بررسى هر متن در صورتى که به شکل جامع نباشد، مسلما بدون اشتباه و حداقل بدون ایراد نخواهد بود؛ همانطور که جمله معروف توحید یعنى "لا اله الا اللّه" اگر به صورت ناقص "لا اله" مورد بررسى قرار گیرد یا قسمت دوم آن بىاهمیت تلقى شود و نادیده گرفته شود، نه تنها جملهاى توحیدى نخواهد بود، بلکه به کفر خواهد انجامید: "خدایى وجود ندارد". مقاله خداى عهد عتیق(2) نیز چون با چنین پیشفرضى به یک سونگرى پرداخته و آیاتى را که بر خلاف نظرش بوده، نادیده یا بىاهمیت انگاشته است، از این امر مستثنا نیست. در این رابطه، ذکر مواردى ضرورى به نظر مىرسد:
ص 219، پ اول: (براى مثال، اگر شریعت، رابطه خدا با انسان و رابطه عبد و مولا درست است و... که تفاوت میان تعریف اول و به دوم به اندازه تفاوت میان خداى حاکم و خداى پدر است.)
نگارنده خواسته است خطى مستقیم و جداکننده میان صفات الهى کشیده، آنها را کاملاً از هم جدا سازد؛ در حالى که خداى مولا یا خداى حاکم یا خداى پدر در یک آن، همه یکى است. نویسنده همه انسانها را با یک دید و یک میزان شناخت در نظر گرفته است؛ در حالى که یک پدر که ارتباطش با فرزندانش ارتباط پدر و فرزندى است، در بعضى موارد، حکم نیز مىکند و از بازوى زور نیز استفاده مىنماید. همین پدر در محیط کار مىتواند مدیر باشد و با کارمندش رابطهاى دیگر داشته باشد و در کوچه و بازار به شکل دیگر. پدر تغییر نکرده است، بلکه افراد طرف مقابل متفاوت مىباشند. همان پدر در خانه با فرزندانش یک نوع رابطه دارد و در محیط کار اگر فرزندش به عنوان کارمند باشد، نوع دیگرى رابطه. انسانها نیز بر اساس شناخت خود از خداوند روابط متفاوتى را با خدا برقرار مىسازند و یک فرد نیز براساس میزان معرفتش در زمانهاى مختلف ارتباطى متفاوت را احساس مىنماید. (درباره همین موضوع، مراجعه شود به دینشناسى تطبیقى اثر کدارناث تیوارى، ترجمه مرضیه شنکایى، انتشارات سمت، 1381، فصل یهودیت، تیتر خدا، ص 127).
همان صفحه، پ2: "تأکید بر این که او خدایى غیور است، به طور ضمنى مىرساند که آن خدایان به اندازه خداى حقیقى از واقعیت بهره داشتهاند". اینکه چگونه نگارنده به این نتیجه رسیده است، جاى تأمل و شگفتى دارد. تأکید بر غیوربودن خداوند در آن آیه از تورات با توجه به مضمون گفتار، تأکید بر دقت خداوند در آن امر است و فردى که به عمد از آن تخطى نماید، بىگناه و مبرا محسوب نخواهد شد.ادامه پاراگراف فوق: "بنىاسرائیل ناگزیرند.... ولى به هیچوجه ازنظر مفهومى بر یگانگى و یکتایى خدا رهنمون نمىشود". نگارنده آیات متعدد تأکیدکننده بر یگانگى خدا را نادیدهگرفته، طبق پیشفرضخود بهعمد یا سهو بهگرفتن نتیجه موردنظر خود مىپردازد.
شنبه 89/1/7 |
علیرضا وصی پور
مطلب بعدی :
مقدمه و معرفی 30/07/1388