در اسناد مى ‏خوانیم:
وضع و موقعیت سید موسى صدر
« سید موسى صدر که روحانى است موقعیت عجیبى در لبنان براى خود کسب نموده است که مى ‏توان گفت صدر یعنى قلب بیروت و قلب ملت لبنان مردم لبنان امکان ندارد از دستور صدر سرپیچى کنند هنگامیکه او از لبنان خارج و یا وارد لبنان مى ‏شود تمام رجال بیروت به استقبال او حاضر مى‏ گردند مشارالیه در بیروت از قدرت فوق‏ العاده‏اى برخوردار است که ما فوق قدرت رئیس جمهورى لبنان مى‏ باشد در تمام جراید لبنان همه روزه عکس موسى صدر دیده مى ‏شود و تمام مغازه‏ هاى بیروت و بازارهاى بزرگ چه در داخل و چه در خارج مغازه عکس بزرگى از صدر در آنها دیده مى ‏شود در بیروت محلى است که به نام قصر موسى صدر معروف است چنانچه فردى سوار اتومبیلهاى مسافربرى شود و به راننده بگوید قصد رفتن به قصر موسى را دارد، با احترام به آن محل مى‏ برند. بنا به اظهار یکى از رانندگان تاکسى موسى صدر صاحب بزرگترین قدرت در لبنان مى ‏باشد. بنا به دستور صدر مغازه ‏ها روزهاى جمعه تعطیل است و حتى صدر دستور داده بایستى اذان شیعه در رادیو خوانده شود. صدر مؤسسات بزرگى در بیروت برپا کرده است. او رئیس مجلس شیعه در بیروت است و لقب امام به وى داده‏ اند و حتى رئیس جمهور لبنان از صدر خوف و وحشت دارد و به او پیشنهاد رئیس جمهورى کرده است. تمام قواى لشگرى و کشورى و ملت لبنان فدایى موسى صدر هستند و او صاحب جان و مال و ناموس ملت لبنان است و امکان ندارد صدر دستورى صادر کند و آن دستور فورا اجرا نشود بنا به اظهار راننده مورد بحث، قدرتى بالاتر از قدرت موسى صدر در بیروت دیده نمى ‏شود هر آن اراده کند با هواپیما بهر نقطه‏ اى از جهان مسافرت کند با تشریفات خاصى از او استقبال به عمل مى ‏آید. ضمنا هر موقع راننده تاکسى مى‏ خواست نام موسى صدر را ببرد بسم‏ اللَّه مى‏ گفت و با چه احترام خاصى از او نام مى‏ برد به طور کلى موسى صدر یعنى لبنان و لبنان یعنى موسى صدر.»
این محبوبیت فقط در بین شیعیان نبود و این اقدامات که به جرأت براى اولین بار در لبنان به وقوع مى ‏پیوست باعث گردید توجه تمامى اقشار و گروهها را از هر مذهب و مکتبى به خود جلب نماید؛
در اسناد دیگرى مى ‏خوانیم:

وزارت امور خارجه سازمان اطلاعات و امنیت کشور
«... گزارش رسیده از سفارت شاهنشاهى ایران در بیروت حاکى است در مقاله ‏اى که به قلم کشیش یواکیم مبارک در روزنامه النهار انتشار یافته متذکر شده که لبنان به منظور حفظ جنبه عربى خود نیازمند به یک نهضت عمیق اسلامى است که فعلا سید موسى صدر رهبر شیعیان لبنان آنرا پایه ‏گذارى کرده است .
فتوکپى گزارش سفارت شاهنشاهى در این خصوص جهت استحضار به پیوست ارسال مى ‏گردد.
از طرف «وزیر امور خارجه»
سفارت شاهنشاهى ایران بیروت
وزارت امور خارجه
روزنامه النهار چاپ بیروت در شماره مورخ 23/9/53 خود طى مقاله ‏اى به قلم کشیش یواکیم مبارک مى ‏نویسد: استقلال لبنان نخست به وسیله نهضت دروزیها به رهبرى شیخ فخرالدین در قرن هجدهم به وجود آمد و سپس مارونیها به اتکاء تمدن غرب آنرا سروسامان دادند و براى آنکه استقلال لبنان جنبه عربى خود را نیز نگاه دارد نیازمند به یک نهضت عمیق اسلامى بود که سید موسى صدر رهبر شیعیان لبنان آنرا پایه ‏گذارى کرده است.
النهار مى‏ افزاید نهضتى که صدر به عهده گرفته باید از همه جوانب انسانى و اجتماعى آن و تأثیرى که در محافل عرب و جهانى به جاى خواهد گذاشت بررسى شود زیرا این نهضت به هیچ وجه نمى‏ تواند جنبه یک فعالیت محلى معین و یا رنگ تعصبات طایفه ‏اى و مذهبى داشته باشد همچنین نمى ‏توان گفت که این نهضت بر اثر تحریکات خارجى جهت تأمین منافع بیگانگان است. النهار اضافه مى ‏کند البته هیچکس منکر نیست که سید موسى صدر شیعه است و فعالیت خود را به منظور رسیدگى به حقوق شیعیان این کشور آغاز کرد ولى این فعالیت اکنون داراى دورنماى والاترى است مخصوصا که هدفش رسیدگى به حقوق عموم طبقات محروم این کشور است و نباید فراموش کرد که شیعیان در اسلام همواره یک طبقه روشنفکر و خواهان عدالت بوده‏ اند و در این راه جانبازی ها نموده و قربانیان زیاد داده‏ اند به همین جهت نیز صلاح لبنانیان در آن است همان طورى که در دوران هاى گذشته تاریخ براى نهضت مارونی ها و دروزی ها اهمیت قائل شده و جنبه‏ هاى آزادیخواهانه و انسانى این نهضت ها را در نظر گرفتند اکنون نیز نهضت موسى صدر را پروبال دهند مخصوصا که این نهضت با انقلاب فلسطین پیوند و هماهنگى دارد. سفیر شاهنشاه آریامهر - منصور قدر
البته ناگفته نماند که متأسفانه بعد از ناپدید شدن امام موسى صدر اکثر مراکز و مجالس فوق به حالت رکود و تعطیل درآمده است.(22)
 
سفرهاى دوره‏ اى به کشور هاى منطقه، آفریقا و اروپا.
امام موسى صدر در راستاى اهداف بلند خود علاوه بر فعالیت گسترده در لبنان و تماس مداوم با علماى قم و نجف (خصوصا حضرت امام خمینى) و سفر به کشورهاى حاشیه خلیج فارس و مراوده مستمر با مصر، الجزایر، لیبى در سال 1967م ( 1346ش) بنا به دعوت لبنانى ‏هاى ساکن آفریقا امام موسى صدر به یک مسافرت پنج ماهه اقدام کرد و از کشورهاى نیجریه، غنا، ساحل عاج، لیبریا، سیرالئون، سنگال و گامبیا دیدن نمود. که در همه این کشورها ملاقاتى با شخصیت هاى برجسته به عمل آورد.
امام موسى صدر با تجربیات به دست آمده از شیوه عملکرد مصلحانى همچون سید جمال‏ الدین اسد آبادى محور فعالیت خود را فقط متوجه سران نکرده بلکه علاوه بر ارتباط گسترده و دایم با سران کشور هاى مختلف و دیدار هاى مکرر با جمال عبدالناصر و انورالسادات، حافظ اسد، فهد و امیر عبداللَّه و سران کشور هاى حاشیه خلیج فارس، محمدرضا پهلوى ، بومدین و همچنین پذیرفتن و دیدار با سفراى کشور هاى اروپایى و آمریکایى رابطه خود را با مردم حفظ نموده و زیر بناى تمامى حرکت و فعالیت هاى خود را مردم مى ‏دانست و به صورت بسیار گسترده با مردم در ارتباط بود و این رمز جاودانگى و موفقیت امام موسى صدر در عرصه پر آشوب لبنان بود. وى در سفر به آفریقا در طى جلسات سخنرانى زمینه ارتباطات شیعیان و فعالیت هاى اجتماعى و دینى آتى را مساعد نمود.(23)
امام موسى صدر در خصوص این سفر مى‏ گفت که مردم آفریقا از وى استقبال گرمى نموده به گونه ‏اى که این امر به هیچ وجه مورد انتظار وى نبوده است؛ در سندى مى ‏خوانیم:

موضوع: استقبال مردم آفریقا از سید موسى صدر
«سید موسى صدر که به آفریقا مسافرت نمود طى نامه ‏هاى خود به دوستان خویش اعلام داشت که مردم افریقا از وى استقبال گرمى نموده و حتى تقاضاى قطعاتى از ملبوسات وى براى تبرک دارند و این امر به هیچ وجه مورد انتظار وى نبوده است.»
تأسیس مجلس شیعیان لبنان
امام موسى صدر پس از سال ها کوشش و فعالیت در راستاى اهداف اسلامى و خدمات اجتماعى که به پاره‏ اى از آنان اشاره شد و همچنین سفر به کشورهاى عربى، اسلامى، آفریقایى و اروپایى و شرکت در کنفرانسها و کنگره ‏هاى اسلامى که در سطح جهانى تشکیل مى‏ گردید و تماس با مردم و رجال و بزرگان و اندیشمندان و مصلحان سراسر جهان و تحقیق و پژوهش پیرامون مظاهر حیات اروپایى و زندگى غربى و ایجاد ارتباط با مراکز فرهنگى، نهضت هاى انسانى، اجتماعى و فرهنگى تجربیات با ارزشى را کسب نمود و با وقوف کامل بر اوضاع و احوال «طایفه شیعه» و امکانات بالفعل و بالقوه آنان و همچنین قوانین جارى لبنان، ضرورت تأسیس یک تشکیلات مادر که همه شئون شیعیان را زیر نظر داشته باشد پى برد. از آن پس تمامى مساعى خود را در این مسیر به کار گرفت تا یک بار و براى همیشه مشکل جامعه شیعه را از طریق قانونى حل و فصل نموده، دولت را در این مهم دخالت دهد تا در پناه آن، شئون و موقعیت شیعیان حفظ گردد. وى در ابتدا با برخى از رجال سیاسى شیعه و غیر شیعه تماس گرفت و منظور خود را با آنها در میان گذاشت. این تماسها و ملاقاتها سالها به طول انجامید و على رغم کارشکنى‏ ها و دشمنى ‏ها و موانع گوناگونى که سر راه وى به وجود مى‏ آوردند از پاى ننشست؛ در اسناد مى‏ خوانیم:
موضوع: سید موسى صدر
«سید موسى صدر مدتى است براى گرفتن اجازه تشکیل مجلس اسلامى اعلى شیعیان در لبنان فعالیت مى‏ نماید.
شیعیان لبنان و حتى مخالفین سید موسى وى را در این مورد تأیید مى ‏نمایند و بدین جهت احتمال دارد دولت ناچار شود اجازه تأسیس مجلس مذکور را بدهد.
هدف سید موسى صدر گرد آوردن شیعیان و مطالبه حقوق آنها در دولت و سازمانهاى مختلف دولتى مى‏ باشد سید موسى را از کار خود منصرف سازند و بخصوص هویدا به این مسئله توجه زیادى مى‏ کنند و عمال خود را در ادارات دولتى وادار به مخالفت و کارشکنى با سید موسى صدر مى ‏کنند.
موضوع: درباره تأسیس مجلس ملى شیعه در لبنان
«ناصریها در لبنان شایع مى ‏سازند که مسیحیان به منظور ایجاد تفرقه در بین مسلمانان لبنان سید موسى صدر را فریب داده به وى خاطرنشان ساخته‏ اند که مسیحیان براى صدور اجازه تأسیس مجلس ملى شیعه به شیعیان کمک خواهند کرد.
ناصریها به مردم وانمود مى‏ کنند که فعالیت سید موسى صدر تنها موجب ایجاد نفاق و تفرقه در بین مسلمانان خواهد بود و نتیجه نخواهد داشت زیرا مسلمانان یکى هستند و معنى ندارد یک مفتى براى سنى‏ ها و یک مفتى براى شیعیان وجود داشته باشد.»
البته این مخالفت ها و کارشکنى ‏ها امرى طبیعى به شمار مى ‏رفت چرا که امام موسى صدر علاوه بر مبارزه با جبهه خارجى و استیفاى حق عمومى شیعیان به منافع افراد سودجو لطمه فراوانى وارد آورده و به سلطه فئودالها خاتمه بخشیده بود و لذا هر دو در مقابل امام موسى صدر به جبهه آرایى پرداختند ولى نتوانستند او را از عزم آهنین خود بازداشته بلکه او با گامهاى استوار به سوى هدف مقدس خود پیش مى‏ رفت و در تاریخ 15/8/1966 (1345ش) در یک مصاحبه مفصل مطبوعاتى که در بیروت تشکیل شد آلام و دردها و رنج هاى شیعیان را برشمرد و بر اساس آمار و ارقام به طریق علمى و محققانه و گویا، در معرض افکار عمومى قرار داد و انگیزه ‏ها و موجبات نیاز به یک مجلس را به اثبات رسانید و به طور صریح هشدار داد که این مطلب مسئله ‏اى ساده نبود. و به زودى به شکل یک درخواست عمومى و مربوط به همه شیعیان در سطح جامعه جلوه خواهد کرد. بالاخره کوشش هاى امام صدر به نتیجه رسید و نمایندگان شیعیان در مجلس یک طرح را تقدیم مجلس شوراى ملى لبنان کردند و در تاریخ 16/5/1967 (1346 ش) به امضا رئیس جمهور لبنان رسید. و بدین ترتیب شیعیان امکان یافتند تا مجلسى را تحت عنوان «المجلس الاسلامى الشیعى الاعلى» پایه ‏گذارى نمایند تا بدین وسیله شئون طایفه شیعه را رهبرى کرده، از حقوق حقه آنها - که سالها مورد تجاوز قرار گرفته بود - دفاع نمایند و در تاریخ 23/5/1969امام موسى صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلاى شیعیان برگزیده شد و بر طبق قانون تأسیس مجلس، مدت این ریاست 6سال بود اما بعد نظر به این که ریاست مجلس طایفه ‏هاى مذهبى مادام ‏العمر مقرر گردیده بود، در تاریخ 23/9/1975 (1345 ش) به اتفاق آراى هیئت رئیسه، ریاست مجلس تا سن 65سالگى به امام موسى صدر واگذار گردید. امام موسى صدر در خطابه‏ اى که در روز انتخاب خود به ریاست مجلس ایراد نمود و همچنین در نخستین اعلامیه‏ اى که در تاریخ 10/6/1969 (1348ش) صادر کرد برنامه ‏هاى عملى خویش را براى تحقق اهداف مجلس اعلاى شیعه به شرح زیر اعلام نمود:
1- تنظیم شئون طایفه ‏اى شیعه و بهینه سازى هر چه بیشتر شئون اجتماعى و اقتصادى شیعیان.
2- قیام و اقدام براى دستیابى به یک موقعیت کامل اسلامى، از نظر فکرى، عملى و نیز از نظر مبارزه و جهاد.
3- اقدام اساسى براى پیشگیرى از تفرقه میان مسلمانان و سعى بلیغ، به منظور وصول به وحدت کامل.
4- همکارى با همه طوایف مذهبى لبنان و کوشش براى حفظ وحدت کشور.
5- توجه و ممارست نسبت به مسئولیتهاى ملى و وطنى و صیانت از استقلال و آزادى لبنان و حفاظت از سرزمین و مرز و ثغور کشور.
6- مبارزه‏اى پیگیر با جهل و فقر و تخلفات و ستم اجتماعى و فساد اخلاقى.
7- یارى و مساعدت و پشتیبانى از مقاومت فلسطین و مشارکت با دولتهاى مترقى و برادران عرب به منظور آزادسازى سرزمینهاى غصب شده توسط رژیم اشغالگر قدس.(24)
حمایت از جنوب
اولین ماههاى ریاست امام موسى صدر مصادف با حملات و تجاوزات اسرائیل به جنوب گردید. امام در این موقع شدید ترین حملات خود را به حکومت لبنان آغاز نمود. وى اعلام کرد که دولت جنوب را رها کرده و از حد و مرزهاى جنوب و مردم شیعه دفاع و حفاظت نمى ‏کند. و از مردم و دولت خواست تا روستا هاى هم مرز با اسرائیل را مجهز نمایند تا از وطن و شرف خویش در برابر حملات اسرائیل متجاوز دفاع کنند. بالاخره دولت وقت مجبور شد تا طبق یک قرار قانونى که در تاریخ 12/1/1970م (1349 ش) صادر شده بود، گامى اساسى در جهت اهمیت دادن به اوضاع منطقه جنوب بردارد (25)چرا که مشکل جنوب مشکل تنها، شیعه نبود بلکه مردم لبنان و حکومت آن در ایام گذشته نیز به سختى مى‏ توانستند خود را مسئول جبل عامل بدانند و اساسا نمى ‏خواستند در این باره به چیزى بیندیشند. همین امر مشکلات عظیمى را به وجود آورده بود که امیدى به اصلاح آن نمى ‏رفت. مردم جنوب به طور مکرر مورد هجوم و حملات وحشیانه بودند و اسرائیل این مردم بى دفاع را چون برگ درختان بر زمین مى ‏ریخت. بدون آن که دولت لبنان درباره آنان عکس‏ العملى نشان دهد نه به درد مردم مى ‏رسید و نه از آنان دفاع مى ‏کرد. امام موسى صدر همچنان به کوششها و تلاشهاى خود در مناطق مختلف لبنان ادامه داد تا اینکه امکان یافت تحرک تازه ‏اى در جامعه لبنان به منظور نجات جنوب ایجاد نماید. در تاریخ 12/5/1970 (1349 ش) رژیم غاصب اسرائیلى به روستاهاى جنوب حمله کرد و خسارتهاى جانى و مالى فراوانى به جا گذاشت و حدود 50هزار تن از اهالى 30قریه مرزى آواره شدند. شهید چمران در این باره مى ‏گوید :
«شهرها در جنوب لبنان آن چنان ویران شد که حتى یک دیوار سالم باقى نمانده بود شهرهایى مانند غندویه، طَیبة، عَباسى،...»(26)
روز بعد یعنى 13/5/1970 (1349 ش) امام موسى صدر از رؤساى مذاهب گوناگون و رهبران طوایف مختلف لبنانى در جنوب دعوتى به عمل آورد و با مساعدت آنان جمعیتى را به عنوان «هیئت یارى جنوب» تأسیس نمود ریاست این هیئت با امام موسى صدر و نائب رئیس آن «مطران انطیونیوس خریش» پیشواى طایفه مارونى ‏ها بود. سپس امام موسى صدر مردم لبنان را به یک اعتصاب عمومى به منظور توجه به اوضاع اسفبار جنوب فرا خواند. این اعتصاب در تاریخ 26/5/1970 (1349 ش) به طور بى سابقه ‏اى مورد استقبال تمامى اقشار لبنان قرار گرفت و به یکى از رویدادهاى بزرگ و تاریخى کشور تبدیل شد. در این هنگام مجلس نمایندگان لبنان تحت فشار افکار عمومى یک طرح قانونى را تحت تأثیر اندیشه‏ ها و برنامه‏ هاى امام موسى صدر در دستور کار خویش قرار داد و در تاریخ 2/6/1970 قانونى را به تصویب رساند مبنى بر تأسیس مجلس جنوب وابسته به هیئت وزرا... که مفاد طرح و لایحه دولت به شرح ذیل است:
1- تقدیم لایحه‏ اى به مجلس نمایندگان شامل مسلح شدن و تکمیل سپاه لبنان و درخواست بودجه‏ اى بالغ بر 60میلیون لیره لبنانى.
2- تصویب طرح تأسیس و ایجاد مجلس شیعیان و مقرر شدن بودجه‏ اى بالغ بر 30میلیون لیره در سال براى اداره آن
3- اختصاص 10میلیون لیره براى ساختن پناهگاه‏ ها و استحکامات و مسلح ساختن افراد جنوب.
4- اعطاى یک میلیون و پانصد هزار لیره به زارعان براى ترمیم خرابى ‏هاى ناشى از جنگ و پرداخت وامهاى بانکى آن.
5- توسعه مزارع جنوب و مساعدت با شیعیان در امر زراعت و کشاورزى و عمران و آبادانى.(27 )
از آن پس 26ایار 1970 (1349 ش) به نام امام موسى صدر حک و آن روز، روز جنوب نامیده شد. این کمک تا آخر نیمه سال 1980به 200میلیون لیره لبنانى بالغ گشت. البته خروش امام موسى صدر علاوه بر اینکه موجب پیدایش تحرک و حزب و کمکهاى ملت و دولت لبنان در داخل شد، در خارج از کشور نیز طنین انداز شد و از همان روزهاى نخست حوزه علمیه قم و نجف و علماى طراز اول آن به ویژه حضرت امام خمینى (ره) کمکها و حمایتهاى مالى و معنوى خود را به لبنان سرازیر نمودند به گونه‏ اى که ساواک را سخت عصبانى کرده و به توطئه ‏هاى تلافى جویانه و بازدارنده واداشته بود.