست چپ یک لوح سنگی را که بر روی آن با شماره های رومی نوشته شده  JULY IV MDCCLXXVI که نشانگر 4 ژوئیه1776  میلادی تاریخ استقلال آمریکا است. مجسمه آزادی فقط یک تندیس ساده نبود  بلکه نماد رازگونی از یک جریان مخفی و مخوف بود که سالها بعد نبض حیات سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و نظامی جهان را به دست گرفت لذا آنچه قرار است در این جستار به آن پرداخته شود ، نگاهی جدید و از زاویه ای دیگر به اسرار پشت پرده  مجسمه ای است که آنرا  به اصطلاح تندیس آزادی  می خوانند.سالها قبل تر از آن یک یهودی در یا نورد به نام کریستوفر کلمپ با مشورت با محافل یهودی اسپانیا و با توجه به اطلاعات و شواهدی که از وجود سرزمینی در آنسوی اقیانوس اطلس داشت ،  با نیت پیدا کردن ارض موعود عهد عتیق ، سرزمین خالی از سکنه ای !!! را می یابد.اندکی بعد این سرزمین مورد توجه پیوریتن های انگلیسی قرار می گیرد. این مسیحیان یهودی به محض ورود به امریکا آنرا ارض موعود نامیده  وبومیان آن سرزمین را کنعانیان پنداشته و تاجایی که می توانند آن هارا قتل عام می کنند . اولین کتابی که در امریکا به چاپ می رسد "مزامیر داوود" است ، پیوریتنها نام های عبری بر فرزندان ، خیابانها و شهر های خود می گذارند تاجایی که باید  پسوند DC" " در نام شهر " Washington DC " را  David Capital یعنی (پایتخت داوود) دانست.نهایتا  پس از مدتها جنگهای داخلی سرانجام  در  چهارم  ژوئیه  1776  اولین کشور تمام فراماسونری جهان یعنی امریکا استقلال خود را اعلام می نماید.بیش از یک قرن پس از آن یعنی درسال 1886 میلادی  فرانسه به مناسبت یکصدمین سالگرد استقلال امریکا مجسمه آزادی را در چند تکه مجزا توسط کشتی به امریکا هدیه می کند.

 

طراح اصلی این  مجسمه "فردریک  آگوسته بارتولدی" مجسمه ‌ساز ماسون  فرانسوی بود البته سازه درونی آن را " الکساندر ایفل" مهندس فرانسوی برج ایفل، طراحی نمود مهندسان و طراحان دیگری نظیر " ژوزف پولیتزر " و" اوژن ویوله لودوک " نیز در جریان ساخت آن نقش داشتند.ویژگی مشترک تمامی این مهندسان و طراحان عضویت در لژهای فراماسونری  فرانسه بود. تا جایی که به عنوان مثال بسیاری از نماد شناسان برج ایفل را یک "ابلیسک" فانتزی می دانند.در ابتدا سازندگان  فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد  "تا ئیس" معشوقه اسکندر است . اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعد ها نشریه ماسون ترک آنرا فاش ساخت . و آن شباهت  بسیار زیاد چهره ی این مجسمه با "ایسیس" اسطوره ی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود. بعد ها فردریک بارتلدی در پاسخ به انتقاد افرادی که بیان می داشتند این مجسمه از نظر فرم صورت به "تائیس" هیچ    شبا هتی ندارد ، گفت : من در طراحی این مجسمه از چهره مادر بیوه خودم الهام گرفته ام. آری بارتلدی راست  می گفت ولی منظورش از مادر بیوه ، "ایسیس" بود که در واقع مادر بیوه معنوی تمامی ماسونها منجمله خود او بود.پس از انتقال این مجسمه به نیویورک امریکاییها با هزینه ای نزدیک به  200 هزار دلار پایه ای 46 متری از جنس گرانیت برای آن ساختند تا مجسمه را بر روی آن قرار دهند. حال که فراماسونهای فرانسوی برای امریکا سنگ تمام گذاشته بودند نا پسند می نمود اگر طراحان امریکایی دست روی دست می گذاشتند ،  و البته در عمل نیز چنین نشد و در نهایت  پایه گرانیتی آنها یک کپی محض از معبد کذایی سلیمان از آب در آمد ، معبدی که ماسونها برای رسیدن به نظم نوین جهانی و تشکیل حکومت ماسونی – یهودی خویش  بالاخره باید آنرا بر بقایای مسجد الاقصی بنا کنند.  با این تفاسیر جای تعجب هم نخواهد داشت اگر ارتفاع این ساختمان 46 متر یعنی مجموع 33+ 13 (دوعدد مورد علاقه فراماسونها) باشد و خود تندیس نیز دارای 168 پله  به علاوه 1 نیم پله (مجموعاً169) باشد که بازدیدکنندگان را تا بالای برج راهنمایی کند.( 169= 13 X13)!!!بارتلدی بر روی تاج این مجسمه هفت شعاع نور قرار داد تا بیش از پیش نماد های ماسونی این تندیس ننگ و نیرنگ را آشکار سازد.عدد هفت در کنار سمبل های گونا گون  نور از دیر باز ستوده مصریان باستان و یهودیان  و کابالیست های مصر زده  بود . همانگونه که آن را در شمعدان هفت شاخه یهود "MENORAH " ، خورشید هفت شاخه مصریان و یا هفت ستاره منقوش در آسمان معبد سلیمان دیده اید.

اما  نکته ای که در این میان بنا بر اعتراف فرانسویان هرگز نباید  فراموش نمود الگو برداری ساخت مجسمه از "تائیس " معشوقه اسکندر است. حتی اگر شباهتهای چهره ی این مجسمه با ایسیس را کنار بگذاریم چه دلیلی دارد فرانسوی ها نمادی از تائیس بسازند و آن را به امریکا هدیه دهند.مگر غربیان در تاریخ هزار خدایی یونان و رم با کمبود الهه مواجه شده بودند  که از یک شخصیت نچندان موجه به نام" تاییس "  مجسمه بسازند و انرا تندیس و نماد آزادی قرار دهند.

 

آری حقیقت چیز دیگری است که لاجرم مجبوریم برای روشن شدن این گوشه از تاریخ  و آشنایی با شخصیت این زن به باز خوانی گذرای حمله اسکندر به ایران زمین بپردازیم.با آنکه اسکندر یا همان الکساندر در میان غربیان قهرمانی بزرگ شناخته می شود ولیکن در میان ایرانیان به عنوان  شخصیتی بدنام و ویرانگر نمود یافته است، در متون زرتشتی، از وی همواره به عنوان "گجسته"(ملعون و شوم) یاد شده و همراه ضحاک و افراسیاب از کارگزاران اهریمن به شمار آمده است. در این اثنا عده ای نیز  نظر در انکار وجود شخصیت تاریخی به نام اسکندر مقدونی دارند، ولی این به معنای نادیده انگاشتن انبوهی از آثار و اسناد تاریخی و باستان شناسی و حذف تاریخ اسکندر و سلوکیان و خلا  زمانی به مدت بیش از صد سال از تاریخ ایران است. اسکندر متولد مقدونیه و فرزند  فیلیپ پادشاه مقدونیه بود.در آن زمان  مقدونیه قسمتی از حکومت یونان بود که البته  مقدونی ها در میان  مردم  یونان معروف به وحشی  گری  بودند لذا فیلیپ پدر اسکندر، برای فرزند خود معلمانی یونانی استخدام کرد تا با فرهنگ یونانیان بزرگ شود. اسکندر پس از مرگ پدر، پادشاه مقدونیه شد و پس از کشمکش ها و فراز و نشیبهایی که بیان آن در این مجال نمی گنجد برای ماجراجویی و تصاحب سرزمینهای دیگر، راه جهان گشایی و حمله به دیگر کشورها را پیش گرفت. اگر چه  یونانیها او را وحشی و بربر می دانستند، ولی هنگامی که باتصاحب سرزمینهای دیگر توسط او ثروت زیادی به آتن سرازیر شد، با وی همراه شدند . بزرگ ترین و مهمترین جنگ اسکندر، نبرد با امپراتوری وسیع ، قدرتمند و متمدن هخامنشیان بود. نبرد اسکندر و پادشاه ایران، چند بار به عقب نشینی وی انجامید، اما سرانجام با تضعیف روحیه سپاهیان ایران، ورق به نفع یونانیان برگشت و اسکندر، داریوش را در منطقه "گیل گمش" شکست داد.در شب پیروزی، اسکندر و افسرانش در تخت جمشید (پرس پولیس) قصر باشکوه ایرانیان، جشن بزرگی برپا کردند. اسکندر همواره در سفرهای خود یک گروه از زنان فاحشه و رقاص و شراب ریز همراه خود می آورد تا بساط عیش و نوش و شهوت رانی خود و فرماندهان سپاهش گسترده باشد. یکی از این زنان، تائیس کنیزی اورشلیمی بود که به خاطر زیبایی به دربار اسکندر راه یافته بود. پس از آنکه اسکندر قصد ازدواج با شاهزاده اسیر ایرانی و دختر داریوش سوم"استاتیرا" را نمود . حسادت تائیس او را به طرح  نقشه ای اهریمنی کشاند که نهایتا صد ها سال تمدن ، فرهنگ و افتخار جهانی را به خاکستر نشاند.در آن جشن، تائیسآن قدر به اسکندر شراب خوراند که عقل او را کاملاً زایل کرده و سپس از او خواست به انتقام معبدی که در آتن توسط خشایارشاه به آتش کشیده شد، پرس پولیس (تخت جمشید) را آتش بزند. اسکندر مشعلی را به تائیس داد و او هم پرده های حریر و جواهرنشان قصر را به آتش کشید. و پس از مدتی کوتاه، قصر یکپارچه در آتش کین و حقارت شخصیت تاییس سوخت.و اینگونه شد که امروز در دست مجسمه به ظاهر آزادی آمریکا"تائیس" همان مشعل هنوز به امید به آتش کشیدن دوباره تمدن شرق افروخته است.و اینگونه شد که یک فاحشه که گوشه ای نا چیز از تاریخ تاریک و ددمنشانه غرب را اشغال کرده نماد آزادی می شود!

 

توضیح عکس : قلمرو سلسله هخامنشیان


 

به راستی،چرا سازندگان فرانسوی مجسمه آزادی چنین شخصیتی را به عنوان نماد آزادی در نظر گرفتند؟بی شک یکی از اصلی ترین دلایل آن یادآوری حمله اسکندر به شرق و استحاله فرهنگی آن است چراکه تاریخ شناسان یکی از مهمترین اقدامات اسکندر را هلنیزه کردن سرزمین های تحت تصرفش می دانند. هلنیسم در لغت به معنی تقلید از یونان و به معنی مجموعه تمدن و فرهنگ یونان و به عبارتی ساده تر یونانی ما? بی است. در این راستا اسکندر اقدام به تأسیس شهرهای جدید در راه های مهم و استراتژیک و کوچ دادن مردم از آسیا به اروپا و از اروپا به آسیا نمود. وی با این کار قصد در استحاله فرهنگی متصرفاتش داشت.نمود بارز و آشکار این مسأله را می توان در هلنیزه شدن سلسله ایرانی اشکانیان پس از براندازی سلوکیان (بازماندگان سلوکوس جانشین اسکندر )دید، اشکانیان همواره سعی در یونانی مأبی داشتند تا جایی که حتی بر سکه هایشان عنوان (یونان دوست) همراه با اسم پادشاه زمان می آمد. به عبارتی دیگر مجسمه آزادی به نوعی نماد رشد غرب گرایی نیز هست. تائیس یا همان مجسمه آزادی، می تواند یادآور تمام این گذشته باشد. اکنون نیز ملل شرقی به تقلید از اروپاییان و در مقابل  غربی ها نیز  به این سلطه می نازند و این میراث شوم اسکندر و تائیس است.اما نکته بسیار بسیار مهمی که هرگز نباید از نظر دور گردد این است که تمدن غرب هرگاه افول نمود نتوانست دوباره در همان مکان ابتدایی ، خود را باز سازی کند  و در جایی دیگر ادامه حیات داد لذا می بینیم  پس از افول یونان ، رم  برمی خیزد و بعد  از آن غرب از اروپای میانی ، انگلستان و نهایتا امریکا سر بر می آورد ، یعنی غرب هیچگاه نتوانست در همان حوزه مکانی اولیه دوباره رشد نماید این تمدن آنقدر نقصان داشت که قدرت هضم تجاوزات و حتی تبادلات فرهنگی سالم را نیز نداشت. اما در مقابل ، تمدن کهن و با فرهنگ ایران هرگاه دچار نزول شد دوباره در همان مکان جوانه زد ، هرگز نباید فراموش کرد که نهایتا اسکندر با لباس ایرانی از این مرز پر گهر رفت ، وحشیان و متجاوزان مغول مسلمان شدند و رصد خانه و مسجد و کتابخانه ساختند و از میان سه نفر زبانشناس که قواعد  زبان عربی را برای خود عرب زبانان نگاشتند دو تن  از آنها ایرانی بودند واکنون نیز پس از چند هزار سال باز هم ایران است که در مقابل زیاده خواهی های وحشی گرانه غرب ایستاده است.آری  تکرار این تجربه تاریخی و از سویی دیگر  پیشگویی های غرب نیز همین را میگوید که منشا آن اتفاق بزرگ آخر الزمانی نیز  ایران است و موعود ادیان به یاری ایرانیان است که بساط بیداد آنها را بر خواهد چید گویا غرب ناگزیر از شنیدن نام ایران در کنار ناکامی های خود است ،  لذا اینگونه است که تائییس دوباره مشعل به دست رو به سوی شرق بر فراز آتلانتیس ایستاده است.اگر بخواهیم اندکی تاریخی تر به مسئله نگاه کنیم باید در نظر داشته باشیم  زمانی که امپراتوری ایرانیان 127 ایالت را تحت سلطه خود ساماندهی کرده بود اوج تمدن غربیان یعنی یونان هنوز از سیستم ابتدایی  دولت شهرها (نه یک امپراتوری واحد) استفاده میکرد، لذا غرب ناگریز است تا  با ساختن یک اتوپیای (آرمان شهر) خیالی یعنی یونان باستان  تمامی مدنیت را به خود ارجاع دهد . زمانی که سخن از منطق باشد ارسطو الگو می شود اگر از ریاضیات سخن رانده شود ارشمیدوس را نشان می دهند ، پدر علم پزشکی باید بقراط باشد و غیره و غیره تا من ایرانی هیچگاه به این فکر نکنم که چرا غرب هنوز  با این همه ادعا نتوانسته حقوق بشری را که کوروش  2500 سال پیش به بهترین نحو اجرا می کرد را حتی شبیه سازی کند. اگر لازم باشد برای من و توی ایرانی فیلم 300 می سازند تا مارا از تمامی گذشته پر افتخارمان بیزار کنند تا مبادا شکوه و تمدن نیاکانیمان ما را دوباره به فکر فرهنگ سازی در جهان بی اندازد.آری این کینه ای دیرینه است از تمدن شرق و سترگ ایران زمین که در هیبت شعله های آتش در مشعل عفریته جنگ این الهه شوم  پیوندی!!! (تائیس + ایسیس)  خود را نشان داده است.صد البته غرب در این آتش کین  می سوزد و خواهد سوخت چراکه پس از تلاش چند هزار ساله آنها برای منکوب و استحاله  تمدن ایران زمین جوانه ی  نو رسته ای دوباره و این بار در هیبت اسلام شیعی  از دل ایران زمین رویید و این بار نیز ایرانیان بهترین را انتخاب کردند رویشی که به لطف حق به انقلاب نهایی  موعود منجر خواهد شد . و چه زیبا پروردگار بزرگ در قرآن ، کتاب انسان فرمود:" و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه? و نجعلهم الوارثین"" و ما اراده نمودیم تا بر مستضعفین جهان منت گذارده و ایشان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم " 







      







      

داوید بن گوریون، رئیس مجمع ملی که در آن زمان رئیس آژانس یهود (سوخنوت) بود، منشور استقلال رژیم اشغالگر قدس را برای اولین بار قرائت کرد.شماره 16 مه 1948 روزنامه فلسطین پست که بعدها به اورشلیم پست تغییر نام داد. در تیتر اصلی نوشته شده بود : «کشور اسرائیل متولد شد»

«در سرزمین اسرائیل بود که ملت یهود به پا خاست و در همین سرزمین بود که چهره معنوی و ماهیت مذهبی و سیاسی این ملت شکل گرفت و از سیادت و حق حاکمیت ملی برخوردار گردید. در خاک سرزمین اسرائیل بود که یهودیان فرهنگ ملی و جهان شمول خویش را به وجود آوردند و تورات «کتاب کتابهای جاودانه» را برای جهانیان به ارمغان آوردند. با آن که ملت یهود از سرزمین خود با زور و اجبار رانده شد و در سرزمینهای بیگانه پراکنده گردید، انسان یهودی وابستگی و تعلق خود را به سرزمین اسراییل به دست فراموشی نسپرد و هیچگاه از نیایش و امید برای بازگشت دگر بار به میهن اجدادی و رسیدن دوباره به آزادی سیاسی باز نایستاد. به دلیل تعلقات تاریخی و سنتی، یهودیان در تمامی نسلهای خود در آرزوی بازگشت به سرزمین اسرائیل و استقرار دوباره در میهن باستانی خود بوده‌اند: و در نسلهای اخیر بازگشت همگانی یهودیان به سرزمین اسرائیل رخ داده‌است، که در چارچوب پیشگامان و پیش آهنگان و مبارزان، روح یهودی را به این سرزمین بازگردانده اند؛ زبان عبری احیا شده‌است، شهرها و روستاهائی را شالوده ریزی کرده و برپا ساخته‌اند، و کشوری شکل گرفته که بر اقتصاد و فرهنگ خود حاکم شده‌است، و در واقع موجودیت اجتماعی، فرهنگی و ملی سرزمین اسراییل را زنده کرده‌اند. این ملتی است که در اشتیاق صلح به سر می برد و از خود دفاع می‌کند و برکت پیشرفت برای زندگی همه ساکنان این سرزمین را بشارت می‌دهد و جان خود را در راه استقلال ملی خویش نثار می‌کند. در سال 1897 کنگره صیونی با فراخوانی تئودور (بنیامین زئب) هرتسل، که رویای شالوده ریزی کشور یهود را بشارت داده بود، برپا گردید، و حق ملت یهود را برای برپائی کیان ملی در سرزمین پدری خویش اعلام کرد. این حق در اعلامیه بالفور در تاریخ دوم نوامبر 1917 به رسمیت شناخته شد، و مجمع عمومی ملل متفق آن را تصویب کرد. این مجمع به رابطه تاریخی ملت یهود و سرزمین اسرائیل اعتبار بین المللی بخشید و تائید کرد که ملت یهود ازحق خویش برای بهره مند بودن از استقرار در خانه ملی خود برخوردار است. فاجعه «شوآه» (هولوکاست)، که طی آن میلیونها نفر از یهودیان اروپا کشته شدند، بار دیگر به روشنی و بدون هیچ تردیدی ثابت کرد که راهکار معضل ملت یهود که از نداشتن مام میهن و استقلال برای خود ناشی می‌شد، برپاسازی دوباره کشور یهودی در سرزمین اسرائیل است. کشور یهود باید به روی همه یهودیان گشوده باشد و به ملت یهود مقام و جایگاه یک ملت متساوی الحقوق با سایر ملل را اعطا کند. پناهندگان بازمانده از کشتار هولناک نازیها در اروپا و یهودیان در دیگر سرزمینها علیرغم همه سختیها و موانع و مخاطرات، از مهاجرت به سرزمین اسرائیل باز نایستادند و دمی از پیگیری حق خود در برخورداری از زندگی توام با احترام بشری و بهره مندی از آزادی در میهن خود فرو نماندند. در جنگ جهانی دوم، یهودیان بازگشته به سرزمین اسراییل، تمامی توان خود را در اختیار مبارزه ملتهای صلح خواه علیه نازیها قرار دادند، و در این راه بهترین فرزندان خود را قربانی کردند و به گردونه مبارزه با نازیها دست یاری دادند که از ثمرات این تکاپوی عظیم، همه ملل جامعه متحد جهانی بهره مند شدند. در 29 ماه نوامبر سال 1947 قطعنامه‌ای به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید که مقرر می کند کشور یهودی باید در سرزمین اسرائیل برپا شود. در این قطعنامه از ساکنان سرزمین تاریخی اسرائیل خواسته شده که خود اقدامات لازم را برای اجرای مفاد این قطعنامه به عمل آورند. این قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل که در آن حق یهودیان برای برپائی دوباره کشور خود مورد تائید قرار گرفته، ابطال ناپذیر است. این حق مسلم ملت یهود است که مانند هر ملت دیگری از استقلال ملی برخوردار گردیده و دارای حاکمیت ملی خویش باشد. بنابراین ما، اعضای شورای مردمی، نمایندگان جامعه یهودی و جنبش صهیونیسم، همزمان با پایان گرفتن قیمومت بریتانیا براین خاک، در اینجا گرد آمده‌ایم و به برکت حق طبیعی و تاریخی مان، و با تکیه بر مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برپائی کشور مستقل یهودی در سرزمین اسرائیل را اعلام می ‌کنیم . ما تعیین می‌کنیم که از لحظه پایان گرفتن قیمومت بریتانیا، که امشب خواهد بود، از بامداد شنبه ششم ماه ایار سال پنج هزار و هفتصد و هشت عبری (پانزدهم ماه مه سال 1948 میلادی) و تا برپائی بنیادها و نهادهای حکومتی برگزیده مردم که امری واجب برای هر کشور است، و براساس قانون اساسی کشور که تصویب مجلس موسسان تدوین و تصویب خواهد شد، و این امر حداکثر تا اول اکتیر 1947 انجام خواهد گردید، مجمع ملی به مثابه شورای موقت کشوری عمل خواهد کرد، و نهاد اجرائی آن، امور ملت را اداره خواهد کرد، و به مثابه دولت موقت کشور یهودی؛ کشور اسراییل خواهد بود .درهای کشور اسراییل به روی مهاجرت و بازگشت یهودیان و گردآوری پراکندگان در سراسر جهان گشوده‌است. دولت اسرائیل برای آبادانی و عمران این سرزمین به سود همه ساکنان آن تلاش خواهد کرد. کشور اسراییل بر پایه اصول آزادی، عدالت و صلح که آرمان و خواست همه پیامبران یهود بوده‌است، برپا می‌شود. کشور اسرائیل تساوی حقوق اجتماعی و سیاسی کامل را برای همه ساکنان آن، بدون تفاوت میان پیروان مذاهب، نژادها و جنسیتهای مختلف رعایت می‌کند و آزادی مذهب، وجدان، زبان، آموزش و فرهنگ را محترم می‌شمارد. اسرائیل پاسدار اماکن مقدس همه ادیان خواهد بود و به اصول منشور جهانی ملل متحد وفادار خواهد ماند و برای اجرای قطعنامه 29 نوامبر 1947 تلاش خواهد کرد و به هدف تامین وحدت اقتصادی سراسر این سرزمین، اقدام خواهد کرد.ما سازمان ملل متحد را فرا می‌خوانیم به ملت یهود برای بنیان نهادن کشور خود دست یاری دهد و اسرائیل را بعنوان عضوی متساوی الحقوق با کشورهای دیگر بپذیرد. ما اعراب ساکن کشور اسرائیل را حتی در این روزهائی که در معرض هجوم خونین آنان قرار داریم - فرا می‌خوانیم صلح را رعایت کنند و به شکل گیری کشور جدید دست یاری دهند و ازحق شهروندی کامل بهره مند گردند و در همه نهادها و بنیادهای ملی و حکومتی دارای نمایندگان خویش باشند. ما دست صلح و حسن همجواری به سوی همه کشورهای همسایه و ملتهای آنها دراز می‌کنیم و آنان را به همکاری و همیاری با ملت مستقل یهود در سرزمین پدری او فرا می‌خوانیم. کشور اسرائیل حاضر است سهم خود را در تلاش مشترک برای پیشبرد سراسر کشورهای خاورمیانه ایفا کند.ما ملت یهود در سرزمینهای پراکندگی را فرا می خوانیم با مهاجرت خویش به کشور نو پای اسرائیل آن را تقویت کنند و برای آبادانی کشور یهودی دست یاری دهند و در پیکاری که به هدف اجرای آرمانهای دیرینه یهودیان به هدف باز رسیدن به نجات قوم اسرائیل جریان دارد سهیم گردند. با توکل به صخره اسرائیل (پروردگار یکتا)، ما گرد آمدگان در نشست مجمع موقت ملی در شهر تل آویو، امروز و در این شامگاه شنبه پنجم ماه ایار از سال پنج هزارو هفتصد و هشت عبری (چهاردهم ماه مه سال 1948 میلادی) با امضای خود شاهدی بر اعلامیه استقلال در خاک میهن خود هستیم».سرود هاتیک?ا توسط شاعر گالیسیایی نفتالی هرز ایمبر Naphtali Herz Imber   در زلوچی? اوکراین در سال 1878 نوشته شد. در کنگره صهیونیست اول در سال 1897 به عنوان سرود صهیونیسم تصویب شد.

ترجمه سرود ملی رژیم اشغالگر قدس به فارسی: "تا زمانی که از ژرفای قلب،/روح یک یهودی هنوز در حسرت و آرزو است،/و پیش به سوی "شرق"،/چشمی صهیون را می‌نگرد،/امیدمان هنوز از دست نرفته،/امید دوهزار ساله‌مان،/که ملتی آزاد باشیم در سرزمین مادری خود،/سرزمین صهیون و اورشلیم"







      

سازمانهای امنیتی رژیم صهیونیستی همواره نقش مهمی در تمام نبرد های این رژیم ایفا کرده اند . در نبرد لبنان نیز آنها نقش و حضور فعالی دارند . رژیم صهیونیستی تا کنون سازمان ها و گروه های ویژه ای را برای ترور مخالفان خود در نقاط مختلف دنیا تشکیل داده است . نگاهی به این سازمان های مخوف می تواند در شناسایی بهتر نیروهای مختلف نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی کمک مناسبی باشد . در متن زیر کوشیده ام به مهمترین این سازمانها نگاهی هر چند گذرا داشته باشیم :

1- هاشومیر ( نگهبان)

سازمان نظامی است که در سال 1909 در فلسطین تشکیل شد و افرادی چون یتسحاق تسفی ، اسرائیل گلعادی ، الکساندر زید و اسرائیل شوحط مسئولان این سازمان به شمار می آمدند . بیشتر اعضای این سازمان نظامی از حزب کار و از نخستین مهاجران روسی به رژیم صهیونیستی هستند . با این وجود ، هاشومیر با نظارت مستقیم حزب کار بر این سازمان مخالفت کرده است . هدف این سازمان تأمین امنیت شهرک های یهودی نشین و حمایت از آنها اعلام شده است .

2- بیتار

این کلمه برگرفته از عبارت عبری " برای یوسف ترومبلدور" به معنی " دوران ترومبلدور " و یا " پیمان ترومبلدور " است . بیتار سازمانی اصلاح طلبانه و متشکل از جوانان رژیم صهیونیستی است که یوسف ترومبلدور در سال 1923 آن را در هلند تأسیس کرد. هدف این سازمان آموزش اصول کشاورزی و علوم به جوانان یهود برای آماده ساختن آنها جهت زندگی در فلسطین بود . البته در آموزش این افراد روی آموزش نظامی و زبان عبری تأکید خاصی می شد . اعضای ای سازمان یک نوع ایدئولوژی متأثر از فاشیسم را آموزش می دیدند .اندیشه فاشیسم در آن زمان حاکم بر اروپا بود. به این جوانان تلقین می شد که انسان دو راه پیش رو دارد که سومی ندارد : " یا مرگ یا جنگ " بیتار مدام به اعضای خود یاد آور می شد که هر کشور دارای رسالت و اهداف خاص ، با زور شمشیر تشکیل شده است . در کل باید گفت که این سازمان افکار و اندیشه های جابوتنسکی از رهبران رژیم صهیونیستی را یدک می کشید .

3- نوتریم

کلمه عبری است و به معنی نگهبان و محافظ است . این سازمان عبارت است از پلیس احتیاط یهودی که نیروهای قیومیت انگلستان با همکاری هاگانا و برای قلع و قمع انتفاضه ملت فلسطین در 1936 الی 1939 تشکیل دادند و در این راستا صد ها یهودی در شهر ها و شهرکها به عضویت آن درآمدند و برای حمایت از شهرک های واقع در منطقه پست اردن اعزام شدند . نیروهای نوتریم ابتدا 1550 نفر بودند که حقوق و هزینه زندگی 750 نفر آنان را انگلستان و حقوق بقیه 1800 را رهیران شهرک های یهودی متکفل شده بودند. در ژوئن 1936 میلادی ، با توجه به شدت گرفتن تظاهرات فلسطینیان 1240 نیرویی که " نگهبانان ذخیره " نام داشتند ، به عضویت این سازمان درآمدند .

4- سپاه یهود

سپاه یهود تشکیلاتی نظامی و متشکل از داوطلبان یهودی است که در جریان جنگ جهانی اول در کنار نیروهای انگلیس و متفقین جنگیدند . گردان یهود شماره 38 که در میان سال های 1915 الی 1917 در آمریکا آن را تأسیس کردند و گردان 40 " که در فلسطین تشکیل شد" و گردان های یورش تفنگ های پادشاهی " نیروهای تشکیل دهنده این سازمان هستند . تعداد نیروهای همه این گردان ها مجموعاً 6400 نفر بود که همه آنها سپاه یهود نامیده می شدند . اندیشه تأسیس این سپاه از آنجا نشأت می گیرد که شهروندان رژیم صهیونیستی با توجه به قدرت استعماری " بالی برای تانیا " بر خود لازم می دانستند که برای رسیدن به هدف خود یعنی تأسیس وطنی ملی برای یهودیان به نیروهای انگلیسی کمک کنند .

5- لشکر یهود

یک سازمان نظامی یهودی است که در زبان عبری " هاهیل " نام دارد . این سازمان در سال 1944 به دستور حکومت برای تانیا و برای کمک به نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم تشکیل شد . اما در اصل تشکیل لشکر یهود به سال 1939 یعنی در جریان جنگ جهانی دوم ، که رهبران شهرک های یهودی در فلسطین راه را برای رسیدن به آرزوی خود در تشکیل دولت با مساعدت متفقین هموار می دیدند ، باز می گردد . در همین سال حدود 130 هزار شهرک نشین یهودی در فلسطین برای جنگ با متحدین ، داوطلب شدند .

6- هاگانا

هاگانه کلمه عبری به معنی " دفاع " و سازمانی نظامی و متعلق به شهرک نشینان رژیم صهیونیستی است . این سازمان در سال 1920 میلادی به جای سازمان " هاشومیر " تشکیل شد . هاگانا ایتدا وابسته به اتحادیه کارگران و سپس حزب مابی و هستدروت بود ؛ در سال 1929 میلادی هاگانا در سرکوب انتفاضه فلسطسنیان مشارکت و به خانه ها و مستغلات عرب ها حمله کرد و راهپیمایی هایی رابرای تحریک شهروندان عرب و ارعاب آنها به راه انداخت .همچنین این سازمان در امر شهرک سازی به خصوص در ابداع شیوه " حصار و برج محافظت " برای شهرک های یهودی نشین مشارکت فعالی داشت و علاوه بر آن از زمان تأسیس ، همواره در راستای تأمین امنیت شهرک های یهودی تلاش کرده است . سال های انتفاضه فلسطینیان از 1936 الی 1939 شاهد همکاری گسترده هاگانا با نیروهای اشغالگر انگلیس بود و این همکاری با انتصاب چارلز وینجیت به عنوان افسر سازمان امنیت انگلستان در فلسطین در سال 1939 توسعه یافت . نامبرده بر ایجاد تیم های ویژه شبانه و گروهان های سیار و هماهنگی میان سازمان اطلاعات و امنیت انگلستان و بخش امنیتی هاگانا معروف به " شی " نظارت داشت . همچنین نیروهایی برای تانیا و هاگانا در تشکیل پلیس ویژه حفاظت از شهرک های یهودی همکاری داشتند و بیشتر اعضای آن از نیروهای هاگانا تشکیل شد . با پایان جنگ جهانی دوم نبرد جدیدی روی داد و هاگانا با همکاری " لیحی " و " اتسل " تاسیسات انگلیس و پل ها و خطوط راه آهن را تخریب کرد . این عملیات ها " جنبش مقاومت عبری " نامیده شدند . با برپایی دولت " اسرائیل " نیروهای هاگانا هسته های اصلی رژیم صهیونیستی را تشکیل دادند . رزیم صهیونیستی با داشتن تعداد زیادی سازمان ها و نهاد های امنیتی نتوانست در جنگ 33 روزه حتی یک وجب از خاک لبنان را اشغال نماید . طبق آخرین آمار منتشر شده توسط سازمان امنیت رژیم صهیونیستی بیش از 60 درصد اطلاعات ارسال شده از واحد های جاسوسی غلط بوده و این یکی از مهمترین دلایل شکست رژیم صهیونیستی در جنگ لبنان و همین طور غزه بوده است .         و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین







      

چند نکته جالب  (ارتباطی با سریال قهوه تلخ ندارد ) : 

"برره چیست؟
به معنای "نیکوکار" یک بار در قرآن در آیه ?? سوره عبس آمده
این که اسم سریال از این آیه گرفته شده باشد تعجبی نخواهد داشت چرا که قبل از این سریال این واژه هیچ کاربردی در میان مردم ایران نداشته است و تنها واژه ای عربی است که در قرآن فقط یک بار استفاده شده است.

مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ???? بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ???? کِرَامٍ بَرَرَةٍ ???? (سوره عبس/آیات ?? تا ?? )

یکی از کارهایی که فراماسون ها برای تکریم و شاد کردن ارباب خود (شیطان ) انجام میدهند؛ مسخره کردن مذهب های الهی است. به طوری که برخی از جن پرستان برای این که شیطان به آنان نزدیک شود ?? روز قرآن را به پای خود می بندند و برخی از اسم های الهی (مانند الله) را در پست ترین جاهای بدن خود میگذارند . و این موجب نزدیک شدن اجنه ( برخی جن ها در خدمت شیطان اند) به آن ها میشود . 

در سریال " شب های برره "نیز دقیقا همین عمل انجام شده به طوری که الان واژه " برره" یکی از واژه های تمسخر آمیز محسوب میشود. .

در این سریال هم از بز به عنوان یک موجود دوست داشتنی استفاده میشود. و البته بز در آیین فراماسونری هم یک حیوان مهم محسوب میشود. به طوری که بز بافومت (baphomet) یکی از نماد های مهم فراماسون هاست . در آیین فراماسونری هر چه در ادیان دیگر مقدس باشد برای آنان نحس است و البته در اکثر موارد هم عکس آن صدق میکند مثلا این که چرا بز برای آنان مقدس شد؛ یک علت جالبی دارد که : 

گفته میشود در زمان حضرت نوح (ع) که قرار بوده حیوانات را در درون کشتی قرار دهد، یک حیوان از فرمان نوح (ع) سرپیچی میکند و نوح هم اشاره ای به آن میکند و یک نقص در بدن آن حیوان ایجاد میشود اما آن چه حیوانی بود؟ درست فهمیدید آن حیوان بز بود . و در آیین فراماسونری برعکس آن عمل میشود و بز به عنوان یکی از مهم ترین نماد هایشان قرار میگیرد . نه حیوانی که سرپیچی کرده است . 

و خیلی جالبه که در پول هایی که هنگام پخش سریال شب های برره از سوی افراد نامعلومی (!) پخش میشد ؛ نماد هرم ناقص و بز ( بزی که چشم چپش به روی شماست )  دیده میشود که بسیار جای تامل دارد:

                              

چند تذکر مهم : 

حتما بعد از مطالعه این مطلب، مطلب " آیا تحلیل فراماسونری به وسیله نمادها موجب تبلیغ آن میشود ؟ " را مطالعه کنید

هدف ما از درج این مطلب فراماسون جلوه دادن کارگردان یا بازیگران و نویسندگان سریال قهوه تلخ نبود بلکه هدف نشان دادن تفکری فراماسونی است که متاسفانه در این سریال به صورت آگاهانه/ غافلانه (!)  نشان داده شد . 

چرا فراماسون ها نمادگرایی میکنند ؟
برای درک بهتر از این مثال استفاده میشود برای ظهور امام زمان (عج) نشانه هایی هست. وقتی انسان نشانه های ظهور را میبیند؛ عقل حکم میکند که ظهور نزدیک است .
این نکته را در ذهن داشته باشید در تعابیر اسلامی خروج دجال برابر است با ظهور مسیح(مسیح دروغین)از دید ماسونها . بنابر این اگر ما فراماسون را همان دجال بدانیم این استدلال در ذهن ما ایجاد میشود که باید برای ظهور مسیح دروغین (خروج دجال) نشانه هایی باشد .اما ظهور امام (عج) با ظهور شیطان فرق میکند آنان در حال ساختن ظهور مسیح دروغین اند کما این که نشانه های ظهور امام (عج) به واسطه ی تحرکاتی ایجاد میشود نه این که انسان آن را بسازد .
آنان در حال قرار دادن نشانه های مسیح دروغین(دجّال) اند که نشان دهند ظهور مسیح دروغین نزدیک است . و به همین ترتیب انسان به ظهور مسیح دروغین ایمان می آورد چراکه نشانه های او را در همه جا دیده است .







      
<      1   2   3   4      >