سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
پخش زنده حرم ها
پخش زنده حرم
کاربردی

سیمای یهود در قرآن

قوم یهود از دشمنان دیرینه اسلام به شمار می‌رود و با رسول گرامی اسلام به جنگ برخاستند و با مشرکان و کفار قریش دست به توطئه‌های مختلفی زدند. اکنون نیز که قرنها از رسالت پیامبر خاتم می‌گذرد، اسرائیل یکی از دشمنان سر سخت دنیای اسلام است. صهیونیسم که همان یهودیان افراطی هستند، اکنون کشور فلسطین را اشغال کرده‌اند و با کمک قدرتهای بزرگ و از جمله آمریکا با مسلمانان به جنگ برخاسته‌اند و روز قدس در واقع یادآور دشمنی دیرینه یهود با اسلام و مسلمانان است. در این مقاله ویژگیهای یهود را از منظر قرآن ذکر کرده‌ایم. در یک نگاه کلی ایات مربوط به یهود را می‌توان به دو گروه تقسیم نمود: الف) عقاید و باورهای یهود ؛ ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان.

الف) عقاید و باورهای یهود

1. دشمنی با مؤمنین:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا؛مائده/82

به طور مسلّم ( ای پیامبر ) دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت.

2. اذیت و آزار مؤمنین:

لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذًی کَثیرًا وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُور؛ِ آل عمران/186

به یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود، آزمایش می‌شوید و از کسانی (یهودیان) که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده است و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید (شایسته‌تر است؛ زیرا) این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.

3. عقیده یهود در مورد خودشان:

وَ قالَتِ الْیهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ؛ مائده/18 یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان ( خاص ) او هستیم.

4. عقیده یهود درباره خداوند:

وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ ایدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتانِ؛ مائده/64 .

و یهود گفتند: « دست خدا ( با زنجیر ) بسته است». دستهایشان بسته باد! بلکه هر دو دست ( قدرت ) او، گشاده است.

5. طغیان و سرکشی یهود :

وَ قَضَینا إِلى بَنی إِسْرائیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اْلأَرْضِ مَرَّتَینِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا ، فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکُمْ عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولاً؛ اسراء4/5

ما به بنی اسرائیل در کتاب ( تورات ) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکار جوی خود را بر ضد شما بر می‌انگیزیم ( تا شما را سخت در هم کوبند، حتی برای به‌دست آوردن مجرمان ) خانه‌ها را جست‌وجو می‌کنند و این وعده‌ای است قطعی.

6. قساوت و سنگدلی:

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِی کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً؛ بقره/74

سپس دلهای شما ( خطاب به یهود ) بعد از واقعه سخت شد، همانند سنگ یا سخت‌تر.

7. ایمان نداشتن به نبوت:

وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ؛ بقره/55 .

و (نیز به یاد آور) هنگامی را که گفتید: « ای موسی! هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر اینکه خدا را آشکار ببینیم ». پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا می‌کردید.

8. کفران نعمت:

وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ اْلأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها؛بقره/61

و (نیز ای یهود ! به خاطر آورید) زمانی را که گفتید: « ای موسی ! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم. از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند؛ از سبزیجات، خیار، سیر، عدس و پیازش برای ما فراهم سازد.

9. کشتار انبیا:

وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باءُو بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یکْفُرُونَ بِایاتِ اللّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ؛ بقره/61

و مُهر ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند؛ چون آنان بایات الهی، کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.

10. انداختن نارساییها و مشکلات به گردن رهبری:

وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ؛ اعراف/131

وقتی که بدی ( و بلا ) به آنها می‌رسید، می‌گفتند: « از سوی موسی و کسان اوست».

11ـ فراموش کردن خدمات دیگران:

وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ یذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یسْتَحْیونَ نِساءَکُمْ وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ؛ إبراهیم/6

و ( به خاطر بیاورید ) هنگامی را که موسی به قومش گفت: نعمت خدا بر خود را به یادداشته باشید، زمانی که شما را از ( چنگال ) آل فرعون رهایی بخشید. همانا شما را به بدترین وجهی عذاب می‌کردند، پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را ( برای خدمتکاری ) زنده نگه می‌داشتند و در این، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.

12. اذیت و آزار پیشوا و رهبری:

وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنی وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیکُمْ؛ صف/5

و ( به یاد آورید ) هنگامی را که موسی به قومش گفت: ای قوم من! چرا مرا آزار می‌دهید، با اینکه می‌دانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟!

13. عهد شکنی:

فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیةً ؛ مائده/13

( بنی اسرائیل را ) به خاطر پیمان شکنی، از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم.

14. تحریف کلام خداوند:

یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛ مائده/13

سخنان ( خدا ) را از موضعش تحریف می‌کنند.

ب) کارشکنیها و فعالیتهای تخریبی علیه مسلمانان

1. تفرقه افکنی بین مؤمنین:

وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرارًا وَ کُفْرًا وَ تَفْریقًا بَینَ الْمُؤْمِنینَ؛ توبه/107

( گروه دیگر از آنها ) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن ( به مسلمانان ) و ( تقویت ) کفر، و تفرقه افکنی میان مؤمنان.

2. پناه دادن به عناصر ضد الهی:

وَ إِرْصادًا لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ؛ توبه/107

و ( مسجد ضرار ) کمین‌گاهی بود برای کسی که از پیش، با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود.

3. آواره کردن شهروندان:

یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیخْرِجَنَّ اْلأَعَزُّ مِنْهَا اْلأَذَلَّ ؛ منافقون/8

می‌گویند:« اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان را بیرون می‌کنند».

4. سیاست محاصرة اقتصادی:

هُمُ الَّذینَ یقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ حَتّى ینْفَضُّوا ؛ منافقون/7

آنها کسانی هستند که می‌گویند: « به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند».

5. عدم خرسندی از مسلمانان مگر با پیروی از یهود :

وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدى؛ بقره/120

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، تا ( به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی و ) از ایین ( تحریف یافته ) آنان، پیروی کنی. بگو ( ای پیامبر ): « هدایت الهی ، تنها هدایت است».

و امروز اسرائیل که ادامه دهنده تفکرات خصمانه یهود افراطی دیروز است، با اعمال و رفتار وحشیانه و غیرانسانی به ساحت قدس شریف و همجواران آن، قصد استثمار و استعمار تمامی سرزمینها را دارند ... به امید نابودی نهایی یهود به دست منجی مظلومان.







      

یکی از ادیان آسمانی آیین یهود است. تورات، کتاب آسمانی یهود که بر حضرت موسی نازل شد مردم را به عقیده و برنامه‌ای دعوت می‌کرد که مردم موظف بودند در همه‌ی شئون حیاتی خود به آن رجوع کنند. این کتاب آسمانی فقط مجموعه‌ای از پند و اندرز یا راهنمایی عبادات و شعائر نبود، بلکه برنامه‌ی‌ آموزنده‌ی آن بشر را به یک زندگی سعادتمند دنیوی نیز رهبری می‌کرد برای خوب زیستن و انسانی زیستن دستور‌العمل کامل و جامع به شمار می‌آمد. در این باره قرآن نیز سخن گفته است: (مائده آیات 45و44) آنچه قرآن در این آیات از تورات نقل می کند یک نمونه از مقررات بی‌شماری است که در آن کتاب آسمانی تدوین شده است و حضرت موسی علیه‌السلام و پس از او سایر پیغمبران بنی‌اسرائیل، در طول چند قرن، زندگی اجتماعات را با آن اداره نموده‌اند.







      

یهود در قرآن ـ آیت الله جوادی آملی

به نقل از خبرگزاری شبستان: وقتی با نظامیان اسلامی و امدادهای غیبی رو به رو شدند، معلوم شد کاری از آنان ساخته نیست؛ بَأسُهُمْ بِینَهُم‎ْ شَدید. و در مقایسه با مسلمین خیلی ذلیلند؛ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی. تنها قدرت ظاهری دارند...

در سورة حشر راجع به یهودیان مدینه می فرماید : لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمیعاً إلا فِی قُریً مُحَصَّنَهٍ أوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأسُهُمْ بَینَهُمْ شَدیدٌ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُم‎ْ شَتّی ذلِکَ بِأنَّهُمْ قَومٌ لا یَعقِلُونْ (1). یهودیان هرگز قدرت ندارند که در یک جنگ تن به تن و در یک میدان باز به جنگ شما بیایند، با اینکه عِدّه و عُدّة آنها کم نیست! آنها فقط در سنگر با شما می جنگند و هنر بیرون آمدن از سنگر را ندارند و فقط در قریه هائی که دارای حصار و قلعه های محکم است، سنگر می گیرند. یا اگر هم از آن قلعه و آن سنگر بیرون آمدند، از خاکریز بیرون نمی آیند. این هنر را ندارند که جنگ تن به تن بکنند؛ چون آن روز جنگ تن به تن متداول بود. فرمود: اگر چنانچه آنها از آن قلعه و سنگر هم بیرون بیایند، از خاکریز و پشت دیوار بیرون نمی آیند و از پشت دیوار سنگ و تیر می زنند ؛ أو مِنْ وَراءِ جُدُر. در قدیم که مبارزان و جنگ آوران که به میدان می رفتند و رَجَز می خواندند، می رساند که جنگ تن به تن بوده ، در کتاب های ما هم هست که اگر مبارزی از جبهة کفر آمد و گفت: ألا رَجُلاً بِرَجُلْ، دیگر نباید دو نفر علیه او به میدان فرستاد. او که یک نفر است، یک نفر فقط به جنگ او برود، ولو این مسلمانی که رفته است، کشته بشود. این گونه تعهّدات نظامی، ولو با دولت کفر هم مورد قبول است. پس جنگ رسمی ، هَل مِنْ مُبارز بود. خداوند سبحان می فرماید: آنها اهل این جنگ ها نیستند. یا داخل سنگرند و یا پشت خاکریز. این منافقان خودشان که هستند، بَأسُهُمْ بِینَهُمْ شَدید. خود را بسیار نیرومند می بینند، برای اینکه نه از سنگر بیرون آمدند ، نه از خاکریز بیرون آمدند؛ چیزی را ندیدند، لذا فکر نمی کنند که شکست بخورند! ظَنُّوا أنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ الله (2). امّا وقتی با نظامیان اسلامی و امدادهای غیبی رو به رو شدند، معلوم می شود کاری از آنان ساخته نیست؛ بَأسُهُمْ بِینَهُم‎ْ شَدید . امّا نسبت به مسلمین که مقایسه کنند، خیلی ذلیل اند و شدید نیستند؛ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی. آنان، امکانات و قدرت ظاهری در اختیارشان هست، امّا از آن طرف چون للهِ خَزائِنُ السَّمواتِ‌ وَالأرضْ (3)، کاری از آنان ساخته نیست. حتّی قدرت اتّحاد با یکدیگر را هم ندارند! شما به حسب ظاهر فکر می کنید با هم متّحد اند ؛ تَحسَبُهُمْ جَمیعاً. امّا در واقع اینطور نیست. بلکه دلهایشان پراکنده است ؛ وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی . چون عامل وحدت عقل است که انسان را به خدای واحد فرا می خواند. اگر عقل نبود و حواس و غرائز درونی و شهوت و غضب میان دار بود، سخن از وحدت، سخنی ظاهری و بیهوده است. اگر عقل رخت بر بست، شهوت و غضب فرمانروائی می کند و آنها هم هر کدام به سمت خود می کشند . استدلالی که قرآن کریم فرمود، این است که: چون عاقل نیستند، با هم متّحد نیستند. چون موحّد نیستند، از هم می ترسند. نفی توحیدشان زمینة ترس را فراهم کرده و نفی عقل زمینة اختلاف را فراهم کرده است. در یکی از بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) هست که به عدّه ای خطاب کرده ؛ فرمود : أیُّهَا النّاس ! اَلمُجتَمِعَهُ اَبدانَهُمْ، اَلمُختَلِفَهُ اَهواؤُهُمْ (4). بدن های شما به هم نزدیک است ، امّا امیال و هواهای شما مختلف است. اگر عقل ممکن نباشد، ممکن نیست در میان جامعه ای اتّحاد برقرار باشد. اگر ذات أقدس إله نعمت توحید را در صدر اسلام به مسلمین مرحمت کرد و فرمود: وَ ألَّفَ بِینَ قُلُوبُهُمْ (5)، برای آن است که نعمت عقل را به آنان داد ؛ چون نعمت عقل را به آنان داد، چون نعمت عقل را به اینها اعطاء کرده است. اینها برکت اتّحاد را چشیده اند. پس چند مدّعا در این سه کریمه آمده است: 1 ـ منافقان رو بر می گردانند؛ چون از شما می ترسند. 2 ـ یهودیان و منافقان نیروی معنوی اتّحاد و وحدت ندارند. زیرا عاقل نیستند. پس از نیروی مادّی شان کاری ساخته نیست. حالا معلوم می شود که چرا قرآن کریم گاهی از منافقین به عنوان « لا یَفقَهُون »، زمانی با « لا یَعلَمُون » و وقتی با « لا یَعقِلُون » یاد کرده است. و یا این که چرا قرآن از آنان به « وَ إذَا خَلَوا إلی شَیاطینَهُمْ »(6) نام می برد. چون وقتی توحید نباشد، وحدت و اتّحاد هم نیست. قهراً شیطان که مظهر این گونه از پراکندگی ها است، ظهور می کند. * برگرفته از درس تفسیر سورة مبارکة حشر « آیة 14 » مفسّر حکیم آیت الله جوادی آملی (مدظلّه) در جمع طلاب و فضلای حوزة علمیة قم ایراد گردیده است.
(1) سورة حشر / آیة 14
(2) سورة حشر / آیة 2
(3) سورة منافقون / آیة 7
(4) نهج البلاغه / خطبة 29
(5) سورة انفال / آیة 63
(6) سورة بقره / آیة 14







      
<      1   2