یکی دیگر از راه‌های راهنمائی و هدایت دیگران، تألیف و تصنیف احادیث به همراه مطالب علمی و دلائل و براهین است. و این کیفیت نصرت، یعنی راهنمائی افراد نادان. با گستردگی که در اقسام آن ذکرشد، با همة بندگان امکان دارد. بنابراین، هر شخص به هر شکلی که برای او ممکن است، ‌باید در راهنمائی افراد گمراه و نادان تلاش کند، که این از بهترین عبادتها و باعث نزدیکی به پروردگار است، و مقصود از زنده کردن نفس درآیة شریفه: «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَاَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً»[ سورة مائده، آیه 32. ] «هرکسی نفسی را زنده کند، گویا تمام مردم رازنده نموده است.‌» همین هدایت است، و در تأویل این آیة شریفة امام باقر ـ علیه السلام ـ فرموده است: «مراد راهنمائی اشخاص و نجات آن‌ها از ضلالت و گمراهی است»[ کافی، ج 4، ص 210، حدیث 2. ] و در احادیث، فضائل زیادی برای آن نقل شده است.[ برای اطلاع بیشتر از احادیثی که در این مورد نقل شده به کتاب شریف کافی، ج 2، ص210 مراجعه شود. ]
ولی این تکلیف بیشتر متوجه علماء است و این آیة کریمه: «ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»[ سورة‌، نحل آیة 125. ] به این مطلب اشاره دارد که: علماء و دانشمندان باید اشخاص گمراه و نادن را به مقتضای حال آن‌ها، به یکی از وجوه سه گانه هدایت و راهنمائی فرمایند. وجه اول با بیان حقایق و اسرار نهفته در خلقت، آن‌ها را به صراط مستقیم هدایت کنند. وجه دوم با بیان آثار فوائد دنیوی و اخروی اعمال صالح و نیز مفاسد و خطرات اعمال زشت، نور هدایت در دل‌های آن‌ها ایجاد کند. وجه سوم با بیان روش‌های منطقی و استدلالی حق را اظهار کند، به شکلی که انکار آن ممکن نباشد، و کوشش وسوسه گران را از بین ببرد . این‌ها روش‌های مختلف راهنمائی و هدایت بود، ولکن نکتة مهم در این امر داشتن حسن نیت و خلوص است، تا آن غرض اصلی یعنی نصرت و یاری امام ـ علیه السلام ـ تحقق پیدا کند. زیرا می‌دانیم مسألة هدایت بندگان یکی ازشؤونات امام ـ علیه السلام ـ است، پس هرکس به توفیق الهی بتواند وسیلة هدایت گروهی شود، در واقع آن حضرت را در امر ترویج دین و تبلیغ آن یاری کرده‌ است، و با این عمل، نصرت الهی محقق شده است، و طبق وعده‌ای که فرموده:
«
إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ » خداوند او را یاری خواهدنمود.
همانطور که امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در ضمن نامه‌ای که به مالک اشتر ـ بعد از این که او را به تقوا و پیروی از فرامین الهی سفارش نمودند ـ فرمودند:
«
خدا را با قلب و زبان و دست خود یاری‌کن، زیرا او ضامن شده هرکس او را یاری کند، یاریش فرماید، و هرکه او را عزیز بدارد، عزت و آبرو به او بخشد.»[ نهج البلاغه فیض، ص 991، نامة 53. ]