امروز صهیونیسم حاکم بر هالیوود هیچ حریمی را محترم نمی‌شمارد و مقدس‌ترین شئون اجتماعی را «حتی در حوزه دین و کلیسا» به تمسخر می‌گیرد. در فیلم‌های دهه اخیر هالیوود ، پدران متجاوز، مادران خیانتکار، دختران فریب خورده، پسران منحرف و حتی کشیش‌های شیطان‌پرست فراوان‌اند. عشرتکده‌های هاوایی و قمارخانه‌های لاس وگاس به لوکیشن‌های دائمی و محبوب فیلم‌های آمریکایی تبدیل شده‌اند و قصه بسیاری از فیلم‌های هالیوود در این فضای لبریز از گناه اتفاق می‌افتد.
در روزگاری که پول به نخستین ارزش انسان غربی تبدیل شده، سینمای هالیوود نیز تمامی ارزش‌های اخلاقی را در مسلخ پول قربانی می‌کند. در قاموس هالیوود، فیلم ارزشمند، باید پول‌ساز باشد و برای پول‌ساز بودن یک فیلم باید بر نقاط ضعف خاطبین آن انگشت نهاد و پست‌ترین غرایز و تمنیات نفسانی انسان غربی را به خود او نشان داد. سینمای هالیوود تشنه پول است و این تشنگی را به مخاطبین خود نیز تسری می‌دهد. افسوس که عطش پول درمان‌ناپذیر است و آتش آن به هیچ آبی فرو نمی‌نشیند. در آینه جادوی هالیوود جوان آس و پاسی بر سر میز قمار یک شبه میلیونر می‌شود و حسرت و دریغ میلیون‌ها بیننده جوان را بر می‌انگیزد. همزمان خانواده او در مسابقه لاتاری شرکت می‌کنند و بلیط طلایی را از پیرمرد بیماری که از شوق برنده شدن در مسابقه سکته کرده، می‌ربایند! در تمام این صحنه‌های پر زرق و برق، بینندگان نیز در لذات رویای این خانواده خوشبخت شریک می‌شوند و مثل آنان دل و دین به پول می‌بازند. حال آنکه در پشت صحنه فیلم، فیلمسازان صهیونیست به ساده دلی مخاطبین خویش می‌خندند.
یکی از بزرگان یهود گفته بود: «ما حکومتمان را با دنیایی از متخصصان علم اقتصاد احاطه خواهیم کرد. به همین دلیل علم اقتصاد مهم‌ترین موضوع آموزشی است که توسط یهودیان تعلیم داده می‌شود. کهکشانی از بانکداران، صاحبان صنایع، کارخانه‌داران، کاپیتالیست‌ها و خصوصاً میلیونرها ما را احاطه خواهند کرد، زیرا عملاً همه چیز با توسل به ارقام تعیین خواهد شد.» با مرور همین چند سطر می‌یابیم که از چه رو سینما طی این همه سال در تعیین الگو‌های مصرف و هنجارهای اقتصادی مخاطبین خویش همواره پیشقدم بوده است.