14. اعتصاب غذا
تابستان سال 1975 میلادی، لبنان صحنة جنگهای داخلی شده بود. همة گروهها و احزاب درگیر بودند. آنان به جای تلاش برای پایان دادن به این جنگها، به دنبال منافع حزبی، طایفی و گروهی خود بودند و برای این آتش هیزم بیشتری فراهم میکردند. تعداد زیادی کشته و زخمی شده بودند. با تلاشهای امام صدر و برخی دیگر چند بار آتشبس برقرار شد اما بلافاصله با کوچکترین بهانهای جنگ را از نو آغاز میکردند. امام موسی صدر برای اینکه جنگ را متوقف کند دست به ابتکار و تاکتیک جالبی میزند. به مسجد الصفا در بیروت میرود و اعتصاب غذا یا به قول لبنانیها « اعتصام » میکند. اعلام اعتصاب غذای امام موسی در بحبوبة کشت و کشتار، برای ختم خونریزی لبنان را به لرزه درآورد.
امام صدر خود در این باره میگوید:
«علی رغم تمام تلاشهای من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرایط روز به روز بدتر میشود. بنابراین ساعت 2 بعدازظهر تصمیم گرفتم که اعتصاب غذا کنم و روزه بگیرم. توشة من کتاب خدا و چند جرعه آب است. اینجا میمانم تا شهادت یا زمانی که کشور به حالت قبلی خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظی کردهام و به اینجا آمدهام تا نماز بخوانم و دعا کنم، خدا این کشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذای خود میخواهم ثابت کنم که در لبنان سلاح دیگری غیر از سلاح تخریب و خونریزی وجود دارد. »
سپس امام موسی صدر بیانیة اعلام اعتصاب غذا را صادر میکنند. در قسمتی از این بیانیه آمده است:
« ... متأسفانه در لبنان سیاست دیگر وسیله نیست بلکه تبدیل به هدف شده است. افراد، جماعتها، احزاب و شخصیتها بدان وسیله زندگی خود را میگذرانند ... برادران هموطن، من دیگر چیزی جز نفس خود ندارم که عرضه کنم و آن را نیز به عنوان قربانی برای وطن تقدیم میکنم... »
ایشان سپس طی بیانیهای خواستههایی چنین اعلام میکند:
1. توقف خونریزیها و همة فعالیتهای مسلحانه،
2. پایان یافتن بحران خلأ دولت و تشکیل دولتی غیر حزبی که بتواند کشور را به حالت طبیعی بازگرداند،
3. تشکیل سه هیئت در کنار هیئت دولت:
الف: برای انجام تحقیقی جامع برای کشف ریشهها، فرآیندها و مسببین جنگ
ب: برای اجرای طرحهای توسعه و عمرانی مناطق محروم،
ج: اجرای مصالحة ملی همهجانبه.
استقبال از اقدام امام موسی کمنظیر بود. گروههای کثیری از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شرکت کردند. عدة زیادی از بعلبک و جنوب لبنان به سمت بیروت آمدند. اما عدهای که پایان جنگ را به نفع خود نمیدیدند، پنجمین روز اعتصاب غذا در مسجد الصفای بیروت خرابکاری میکردند و از آنجا که تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسی، به مصلحت خود نمیدیدند، فروش بنزین را قطع کردند، تا جلوی آمدن مردم را بگیرند. مرتب از رادیوهای خود اعلام میکردند که خیابانها در اختیار تیراندازان است و هرکس از خانه خارج شود، کشته میشود. ولی با همة اینها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامههای امام موسی صدر حمایت میکردند.
مسیحیت نیز به حرکت در آمد، روز بعد از اعتصاب غذا، برخی از گروههای ارمنی از پیشنهادات امام موسی صدر حمایت کردند. روز دوم تعدادی از کشیشها و پاتریارکها در کلیساهای خود اعتصاب غذا کردند و تعدادی از مسلمانها نیز به آنها ملحق شدند. امام از نظر بدنی در اثر اعتصاب ضعیف شده بود و به سختی حرکت میکرد. تعدادی از خانمهای لبنانی با پای پیاده و در آن شرایط نا امن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پیوستند.
بزرگان لبنان و سیاستمداران و روحانیون از همة گروهها به مسجد آمدند و اعلام پشتیبانی کردند. مفتی حسن خالد رهبر اهل سنت و عدة زیادی از رهبران مسیحی و همچنین یاسر عرفات و عدهای از مسئولان مقاومت و حتی وزیر امور خارجة سوریه و رئیس جمهور و نخست وزیر سابق لبنان همه برای اعلام طرفداری، به دیدار امام موسی صدر آمدند. دامنة اعتراض به خونریزی بالا گرفت و بالاخره آتشبس پذیرفته شد و بالاخره با انتخاب رشید کرامی به نخست وزیری، بیروت روی آرامش را به خود دید.
رشید کرامی، یاسر عرفات و خدام، وزیر خارجة وقت سوریه که از طرف حافظ اسد برای کمک به پایان جنگ به لبنان آمده بود همگی از امام صدر خواستند به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
اما حادثهای دیگر در شهر بعلبک در حال رخ دادن بود که سبب شد امام به اعتصاب پایان دهد. عدهای به چند روستای مسیحی نشین در آن منطقه حمله کرده بودند و برای اینکه جنگهای فرقهای را توسعه دهند و مانع آتشبس شوند تعدادی از مسیحیان را کشته بودند. آنان قصد داشتند این مسئله را بهانهای برای قتل عام مسلمانان کنند. امام موسی صدر پس از آتشبس بلافاصله اعتصاب غذا را پایان داد و سریعاً به بعلبک رفت و پس از چهار روز کار مستمر و پیگیر بعلبک را آرام کرد. امام صدر در آنجا جملة معروفی را بیان کرد و گفت:
« اگر در بیروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک یک مسیحی بیگناه کشته شود. این دو مسئله هیچ ارتباطی با هم ندارند.»
اینگونه بود که امام صدر در نزد همه « رجل صلح و آرامش » نامیده شد.
امام موسی صدر هرچند که در ایران حضور نداشت. اما تحولات اجتماعی ایران را به دقت دنبال میکرد. ایشان در طول 15 سال از سال 42 تا 57 که انقلاب ایران به ثمر نشست لحظهای در کمک انقلابیون، رهبری و مبارزین ایرانی خارج از کشور درنگ نکرد و از تمامی امکانات خود حتی آبروی خود در این راه مایه گذاشت. ایشان هم با حضرت امام ( ره ) در ارتباط بودند و هم با شخصیتهایی چون شهید بهشتی، شهیدمطهری، شهید مفتح و دیگران. همچنین با دانشجویان انقلابی خارج از کشور که در قالب انجمنهای اسلامی فعالیت میکردند مرتباً در تماس بودند.
پس از دستگیری حضرت امام ( ره ) در خرداد 1342 نیز امام موسی صدر به واتیکان میرود و با وزیر خارجة پاپ دیدار میکند و به طور منطقی و مستدل از روحانیت و عملکرد آنان دفاع میکند و پس از تبعید حضرت امام به ترکیه نیز امام موسی صدر به اروپا و شمال آفریقا سفر و با شخصیتهای مذهبی و با نفوذ مسیحی و شیوخ الازهر دیدار میکند و میکوشد امنیت حضرت امام ( ره ) را در آنجا و سپس در انتقال به نجف تأمین کند.
امام موسی صدر در سال 1344 طی سفری به ایران از شهرهای مختلفی بازدید و با روحانیون و علما دیدار میکند. امام صدر در شیراز درمسجد حضرت ولی عصر ( عج ) به سخنرانی میپردازد و مردم را به مبارزه علیه ظلم و ستم شاه فرا میخواند.
در سال 1347 امام صدر طی سفری به نجف با مراجع تقلید و حضرت امام دیدار میکند. دیدار ایشان با امام طولانی و خصوصی بود به طوری که حساسیت شدید ساواک را برمیانگیزد.
در طول تمام سالهای مبارزه، امام صدر و تشکیلات زیر نظر ایشان همواره پناهگاه و مأمن مبارزین بود. برخی از این افراد حتی مخالف امام صدر بودند اما ایشان با بردباری و سعة صدر فراوان همة مشکلات را حل میکردند. حتی به رئیس جمهور وقت سوریه، حافظ اسد، اطلاع داده بود و او نیز به همین اعتبار کمکهای فراوانی در اختیار مبارزین قرار داد.
همچنین امام در مصاحبهای با روزنامة المحرر در تاریخ 1974 مبارزات امام خمینی و مردم ایران را بر ضد شاه به گوش جهان عرب میرساند. در نشست یک ساعتهای که با امیر عبدا، ولیعهد وقت عربستان سعودی و پادشاه کنونی آن کشور، داشت سه چهارم از وقت را به تبیین اهمیت و جایگاه انقلاب اسلامی پرداخت و آنان را پیش از پیروزی انقلاب به داشتن روابط حسنه و سازنده با انقلاب فراخواند.
در اردیبهشت 57 نیز « لوسین جرج » خبرنگار روزنامة لوموند فرانسه را که قبلاً در حضور امام صدر مسلمان و شیعه شده بود، با هماهنگی با بیت امام به نجف فرستاد تا مصاحبة تاریخی خود را با امام خمینی انجام دهد. این نخستین مصاحبة حضرت امام با روزنامههای خارجی بود که با تدبیر امام صدر صورت گرفت.
امام موسی صدر در شهریور سال 1357 و کمی پیش از سفر به لیبی مقالهای تحت عنوان « ندأ الانبیا » برای روزنامة لوموند فرانسه نوشت و انقلاب اسلامی ایران را ادامة حرکت انبیأ در تاریخ نامید و از امام خمینی به نام « الامام الاکبر » نام برد.
ارتباط امام موسی صدر و امام راحل (ره) به گونهای بود که وقتی حضرت آیتالله موحد ابطحی در نجف از ایشان سؤال میکنند که بر فرض انقلاب شما به پیروزی رسید، چه کسی را دارید که بتوانید زمام امور را به او بسپرید، حضرت امام پاسخ میدهند:
«رفیق خودت آقاموسی. »
با تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیاندر لبنان نیز، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای ایرانی مقیم نجف، امام صدر را امید خود برای ادارة حکومت پس از شاه نامید. در زمستان 1350 و بر اساس تقاضای مراجع وقت، امام موسی صدر دربارة برخی زندانیان سیاسی با شاه گفتگو نمود، که بعضی از آنان از جمله حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، اندکی بعد از زندان آزاد شدند.
امام موسی صدر در تابستان 1356، و با اقامة نماز، تدفین و برپایی مراسم چهلمین روز شهادت دکتر شریعتی در بیروت، از سست شدن پیوند جوانان تحصیلکرده با روحانیت، جلوگیری به عمل آورد.
در پی شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در پائیز سال 1356، وی پسر عموی خود شهید آیتا سید محمدباقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام خمینی برخیزد. بدون تردید بزرگترین خدمت امام موسی صدر به انقلاب اسلامی ایران آن بود که در سالهای 1356 تا 1357 و پس از قریب دو دهه ترویج ارزشهای زیبای اسلام راستین در لبنان، عموم مردم، خصوصاً شیعیان و بالاخص کادرهای مقاومت آن کشور را با این انقلاب آشنا و مرتبط نمود.
ربودن امام موسی صدر
امام موسی صدر، در سوم شهریور 1357 در آخرین مرحله از سفرهای دورهای خود به کشورهای عربی و تلاش برای پایان دادن به جنگ داخلی لبنان و جلوگیری از تجاوزات اسرائیل، طی دعوت رسمی معمر قذافی به لیبی رفت و در روز نهم شهریور در آن کشور، ربوده شد و تاکنون در زندانهای رژیم لیبی به سر میبرد.
نگاهی به منظوم? فکری امام موسی صدر
سرچشمة تمام اقدامات امام صدر فکر و اندیشة ایشان است. عملکرد موفق ایشان طی سالهای حضور در لبنان نشان دهندة تفکر عمیق و ذهن خلاقی است که برای بسیاری از مشکلات جامعه اندیشه کرده و راهکار و راه حل را یافته است. بخشی از این اندیشه در مقالات، سخنرانیها و مصاحبههای ایشان با رسانههای مختلف آمده است که در اینجا به بخشی از آنها اشاره میکنیم:
1. مجموعه مقالات دربارة « اقتصاد در مکتب اسلام »
2. اسلام و فرهنگ قرن بیستم
3. مقدمة مفصلی بر کتاب « تاریخ فلسفة اسلامی » نوشته شرقشناس مشهور، هانری کربن
4. مقدمهای مبسوط دربارة حضرت زهرا ( س ) بر کتاب سلیمان کتانی، متفکر مسیحی لبنان.
5. تقریرات ایشان بر درسهای حضرت آیتا العظمی محقق داماد
6. مجموعه سخنرانیها و مقالات دربارة عاشورا
7. دو جلد تفسیر به نامهای « احادیث السحر » و « دراسات للحیات »
8. مجموعه سخنرانیها دربارة مقاومت و مسئلة فلسطین
9. اسلام وتحول
10. اسلام و تربیت مدنی
11. اسلام و زن
12. اسلام و عبادات
13. معاملات جدید در پرتو فقه اسلامی
14. مقدمه بر کتاب « معنی حدیث الغدیر » نوشتة آیتا سید مرتضی خسروشاهی
15. مقدمه بر کتاب « قرآن کریم و علوم طبیعی » نوشتة مهندس یوسف مروه و سخنرانیها و مصاحبههای دیگر