حسن عباسی در مقدمهای بر تحلیل سریال الیس (Alias):
اولین کارکرد هالیوود ترسیم دشمن جدید یعنی "اسلام" است.اشاره: متن زیر قسمت اول سخنرانی حسن عباسی پیرامون مقدمهای بر تحلیل سریال الیس (Alias) میباشد که در فرهنگسرای ارسباران تحت عنوان سلسله بحثهایی پیرامون نقد و تحلیل برفیلمها و سریالهای هالیوودی ایرادشده است.
به گزارش رجانیوز، تبیین سینمای استراتژیک و انگاره سریالهایی که اهمیت استراتژیک دارند موضوع اصلی این مقدمه میباشد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین
عموماً برای کسی که کلاسداری و یا سخنرانی میکند، بحث تکراری و دوباره مطرح کردن مطالبی که یکی دو بار تکرار شده عذابآور و دشوار است. بحث سریالها هم ازاین زاویه است. در یکی دو سال گذشته در دانشگاه سوره و دانشگاه تهران در این باره بحثهایی مطرح شد. هر چند در این مدت مردم انرژی بیشتری گذاشته و سریالهای بیشتری را دیدهاند و امروز عموم مردم با این سریالها آشنا هستند، ولی برای ما بازگشت مجدد به آنها و طرح و بررسی آنها و به عبارتی تکرار این مسائل ملالآور است.پیش از این شخص رمانی میخواند که دو سه هفته یا یک ماه طول میکشید. بعد آن را در قالب یک فیلم سینمایی دو ساعته میدید، ولی امروز مخاطب عمومی سریالها در طول سال به طور متوسط پانصد تا ششصد قسمت سریال میبیند. شیوع سریالهای متعدد آمریکایی و بعد هم کرهای و سایر جوامع و ارتقای ذائقه مخاطب نشان میدهد که ذائقه فرهنگی و هنری مردم در سراسر جهان ارتقای چشمگیری پیدا کرده و از این حیث ضریب نفوذ رسانهها بیشتر و چشمگیرتر شده است.از بین 120 سریال شاخصی که امروزه مطرح و مربوط به 10، 15 سال گذشته است، دوستان 17 سریال را مشخص کردهاند تا گزارههای آنها را ارزیابی نسبی کنیم. این سریالها خصوصاً آمریکایی و یا محصول سایر جوامع است. شقّ عمومی سرگرم کنندگی این سریالها محفوظ است، اما نمیتوان تأثیر کار را به صرف سرگرمی و سرگرمسازی آن ارزیابی کرد. عمدتاً عنصر تأثیرگذار این سریالها خیلی بیشتر از عنصر سرگرمی آنهاست. بیش از آنچه که تصور میشود پشت اینها برنامه و اندیشه نهفته است. بخش عمدهای از تأثیرگذاری آنها همین عمقی است که در این آرا و آثار وجود دارد. لذا در ابتدای این جلسه مقدمهای عرض میکنم، سپس اجمالاً به یکی از این سریالها میپردازم تا فتح بابی برای آن سری و مجموعههایی که سنگینتر و طولانیترند، باشد.بحث مقدماتیام تبیین سینمای استراتژیک و انگاره سریالهایی است که اهمیت استراتژیک دارند. شکلدهی به جامعه، جامعهسازی و تمدنسازی نیاز به طراحی دارد. هرگاه شما بخواهید بنایی را بسازید نیاز به طرحی دارید. جامعه و تمدنسازی هم مبتنی بر طرحی صورت میگیرد. امروزه عنصر اصلی انتقال این طرح سریالها و در لایه محدودتر فیلمهای سینمایی است. در واقع دورهای که فیلسوفان بنشینند و برای طراحی جوامع کتاب فلسفی بنویسند، به پایان رسیده و امروزه ماهیت رفتار فیلسوفان ماهیت رفتار یک کارگردان، سناریست، تهیه کننده یا هنرپیشه است. در واقع پیشقراولان طرح برای ایجاد بنای جامعه تمدنی، هنرمندان در حوزه هنر سینما هستند. هر چند رقیب جدی به نام بازیهای کامپیوتری به سرعت برای آنها چالشآفرین میشود، اما به هر حال در آینده مشخصی تأثیر این سریالها و در لایه دوم فیلمهای سینمایی در تمدنسازی بسیار مهم است.تا قبل از پیدایش سینما و تلویزیون این مسئولیت بر عهده ادبیات بود. ابتدا در قالب شعر و حماسه سرایی، مبنای تمدنسازی ایلیاد و ادیسه هومر اولین متن مکتوب غربیها بود. طوری که گزارهها و حقایق موجود در بسیاری از رشتههای علمی در گروه علوم انسانی، ایلیاد و ادیسه است. وقتی فروید عقده اودیپ را مطرح میکند، در واقع انگارهای در ایلیاد و ادیسه هومر است. وقتی در سیاست، اقتصاد یا نظامیگری از پاشنه آشیل به عنوان ضعف استراتژیک یک تمدن یاد میشود، باز هم مربوط به ادبیاتی است که در ایلیاد و ادیسه آمده است. این انگاره، انگارهای است که هزار سال قبل در تاریخ خودمان با پدیدهای به نام شاهنامه فردوسی مواجه بودیم و تأثیری که شاهنامه بر این حوزهها داشت. از چشم رستم تا خون سیاوش، از هفت خوان رستم تا نوشدارو بعد از مرگ سهراب همه اینها ضربالمثلهایی است که در جامعه ما فرهنگساز و تمدنساز بوده است. نقشهای استراتژیکی که اشعار و حماسهسراییها میتوانستند در ایجاد بنای تمدنی صورت دهند، بیبدیل است.