1 –  ((محمد بن اسماعیل بن موسى بن جعفر)) که پیرمردترین فرزندان رسول خدا( صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) در عراق بود، مى گوید:
((فرزند امام حسن عسکرى (علیه السلام ) را بین دو مسجد دیدم که آن وقت کودک بود)). (از علاّمه مجلسى (؛ ) نقل شده که منظور از دو مسجد، یا مسجد مکّه و مدینه ، یا مسجد کوفه و سهله و یا مسجد سهله و صعصعه است.)
 2 –
((موسى بن محمّد)) (نوه امام موسى بن جعفر (علیه السلام )) مى گوید:
((حکیمه )) دختر امام جواد (علیه السلام) و عمّه امام حسن عسکرى گفت : من حضرت قائم (علیه السلام ) را در شب ولادتش و بعد از آن دیدم .
 3 –
((فتح مولى الزرارى )) مى گوید: از ابا على بن مطهّر شنیدم که مى گفت :
 
حضرت مهدى (علیه السلام) را دیده است و طول قامت حضرت مهدى (علیه السلام) را وصف مى نمود.
 4 -
از کنیز ابراهیم بن عبده نیشابورى که از بانوان نیک بوده نقل شده که گفت :
 
من همراه ابراهیم بر فراز کوه صفا ایستاده بودیم که حضرت مهدى (عج) آمد و سخنانى به ابراهیم فرمود.
 5 -
از ابن عبداللّه بن صالح نقل شده که او حضرت مهدى (علیه السلام) را در کنار کعبه مقابل حجرالا سود، دیده است که مردم براى بوسیدن حجرالا سود، هجوم مى آوردند و او مى فرمود:((مسلمین به این کار (هجوم و کشمکش) ماءمور نشده اند)). (شاید منظور این باشد که اگر بر اثر جمعیت زیاد، بوسیدن حجرالا سود، بسیار دشوار است ، واجب نیست آن را ببوسند، بلکه به آن اشاره کنند.)
 6 –
((ابراهیم بن ادریس)) از پدرش نقل مى کند که گفت :
 
من حضرت مهدى (علیه السلام ) را بعد از پدرش امام حسن عسکرى (علیه السلام) دیدم که به حدّ بلوغ رسیده بود، دست و سرش را بوسیدم .
 7 –
((احمد بن نصر)) مى گوید: با عنبرى بودم ، سخن از جعفر (کذّاب) به میان آمد، عنبرى از او بدگویى کرد، من گفتم غیر از او (کسى امام بعد از امام حسن عسکرى) نیست ، عنبرى گفت : آرى غیر از او هست .
گفتم : آیا او را دیده اى ؟.
گفت : نه ، ولى غیر از من ، او را دیده اند.
گفتم : او کیست که او را (یعنى حضرت مهدى (علیه السلام) را) دیده است ؟.
عنبرى گفت : همین جعفر (کذّاب) او را دوبار دیده است .
 8 -
و همچنین از ابونصر، طریف خادم روایت شده که حضرت مهدى (علیه السلام) را دیده است .
 
و نظیر اینگونه روایات بسیار است و در انجام مقصود، همین قدر کفایت مى کند، عمده ترین دلیل بر وجود حضرت مهدى (علیه السلام) همان دلیل (عقل) است که قبلاً گفتم و بقیه مطالبى که بعد از آن ذکر شد، به عنون تاءکید و تاءیید آن است و اگر این مطالب را در اینجا نمى آوردم ، ضررى به مقصود نمى زد و دلیل قبل کفایت مى کرد.
 
برگرفته از کتاب : نگاهى بر زندگى دوازده امام (ع)-علامه حلّى