در نیمه اول قرن 19 میلادی یهودیان در جنوب افریقا بیشترین تحرکات اقتصادی را داشتند و حلقه وصلی بین تجارت و حمل ونقل دریائی بریتانیا و جنوب آفریقا بودند، در تربیت گوسفند و بز به جهت تهیه پشم و در صید انواع ماهی نیز فعالیت گسترده ای یافتند و نیز در راه اداره معادن الماس و طلا از سال 18800 به بعد نفوذ کامل یافتند ، بطوریکه 49% کارهای تجاری و 17% کارهای صنعتی در دست یهودیان بود، در حالیکه یهودیان فقط 31% سفید پوستان را تشکیل می دادند. هم زمان با گسترش موسسات اقتصادی، موسسات فرهنگی و دینی و اجتماعی و ورزشی و کارهای هنری نیز در سراسر جنوب آفریقا توسط یهودیان تاسیس شد که در نهایت همه آنان به مصالح یهودی جهانی کار می کردند. پیوسته بیشترین کمک های مالی توسط یهودیان جنوب آفریقا ارائه شده است. موسسات و انجمن های اجتماعی مسئولیت دفاع از هویت و موجودیت یهودیان را به عهده دارند. مجله "جوئیز آفیرز" شئون یهودیان در ژوهانسبوگ جهت توجیه جامعه یهودیان انتشار می یابد، احزاب گوناگون توسط اینان تاسیس و اداره می شوند. یهودیان جنوب آفریقا و به خصوص آفریقای جنوبی، مانند یهودیان آمریکا بیشتر طرفدار ارسال کمک به اسراییل می باشند تا مهاجرت و کار در اسراییل. در عین حال اخیراً تعداد مهاجران آفریقای جنوبی به اسراییل افزوده شده و آباابان وزیر خارجه اسبق اسراییل ، میکاییل کومای ، لوییس بنکوسی رییس اتحادیه جهانی یهودیان ارتور لورنی سفیر اسراییل در لندن، جاک جی وزیر سابق در اسراییل، اینان از مهاجران آفریقای جنوبی می باشند. مسئولان اسرائیل پیوسته جود و سخا و اقدامات به موقع یهودیان جنوب آفریقا را ستوده اند، در جنگ اعراب و اسراییل به سال 1967، از 000/115 یهودی جنوب آفریقا مبلغ 000/000/98 لیره اسراییلی کمک نقدی به اسرائیل رسید و قرار شد تا پایان همان سال مبلغ 000/000/140 لیره دیگر ارسال گردد، که این رقم نسبت به جمعیت یهودیان آفریقا بالاترین معدل کمک های یهودیان را داشت. جوانان یهودی جنوب آفریقا علیرغم زندگی مرفهی که داشته اند به هنگام بروز جنگ بهترین نیروهای رزمندگان یهودی را روانه میدان های جنگ نمودند. یهودیان آفریقای جنوبی در برخورد با سیاهان آفریقا برخوردی منافقانه و دوگانه داشتند، در عین حال که دستهای خود را بر همه کارای اقتصادی و سیاسی و تبعیض نژادی دراز کرده با سفید پوستان اروپایی همکاری کامل داشتند و از لحاظ دولتی طرفدار سیاست تبعیض نژادی و آورنده آن بودند، معذلک خاخام های آنان تبلیغات فراوان در مورد محکومیت تبعیض نژادی به راه انداختند، بسیاری از طلاب و دانشجویان و کارگران یهودی در شورشهای ضد نژاد پرستی حضور داشتند و به حرکت های آزادی بخش کمک های سری و یا آشکاری ارسال می داشتند.
بر طبق این سیاست نظر یهودیان این بود که در این میان هر کس غرق شد یهودیان با آنان غرق نشود، نه با سفید پوستان باشند و نه با سیاه پوستان، نه گرفتار خطرات حکومت اروپاییان بشوند و نه گرفتار محنت سیاه پوستان. در حالیکه حکومت اسرائیل کاملاً پشتیبان استعمار قاره سیاه و حامی حکومت سفید پوستان می بود و رفتار آنان با سیاه پوستان به مراتب زشت تر رفتار آنان با اعراب فلسطین بوده است. سیاست یهودیان در جنوب آفریقا و آفریقای جنوبی این بوده است که گروه های یهودی به صورت فردی و شخصی با حکومت کار کنند و در کنار حکومت وارد رتق و فتق امور نشوند،و همراه با بدنام شدن و محکوم شدن سیاست تبعیض نژادی اینان به دور از این ماجرا باقی بمانند،به همین مناسبت دولت غاصب اسرائیل علیرغم همکاری آشکار و پنهان با حکومت نژاد پرست رودزیا و استعمار پرتغال در منطقه آفریقای جنوبی، دولت اسرائیل سیاست نژاد پرستی آفریقای جنوبی را به سال 1964 محکوم کرد، و در سال 1967 سیاست تبعیض نژادی را در سازمان ملل متحد محکوم نمود. یهودیان مقیم جنوب آفریقا به این نکته یقین دارند که آینده آفریقای جنوبی و جنوب آفریقا به سود بومیان پیش می رود و بنابراین جمعیت ها و موسسات یهودیان در آفریقای جنوبی و رفتاری بسیار محتاطانه و دوگانه دارند، از یک سو دم از برادری و برابری می زنند و از دیگر سو، ازدواج با سیاه پوستان را نپذیرفته همچنان بر حفظ ماهیت خود ادامه داده اند.
آنچه مهم است این است که ملت آمریکا و بومیان آفریقایی در هر حال کینه و بغض و عداوتی مخفی نسبت به خانواده های یهودی دارند و به آنان به صورت عناصر بیگانه می نگرند. و خداوند ظاهر کرده است آنچه را که ایشان پنهان داشته اند.