سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

تأسیس دبیرستان صدر
امام موسى صدر جزو اولین اندیشمندانى بود که با توجه به رویکرد و تحولات اجتماعى و تأثیر آن بر روى جوانان، به نقش حیاتى و ارزنده علوم جدید پى برد و در همین راستا در اقدامى متهورانه دست به تأسیس مدرسه ‏اى به سبک جدید زد، تا جوانان علاوه بر کسب دانش روز از تربیت درست نیز برخوردار گردند، چرا که اکثر خانواده‏ هاى متدینین خصوصا در شهر قم به واسطه جو آن زمان و ترس از آلوده شدن فرزندانشان به گرایشهاى غیر مذهبى دست به مبارزه منفى زده، فرزندان خود را به مدارس دولتى نمى‏ فرستادند و در برخى از خانواده ‏ها این موافقت حداکثر تا پایان دوره دبستان بود. در این شرایط امام موسى صدر با همکارى فرهنگیان متدین و خدمتگزار، امتیاز یک دبیرستان ملى را از وزارت فرهنگ گرفت و دبیرستان صدر تحت مدیریت ایشان شروع به فعالیت نمود و بعد از هجرت ایشان به لبنان مدیریت مدرسه را به شخص دیگرى واگذار نمود.
البته نا گفته نماند شهید دکتر بهشتى دوست همراه و همفکر و هم مباحثه ‏اى ایشان نیز دبیرستان دیگرى به نام دین و دانش را تأسیس کرده بود که ضمن آموزش جوانان به علوم و فنون روز آموزش هاى مذهبى را نیز در برنامه درسى خود در نظر گرفته بود.

انتشار نخستین مجله در حوزه علمیه قم
سید موسى صدر در اوایل زمستان سال 1337ش عراق را به قصد ایران ترک کرد و مجددا به حوزه علمیه قم مراجعت و تلاش و مبارزه جدیدى را آغاز نمود او سال ها پیش با دوستان و همفکران خود در حوزه علمیه قم در مورد اصلاحات حوزه و نشر یک مجله حوزوى مذاکراتى داشت و در حقیقت انتشار چنین مجله ‏اى در حوزه جزو آرمان هاى او و سایر دانشمندان حوزه بود ولى از آنجایى که زمینه این گونه فعالیت ها آن روزها در حوزه فراهم نبود و جو غالب بر خلاف این نوع اندیشه ‏ها و حرکت ها بود انتشار مجله ‏اى از طرف حوزه در چنین شرایطى غیر ممکن به نظر مى ‏رسید.
آیت‏ اللَّه هاشمى رفسنجانى مى ‏گوید :
«.... مکتب اسلام که تأسیس شد انصافا فکر خوب و با ارزشى بود آن موقع اصلا در حوزه مجله و نشریه و این طور چیز ها نبود. این خودش در آن زمان یک حرکت انقلابى بود که چنین مجله‏ اى تأسیس شد...»
آیت ‏اللَّه سید موسى صدر وقتى که از نجف به قم مراجعت نمود زمینه انتشار آن مجله حوزوى را فراهم شده یافت و لذا با همکارى جمعى از فضلاى بنام حوزه و با عده‏اى از تجار متدین تهران کار خود را آغاز نمود و با توکل به خداوند متعال و پشتیبانى یکى از مراجع وقت در آذرماه 1337ش نخستین مجله حوزه به نام مکتب اسلام انتشار یافت و نور امید را در دل هاى دین باوران فروزان کرد.
آیت‏ اللَّه مجد الدین محلاتى مى ‏گوید:
«... بعد از آن که آقا موسى از نجف برگشت، به راهنمایى ... آقاى شریعتمدارى، مجله مکتب اسلام را راه انداختیم و آقا موسى صاحب امتیاز مجله بود. یادم هست که آن زمان تیمور بختیار معاون ساواک بود و درباره مجله خیلى بد گویى کرده بود. گفته بود از حلقوم قم هم یک ناله کمونیستى دارد بلند مى‏شود! آقا موسى را احضار کرده بود! آقا موسى هم رفته بود و حسابى حالش را جا آورده بود؛ یعنى کارى کرده بود که خود بختیار دستور صدور امتیاز را داده بود! به طورى که آقا موسى بلافاصله بعد از آن براى مجله یک امتیاز گرفت...» (5)
چند شماره از آن منتشر شده بود که مورد توجه زعیم عالیقدر شیعه آیت ‏اللَّه بروجردى قرار گرفت و على رغم انتقادات و ارسال نامه‏ هاى اعتراض‏آمیز - که از ایشان درخواست شده بود تا از انتشار مجله مکتب اسلام جلوگیرى به عمل آورند - ایشان با ژرف نگرى خاصى که داشت در مقابل همه آنها ایستاد و تا آخر عمر از آن پشتیبانى کرد.

حجة الاسلام على  دوانى مى ‏گوید:
«بنده رفتم خدمت آیت‏ اللَّه بروجردى آقا مفصل بحث کردند که: ... من خواستم مجله ‏اى در حوزه باشد ولى سن و سالم به جایى رسیده که مى‏ترسیدم دستور بدهم و درست انجام نگیرد با سروصدا شروع بشود و با سروصدا بخوابد و بعد به حوزه و روحانیت لطمه بخورد...» (6)
سید موسى صدر به خاطر ویژگی هایى که داشت عهده ‏دار مدیریت مجله بود و همه مقالات را پس از بررسى هیئت تحریریه مورد مطالعه دقیق قرار مى ‏داد و از نقطه نظر عبارات و محتوا آنها را ارزیابى مى ‏کرد تا مطالب مندرج در مجله با کیفیتى عالى و مناسب با شأن حوزه منتشر شود.
آیت‏ اللَّه سید عبد الکریم موسوى اردبیلى مى ‏گویند :
«... چون ایشان هم از افراد فعال مکتب اسلام بودند، در تقسیم کارى که کردیم جلسه با اکثریت آرا، مسئولیت ترتیب و تنظیم مقالات را به ایشان واگذار کرد...» (7)
عنوان بحث خود امام موسى صدر در مجله، حوزه «اقتصاد در مکتب اسلام» بود که در این سلسله مقالات با قلمى روان و شیوا و با نظرى بلند و دیدى آگاهانه مباحثى از مسایل اقتصادى را مورد ارزیابى و دقت قرار مى ‏داد و در آخر، سیستم اقتصادى اسلام را با سایر مکتبهاى اقتصادى جهان مقایسه مى‏ نمود.
این مقالات از شماره سوم تا دوازدهم از بهمن سال 1337تا آذر 1338طى ده شماره ادامه داشت و بعدها در مجموعه ‏اى گردآورى و چاپ گردید. (8)







      

حضرت امام خمینى درباره وى فرمودند:
«... باید بگویم من بزرگ کرده‏ ام ایشان را، من فضائلشان را مى ‏دانم.» (2) آیت‏ اللَّه حاج سید محمد باقر سلطانى طباطبایى در خصوص وضعیت تحصیلى و تدریس ایشان مى ‏گویند: «... آقا موسى خیلى خوب درس مى‏ خواند و شایق به تحصیل بود... استعدادش خوب بود، زحمت هم مى ‏کشید و خیلى زود درسها را تمام مى ‏کرد... صبح و عصر درس مى ‏خواند، روزى چند درس... در تابستان که در وشنوه بودیم. حدود 40الى 50روز طول کشید که ایشان شرح لمعه را پیش من خواند بعدا همین شرح لمعه و قوانین را در قم درس مى‏ گفت و پاى درسش هم جمعیت زیادى مى‏ آمد. این درس هاى آقا موسى جزو درس هاى خوب آن زمان حوزه بود. آقا موسى خیلى زحمت مى ‏کشید. خیلى خوش فهم بود. اینها باعث شده بود تا زود ترقى نماید، افراد دیگر این مراحل را که ایشان در طول چند ماه سپرى کرده بود حداقل 4الى 5 سال وقت لازم داشت تا پشت سر بگذراند...» و در جاى دیگر مى ‏فرمایند که: «اگر الان بود جزو مراجع مسلّم تقلید بود... الان جزو مراجع بزرگ شیعه بود.» تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه نامه 5ص 52 - 51

شهید آیت‏ اللَّه شیخ محمد صدوقى درباره او مى ‏گوید:
«... آقا موسى یک امتیاز و فوق‏ العادگى خاصى داشت ایشان دوران تحصیلاتش را در قم و پیش اساتید بزرگ گذراند... مردى بسیار بسیار فوق‏ العاده بود. روشن بود. قدم که در لبنان گذاشت اوضاع آنجا را عوض کرد... تا وقتى که او بود اسرائیل هیچ غلطى نمى ‏توانست بکند...امام موسى صدر بى نهایت شخصیت بارز، روشن، فهمیده و خدمتگزار بود.»
تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژه نامه شماره 5ص 68

آیت‏ اللَّه هاشمى رفسنجانى که مدتى نزد ایشان مطول خوانده است مى‏ گوید:
«در درس مطول که ایشان مى‏ گفتند من شرکت و از ایشان استفاده مى ‏کردم... ایشان آدمى خوش بیان بود. خوش سیما و خوش چهره و از لحاظ ما یک شخصیت خوبى بود از فضلاى مورد احترام ذهنى من بود و آن موقع... جزو مدرسین قابل قبول آن دوره در سطوح بالاى ادبیات بود.»و در جاى دیگر در پاسخ به سؤالى که آیا ایشان در مسایل فقهى و اصولى مجتهد و صاحب ‏نظر بودند؟ مى ‏گویند : «حتما بودند، حتما بودند... ایشان در همان مقاله مکتب تشیع رأى فقهى دارند...»
نامه مفید ص 40 - 32

آیت‏ اللَّه سید عبد الکریم موسوى اردبیلى درباره ایشان مى ‏گویند:
«از نظر لیاقت ها، ایشان برجستگى‏ هاى خاصى داشت: درایت، هوش، ذکاوت، سرعت فهم، دقت و تأمل در مسائل علمى ایشان را در محافل علمى سرآمد دوستانش کرده بود. ایشان در مسائل اجتماعى بسیار وارد بود... در هر درسى که شرکت مى‏ کرد به زودى در آن خیلى ممتاز مى ‏شد... یکى از مدرسین بسیار خوب حوزه بود.» نامه مفید ص 18

آیت‏ اللَّه سید موسى شبیرى زنجانى ضمن برشمردن امتیازات خاندان صدر مى‏ گویند :
«آقا موسى صدر هم داراى برجستگى ‏هاى خاص علمى، اخلاقى و روحى بود... از چند نفر از درجه اول ها از شاگردان ایشان (مرحوم آیت‏اللَّه داماد) بودند که یکى از آنها آقاى سید موسى صدر بود و ایشان ممتاز بود از قم هم که به نجف رفته بود شنیدم که طلوع کرده بود و خیلى مورد توجه بعضى ‏ها واقع شده بود حتى نجفى ‏ها گفته بودند که ما خیال نمى‏ کردیم که قم چنین محصولى داشته باشد و شما روى قم و قمى‏ ها را سفید کردید... حتى آن وقت خیلى ما فوق این حرف ها بود و در این که قوه استنباط داشت، هیچ شکى نیست، ایشان فهمى صاف و سرعت انتقال داشت،درس هم خوانده بود و در درس بزرگان هم شرکت کرده بود.» (3)
آیت‏ اللَّه مکارم شیرازى:
«... مباحثه ‏اى داشتیم که 4 نفر در آن شرکت مى‏ کردیم، امام موسى صدر، مرحوم دکتر بهشتى، یکى از بزرگان امروز حوزه علمیه قم و بنده... آقا موسى صدر استعداد فوق ‏العاده ‏اى داشت این استعداد به پشتکار و استقامت فوق‏ العاده وى ضمیمه مى ‏شد و هر دو به کار مستمر شبانه روزى در مسائل تحصیلى و منظم درس خواندن مى ‏پیوست. به همین علت بود که آقاى صدر خیلى سریع در حوزه علمیه قم ترقى کرد و در مدت کوتاهى جزء فضلاى بنام و درجه اول حوزه شد. یکى از کسانى که مى‏ توانم شهادت بدهم در همان سنین جوانى به اجتهاد رسید، امام موسى صدر بود...
فرهنگ معاصر ص 117
آیت‏ اللَّه شیخ على مشکینى:
«... یکى از ممتازین ابن ممتازین امام موسى صدر بودند در درس حاذق بود، محقق بود. صحبت مى‏ کرد و اشکال مى ‏گرفت هم بحث هاى خوبى داشتند که یکى از آنها مرحوم بهشتى بود... همان وقتها من معتقد بودم که داراى قدرت استنباط احکام هستند... ایشان سیاست و دیانت را توأم کردند و به دنبال تشکیل یک حکومت اسلامى درست در لبنان بود. ما مقام امام موسى صدر را خیلى بالا مى‏ دانیم. ایشان را انسان متدین به دیانت الهى و مردى که سیاست و دیانت هر دو را مى‏ فهمید، مى ‏شناسیم. آقاى صدر از ذخایر عالم تشیع بودند ایشان یکى از پر ارج ‏ترین انسان هاى عالم تشیع بودند.»
فرهنگ معاصر ص 138 - 137
آیت‏ اللَّه شیخ جعفر سبحانى:
«... گروهى از فضلا در آن زمان از خصیصین درس مرحوم آیت‏ اللَّه داماد بودند: جناب آقاى سید موسى زنجانى، جناب آقاى سید مهدى روحانى، جناب آقاى بهشتى، جناب آقاى مکارم، حضرت آقاى موسى صدر. اینها جمعى بودند که در حضور محترم آقاى داماد هم سطح را خدمت ایشان خواندند و هم خارج را... اما از نظر اجتهادى شکى نبود که ایشان مرد مجتهدى بودند.»
فرهنگ معاصر ص 142 - 140

آیت‏ اللَّه سید مهدى روحانى:
«... فهم آقاى صدر، از فهم هاى خیلى خوب و سریع ‏الانتقال بود و مطالب را خیلى زود درک مى ‏کرد. شاید در میان رفقا کسى بهتر از ایشان نبود. البته به جز مرحوم بهشتى و تا حدى هم آقاى حاج آقا موسى زنجانى که هر دو مثل ایشان بودند.»
تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه‏ نامه شماره 5ص 251 - 250

* امام موسى صدر در سال 1334ش پس از رحلت پدر بزرگوارش عازم عراق گردید و به مدت چهار سال تا 1337ش در حوزه علمیه نجف اشرف از محضر اساتید و مراجع بزرگ همانند آیت‏ اللَّه سید محسن حکیم و آیت ‏اللَّه سید ابوالقاسم خویى بهره ‏مند گردید.
آیت‏ اللَّه سید عبد الکریم موسوى اردبیلى در خصوص مهاجرت علمى امام صدر به نجف مى‏ گوید :
«آیت‏ اللَّه خویى گفتند که سه طلبه از قم آمدند به نجف اما در نجف نماندند و برگشتند موسوى اردبیلى بود، آقاى موسى صدر بود و آقا موسى زنجانى. اى کاش من اینها را نمى ‏دیدم خیلى حیف شد که اینها برگشتند به قم! این جریان را آن آقا از قول خویى نقل کردند من در سال 53 به نجف رفتم قضیه را از آقاى خویى سؤال کردم ایشان تأیید کردند و گفتند بله...» (4) نامه مفید ص 24
دیدار با آیت‏ اللَّه سید عبدالحسین شرف‏ الدین
دو سال از اقامت امام موسى صدر در شهر نجف اشرف مى‏ گذشت که براى نخستین بار در سال 1955م ( 1334ش) براى دیدار سرزمین اجدادى عازم لبنان شد و با بستگان خویش در صور، شحور و معرکه دیدار نمود در آن زمان هنوز زعیم بزرگ شیعه و فقیه مجاهد آیت‏ اللَّه سید عبدالحسین شرف ‏الدین در قید حیات بود و آیت‏ اللَّه سید موسى صدر به عنوان میهمان وارد منزل ایشان شد. در این ملاقات دو شخصیت بزرگ همدیگر را یافتند. آیت‏ اللَّه سید موسى صدر در این ملاقات شدیدا تحت تأثیر افکار بلند رهبر بزرگ اسلامى واقع شد و شیفته ادب، اخلاق، انسانیت و قدرت رهبرى او گردید. و متقابلا آیت‏ اللَّه شرف‏ الدین نیز به نبوغ و قدرت علمى، طرز تفکر و سجایاى اخلاقى او پى برد و وى را لایق‏ ترین فرد براى رهبرى آینده شیعیان لبنان دانست و حمایت خود را در هر فرصتى و در هر مجلسى و محفلى ابراز و سجایاى اخلاقى و علمى او را برمى ‏شمرد. آیت ‏اللَّه سید موسى صدر بعد از اقامت کوتاه مجددا راهى نجف اشرف گردید.
نامه مرجع عالیقدر تشیع آیت ‏اللَّه بروجردى به امام موسى صدر
آیت‏ اللَّه بروجردى زعیم عالیقدر و دوراندیش عالم تشیع به منظور فعالیت هاى تبلیغى و ارشاد خود در خارج از کشور شخصیت هاى برجسته و جامعى را از حوزه انتخاب و به کشور هاى اروپایى اعزام مى ‏نمودند که امام موسى صدر نیز از جمله آنان بود و در همین رابطه نامه ‏اى از طرف معظم ‏له به سید موسى صدر در نجف ارسال داشتند و او را به عنوان نماینده تام ‏الاختیار خود در ایتالیا نصب نمودند تا این که امور مذهبى، اجتماعى مسلمانان آن دیار را به دست با کفایت خود سامان ‏دهى و اداره نماید. البته امام موسى صدر بنا به دلایلى از این مسئولیت عذر خواهى نمود.







      

آیت‏ اللَّه امام موسى صدر در 14خرداد ماه سال 1307ش در شهر مذهبى قم دیده به جهان گشود و دروس ابتدایى را در دبستان حیات قم گذراند. سپس وارد دبیرستان سنایى شهر قم شد و همزمان با دوره دبیرستان به تحصیل علوم اسلامى در حوزه علمیه قم مشغول گردید و از اساتید بزرگوارى همچون آیت‏ اللَّه بروجردى، آیت‏ اللَّه محقق داماد، آیت‏ اللَّه سید احمد خوانسارى، آیت‏ اللَّه سید محمد حجت کوه کمره‏اى، حضرت امام خمینى، آیت‏ اللَّه علامه سید محمد حسین طباطبایى و آیت‏ اللَّه سلطانى طباطبایى رحمه ‏اللَّه، کمال استفاده را برد و به موازات تحصیلات حوزوى در دانشکده حقوق تهران در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت و جزو معدود کسانى بود که علاوه بر تحصیلات حوزوى به کسب مدارج عالى دانشگاه نیز نایل آمد. وى ضمن آشنایى با زبان عربى، زبانهاى انگلیسى و فرانسه را آموخت و مدتى نگذشت که در صف اساتید حوزه علمیه قم وارد شد و به تدریس فقه، اصول، منطق و فلسفه پرداخت و جزو بهترین و سرآمد ترین اساتید حوزه علمیه گشت و همگان آینده ‏اى روشن را براى وى پیش بینى کرده و او را جزو نوادر دوران و امیدى براى جهان تشیع و اسلام مى ‏دانستند و به او دل بسته بودند. او نه تنها در این زمان که از همان ابتداى ورود به حوزه مورد توجه بزرگان حوزه قرار گرفت چرا که علاوه بر امتیازات خانوادگى، خود نیز مستجمع کمالات بى شمارى از لحاظ جسمى و فکرى و به نقل از بزرگان تداعى‏ کننده آیه شریفه «زاده بسطة فى‏العلم و الجسم» بود.
به قدّ و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد جهان بگیرد اگر دادگسترى داند او نیز چنین بود. از نظر علمى - همان گونه که اشارت رفت - جزو خوش فکرترین و با هوش ترین طلاب بود و در سنین جوانى ملکه زیباى اجتهاد و استنباط را در بر گرفته بود.







      

امام به روایت اسناد ساواک ، جلد 1، مقدمه

 







      

تاسیس جامعه مقاوم و مقاومت لبنانی در برابر تجاوزات اسرائیل

امام موسی صدر از سال 1343 و یک سال پیش از تأسیس جنبش فلسطینی فتح، در پی اندیشه تبدیل جامعه مصرفی لبنان به جامعه ای مقاوم در برابر تجاوزات آینده رژیم صهیونیستی برآمد. وی در بهار سال 1344 گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام نمود، تا در دوره ای شش ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی  لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز گردید. بخش اعظم نیروهای رزمنده از جوانان شیعه لبنان، و فرماندهی عملیات بر عهده رزمندگان فلسطینی بود. این نوع عملیات مشترک تا اوایل سال 1972 ادامه یافت. اولین شهید شیعه در عملیات ایذایی بر علیه رژیم صهیونیستی، از جوانان شهر مرزی «ناقوره» بود که در سال 1347 به شهادت رسید. در مهر 1348 مؤسسه صنعتی جبل عامل یا کارگاه کادر سازی امام صدر رسماً آغاز به کار نمود. در پی بمباران شدید جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال 1349 و عدم واکنش مناسب دولت وقت، اعتصابی بی سابقه به دعوت امام موسی صدر لبنان را فرا گرفت، به گونه ای که دولت وقت را بر آن داشت برای بازسازی مناطق جنگی و برپایی پناهگاههای مناسب در آن، مجالس جنوب را تاسیس نماید. از اوایل سال 1341 عملیات ایذایی جوانان شیعه در داخل فلسطین اشغالی شکلی مستقل به خود گرفت، هر چند تا سالها پس از آن نیز به صلاحدید امام صدر، افتخار آن به نام «نیروهای مخصوص جنبش فلسطینی فتح» ثبت می گشت. در شهریور سال 1351 و کمتر از 24 ساعت پس از  اشغال 48 ساعته دو روستای «قانای جلی» و «جویا« به دست سربازان رژیم صهیونیستی، نشست فوق العاده مجلس اعلای اسلامی شیعیان با حضور تمامی اعضاء در روستای جویا برگذار گردید، و از همان روز اولین بذرهای «مقاومت لبنانی» توسط امام موسی صدر پاشیده شد.یک ماه پس از این حادثه و به هنگام تجاوز نیرهای صهیونیستی به روستای «فاووق» در جنوب لبنان، اولین عملیات غیر رسمی مقاومت لبنان به اجرا در آمد، که حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائیلی بود. از پاییز سال 1351 آموزش نظامی جوانان شیعه شتاب بیشتری گرفت. اولین شهید مقاومت لبنان «فلاح شرف الدین» مؤذن چهارده ساله مؤسسه صنعتی جبل عامل بود که در زمستان 1352 و پس از به هلاکت رساندن چند تن از سربازان رژیم صهیونیستی، در روستای مرزی «بنت جبیل» به شهادت رسید. در خرداد سال 1354 و به دنبال وقوع انفجاری در اردوگاه نظامی عین البنیه در کوههای بقاع، که به شهادت 27 تن از جوانان شیعه انجامید، امام موسی صدر رسما ولادت «گروههای مقاومت لبنان» را اعلان نمود. با پایان یافتن جنگ داخلی لبنان و انتقال دامنه ناآرامیها به جنوب، واحدهای مقاومت لبنان رسما در نقاط استراتژیک مناطق مرزی مستقر شدند. اولین عملیات بزرگ مقاومت لبنان علیه تجاوزات اسرائیل در اواخر سال 1355 صورت گرفت که پس از چند روز درگیری، به آزادسازی شهرکهای «طیبه» و «بنت جبیل» منجر گردید. امام موسی صدر اولین شخصیتی بود که در زمستان سال 1356، طرح سازشکارانه توطین پناهندگان فلسطینی در جنوب لبنان را افشا، و با مواضع شجاعانه خود از تحقق آن جلوگیری نمود. در حمله گسترده سال 1357 اسرائیل به جنوب لبنان و به رغم عقب نشینی احزاب چپ و گروههای فلسطینی، جوانان مقاومت لبنان و دانش آموزان مؤسسه صنعتی جبل عامل در منطقه اشغالی باقی ماندند، و به رغم امکانات اندک تا به آخر علیه اشغالگران صهیونیست ایستادگی کردند.امام موسی صدر اگرچه لبنان را محل اصلی فعالیتهای خود قرار داده بود، اما هیچگاه از دیگر مسائل جهان اسلام غافل نبود. انقلاب اسلامی ایران، امنیت حوزه های علمیه، اتحادی عربی اسلامی جهت مبارزه با اسرائیل و گسترش تشیع در آفریقای سیاه، مهمترین دغدغه های خارج از لبنان ایشان را تشکیل می دادند.در پی دستگیری امام خمینی و در اوایل تابستان 1342، امام موسی صدر راهی اروپا و شمال آفریقا گردید، تا از طریق واتیکان و الازهر، شاه ایران را برای آزادسازی امام تحت فشار قرار دهد. با آزاد گشتن امام در پایان این سفر، آیت الله خویی تصریح نمود که این آزادی، بیش از هر چیز مرهون سفر آقای صدر بوده است. در پی تبعید امام به ترکیه در پاییز سال 1343، امام موسی صدر اقدامات مشابهی را به انجام رساند، تا ضمن تامین امنیت آن بزرگوار، ترتیبات انتقال ایشان به عتبات عالیات را فراهم سازد. در نیمه دوم دهه چهل و پس از آماده شدن اولین کادرهای نظامی مقاومت لبنان، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان آمدند، و زیر نظر آنان فنون نظامی را فرا گرفتند. در اواخر دهه چهل و مقارنبا تاسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای ایرانی مقیم نجف، امام صدر را امید خود برای اداره حکومت پس از شاه نامید.در زمستان 1350 و بر اساس تقاضای مراجع وقت، امام موسی صدر درباره برخی زندانیان سیاسی با شاه گفتگو نمود، که بعضی از آنان از جمله حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، اندکی بعد از زندان آزاد گردیدند. با به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال 1350 و آغاز همکاریهای تنگاتنگ وی با امام صدر، سوریه به امن ترین کشور خاورمیانه برای مبارزین ایرانی بدل گردید. امام موسی صدر در تابستان 1356 جوانمردانه سینه سپر نمود، و با اقامه نماز، تدفین و برپایی مراسم چهلمین روز شهادت دکتر شریعتی در بیروت، از سست شدن پیوند جوانان تحصیلکرده با روحانیت، جلوگیری به عمل آورد. به دنبال درگذشت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی در پاییز سال 1356، وی پسر عموی خود شهید آیت الله سید محمد باقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام خمینی برخیزد. امام موسی صدر در بهار سال 1357 لوسین ژرژ نماینده روزنامه لوموند در بیروت را به نجف فرستاد، تا با انجام اولین مصاحبه بین المللی با امام خمینی، افکار عمومی جهانیان را با انقلاب اسلامی ایران آشنا سازد. امام موسی صدر در دیدارهای مکرر سال 1357 خود با رهبران سوریه، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب، اهمیت انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریب الوقوع آن، و ضرورت همپیمانی آنان با این انقلاب را به آنها گوشزد نمود. وی در شهریور 1357 و یک هفته پیش از ربودن شدن خود، با انتشارمقاله «ندای پیامبران» در روزنامه لوموند، امام خمینی را به عنوان تنها رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی نمود. بدون تردید بزرگترین خدمت امام موسی صدربه انقلاب اسلامی ایران آن بود که در سالهای 1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصا شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط نمود.امام موسی صدر در 3 شهریور سال 1357 و در آخرین مرحله از سفر دوره ای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی، و در روز 9 شهریور ربوده گردید. دستگاههای قضایی دولتهای لبنان و ایتالیا، و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج امام از آن کشور و ورود ایشان به رم را رسما تکذیب نمود. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی که طی دو دهه پیش بدست آمدند، تماما دال بر آن هستند که امام موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نگفته است. در این میان قرائن متعددی حکایت از آن دارند که امام موسی صدر همچنان در قید حیات بوده و چون برخی دیگر از علمای اسلامی، شرایط زندان حبس ابد را می گذراند. آخرین خبری که در 13 اردیبهشت 1380 توسط سایت «جبهه نجات ملی لیبی» بر روی شبکه جهانی اینترنت منعکس گردید، مدعی آن است که امام موسی صدر در اواخر سال 1376 توسط برخی زندانیان زندان ابوسلیم شهر طرابلس مشاهده گردید، و اندکی پیش از ماه رمضان گذشته به مکانی دیگر انتقال یافته است. والله علی رجعه لقادر.







      

پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان

هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال 1338، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایه های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد. در طول حضور دو دهه امام صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که امام صدر در آن شرکت جوید، و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت در معیت وی نباشند. حمایت جوانمردانه امام صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال 1341 در شهر صور، که به فتوای صریح ایشان مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان 1341 مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد، و از امام صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال 1341 حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب، و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای 1341 و 1342، تاثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.
امام صدر در تابستان سال 1342 و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه های علمیه شیعه
لبنان در انداخت. وی در بهار سال 1344، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1346 به دیدار پاپ شتافت، و نشستی که ابتدائا نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال 1347 به عضویت مرکز اسلام شناسی استراسبورگ در آمد، و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ذی قیمت چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه سازی نمود. امام موسی صدر در بهار سال 1348 و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال 1349 «مجمع بحوث اسلامی » در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد. امام موسی صدر در سال 1349 رهبران مذهبی  مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزت رژیم صهیونیستی چاره اندیشی نمایند. وی در زمستان سال 1353 و در اقدامی بی سابقه، خطبه های عیدموعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد نمود، و اگر آتش جنگ داخلی شعله ور نمی شد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه های یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید. امام موسی صدر در زمستان سال 1355 و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیش بینی صریح حذف فاصله ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید، و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. امام موسی صدر در اواسط سال 1357 موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید، و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تاسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.







      

امام موسی صدر در اواخر سال 1338 و به دنبال توصیه های حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین، وصیت مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین رهبر متوفی شیعیان لبنان را لبیک گفت و به عنوان جانشین آن مرحوم، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک نمود. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان از یکسو، و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره عاقل، عادل، انساندوست و  با زمان مکتب اهل بیت به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این هجرت را تشکیل می داد. امام موسی صدر برای نیل به این اهداف، و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود فعالیتهای خود را سه حوزه موازی سازماندهی نمود:
 بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی شیعیان لبنان

امام موسی صدر از زمستان سال 1338 و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه نشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشه یابی عوامل عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدتی بود که از اواسط سال 1339 و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید. امام موسی صدر در زمستان سال 1339 و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامه ای ضربتی جهت تامین نیازهای مالی خانواده های بی بضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت. وی در فاصله سالهای 1340 تا 1348 و در چارچوب برنامه ای میان مدت، با طی سالانه صد هزار کیلومتر در میان شهرها و روستاهای سراسر لبنان، دهها جمعیت خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفه ای را راه اندازی نمود.
که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بی بضاعت، کاهش درصد بیسوادی، رشد فرهنگ عمومی، و به اجرا در آمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود. امام موسی صدر در تابستان سال 1345 و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در بیعت با ایشان، رسما از حکومت وقت درخواست نمود تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس گردد. مجلس اعلای اسلامی شیعیان که اولین بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار می رفت، در اول خرداد سال 1348 تاسیس، و خود آن بزرگوار با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب گردید.امام موسی صدر از بهار سال 1348 تا اواسط زمستان سال 1352 با دولت وقت لبنان به گفتگو نشست، تا آن را برای اجرای پروژه های زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعه نشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال 1353 به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت، و راهپیماییهای مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوست. اوجگیری بحران خاورمیانه، صف آرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی، و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، امام موسی صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینیها، توده های مردم را موقتاً از عرصه رویارویی با دولت کنار کشاند، و پیگیری مطالبات بر حق شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تاخیر اندازد. امام موسی صدر در سال 1354 علی رغم کارشکنیهای شدید دولت، مجدداً با اجماع آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال 1354، تمامی تلاشهای امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران صرف گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست، و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع وشخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به تابستان لبنان بازگردانید. با شعله ور شدن مجدد آتش جنگ و پدیدار شدن ابرهای شکست بر آسمان جبهه مسلمانان، امام صدر در اردیبهشت 1355 حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر 1355، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این ارامش تا زمانیکه امام صدر در لبنان حضور داشت ، ادامه پیدا کرد.







      

امام موسی صدر در روز 14 خرداد سال 1307 هجری شمسی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم آیت الله سید صدرالدین صدر، جانشین مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری ایشان مرحوم آیت الله سید اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود، و جد مادری ایشان مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد بر علیه رضا خان بود.
امام موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال 1322 رسما به حوزه علمیه قم پیوست، و طی مدتی کوتاه، ضمن بهره گیری از محضر حضرات آیات سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، امام خمینی و سید محمد محقق داماد، دروس دوره سطح را به پایان رسانید. وی از ابتدای بهار سال 1326 وارد مرحله درس خارج گردید، و تا اواخر پاییز سال 1338، یعنی قریب سیزده سال تمام، از مدرسین بزرگ حوزه های علمیه قم و نجف کسب فیض نمود. اساتید اصلی دروس خارج ایشان در قم، حضرات آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، محقق داماد، صدر و سید محمد حجت، و در نجف حضرات آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ حسین حلی و شیخ مرتضی آل یاسین بودند. امام موسی صدر دروس فلسفی را نزد حضرات آیات سید رضا صدر و علامه سید محمد حسین طباطبایی در قم، و نزد آیت الله شیخ صدرا بادکوبه ای در نجف فرا گرفت.وستان اصلی هم بحث امام موسی صدر را در قم، حضرات آیات سید موسی شبیری زنجانی، شهید دکتر بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و شیخ ناصر مکارم شیرازی، و در نجف آیت الله شهید سید محمد باقر صدر تشکیل می دادند.امام موسی صدر در طول زندگی حوزوی خود شاگردان برجسته ای را تربیت کرده است.معروف ترین آنان در ایران آیت الله شیخ یوسف صانعی از مراجع معظم امروز ، و در لبنان شهید عباس موسوی دبیر کل  سابق حزب الله است.
 امام موسی صدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند، و در سال 1329 به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» به دانشگاه تهران وارد، و در سال 1332 از آن فارغ التحصیل گردید. امام موسی صدر قبل از عزیمت به نجف اشرف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امناء جمعیت «منتدی النشر» در آمد، و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تاسیس «مکتب اسلام» را عهده دار گردید. از مهمترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزه های علمیه بود، که با همفکری حضرات آیات دکتر بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت.







      

تجزیه و تحلیل زمینه هی سیاسی و بین المللی ناپدید شدن اسرار آمیز امام صدر
امام موسی صدر برای پیشبرد روند صلح و آرامش در لبنان و بهبود شرایط زندگی مردم، نه تنها در میان طوایف و احزاب سیاسی و دینی متعدد لبنان برای تبلیغ و ترویج آن فعالیت و دوندگی می کرد، بلکه گام هایش سراسر لبنان و خاورمیانه را بری انجام سخنرانی های آرامبخش و اقدامات هماهنگ کننده سیاسی در نوردیده است، و سرانجام بعنوان پیشوی دینی شیعیان لبنان مرتبا در صحنه سیاسی لبنان و کشورهای خاورمیانه و نیز مصاحبه با جراید و رسانه های گروهی نمایان بود. نه تنها از پشتیبانی صمیمانه تمام اقشار، احزاب و طوایف سیاسی و دینی مسلمانان شیعه و سنی و مسیحیان، جایگاه و موقعیت رفیع، آوازه و شهرت بسیار برخوردار بود، بلکه به ستاره ای درخشان با اقبال بسیار و بخت بلند در صحنه سیاسی خاورمیانه معاصر تبدیل گردید. تاثیر و نفوذ فوق العاده امام صدر که از مرزهای فردی و کشوری فراتر رفته بود، خیلی سریع توجه و حتی حسادت اسرائیل، کشورهای غربی و برخی کشورهای خاورمیانه را که مدت درازی در امور داخلی کشور لبنان دخالت داشتند را برانگیخت. به این دلیل، باید گفت که علت ناپدید شدن امام موسی صدر از شرایط و زمینه های سیاسی و بین المللی پیچیده ای برخوردار است. ما در اینجا سه تحلیل ابتکاری و اولیه را مطرح می کنیم، و دست کم سه احتمال زیر در این حادثه قابل تصور است:
اولا: امام صدر در ایران متولد شده، در ایران تحصیلات منظم خود را تکمیل کرده، و از شرایط و زمینه های اجتماعی ویژه همچون ارتباط فامیلی و استادی و شاگردی با امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران برخوردار بوده است. این شرایط و زمینه های منحصر به فرد در فردی پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هوشیاری و حسادت اسرائیل، آمریکا و غربی های مخالف صدور انقلاب اسلامی ایران را به سادگی و آسانی برانگیخت، زیرا تصور می کردند که او نماینده انقلاب اسلامی ایران در لبنان خواهدبود. آنان به فکر افتادند تا هر چه زودتر او را از صحنه خارج نمایند، در نتیجه با استفاده از اختلافات آشکار وی با قذافی نقشه و توطئه ای بسیار دقیق طراحی کردند و با انتخاب زمان سفرش به لیبی او را ازمیان برداشتند. دلیل ما این است که در هنگام وقوع جنگ هی داخلی لبنان و هجوم نیروهای اسرائیلی به جنوب لبنان، چندین مرتبه تلاش کردند تا امام صدر را به قتل برسانند اما موفق به انجام این نیت شوم نشدند.
ثانیاً: پس از انجام کودتا و به قدرت رسیدن قذافی در لیبی، این کشور با طراحی دقیق تلاش کرد تا نیروهای طرفدار و متمایل به لیبی را در لبنان پر و بال داده و از آنها حمایت کند، و نیروهای مسیحی داخل لبنان را با زور بیرون نمایند، و از مسلمانان سنی مذهب لبنان بری به دست گرفتن قدرت و حاکمیت در لبنان پشتیبانی کند، و قصد داشت سراسر لبنان را به کشوری کاملاً مسلمان نشین با حاکمیت مطلق اهل سنت تبدیل کند، تا در مقابل اسرائیل مقاومت و ایستادگی کند. اما هنگامی که امام موسی صدر در سال 1960 میلادی زعامت سیاسی و دینی شیعیان لبنان را بر عهده گرفت، با تمام توان از تفاهم و صلح و همزیستی میان احزاب و طوایف گوناگون لبنان جانبداری کرد و همگان را به حفظ استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی لبنان فراخواند، و از حمایت فعال سوریه برخوردار شد. او بطور طبیعی به بزرگ ترین مانع بر سر راه تحقق اهداف و مقاصد سیاسی لیبی در لبنان مبدل شده بود، و امام صدر قبل از ناپدید شدنش در صحنه های متعدد بین المللی به مخالفت آشکار با قذافی پرداخته بود که این مطالب نیز خود دلیل و علت دیگری برای ربودن امام صدر به شمار می رود. این موضوع نه تنها مهم ترین علت و دلیل برای ناپدید شدن اسرار آمیز امام موسی صدر در خلال سفر رسمی به لیبی است که تردید و سوءظن درازمدت دولت لبنان و ایران و علاقمندان و دوستداران امام صدر در خاورمیانه را نسبت به بازداشت و زندانی کردن محرمانه امام صدر توسط لیبی موجب شده است، بلکه این علت به نظر بزرگ ترین احتمال در این اوضاع و شرایط محسوب می شود.
ثالثاً: امام موسی صدر در طول سالیان کوتاه حضور در لبنان توانست با کمک اندیشه های روشن مسالمت آمیز و رفتار و سلوک سیاسی معتدل و میانه روی خود به سرعت حمایت و پشتیبانی صمیمانه اقشار گوناگون مردم لبنان را به دست آورد، و در میان طبقات مختلف طوایف و ملت لبنان هم از نفوذ و تاثیر زیاد و تعیین کننده ای برخوردار شود، این نفوذ و محبوبیت بالطبع عداوت و حسادت نیروهای مخالف را برانگیخته است. از این رو، نمی توان یک توطئه به دقت طراحی شده از سوی نیروهای مخالف در ناپدید شدن او را منتفی دانست، بنا بر این از روی عمد از اختلافات آشکار میان او و قذافی استفاده کردند، و با در پیش گرفتن روش انداختن تقصیر به گردن دیگری، عملیات ربودن و اختفاء او را در زمان حساس سفر رسمی وی به لیبی برنامه ریزی و اجرا نمودند.
البته تحلیل و نظریه هی فوق الذکر صرفاً حدسیات منطقی و معقولی هستند، هرچند حقیقت امر به درستی معلوم نیست، اما باید منتظر بمانیم تا تنها حقایق تاریخی پاسخ نهایی را روشن سازد.
علاوه بر این، در حال حاضر با توجه به صدور کیفر خواست علنی دادستانی کل لبنان علیه قذافی رهبر لیبی و 17 تن دیگر از مسئولان لیبی، باید ببینیم آیا متهمان لیبیایی به حکم احضار قضایی دولت لبنان توجه و اعتنایی خواهند کرد، و آیا پیشنهاد در دست بررسی مجلس شوری اسلامی ایران درخصوص انتقاد از لیبی به خاطر ربودن امام صدر بعنوان اقدام علیه امنیت ملی ایران تصویب خواهد شد؟ ما فعلاً اطلاعی از نتیجه این اقدامات نداریم. اما با مروری بر پیشرفت اوضاع در این پرونده، و صرف نظر از حضور یا عدم حضور قذافی و دیگر متهمان در تاریخ 16 مارس 2005 در دادگاه مربوطه و نیز صرف نظر از نتیجه دادرسی و محاکمه ای که در دادستانی کل لبنان انجام خواهد شد؛ این پرونده بی تردید همچنان بر روند عادی سازی مناسبات و روابط میان سه کشور اصلی خاورمیانه یعنی لبنان، ایران و لیبی تاثیر خواهد گذاشت.
منابع و مآخذ:
1- The Imam Musa Sadr, Text Courtesy of Al Manar Television, 1997.
2- http://www.middleeastnews.com/rabab.htm
3- Augustus Richard Norton ed. "musa Al-Sadr", pp.453-457, " Encyclopedia of Islam "
4- http://www.imamsadrnewsnet.net/
5-
دایرة المعارف اسلامی چین، شهر چنگ دو ، انتشارات دایرة المعارف هی استان سی چوان، سال 1994 میلادی، صفحه 402. ( به زبان چینی (
6-
آقای وانگ یو هائو، « عنصر شیعی در سیاست لبنان » ( مقاله )، منتشره در مجله « تریبون بین المللی »، شماره 5، سال 2000 میلادی، پکن. ( به زبان چینی(
7-
آقای دکتر وو بینگ بینگ، « دعوا و مشاجره دو کشور عربی به خاطر او، ناپدید شدن اسرار آمیز شاگرد ممتاز ( امام ) خمینی در 25 سال قبل » ( مقاله )، منتشره در مجله « عصر جهان » مورخ 10/9/2003 میلادی.  به زبان چینی
8-
دکتر وو بینگ بینگ، « موسی صدر و شیعیان لبنان » ( مقاله )، منتشره در مجله « جهان عرب »، موسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه زبان های خارجی شانگهای، شماره 5، سال 2003 میلادی.  به زبان چینی
9-
دکتر وو بینگ بینگ، کتاب « ظهور اسلام گرایی معاصر شیعه » ( فصل پنجم: فعالیت هی سیاسی و اندیشه هی امام موسی صدر، صفحه 253 تا 299 )، پکن، انتشارات علوم اجتماعی چین، چاپ اول، ژانویه 2004 میلادی.  به زبان چینی
10-
اخبار خبرگزاری رسمی لیبی







      

مواضع سرهنگ قذافی رهبر لیبی در قبال سرنوشت امام  صدر

درباره سرنوشت امام صدر همواره نظرات و سخنان متفاوتی ابراز شده استد .ر سال های نخستین حادثه، مطبوعات عربی گزارش دادند که عزیز عمر شنیب سفیر سابق لیبی در اردن که در سال 1983 به جرم خیانت به کشورش فراری گردید، گفته است: امام صدر توسط قذافی به قتل رسیده است. اما عمر شنیب در یک مصاحبه مفصل تلویزیونی در تاریخ 17 سپتامبر 2002 میلادی اظهارات نوزده سال قبل خودش را پس گرفت و گفت: « یک سال و نیم قبل در نامه هایی جداگانه خطاب به محمد خاتمی رئیس جمهور ایران، عبدالحلیم خدام معاون رئیس جمهور سوریه و نبیه بری رئیس مجلس لبنان این موضوع را توضیح دادم و آنچه درباره امام صدر می دانستم برایشان شرح دادم، اما تاکنون پاسخی از آنان دریافت نکرده ام.«
در سپتامبر 1999 میلادی، خانم رباب صدر شرف الدین خواهر امام صدر اعلام کرد اخبار و گزارش های موثق امنیتی در اختیار دارد که نشان دهنده زنده بودن برادرش امام صدر و زندانی بودن وی در لیبی است. روز سه شنبه 4 نوامبر 2003 میلادی آقی سید صدرالدین صدر فرزند ارشد امام موسی صدر در شهر مقدس قم در دیدار با علما و مراجع دینی ایران اظهار داشت: « زندان های طویل المدت و مجهول یک روش جاری و متعارف رژیم قذافی است، و تازه ترین اخبار و اطلاعات دریافتی از زندانی بودن پدرم در خانه ای حکایت می کند که به شدت مراقبت و محافظت می شود، و پدرم همچنان زنده و سلامت است

با این توصیف، آیا دولت لیبی امام صدر را ربوده و ایشان را در بازداشت و حبس محرمانه نگهداشته است؟ بی تردید مواضع دولت لیبی و مقامات ارشدش بسیار کلیدی و سرنوشت ساز است.
در اظهارات و سخنان قذافی رهبر لیبی درخصوص علت ناپدید شدن امام موسی صدر از ابتدا تاکنون پریشان گویی و تناقضات فراوانی به چشم می خورد. قذافی در یک سخنرانی تلویزیونی در روز اول ژانویه 1984 میلادی گفت: « موسی صدر به دستور شاه ایران به لبنان رفت تا شیعیان لبنان را با اسرائیل متحد گرداند. » قذافی افزود: « شیعیان لبنان جماعتی هستند که سالیان درازی همواره در فقر و تنگدستی به سر می بردند. آنان را مجبور کردند تا با اسرائیل همکاری و ائتلاف کنند. موسی صدر که شیعیان لبنان این همه درباره او حرف می زنند، اولین هم پیمان با اسرائیل به فرمان شاه ایران بود، و شاه ایران او را به رهبری شیعیان لبنان منصوب کرده بود. صدر اصلا تابع و پیرو دستورات ساواک ( سازمان اطلاعات و امنیت کشور(  ایران بود. او شیعیان لبنان را به زور به سوی همکاری با اسرائیل و دشمنی با اعراب سوق می داد. «
سرهنگ قذافی در یک مصاحبه تلویزیونی با ماغی فرح خبرنگار شبکه تلویزیونی عربی MTV در تاریخ 4 فوریه 1997 میلادی شرکت کرد. در این مصاحبه یک چرخش بزرگ در مواضع و رفتار قذافی در قبال پرونده ناپدیدی امام صدر به چشم می خورد. قذافی در این مصاحبه گفت: « شیعیان لبنان مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست دارم. موسی صدر دوست صمیمی ام بود. ما او را بری حضور در جشن های انقلاب لیبی دعوت کردیم، او آمد، اما ناپدید شد، من او را ندیدم. در ایام برگزاری جشن های انقلاب هیئت ها و شخصیت هی زیادی شرکت داشتند. گویا در دیدار وی با من تاخیری روی داد، و او با ناراحتی و عجله به مسافرت رفت. در آن هنگام من بسیار ناراحت شدم و پرسیدم چرا موسی صدر رفته است؟ به من گفتند او سفر کرده است، و بعد از آن ناپدید شد، و ناپدید شدن او را با سفر به لیبی مرتبط کردند. » قذافی خواستار تشکیل یک کمیته تحقیقاتی لیبیایی- لبنانی بری تحقیق و بررسی درخصوص ناپدید شدن امام صدر شد. خبرنگار گفت: گفته می شود او به رم رفته است و لباس های وی و دو همراهش در رم پیدا شده است، اما مردم باور نمی کنند که امام صدر در یک هتل در شهر رم ناپدید شود، و بر این باورند که برخی افراد خود را به شکل امام صدر درآورده اند و با استفاده از گذرنامه وی به رم رفته اند. قذافی در این باره گفت: « ما هیچ نفع و مصلحتی در پنهان کردن موسی صدر نداریم، ما هیچ نزاع و درگیری با لبنان نداریم. » قذافی افزود: « هیچ اختلافی بین من و موسی صدر نبود، اما برخی افراد در پنهان کردن وی منافع و مصالحی دارند، زیرا می خواهند جایگاه و مقام او را تصاحب کنند. برخی از شیعیان از ناپدید شدن او خوشحال هستند، تا بتوانند جای او را بگیرند«
بعدها، براثر فشار سیاسی نیرومند دو کشور لبنان و ایران و مقاومت مخلصانه دوستداران امام صدر در سراسر خاورمیانه و جهان، تحول آشکاری در طرز برخورد و رویه قذافی نمودار شد.
قذافی در روز 31 اوت 2002 میلادی در یک سخنرانی عمومی در مراسم بزرگداشت سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب لیبی در شهر سبها با اشاره به موضوع ناپدید شدن امام صدر گفت: « صدر از یاران و انصار لیبی است، او یک مجاهد بزرگ و شخصیت انقلابی است، ما از او حمایت و پشتیبانی می کنیم، ناپدید شدن او یک خسارت و زیان بزرگ بری لیبی به شمار می رود. » قذافی افزود: « صدر و همراهانش پس از ورود به رم ناپدید شدند، در آن زمان، میان شیعیان و اهل سنت، مسلمانان و مسیحیان و فلسطینی ها و لبنانی ها درگیری و نزاع وجود داشت« قذافی تاکید کرد: « صدر یکی از رهبران برجسته مقاومت لبنان در برابر اشغالگری )اسرائیل ) است، او گردان هی مقاومت ( ضد صهیونیستی ) را در لبنان بنیان نهاد. ناپدید شدن او یک خسارت تلخ و دردناک به شمار می رود. صدر سمبل جنبش مقاومت ملی لبنان، و یکی از شخصیت هی برجسته امت اسلامی است. » قذافی رهبر لیبی همه علاقمندان و افراد مطلع از سرنوشت صدر را به جستجوی مشترک بری روشن ساختن ردپایی از امام صدر فراخواند. قذافی تاکید کرد که موسی صدر پس از سفر به لیبی ناپدید شده، و این موضوع همه ما را نگران و مضطرب ساخته است، و بایستی هر چه زودتر این موضوع را بررسی و حل نماییم، تا حقایق ماجری ناپدید شدن او و همراهانش آشکار گردد. «
در یک اقدام بی سابقه دیگر و در آستانه بیست و ششمین سالروز ربوده شدن امام موسی صدر، وزارت امور خارجه لیبی با صدور بیانیه ای در 31 اوت 2004 میلادی برای نخستین بار اعلام کرد:» ناپدید شدن امام موسی صدر حلقه ای در زنجیره به هم پیوسته از حوادث آدم ربایی و ترور و تصفیه حساب های شخصی میان احزاب گوناگون سیاسی و مذهبی و ایدئولوژیک درگیر با هم در صحنه مشرق عربی ( لبنان ) و در دهه هفتاد از قرن گذشته است. » بیانیه می افزاید: « لیبی هرگز در قبال این حادثه سکوت نخواهد کرد و ما به پرونده امام موسی صدر اهتمام نشان خواهیم داد. زیرا امام صدر پیش از ناپدید شدن میهمان ما بود و یکی از سران مقاومت بر ضد استعمار و صهیونیزم بود. لیبی به نیروهای درگیر در مشرق عربی اجازه نخواهد داد که بخواهند به زیان لیبی تسویه حساب های خود را انجام دهند و آنگاه از پی مسئولیت نجات پیدا کنند. سرانجام روزی باید حقایق ماجری ناپدید شدن امام صدر آشکار و فاش گردد«.
سرهنگ قذافی رهبر لیبی روز 31 دسامبر 2004 میلادی در یک گفت و گوی مستقیم و مفصل با شبکه تلویزیونی « الجزیره »، توضیحاتی درباره امام موسی صدر ارائه کرد. مجری الجزیره ابتدا از معمر قذافی پرسید، لیبی بری حل بحران لاکربی تلاش کرده است اما درباره پرونده ناپدید شدن امام موسی صدر منفی برخورد کرده است؛ از سوی دیگر شیعیان لبنان هم بر این باورند که امام موسی صدر همچنان زنده است، نظر جنابعالی چیست؟
معمر قذافی در پاسخ گفت: « ای کاش او زنده باشد و اگر کسی می داند که او زنده است به ما اطلاع دهد تا مراسم جشنی برگزار کنیم و همچون بازگشت امام غایب از او استقبال کنیم، ای کاش این اتفاق بیفتد. «
قذافی افزود: « هیچ اختلافی بین من و امام صدر نبود. امام صدر دوست من است و از او حمایت و پشتیبانی می کنیم. در آغاز دهه هفتاد نیز هنگامی که انقلاب لیبی در آغاز راه بود چند بار با من دیدار کرد، او شخص مجاهد و مبارزی بود. شیعیان در آن زمان بیش از دیگران به من نزدیک بودند. » معمر قذافی گفت: « لیبی از ناپدید شدن این مرد مقاوم متاسف است. او در زمینه دینی و عرصه رزم نادر و بی نظیر بود. با ناپدید شدن او، ما در میدان نبرد متحمل زیان بزرگی شده ایم. ای کاش زنده باشد و اگر بگویند صدر در مکانی زنده است به آن مکان حمله می کنیم و رهبری حمله را خودم به عهده می گیرم تا او را نجات دهم و این بسیار مهم است تا لیبی از این اتهام مبرا شود و ثابت کنیم که لیبی با ناپدید شدن صدر ارتباطی ندارد.»
قذافی گفت: « لیبی با کشتن موسی صدر چه منفعتی به دست می آورد؟ لیبی در هیچ نزاعی درباره موسی صدر طرف قضیه نیست و همگی می دانند که آن زمان نزاع ها و درگیری هایی در لبنان بود. شیعه، سنی، مسیحی، سوری ها، اردنی ها، لبنانی ها و عرب ها و فلسطینیان و گروه های فلسطینی و لبنانی با یکدیگر درگیر بودند و او قربانی این درگیری شده است. متاسفانه این مسئله هنگام سفر او به لیبی پیش آمد. » قذافی افزود: « اندک امیدی که در این تونل تاریک بوجود آمد پیدا شدن گذرنامه و لباس و کیف او در ایتالیا بود و دولت ایتالیا اخیرا به دولت لبنان تحویل داد«.
مجری « الجزیره » از قذافی درباره حل مسئله لاکربی و دادن غرامت بری حل این مسئله و احتمال دادن غرامت بری حل مسئله امام موسی صدر پرسید، قذافی گفت: « گمان نمی کنم خانواده امام صدر بری حل مشکل او غرامت بپذیرند. ما درباره مشکل لاکربی که به کشتن صدها آمریکایی متهم شده بودیم پول دادیم. نمی توان موسی صدر را با پول مقایسه کرد. خانواده موسی صدر و شیعیان نخواهند پذیرفت که بابت موسی صدر غرامت داده شود و مسئله حل شود و خود لیبی هم این اهانت را به موسی صدر نخواهد پذیرفت، ناگزیر باید جستجو کرد که موسی صدر چگونه ناپدید شده است«.
روز 10 ژانویه 2005 میلادی یعنی ده روز پس از انجام گفت و گوی مستقیم قذافی با شبکه الجزیره، خبرگزاری رسمی لیبی گزارش داد که دکتر علی ربیعی مشاور امنیت ملی و فرستاده ویژه آقای خاتمی رئیس جمهور ایران در طرابلس با قذافی رهبر لیبی دیدار و گفت و گو نمود و پیام کتبی رئیس جمهور خاتمی را به وی تسلیم کرد. هر چند محتوی این پیام منتشر نشده است، اما ناظران حدس می زنند که موضوع این پیام به احتمال فراوان با پرونده ناپدید شدن امام صدر ارتباط دارد.
در حال حاضر همه چشم انتظار به سر می برند تا رژیم قذافی پاسخ روشنی در این خصوص ارائه نماید. در مواضع و نظرات فوق الذکر دولت لیبی و شخص قذافی از ابتدا تا کنون پریشان گویی و تناقضاتی وجود دارد، و بدیهی است که این مطالب سوءظن و تردید دو کشور لبنان و ایران و سایر شیعیان خاورمیانه به دولت لیبی به خاطر حبس محرمانه صدر را برانگیخته است.







      
<      1   2   3      >