و در اسناد مى ‏خوانیم
موضوع : شیخ على ‏اکبر هاشمى رفسنجانى
«در تاریخ 19/9/50 همسر نامبرده بالا به همسر سیدرضا صدر امام جماعت سید امام حسین واقع در میدان شهناز گفت شنیده‏ ام آقا موسى صدر از لبنان آمده و قرار است با شاه هم ملاقات بکند مى ‏خواستم به ایشان یادآورى بکنید که در مورد آزادى آقا شیخ اگر هم اقدامى بکند چون او جرمى مرتکب نشد فقط یک ورقه ماشین شده بدون امضاء است که به عنوان خمینى نوشته شده آنها مى‏ گویند کار شیخ اکبر است و او هم مى‏ گوید کار من نیست. همسر سید رضا گفت اولا موضوع ملاقات آقا موسى با شاه صحت ندارد ثانیا خواهرزاده او را هم گرفته ‏اند تا حالا خیلى فعالیت شده آزاد نکرده‏اند ... من جریان را به ایشان خواهم گفت»
موضوع : سید موسى صدر
در تاریخ 24/9/50 شیخ على اصغر مروارید به على حجتى کرمانى گفت من مى‏ خواستم آقا موسى را ببینم و راجع به کار رفیقمان مفصلا با او صحبت بکنم، حجتى اظهار داشت آقا موسى چند ساعت دیگر عازم قم هستند و درباره کار رفیق ما آقاى مطهرى هم چندى پیش آمده بود به قم و با هم رفتیم پیش آیت‏ اللَّه شریعتمدارى و نجفى مرعشى و به آقاى شریعتمدارى گفتیم که بهتر است شما با آقاى میلانى و آقاى خوانسارى توافق بکنید و درباره وضع کلى زندانیان آقا موسى را در جریان بگذارید تا ایشان صحبت بکنند شریعتمدارى گفت من اول باید آقا موسى را به بینم و اطلاع حاصل کنم که آیا ایشان آمادگى دارند یا خیر، اگر آمادگى داشتند من حرفى ندارم حجتى افزود من دیشب مفصلا با آقا موسى صحبت کردم او گفت من از هر نظر آمادگى دارم و مى‏ خواهیم که تا اینجا هستم یک کارى انجام بشود اما شرایط هنوز جور نشده و منتظر جور شدن شرایط هستم حجتى به مروارید اطمینان داد که از نظر اوضاع و احوال، آقا موسى را در جریان خواهد گذاشت، مروارید گفت ممکن است من هم در قم به خدمت ایشان برسم و بى پرده تمام مطالب را به او بگویم.
نظریه شنبه : شنبه نظرى ندارد
توضیح یکشنبه : شخصى را که مروارید به عنوان رفیقش معرفى کرده همان شیخ على‏ اکبر هاشمى رفسنجانى مى ‏باشد که فعلا در زندان به سر مى ‏برد».
یکشنبه : تصور مى ‏رود سید موسى را روحانیون مقیم ایران وادار کرده باشند که با استفاده از موقعیت کنونى خود به حضور ملوکانه شرفیاب بشود و خواسته آنان را که از جمله رهایى گروه به اصطلاح نهضت آزادى از مجازات مى ‏باشد به شرف عرض شاهنشاه آریامهر برساند».
دکتر طباطبایى در این خصوص مى ‏گوید :
«یکى از ایراداتى که به آقاى صدر مى ‏گرفتند آن بود که ایشان در بعضى مواقع با دولت ایران مماشات مى ‏کند! در همین رابطه مسئله ملاقات با شاه را هم مطرح کردند در حالى که این ملاقات اصلا به درخواست خود انقلابیون صورت گرفت! آقاى صدر از اول هم گفته بودند، من مى ‏دانم که این ملاقات فایده ‏اى ندارد! ایشان جزییات این ملاقات را بعدا براى من تعریف کردند. در این ملاقات امیر اسداللَّه علم هم حضور داشت. ایشان بلافاصله بعد از ملاقات به علم گفته بودند. این آقا اگر چه قولى داده است، اما به قولش عمل نخواهد کرد! بعد هم وقتى عمل نکرد و خبر اعدام برخى از زندانیان منتشر گردید. از اسداللَّه علم گلایه کرده و گفته بود، من مى‏ دانستم که او به حرفهاى خود عمل نخواهد کرد».(53)
آیت‏ اللَّه موسوى اردبیلى در این خصوص مى ‏گوید :
«... اما ملاقاتى که ایشان با شاه داشت، آن ملاقات به واسطه کارى بود که دیگران از ایشان خواسته بودند. دیگران از ایشان خواسته بودند که چنین ملاقاتى صورت گیرد. از ایشان خواسته بودند که برود و مطالبى را از شاه بخواهد. ایشان هم رفته بود و مطالب را مطرح کرده بود. شاه هم مطالب ایشان را رد نکرده بود. البته موافقت صریح نکرده بود اما رد هم نکرده بود. متأسفانه بعد از این قضیه به طور غیر منصفانه ‏اى ایشان را در ایران کوبیدند. خیلى در غیابشان از ایشان بد گویى کردند. در حالى که ایشان شخصیت کاملا شناخته شده ‏اى بود. فکرش، طبیعتش، سیرتش همه معلوم بود ایشان بزرگ شده قم بود و با افکار قم بزرگ شده بود.»(54 )
دکتر طباطبایى در این خصوص مى‏ گوید :
«... آقاى صدر داستان این ملاقات را براى من و برخى از دوستان تعریف کرده بودند. ایشان مى‏ گفتند که در سفر ایران، برخى از بزرگان، از جمله آقاى مهندس بازرگان و شهید مفتح و شهید مطهرى و همچنین برخى از خانواده‏ هاى زندانیان از جمله خانواده ناصر صادق و حنیف نژاد و بدیع‏ زادگان و رضایى، آمدند و از من خواستند تا با شاه ملاقات کنم. اینها به آقاى صدر گفته بودند که شاه الان مى ‏خواهد وجهه‏ اى کسب کند. از طرفى شما را به عنوان یک وزنه و قدرتى قبول دارد. اگر مایل هستید که اینها را اعدام نکنند، با شاه ملاقات کنید و با هر روشى و تاکتیکى که صلاح مى‏ دانید بگویید که لااقل به آنها حبس ابد دهند تا بلکه بعدا قضیه به شکلى حل گردد. دایى جان به آقاى مهندس بازرگان گفته بودند که من این مرد را مى ‏شناسم و حتى به حرفهاى خودش هم پاى بند نیست! و در عین حال گفته بودند که در صورت اصرار دوستان، من ابایى ندارم از این که ملاقات کنم. و اگر شما یک در هزار هم احتمال موفقیت مى ‏دهید، من مى ‏روم. استدلال آقاى بازرگان و دیگران این بود که علماى ایران با شاه رو در رو هستند. اما شما به عنوان وزنه‏ اى که در خارج از ایران هستید، محظورات علماى ایران را ندارید. ممکن است شاه روى وزنه شما در خارج حساب کند. ایشان هم گفتند، من حرفى ندارم و مى‏ روم. اگر چه مى ‏دانم که این ملاقات مؤثر نیست. با این وجود آقایان اصرار داشتند که این ملاقات صورت بگیرد! مثلا تعبیر شهید مطهرى این بود که اگر احتمال هم ضعیف باشد، محتمل قوى است! و لذا خوب است این ملاقات صورت پذیرد...»(55 )
امام موسى صدر با داشتن ارتباطات گسترده و نزدیک با محافل و مجامع گوناگون به اطلاعات ذى‏ قیمتى دسترسى پیدا مى‏ کرد و آن اطلاعات را در اختیار امام خمینى و برخى از رهبران انقلابى داخل ایران از جمله شهید بهشتى قرار مى ‏داد. و به واسطه ارتباط نزدیک به مقامات سورى بسیارى از برادران و دانشجویان مبارز ایرانى که در کشورهاى اروپایى و آمریکا اقامت داشتند آزادانه به سوریه رفت و آمد داشتند بدون آن که ویزاى سوریه در گذرنامه آنان ثبت شود... اینها به اردوگاههاى نظامى سوریه که تحت نظر دکتر رفعت اسد قرار داشت وارد مى ‏شدند و دکتر مصطفى چمران هر روز به سوریه مى‏ آمد تا به آنها سر زند...(56)
حجة الاسلام سید ابوذر عاملى در جاى دیگر مى ‏گوید : «... بسیارى از این برادران مستقیما و بدون واسطه حمایت مى‏ شدند مثلا برخى افراد بودند که توسط شاه تبعید شده بودند. برخى دیگر بچه‏ هایى بودند که پدرشان توسط ساواک ترور شده بود و بدون سرپرست بودند.امام موسى صدر در لبنان اینها را تحت حمایت خود قرار داده بود...»(57 )
«... بسیارى از بزرگان انقلاب به لبنان آمدند... تازه بعد از انقلاب بود که آنها را شناختیم مثلا آقاى بهشتى به لبنان آمده، آقاى سید احمد خمینى مکررا به لبنان آمد...»( 58)
چقدر بى انصاف‏ اند کسانى که مى ‏خواهند بر این حقایق همچو آفتاب ابرهاى تیره بد گمانى و سوءظن بکشند و تاریخ انقلاب و امام را از وجود چنین عنصر ذى وجودى محروم نمایند.و سرانجام امام موسى صدر در هنگامه انقلاب اسلامى ایران و در سخت‏ ترین شرایط که پیش از هر وقت وجودش مى ‏توانست مثمرثمر باشد و انقلاب و امام را یارى رساند. خفاشان نگون بخت ما را از فیض وجودش محروم ساختند.
امام موسى صدر در شرایطى که مى ‏رفت شیعه را به جایگاه حقیقى و واقعى ‏اش در صحنه لبنان برساند و دائما طرحها و نقشه‏ هاى خائنانه خیانت پیشگان و معادلات آنان همچون توطئه توطئه ‏گران و اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل را بر هم مى ‏زد، در طى سفرى به لیبى ناپدید شد ولى حرکتى که امام صدر آغاز کرد همچنان توسط دیگر شیعیان مبارز ادامه یافت و جامعه شیعه را دچار تحول نمود. و حال مشاهده مى‏ کنیم که پس از گذشت بیش از بیست سال نظرات آن بزرگوار به اثبات رسیده است . جرقه‏ اى که توسط امام موسى صدر زده شد، باعث رشد و آگاهى جامعه شیعه و برگشت اعتماد به نفس و قوّت قلب آنان شد. اکنون دست پروردگان و شاگردان او با در پیش گرفتن سیاست‏ هاى حکیمانه و مدبّرانه، نقش موثر و معنا دارى در صحنه لبنان ایفا مى ‏کنند. به طورى که واقعیت حضور فعّال و قوى آنها را در صحنه، هیچ‏ کدام از گروهها و طوایف دیگر لبنانى نمى ‏توانند نادیده بگیرند. براى نمونه مقاومت اسلامى حزب‏ اللَّه لبنان، یک گروه متنفذ و فعال در صحنه لبنان است که یک حزب شیعى است و علیرغم خلع سلاح تمام شبه نظامیان در لبنان، این حزب هنوز در جنوب لبنان حضور مسلحانه قدرتمندى دارد و هر از چند گاه، عملیات ‏هاى قهرمانانه و شهادت طلبانه‏ اى را علیه مواضع صهیونیستها و مزدورانشان به اجرا مى‏ گذارد. همچنین حضور این حزب در مجلس لبنان مؤثر بوده و فراکسیون حزب‏ اللَّه در مجلس لبنان یکى از فراکسیونهاى فعال و منسجم مجلس است. حضور حزب‏ اللَّه در دولت لبنان نیز بارها مطرح شده است (59 )که این همه از برکات آن وجود ذى قیمت بود که کماکان در صحنه گیتى پرتوافشانى مى‏ کند که «انّ آثارنا تدلّ علینا»

امام موسى صدر در لیبى
امام موسى صدر در تاریخ 25/8/1978 (1357 ش) به همراه شیخ محمد یعقوب و خبرنگار معروف استاد عباس بدرالدین بنا بر دعوت دولت لیبى و در طى دیدارى رسمى وارد لیبى شد و به عنوان میهمان دولت در هتل شاطنى اقامت گزید پنج روز از سفر گذشته بود در روز ششم مورخه 31/8/1978 (1357 ش) ساعت دو بعد از ظهر امام صدر به همراه دو تن از همراهانش براى ملاقات با قذافى سوار اتومبیلهاى دولتى مى‏ شود ولى از آن پس دیگر دیده نمى ‏شود.(60 )
بعد از انتشار اخبار مربوط به ناپدید شدن امام موسى صدر دولت لیبى در تاریخ 18/9/78 م(1357 ش) رسما اعلام کرد که امام موسى صدر در مورخه 31/8/1978 م با یک هواپیماى ایتالیایى از غرب طرابلس به سوى ایتالیا پرواز کرده ‏اند. سازمان قضایى کشور ایتالیا پس از یک تحقیق گسترده در مورخه 12/6/1979 م (1358 ش) اعلام کرد امام موسى صدر و دو همراهش هیچگاه وارد ایتالیا نشده‏ اند.
البته معاون دادستان کل ایتالیا در تاریخ 19/5/1979 م (1358ش) به همین نتیجه رسیده بود که امام موسى صدر و همراهانش هرگز از مرزهاى لیبى خارج نگشته ‏اند.
سپس دولت ایتالیا طى یک ابلاغ رسمى به هر یک از حکومتهاى جمهورى عربى سوریه، جمهورى اسلامى ایران و همچنین به مجلس اعلاى اسلامى شیعه لبنان اطلاع داد که : امام موسى صدر و همراهانش به خاک ایتالیا وارد نگشته و حتى به صورت ترانزیت هم از آن کشور عبور نکرده‏ اند.مجلس اعلاى اسلامى شیعه در اعلامیه‏ ها و بیانیه‏ هاى مکرر خویش و در کنفرانس مطبوعاتى که توسط نائب رئیس مجلس (آقاى شیخ مهدى شمس‏ الدین) در تاریخ 31/8/79 (1358 ش) و 10/4/1980 (1359 ش) در بیروت صورت پذیرفت، شخص سرهنگ قذافى را مسئول ربایش امام موسى صدر و همراهانش اعلام نمود و همچنین اعلام کرد که: پادشاهان و رؤساى جمهور ممالک عربى به او و به نماینده مجلس اطلاع داده ‏اند که مسئولیت اختفاى امام موسى صدر به عهده شخص سرهنگ قذافى است.(61)
و در گزارش حجت ‏الاسلام سید هادى خسروشاهى سفیر پیشین جمهورى اسلامى ایران در واتیکان به حضرت امام خمینى (ره) آمده است:«... در مورد آقاى موسى صدر که با پاپ حضورا مذاکره کرده بودم پس از دو ماه به طور کتبى به اینجانب نوشته ‏اند که نتیجه تحقیقات آنها با نتایج تحقیقات مقامات قضایى ایتالیا یکسان است و آن این که آقاى صدر هرگز وارد ایتالیا نشده است». (62 )
و اکنون بعد از گذشت بیست و اندی سال هنوز او در پرده اختفاست و به مثابه خورشیدى است در پشت ابر.
والسلام

پانوشت‏ها و توضیحات
1- فصلنامه دانشگاه مفید، نامه مفید 16شماره چهارم، زمستان 1377 ، ص 32
2- فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژه ‏نامه (5) قم - صندوق پستى 136، 1375 ش، ص 43-44
3- پیشین، ص 115
4- همان، ص 24
5- همان ص 58، 57
6- فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژه ‏نامه 5 ، ص 210
7- پیشین، ص 13
8- بنیاد شهید چمران، لبنان (گزیده‏ اى از مجموعه سخنرانى‏ ها و دستنوشته‏ هاى سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفى چمران درباره لبنان)، 1362 ، ص 61
9- کمالیان، محسن و على‏اکبر رنجبر کرمانى، عزت شیعه (روایت صدر1) مؤلف، زمستان 1377، ص 20
10- ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، انتشارات قلم، بهار1364 ، ص 23 - 20
11- ر. ک : نادرى سمیرمى، احمد، لبنان، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى، تهران، وزارت امور خارجه، 1376ص، 23 - 20
12- ر. ک : بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 32 - 30
13- ر. ک : پیشین، ص 320
14- ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 49
15- همان، ص 70
16- ر. ک : دعوتى، ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان (فعالیتها و مقالاتى از امام موسى صدر)، انتشارات بعثت، چاپ دهم، فروردین 62، ص 19 - 17
17- همان، ص 23 - 20
18- بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 65 - 64
19- ر. ک : دعوتى، میرابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان، ص 30 - 29
20- ر. ک : کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 18
21- ر. ک : پیشین، ص 41 - 28
22- ر. ک : بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 17
23- دعوتى، ابوالفتح، مسلمین شیعه در لبنان، ص 49 - 45
24- براى آگاهى بیشتر بنگرید به، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 21 - 20و تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه‏نامه 5 ، ص 34
25- ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 24
26- بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 76
27- براى آگاهى بیشتر بنگرید به : لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 25 - 24و مسلمین شیعه در لبنان، ص 80 – 58 و بنیاد شهید چمران لبنان، ص 79 - 77
28- بنگرید به : لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 133و 134و بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 83
29- ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 26و تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه ‏نامه 5 ، ص 36 - 35
30- بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 101 - 98و 317 - 315
31- تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه ‏نامه 5 ، ص 36 ، بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 366
32- حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 34 - 29کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 16
33- ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 36
34- کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 14
35- همان، ص 19
36- دعوتى، میرابو الفتح، مسلمین شیعه در لبنان، ص 141
37- همان، ص 123 - 119
38- کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 16
39- همان، ص 19
40- همان، ص 19
41- همان، ص 41
42- چند مطلب اخیر که به صورت نقل قولهاى مستقیم و غیر مستقیم در خصوص روابط امام موسى صدر و حضرت امام (ره) آورده شده است عمدتا از عزت شیعه صفحات71 و 14،51،50 تاریخ و فرهنگ معاصر، ویژه‏ نامه امام موسى صدر، صفحه 50اقتباس شده است.
43- کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 14
44- همان : ص 77
45- ر. ک : ترجمان اندیشه، (ویژه بیستمین سالگرد ناپدید شدن امام موسى صدر)، سال اول، شماره دوم، اردیبهشت 1378، ص 26
46- پیشین، ص 15
47- همان، ص 15
48- تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه‏ نامه 5ص 42 - 41
49- کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 186
50- همان، ص 50
51- همان، ص 78
52- فصلنامه دانشگاه مفید، نامه مفید 16، سال چهارم، شماره چهارم، ص 45
53- نامه مفید ص 103
54- همان، ص 18 - 17
55- همان، ص 105 - 104
56- ر. ک : کمالیان، محسن، عزت شیعه، ص 182
57- همان.
58- همان، ص 185
59- ر. ک : نادرى سمیرمى، احمد، لبنان، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏ المللى، تهران، وزارت امور خارجه، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1376 ، ص 24
60- ر. ک : بنیاد شهید چمران، لبنان، ص 386
61- ر. ک : حجتى کرمانى، على، لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، ص 38 - 36
62- تاریخ و فرهنگ معاصر ویژه‏ نامه 5 ، ص 527
توضیح : از دو کتاب زیر نیز به طور ضمنى استفاده شده است:
1- قدر، منصور، لبنان و جهان عرب، وزارت امور خارجه، بیروت، امرداد ماه 1355
2- علیزاده، هـ، فرهنگ سیاسى لبنان، محمدرضا گلسرخى و محمدرضا معمارى، نشر سفید، 1368