فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیةً ؛

" بنی اسرائیل را " به خاطر پیمان شکنی، از رحمت خویش دور ساختیم و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم.

سوره مائده / 13

یهود, مادامى که خود را ملّت برگزیده خداوند و بقیّه را حیوانات انسان نما میداند، از ارتکاب هیچ جرم و جنایتى مضایقه نکرده، به هر عمل ناشایست و خطرناکى دست میزند بنابر این نباید تعجب کنیم وقتى بشنویم که یهود داراى دو عید مقدّس است که این عیدها بدون تناول خون تمام نمیشود:
اول ـ عید پوریم در مارس
دوم ـ عید فصح در آپریل(1)
هر ساله افراد زیادى قربانى این دو عید (مقدّس) میشوند براى نمونه به این رویداد توجّه فرمائید:
بطورى که همه روزنامه ‏ها نوشتند: روز چهار شنبه سال1840م، کشیش ایتالیائى آقاى اپ، فرانسوا، انطون توما به اتفاق خدمتکار خود ابراهیم از خانه بیرون آمده و ناپدید میشوند.
پس از تحقیق و جستجوى بسیارى که از طرف ملّت و دولت شروع شد معلوم میشود که کشیش بیچاره بدست یهود به قتل رسیده است.
سلیمان سرتراش که یکى از متّهمین بود، در اعترافات خویش چنین اظهار داشت: نیم ساعت از مغرب گذشته بود که خدمتکار داوود هرارى وارد شده و درخواست کرد که فورا خود را به خانه داوود برسانم، من هم فورا خود را به منزل او رساندم، در آنجا هارون هرارى، اسحاق هرارى، یوسف هرارى، یوسف لینیوده، خاخام موسى ابوالعافیه، خاخام موسى بخوریودامسلونکى و داوود هرارى (صاحب خانه) را دیدم که جمع بودند من به مجرد آن که وارد منزل شدم و کشیش (توما) را دست و پا بسته دیدم، فهمیدم براى چه مرا احضار کردند.
خلاصه، پس از آن که من وارد شدم، درهاى منزل بسته و تشت بزرگى حاضر نمودند و از من خواهش کردند که او را بکشم، ولى من امتناع کردم.
دواود گفت: پس تو و بقیّه، سرش را بر تشت نگه دارید، تا ما کارش را یکسره کنیم.
در این وقت کشیش را پیش آورده، محکم بر زمینش زده و بى ‏آنکه قطره‏اى از خونش بر زمین بچکد سرش را از بدن جدا کردند.
بعدا جسد بیجان او را به انبار برده و با هیزم آتش زدیم.
سپس جسد او را قطعه قطعه کردیم و در کیسه‏هاى بزرگى جاى داده و در صرّافى واقع در اوّل خیابان یهود دفن نمودیم.
مأموریتمان که تمام شد، به ابراهیم خادم کشیش وعده دادند که اگر این سرّ را براى کسى فاش نکند، او را از مال خود داماد خواهند کرد.
بازپرس سؤال کرد:
ـ استخوانهایش را چه کردید؟
ـ با دسته هاونگ! خورد کردیم!
ـ سرش را چه کردید؟
ـ با دسته هاونگ! خورد کردیم!
ـ روده‏هایش را چه کردید؟
ـ آنها را قطعه، قطعه کرده و در یکى از صرّافیهاى نزدیک دفن نمودیم!
آنگاه بازپرس رو به اسحاق هرارى کرده و سؤال نمود:
ـ آیا به اعترافات (سلیمان) اعتراض دارید؟
ـ آنچه (سلیمان) مى‏گوید صحیح است، ولى شما نمى‏توانید این عمل را جرم حساب کنید، زیرا یکى از مراسم مذهبى ما در این عید استفاده از خون انسان است.
ـ خونهاى کشیش را چه کردید؟
ـ در شیشه کرده به خاخام موسى ابوالعافیه دادیم.
ـ شیشه سفید بود یا سیاه؟
ـ سفید بود.
ـ چه کسى شیشه را به خاخام تسلیم کرد؟
ـ خاخام موسى سلونکى.
ـ در مراسم مذهبى شما، درچه چیزى از خون استفاده مى‏شود؟
ـ در خمیر نان عید
ـ آیا همه یهود باید از این نان استفاده کنند؟
ـ نه، ولى چنین نانى حتما باید نزد خاخام بزرگ موجود باشد(2)
1
ـ سر ریچارد بورتون یهودى در کتاب خود (یهود... نور... اسلام)، 1898، صفحه81، مینویسد: تلمود میگوید: ما را دو مناسبت خونین است که در آنها خداوند از ما راضى میشود، یکى (عید خمیر ممزوج به خون) و دیگرى مراسم (ختنه کردن فرزندانمان) است
2
ـ خطرالیهودیة العالمیة، نقل از کتاب الکنزالمرصود فى قواعد التلمود، چاپ بغداد1899