بسم الله الرحمن الرحیم
دوستان عزیز سلام. امیدوارم از این وبلاگ استفاده کنی و ما را از نظرات خود محروم نکنی.
سردمداران واقعی هالیوود
مقدمه:
همین دیشب بود که یه فیلم پرزد وخورد دیدیم. همه اعضای خونواده بودن، پدر بزرگ، بابا، مامان،داداش بزرگه وکوچیکه وخواهرم. بعد از فیلم از دست برادر کوچیکه کلافه شده بودیم، از بس که مثل قهرمان فیلم بالا و پایین می پرید. امروز تو مدرسه دوستم هم تعریف می کرد : دیشب نمی دونی چه فیلمی دیدیم! نقش اول کارش بیست بود. عجب جلوه های ویژه ای داشت . فقط نمی دونم چرا جدیداً توی فیلما اینقدر سیاهی و قرمزی و ناامیدی زیاد شده. اون یکی دوستم هم ... تاثیر سینما و تبلیغات رسانه ای بر شخصیت فرد و جامعه به هیچ وجه قابل انکار نیست .ضرورت دارد که سعی کنیم با طی مقدمات علمی و فکری و با تامل در حین ارتباط با فیلم ها از تاثیرات منفی آنها بکاهیم. اگر به مطلب قبل، تاکید قرآن بر اینکه :« به راستی بدترین دشمنان مومنان یهوداست.»(1) را اضافه کنیم و بدانیم که از نظر محققان غرب شناسی نود درصد سینمای آمریکا(هالیوود) یهودیند، حساسیت ما بیشتر می شود. در این صورت باید دقیقاً به تاریخچه سینما و یهود(که سینما را ساحل نجات خود می داند) دقت کنیم. در این متن، ابتدا برخی مقدمات لازم و سپس تاریخچه اجمالی هالیوود را آورده ایم. تاکید ما از آوردن مقدمات، نقد برخی ازمهم ترین اسطوره ها و تصویر سازی های رسانه ها وسینما ست، تا بدین وسیله هم به شما نشان دهیم که رسانه ها وسینما تا چه حد می توانند واقعیات را وارونه جلوه دهند و به همه بباورانند! در این گفتار مختصر برآنیم که بعضی سرخط های کلی را متذکر شویم، به این امید که مخاطب فهیم مان، خود راه را ادامه دهد و ما را هم از نتایج مطالعاتش بهره مند گرداند. (لازم است که ازهمین ابتدا توجه شما را به اهمیت مطالعه پاورقی های مقاله و دنبال کردن بحث ها جلب کنیم.)
غصب یا کشف آمریکا:
هنگامی که اروپاییان به وجود منابع سرشار سرزمینی و آب و هوایی و ثروت زیاد قاره آمریکا پی بردند، مهاجرت غاصبانه و برتری طلبانه آنها به سوی این قارة ثروتمند آغاز شد. قاعدتاً این سرزمین غنی و خوش آب و هوا ، قبلاً ساکنینی داشت .شاید تعجب کنید اگر بشنوید که این ساکنین،مردمانی پیشرفته و متمدن بوده اند که تمدن های با شکوهی چون «آزتک ها» و «مایاها» نشانگر بخشی از زندگانی آنها است. مهندسین عمران هنوز هم در حیرت ساختمانهای عظیم و جاده های مستحکم آنها، در دل کوهها دندان به لب دارند.(برخلاف فیلم ها و کارتون های آمریکایی وسترن و ماجراجویانه که سرخپوست ها را انسان هایی وحشی و بی تمدن معرفی می کنند.) ارو پاییان تازه از راه رسیده مالکان این سرزمین را بی رحمانه مورد تجاوز و کشتار قرار دادند. جوانان آنان را به بردگی گرفتند کودکان و پیران را کشتند و زنانشان را به فحشا کشاندند؛ تا حدی که جناب «کریستف کلمب» این کاشف اسطوره ای !؟ در سفر دوم خود طی 13 سال از دویست و پنجاه هزار بومی یک منطقه از آمریکا فقط شصت هزار نفر را زنده گذاشت ! (یعنی حدود صد و نود هزار نفر کشته ، فقط در یک منطقه) (2)
برده داری منادیان آزادی
استخراج منابع سرشار و بکر این سرزمین، نیاز به نیروی انسانی زیادی داشت؛ لذا تجارت برده های آفریقایی به آمریکا رونق خاصی گرفت.در این تجارت سوداگرانه، به مردمان مظلوم و ستم دیده آفریقا توسط نژاد پرستان آنگلو ساکسون(3) ظلم های زیادی روا داشته شد. چندین ده میلیون سیاه پوست از خانه وکاشانه خود دزدیده شده و به آمریکا برده شدند. چه بسیار مادرانی که از فرزاندان خردسال خود جدا شدند و چه بسیار پدرانی که از دخترکان خود دور شدند و هرگز چشمان منتظر و اشکبار بچه ها والدین خود را ندیدند! آفریقایی های مظلوم برای همیشه به دوراز وطن خویش با زور اسلحه، درآمریکا ماندگار شدند. چند میلیون نفر از آنها از شدت بد رفتاری و گرسنگی در بین راه جان باختند و بقیه به عنوان انسانهای درجه دو که به اندازه حیوانات اربابان خویش هم ارزش نداشتند به زندگی نکبت بار در آمریکا تن دادند. این آنگلو ساکسون های نژاد پرست و خود پرست فقط به یک چیز فکر می کردند:«بیشترین سود مادی». آنها انسانیت و خدا و دین را به پای هوس های خود قربانی کرده بودند.
مهاجرت اجباری
اروپاییان طماع زیادی هم به این قاره غصب شده جدید سرازیر شدند. در این میان سرمایهداران یهودی مستقر در آمریکا مانند: «یاکوب شیف» و «آگوست بلمونت» و غیره که نبض سیاست و اقتصاد در دستشان بود، دریافتند که تعداد اندک یهودیان، متناسب با قدرت عظیم مالی و سیاسی آنها نیست. اما در دیگر گوشة جهان، یعنی روسیه و اروپای شرقی، جمعیت انبوهی از یهودیان زندگی میکردند که تعدادشان در پایان سده نوزدهم میلادی حدود پنج میلیون نفر بود. از سوی دیگر، دولت روسیه دلالی املاک کشاورزی و فروش مشروبات الکلی را برای یهودیان ممنوع کرده بود.این شغل ها از حرفههای سنتی آنها بود. یهودیان برای رسیدن به ثروتهای کلان به بنبست رسیدند. زر سالاران یهودی آمریکا هم نیاز داشتند تا از این نیروی بالقوة یهودی، برای نفوذ در همة شئون آمریکا استفاده نمایند.
پوگرومها
حملات دلخراشی که از سال 1881 تا 1921 میلادی به برخی روستائیان یهودی روسیه شد و عاملین آن هم تا کنون شناخته نشدهاند، باعث مظلومیت نمایی یهودیان شد و زمینة مهاجرت بیشتر آنها را در سرزمین آمریکا فراهم ساخت. برخی از اندیشمندان و تاریخ نویسان این حملات و قضایایی مشابه آن را درسرزمینهای دیگر(4) از جانب خود زرسالاران یهودی می دانند که حتی حاضرند هم کیشان مستضعف خویش را هم برای رسیدن به مال و منال دنیا به سلاخی بکشند این حملات به «پوگرومها» شهرت یافت.
هالیوود جایگاه امن یهودیت صهیونی
مهاجرت یهودیان به آمریکا با حمایت سرمایهداران یهود آغاز شد و مهمترین حرفههای سنتی یهودیان نیز به آمریکا منتقل شد،مثل: ایجاد شبکه گسترده تجارت مشروبات الکلی و عتیقه جات و مواد مخدر ، فحشا، قمار ، بانک داری ربوی وتبهکاری سازمان یافته. در میان نخستین نسل مهاجرین یهودی که توسط لرد روچیلد(5) و بارون هریش (سرمایه داران یهودی) به آمریکا اعزام شدند، بنیانگذاران صنعت سینمای آمریکا (هالیوود) قرار داشتند، مانند لویی مایر، برادران شنک، شموئل گلب فیش (که بعداً نام خود را به ساموئل گلدوین تغییر داد) لویی زلنیک، برادران وارنر، سام اشپیگل، الجانسون اسرائیل بالین (ایروینگ برلین) و غیره. یهودیان ابتدا سالنهای سینما را در اختیار گرفتند. آنها به سرعت سالنهای سینما را گسترش دادند و سپس به تولید فیلم هم پراختند. آنها در فیلم« ملکه الیزابت» از بازیگر مشهور تئاتر سارا برنار (که یهودی بود) استفاده کردند تا آمریکائیان سنتی را جذب کنند. بالاخره با تلاش یهودیان انحصار فیلم سازی که متعلق به ادیسون و ساحل شرقی بود، لغو شد و یهودیان عازم ساحل غربی شدند تا« هالیوود» را بنیان گذارند. استودیوهای شش گانه آمریکایی در دهه 1920میلادی، هالیوود را در حومه شهر لسآنجلس تشکیل دادند و تا حدود 30 سال حاکم مطلق بودند. صاحبان این کمپانیها، یهودی و از مهاجرین اروپای شرقی بودند. این عده شامل برادران وارنر (به ویژه جک وارنر)، ساموئل گلدن، لویی مایر، کارل لمله، ادولف زوکر، ویلیام فاکس میشدند که به ترتیب استودیوهای برادران وارنر، متروگلدن مایر، یونیورسال، پارامونت، کلمبیا و فوکس قرن بیستم را تأسیس کردند. اولین استودیو توسط کارل لمله تأسیس شد که نامش یونیورسال بود. آنها از هر چیزی برای موفقیت فیلمهایشان استفاده کردند، همانند: سیستم ستارهسازی، موضوعات غیراخلاقی، خشونت، اسطوره سازی، ترویج خرافات، خیال پردازی ، جادو، فلسفه ها و تفکرات انحرافی، سمبل ها و نشان های گمراه کننده، فرقه سازی های شیطانی، تبلیغات فریبنده و دروغین، استفاده ابزاری از زنان، سرگرمی های غیر مفیدو مشغولیت های کاذب… تهیه کنندگان یهودی، حاکم مطلق بودند و کارگردانان و هنرمندان، تحت فرمان آنها. اما با نیاز به یک فرهنگ و جریان فراگیر برای رسوخ در قلب مردم عادی، اسطورههای رویایی را برای مردم ساختند و آنها را در تخیلات شیرین فرو بردند. یهودیان ضمن توجه به اختلافات طبقاتی، با بیان ارزشهای طبقه مرفه و متوسط برای کارگران و توجه به زنان، جوانان و خانواده و در مجموع ارائه دیدگاههای لیبرالی، توانستند در میان عوام مردم، نفوذ کنند. (هرچند آنچه که در آن فیلمها مطرح میشد تصویری واقعی از آمریکا نبود و بیشتر تخیلاتی بود که آرزوهای مردم عادی را شکل میداد.) 75 درصد آمریکائیان دست کم هفتهای یک بار به سینما میرفتند و سینماها مانند کلیساها اهمیت یافت. مردم احساس کردند مذهب جدیدی وارد زندگیشان شده است که هنرپیشگان آن نقش الههها و بتها را داشتند و مراسم «اسکار» توسط «لویی مایر» مرد اول هالیوود و برای ایجاد شوری همگانی برپا شد…
یهودیان برای ادغام شدن با مردم و تحت پوشش قرار دادن آنان از هیچ تلاشی دریغ نکردند و استودیوها یهودیان را در فیلمهایشان طوری ستم دیده و آواره نشان دادند که دلسوزی مردم برانگیخته شود. این روند هنوز هم به شدت ادامه دارد. از سوی دیگر، رؤیای زندگی شیرین آمریکایی با فیلمهای موزیکال که اختراع استودیوها بود، به اوج خود رسید که خود مروج ارزشهای لیبرالی(6) بود. «آیروینگ برلین» یهودی با ساخت موسیقی فیلم و سرودهای ملی و میهنی امریکایی، از رییس جمهور آیزنهاور جایزه مخصوص گرفت. این گونه یهودیان ، با برنامه حساب شده ای خود را مشتاق فراموش کردن ریشههای خویش و ادغام در جامعه آمریکا نشان می دادند تا مردم به آنها بدبین نباشند. «لویی مایر» که میگفت روز تولد واقعیاش را نمیداند، جشن تولد خود را در چهار ژوئیه (روز استقلال آمریکا) گرفت و خود را یک یانکی نمونه در چشم مردم معرفی کرد. قهرمان فیلم «یانکی دودل، دنی» نیز که سمبل آمریکا بود درچهار ژوئیه متولد شده بود. فرزندان این یهودیان میگویند که هیچ نشانهای از یهودیت در خود نمیبینند. هنر پیشگان یهودی برای آن که با نامهای نامأنوسشان، مردم را از سینماها نرانند، نامشان را عوض کردند.(7) به این ترتیب زنان و مردان بازیگر یهودی، سمبل مردم آمریکا شدند. استودیوهای فیلمسازی، برای یهودیان نیویورک که سنتی بودند فیلمهای مخصوص ساختند که درست جهت عکس دیدگاههای لیبرالی هالیوود بود و هم چنین برای سیاهان و… و با این شرائط، تا حدود یک دهه، بالاترین درآمد دنیا متعلق به «لویی مایر» بود.
نازیها و یهودیان، یهود ستیزی یا همکاری؟
با روی کار آمدن نازیها در آلمان، سینماگران یهودی آمریکا با انتشار بیانیهای تلاش داشتند تا آمریکا را وادار به اقدام علیه نازیها کنند. اما سیاستمدار آمریکایی جوزف کندی (پدر جان. اف. کندی) در ملاقاتی مخفی با سران کمپانیها، با این استدلال که اگر آمریکا وارد جنگ شود مردم، یهودیان را مسؤول خواهند دانست، آنان را متقاعد به عقبنشینی کرد. یهودیان، قهرمانانی اسطورهای نظیر«سوپرمن»اختراع کردند که در ظاهر روزنامهنگاری روشنفکر، اما در واقع قهرمانی است که دولتها و نیروهای خبیث را با قدرت خویش سرِ جایشان مینشاند. و همچنین چارلی چاپلین یهودی فیلم «دیکتاتور بزرگ» را در هجوِ هیتلر ساخت و… سرانجام پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی، هالیوود و دولت در یک اتحاد بیسابقه برای تبلیغات و رواج میهنپرستی شریک شدند. یهودیان اعتقاد داشتند همة اختلافات نژادی در آمریکا باید کنار گذاشته شود تا نازیهای ضد یهود شکست بخورند و به برکت شور جنگیِ ضد نازی، یهودیان هالیوود برای نخستین بار جرأت کردند مسأله یهودستیزی (8) و ظلم به یهود را در سینما مطرح کنند، مانند فیلم «توافق آقایان» که برنده اسکار بهترین سناریو شد. امروزه در مجامع تبلیغاتی دنیا یهود ستیزی یا سامی ستیزی یا آنتی سیمیتیزم به معنای اذیت و آزار بی منطق یهودیان توسط دیکتاتور هایی چون هیتلر اطلاق می شود . اما اکثر این مجامع تبلیغاتی، خود یهودی و صهیونیستی هستند. یهود ستیزی هم مانند بسیاری دیگر از واژه ها مورد سوء استفاده شدید قرار گرفته است . دربسیاری از تحقیقات تاریخی می یابیم که سران مادی گرای یهود از این حربه به نفع ظلم های خود سود جسته اند. پروفسور روژه گارودی، اندیشمند فرانسوی در جلد دوم کتاب محاکمه آزادی همکاری های هیتلر و سران صهیونیسم را ثابت می کند. او با اسناد تاریخی نشان می دهد که اولاً بسیاری از کشتارهایی که به هیتلر نسبت داده اند دروغ تبلیغاتی است و ثانیاً فشار های هیتلر به برخی یهودیان اروپا برای کوچ اجباری آنها به فلسطین بوده است تا جمعیت یهودیا ن بیش از فلسطینی ها شود و راحت بتوانند آنجا را غصب کنند.
نسل جدید شرکت های فیلم سازی یهودی
کم کم غولهای هالیوود مثل لویی مایر از دور خارج شدند و ردههای دیگری از یهودیان کنترل را به دست گرفتند. امروزه کمپانیهای «یونایتد آرتیس» و«کانون» آمریکا و«فالکون» انگلیس (9) هم از آن صهیونیستهاست. آنها سعی می کنند با بلعیدن شرکتهای کوچکتر سیطره خود را در کشورهای دیگر هم کاملتر کنند. شرکت فالکون از آن عماد فایدمصری مشهور به دودی بود. صهیونیست ها بعد از موفقیت فیلم این کمپانی به نام «ارابه آتش» این شرکت را با تهدیدکردن صاحبش به مرگ با بهایی بسیار پایین تر از قیمت روز از چنگ او درآوردند.
مالکیت شرکتهای سینمایی، بهترین حربه
اهداف مهم صهیونیستها از به دست گرفتن شرکتهای سینمایی از این قرار است :
1- بسط ارزشهای مادی گرایانه که امروزه در ارزشهای آمریکایی متبلور است و شامل انحرافات جنسی، خشونت، وهم انگاری و جادوگری، علوم تجربی(ساینتیستی) و حس گرایی افراطی (پوزیتیویسم) وشکاکیت می شود . / 2- جهانی کردن اسطوره ها و خرافات و دروغهای صهیونیستی – یهودی مثل افسانه فتح بی رحمانه و قساوت گونه فلسطین(!) توسط یوشع بن نون (علیه السلام)، اسطوره های قوم برگزیده و سرزمین موعود و آوارگی و مظلومیت همیشگی یهودیان در طول تاریخ و ظهور منجی یهود(مسیح راستین!) در آخرالزمان وبهشت زمینی یهودیان. فیلم« ده فرمان » در راستای تثبیت همین اسطوره هاست. صهیونیست ها برای باوراندن دروغ های بزرگی چون شش میلیون کشته یهودی درجنگ جهانی دوم و دادرسی دادگاه نورمبرگ و فاشیسم ستیزی یهودیان . فیلمهایی چون «اردوگاه آشویتس» ، «فهرست شیند لر» ، «هولوکاست (اتاقهای گاز)» ، «شوآ» و «سلام آلمان» (10) را دقیقا در همین راستا ساخته اند . / 3-جلو گیری از اعتراض و فشار افکار عمومی داخلی و جهانی به سیاستهای اشغال گرانه و توسعه طلبانه صهیونیستها و غربی ها در کشورهای مختلف خصوصا فلسطین اشغالی در عرصه سینما . / 4-بی تمدن و عقب مانده و تروریست جلوه دادن و تحقیردشمنان واقعی و خیالی خود خصوصا مسلمانان، فیلمهایی چون « محاصره » و « دروغهای حقیقی » در همین راستاست . / 5- الگودهی و آموزش نسل جدیدکشورهای مختلف همان گونه که خودمی پسندند . بسیاری ازفیلمهای قهرمان پرور غربی مانندفیلمهای«آرنولدشوارتزینگر »و« فرانکی»(11) با همین هدف ساخته شده اند. / 6- کسب و تجارت سود آور گیشه ها به هر بهایی و به وجود آوردن مصرف کنندگان منفعل و تنبل . / 7-ترویج و تقویت روحیه درونی قوم بنی اسرائیل مثل تقویت زبان عبری و نمادهای توراتی چون: شمعدان هفت شاخه، عقاب، خروس، شیر، شاخه زیتون، تاج، ستونهای معبدسلیمان(علیه السلام)، ستاره داوودی، عرقچین مخصوص یهودیان، کلاه شاپو و کت و شلوار سیاه رنگ، بلندگذاشتن موهای بنا گوش (کلاله) در مردان(12) / 8-برتر جلوه دادن یهودیان و قوانین آنها درتمام عرصه ها و تحقیر دیگرادیان. فیلم «غریبه ای درمیان ما» تصویربسیارزیبایی از زندگی یهودیان در محله خودشان در نیویورک ارائه می دهد که با رعایت دستورات شرعی دین یهود، مانند: جدایی زن و مرد حتی با پرده در اتوبوس و سر میز غذا و ادب بزرگتر را رعایت کردن و خصوصا ولایت پذیری بی چون و چرا از حاخامها زندگی آرام و خوشی را دارند . فیلم «دختر راهبه» هم با دقت ، دین مسیحیت را بد جلوه می دهد و فیلمهایی که علیه مسلمانان می سازند از حد شمارش خارج است مانند فیلم «کشتی های بلند» و«ماه» «سحر» و «هدیه». در اکثر این فیلمها مسلمانان انسانهای ضعیف و شهوتران و خائن و متعصبی هستند که در قساوت قلب و فساد اخلاقی و تجاوز همتا ندارند و غالبا شخصیت مقابل اینها یهودیان امانت دار و مهربان و تحصیل کرده ای هستند که مورد تعدی قرار گرفته اند و با شجاعت و زیرکی حق خود را باز پس می ستانند.(13) در بسیاری از فیلمها هم با فردی کردن دین زمینه را برای بسط ادیان سکولار و بی تفاوت مهیا می کنند. / 9-در دست گرفتن جشنواره های بین المللی فیلم ودادن جایزه به فیلمهای مورد نظر خود (14) / 10-جذب وخرید هنرمندان و سینما گران کشورهای مختلف و خط دادن به این صنعت در اقصی نقاط جهان و کمرنگ کردن تلاشهای معدود سینماگران متعهد جهان در افشای چهره حقیقی آنها . هالیوود پس از فراز و نشیبهای گوناگون به وضیعت امروزین خود رسید فیلم «روز استقلال» مثال خوبی از وضعیت کنونی است. از نازیها و جنگ سرد با شوروی دیگر خبری نیست و مردم آمریکا اکنون با دشمنی دیگر یعنی موجودات فضایی مهاجم رو به رو هستند. حملة این مهاجمان هنوز ما را به یاد کشتار و پوگروم علیه یهودیان و آوارگی آنان میاندازد. اما این بار یک حاخام و یک مهندس یهودی با یک استفاده از تجربیات تاریخی یهود، به رئیس جمهور جوان آمریکا اعتماد به نفس میبخشد و این کشور و تمام بشریت را از شر مهاجمین نجات میدهند به طوری که 4 ژوئیه روز استقلال جهانیان میشود. فرهنگسازی هالیوود برای آمریکائیان، به این ترتیب فرهنگسازی برای همة جهانیان میشود.
صهیونیسم و سینما:
سینما از بدو پیدایش (در آستانة آخرین سده از هزاره دوم میلادی) تا امروز غالباً برآورندة خواستهها و نمایانگر سیاستهای جهانی صهیونیسم بوده و این گفتار نه از روی تعصب و تقلید؛ که به پشتوانة پژوهش و تحقیق ابراز شده و قابل اثبات است. امروزه حتی هالیوود هم منکر این واقعیت نیست که بسیاری از مهرههای کلیدی در سینمای آمریکا (صرف نظر از هر تخصصی در زمینة سینما) صرفاً به دلیل یهودی یا یهودیزاده بودن از میان اقران خود برگزیده شده و مدارج ترقی را پیمودهاند. هرچند پیروی از آئین حضرت موسی به معنای صهیونیست بودن نیست ولی صهیونیسم از بدو پیدایش بنا بر مشی سیاسی خود، همواره پشت نقاب یهودیت پنهان شده و به همین دلیل بیشترین اعضاء باشگاه سری خود را از میان یهودیان برگزیده است. و نتیجه این که: در تمام شئون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مغرب زمین، ظاهراً همیشه یهودیان (و در حقیقت همواره صهیونیستها) مقدم بودهاند و هالیوود نیز که از مظاهر هنر و تکنولوژی غرب است از این قاعده مستثنی نیست و تلاشی نیز در جهت انکار آن ندارند. اصولاً در نظام اداری پیچیدة هالیوود قوانین نانوشتة بسیاری وجود دارد که یکی از آنها رُجحان یهودیان در تمامی زمینههای هنری، رسانهای و تخصصی است. قاعده بازی آن است که یهودیان همواره در اولویتاند و اگر یک یهودی از مرام سیاسی صهیونیسم نیز جانبداری کند، طبعاً مدارج ترقی در هالیوود را با سرعت بیشتری خواهد پیمود. اما اگر همین هنرمند یهودی بیطرف باقی بماند یا ندرتاً بر خلاف نظام تبلیغاتی صهیونیسم گام بردارد، به سهولت حذف شده و به سرعت از گردونة هالیوود بیرون خواهد افتاد که نمونة روشن و آشکار آن « چارلی چاپلین » است و سرنوشت باورنکردنی او گواهی است بر این مدعا. چارلی چاپلین، یهودی هنرمندی بود که تا زمانی که نقش های مورد پسند نظام تبلیغاتی صهیونیسم را بازی می کرد، تحت حمایت آنها بود، اما همین که خواست از نظام طبقاتی و سرمایه داری یهودی حاکم بر غرب انتقاد کند، ماشین سانسور هالیوود به کار افتاد و چاپلین را نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان مستقل هالیوود (به جرم واهی کمونیست بودن) برای همیشه از عرصة بازیگری کنار گذاشت. ناگزیر چاپلین به اروپا رفت و همزمان با ترک هالیوود بازگشت او به آمریکا ممنوع اعلام شد!! و این گونه بود که پروندة هنری مشهورترین بازیگر یهودی تاریخ سینما به جرم عدم تمکین از مرام صهیونیسم بینالملل برای همیشه بسته شد و او واپسین سالهای عمر خود را در عزلت و گمنامی سپری کرد، به طوری که بسیاری از ما اگر عکس واپسین سالهای عمر او را ببینیم او را نخواهیم شناخت. در این حق کشی «چاپلین» تنها نبود و تا به امروز این روند در هالیوود ادامه دارد مثلا «ایزابل اجانی» ، فرانسوی که جایزه بهترین زن را درجشنواره کن 1994م. گرفته بود ، جایزه را از او گرفته و به دیگری دادند و حتی تهمت ایدز به «ایزابل اجانی» زدند، چون حاضر نشده بود عرب بودن پدرش را منکر شود و یا مثلا در مورد «آلن دلون» و «ژان پل بلموند» ، فرانسوی «سوفیا لورن» ، ایتالیایی «اما تامسون» ، انگلیسی و «کوین کاستنر» ، آمریکایی «ونسی رادرگریف» ، انگلیسی هم چنین حق کشی هایی را روا داشتند. درمقابل، بسیاری از گمنامان عرصه بازیگری به دلیل برخورداری از حمایت لابی صهیونیسم، ره صد ساله را یک شبه پیمودند، مانند آرنولدشوایتزینگر که تا فرمانداری کل ایالت بزرگی هم رسید! و… حکایت همچنان باقی است…