سازمان ملل متحد شورای امنیت سازمان تغذیه و کشاورزی مرکز اطلاعات و معلومات سازمان ملل متحد شعبه بخش های داخلی سازمان ملل متحد موسسه دولتی پناهندگان موسسه بازرگانی جهانی سازمان یونسکو صندوق جهانی پول سازمان بهداشت جهانی سازمان نورنبرگ شبکه جهانی خطرناک صهیونیزم اهمیت فرهنگ و ثقافه و کارهای علمی را نیز از نظر دور نداشته و عوامل خود را در آنجا نیز فعال ساخته است. بطوریکه در ایالات متحده آمریکا یهودیان به بیش از 50% موسسات طبع و نشر تسلط دارند و بزرگترین شرکت های انتشاراتی " راندوم هاوس" متعلق به " بنیث سیرف" یهودی روسی الاصل است که از بزرگترین شرکت های انتشاراتی جهانی به حساب می آید. هفت موسسه عظیم جهانی که ظاهراً به نشر تعالیم مسیحیت اشتغال دارند و داستان های مصور تورات و انجیل را برای کودکان به همه زبان های عالم و از آن جمله به زبان فارسی چاپ می کنند و کتابها را بهترین کاغذها و بهترین چاپها و هنرمندانه ترین نقاشی ها به اهل عالم عرضه می کنند. در واقع تحت نفوذ صهیونیست ها می باشند، در این کتابها پیشنهاد شده است که همه مردم بیایند واندیشه خطرناک زنده شدن بعد از مرگ را رها کنند و بهشت را در سایه تعلیمات مسیح در همین دنیا برپا کنند و به گفته داوود پیامبر یهود تحقق بخشند که می گوید: در جهان فردا همه دشمنی ها پایان می پذیرد و همه در سایه حکم خداوند زندگی خواهند کرد. این جزوات به گونه ای نوشته شده است که حکومت یهودیان را حکومت ایده آل برای همه جهان معرفی کرده است و در خلال تبلیغات مسیحی، یهودیان را فرزند خدا و قوم منتخب خداوند و منجی عالم بشریت معرفی نموده و تعلیمات قرانی را به طور کنایه مردود و خطرناک می شمارد. در هر حال صهیونیست عالمی جوانان و مردم کوچه و بازار را توسط ارائه فیلم و سینما و رادیو و تلویزیون و آلات و ابزار لهو و لعب مشغول داشته اند، و اما در سطوح علمی و دانشگاهی به حربه علم و ارائه نظریات علمی و تاریخی روی آورده اند. چنانکه گذشت مجامع فرامانوسری یکی از مراکز حضور صهیونیست ها بوده، یهودیان در خلال توسعه فرامانوسری در درجه اول به جنگ دین و مذهب و شرافت و فضیلت آمده اند، یکی از رهبران فرامانوسری در اظهارات خودش بعد از انقلاب یادآور می شود که برای رسیدن به لژ فرامانوسری لازم است قبل از هر چیز به خدا و پیامبر و ائمه اسلام فحش و ناسزا بگویند و در اولین گام اندیشه های دینی را رها کنند، افرادی که تربیت شدگان لژ فرامانوسری در ایران بوده اند، هویدا، مصور، شریف امامی، اینان از رواج دهندگان اباحی گری و فساد در ایران به حساب می آیند. یکی از ابزارهای علمی که مورداستفاده صهیونیزم قرار گرفته، بهره برداری از مستشرقین است، این مستشرقین تشکیلات خود را در کلاس های درسی، منو تحقیق های باصطلاح علمی و کاوش های تاریخی به دانشجویان خود تلقین می کنند و این دانشجویان به صورت روشنفکران و متفکران در جوامع خود مشغول بازدهی تعلیماتی می شوند که از اساتید مسیحی و صهیونیست خود دریافت داشته اند. حکومت های ناسیونالیستی و جنبش های قومی در سراسر کشورهای اسلامی توسط این افراد ایجاد و گسترش یافته است. از اواسط قرن 19 خاورشناسان یهودی بیشتر متوجه مناطق اسلامی شدند و کتابهایی در مورد اسلام و اسلام شناسی و تفسیر و قرآن و علوم انسانی و فلسفه و عرفان و شیعه و سنی به رشته تحریر درآوردند و سمومات خود را وارد جامعه اسلامی نمودند. "تئودور نولد" که آلمانی مبلغ فرهنگ لائیک هلنیسم و متخصص زبان عبری در تحقیقات خودش که مرجع بسیاری از خاورشناسان دیگر شده است به هجو و تخطئه قرآن و اسلام پرداخته، اظهار می دارد از لحاظ زبان شناسی کلمات زبور برتر و بالاتر از مفاهیم قرآنی است. جوزف لیل یهودی صهیونیست دیگر، اسلام را عبارت از یک حمله به دبن مسیح و یهود شمرده که خدش بعدها تبدیل به یک دین شده است. گورویچ و ماسینیون و گولد زیهر و صدها اسلام شناس و مستشرق دیگر هر کدام به نحوی از انحاء گاهی در شکل دشمنی و عداوت و زمانی در لباس دوستی و دلسوزی تعبیرات و تفسیرات ناروایی پیرامون اسلام و مسلمانان ابداع کرده و آن را در سطوح دانشگاه ها انتشار داده اند.و شاگردان و تربیت شدگان آنان به سراسر کشورهای اسلامی گسیل شده اند که کوچکترین خطر آنان همین "بنی صدر" بود. تئودور سن،بیگر، شائدر: یهودیان صهیونیست و در عین حال اساتیدی هستند که از زاویه تاریخی و اجتماعی و فلسفی اسلام را مورد حمله قرار داده اند. بخش اسلام شناسی دانشگاههای اروپا اصولاً مرکز اجتماعی خاورشناسان و محققان یهودی می باشد، ودر سراسر اروپا و آمریکا و کشورهای آفریقایی و حتی کشورهای عربی دهها عالم ودانشمند یهودی یافت می شود که تخصص آنان در علوم قرآنی و اسلامی است. البته از آنجا که قوم یهود در همه جا بصورت یک اقلیت هستند و در کشورهای میزبان به کار زراعت و کشاورزی و کار در کارخانه ها روی نمی آورند و از مردم و از زمین و از کارخانه خدمات عمومی به دور هستند، و بنابراین به کارهای دلالی و ثانوی و واسطه ای روی می آورند و گرفتاری و مصیبتی که برای ملت ها پیش بیاید اینان از آن مصیبت ها به دور می مانند و بلکه مصیبت ملت ها موقعیتی مناسب است برای رشد و نمو یهودیان. به این دلیل است که هنگامی که مردم معمولی ناچارند در زراعت و کشاورزی و کارگاه ها کار کنند، اینان به دانشگاه ها و محافل علمی و تخصصی و خرید و فروش زمین و تجارت خارجی و کارهای کم زحمت و پر درآمد روی می آورند، این درآمدهای بی حساب تجلی های گوناگون در اقلیت یهود پیدا می کند، یکی از این تجلیات راه یافتن فرزندان این اقلیت ها به دانشگاهها و موسسات علمی و اطلاع به رموز خفیه کشورها و سرزمین ها می باشد، و همین پیشرفت کاذب و غیر طبیعی و فرصت طلبانه است که موجب سرکشی و طغیان و باعث هلاکت و نابودی دسته جمعی یهودیان در طول تاریخ شده است . یهودیان پیوسته بر سر سفره دیگران رشد و نمو کرده اند و از فرصت ها بهره برداری سوء نموده اند و پیوسته و در نهایت گرفتار عواقب وخیم شیطنت و ظلم وستم و طغیان خود شده اند، و به عبارت دیگر یهودیان یک طایفه ناهنجار بوده، چون "همگانی بودن خود" را از دست داده اند و مانند همگان نیستند، بلکه بر خلاف همگان می باشند، و اشکال قوم یهود در همین است، اشکال در "ناهنجاری قوم یهود" است. به این مناسبت است که از رنسانس به این طرف تعداد قابل ملاحظه ای از دانشمندان و مخترعان و صاحبان مکاتب سیاسی و فلسفی و جامعه شناسی و روان شناسی و زیست شناسی از میان قوم یهود برخاسته اند، و این نه به جهت یک امتیاز ویژه و خلق ممتاز و شعب مختار و ملت برگزیده بودن است، بلکه به جهت شرایط جنبی و اجتماعی و در اقلیت بودن و در انزوا بودن قوم یهود است. امروزه هیچ ملت و قومی فکر نمی کند که چرا وطن ندارد، و چرا در یک سرزمین سکونت ندارد، لیکن قوم یهود به علت هزاران سال آوارگی، پیوسته این اندیشه را با خود دارند که چرا دارای یک سرزمین نیستند و این فی الواقع یک درد بسیار جانکاه است، که چرا یک مردمی بعد از هزاران سال هنوز در یک سرزمین استقرار نیافته اند، و در حقیقت این یک عذاب الهی است که بر قوم یهود نازل شده ، به علت اینکه پیامبران خدا را یاری نکردند و برای اینکه به حضرت عیسی ایمان نیاوردند و تعلیمات مسیح را نپذیرفتند و این همان بار لعنتی است که به دوش خود حمل کرده اند و تا هنگامی که به حضرت عیسی کافر هستند در این عذاب خواهند بود. لیکن یهودیان به جای اینکه مساله بی وطنی را از راه الهی و خدائی آن حل کنند و به حضرت مسیح(ع) ایمان بیاورند و در جامعه مسیحی حل بشوند و رنگ مردمی پیدا کنند، و از مردم بشنوند و "همگانی بودن خود" را بازیابند، اینان رنج بی وطنی و آوارگی خود را بوسیله پناه آوردن به طلااندوزی و فتنه انگیزی و خود بزرگ بینی و تعصبات باطله و فساد و طغیان حل کرده اند. اینکه اینان به طور همگانی به سوی ثروت اندوزی روی می آورند، این برای پناه آوردن به الهه طلا و الهه پول و سرمایه است، اگر به سوی علم و دانش و تحقیقات علمی روی می آورند. این نیز علم غیرالهی و غیرسالم است و نظر آنان، تحصیل سلطه و نفوذ و ظلم و طغیان و فحشاء و فساد می باشد. بنابراین حضور آنان در محافل علمی نیز داستانی است به مانند حضور آنان در عالم سرمایه گذاری و تجارت و سوداگری. درمیان دانشمندان بعد از رنسانس، دانشمندان و محققانی مانند : اسپینوزا بنیان گذار علم گرائی و مادیت، نیوتون ، ایک فروم، مارکس پلان، مارکس، زیگموند فروید، گورویچ، رودنسون، آیزاک روچر، هربرت ماکوزه، دورکهیم، ماکس وبر، کاری پویر، ریمون آرون، و سرانجام بانی بزرگترین و مسکوت ترین جنایت قرن "آلبرت انیشتین" همه یهودی بوده اند و علو دانش آنان در همه حال در خدمت فراعنه روزگار از قبیل هیتلرها، روزولت ها، استالین ها، موسیلینی ها، چرچیل ها و بن گورین ها بوده است، واینان علم را در خدمت زور قرار داده اند. در سایه همین خصلت انزوا و اقلیت بودن از میان 15 میلیون یهودی 43 نفر برنده جایزه نوبل شده اند، و حال آنکه از میان یک میلیارد جمعیت مسیحیت عالم فقط 200 نفر برنده برنده جایزه نوبل شده اند، یعنی از هر 5 میلیون نفر یک نفر.نفوذ در احزاب و و نفوذ در در رجال پارلمانی یکی از اهداف دیگر صهیونیزم است، تحقیق و بررسی پیرامون تمدن یونان قدیم و مطرح کردن تمدن روم به عنوان مهد تمدن بشری ، کاری است که اصولاً توسط روشنفکران و جامعه شناسان و تاریخ دانان یهود واقع شده است و منظور آن است که اندیشه های مشرکانه یونانی را ریشه و پایه تمدن بشری به حساب می آورند . در این راستا پیدایش اسلام به شکل گردبادی ترسیم می شود که تمدن روم را ویران کرده است و سرانجام دوره رنسانس دوره ای است که بشریت مجدداً دوره انحطاط و رکود را پشت سر گذارده به اصل اولیه خود و به دوره علم و تحقیق و واقع گرایی باز می گردد. در راستای تحقیق از فرهنگ یونان باستان مساله حکومت به صورت دموکراسی و چند حزبی نیز مطرح شد و دموکراسی در برابر حکومت دیکتاتوری قرار گرفت، و بعدها همه این مفاهیه تحریف شد. یکی از سیاست های عمومی یهودیان تشویق حکومت ها به تشکیل احزاب گوناگون و تشویق یهودیان به حضور در این احزاب می باشد، البته صهیونیزم نه از باب ترویج دموکراسی و آزادی، بلکه از باب ایجاد اختلاف و تحزب و حضور در احزاب گوناگون مروج احزاب می باشند.