تاریخ روابط ایران و انگلستان، مشحون از خیانت‌ها و دخالت‌های بریتانیای صغیر در امور ایران است. ضرباتی که انگلیس در طول چند قرن اخیر به کشور ما وارد کرده است، غیرقابل شمارش است ولی بزرگ‌ترین جنایاتی که این کشور فاقد دموکراسی (هنوز حکومت سلطنتی برانگلستان مدعی آزادی و مردم‌سالاری حاکم است) علیه ایران صورت داده است، عبارتند از: 1- قتل عام حدود 10 میلیون ایرانی تنها ظرف 2سال در اوایل قرن بیستم میلادی در کشور ما که به دلیل خروج تمام گندم ایران توسط انگلیسی‌ها و به وجود آمدن قحطی عمدی به وجود آمد (هولوکاست انگلیس در ایران بین سال‌‌های 1296 تا 1298 هجری‌خورشیدی )؛ 2- جدا کردن افغانستان، بخش‌هایی از هند و پاکستان کنونی و بحرین از خاک ایران 3- کودتای 28 مرداد 1332 که به همراه آمریکا انجام شد و موجب شد دیکتاتوری محمدرضا، 25 سال دیگر به درازا بکشد؛ 4- کارشکنی در ملی شدن صنعت نفت ایران؛ 5- ساختن دو مذهب انحرافی علیه شیعه (وهابیت و بهائیت)؛ 6- مقابله با انقلاب اسلامی ظرف 32 سال گذشته؛ 7- ایجاد اختلافات قومی و مذهبی در جای‌جای کشور پهناور ایران؛ 8- اقدام عملی و علنی در فتنه 88؛ 9- پناه دادن به متهمان فراری فتنه؛ 10- تصویب قطعنامه‌های مکرر علیه انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز ایران برخلاف قواعد و قوانین بین‌المللی؛ 11- کارشکنی در مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5؛ 12-دخالت صریح در ترور دانشمندان ایرانی با اذعان رئیس سازمان جاسوسی اینتلیجنس‌سرویس انگلستان؛ 13- انتصاب نوبری چون سِر(؟!) سایمون گس، نوه سر نویل گس به سفارت این کشور در تهران؛ 14- ایجاد اتاق فکر فتنه در لندن؛ 15- لجن‌پراکنی و تهمت‌زنی علیه جمهوری اسلامی در بی‌بی‌سی‌های انگلیسی و فارسی؛ 16 و 17 و... و ... شمارش و بررسی این خباثت‌های انگلیسی، به ده‌ها جلد کتاب قطور نیاز دارد ولی به عنوان یک مثال می‌توان سیر تاریخی دخالت‌های نفتی انگلیس را به صورتی موجز، بیان کرد. در اوایل دهه 1320، انگلیس‌ها با ارسال نویل گس، یکی از دیپلمات‌های خبره خود به ایران، در پی تثبیت قرارداد نفتی سال 1933 بودند. مجلس پانزدهم شورای ملی روزهای پایانی خود را سپری می‌کرد و لندن قصد داشت با استفاده از این فرصت، توافقی که با تهران با تصویب لایحه‌ای در دولت ساعد با عنوان «قرارداد گس – گلشائیان» انجام داده بود را در مجلس نیز، از تصویب بگذراند تا به صورت قانون، لازم‌الاجرا شود؛ اما نمایندگان دوره 15، آن را تصویب نکردند. در انتخابات مجلس 16 نیز، رجلی مذهبی همچون مرحوم آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی به همراه جمعی از رجال ملی، رای آوردند که در پی ملی کردن صنعت نفت بودند و معترض به اینکه تمام سود نفت ایران را انگلستان می‌برد. 60 سال پیش در چنین ایامی – 8 دیماه 1329- آیت‌الله کاشانی، انجام یک راهپیمایی مردمی پرشور برای تبدیل شدن ملی شدن صنعت نفت به یک مطالبه عمومی را ترتیب داد که در قطعنامه راهپیمایان هم آمد. در پی مردمی شدن خواست ملی شدن صنعت نفت، لایحه گس – گلشائیان که پس از رد شدن تصویب آن در مجلس قبلی، به مجلس شانزدهم آمده بود، در همان کمیسیون نفت، رد شد و با ترور حاجیعلی رزم‌آرا، عملا مانع اصلی این مطالبه مردم ایران نیز از میان رفت و 29 اسفند 1329، نفت ایران ملی شد. اما انگلستان که حاضر نبود به سادگی، ثروت عظیم نفتی ایرانیان را از دست بدهد، شروع به کشیدن نقشه‌های مختلف کرد. اوج تقلای لندن، در 30 تیر 1331 با حضور به موقع مردم در برابر ارتش درباری، و البته کشته شدن تعداد زیادی از ملت استقلال‌‌طلب با فرار ارتشیان به پادگان‌ها در پی مشاهده خشم و مقاومت مردم با شکست روبه‌رو شد. انگلیس که با قدرت سخت، نتوانسته بود مردم ایران را شکست دهد، بلافاصله «جنگ نرم» خود را آغاز کرد و پس از یک سال، موفق به ایجاد اختلافی شدید میان دولت و مجلس شد. مصدق السلطنه که متوهمانه تصور می‌کرد، قیام 30 تیر که توسط آیت‌الله کاشانی سازمان داده شد، به خاطر او بوده است، متکی به هوای نفس خود، به مقابله با مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی پرداخت. در این بین، آیت‌الله کاشانی، خیلی تلاش کرد مصدق را از نیرنگ انگلیسی‌ها برای تفرقه‌افکنی آگاه کند ولی وی، وقعی به هشدارهای آیت‌الله کاشانی که مصدق را از وقوع کودتایی قریب‌الوقوع، باخبر کرد، ننهاد؛ در نتیجه نه فقط خود مصدق، بلکه مردم ایران نیز چوب ندانم‌کاری‌های او را خوردند و کودتای 28 مرداد 1332 با برنامه‌ریزی انگلیس و همراهی ایالات متحده، انجام شد. از دلایل اصلی نفرت مردم ایران از انگلیسی‌ها نیز، وقوع همین کودتاست که در پی موفقیت آن، بار دیگر استقلال ایران و اختیار نفت ما را انگلیس‌ها به گروگان گرفتند. با پیروزی انقلاب اسلامی، انگلیس با ایجاد اختلاف و ترویج جنگ‌های داخلی و ترورهای هدفمند و کور، سعی کرد جو ناامنی را در کشور حکمفرما کند که با بصیرت امام راحل و فهم ملت ایران در تمام آنها شکست خورد. پس از شکت مهره انگلیس و آمریکا در عراق در جنگ 8 ساله با ایران، لندن 20 سال نقشه کشید تا باز از حربه «جنگ پنهان و نرم» برای براندازی نظام اسلامی بهره بگیرد که آزمون عملی این جنگ، فتنه 88 به بهانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری بود. سفارت انگلیس، حتی دبیر دوم و سوم خود و همچنین سیدحسین رسام، کارشناس به اصطلاح ایرانی سفارت را برای سازماندهی اغتشاشات به میان مردم فرستاد. البته پیش از اغتشاشات،دخالت آشکار لندن در فتنه 88 که 20 سال در دولت انگلستان برایش برنامه‌ریزی شده بود، با راه‌اندازی شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی به فاصله 5 ماه تا انتخابات ریاست‌جمهوری به صورت رسمی کلید خورده بود. همین‌جا یک سوال می‌پرسیم: چرا تلویزیون بی‌بی‌سی، برای 70 میلیون پارسی‌زبان، یک کانال مجزا تاسیس می‌کند ولی برای چین که با یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت، بزرگ‌ترین نفوس و اتباع دنیا را دارد و اینک اقتصاد جهان را فتح کرده است، بی‌بی‌سی‌ای به زبان چینی نداریم؟! پاسخ واضح است: جمهوری اسلامی ایران با یک‌بیستم جمعیت چین، می‌تواند دنیا را برای استعمارگران انگلیسی تیره و تار کند ولی چین، سرش به خودش گرم است؛ ایران خدا را قبول دارد و چین نه. بگذریم! بی‌بی‌سی فارسی، انصافا خیلی در فتنه‌گری متبحر و موثر بود و ضعف ما در رسانه را کاملا هویدا کرد. بی‌بی‌سی در ذهنیت‌سازی، بسیار هوشمندانه عمل کرد. از سوی دیگر، کسی در سال 88 سفیر لندن بود که نوه نویل گس شکست‌خورده از ملت ایران بود اما او هم مانند جد مفلوکش مغلوب ایرانیان شد. پس از شکست گس در فتنه، وی به هر دری زد تا با یک مسوول ایرانی ملاقات کند ولی هیچ‌کس، وی را به حضور نپذیرفت! انگار سفیر انگلستان فراموش کرده بود دوره اصلاحات و تجدیدنظرطلبان مدت‌هاست به پایان رسیده؛ همان‌ها که وقتی سفیر وقت انگلیس آنها را احضار می‌کرد، آب از لب و لوچه‌شان، آویزان می‌شد. این عنصر نامطلوب، چندی پیش در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی، حرف‌های غیردیپلماتیکی بر زبان راند که موجب خشم ایرانیان شد. سپس 2 هفته پیش با گذاشتن یادداشتی در تارنمای سفارت، در حالی که پلیس انگلیس با رفتار وحشیانه‌اش دانشجویان را در شهرهای مختلف این کشور، زخمی می‌کرد، ادعا کرد، حقوق بشر در ایران رعایت نمی‌شود(!) مدتی است بحث کاهش و حتی قطع رابطه با لندن، در دستور کار مجلس است؛ اما هنوز به سرانجام نرسیده است؛ آیا حتی با اَنگَلِستان که چنین با جمهوری اسلامی، علنا به مخاصمه برخاسته، باید مماشات کرد؟ نکند با دشمن علنی خود که سفارتش، لانه جاسوسی دیگری شده است هم رودربایستی داریم؟!                          نقل از روزنامه وطن امروز شماره 579/صفحه 1