از 3000 سال پیش که دولت یهود در اورشلیم منقرض شد تا امروز دولتی به نام اسرائیل و سرزمینی به نام اسرائیل وجود نداشته است . در این باره "بن گوریون " نخست وزیر سابق اسرائیل می گوید:" لازم نیست نام اسرائیل در تواریخ ثبت شده باشد ، همین قدر کافی است که ما این نام را در دل خود ثبت کرده ایم" در هر حال در نقشه عالم هرگز کشوری به نام اسرائیل وجود نداشت ، لیکن اندیشه پیدایش دولتی توسط قوم اسرائیل همیشه در قلوب یهودیان وجود داشت که در انتظار بودند مسیح موعود چنان حکومتی را پدید آورد، و از آنجا که حضرت مسیح را انکار کردند ، بنابراین تشکیل دولت اسرائیل نیز منتفی شد، لیکن بعد از پیدایش ایادی استعمار و پیدایش نیاز استعمارگران به انسان های مزدور و جنایتکار ، یهودیان حاضر شدند ، لا اقل با پذیرفتن ننگ مزدوری و جنایتکاری ، به تاسیس حکومتی شیطانی تحت نظارت و حمایت استعمارگران و جهانخواران توفیق یابند و بنابراین با پیدایش چنان نیازی شیطانی و استعماری ، یهودیان در سایر عالم به جنبش و تکاپو افتاده به تشکیل کنفرانس ها و اجراء توطئه های خطرناک پرداختند و برای اولین بار "تئو دور هرتزل " خبرنگار و نویسنده دانمارکی الا اصل کنفرانسی متشکل از 300 نفر از اندیشمندان و متفکران صهیونیست به نمایندگی از سوی 50 جمعیت یهودی برگزار نمود. در این کنفرانس که کاملا سری در شهر بال سوئیس به سال 1897 برگزار شد "تئودور هرتزل" با توجه به تغییرات اوضاع سیاسی به سود غرب و به زیان شرق مکان تاسیس یک وطن یهودی را مورد بررسی قرار داد و در همان سال کتابی به نام "دولت یهود " به رشته تحریر در آورد ، که در آن از قوم یهود خواسته بود که با توجه به اینکه هر ملتی برای خود سرزمین و دولتی دارد ، اینان نیز دولت یهود را در سرزمین فلسطین و یا آرژانتین تشکیل دهندکه بعدها تشکیل دولت یهود در اوگاندا نیز تحت بررسی قرار گرفت.هرتزل برای انجام این طرح، همزمان با آماده سازی یهودیان برای مهاجرت به فلسطین، با سلطان عبدالحمید عثمانی ملاقات و گفتگو نمود. هدایای گران قیمتی نیز اهداء کرد و از وی خواست موافقت کند تا یهودیان در سرزمین فلسطین مقیم شده به کارهای تجاری و کشاورزی بپردازند، لیکن سلطان عبدالحمید اقامت یهودیان و مهاجرت اروپائیان به آنجا را یک توطئه خوانده با مهاجرت و سکونت یهودیان خارجی در فلسطین موافقت نکرد.سرانجام بعد از جنگ جهانی اول و انقراض خلافت عثمانی و اشغال سرزمین های سوریه و فلسطین و اردن و عراق توسط نیروهای انگلیسی ، مهاجران یهودی همراه نیروهای انگلیسی، روانه صحرا ی سینا شدند و در آنجا سکنی گزیدند، و سرانجام با موافقت جمعیت اتحاد و ترقی که یک جمعیت " پان ترکیسم" و ناسیونالیسم ترکی بود، یهودیان اولین جواز اقامت خود را در یافا و قدس شریف دریافت نمودند و بدین گونه خیانت به عالم اسلام توسط " جمعیت اتحاد و ترقی" که یک جمعیت ملی گرا بود و خود را وارث عثمانی ها می دانست انجام گرفت. دولت انگلستان خود در اثناء جنگ جهانی اول و بعد از آن تمایلی به اسکان یهودیان در فلسطین و رنجاندن اعراب نشان نداد، چرا که اعراب در جنگ بر ضد خلافت عثمانی خدمات فراوانی به انگلستان نموده بودند، لیکن با قدرت یافتن آلمان و نیاز انگلستان به حمایت آمریکا ، یهودیان آمریکا توانستند از این موقعیت به سوداهداف خود بهره برداری کنند، بدینسان که آنان با نفوذی که در آمریکا داشتند، شرط حمایت آمریکا و شرکت آن در جنگ جهانی اول را تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین قرار دادند، بدین گونه در بهار سال 1917 رهبر صهیونیست ها " هائیم وایز من" با ملاقاتها و گفتگوهای فراوانی که با چرچیل و بلفور داشت آنان را وادار نمود تا باتشکیل یک حکومت یهودی در فلسطین موافقت نمایند، البته در اعلامیه "بلفور" به طور صریح به نام تاسی حکومت اسرائیل قید نشد و احساسات عرب مراعات گردید، لیکن در حقیقت اساس تشکیل یک حکومت یهودی پی ریزی شد. این اعلامیه یکسال قبل از سقوط خلافت عثمانی مورد موافقت نهایی بالفور وزیر امور خارجه انگلستان و ویلسن رئیس جمهور آمریکا قرار گرفت و امضاء شد و مفاد ان تنها پس از 2 سال به اطلاع اعراب رسید ، وآنان گوشه ای از نتایج همکاری خود با بریتانیای کبیر را دریافت نمودند . این اعلامیه که مضمون آن موافقت انگلستان با اسکان یهودیان در فلسطین بود به سال1922 توسط جامعه ملل که زیر نفوذ شدید صهیونیزم قرار داشت به تصویب رسید و مهاجرت دسته جمعی یهودیان به خاک فلسطین آغز گردید و سرانجام بعد از تلاش فراوان و شبانه روزی صهیونیست ها و تمایل اروپائیان به اسکان یهودیان در خارج از خاک اروپا ، در 24 سپتامبر 1948 دولت اسرائیل تاسیس شد، در حالیکه حکومت روسیه شوروی فقط بعد از 8 دقیقه از انتشار خبر تاسیس اسرائیل و ایالات آمریکا پس از 11 دقیقه، حکومت غاصب را به رسمیت شناختند.