ص 222، پ آخر: "نداى عهد عتیق ندایى است خشن، سختگیر و..." تا آخر پاراگراف.نویسنده مقاله باز آیاتى (از جمله سفر خروج: فصل 34 آیه 7 و 8) را نادیده گرفته که بر پرحوصلگى و تحمل خداوند در مقابل گناهان انسانها اشاره دارد. اگر منظور نویسنده این است که خداوند هر گناهى را با نگاه عفو نگریسته، بدون اقدامى از جانب انسان (توبه) گذشت نماید، طبق هیچ آیین توحیدى صحیح به نظر نمىرسد. در مورد انتقال گناه پدران تا پشت سوم و چهارم نیز نگارنده به سهو و یا عمد کلمه "دشمنانم" را جا انداخته است که خداوند انتقال گناه پدران را تا پشت سوم و چهارم براى دشمنان خداوند، یعنى خاندانى که به راه بد پدر ادامه مىدهند، در نظر گرفته است.ص 223، پ 2: "در تمام سفر پیدایش این خداى خشن..." این خداى خشن [طبق تفسیر نگارنده] آنقدر مهربان است که حتى در مورد افراد خطاکارى مانند افراد شهرهاى سدوم و عَمُورا با حضرت ابراهیم به گفتوگو مىپردازد و نمونههاى دیگر.ص 223، پ 3: جارىنساختن بیهوده نام (اعظم) خداوند: طبق احکام یهود نام خداوند آنقدر با ارزش است که نباید در هر جا و مکانى و بیهوده به زبان آید؛ مگر در شرایط و مکان خاص (بیتالمقدس). جارىنساختن نام خداوند در هر مورد ناشى از ترس و هراس نیست، بلکه از جنبه حرمت، تقدس و عشق به خداست زیرا عاشقْ نام معشوق را در هر جا عرضه نمىدارد.ص 224، پ 4: خداوند پدرى مهربان است، اما پدر نیز اگر در موارد لازم به تنبیه و تربیت فرزند خود نپردازد، حق پدرى را به درستى ادا ننموده است، پس خداوند نیز بجا مىبخشد، لطف مىکند و تأدیب نیز مىکند، اما تنبیه خداوند نیز براى انتقام و از روى کینه نیست، بلکه از سر لطف و براى اصلاح آن فرد یا گروه خاص است.ص 224، پ 1: "براساس عهد قدیم... خدایى است کاملاً ملى و شخصى..."
تورات چنین بیان نمىدارد، بلکه حتى قبل از اعطاى ده فرمان به بنىاسرائیل تأکید مىکند که حال اگر مطیع من باشید "عهد مرا نگهدارید از میان همه اقدام، شما قوم حاضر من خواهید بود؛ هر چند سراسر جهان مال من است" (خروج 19: آیه5) و آیاتى مشابه. اگر گفته مىشود "خداى بنىاسرائیل"، "خداى خالق ما" این عبارات ردکننده این موضوع نیست که خداوند خالق دیگران یا خداى دیگران باشد؛ همانطور که وقتى فردى مىگوید "پدر من" این عبارت بدان معنا نیست که او پدر فرد دیگرى نباشد. در آیاتى به وضوح به این مطلب اشاره مىگردد که خدا، خداى سرزمین خاص یا امت خاصى نیست، بلکه یک سرزمین یا یک امت مىتواند خاص خدا باشد.ص 225، پ 1: خداوند در شرایط خاص توسط پیامبرانش با انسانها پیمانهایى مىبندد که همان قوانین و شریعت خداست که در صورت اجرا، پاداشهایى در نظر گرفته شده و در صورت عدمِ اجرا، تنبیهاتى. و به صورت معمول، پیمان خداوند شرطى است؛ چون مفهومى ندارد که خداوند پاداشهایى براى فرد یا گروهى در نظر بگیرد، بدون اینکه آن گروه به تعهدات خود الزامى داشته باشند. در مورد پیمان حضرت داوود نیز مشروط است؛ همانطور که در پادشاهان، کتاب اول، فصل 2، آیه 4 ذکر شده است.
شنبه 89/1/7 |
علیرضا وصی پور
مطلب بعدی :
مقدمه و معرفی 30/07/1388