من لیندسى را در سال 1985 ، در یک گردهمایى دعاى صبحانه براى اسراییل، ملاقات کردم. او به عنوان ناظر و کارپرداز تحقق پیشگویی هاى نبوى، نسبت به بسیارى از پیشینیان، و حتى رقیبان خود، برترى در خور ملاحظه‏اى دارد. او از زمره واعظان سنتى بر حذر دارنده از آتش دوزخ و لعنت ابدى نیست. لیندسى با صداى کم و آرام و قیافه‏اى روشنفکرنما، آدمى است، تقریبا پنجاه ساله، با سرى پر از موها و سبیلهاى تیره. وى در شگرد جا زدن خود به عنوان کارشناس رویدادهاى تاریخ عمومى جهان، به استادى رسیده است. ظاهر آدمى دل سوز و در غم دیگران و علاقمند به آنان را دارد. او، در محفل هاى وعظ و خطابه، و حوزه‏هاى مذهبى - که در آنها مدت هشت سال به عنوان عضو هیات علمى «جنگ صلیبى دانشجویان در راه مسیح» کار کرده است - به عنوان سخنران و مبلغ شناخته شده پیشگویی هاى مکاشفه‏یى انبیا، محبوبیت دارد. لیندسى در برداشت خود از کتاب مکاشفات، به گفته خودش «روش استقرایى و استنباطى» دارد. او مى‏کوشد آنچه را که خداوند، از خلال دانش فنى و مجموعه واژگان محدود یوحناى رسول مى‏خواهد بگوید؛ استنباط و نتیجه‏گیرى کند. به عنوان مثال، یوحناى رسول، در مکاشفه یا رویاى خود، ملخ هایى را با دم عقرب دیده بود. لیندسى حدس مى‏زند که اینها هلى کوپترهاى کبرا هستند، که از دم خودشان، یک نوع گاز فلج کننده اعصاب پخش مى‏کنند.(11)
لیندسى با قطعیت اظهار مى‏کند: نسلى که از 1948 به این سو به دنیا آمده است، شاهد عینى دومین ظهور مسیح خواهد بود. اما پیش از آن رویداد، ما باید هم جنگ «یاجوج و ماجوج» را ببینیم و هم نبرد هارمجدّون را. کشتار همه سوزى بدین گونه آغاز خواهد شد: همه عرب ها به اضافه کنفدراسیون روسیه، به اسراییل هجوم خواهند برد. او در کتاب «دنیاى نوینى دارد فرا مى‏رسد» مى‏نویسد: «فکرش را بکنید، دست کم 200 میلیون سرباز از مشرق زمین، با میلیون ها سرباز بیشتر از مغرب زمین، در زیر رهبرى دجال امپراطورى نوزاده روم (یعنى اروپاى غربى)!
 «
عیسى مسیح، نخست، کسانى را که شهر او، اورشلیم را غارت کرده‏اند، تار و مار خواهد کرد؛ سپس ارتش هایى را که در دره مجدو یا هارمجدّون جمع شده‏اند، به هلاکت خواهد رسانید. تعجبى ندارد اگر تا فاصله 200 مایلى اورشلیم، خون تا دهنه اسبان بایستد .... همه این دره با آلات و وسایل جنگى، حیوانات و جسدهاى آدمیان، و با خون، پر خواهد شد
لیندسى مى‏نویسد: «باور نکردنى مى‏نماید! ذهن آدمى، حتى نمى‏تواند رفتار ضد بشرى انسان با انسان را تصور بکند. با این حال، خداوند اجازه مى‏دهد که انسان در آن روز، ماهیت خود را به تمامى به نمایش بگذارد. با خواندن کتاب لیندسى، من هیچ نشانى از روح اوگوستین قدیس در کتاب «شهرخدا» را نمى‏یابم. وقتى او اعلام مى‏کند که همه شهرهاى جهان در جنگ هسته‏اى آخرالزمان ویران خواهند شد، کوچکترین اثرى از اندوه، در او دیده نمى‏شود: «تصورش را بکنید، شهرهایى مانند لندن، پاریس، توکیو، نیویورک، لوس آنجلس و شیکاگو با خاک یکسان شده باشند
تنها نیروهاى مشرق زمین یک سوم جمعیت جهان را نابود خواهند کرد. لیندسى مى‏نویسد:«مسیح زمین را ویران خواهد کرد و مردمانش را خواهد سوزاند. هنگامى که «جنگ بزرگ آخرالزمان» به چنان نقطه اوجى رسید که تقریبا تمام آدمیان کشته شدند، «عظیم‏ترین لحظه» فرا مى‏رسد - و مسیح با نجات دادن مومنان باقى مانده، نوع بشر را از نابودى کامل نجات خواهد داد. در این ساعت، آن یهودیانى که کشتار نشده باشند، به دین مسیح خواهند گروید.