در آیاتى چند از تورات، به اصل اخلاقى فوق اشاره شده است که براى نمونه، برخى از آنها را مى‏آوریم: "شما همگى مقدس هستید؛ زیرا من به عنوان پروردگار شما، مقدّسم."(14) و "اینک اى بنى‏اسرائیل، خداوند از شما مى‏خواهد که از او بترسید، در مسیر او گام بردارید، به او عشق بورزید، و پروردگار خویش را با تمام وجود عبادت کنید."(15) و"پروردگار تو را براى انسان‏هایى مبعوث کرد که در نزدش مقدس هستند؛ به شرط این‏که همان‏گونه که به‏تو سوگند یاد کرد، فرمان‏هاى اورا اجرا کنند ودرمسیر اوگام بردارند."(16) در این آیات، درباره موضوع بحث ما، دودستور صریح و روشن وجود دارد:  یکى مقدس و پاک‏شدن انسان به‏دلیل مقدس‏بودن خداوند است، ودیگرى ضرورت قدم‏گذاشتن در راه خدا و پیروى‏کردن از او. حال، این سؤال مطرح است که چگونه انسان مى‏تواند خویشتن را پاک و منزه گرداند و در نتیجه خداگونه شود؟ در کتاب مقدس، به گونه‏اى روشن به این پرسش پاسخ داده شده است. در سفر لاویان (2/19) فهرستى از فرمان‏هاى مختلف خداوند ارائه‏شده است. این‏فرمان‏ها درباره موضوعات‏اخلاقى (شامل احترام به والدین، کمک‏کردن به‏فقرا، رعایت عدل وصداقت، ولطف وعطوفت به‏محرومان، ومانند آن فقهى (مثل آداب روزشنبه، قربانى ومانند آن) وکلامى (ازقبیل به‏بیهودگى نام پروردگار را برزبان نیاوردن) است. ازاین‏رو، انسان مى‏تواند با پیروى ازاین احکام یا، بنابر آنچه درکتاب تثنیه آمده، با گام‏نهادن در مسیر خداوند، به تقدس و پاکى مورد نظر دست یابد. از آن‏جا که تأکید آیین یهود بیشتر بر عمل و کردار است، تا مباحث عقلى و ماوراءالطبیعه، مایه شگفتى نیست که این آیین، اصول و تعالیمى را ارائه دهد که در نگاه اول، محتاج تفسیرهاى نظرى است، ولى بلافاصله بر تبیین آنها از طریق عناصر عملى پافشارى کند. از این رو، تقلیدکردن از خدا، در این مذهب، موضوعى ماوراءالطبیعى نیست، بلکه جزء مسائل عملى و اخلاقى آن به شمار مى‏آید. یهودیان مکلف نشده‏اند که از لحاظ عینى و واقعى فراتر از ماهیت معمول خویش حرکت کنند و از نظر جهانى شبیه خداوند شوند (و البته گفتنى است که موضوع تقلید از خدا، آن‏گونه که آیات ذکرشده به خوبى‏نشان مى‏دهد، فرمان و حکم تورات است و همین نکته بعدها به‏وسیله بیشتر صاحب‏نظران تأیید گردید)، بلکه از آنان خواسته شده است تا شیوه‏هاى خاصى رفتار نموده، اعمال مشخصى را انجام دهند. بنابراین، تقلیدکردن یهودیان از خداوند و دست‏یافتن آنان به سرنوشتى که پروردگار با آفریدن آنان به صورت خویش، برایشان مقدر ساخت، در واقع وسیله رسیدن به تکامل عملى و اخلاقى آنان است.