سیر تکون تلمود

«اگر در میان تو امرى که حکم به آن مشکل شود به ظهور آید... آنگاه برخاسته به مکانى که خدایت‏یهوه برگزیند برو و نزد لاویان کهنه و نزد داورى که در آن روزها باشد، رفته، مسئلت نما و ایشان تو را از فتواى قضا مخبر خواهند ساخت و بر حسب فتوایى که ایشان از مکانى که خداوند برگزیند براى تو بیان مى‏کنند، عمل نما و هوشیار باش تا موافق هر آن چه بر تو تعلیم دهند عمل نمایى موافق مضمون شریعتى که به تو تعلیم دهند و مطابق حکمى که به تو گویند عمل نما و از فتوایى که براى تو بیان کنند، به طرف راست‏یا چپ تجاوز مکن ». 238 دین و دین دارى هیچ‏گاه از حیات مادى و معنوى انسان جدا نبوده است. دین به هر معنایى که تعریف شود و تدین به هر شکلى که ترسیم گردد، مقوله‏اى جدایى‏ناپذیر از فرآیند تکاملى انسان است. شناخت مصادیق مقوله دین مستلزم پژوهشى ژرف در هفت آسمان معنوى و برچیدن خوشه‏اى از این هستى روحانى است. در این راه باید از حصار تنگ تعصبات نابه‏جا که مانعى بزرگ بر سر راه دین پژوهى است، رهید و پاى در عرصه‏اى نهاد که رنج تحقیق و تفحص آن را، سرانجامى شیرین و آکنده از رضایت و آرامش باشد. نگاه ما در اینجا نگاهى پدیدار شناسانه است و از حق و باطل و یا صدق و کذب گزاره‏ها که وظیفه دین پژوهى ارزش داورانه است، سخن نمى‏گوییم. محور و موضوع اصلى این پژوهه، یکى از مؤلفه‏هاى اصلى شریعت‏یهود است: دینى که به نظر صاحب این قلم آموزه‏هاى مشترک آن با اسلام بیشتر از هر دین دیگرى است. برخلاف مسیحیت، که مدعى است «یوغ شریعت‏» 239 را از گردن پیروان مسیح برداشته است، یهودیت نه تنها از شریعت‏به یوغ تعبیر نمى‏کند، که آن را تنها راه نجاتى مى‏شمارد که «تجاوز» از آن ممنوع است. 240 تاکید یهودیت‏بر شریعت و پیروى از تعالیم و احکام کتاب و سنت، تداعى کننده تاکید اسلام بر کتاب و سنت نبوى (ص) و تعالیم ائمه اطهار (ع) است. با اندک مسامحه‏اى مى‏توان کتاب و سنت اسلام را با «شریعت مکتوب‏» 241 و «شریعت‏شفاهى‏» 242 یهود مقایسه کرد، در عین حال که ممکن است تفاوتهایى نیز با هم داشته باشند. قوم یهود که همواره مطابق شریعت موسوى زندگى مى‏کرد، به «کتاب‏»، یعنى همان تورات یا به طور کلى‏تر «عهد عتیق‏» 243 نگاهى ویژه داشت. آنان همه چیز خود را در تبعیت محض از فرامین و احکام آن مى‏دانستند و از تورات به حیات و زندگى یهود تعبیر مى‏کردند. از این رو یکى از دغدغه‏هاى فکرى عالمان یهود، یافتن راه کارهاى مناسب براى استفاده بهتر از این منبع وحیانى و منشا حیات معنوى قوم یهود بود. در میان فرقه‏هاى مختلف یهودیت که با گذشت زمان شکل گرفتند، بر خلاف دیگر فرقه‏ها، به اینکه موسى علاوه بر شریعت مکتوب یک «سنت‏شفاهى‏» 245 نیز به یادگار گذاشته، اعتقادى نداشتند. البته وقتى از سنت‏شفاهى یهود سخن مى‏گوییم، چیزى فراتر از صرف سنت‏شفاهى موسوى منظور است. آنچه امروز از سنت‏یهودى مد نظر است، مجموعه‏اى از نظرات و فتاواى فقیهان و عالمان یهود نیز هست، و به نظر مى‏رسد که افتراق میان سنت، در آموزه‏هاى اسلام با شریعت‏یا سنت‏شفاهى در یهودیت، اساسا در همین نکته باشد. در اینجا مجال آن نیست که از تفاوتهاى مفهومى و مصداقى سنت در نگاه اسلام و یهودیت‏سخن بگوییم و آن را به فرصتى دیگر وا مى‏نهیم. کاربرد سنت‏شفاهى در یهودیت، بیشتر در تاویل و تفسیر نص و تجزیه و تحلیل واژگان، اصطلاحات و عبارات «کتاب‏» است.