ب. اخلاق خاخامى
پیش از این گفته شد که کتاب مقدس عبرى اخلاقیات را مقوله دینى یا فکرى کاملاً مجزایى قرار نداده است. همین نکته در مورد مجموعه آثار حاخامى‏اى که در میشنا(18) و متون دیگر نوشته شده و درباره آن گرد آمده‏اند، صادق است. در این‏جا نیز هیچ متن مستقل و مجزایى که به صورت صریح و آشکار، موضوعات اخلاقى را مورد بررسى قرار داده باشد، وجود ندارد و اخلاق به عنوان بخش خاصى از اندیشه و تفکر که باید مستقل از موضوعات دیگر به آن نگریسته شود، به رسمیت شناخته نشده است. این موضوع حتى در مورد رساله معروف میشنایى به نام آووت(19) نیز که مجموعه‏اى از پندها و نصایحى است که ما بسیارى از آنها را آموزه‏هاى اخلاقى مى‏دانیم، صدق مى‏کند. به گفته هرفورد(20) موضوع اصلى این رساله وصف و تبیین هویت مطلوب و دلخواه میشنا است، و از این رو، مطالب آن بیشتر مربوط به پرهیزگارى است تا اصول اخلاق.مجموعه گسترده‏اى ازآثار حاخامى، اساسا درپیرامون یک موضوع نگاشته شده‏اند، که حتى در مقایسه با کتاب مقدس حجم وسیع‏ترى را دربرمى‏گیرد. این موضوع عبارت است از این‏که چگونه بر انسان لازم است تا با انجام فرامین الهى، خویشتن را پاک گرداند و در راه خداوند قدم گذارد؟ حاخام‏ها با وضع مجموعه‏اى وسیع و مفصل از قوانین براى مهار تمام جنبه‏هاى رفتارهاى آدمى، به این پرسش پاسخ دادند و نام آن را که دربرگیرنده موضوعات اخلاقى است، هر چند تنها محدود به آنها نمى‏شود، هلاخا(21) گذاردند.به‏هر حال، حاخام‏هاى میشنا و تلمود که از ناکافى‏بودن وضع قوانین خاص براى پاسخ‏گویى به همه مشکلات اخلاقى به خوبى‏آگاه بودند، به سراغ طیف گسترده‏اى از قوانین و احکام کتاب مقدس نیز رفتند؛ احکامى نظیر: "و بر شما لازم است رعایت نیکوکارى"(22) و "آنچه را که در نزد پروردگار خوب و صحیح است، انجام دهید."(23) آنان هم‏چنین، براساس تدبیرى که خود اندیشیدند، انجام اعمال دشوارتر از آنچه را که در شریعت آمده است، در جهت تحقق اراده الهى، لازم و ضرورى دانستند. هدف آنان این بود که یهودیان را به انجام رفتارهاى اخلاقى مستحب وادار کنند و توجیه‏شان این بود که انسان هیچ‏گاه نمى‏تواند تکلیف خویش در تقلید از خداوند را به طور کامل انجام دهد. اهمیت این اصل که انسان به صورت خداوند آفریده شده (که همان‏گونه که پیش‏تر گفته شد، مبناى فرمان خداوند در تقلید از خود را تشکیل مى‏دهد)، در مجادله معروف میان دو حاخام میشنایى، بیش از پیش آشکار گردیده است. این دو دانشمند یهودى به نام‏هاى عقیوا(24) و بن‏عَزّاى(25) در بحث خویش، این سؤال را که مهم‏ترین پند و اندرز تورات چیست، مورد بررسى قرار داده‏اند. به عقیده عقیوا، مهمترین پند تورات این است که: "بر شما لازم است به هم‏نوع خود، چون خویشتن عشق ورزید."(26) در مقابل، به عقیده بن‏عزّاى، آیه "این کتاب از آنِ تمام نسل‏هاى بشر است؛ نسلى که خداوند به صورت خود آفرید"(27)(28) داراى اهمیت ویژه‏اى است.