در این گزارش ، حتی یک کلمه هم بحثی از قلع و قمع یهودیان یا سوئرفتار با آنان نیست. در این گزارش همچنین هیچ حرفی از اتاقهای گاز، اردوگاه های مرگ و یا بچه کشی به میان نمی آید. درست در نقطه مقابل آن ، گزارش شم می گوید که [بچه های 2 تا 5 ساله را به کودکستان های مختلف برلین می فرستادند تا از کمکهای ویژه ای برخوردار شوند]. مارشالکو توضیح می دهد که چگونه زیر نظر یهودیان در پایان سال 1945 میلادی ، اردوگاهی چون «داخو» مورد تخریب و بازسازی هدف دار قرار گرفت.
او می نویسد: «قبل از هر چیز منظره زیبای سرسبز و بستان گونه اردوگاه باید به کلی تخریب می شد؛ چون برای سینماروهای امریکایی پذیرش این امر که یهودیان را در دل باغ و بستان و بستری از گل و گیاه شکنجه می کردند، کار مشکلی بود ، بویژه وقتی آنها را به سینماها کشانده بودند تا صحنه های مخوف و ترسناک (اردوگاه ها) را نشانشان دهند. از این رو به کارگران جدید اردوگاه دستور دادند مثلا یک گودال خون که لوله ای از آن به خارج می رفت بسازند تا طوری به نظر آید که از این گودال ، خون یهودیان از طریق آن لوله تخلیه می شده است. محوطه استحمام زندانی ها ، اتاق رخت کنی آنها و محوطه های ورودی ، تماما باید بازسازی می شدند تا به صورتی درآیند که به کوره آدم سوزی ای که یهودیان ادعا می کردند ، شبیه باشند».  صهیونیسم جهانی برای تثبیت هولوکاست ، اهمیت سیاسی فوق العاده ای قائل است و دقیقا از همین رو تنها نویسندگانی برنده نوبل می شوند که اراداتی خالصانه و صادقانه نسبت به صهیونیسم و ماجرای دروغین قتل عام 6میلیون یهودی ابراز داشته باشند.
نگارنده در بخش دوم و پایانی ضمن بررسی بیشتر این موضوع خاطر نشان می سازد که تصور سوزاندن حتی 6میلیون موش هم در گودال هایی از این دست به حد کافی غیرواقعی و خنده آور است چه رسد به آدمی ! این بخش را می خوانید:
دوم: الی ویزل
الی ویزل در سال 1928 میلادی در مجارستان دیده به جهان گشود 11ساله بود که جنگ جهانی دوم (1939 - 45 میلادی) آغاز شد. ویزل پس از جنگ به فرانسه کوچید و در دنیای رسانه های صهیونیستی فرانسه به روزنامه نگاری مشغول شد و آثار متعددی نوشت.  تا پنج ، شش سال پیش ، از او حدود 30جلد کتاب منتشر شده بود. ویزل بعدا به امریکا رفت و در سال 1986 در 58 سالگی به پاداش تلاشهای فرهنگی اش در تایید و تثبیت صهیونیسم جهانی ، انتخاب و برنده جایزه صلح نوبل شد. دلیل گزینش او را باید در این عبارت گویا و روشن جستجو کرد: «این برنده نوبل که پیش از هر چیز، خود را حافظ خاطره نسل کشی یهودیان می دانست ، همواره بر آن بود تا با استناد به این فاجعه تعهد خود را نسبت به تمامی ملل قتل عام شده تعمیم دهد». این عبارت بدان معناست که هر کجا سخن از قتل عام ملتی رود و ویزل قصد محکوم کردن جنایت مذکور را داشته باشد، به شیوه ای عمل خواهد کرد تا آنچه را خاطره نسل کشی یهودیان می نامد در یادها زنده و تازه شود! ویزل اگر از سارایوو و ماجرای وحشتناک بوسنی حرفی بزند در درجه نخست برای آن است که این موضوع شاید اندکی تنها اندکی ! به قتل عام مورد نظر او از یهودیان در جنگ جهانی دوم شباهت دارد. یعنی ویزل از بوسنی به گونه ای حمایت می کند که همگان دریابند به دلیل مشابهت با به اصطلاح قتل عام یهودیان است که باید فاجعه بوسنی محکوم شود!. الی ویزل درباره هولوکاست می نویسد: «چون این حادثه منحصر به فرد است نمی توان آن را در چارچوب تاریخ درک کرد. این مساله فراتاریخی است ، بلکه تخریب تاریخ است و به دلیل قرار گرفتن در این سطح بی مانندی ، نمی توان آن را با هیچ حادثه دیگری مقایسه کرد. مقایسه ای این چنین در واقع خیانتی به تاریخ یهودیت است». برای ویزل ، این یهودی مجارستانی الاصل وقایعی چون کشتار فجیع ارامنه در جنگ جهانی اول و بمباران دهشتناک اتمی هیروشیما در جنگ جهانی دوم و دهها واقعه مشابه ، چندان مهم نیست ؛ اگر پای اهمیت به اصطلاح قتل عام یهودیان در میان باشد!.